سالروز درگذشت یحیی جواهری، شاعر بلندآوازۀ افغانستان
جواهری در سال ۱۳۳۰ در مزارشریف زاده شد. او تحصیلات دورۀ ابتدایی و دبیرستان را در بلخ گذراند و پس از آن به دانشگاه کابل رفت و در رشتۀ حقوق و علوم سیاسی فارغالتحصیل شد.
جواهری سالیان زیادی از عمر خود را صرف غنیسازی ادبیات افغانستان کرد و سرانجام بامداد سهشنبه در بستر بیماری از دنیا رفت.
شهر هزارچهرۀ من، فال و تماشا، آنسوتر از ستاره و انار چلهنشین از مجموعهشعرهای اوست.
***
هرچه با چشم خودت مینگری، میگذرد
بار غم را ببری یا نبری، میگذرد
حاصل عمر همین یک دو نفس خوشحالیست
دل به دریا بزن، این دربدری میگذرد
گردش چشم تو با عقربۀ ساعت من
گفت این ثانیهها تا شمری، میگذرد
کائنات این همه تعجیل به رفتن دارد
سال خورشیدی و ماه قمری میگذرد
چه شتابی که درین آمد و رفت نفسست
تا بگوییش چرا میگذری...؟ میگذرد
دل به میخانۀ خیام سپردن، هنرست
حیف ازآن عمر که با خونجگری میگذرد
یحیی جواهری
@iranboom_ir
جواهری در سال ۱۳۳۰ در مزارشریف زاده شد. او تحصیلات دورۀ ابتدایی و دبیرستان را در بلخ گذراند و پس از آن به دانشگاه کابل رفت و در رشتۀ حقوق و علوم سیاسی فارغالتحصیل شد.
جواهری سالیان زیادی از عمر خود را صرف غنیسازی ادبیات افغانستان کرد و سرانجام بامداد سهشنبه در بستر بیماری از دنیا رفت.
شهر هزارچهرۀ من، فال و تماشا، آنسوتر از ستاره و انار چلهنشین از مجموعهشعرهای اوست.
***
هرچه با چشم خودت مینگری، میگذرد
بار غم را ببری یا نبری، میگذرد
حاصل عمر همین یک دو نفس خوشحالیست
دل به دریا بزن، این دربدری میگذرد
گردش چشم تو با عقربۀ ساعت من
گفت این ثانیهها تا شمری، میگذرد
کائنات این همه تعجیل به رفتن دارد
سال خورشیدی و ماه قمری میگذرد
چه شتابی که درین آمد و رفت نفسست
تا بگوییش چرا میگذری...؟ میگذرد
دل به میخانۀ خیام سپردن، هنرست
حیف ازآن عمر که با خونجگری میگذرد
یحیی جواهری
@iranboom_ir
خاطراتی از علی دهباشی
اسماعیل جمشیدی
@IRANBOOM_IR
مردی که پرمخاطبترین مجله فرهنگی، ادبی و ایرانشناسی فارسیزبان جهان را منتشر میکند تقریباً تمامی بخشهای مهم مجله بخارا را به تنهایی اداره میکند؛ سردبیری، مدیریت مالی و تحریریه و حتی بازرگانی.
سالهای سال تمام تحریریهاش در یک ساک دستی و کیفی که بر دوش دارد خلاصه میشد و پرمخاطبترین مجله فرهنگی و ادبی فارسیزبان جهان را منتشر میکند. نه رقیب دارد و نه حریف.
تمام اعضای تحریریه و نویسندگان همکارش با رغبت و افتخار و بدون دریافت حقالتحریر کار میکنند، حتی شاعران، نویسندگان و روزنامهنگاران (فارسی زبان) مشهور جهان خوب میدانند اگر مقاله، شعر یا تحلیل، نقد و پژوهشی برای او بنویسند برایشان نام نیکی باقی خواهد ماند و بیش از هر نشریهایی مقالهشان خوانده خواهد شد.
گلرخسار شاعره بلندآوازه تاجیک که در یکی از فیلمهای مستندی که دربارهٔ مجلهٔ بخارا ساخته شده، از کار و زندگی علی دهباشی میگوید:
«در طول چند دههٔ اخیر هیچ مرد قدرتمندی، دولت پراقتداری، حزب، دسته، گروه و یا دانشگاهی نتوانسته به اندازه علی دهباشی و مجله کلک و بعد در این سالها بخارایش بین فارسیزبانان دنیا ارتباط برقرار کند؛ کاری که هیچ دولتی از پسش برنیامده او به راحتی اما با تحمل مشکلات بسیار انجام داده است.
و کتابخانههای معتبر دانشگاه و انجمنهای فرهنگی که با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ارتباط دارند از مجله بخارا خالی نیست. در حرفه نشر فارسی، کسی نیست که او را از نزدیک نشناسد و یا دست کم آوازهاش را نشنیده باشد؛ در طول سالهای اخیر مطبوعات و رسانه ایران هیچ نامی به اندازه علی دهباشی تکرار نشده و نزد اهل مطالعه شهرت نداشته است.
او سردبیری است بدون تحریریه، اما بلندآوازهترین چهرههای هنر، ادبیات و دانشگاهها، با مجله او همکاری کرده و برایش یک، دو یا چندین مقاله و نقد نوشتهاند یا شعر سرودهاند. جلیل دوستخواه از تانزویل استرالیا، هاشم رجبزاده از اوساکا، هاشمیزاده از گراتس، پرویز دوایی از پراگ، همایون کاتوزیان از آکسفورد و شعرای تاجیک و افغانستانی از هرات، کابل، مزار شریف، دوشنبه، مرو، خجند، بخارا و سمرقند و...
در جامعه ما که مملو از غرض، کینه، حسادت است و رقابت هنر و ادبیات سالم نیست خیلیها کوشیدند زیر پای او را خالی کنند اما موفق نشدند، زیرا او با ترفندی خاص و زیرکی و سادگی منزلت خود را حفظ کرده و در طول چهل سال اخیر همواره سر پا و مطرح بوده است. از زمانی که در چاپخانه مسعود سعد یک مصحح ساده بود تا حالا که از جوانترین ایرانشناسان محسوب میشود با تحمل بسیاری سختیها منش و اصالت خود را نگه داشته است.
اسماعیل جمشیدی در فیلم مستند تازهای که از کار و زندگی او تهیه شده گفته است:
«هیچ پست و مقامی از وزارت، صدرات و تجارت او را ارضاء نمیکند، مگر سردبیری و انتشار مجله بخارا. سالهاست که با بیماری آسم دست و پنجه نرم کرده و چندین بار بر اثر حملات شدید آسم از مرگ گریخته است. او به تمام معنی عاشق مجله بخارا است، سی سال پیش، از اقیانوس پرتلاطم نشر سر برآورده و همچنان با عشق و هیجان و مقاومت، حضور پررنگش را آشکار و به همه نشان میدهد و با زیرکی و هشیاری خاص خود توانسته همه مراحل تخریب و ترور شخصیت را پشت سر بگذارد. ناملایمات روزگار، او را حساس، تندخو و تا حدودی پرخاشگر کرده، اما طنز گفتاری او بینظیر است و گاه تلخ یا بهتر است بگویم زهرخند».
در یکی از فیلمهای مستند (تاکنون سه مستند ساز از کار و زندگی او فیلم ساختهاند که شنیدم چهارمین فیلم به عنوان یک پایاننامه دانشگاهی در حال تدوین است) در پاسخ این سوال که چرا به نویسندگان بخارا حقالتحریر نمیدهی، گفته است:
«اولا که درآمدی نداریم، زیرا آگهی چندانی نداریم، زیرا فروش در تیراژ بالا نداریم ولی از همه اینها مهمتر نویسندگان ما عموما در سطح و ردهای از شخصیت قرار دارند که پرداخت ارقام معمولی و رایج این روزها (صفحهای وجه دادن) توهین است. به نویسنده و دانشمندی که نتیجه 30 یا 50 سال تدریس، تحقیق و پژوهش ادبیاش را در یک مقاله نوشته و برای چاپ در بخارا به ما داده چه رقمی میتوان پرداخت کرد که در شأن مقام و ارزش کاری که انجام داده باشد؟»
اما به همین مجلهای که هیئت تحریریه، دفتر و ساختمان ندارد و رسما میگوید که حقالتحریر نمیدهد، آنقدر مطلب و مقاله از شخصیتهای فرهیخته فارسیزبان ایران و جهان میرسد که خود او به شوخی و جدی گفته است:
«... اگر الان بنده سرم را زمین بگذارم بخارا برای چهار سال آینده مقاله و مصاحبه و گزارش و نقد کتاب دارد که با همین شکل و شمایل زمان زنده بودنم منتشر شود.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7029-khaterat-az-ali-dehbashi.html
@IRANBOOM_IR
اسماعیل جمشیدی
@IRANBOOM_IR
مردی که پرمخاطبترین مجله فرهنگی، ادبی و ایرانشناسی فارسیزبان جهان را منتشر میکند تقریباً تمامی بخشهای مهم مجله بخارا را به تنهایی اداره میکند؛ سردبیری، مدیریت مالی و تحریریه و حتی بازرگانی.
سالهای سال تمام تحریریهاش در یک ساک دستی و کیفی که بر دوش دارد خلاصه میشد و پرمخاطبترین مجله فرهنگی و ادبی فارسیزبان جهان را منتشر میکند. نه رقیب دارد و نه حریف.
تمام اعضای تحریریه و نویسندگان همکارش با رغبت و افتخار و بدون دریافت حقالتحریر کار میکنند، حتی شاعران، نویسندگان و روزنامهنگاران (فارسی زبان) مشهور جهان خوب میدانند اگر مقاله، شعر یا تحلیل، نقد و پژوهشی برای او بنویسند برایشان نام نیکی باقی خواهد ماند و بیش از هر نشریهایی مقالهشان خوانده خواهد شد.
گلرخسار شاعره بلندآوازه تاجیک که در یکی از فیلمهای مستندی که دربارهٔ مجلهٔ بخارا ساخته شده، از کار و زندگی علی دهباشی میگوید:
«در طول چند دههٔ اخیر هیچ مرد قدرتمندی، دولت پراقتداری، حزب، دسته، گروه و یا دانشگاهی نتوانسته به اندازه علی دهباشی و مجله کلک و بعد در این سالها بخارایش بین فارسیزبانان دنیا ارتباط برقرار کند؛ کاری که هیچ دولتی از پسش برنیامده او به راحتی اما با تحمل مشکلات بسیار انجام داده است.
و کتابخانههای معتبر دانشگاه و انجمنهای فرهنگی که با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی ارتباط دارند از مجله بخارا خالی نیست. در حرفه نشر فارسی، کسی نیست که او را از نزدیک نشناسد و یا دست کم آوازهاش را نشنیده باشد؛ در طول سالهای اخیر مطبوعات و رسانه ایران هیچ نامی به اندازه علی دهباشی تکرار نشده و نزد اهل مطالعه شهرت نداشته است.
او سردبیری است بدون تحریریه، اما بلندآوازهترین چهرههای هنر، ادبیات و دانشگاهها، با مجله او همکاری کرده و برایش یک، دو یا چندین مقاله و نقد نوشتهاند یا شعر سرودهاند. جلیل دوستخواه از تانزویل استرالیا، هاشم رجبزاده از اوساکا، هاشمیزاده از گراتس، پرویز دوایی از پراگ، همایون کاتوزیان از آکسفورد و شعرای تاجیک و افغانستانی از هرات، کابل، مزار شریف، دوشنبه، مرو، خجند، بخارا و سمرقند و...
در جامعه ما که مملو از غرض، کینه، حسادت است و رقابت هنر و ادبیات سالم نیست خیلیها کوشیدند زیر پای او را خالی کنند اما موفق نشدند، زیرا او با ترفندی خاص و زیرکی و سادگی منزلت خود را حفظ کرده و در طول چهل سال اخیر همواره سر پا و مطرح بوده است. از زمانی که در چاپخانه مسعود سعد یک مصحح ساده بود تا حالا که از جوانترین ایرانشناسان محسوب میشود با تحمل بسیاری سختیها منش و اصالت خود را نگه داشته است.
اسماعیل جمشیدی در فیلم مستند تازهای که از کار و زندگی او تهیه شده گفته است:
«هیچ پست و مقامی از وزارت، صدرات و تجارت او را ارضاء نمیکند، مگر سردبیری و انتشار مجله بخارا. سالهاست که با بیماری آسم دست و پنجه نرم کرده و چندین بار بر اثر حملات شدید آسم از مرگ گریخته است. او به تمام معنی عاشق مجله بخارا است، سی سال پیش، از اقیانوس پرتلاطم نشر سر برآورده و همچنان با عشق و هیجان و مقاومت، حضور پررنگش را آشکار و به همه نشان میدهد و با زیرکی و هشیاری خاص خود توانسته همه مراحل تخریب و ترور شخصیت را پشت سر بگذارد. ناملایمات روزگار، او را حساس، تندخو و تا حدودی پرخاشگر کرده، اما طنز گفتاری او بینظیر است و گاه تلخ یا بهتر است بگویم زهرخند».
در یکی از فیلمهای مستند (تاکنون سه مستند ساز از کار و زندگی او فیلم ساختهاند که شنیدم چهارمین فیلم به عنوان یک پایاننامه دانشگاهی در حال تدوین است) در پاسخ این سوال که چرا به نویسندگان بخارا حقالتحریر نمیدهی، گفته است:
«اولا که درآمدی نداریم، زیرا آگهی چندانی نداریم، زیرا فروش در تیراژ بالا نداریم ولی از همه اینها مهمتر نویسندگان ما عموما در سطح و ردهای از شخصیت قرار دارند که پرداخت ارقام معمولی و رایج این روزها (صفحهای وجه دادن) توهین است. به نویسنده و دانشمندی که نتیجه 30 یا 50 سال تدریس، تحقیق و پژوهش ادبیاش را در یک مقاله نوشته و برای چاپ در بخارا به ما داده چه رقمی میتوان پرداخت کرد که در شأن مقام و ارزش کاری که انجام داده باشد؟»
اما به همین مجلهای که هیئت تحریریه، دفتر و ساختمان ندارد و رسما میگوید که حقالتحریر نمیدهد، آنقدر مطلب و مقاله از شخصیتهای فرهیخته فارسیزبان ایران و جهان میرسد که خود او به شوخی و جدی گفته است:
«... اگر الان بنده سرم را زمین بگذارم بخارا برای چهار سال آینده مقاله و مصاحبه و گزارش و نقد کتاب دارد که با همین شکل و شمایل زمان زنده بودنم منتشر شود.
دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7029-khaterat-az-ali-dehbashi.html
@IRANBOOM_IR
حزب توده و خیزش ملی شدن صنعت نفت
تاریخچهی فعالیتهای سیاسی حزب توده در کشورمان فراز و نشیبهای شگفتی را پشت سر نهاده است و خوشبختانه در این خصوص منابع فراوانی هست که پرده از ماهیت و وابستگی این حزب به اردوگاه مادر - حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق - برمیدارد به گونهای که ما را از نگاشتن هرگونه مقدمهای جهت معرفی این تشکیلات بینیاز میسازد
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12022-hezb-tode-khizesh-melli-shodan-sanat-naft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
تاریخچهی فعالیتهای سیاسی حزب توده در کشورمان فراز و نشیبهای شگفتی را پشت سر نهاده است و خوشبختانه در این خصوص منابع فراوانی هست که پرده از ماهیت و وابستگی این حزب به اردوگاه مادر - حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق - برمیدارد به گونهای که ما را از نگاشتن هرگونه مقدمهای جهت معرفی این تشکیلات بینیاز میسازد
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12022-hezb-tode-khizesh-melli-shodan-sanat-naft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
فراگشت ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور - دکتر هوشنگ طالع
نخستین اعتراض رسمی به قرارداد 1933 (1312)، روز هفتم آبان ماه 1323 از سوی دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی به عمل آمد. به دنبال آن سخنان زیادی گفته شد و مقاله ها و کتاب های بسیای منتشر گردید .
فراگشت ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور، دارای چهار گذر بود که سرانجام به تصویب قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شانزدهم انجامید.
روز 29 اسفند را باید آغاز حیات نوین ملت ایران دانست. در این روز، زنجیر گرانی که بر اثر غفلت پادشاه قاجار، به دست و پای ملت ایران بسته شده بود و رشد و تکامل ملت کهنسالی را متوقف ساخته بود، از هم گسیخته گردید و حکم مرگ امپراتوری انگلیس و سرفرازی ایرانیان، در آن واحد صادر گردید. این فرمان خون ایرانی بود و این تصمیم، چیزی جز خواست ملت ایران نیست.
به دنبال کشته شدن رزم آرا، حسین علا اداره ی امور کشور را به دوش گرفت. روز 24 اسفند 1329، سفیر انگلیس در تهران، یادداشتی برای نخست وزیر فرستاد و خواستار آن شد که اختلاف میان ایران و شرکت نفت، به داوری ارجاع شود. علا نخست وزیر، تصمیم دولت را به نتیجه ی بررسی کمیسیون ویژه ی نفت، موکول کرد.
روز 5 اردی بهشت ماه 1330، سفیر انگلیس در تهران، پیشنهادی را در قالب 3 ماده برای حل مساله ی نفت، تسلیم دولت ایران کرد. در این پیشنهاد آمده بود :[76]
1. انتقال اموال شرکت نفت، به یک شرکت جدید انگلیسی که مدیران ایرانی نیز در هیات مدیره ی آن، عضویت داشته باشند و درآمد شرکت، به تساوی میان شرکت نفت و دولت ایران، تقسیم شود.
2. واگذاری تاسیسات داخلی به یک شرکت ملی ایرانی.
3. ترتیب مخصوص برای آنکه در اسرع وقت، کارمندان ایرانی جانشین کارمندان خارجی شرکت جدید گردند.
اما عصر همان روز، کمیسیون ویژه ی نفت، روش اجرای ملی شدن صنایع نفت ایران را تصویب کرد و فردای آن روز (ششم اردی بهشت ماه 1330)، کمیسیون نفت گزارش خود را تقدیم مجلس شورای ملی کرد :[77]
ماده 1 : به منظور ترتیب اجرای قانون مورخ 24 و 29 اسفندماه 1329 راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، هیات مختلطی مرکب از پنج نفر از نمایندگان مجلس سنا و پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی به انتخاب هر یک از مجلسین، و وزیر دارایی یا قائم مقام او تشکیل می شود.
ماده 2 : دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران خلع ید کند و چنانچه شرکت برای تحویل فوری به عذر وجود ادعایی بر دولت متعذر شود، دولت می تواند تا میزان 25 درصد از عایدات جاری نفت را پس از وضع مخارج بهره برداری، برای تامین مدعابه احتمالی شرکت، در بانک ملی ایران یا بانک مرضی الطرفین دیگر ودیعه گذارد.
ماده 3 : دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط به مطالبات و دعاوی حقه ی دولت و هم چنین به دعاوی حقه ی شرکت رسیدگی نموده نظریات خود را به مجلسین گزارش دهد و پس از تصویب مجلسین به موقع اجرا گذاشته شود.
ماده 4 : چون از تاریخ 29 اسفند 1329 که ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس سنا نیز رسیده است کلیه ی درآمد نفت و محصولات نفتی حق مسلم ایران است، دولت مکلف است با نظارت هیئت مختلط به حساب شرکت رسیدگی کند و نیز هیئت مختلط باید از تاریخ اجرای این قانون تا تعیین هیات عامله، در امور بهره برداری دقیقا نظارت نماید.
ماده 5 : هیات مختلط باید هرچه زودتر، اساسنامه ی شرکت ملی نفت را که در آن هیات نظارت مختلطی از متخصصین پیش بینی شده باشد، تهیه و برای تصویب به مجلسین پیشنهاد کند.
ماده 6 : برای تبدیل تدریجی متخصصین خارجی به متخصصین ایرانی، هیات مختلط موظف است آیین نامه ی فرستادن عده ای محصل به طریق مسابقه، در هر سال برای فراگرفتن رشته های مختلف معلومات و تجربیات مربوط به صنایع نفت، به کشورهای خارج را تدوین و پس از تصویب هیات وزیران به وسیله ی وزارت فرهنگ به موقع اجرا گذارد. مخارج تحصیل این محصلین از عواید نفت پرداخته خواهد شد.
ماده 7 : کلیه ی خریداران محصولات معادن انتزاعی از شرکت نفت انگلیس و ایران، هر مقدار نفتی را که از اول سال مسیحی 1948 تا تاریخ 29 اسفند 1329 (20 مارس 1951) از آن شرکت سالانه خریداری کرده اند می توانند از این به بعد هم به نرخ عادله ی بین المللی همان مقدار را سالیانه خریداری نمایند و برای مازاد آن مقادیر در صورت تساوی شرایط در خرید حق تقدم خواهند داشت.
ماده 8 : کلیه ی پیشنهادهای هیات مختلط که برای تصویب مجلس شورای ملی تهیه می شود و تقدیم مجلس خواهد شد، به کمیسیون نفت ارجاع می گردد.
ماده 9 : هیات مختلط باید در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به کار خود خاتمه دهد و گزارش عملیات خود را طبق ماده 8 به مجلس تقدیم کند و در صورتی که احتیاج به تمدید مدت داشته باشد،با ذکر دلایل موجه، درخواست تمدید مدت نماید
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/341-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
نخستین اعتراض رسمی به قرارداد 1933 (1312)، روز هفتم آبان ماه 1323 از سوی دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی به عمل آمد. به دنبال آن سخنان زیادی گفته شد و مقاله ها و کتاب های بسیای منتشر گردید .
فراگشت ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور، دارای چهار گذر بود که سرانجام به تصویب قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شانزدهم انجامید.
روز 29 اسفند را باید آغاز حیات نوین ملت ایران دانست. در این روز، زنجیر گرانی که بر اثر غفلت پادشاه قاجار، به دست و پای ملت ایران بسته شده بود و رشد و تکامل ملت کهنسالی را متوقف ساخته بود، از هم گسیخته گردید و حکم مرگ امپراتوری انگلیس و سرفرازی ایرانیان، در آن واحد صادر گردید. این فرمان خون ایرانی بود و این تصمیم، چیزی جز خواست ملت ایران نیست.
به دنبال کشته شدن رزم آرا، حسین علا اداره ی امور کشور را به دوش گرفت. روز 24 اسفند 1329، سفیر انگلیس در تهران، یادداشتی برای نخست وزیر فرستاد و خواستار آن شد که اختلاف میان ایران و شرکت نفت، به داوری ارجاع شود. علا نخست وزیر، تصمیم دولت را به نتیجه ی بررسی کمیسیون ویژه ی نفت، موکول کرد.
روز 5 اردی بهشت ماه 1330، سفیر انگلیس در تهران، پیشنهادی را در قالب 3 ماده برای حل مساله ی نفت، تسلیم دولت ایران کرد. در این پیشنهاد آمده بود :[76]
1. انتقال اموال شرکت نفت، به یک شرکت جدید انگلیسی که مدیران ایرانی نیز در هیات مدیره ی آن، عضویت داشته باشند و درآمد شرکت، به تساوی میان شرکت نفت و دولت ایران، تقسیم شود.
2. واگذاری تاسیسات داخلی به یک شرکت ملی ایرانی.
3. ترتیب مخصوص برای آنکه در اسرع وقت، کارمندان ایرانی جانشین کارمندان خارجی شرکت جدید گردند.
اما عصر همان روز، کمیسیون ویژه ی نفت، روش اجرای ملی شدن صنایع نفت ایران را تصویب کرد و فردای آن روز (ششم اردی بهشت ماه 1330)، کمیسیون نفت گزارش خود را تقدیم مجلس شورای ملی کرد :[77]
ماده 1 : به منظور ترتیب اجرای قانون مورخ 24 و 29 اسفندماه 1329 راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، هیات مختلطی مرکب از پنج نفر از نمایندگان مجلس سنا و پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی به انتخاب هر یک از مجلسین، و وزیر دارایی یا قائم مقام او تشکیل می شود.
ماده 2 : دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران خلع ید کند و چنانچه شرکت برای تحویل فوری به عذر وجود ادعایی بر دولت متعذر شود، دولت می تواند تا میزان 25 درصد از عایدات جاری نفت را پس از وضع مخارج بهره برداری، برای تامین مدعابه احتمالی شرکت، در بانک ملی ایران یا بانک مرضی الطرفین دیگر ودیعه گذارد.
ماده 3 : دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط به مطالبات و دعاوی حقه ی دولت و هم چنین به دعاوی حقه ی شرکت رسیدگی نموده نظریات خود را به مجلسین گزارش دهد و پس از تصویب مجلسین به موقع اجرا گذاشته شود.
ماده 4 : چون از تاریخ 29 اسفند 1329 که ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس سنا نیز رسیده است کلیه ی درآمد نفت و محصولات نفتی حق مسلم ایران است، دولت مکلف است با نظارت هیئت مختلط به حساب شرکت رسیدگی کند و نیز هیئت مختلط باید از تاریخ اجرای این قانون تا تعیین هیات عامله، در امور بهره برداری دقیقا نظارت نماید.
ماده 5 : هیات مختلط باید هرچه زودتر، اساسنامه ی شرکت ملی نفت را که در آن هیات نظارت مختلطی از متخصصین پیش بینی شده باشد، تهیه و برای تصویب به مجلسین پیشنهاد کند.
ماده 6 : برای تبدیل تدریجی متخصصین خارجی به متخصصین ایرانی، هیات مختلط موظف است آیین نامه ی فرستادن عده ای محصل به طریق مسابقه، در هر سال برای فراگرفتن رشته های مختلف معلومات و تجربیات مربوط به صنایع نفت، به کشورهای خارج را تدوین و پس از تصویب هیات وزیران به وسیله ی وزارت فرهنگ به موقع اجرا گذارد. مخارج تحصیل این محصلین از عواید نفت پرداخته خواهد شد.
ماده 7 : کلیه ی خریداران محصولات معادن انتزاعی از شرکت نفت انگلیس و ایران، هر مقدار نفتی را که از اول سال مسیحی 1948 تا تاریخ 29 اسفند 1329 (20 مارس 1951) از آن شرکت سالانه خریداری کرده اند می توانند از این به بعد هم به نرخ عادله ی بین المللی همان مقدار را سالیانه خریداری نمایند و برای مازاد آن مقادیر در صورت تساوی شرایط در خرید حق تقدم خواهند داشت.
ماده 8 : کلیه ی پیشنهادهای هیات مختلط که برای تصویب مجلس شورای ملی تهیه می شود و تقدیم مجلس خواهد شد، به کمیسیون نفت ارجاع می گردد.
ماده 9 : هیات مختلط باید در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به کار خود خاتمه دهد و گزارش عملیات خود را طبق ماده 8 به مجلس تقدیم کند و در صورتی که احتیاج به تمدید مدت داشته باشد،با ذکر دلایل موجه، درخواست تمدید مدت نماید
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/341-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Audio
این خانه عشق است، تو غمخانه مدانش
گنجینه مهر است، تو ویرانه مخوانش
این جان جهان است و ورا فره یزدان
زین بیش به چنگ دد و دیوانه نمانش
"نغمه نوروز"، تازه ترین چامه ام پیش کش به عاشقان سرزمین اهورایی ایران
هما ارژنگی
@iranboom_ir
گنجینه مهر است، تو ویرانه مخوانش
این جان جهان است و ورا فره یزدان
زین بیش به چنگ دد و دیوانه نمانش
"نغمه نوروز"، تازه ترین چامه ام پیش کش به عاشقان سرزمین اهورایی ایران
هما ارژنگی
@iranboom_ir
نغمه نوروز
سراینده: بانو هما ارژنگی
نوروزِ دل افروز، بخوان نغمه پیروز
بزدای تو زنگار دلِ کهنه جهان را
بگشای به خنیاگری و دست فشانی
گنجینه پر گوهرِ جمشید نشان را
نوروزِ دل افروز، چنان کهنه شرابی
در حلقه یاران ، می امید بگردان
برکن زِبنِ خاکِ من این بیخِ ستم را
در سینه اندوه گساران ، طرب افشان
دیریست که رنگ از رخِ امید پریده است
بر خاکِ وطن، درد و محن، تار تنیده است
دژخیمِ تباهی، به رخش پنجه کشیده ست
زهرِ ستم و تلخیِ اندوه چشیده است
این، خانه عشق است، تو غمخانه مدانش!
گنجینه مهر است، تو ویرانه مخوانش
این، جانِ جهان است و ورا فره یزدان
زین بیش به چنگِ دد و دیوانه نمانش!
ما خسته دردیم و سزاوارِ دواییم
با مهرِ اهورایی ات این درد دوا کن
بر خاکِ بلا دیده میهن چو رسیدی،
شهبالِ وِرا از غل و زنجیر رها کن
چون کاوه ضحاک کشِ زنده و بیدار
ما را به خروشی زِ بنِ گور صدا کن
در سینه این شب زدگان شعله بر افروز
آتشکده مهرِ وطن باز بنا کن
تا بار دگر، "مرغِ سحر"، نغمه گر آید
باز آید و جز نغمه شادی نسراید
شب بار سفر بندد و خورشید بر آید
وین شامِ سیه روزیِ میهن به سر آید
هما ارژنگی
@iranboom_ir
سراینده: بانو هما ارژنگی
نوروزِ دل افروز، بخوان نغمه پیروز
بزدای تو زنگار دلِ کهنه جهان را
بگشای به خنیاگری و دست فشانی
گنجینه پر گوهرِ جمشید نشان را
نوروزِ دل افروز، چنان کهنه شرابی
در حلقه یاران ، می امید بگردان
برکن زِبنِ خاکِ من این بیخِ ستم را
در سینه اندوه گساران ، طرب افشان
دیریست که رنگ از رخِ امید پریده است
بر خاکِ وطن، درد و محن، تار تنیده است
دژخیمِ تباهی، به رخش پنجه کشیده ست
زهرِ ستم و تلخیِ اندوه چشیده است
این، خانه عشق است، تو غمخانه مدانش!
گنجینه مهر است، تو ویرانه مخوانش
این، جانِ جهان است و ورا فره یزدان
زین بیش به چنگِ دد و دیوانه نمانش!
ما خسته دردیم و سزاوارِ دواییم
با مهرِ اهورایی ات این درد دوا کن
بر خاکِ بلا دیده میهن چو رسیدی،
شهبالِ وِرا از غل و زنجیر رها کن
چون کاوه ضحاک کشِ زنده و بیدار
ما را به خروشی زِ بنِ گور صدا کن
در سینه این شب زدگان شعله بر افروز
آتشکده مهرِ وطن باز بنا کن
تا بار دگر، "مرغِ سحر"، نغمه گر آید
باز آید و جز نغمه شادی نسراید
شب بار سفر بندد و خورشید بر آید
وین شامِ سیه روزیِ میهن به سر آید
هما ارژنگی
@iranboom_ir
روز 24 اسفند ماه 1329، به پایمردی دکتر محمد مصدق، در یک فراگشت پرفراز و نشیب، مجلس شانزدهم، و روز 29 همان ماه ، مجلس سنا صنایع نفت در سرتاسر کشور را ملی اعلام کرد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
@iranboom_ir
در سالهای دور ، گویا کانون دانشجویان در آکسفورد و کمبریج از جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند برای ایراد یک سخنرانی دعوت نمودند . پس از سخنرانی در مجلس ضیافتی که فراهم شده بود یکی از دانشجویان ایرانی خود را معرفی کرد و از اوضاع ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد و پیش آمدهای آن خواست خود شیرینی کند و گفت : اگر ما هم در ایران شخصیتی چون شما می داشتیم ، و جواهر لعل نهرو مهلتش نداد تا جمله را تمام کند با تغیر گفت : شما مصدق داشتید با او چه کردید؟ می گویند فرد مورد نظر سرخ شد و شرمگین و سر را به زیر انداخت.
برگرفته از مجله بخارا
@iranboom_ir
برگرفته از مجله بخارا
@iranboom_ir
حاجی فیروز
مرتضی احمدی
ترانۀ «حاجی فیروز»
مرتضی احمدی، هنرمند بزرگ و کسی که با بازخوانی و گردآوری ترانه های عامیانۀ تهران، این گنجینۀ بزرگ هنری و اجتماعی را از نابودی رهایی بخشید، در ترانۀ حاجی فیروز، از نیاز به شادی می گوید و اندوه سال گذشته را یادآوری می کند. برای شنیدن این ترانه ، روی پروندۀ صوتی کلیک کنید :
#حاجی_فیروز
#ایران_و_فرهنگ_ایرانی_را_بشناسیم!
@iranboom_ir
مرتضی احمدی، هنرمند بزرگ و کسی که با بازخوانی و گردآوری ترانه های عامیانۀ تهران، این گنجینۀ بزرگ هنری و اجتماعی را از نابودی رهایی بخشید، در ترانۀ حاجی فیروز، از نیاز به شادی می گوید و اندوه سال گذشته را یادآوری می کند. برای شنیدن این ترانه ، روی پروندۀ صوتی کلیک کنید :
#حاجی_فیروز
#ایران_و_فرهنگ_ایرانی_را_بشناسیم!
@iranboom_ir
ما برای آنکه ایران، خانه خوبان شود،رنج دوران برده ایم
پیکر سرباز ایرانی در میان گلها، دو روز مانده به نوروز،ای من به فدای پیکرت، جنوب بصره،18 مارچ 1985،عکاس:ژاک پاولوفسکی
@iranboom_ir
پیکر سرباز ایرانی در میان گلها، دو روز مانده به نوروز،ای من به فدای پیکرت، جنوب بصره،18 مارچ 1985،عکاس:ژاک پاولوفسکی
@iranboom_ir
در فلات تشنه ایران، هنرمندان آرزوی آب و تقدس آب را با نماد ماهی نشان میدادند؛ نقشی که یادآور برکت و روزی است.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
جشن باستانی نوروز در گستره ای از مغولستان تا آلبانی در شرق اروپا و از هند تا تاتارستان در روسیه برگزار میشود. در بعضی از این کشورها این روز جشن می گیرند، در بعضی از آنها تعطیل ملی است.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
خجسته باد سالگرد ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
https://www.tg-me.com/joinchat-iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
https://www.tg-me.com/joinchat-iranboom_ir
خجسته باد سالگرد ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور - ۱
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 80، سال دوازدهم، اسفندماه 1392 و فروردین 1393، رویه 14 تا 15
هوشنگ گنجهای
روز 24 اسفند ماه 1329، به پایمردی دکتر محمد مصدق، در یک فراگشت پرفراز و نشیب، مجلس شانزدهم، و روز 29 همان ماه ، مجلس سنا صنایع نفت در سرتاسر کشور را ملی اعلام کرد.
روز سیام تیر ماه 1329، به درخواست علی منصور نخستوزیر، مجلس شورای ملی موافقت کرد که لایحهی قرارداد الحاقی نفت (گس ـ گلشائیان) پیش از طرح در صحن علنی مجلس، در کمیسیون ویژهای مورد بررسی و اظهار نظر قرار گیرد.
[علی] منصور در نحوهی بردن لایحه به مجلس و موافقت با طرح آن در یک کمیسیون فرعی، به معنای آن بود که نمیخواهد شخصا دفاع از لایحه را به عهده بگیرد و از اینرو، موجب ناخشنودی انگلیسها شد. آمریکاییها نیز از منصور خوششان نمیآمد.
از اینرو، همان روز اعضای کمیسیون نفت، مرکب از هژده تن از نمایندگان شعب ششگانه مجلس، برگزیده شدند. این کمیسیون از سوی مجلس شورای ملی، مامور شد تا لایحهی قرارداد الحاقی را بررسی کرده و پس از مطالعات لازم، نظرات خود را به آگاهی مجلس شورای ملی برساند. اعضای کمیسیون عبارت بودند از :
دکتر محمد مصدق (رییس)، جواد گنجهای و میرسید علی بهبهانی (نواب رییس)، حسین مکی (مخبر)، خسرو قشقایی و دکتر حسن علوی (منشی)، دکتر نصرتالله کاسمی، ناصر ذوالفقاری، سید ابوالحسن حایریزاده، اللهیار صالح، دکتر سیدعلی شایگان، جمال امامی، علیاصغر سرتیپزاده، عبدالرحمن فرامرزی، دکتر محمد علی هدایتی، هدایتالله پالیزی و ابوالقاسم فقیهزاده.
علی منصور برخلاف دستورات محمدرضاشاه که به وی تکلیف کرده بود که خیلی زود لایحه را به سرانجام برساند، مایل نبود که پایش به گونهی سرراست به این مساله کشیده شود :
دستوراتی که شاه به منصور برای اجرا داده بود، از جمله شامل آن میشد که در کوتاهترین زمان ممکن لایحهی الحاقی نفت را به تصویب مجلس برساند.
کمیسیون نفت در نخستین نشست، از دولت خواست تا پروندهی نفت را در اختیار کمیسیون قرار دهد؛ اما این کار انجام نشد. سرانجام کمیسیون نامهای به نخستوزیر نوشت و اخطار کرد که درمدت ده روز پروندهی نفت را همراه با اظهارنظر روشن دربارهی لایحه الحاقی به کمیسیون بفرستد. در مهلت داده شده، دولت پروندهی نفت را به کمیسیون فرستاد؛ اما دربارهی لایحه الحاقی اظهارنظر نکرد.
در این راستا، نمایندگان جبههی ملی همراه با دو تن از اعضای کمیسیون، دولت را به دلیل دست به دست کردن در اجرای قانون 29 مهر ماه 1326 استیضاح کردند. در بند هـ این قانون آمده بود :
دولت مکلف است... به خصوص راجع به نفت جنوب، به منظور استیفای حقوق ملی، مذاکرات و اقدامات لازمه را به عمل آورد و مجلس شورای ملی را از نتیجهی آن مطلع سازد.
هم زمان، دکتر محمد مصدق در یک مصاحبهی مطبوعاتی گفت:
جبههی ملی، قرارداد دارسی و قرارداد 1933 و همچنین، قرارداد الحاقی را به رسمیت نمیتواند بشناسد و این نوع اوراق بیارزش، نخواهند توانست، وسیلهی غصب حقوق مردم باشد.
استیضاح دولت، چهار روز به درازا کشید و سپهبد رزمآرا، ناگزیر شد که دفاع از لایحهی قرارداد الحاقی را گردن بگیرد. بدین سان، مبارزهی نفت سختتر شد.
دکتر مصدق و نمایندگان جبههی ملی در مجلس شورای ملی بر این باور بودند که بزرگترین زیان لایحهی قرارداد الحاقی، قانونی کردن قرارداد 1933 است. زیرا در ماده 10 قرارداد الحاقی آمده بود: با رعایت مقررات این قرارداد، قرارداد اصلی [1312 / 1933] در کمال قوت و اعتبار باقی خواهد ماند.
در این میان، مطبوعات ملی نیز نقش بسیار بزرگی در بیداری افکار عمومی، بازی کردند.
در نشست بیست و دوم کمیسیون نفت، پاسخ دکتر مصدق به نامهی غلامحسین فروهر وزیر دارایی که در آن از لایحهی الحاقی دفاع کرده بود، خوانده شد. دکتر مصدق با رد دیدگاههای وزیر دارایی، نظریهی ملیکردن صنایع نفت در سرتاسر کشور را به میان کشید. در پایان نامه، پیشنهاد جبههی ملی مطرح شده بود:
به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی امضاکنندگان زیر، پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت در مناطق کشور، بدون استثناء، ملی اعلام شود. یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری، در دست ملت ایران قرار گیرد.
حایریزاده، اللهیار صالح، دکتر شایگان، دکتر مصدق، حسین مکی
گرچه کمیسیون نفت اصل ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور را نپذیرفت اما سرانجام در یک جلسهی خصوصی، به اتفاق آرا قرارداد الحاقی را رد کرد:
کمیسیون نفت که طبق تصمیم سیام خرداد 1329 مجلس شورای ملی تشکیل شده است، پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسید که قرارداد الحاقی ساعد- گس، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست. لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد.
@iranboom_ir
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 80، سال دوازدهم، اسفندماه 1392 و فروردین 1393، رویه 14 تا 15
هوشنگ گنجهای
روز 24 اسفند ماه 1329، به پایمردی دکتر محمد مصدق، در یک فراگشت پرفراز و نشیب، مجلس شانزدهم، و روز 29 همان ماه ، مجلس سنا صنایع نفت در سرتاسر کشور را ملی اعلام کرد.
روز سیام تیر ماه 1329، به درخواست علی منصور نخستوزیر، مجلس شورای ملی موافقت کرد که لایحهی قرارداد الحاقی نفت (گس ـ گلشائیان) پیش از طرح در صحن علنی مجلس، در کمیسیون ویژهای مورد بررسی و اظهار نظر قرار گیرد.
[علی] منصور در نحوهی بردن لایحه به مجلس و موافقت با طرح آن در یک کمیسیون فرعی، به معنای آن بود که نمیخواهد شخصا دفاع از لایحه را به عهده بگیرد و از اینرو، موجب ناخشنودی انگلیسها شد. آمریکاییها نیز از منصور خوششان نمیآمد.
از اینرو، همان روز اعضای کمیسیون نفت، مرکب از هژده تن از نمایندگان شعب ششگانه مجلس، برگزیده شدند. این کمیسیون از سوی مجلس شورای ملی، مامور شد تا لایحهی قرارداد الحاقی را بررسی کرده و پس از مطالعات لازم، نظرات خود را به آگاهی مجلس شورای ملی برساند. اعضای کمیسیون عبارت بودند از :
دکتر محمد مصدق (رییس)، جواد گنجهای و میرسید علی بهبهانی (نواب رییس)، حسین مکی (مخبر)، خسرو قشقایی و دکتر حسن علوی (منشی)، دکتر نصرتالله کاسمی، ناصر ذوالفقاری، سید ابوالحسن حایریزاده، اللهیار صالح، دکتر سیدعلی شایگان، جمال امامی، علیاصغر سرتیپزاده، عبدالرحمن فرامرزی، دکتر محمد علی هدایتی، هدایتالله پالیزی و ابوالقاسم فقیهزاده.
علی منصور برخلاف دستورات محمدرضاشاه که به وی تکلیف کرده بود که خیلی زود لایحه را به سرانجام برساند، مایل نبود که پایش به گونهی سرراست به این مساله کشیده شود :
دستوراتی که شاه به منصور برای اجرا داده بود، از جمله شامل آن میشد که در کوتاهترین زمان ممکن لایحهی الحاقی نفت را به تصویب مجلس برساند.
کمیسیون نفت در نخستین نشست، از دولت خواست تا پروندهی نفت را در اختیار کمیسیون قرار دهد؛ اما این کار انجام نشد. سرانجام کمیسیون نامهای به نخستوزیر نوشت و اخطار کرد که درمدت ده روز پروندهی نفت را همراه با اظهارنظر روشن دربارهی لایحه الحاقی به کمیسیون بفرستد. در مهلت داده شده، دولت پروندهی نفت را به کمیسیون فرستاد؛ اما دربارهی لایحه الحاقی اظهارنظر نکرد.
در این راستا، نمایندگان جبههی ملی همراه با دو تن از اعضای کمیسیون، دولت را به دلیل دست به دست کردن در اجرای قانون 29 مهر ماه 1326 استیضاح کردند. در بند هـ این قانون آمده بود :
دولت مکلف است... به خصوص راجع به نفت جنوب، به منظور استیفای حقوق ملی، مذاکرات و اقدامات لازمه را به عمل آورد و مجلس شورای ملی را از نتیجهی آن مطلع سازد.
هم زمان، دکتر محمد مصدق در یک مصاحبهی مطبوعاتی گفت:
جبههی ملی، قرارداد دارسی و قرارداد 1933 و همچنین، قرارداد الحاقی را به رسمیت نمیتواند بشناسد و این نوع اوراق بیارزش، نخواهند توانست، وسیلهی غصب حقوق مردم باشد.
استیضاح دولت، چهار روز به درازا کشید و سپهبد رزمآرا، ناگزیر شد که دفاع از لایحهی قرارداد الحاقی را گردن بگیرد. بدین سان، مبارزهی نفت سختتر شد.
دکتر مصدق و نمایندگان جبههی ملی در مجلس شورای ملی بر این باور بودند که بزرگترین زیان لایحهی قرارداد الحاقی، قانونی کردن قرارداد 1933 است. زیرا در ماده 10 قرارداد الحاقی آمده بود: با رعایت مقررات این قرارداد، قرارداد اصلی [1312 / 1933] در کمال قوت و اعتبار باقی خواهد ماند.
در این میان، مطبوعات ملی نیز نقش بسیار بزرگی در بیداری افکار عمومی، بازی کردند.
در نشست بیست و دوم کمیسیون نفت، پاسخ دکتر مصدق به نامهی غلامحسین فروهر وزیر دارایی که در آن از لایحهی الحاقی دفاع کرده بود، خوانده شد. دکتر مصدق با رد دیدگاههای وزیر دارایی، نظریهی ملیکردن صنایع نفت در سرتاسر کشور را به میان کشید. در پایان نامه، پیشنهاد جبههی ملی مطرح شده بود:
به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی امضاکنندگان زیر، پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت در مناطق کشور، بدون استثناء، ملی اعلام شود. یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری، در دست ملت ایران قرار گیرد.
حایریزاده، اللهیار صالح، دکتر شایگان، دکتر مصدق، حسین مکی
گرچه کمیسیون نفت اصل ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور را نپذیرفت اما سرانجام در یک جلسهی خصوصی، به اتفاق آرا قرارداد الحاقی را رد کرد:
کمیسیون نفت که طبق تصمیم سیام خرداد 1329 مجلس شورای ملی تشکیل شده است، پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسید که قرارداد الحاقی ساعد- گس، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست. لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد.
@iranboom_ir
خجسته باد سالگرد ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور - ۲
با انتشار خبر مخالفت کمیسیون نفت با قرارداد الحاقی، خیزش عمومی اوج گرفت و دولت نیز در برابر، بر فشار و تندی خود بر مردم و مطبوعات ملی افزود.
روز نوزدهم آذرماه 1329، گزارش کمیسیون نفت از سوی حسین مکی (مخبر کمیسیون) در صحن علنی مجلس شورای ملی، خوانده شد. در این گزارش، کمیسیون نفت به اتفاق آرا، مخالفت خود را با لایحهی قرارداد الحاقی اعلام داشته بود. البته در گزارش به پیشنهاد نمایندگان جبههی ملی دربارهی ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور نیز اشاره شده بود.
روز شانزدهم اسفندماه، سپهبد رزم آرا نخست وزیر در مسجد شاه بر اثر تیراندازی از سوی خلیل طهماسبی کشته شد. فردای آن روز (17 اسفند ماه 1329) کمیسیون نفت به اتفاق آرا، ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب کرد و آن را تقدیم مجلس شورای ملی نمود :
مجلس شورای ملی
نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سرتاسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آن جایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی، تقاضای دو ماه تمدید مینماید.
روز 24 اسفند ماه، مجلس شورای ملی طی یک مادهی واحده، پیشنهاد کمیسیون نفت را به اتفاق آرا، مورد تصویب قرار داد:
ماده واحده : مجلس شورای ملی، تصمیم مورخ 17 اسفند 1329 کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت مینماید.
تبصره یک : کمیسیون نفت مجاز است، از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم، دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد.
تبصره دو : آقایان نمایندگان حق دارند، تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، حق حضور داشته باشند.
این مصوبه در تاریخ 29 اسفند 1329 به تصویب مجلس سنا نیز رسید.
دو روز بعد از تصویب ماده واحده در مجلس شورای ملی (26 اسفند 1329) هفتهنامه ساسانی که از سوی مکتب پانایرانیسم منتشر میشد، نوشت:
صنعت نفت در سرتاسر ایران ملی شد و خورشید طالع انگلیس، غروب کرد.
روز پنجشنبهی گذشته را باید آغاز حیات نوین ملت ایران دانست. در این روز، زنجیر گرانی که بر اثر غفلت پادشاه قاجار، به دست و پای ملت ایران بسته شده بود و رشد و تکامل ملت کهنسالی را متوقف ساخته بود، از هم گسیخته گردید و حکم مرگ امپراتوری انگلیس و سرفرازی ایرانیان، در آن واحد صادر گردید. این فرمان خون ایرانی بود و این تصمیم، چیزی جز خواست ملت ایران نیست.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
با انتشار خبر مخالفت کمیسیون نفت با قرارداد الحاقی، خیزش عمومی اوج گرفت و دولت نیز در برابر، بر فشار و تندی خود بر مردم و مطبوعات ملی افزود.
روز نوزدهم آذرماه 1329، گزارش کمیسیون نفت از سوی حسین مکی (مخبر کمیسیون) در صحن علنی مجلس شورای ملی، خوانده شد. در این گزارش، کمیسیون نفت به اتفاق آرا، مخالفت خود را با لایحهی قرارداد الحاقی اعلام داشته بود. البته در گزارش به پیشنهاد نمایندگان جبههی ملی دربارهی ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور نیز اشاره شده بود.
روز شانزدهم اسفندماه، سپهبد رزم آرا نخست وزیر در مسجد شاه بر اثر تیراندازی از سوی خلیل طهماسبی کشته شد. فردای آن روز (17 اسفند ماه 1329) کمیسیون نفت به اتفاق آرا، ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب کرد و آن را تقدیم مجلس شورای ملی نمود :
مجلس شورای ملی
نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سرتاسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آن جایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی، تقاضای دو ماه تمدید مینماید.
روز 24 اسفند ماه، مجلس شورای ملی طی یک مادهی واحده، پیشنهاد کمیسیون نفت را به اتفاق آرا، مورد تصویب قرار داد:
ماده واحده : مجلس شورای ملی، تصمیم مورخ 17 اسفند 1329 کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت مینماید.
تبصره یک : کمیسیون نفت مجاز است، از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم، دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد.
تبصره دو : آقایان نمایندگان حق دارند، تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، حق حضور داشته باشند.
این مصوبه در تاریخ 29 اسفند 1329 به تصویب مجلس سنا نیز رسید.
دو روز بعد از تصویب ماده واحده در مجلس شورای ملی (26 اسفند 1329) هفتهنامه ساسانی که از سوی مکتب پانایرانیسم منتشر میشد، نوشت:
صنعت نفت در سرتاسر ایران ملی شد و خورشید طالع انگلیس، غروب کرد.
روز پنجشنبهی گذشته را باید آغاز حیات نوین ملت ایران دانست. در این روز، زنجیر گرانی که بر اثر غفلت پادشاه قاجار، به دست و پای ملت ایران بسته شده بود و رشد و تکامل ملت کهنسالی را متوقف ساخته بود، از هم گسیخته گردید و حکم مرگ امپراتوری انگلیس و سرفرازی ایرانیان، در آن واحد صادر گردید. این فرمان خون ایرانی بود و این تصمیم، چیزی جز خواست ملت ایران نیست.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12067-khojaste-bad-salgard-melli-shodan-naft.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir