Telegram Web Link
دریای مازندران، کاسپیان، تبرستان، خزر و ...

یکی از مشخصه های بارز و مهم دریاچه مازندران به سایر دریاچه های جهان، تعداد نام های منتسب از زمان های قدیم تا امروز برای این دریاچه می باشد. به طوریکه در کتاب جغرافیایی استان گیلان نوشته شده است که تعداد نام های این دریاچه، به 50 عدد می‏رسد.

دریاچه‎ی مازندران دلیل تعداد نام‎ها از آن جاست که جغرافی دانان، و تاریخ نگاران، بسته به این که از کدام نقطه به کنار این دریا رسیده‎اند، با توجه به نام رایج در میان مردم آن محل، همان نام را و یا چند نام دیگر را با توجه به سفر در کنار دریا، برای آن ثبت کرده‎اند.

یکی از نام‎های  مهم که در مورد این دریاچه به کار می رود مازندران است به کارگیری کلمه مذکور برای نامیدن این دریا در زمان های اخیر در غالب نوشته ها به چشم می خورد هر چند که این واژه از سده های پیشین و به قولی در آغاز سده هفت هجری قمری بر این دریا نیز نهاده شد و کهن ترین منبعی که واژه مازندران در آن به کار رفته است شاهنامه فردوسی است.

مازندران یکی از سه استان شمال ایران محسوب می شود که از غرب به استان گیلان و از شرق به استان گلستان و از شمال به دریاچه‏ی کاسپین و از جنوب هم به کوه البرز محصور شده است. مازندران اصلا به «موزندرون» معروف بوده زیرا که «موز» نام کوهی بود در حدود گیلان تا کالا مضران و جاجرم امتداد داشته و این سرزمین در درون کوه واقع بود که به مازندران شهرت یافته است.

واژه مازندران در کتاب شاهنامه بدین صورت معرفی شده که «مز» به معنی بزرگ «ایندره» یا (انیدرا) نام یکی از پروردگاران آریاییان بوده که در دین مزدیسنی از دیوها شمرده شده است. «آن» که در پسوند جایی یا مکانی به کار می رود مانند گیلان، اصفهان،‏...

دریای مازندران را هم به دلیل همجواری با استان گیلان دریای گیلان هم می گویند و گیل‏ها یا گل‏ها نام مردمی است که از هزاره‎ی پیش در سرزمین گیلان امروزی زندگی می کردند.

گیل نام قومی است که در سرزمین گیلان به سر می برند و استان گیلان از آنان، نام گرفته است. در زبان پهلوی gel خوانده می شد در نیمه اول قرن میلادی به نام گلائه در گزارش تاریخ نویسان رومی یونانی معرفی شده است در اوستا اشاره به ناحیه ای در جنوب دریای خزر شده به نام ورن که ریشه ‏ی نام گیل و گیلان دانسته شده است.

گیل یا گلای نام جمع است به معنی گیلان و گیلانیان. به عربی آن را الجیل می گفتند کاسپیان هر حال، گیل در گذشته گل بیان می شده و هنوز هم در گیلکی اصطلاحی معروف است.

 گیلان در اوستا، سرزمین «ورنا» یاد شده است خاورشناسان در تعیین مکان کنونی آن اختلاف دارند گروهی «پشتخوارگر» را شامل طبرستان که در گیلان است، همان سرزمین «ورنا» می دانند.

نام کاسپین، از ریشه‏ی کاس گرفته شده است و نام قومی است که در کرانه‌‎های جنوبی دریای مازندران سکونت داشته اند.

کاسپین از نام قبایلی موسوم به کاسپی‏ها که در سده‏ی نخست میلادی در کرانه جنوب باختری این دریاچه می زیستند گرفته شده است. هم‏ چنین در مورد کاسپین می توان گفت که این واژه از ریشه کاس گرفته شده است و کاس نام طایفه ای بود که در سواحل جنوبی خزر سکونت داشته اند که جمع کاس، کاسپین نامیده می شود.

در گذشته به دریای مازندران کاسپین، کاسپیا، کاسپاین، کاسپیانا و کاسپی می گفتند. کاسپی‏ها در کرانه جنوب باختری دریای مازندران می زیستند و این دریاچه به نام آنان دریای کاسپی خوانده شده است. کاسپی‏ها مردمی بودند کهن و ایرانی نژاد که تا 200 پیش از میلاد در مرکز و در جنوب خاوری قفقاز زندگی می کردند و در 1000 پیش از میلاد قبایل هم‏جوار، آن‏ها را به کرانه های باختری دریای مازندران راندند، که در نتیجه این دریا و نیز محل زندگی آنان را کاسپین نامیدند.

تبرستان نام قدیم مردم نواحی جنوب خزر است که به آن دلیل دریای هم‏جوار آن هم به همین نام معروف شد.

از دیگر نام‎های این دریا تبرستان، طبرستان یا تاپورستان و تبورستان بوده است که تبورستان توسط مهاجران آریایی به نقاط بلند کوهستانی رانده شدند و سده پس از سکونت آریاییها آیین مزد یستی را پذیرفتند.

در لغت نامه‎ی دهخدا در لغت نامه خود در این باره نوشته شده است که «طبرستان، تپورستان، تاپورستان، سرزمین تاپورها (نام قدیم ساکن آن ناحیت) «تبر» به معنی پشته و تپه و کوه‏های کوچک است و چون آن ولایت غالبا پشته و تپه کوهستان بوده که تبرستان لفظ پارسی قدیم است و هم‏چنین جای دیگری و در همان منبع نوشته که تبرستان نام سرزمینی است در شمال ایران که نام مشهورش مازندران است که در وجه تسمیه این لفظ آمده که چون آن ملک، جنگل زیاد دارد که با تبر اهل آن ملک بریده می شود و سلاح جنگلی اهل آن ملک هم تبر بوده که از این جهت به آن تبرستان می گفتند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/maaz/1072-maaz-caspian.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سعدی و انسان گرایی جهانی

بهروز یزدانی

نابغه ای که از عالی ترین آبشخورهای فرهنگی ایرانی – اسلامی سیراب شد ووالاترین یادگاران را در عالم معرفت انسانیت به بشریت پیشکش کرد .

ابو محمد مشرف الدین(شرف الدین) مصلح بن عبدالله بن شرف الدین شیرازی ملقب به ملک الکلام وافصح المتکلمین، بی شک یکی از بزرگترین شاعران ایران است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره کننده خود روشن شناخت . این روشنی با چنان نیرویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تأثیر آن کاسته نشد و این اثر پارسی هنوز پابر جا و استوار است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9420-1392-03-17-10-18-28.html

@iranboom_ir
جشن نیلوفر

وحید شریعت زاده

روز خرداد در ماه تیر (برابر با ۶ تیر در گاهشماری ایرانی)جشنی بر پا می‌گردد به نام«جشن نیلرفر». خرداد و تیر در باورهای ایرانیان به ترتیب با آب و باران پیوند دارند و نیز گُل نیلوفر گُلی است منسوب به روز آبان یا ایزد آناهیتا پس هر سه آنها بنوعی با آب بستگی دارند.

آب از آنروی نزد ایرانیان ارجمند بوده و هست که مایه آبادانی و زندگانی است، این سرزمین جایی که امروزه فلات ایران، «ایران بزرگ گذشته»،خوانده می‌گردد همواره سرزمین خشک و خشنی بوده. سرزمینی که خشک‌سالی ویرانگر و گاهاً سیل، رنج بسیاری برای مردمانش پدید می‌آورد. اما ایرانیان خردمندانه به رویارویی با این پدیده‌ها پرداختند. آن‌جا که نیاز بود با کندن چاه‌های بسیار در راهی دراز و پیوند چاه‌ها با یکدیگر قنات یا کاریز ساختند و آب را به زمینهای خشک می‌رساندند. آن‌گاه که باید زمین و زمان از آسیب سیل، در امان می‌داشتند «بند»یا«سد»ساختند تا سیلاب‌های ویرانگر را مهار کنند. ایرانیان را می‌توان نخستین بانیان سامانه‌های آب‌رسانی دانست، که با رساندن آب به زمین‌های تشنه و با کاشت دار و درخت و کشت زمین زیر پایشان را زیبا و آبادان و بارور کردند.

به یاد داشته باشیم که تمدن‌های کهن بشری در جاهایی پای گرفته که آب به فراوانی در دسترس بوده و زمین بارور بی‌هیچ چشم‌داشتی،فراورده خویش را به مردمان ارزانی می‌داشته. و نیز بدانیم ماه تیر که زمان داشت فراورده‌های کشاورزی است در بسیاری از نقاط جهان هم چو هند که زمان بارش باران‌های موسمی است یا در مصر فصل طغیان رود نیل است اما  در فلات ایران این ماه برابر است با آغاز گرما و خشکی وکمبود نزولات آسمانی،از این‌روی نیاکان اندیشمند ما آب را به گونه مصنوعی به زمین‌های تشنه می‌رساندند و آن‌جا را آبادان می‌نمودند. در تاریخ جامعه بشری ایران یک تمدن استثنا است با مردمانی با همّت و توانمند سخت‌کوش و اندیشمند به گواهی یافته‌های باستان‌شناسی و نوشته‌های تاریخی همواره ساکنان این سرزمین با طبیعت سخت،آن در نبرد بوده‌اند و این نبرد امروزه نیز با پیشرفت دانش ادامه دارد. این نبرد در تیریشت اوستا در داستانی دلنشین که جنگ بین تیشتر ایزد باران و اپوشه دیو خشکسالی که سد باریدن ابرهای باران‌زا می‌شود است که پس از سه نبرد اپوشه شکست خورده و ابرهای باران‌زا بر زمین باریدند.

از اینروی گرامی‌داشت آب در این سرزمین دو چندان بود. آب مایه زندگانی بوده، ایرانیان هیچ‌گاه آب را با پلیدی آلوده نمی‌کردند بر روی رودخانه‌ها پل می‌بستند تا آب گِل‌آلود نگردد تا ایزد آب آزرده خاطر نگردد.
بنابه نوشته ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه در خرداد روز از تیر (برابر با 6 تیر)ماه جشن نیلوفر بر پا می‌گردیده. نیلوفر، نیلوپر، نیل پرنام همگانی یک گروه از گُل و گیاهانی است که در زبان پارسی گُل آبزاد گل زندگی و آفرینش یا نیلوفر آبی نامیده می‌شوند.

در اندیشه ایرانیان باستان نیلوفر آبی با ایزد آبان یا آناهیتا پیوند دارد، و نیز گُل نیلوفر جایگاه نگهداری تخمه یا فرّ زرتشت که در آب نگهداری می‌شود می‌دانستند. بنا بر نوشته برهان قاطع: در باره نیلوفر «گویند که با آفتاب سر برون می‌آورد و باز با آفتاب فرو می‌رود. گویند مرغی به وقت فرو رفتن نیلوفر درمی‌آید و صباح که نیلوفر از آب برمی‌آید دهان می‌گشاید و آن مرغ می‌پرد و می‌رود و شب از آب هیچ زحمت نمی‌کشد».

داستان مرغ که در گفتار بالا نقل گردید شاید پیوندی با فرّ زرتشت و موجودهای سه‌گانه زرتشتی که در هر هزاره ظهور می‌کنند داشته باشد، به باور ایرانیان فرّ به غالب مرغ در‌میآید. نیلوفر با آیین مهرپرستی نیز پیوند دارد، در روایت‌های شرقی مهرپرستی ایزد مهر از درون گُل نیلوفر به دنیا می‌آید، و نیز در جشن مهرگان موبد موبدان خوانچه‌ای که نزد شاه می‌آورد که گُل نیلوفر در آن قرار داشت. در سنگ نگاره‌های تخت جمشید، در آیین‌های ویژه درباری در دست شاهان هخامنشی گُل نیلوفر قرار دارد.

آب نیلوفر خوشبو بود و همانند باده به منزله نوعی هوم می‌نوشیدند و آن نوشیدنی را «بوشکور» می‌نامیدند. نیلوفر نماد دو نشانه زندگی و آفرینش می‌باشد و گیاهی است که دلبسته خورشید می‌باشد، و از آن‌رو هنگامی‌که خورشید می‌دمد نیلوفر غنچه بشکفته و هنگام فرو رفتن خورشید در سوگ خورشید خود را فرو می‌بندد و به خواب می‌رود.

بدینگونه جشن نیلوفر با آب «خرداد» و باران «تیشتر» و از سوی دیگر با خورشید و گرما بستگی دارد، و نیز در روایت‌های دینی ایرانیان کهن، او نگهدارنده تخمه زرتشت است که از تخمه‌های سه موعودهای سه‌گانه زرتشت در هر هزاره توسط سه دوشیزه مقدس برگزیده که هنگام آبتنی در دریاچه کیانسه «هامون سیستان» باردار می‌گردند، و هر سه موعود‌ها «سوشیانت‌ها» در تاریخ خرداد روز از ماه فرورودین برابر 6 فروردین به دنیا خواهند آمد.

http://www.iranboom.ir/jashnha/73-tir/3706-

@iranboom_ir
⚫️  ۷ تیر ۱۳۶۶ نیروی هوایی عراق، چهار منطقه پر ازدحام شهر سردشت (استان آذربایجان غربی) را با 7 بمب خردل، بمباران شیمیایی کرد

🔸 در این حمله 110 غیرنظامی کشته و 8 هزار نفر دیگر در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.

🔸 شهر سردشت، نخستین شهر قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما است. مجامع جهانی به علت نفوذ پشتیبانان صدام حسین، قادر به انجام اقدام قابل توجهی نبودند. اما سرانجام اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در واکنش به جنایات جنگی آشکار صدام حسین، مصوبه‌ای را در محکومیت به کارگیری سلاح شیمیایی توسط او گذراندند که با وتوی آمریکا بی‌اثر شد.

@iranboom_ir
تاریخچه ای از برخورد آمریکا با کاربرد سلاح شیمیایی از سوی عراق علیه ایران

حسین باستانی

در سالگرد یورش شیمیایی عراق به سردشت در هفتم تیرماه 1366 ، حسین باستانی مقاله ای نوشته و در آن پیشینه ی برخورد آمریکا با عراق در کاربرد سلاح شیمیایی و پیامدهای رفتار غیرمسئولانه ی دولت آمریکا با این رفتار ضدبشری را بررسی کرده است.

دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=8905

@iranboom_ir
بررسی آثار و دیدگاه‌های تئودور نولدکه

یاسمین مجتهدپور
کارشناسی ارشد ایران‌شناسی

تئودور نولدکه1 (1836-1930م)، در دوم مارس 1836میلادی در شهر هاربورگ2 (که از سال 1977 به منطقه هامبورگ ضمیمه شد) به دنیا آمد. گفته شده که وی از خانواده‌ای ریشه‌دار بوده و نیاکانش سال‌ها با رومیان مبارزه کرده و مناصب علمی و اداری داشته‌اند (نیک‌بین، 1379: 2/1135).

نولدکه از بهار 1849 تا پاییز 1853م. را در لینگن گذراند تا تحت نظارت پدرش آماده ورود به دانشگاه شود. در طول این زمان نسبت به ادبیات کلاسیک (یونانی و لاتین) شناخت پیدا کرد، به گونه‌ای که تا پایان عمرش حسرت آن دوران را می‌خورد که چرا به جای زبان‌های سامی در این زمینه تخصص نگرفته است.  همچنین وی زبان سانسکریت را نیز نزد «بنفای» آموخت. در رابطه با دانش زبان‌شناسی نولدکه باید به این نکته نیز اشاره کرد که او غیر از زبان مادری به زبان‌های بسیاری از جمله: فارسی، عربی، سانسکریت، آرامی، یونانی، لاتین، فرانسوی، انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی، ترکی و... تسلط داشت. وی تحصیلات عالی خود را در دانشگاه‌های گوتینگن، لایپزیک و برلین در رشته‌های الهیات و فلسفه و زبانهای سامی، به پایان رسانیده و در 20 سالگی به دکترای مقدماتی‌اش دست یافت. موضوع پایان نامه دکترای او «تاریخ قرآن» بوده که ابتدا آن را به زبان فرانسه نوشت و سپس با ملحقات بسیار به زبان آلمانی ترجمه کرد. او با ارایه رساله‌ی خود به دانشگاه گوتینگن با رتبه ممتاز در رشته شرق شناسی و زبان‌های سامی فارغ‌التحصیل شد. به دنبال انتشار این کتاب بود که آوازۀ دانش وی در جهان بلند شد.

انتصاب او به استادی زبان‌های سامی در دانشگاه کیل (1864تا 1872) مهمترین انگیزه وی برای پرداختنش به زبان‌های سامی بود. در سال 1872م. به استادی دانشگاه استراسبورگ برگزیده شد و تا سال 1920م. علیرغم دعوت‌نامه‌هایی که از دانشگاه‌های برلین، وین، و لایپزیک داشت، در همان‌جا ماند. این دوره 50 ساله، دوران تثبیت موقعیت و تحقیقات مهم وی در جهان خاورشناسی بود. همچنین وی شاگردان زیادی تربیت کرد که از مشهورترین آنها ساخائو، یاکوب و کارل بروکلمان بودند.  تئودور نولدکه 10 سال پایانی زندگی‌اش را در کالسروهه گذراند و عاقبت بر اثر بیماری در 25 دسامبر 1930م. و در سن 95 سالگی دیده از جهان فروبست. تلاش پایدار، آگاهی گسترده، رسالات و کتاب‌های فراوان، همراه با زندگانی دراز مدت (نزدیک به 95 سال) که 70سالش به پژوهش، یادگیری و آموزش گذشت، موجب شد تا وی را پیر خاورشناسان آلمان و حتی جهان بدانند. کارهای تئودور نولدکه، حاوی 630 مبحث و 500 مقاله در دو جلد تحت عنوان «مطالعات شرقی» در 1906م به چاپ رسیده و در جشن هفتادمین سال تولدش از طرف خاورشناسان هم روزگارش به وی تقدیم شد (نیک بین، 1379 : 1137).

نکتۀ شگفت در زندگانی نولدکه این است که وی در سراسر زندگی‌اش که نزدیک به یک قرن به درازا انجامید، هیچ‌گاه به کشورهای شرقی سفر نکرد؛ علیرغم اینکه زمینۀ تخصصی و فعالیتهای وی همگی مربوط به تاریخ و زبان و فرهنگ این کشورها بوده است.

پیش از پرداختن به آرای نولدکه، باید به این نکته اشاره داشت که واژه‌های شرق و غرب از اصالت چندانی برخوردار نیستند. در واقع مردمی که در حوزۀ جغرافیایی شرق قرار گرفته‌اند، تا پیش از قرن18م. هرگز خود را با این عنوان نمی‌شناختند. واژه شرق‌شناسی برای نخستین بار در فرهنگ انگلیسی آکسفورد در سال ۱۷۷9م. به کار رفت. از نیمه‌های قرن 18 به بعد است که اروپایی‌ها خود را «غربیب و ما را «شرقی» خطاب کردند و دانشی جدید با عنوان شرق‌شناسی (Orientalism) پا گرفت.

آنگونه که داریوش آشوری می‌نویسد: شرق‌شناسی در آغاز عبارت بوده است از مطالعۀ شرق توسط غربیان به عنوان «چیزی دیگر»، یا به دیگر سخن مجموعۀ فرهنگ‌ها و تمدن‌هایی که نه تنها از لحاظ جغرافیایی در جای دیگر قرار دارند - که از لحاظ  جهات چهارگانه شرق خوانده می‌شود - بلکه فرق ماهیتی با تمدن غرب دارند (آشوری، 2535 : 8-9).

در واقع می‌توان گفت اروپایی‌ها شرق را مطابق دیدگاه و خواسته‌های خود تعریف کرده‌اند. به باور ادوارد سعید، شرق‌شناسی نوعی سبک فکر است که بر مبنای یک تمایز بودشناختی و معرفت‌شناختی میان شرق و غرب قرار دارد (سعید، 1383: 15). وی سپس در انتقاد به اندیشۀ غرب‌مدارانه، مفهوم "شرق" و علت وجودی آن را چنین توصیف می‌کند:

«مفهوم شرق نتیجۀ نهایی یک فرایند طولانی تفکر قوم‌مدارانه است که فرهنگ خود را هنجار و معیار می‌پندارد و هرگونه فرهنگ بیرون از آن را منحرف یا مکمل آن» (سعید، 1383 : 15).

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/15427-teodor-noldke-baresi-asar-9406.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
✔️ایران بزرگترین قربانی سلاح های شیمیایی

@iranboom_ir
هیروشیما و سردشت به عنوان اولین شهرهای قربانی بمبارنهای اتمی و شیمیایی با هم خواهرخوانده هستند، خیابانی در هیروشیما به نام سردشت و خیابانی در سردشت به نام هیروشیما وجود دارد.

@iranboom_ir
ابوالحسن نجفی (۷ تیر ۱۳۰۸ در نجف – ۲ بهمن ۱۳۹۴ درتهران)، زبان‌شناس و مترجم ایرانی بود. او عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و دبیری مجلهٔ ادبیات تطبیقی را بر عهده داشت. عمده فعالیت‌های ادبی و علمی او در حوزهٔ ترجمهٔ متون ادبی، ویرایش، زبان‌شناسی و وزن شعر فارسی است. نجفی یکی از دقیق‌ترین دایره‌ها را برای طبقه‌بندی وزن شعر فارسی تدوین کرده که به «دایرهٔ نجفی» معروف است.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir

برخی از آثار تألیفی استاد عبارتند از: مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، وظیفۀ ادبیات، غلط ننویسیم (فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی) و فرهنگ فارسی عامیانه. وی همچنین ترجمه‌های متعددی دارد که برخی از آن‌هاست: شازده‌کوچولو (آنتوان دو سنت اگزوپری)، شیطان و خدا (ژان پل سارتر)، گوشه‌نشینان آلتونا (ژان پل سارتر)، ضدخاطرات (آندره مالرو)، خانوادۀ تیبو (روژه مارتن دوگار)، بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه، بچه‌های کوچک قرن (کریستیان روشفور)، شنبه و یکشنبه در کنار دریا (روبر مرل)، کالیگولا (آلبر کامو)، ادبیات چیست؟ (ژان پل سارتر)، استاد تاران (آرتور آدامُف)، همان طور که بوده‌ایم (آرتور آدامُف)، پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند (رومن گاری)، ژان پل سارتر (هِنری پیر)، دربارۀ نمایش (ژان پل سارتر)، نژاد و تاریخ (کلود لوی استروس)، نویسندگان معاصر فرانسه (برگزیدۀ داستان‌های کوتاه)، وعده‌گاه شیر بلفور (ژیل پرو)، عیش و نیستی (تیری مونیه) و گم‌گشته (ژیل پرو).

http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16003-abolhasan-najafi-dar-gozasht-9411.html


https://www.tg-me.com/iranboom_ir
آب برای همه

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 64، سال نهم، آذر و دی 1389، رویه 34

مهندس احمد آل یاسین

در قطع‌نامه هزاره سازمان ملل در سال 2000 در نیویورک و با حضور 150 نفر رؤسای کشورهای جهان آمده است که آن تعداد از مردم جهان که از دسترسی به آب آشامیدنی محرومند باید تا سال 2015 به نصف برسد.
نشست جهانی آب در سال 2002 ژوهانسبورگ هدف جدیدتری را عنوان کرد به این عبارت که آن تعداد از مردم جهان محروم از دسترسی به حداقل بهداشت تا سال 2015 باید به نصف کاهش پیدا کند.

تصمیمات کلیدی حوزه مدیریت یک‌پارچه منابع آب مربوط می‌شود به تعیین گروه‌ها، طبقات و صنوف بهره‌بردار برای بهره‌مند شدن از آب و این‌که چه کسانی برای تأمین، انتقال و تخصیص آب تصمیم می‌گیرند و به چه کسانی آب تحویل می‌شود، چگونه، از کجا، به چه وسیله و در چه هنگام؟

چالش‌های مدیریت یک‌پارچه منابع آب، به طور عمده با نوع اسکان و استقرار طبقات مردم تفاوت می‌کند، طیف انواع اسکان از کپر نشین‌ها تا تک خانه‌های پراکنده روستاهای دور افتاده، خانه‌های روستاهای آبادتر تا خانه‌ها و ویلاهای شهرهای کوچک، شهرهای متراکم و شلوغ و کلان شهرها تغییر می‌کند. بیش از 50 درصد جمعیت و اقتصاد جهان در شهرها متمرکز است و امروز بیش از 400 شهر جهان هر یک با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر چالش ویژه‌ای را پیش رو قرار می‌دهد.

در سطح جهان برای منابع آب متقاضیان بی‌شماری برای آب آشامیدنی، آب بهداشتی، آب برای تولیدات غذایی، آب برای انرژی و مصارف صنعتی و هم‌چنین آب برای مقاصد طبیعی و زیست محیطی وجود دارد. منابع آب جهان محدود و با توزیع نابرابر و غیر یکنواخت همراه است. این موضوع مدیریت منابع آب را بخصوص برای مدیران و تصمیم گیران که با چالش مدیریت و توسعه منابع آب در ارتباط با توسعه پایدار از یک طرف و فشارهای توسعه اقتصادی، افزایش جمعیت و تغییر اقلیم از طرف دیگر روبه‌رو هستند، دشوارتر می‌کند.

در ایران هم برای منابع محدود آب متقاضیان زیادی برای آب آشامیدنی، آب بهداشتی، تولید موادغذایی، تولید انرژی و مصارف صنعتی و هم‌چنین برای مقاصد طبیعی و زیست محیطی وجود دارد و مدیریت یک‌پارچه آب در ایران با رعایت موازین و اصول حفظ توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست کشور، از مدیریت‌های بسیار دشوار، احساس و بحث‌برانگیز است که باید با دقت، موشکافی، باریک‌بینی طراحی، نقد و اجرا شود و در طول بهره‌برداری و ارائه خدمات و تسهیلات پیاپی مورد بازبینی، فرابینی و اصلاح قرار گیرد.

به این مناسبت چهار سازوکار (مکانیسم) متفاوت که از طریق آن‌ها مدیریت یک‌پارچه آب و توسعه می‌تواند نقش مؤثری در رشد پایدار و کاهش فقر ایفا کند، به شرح زیر تعریف می‌شود:

اول، وجود منابع آب همراه با تاسیسات زیربنایی مثل سد‌های مخزنی، شبکه انتقال بین حوضه‌ای که تامین‌کننده نیازهای محلی، ناحیه‌ای و ملی بوده و کم‌درآمدها و ثروتمندان، به کفایت بهر‌ه‌مند شوند.
دوم، تعیین منابع آب کم‌درآمدها که از اهمیت زیادی برخوردار است، این منابع برای بهبود کیفیت و کمیت به سرمایه‌گذاری در حوضه‌های دورافتاده نیاز دارد تا آب مورد نیاز طبقه فقیر که معمولاً در مناطق کم‌تر آباد ساکن هستند تامین شود.
سوم، خدمات گسترده تامین آب و آبرسانی برای بهبود درجه کارایی و بهره‌وری تاسیسات آبرسانی و توزیع جامعه بهره‌برداران شهری و صنعتی و شبکه‌های آبیاری، به طوری که نیاز همگان از جمله طبقه محروم تامین شود.
چهارم، خدمات تامین آب گروه‌های کم‌درآمد، شامل آب آشامیدنی و تامین بهداشت به کمک وضع تعرفه‌های منصفانه توأم با یارانه‌های دولتی

تحقق چهار سازوکار فوق‌الذکر نقش مهمی در دست‌یابی به هدف‌های هزاره ایفا می‌کند. در بیشتر کشورهای در حال توسعه استراتژی‌های کاهش فقر آب شامل هر 4 اقدام فوق می‌باشد.
حق دسترسی به آب برای طبقات محروم به معنای تحویل آب مجانی نیست، بلکه باید بهای آن قابل تحمل بوده، آب سالم و به اندازه کافی دست یافتنی باشد.
با قبول حق دسترسی به آب یا حقابه (Water Right)، همان‌طور که آب یک کالای اقتصادی است، یک کالای اجتماعی و فرهنگی هم می‌باشد.
هر پرداختی برای خدمات آب باید بر پایه اصول عدالت و برابری استوار باشد و این اطمینان وجود داشته باشد که کلیه خدمات مربوطه چه از طریق بخش خصوصی یا بخش دولتی برای همگان، به‌ویژه طبقه محروم قابل تحمل و قابل پرداخت ‌باشد.

http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/14625-aab-baraye-hame.html

____
به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
استاد منوچهر مرتضوی (۶ تیر ماه ۱۳۰۸ - ۹ تیرماه ۱۳۸۹)

رسولان ضمیر راز گو
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7851-rasolan-zamir-raz-goo.html

@iranboom_ir
استاد منوچهر مرتضوی (۶ تیر ماه ۱۳۰۸ - ۹ تیرماه ۱۳۸۹)
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/41112

استاد منوچهر مرتضوی، ششم تیر ماه ۱۳۰۸ شمسی در محله ششگلان تبریز دیده به جهان گشود. وی پس از گرفتن دکترای زبان و ادبیات فارسی دست به تحقیق و مطالعه در ادبیات ایران زد.

استاد منوچهر مرتضوی روز چهارشنبه، نهم تیرماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۱ صبح به علت بیماری و کهولت سن در  ۸۱ سالگی در منزل شخصی اش در تبریز از دنیا رفت.

یادش گرامی و روانش شاد باد.
@iranboom_ir


استاد منوچهر مرتضوی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2518-ostad-manochehr-mortazavi.html‍



روانشاد منوچهر مرتضوی؛ بنیادگذار بازشناسی هویت ایرانی اسلامی آذربایجان
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2520-motazavi-bonyad-gozar-baz


یادنامه حافظ شناس بزرگ دکترمنوچهرمرتضوی درتبریز تدوین شد
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/4121-yadname-dr-mrotazavi-dar-tabriz.html


به کوشش توفیق سبحانی - یادنامهٔ منوچهر مرتضوی منتشر می‌شود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/7583-yadname-dr-manochehr-mortazavi.html


با یاد دکتر منوچهر مرتضوی - مردی که به غربت نباخت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7666-manochehr-mortazavi-mardi-ke-be-hjorbat-nabakht.html


زبان دیرین آذربایجان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/3777-zaban-dirin-azarbaijan.html


زبان آذربایجان - دکتر منوچهر مرتضوی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/2677-zaban-azarbaijan-mortazavi.html


رسولان ضمیر راز گو
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7851-rasolan-zamir-raz-goo.html



بزرگداشت شادروان دکتر منوچهر مرتضوی در شهر کتاب برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/7526-bozorgdasht-dr-mortazavi-bargozar-shod.html


بزرگداشت زنده یاد دکتر منوچهر مرتضوی در شهر کتاب
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/7547-bozorgdasht-dr-mortazavi-shahr-ketab.html

@iranboom_ir
امیرهمایون خرم (۹ تیر ۱۳۰۹ بوشهر- ۲۸ دی ۱۳۹۱ تهران)، نوازندهٔ ویولن، موسیقی‌دان و آهنگساز برجسته موسیقی ایرانی بود. او یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.
یادش گرامی
@iranboom_ir
‌به یاد استاد خرم‌، به مناسبت سالروز زادروز شادروان همایون خرم
‌‌
امیرهمایون خرم در نهم تیرماه سال ۱۳۰۹ در شهر بوشهر به دنیا آمد.
وی نوازنده ویولن، موسیقی دان و آهنگساز موسیقی ایرانی و یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.
از آنجا که مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و از بین مقام‌های موسیقی ایرانی، به دستگاه همایون علاقه‌ای وافر داشت، نام همایون را برای فرزند خود انتخاب کرد.
خرم در سن 10 سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازندهٔ 14 ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت. بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو، خصوصاً در برنامه گلها، به عنوان آهنگساز، تکنواز ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.
ساز همایون خرم سازی پر صلابت، سنگین و عاری از هر نوع خودنمایی بود.
قدر مسلم اینکه بخش گسترده‌ای از آثار خرم حافظه موسیقایی حداقل سه نسل از ایرانیان را در سیطره خود دارد. دشوار می‌شود ایرانی را یافت که نتواند ترانه "امشب در سر شوری دارم " را زمزمه کند. گر چه باید تأکید کرد که اعتبار خرم هرگز در ترانه‌های ساده و همه پسندش خلاصه نمی‌شد و نمی‌شود. کارهای ارکستری او که غالباً جمله‌بندی‌هایی مرکب و پیچیده توأم با ضرب آهنگهای بسیار متنوع دارند نمونه­‌های گاه سمفونی گونه­ ایی از موسیقی ایرانی به دست می­دهند که کمتر آهنگسازی یارای برابری با آن‌ها را داشته است. خرم با تواناترین و حرفه ­ای‌ترین خوانندگان دوران دو دهه طلایی موسیقی ایران همکاری نزدیک داشته است.
حسین قوامی، الهه، مرضیه، گلوریا روحانی، دلکش، شجریان، گلپا و ایرج از آن جمله‌اند.
با این حال نباید از یاد برد که " پروین زهرایی منفرد" تا چندین سال خواننده انحصاری آثار خرم محسوب می­شد. سنگینی و بی­ پیرایگی صدای پروین قرینه سنگینی و بی­ پیرایگی ساز و نغمه خرم بود. علی‌رغم آن­ که برخی از کارهای خرم با صدای خوانندگان دیگر بازخوانی شده است، مشکل می­توان گفت که درخشش و ظرافت بازخوانیها به پای اجراهای گذشته می‌رسد. طی بیش از سه دهه تدریس، جوانان بسیاری از محضر درس خرم بهرمند شدند که امروز امانتدار مکتب استاد خود هستند. اما خرم در مصاحبه‌ای با علی دهباشی در نشریه بخارا از مانی فرضی، پژمان پورزند و بابک شهرکی به عنوان زبده ­ترین شاگردان خود نام می‌برد.

_

 کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
فرونشست زمین در دشت‌های ایران افزایشی شد

در اکثر دشت‌های ایران که که در آن‌ها کشاورزی به طور گسترده انجام می‌شود و وابسته به منابع آب زیرزمینی است پدیده فرونشست با شدت متفاوت در حال پیشرفت است.

در برخی استان‌ها مثل استان یزد نرخ فرونشست کاهش پیدا کرده و در استان‌هایی مثل خراسان‌ رضوی، تهران، قزوین، کرمان، فارس و اصفهان همچنان فرونشست با نرخ بالا مشاهده می‌شود.
tn.ai/3113469

@iranboom_ir
همایون خرم - سروده بانو هما ارژنگی

ای همایون فال و خرم روزگار
پا نهادی عاقبت در کوی یار
پر گشودی از حضیض خاکدان
چون هما تا منزل افلاکیان
سینه ات آتشگهی جانسوز بود
کز لهیب عشق هرمش می فزود
نغمه ها، در سیم ها، جاری چو رود
شرح حال آن دل دیوانه بود
چون به سیم ساز مضطر می زدی،
بر رگ جانش چو نشتر می زدی،
خشک چوبش از تو معنا میگرفت
ناله اش راه ثریا میگرفت
آتشی در سینه صاحب دلان
شعله گون،سر می زدی تا اسمان
 گاه با گلها،تو تنها می شدی*
یا چنان اشکی،هویدا می شدی *
گاه دنبال پری واری غریب *
رهسپار چشمه ساران فریب
گاه نالیدی ز رسوایی دل *
از غم عشق و شکیبایی دل
گاه از شادی به بزم اختران *
ماه و پروین را شدی همداستان
اینک ان مهتاب ها، یار تو اند
ماه و پروین ها، هوادار تو اند
چون که رستی از پلیدی های خاک،
پر گشودی بر جهانی تابناک،
روزگارت از من و ما خوشتر است
از هنر، گنجینه ات پر گوهر است
ان که شیرین از هنر شد کام او
تا ابد جاوید ماند نام او

دهم بهمن ۱۳۹۱
#هما_ارژنگی

نام چند اثر استاد #همایون_خرم که در متن شعر به آنها اشاره شده است:

تنها با گلها
اشک من هویدا شد
تو ای پری کجایی
رسوای زمانه
بزم ستارگان

@iranboom_ir
شادروان همایون خرم، آخرین یادگار «ابوالحسن صبا»

همایون خرم به طوری در موسسات یاد شده سرگرم کار و فعالیت بود که فکر نمی‌کرد مجددا روزی سر و کارش با رادیو بیافتد؛‌ تا این که شبی در منزل یکی از دوستان خود به طور اتفاقی با «امین‌اله رشیدی»، خواننده آن زمان رادیو و علی‌محمد خادم میثاق برخورد می‌کند و خادم میثاق پس از شنیدن ویلن خرم بلافاصله از وی دعوت می‌کند که برای نواختن ساز در برنامه وی به رادیو برود و هرچه همایون از رفتن امتناع می‌کند،‌ بالاخره خادم میثاق وی را متقاعد می‌نماید و خرم دعوت او را میپذیرد.

به رادیو باز می‌گردد و طی حکمی که برای وی صادر می‌شود از سال 1333 در برنامه‌های موسیقی رادیو شرکت می‌کند. وی در ارکستر خادم میثاق ضمن نوزندگی ویلن‌، آهنگ‌هایی را نیز می‌سازد که مورد دوستداران موسیقی واقع می‌شود. آهنگ‌هایی چون:«غروب عشق»،«گل من»،«نیمه‌های شب» و نیز قطعه محلی و معروف «زردملیجه» را که تنظیم آن از ابوالحسن صبا بود، با ویلن اجرا می‌کند که یکی از بهترین کارهای وی به شمار می‌رود.

همایون خرم از آن سال به بعد به طور مداوم با رادیو همکاری داشت تا این که برنامه «گلها» به همت بزرگ مرد ادب و هنر ایران«داود پیرنیا» به وجود آمد و بنا به دعوت ایشان‌، همکاری خود را با «گلها» آغاز کرد و یکی از ارکان اولیه برنامه‌های همیشه ماندنی و بی‌همتای«گلها» گردید.

همایون خرم از آن زمان به بعد مدت‌ها رهبری ارکستر شماره 6 رادیو و بعد ارکستر شماره دو رادیو را به عهده داشت(توضیح این که ارکستر شماره 2رادیو با هشت خواننده کار می‌کرد که اجرای ارکستر با 4 خواننده به رهبری«حبیب اله بدیعی» و اجرای ارکستر با 4 خواننده دیگر به رهبری همایون خرم بود). همایون خرم مدتی هم عضو شورای موسیقی رادیو می‌شود و پس از آن سرپرست ارکستر «ساز‌های ملی» نیز می‌شود.

در این زمان‌، سرپرستی موسیقی برنامه موسیقی برنامه سوم رادیو که به طریقه استریوفونیک پخش می‌شد به وی واگذار می‌شود و در این برنامه خوانندگانی چون: «حسین قوامی»،«محمودی خوانساری»،«محمدرضا شجریان»،«اکبر گلپایگانی»،«عبدالوهاب شهیدی» شرکت داشتند و خرم موفق می‌شود حدود 80 برنامه تهیه و اجرا نماید که سخت مورد توجه صاحبدلانی که به موسیقی ایرانی علاقه‌مند بودند قرار گرفت.

خرم بیش از بیست و پنج سال با رادیو همکاری داشت که چندین سال به عنوان «تکنواز ویلن» روزهای جمعه برنامه داشت و ضمنا در برنامه «تکنوازان» همراه با هنرمندانی چون:«جلیل شهناز»،«فرهنگ شریف»،«منصور صارمی»،«رضا ورزنده»،«مجید نجاحی»و«فضل اله توکل» همراه با«امیرناصر افتتاح» و «جهانگیر ملک» همکاری و برنامه داشت. برنامه دیگری نیز به نام:«شاعران قصه می‌گویند» روزهای جمعه از رادیو پخش می‌شد که بیشتر برنامه‌های آن توسط وی ساخته و اجرا می‌شد و آرم مخصوص و جالبی داشت که از ساخته‌های خود او بود.

اگر بخواهیم تعداد کل برنامه‌های موسیقی ایرانی اعم از برنامه موسیقی ایرانی «نیم ساعته»، موسیقی ایرانی«ربع ساعته»، برنامه‌های مختلف«گلها» و موسیقی ایرانی«FM» و ساز تنها «تکنوازان» را که همایون خرم در رادیو اجرا کرده است برشمریم جمعا شاید به بیش از چهارصد برنامه برسد.

همایون خرم،‌از میان انبوه آهنگهای ساخته شده خود به ترانه‌های: «رسوای زمانه منم»، «تو ای پری کجایی»، «مینای شکسته»، «بگذر از کوی ما»، «اشک من هویدا شد»، «طاقتم ده»، «ساغرم شکست ای ساقی»، «بعد از تو هم در بستر غم»، «غوغای ستارگان»، «امشب در سر شوری دارم»، «یکنفس ای پیک سحری»، «شباهنگ»، «دل پریشانم»، «آمدی که با دلم گفت وگو کنی»، «گمشده»، «خسته دلان» و «راز دل»را بیشتر از همه می‌پسندد.

همایون خرم متاهل و دارای چهار فرزند به نام‌های: رضا‌، علی، امیرمحسن و هاله بود که ایشان هم مانند پدرشان به موسیقی ایرانی علاقه خاصی دارند.

پی‌نوشت: زندگینامه استاد همایون خرم بر گرفته از کتاب «مردان موسیقی و نوین ایران» تالیف : «حبیب‌الله نصیری‌فر» است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11491-homayon-khoram-saba.html

@iranboom_ir
شادروان همایون خرم، آخرین یادگار «ابوالحسن صبا»

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11491-homayon-khoram-saba.html

@iranboom_ir
2024/10/01 12:26:04
Back to Top
HTML Embed Code: