📸درخت مسئول!
هر سال ۱۵ اسفند به مناسبت روز درختکاری همه نگاه ها به سمت طبیعت و حمایت از درختان جلب می شود.
@iranboom_ir
هر سال ۱۵ اسفند به مناسبت روز درختکاری همه نگاه ها به سمت طبیعت و حمایت از درختان جلب می شود.
@iranboom_ir
داده نگاری
📸 وضعیت درختان ایران
در ایران، روز 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان “هفته منابع طبیعی” نامگذاری شده است که نخستین روز این هفته یعنی 15 اسفند “روز درختکاری” است.
@iranboom_ir
📸 وضعیت درختان ایران
در ایران، روز 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان “هفته منابع طبیعی” نامگذاری شده است که نخستین روز این هفته یعنی 15 اسفند “روز درختکاری” است.
@iranboom_ir
۱۵ اسفندماه روز درختکاری گرامی باد
🌳اگر درخت نمی کاریم، در مصرف کاغذ اندکی تامل کنیم.
🌳بیش از 93% از مواد اولیه کاغذ از درختان تامین می شود.
🌳تقریبا 50% از زباله سازمانها کاغذ می باشد.
🌳هر درخت اکسیژن لازم برای تنفس 3 نفر را تامین می کند.
@iranboom_ir
🌳اگر درخت نمی کاریم، در مصرف کاغذ اندکی تامل کنیم.
🌳بیش از 93% از مواد اولیه کاغذ از درختان تامین می شود.
🌳تقریبا 50% از زباله سازمانها کاغذ می باشد.
🌳هر درخت اکسیژن لازم برای تنفس 3 نفر را تامین می کند.
@iranboom_ir
Audio
🎼قطعه «تو كه نازنده بالا دلربايي»
با صدای استاد آواز ايران محمدرضا شجریان
آهنگساز: کیهان کلهر
شعر: باباطاهر و عطار
@iranboom_ir
با صدای استاد آواز ايران محمدرضا شجریان
آهنگساز: کیهان کلهر
شعر: باباطاهر و عطار
@iranboom_ir
ای سرو آزادِ وطن فرزندِ ایران
کاری سترگ است این مپنداریش آسان
ای مایه دلشادی و خشنودیِ من
ای روشنی بخشِ دو چشمِ مامِ میهن
بایدبه راهش آنچنان کوشی تو از جان
تا در جهان پاینده ماند نامِ ایران
هما ارژنگی
@iranboom_ir
کاری سترگ است این مپنداریش آسان
ای مایه دلشادی و خشنودیِ من
ای روشنی بخشِ دو چشمِ مامِ میهن
بایدبه راهش آنچنان کوشی تو از جان
تا در جهان پاینده ماند نامِ ایران
هما ارژنگی
@iranboom_ir
موزه ملی ایران در پاسداشت روز درختکاری با معرفی یکی از آثار فاخر خود این روز را گرامی داشته است.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
سالروز درگذشت اسکندر فیروز، نخستین رییس سازمان محیط زیست ایران
او بنیانگذار سازمان حفاطت محیط زیست بود و در زمانی لزوم حفاظت را در ایران احساس و آنرا عملی کرد که کمتر کسی به این ضرورت پی برده بود.
با کوشش او مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با نامهای پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظتشده، تعیین شد.
در سال ۱۳۴۶ کانون شکار ایران به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تغییر یافت و #اسکندر_فیروز به عنوان #نخستین_رییس_سازمان_محیط_زیست معرفی شد.
در سال ۱۳۵۰ نیز با تلاشهای او سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد.
برخی او را #پدر_محیط_زیست ایران مینامند.
@iranboom_ir
او بنیانگذار سازمان حفاطت محیط زیست بود و در زمانی لزوم حفاظت را در ایران احساس و آنرا عملی کرد که کمتر کسی به این ضرورت پی برده بود.
با کوشش او مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با نامهای پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظتشده، تعیین شد.
در سال ۱۳۴۶ کانون شکار ایران به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تغییر یافت و #اسکندر_فیروز به عنوان #نخستین_رییس_سازمان_محیط_زیست معرفی شد.
در سال ۱۳۵۰ نیز با تلاشهای او سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد.
برخی او را #پدر_محیط_زیست ایران مینامند.
@iranboom_ir
کتابی نوشته اسکندر فیروز،پدر محیطزیست و بنیانگذار سازمان محیطزیست
این کتاب اطلاعات بینظیری از مناطق حفاظت شده و گونههای مختلف جانوری از جمله گونههای در خطر انقراض مثل گوزن زرد ایرانی را دربر دارد
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40209
این کتاب نایاب به ما چه میگوید؟
سام خسرویفرد- اکنون که صحبت از تغییر و تحول در مناطق حفاظت شده حسابی داغ است، به نظر میرسد آگاهی از سابقه بیش از ۵۰ سال حفاظت از طبیعت ضروری است. مهمترین پرسش این است که چرا بعد از نیم قرن حفاظت و صرف میلیاردها تومان، امروز باید بخشی از مناطق حفاظت شده را به پیمانکاران واگذار کرد برای تغییر کاربری و اجرای پروژههای ایران برباد ده؟
🔹«نخجیرداری و حفظ محیطزیست حیوانات وحشی در ایران» به قلم اسکندر فیروز زمانی منتشر شد که سازمان محیطزیست هنوز تاسیس نشده بود. تاریخ انتشار کتاب مشخص نیست اما با توجه به این که نشان سازمان شکاربانی و نظارت برصید در صفحه نخست آن دیده میشود، میتوان نتیجه گرفت بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ چاپ شده است؛ حدود ۵۰ سال پیش.
🔹در این کتاب آمده است: «سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در ایجاد پارکهای حیاتوحش و مناطق حفاظت شده سعی بر آن داشته است که مناطقی را انتخاب کند که نمودار زیستگاهها و اکوسیستمهای عمده
ایران باشد و در مناطقی که از حیث جانداران حائز اهمیت خاصی میباشد، اقدامات حمایتی کافی به عمل آورد.»
چندان که از همین بخش کوتاه از کتاب میتوان دریافت، مناطق اولیه حفاظت شده تنها دو گروه بودند، مدتی بعد و با تبدیل سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان محیطزیست، نحوه تقسیمبندی مناطق تغییر کرد و به چهار گروه تبدیل شد: پارکهای ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاههای حیاتوحش و مناطق حفاظت شده. با این حال ایده اصلی در انتخاب آنها تغییر نکرد. مناطقی تحت حفاظت قرار میگرفتند که نمونهای بارز و منحصر به فرد از زیستگاهها و طبیعت ایران باشند.
آیا این اصل در انتخاب مناطق جدید رعایت خواهد شد؟
🔹بخش عمدهای از ارزشهای این زیستگاههای بینظیر از دست رفته و اینک قرار است عرصه آن نیز واگذار شود. پیش از این در دولت احمدینژاد، وقتی محمد محمدیزادی رئیس وقت سازمان محیطزیست، موضوع تغییر و تبدیل مناطق حفاظت شده را به میان کشید، بسیاری از اهل سیاست قال چاق کردند که این کار درست نیست. همان افراد امروز در برابر اقدام دولت «تدبیر و امید» سکوت کردهاند.
🔹مطالعه کتاب نخجیرداری و و حفظ محیطزیست حیوانات وحشی در ایران و مقایسه آن با امروز به ما میآموزد که چگونه ایران دارد از دست میرود.
برگرفته از تاربرگ آتش نوشت
این کتاب اطلاعات بینظیری از مناطق حفاظت شده و گونههای مختلف جانوری از جمله گونههای در خطر انقراض مثل گوزن زرد ایرانی را دربر دارد
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40209
این کتاب نایاب به ما چه میگوید؟
سام خسرویفرد- اکنون که صحبت از تغییر و تحول در مناطق حفاظت شده حسابی داغ است، به نظر میرسد آگاهی از سابقه بیش از ۵۰ سال حفاظت از طبیعت ضروری است. مهمترین پرسش این است که چرا بعد از نیم قرن حفاظت و صرف میلیاردها تومان، امروز باید بخشی از مناطق حفاظت شده را به پیمانکاران واگذار کرد برای تغییر کاربری و اجرای پروژههای ایران برباد ده؟
🔹«نخجیرداری و حفظ محیطزیست حیوانات وحشی در ایران» به قلم اسکندر فیروز زمانی منتشر شد که سازمان محیطزیست هنوز تاسیس نشده بود. تاریخ انتشار کتاب مشخص نیست اما با توجه به این که نشان سازمان شکاربانی و نظارت برصید در صفحه نخست آن دیده میشود، میتوان نتیجه گرفت بین سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ چاپ شده است؛ حدود ۵۰ سال پیش.
🔹در این کتاب آمده است: «سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در ایجاد پارکهای حیاتوحش و مناطق حفاظت شده سعی بر آن داشته است که مناطقی را انتخاب کند که نمودار زیستگاهها و اکوسیستمهای عمده
ایران باشد و در مناطقی که از حیث جانداران حائز اهمیت خاصی میباشد، اقدامات حمایتی کافی به عمل آورد.»
چندان که از همین بخش کوتاه از کتاب میتوان دریافت، مناطق اولیه حفاظت شده تنها دو گروه بودند، مدتی بعد و با تبدیل سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان محیطزیست، نحوه تقسیمبندی مناطق تغییر کرد و به چهار گروه تبدیل شد: پارکهای ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاههای حیاتوحش و مناطق حفاظت شده. با این حال ایده اصلی در انتخاب آنها تغییر نکرد. مناطقی تحت حفاظت قرار میگرفتند که نمونهای بارز و منحصر به فرد از زیستگاهها و طبیعت ایران باشند.
آیا این اصل در انتخاب مناطق جدید رعایت خواهد شد؟
🔹بخش عمدهای از ارزشهای این زیستگاههای بینظیر از دست رفته و اینک قرار است عرصه آن نیز واگذار شود. پیش از این در دولت احمدینژاد، وقتی محمد محمدیزادی رئیس وقت سازمان محیطزیست، موضوع تغییر و تبدیل مناطق حفاظت شده را به میان کشید، بسیاری از اهل سیاست قال چاق کردند که این کار درست نیست. همان افراد امروز در برابر اقدام دولت «تدبیر و امید» سکوت کردهاند.
🔹مطالعه کتاب نخجیرداری و و حفظ محیطزیست حیوانات وحشی در ایران و مقایسه آن با امروز به ما میآموزد که چگونه ایران دارد از دست میرود.
برگرفته از تاربرگ آتش نوشت
Telegram
ایران بوم
کتابی نوشته اسکندر فیروز،پدر محیطزیست و بنیانگذار سازمان محیطزیست
این کتاب اطلاعات بینظیری از مناطق حفاظت شده و گونههای مختلف جانوری از جمله گونههای در خطر انقراض مثل گوزن زرد ایرانی را دربر دارد
این کتاب اطلاعات بینظیری از مناطق حفاظت شده و گونههای مختلف جانوری از جمله گونههای در خطر انقراض مثل گوزن زرد ایرانی را دربر دارد
کتاب زندگینامه دکتر عباس حرّی، از مفاخر فرهنگي ايران و استاد کتابداری
دکتر عباس حُرّی (زادهٔ ۱۵ اسفند ۱۳۱۵ در مشهد - درگذشتهٔ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ در تهران)، دانشمند علوم کتابداری و اطلاعرسانی و استاد دانشگاه تهران و طراح نظریهٔ اطلاعشناسی بود.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، طی مراسمی در ۱۵ اسفند ۱۳۸۵، دقیقاً در هفتادمین سالروز تولد وی، از ۴۰ سال تلاش و فعالیت علمی او تجلیل به عمل آورد.
دکتر عباس حرّی روز شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
@iranboom_ir
دکتر عباس حُرّی (زادهٔ ۱۵ اسفند ۱۳۱۵ در مشهد - درگذشتهٔ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ در تهران)، دانشمند علوم کتابداری و اطلاعرسانی و استاد دانشگاه تهران و طراح نظریهٔ اطلاعشناسی بود.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، طی مراسمی در ۱۵ اسفند ۱۳۸۵، دقیقاً در هفتادمین سالروز تولد وی، از ۴۰ سال تلاش و فعالیت علمی او تجلیل به عمل آورد.
دکتر عباس حرّی روز شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ در سن ۷۷ سالگی درگذشت.
@iranboom_ir
سفر به ایراندژ و میراث ایرانی در قفقاز
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/12190-goodarzrashtiani-irandej.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/12190-goodarzrashtiani-irandej.html
@iranboom_ir
مردی-که-ایران-را-از-یاد-نبرد.pdf
548.6 KB
چند رویه از کتاب《مردی که ایران را از یاد نبرد؛ جشننامۀ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن》
پدیدآور: جمعی از نویسندگان به کوشش محمدجواد حقشناس
ناشر: بامداد نو
تاریخ چاپ: ۱۳۹۹؛ ۴۰۴ صفحه
این کتاب یادنامهای برای استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن است که در پنج فصل گردآوری شده است.
@iranboom_ir
پدیدآور: جمعی از نویسندگان به کوشش محمدجواد حقشناس
ناشر: بامداد نو
تاریخ چاپ: ۱۳۹۹؛ ۴۰۴ صفحه
این کتاب یادنامهای برای استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن است که در پنج فصل گردآوری شده است.
@iranboom_ir
یادواره شادروان محمد مهرداد
دکتر هوشنگ طالع
یادواره سرور محمد مهرداد - جانباز نهضت پانایرانیسم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40214
محمد مهرداد در سال 1307 خورشیدی در شهر کرمان، چشم به جهان گشود. او پس از پایان دورهی تحصیلات ابتدایی، همراه خانواده به تهران آمد و در دبیرستان شرف نامنویسی کرد. محمد مهرداد میگوید :
«سال 1325 در 17 سالگی در سال پنجم دبیرستان شرف بودم؛ معلم زبان فرانسهای داشتیم، یادش به خیر، ساعتی درس میداد و ساعت دیگر بحثهای اجتماعی میکرد که آن روزها بازارش سخت گرم بود و بعد به مسایل فلسفی میپرداخت و از آزادی رای مردم و حق مردم در تعیین سرنوشت خویش و زمینههای فلسفی آن سخن میگفت که اغلب یکی دو ساعتی پس از درس، سخنانش ادامه داشت و در پایان به پرسش شاگردان پاسخ میگفت...» ( چنیناند مردان ایرانزمین ـ معصومه میرزا محمدی ـ تهران، بهمن 1386 ـ ر7 )
به گفتهی محمد مهرداد، سخنان این آموزگار باعث شد که «آن سال و سالهای بعد ما با اشتیاق به سوی مطالعه مقالات و کتابهایی از این دست میرفتیم و سعی میکردیم بر اندوختههای علمی خود بیفزاییم». ( همان )
محمد مهرداد در بارهی آغاز نخستین تلاشهای تشکیلاتی میگوید. در همان سال (1325) :
«من و چند نفر از دوستان درصد برآمدیم تا لزوم یک جمعیت دانشآموزی برای سیکل 2 دبیرستان شرف و دیگر دبیرستانها را گوشزد کنیم. پیشرفت در گامهای نخستین امیدوارکننده بود حتی موفق شدیم دبیرستانهای اطراف مانند دبیرستان خرد در منیریه و دبیرستان اسلام در چهارراه پهلوی به طرف حسنآباد را با این فکر آشنا کنیم. بالاخره جلسات اولیه تشکیل شد. شور و شوق بسیار بود، سعی میکردیم از گروههای رایج در جامعه جدا باشیم و به آن جنبه ملی بدهیم. متاسفانه با رسیدن تابستان و تعطیلی مدارس به علت ناآگاهی از امور تشکیلاتی... انجمن ما از هم پاشید و من خود به دبیرستان دارالفنون رفتم که در آن جا با روانشاد داریوش فروهر در سال 1326 آشنا شدم و بعد هم در در دانشکدهی حقوق با هم بودیم...» ( همان ـ رر ـ 8 ـ 7 )
محمد مهرداد در سال 1327 در کنکور دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در آن جا بود که به مکتب پانایرانیسم پیوست و تا پایان زندگی، باور مند به این اندیشه و گسترانندهی این اندیشه بود.
با پیشگامی محمد مهرداد و تلاش دیگر یاران مکتب پانایرانیسم، در برابر سندیکای لکومتیو رانان ایران که در اختیار حزب توده بود، «کانون ملی لکومتیو رانان ایران» بنیان گذاری گردید و روزنامه «پلپیروزی» را که در دست بیگانهپرستان بود، در اختیار نهضت ملی قرار داده شد.
محمد مهرداد، در سال 1330 همراه با سروران علیمحمد لشگری و منوچهر تیمسار، سازمان پرچمداران پانایرانیست را بنیاد گذارد. در مهرماه همان سال، هفتهنامهی «پرچمدار» به مدیریت محمد مهرداد منتشر گردید.
اما دوران کنشگریهای میدانی او خیلی کوتاه بود. وی در 16 بهمن 1330 مورد ترور از سوی یک تن از اعضای سازمان جانسپاران میهن وابسته به دربار قرار گرفت. سازمان جانسپاران میهن که معروف به «جانسپاران انگلیس» بود، از سوی دربار برای رویارویی با نهضت ملی ایجاد شده بود و گروهی از عناصر ارتش و شهربانی را در بر میگرفت. محمد مهرداد در بارهی ترور خود از سوی سازمان جانسپاران میهن میگوید :
«روزنامه جانسپاران علیه ما شروع به سمپاشی کرده بود... من از روزنامه شکایت کردم و از دادگستری به نام مفتری، تقاضای تعقیب مدیر روزنامه را کردم. با وجود چند بار مراجعه، کوچکترین اقدامی به عمل نیامد.
بالاخره شبی به دفتر روزنامه جانسپاران رفتیم [ همراه با منوچهر تیمسار و علیمحمد لشگری ] تا با مذاکره مسایل روشن شود. به ما پاسخ دادند : مدیر نیست، ممکن است در چاپخانه باشد. به آنجا هم سری زدیم، آنجا هم نبود. ما از آنجا خارج شدیم و سوار تاکسی شدیم. تاکسی تازه حرکت کرده بود که عدهای از چاپخانه بیرون ریختند که یک افسر [ ارتش ] در میانشان دیده میشد. با پرتاب پارهآجر به تاکسی، تاکسی متوقف شد که با اسلحهی کمری به طرف من شروع به تیراندازی شد. من توانستم فقط سرم را تا زانویم خم کنم که تیر اول بالای سر راننده خورد و گلولهی دوم در پشت من نشست که از میان ستون فقرات گذشته وارد ریه شد و تا نزدیکی قلب جلو رفت و هماکنون، گلوله در ریهی چپ من قرار دارد. از آن تاریخ ( 16 بهمن 1330 ) تا امروز من دچار پاراپژی ( فلج نیمی از بدن ) شده ام». ( همان ـ رر 9 ـ 8 ) گلولهی دیگری نیز پای وی را زخمی کرد.
در صندلی عقب تاکسی، سرور محمد مهرداد در میان نشسته بود و سروران علیمحمد لشگری و منوچهر تیمسار در دو سوی اوقرار داشتند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17250-yadvare-shadravan-mohammad-mehrdad.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
یادواره سرور محمد مهرداد - جانباز نهضت پانایرانیسم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/40214
محمد مهرداد در سال 1307 خورشیدی در شهر کرمان، چشم به جهان گشود. او پس از پایان دورهی تحصیلات ابتدایی، همراه خانواده به تهران آمد و در دبیرستان شرف نامنویسی کرد. محمد مهرداد میگوید :
«سال 1325 در 17 سالگی در سال پنجم دبیرستان شرف بودم؛ معلم زبان فرانسهای داشتیم، یادش به خیر، ساعتی درس میداد و ساعت دیگر بحثهای اجتماعی میکرد که آن روزها بازارش سخت گرم بود و بعد به مسایل فلسفی میپرداخت و از آزادی رای مردم و حق مردم در تعیین سرنوشت خویش و زمینههای فلسفی آن سخن میگفت که اغلب یکی دو ساعتی پس از درس، سخنانش ادامه داشت و در پایان به پرسش شاگردان پاسخ میگفت...» ( چنیناند مردان ایرانزمین ـ معصومه میرزا محمدی ـ تهران، بهمن 1386 ـ ر7 )
به گفتهی محمد مهرداد، سخنان این آموزگار باعث شد که «آن سال و سالهای بعد ما با اشتیاق به سوی مطالعه مقالات و کتابهایی از این دست میرفتیم و سعی میکردیم بر اندوختههای علمی خود بیفزاییم». ( همان )
محمد مهرداد در بارهی آغاز نخستین تلاشهای تشکیلاتی میگوید. در همان سال (1325) :
«من و چند نفر از دوستان درصد برآمدیم تا لزوم یک جمعیت دانشآموزی برای سیکل 2 دبیرستان شرف و دیگر دبیرستانها را گوشزد کنیم. پیشرفت در گامهای نخستین امیدوارکننده بود حتی موفق شدیم دبیرستانهای اطراف مانند دبیرستان خرد در منیریه و دبیرستان اسلام در چهارراه پهلوی به طرف حسنآباد را با این فکر آشنا کنیم. بالاخره جلسات اولیه تشکیل شد. شور و شوق بسیار بود، سعی میکردیم از گروههای رایج در جامعه جدا باشیم و به آن جنبه ملی بدهیم. متاسفانه با رسیدن تابستان و تعطیلی مدارس به علت ناآگاهی از امور تشکیلاتی... انجمن ما از هم پاشید و من خود به دبیرستان دارالفنون رفتم که در آن جا با روانشاد داریوش فروهر در سال 1326 آشنا شدم و بعد هم در در دانشکدهی حقوق با هم بودیم...» ( همان ـ رر ـ 8 ـ 7 )
محمد مهرداد در سال 1327 در کنکور دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در آن جا بود که به مکتب پانایرانیسم پیوست و تا پایان زندگی، باور مند به این اندیشه و گسترانندهی این اندیشه بود.
با پیشگامی محمد مهرداد و تلاش دیگر یاران مکتب پانایرانیسم، در برابر سندیکای لکومتیو رانان ایران که در اختیار حزب توده بود، «کانون ملی لکومتیو رانان ایران» بنیان گذاری گردید و روزنامه «پلپیروزی» را که در دست بیگانهپرستان بود، در اختیار نهضت ملی قرار داده شد.
محمد مهرداد، در سال 1330 همراه با سروران علیمحمد لشگری و منوچهر تیمسار، سازمان پرچمداران پانایرانیست را بنیاد گذارد. در مهرماه همان سال، هفتهنامهی «پرچمدار» به مدیریت محمد مهرداد منتشر گردید.
اما دوران کنشگریهای میدانی او خیلی کوتاه بود. وی در 16 بهمن 1330 مورد ترور از سوی یک تن از اعضای سازمان جانسپاران میهن وابسته به دربار قرار گرفت. سازمان جانسپاران میهن که معروف به «جانسپاران انگلیس» بود، از سوی دربار برای رویارویی با نهضت ملی ایجاد شده بود و گروهی از عناصر ارتش و شهربانی را در بر میگرفت. محمد مهرداد در بارهی ترور خود از سوی سازمان جانسپاران میهن میگوید :
«روزنامه جانسپاران علیه ما شروع به سمپاشی کرده بود... من از روزنامه شکایت کردم و از دادگستری به نام مفتری، تقاضای تعقیب مدیر روزنامه را کردم. با وجود چند بار مراجعه، کوچکترین اقدامی به عمل نیامد.
بالاخره شبی به دفتر روزنامه جانسپاران رفتیم [ همراه با منوچهر تیمسار و علیمحمد لشگری ] تا با مذاکره مسایل روشن شود. به ما پاسخ دادند : مدیر نیست، ممکن است در چاپخانه باشد. به آنجا هم سری زدیم، آنجا هم نبود. ما از آنجا خارج شدیم و سوار تاکسی شدیم. تاکسی تازه حرکت کرده بود که عدهای از چاپخانه بیرون ریختند که یک افسر [ ارتش ] در میانشان دیده میشد. با پرتاب پارهآجر به تاکسی، تاکسی متوقف شد که با اسلحهی کمری به طرف من شروع به تیراندازی شد. من توانستم فقط سرم را تا زانویم خم کنم که تیر اول بالای سر راننده خورد و گلولهی دوم در پشت من نشست که از میان ستون فقرات گذشته وارد ریه شد و تا نزدیکی قلب جلو رفت و هماکنون، گلوله در ریهی چپ من قرار دارد. از آن تاریخ ( 16 بهمن 1330 ) تا امروز من دچار پاراپژی ( فلج نیمی از بدن ) شده ام». ( همان ـ رر 9 ـ 8 ) گلولهی دیگری نیز پای وی را زخمی کرد.
در صندلی عقب تاکسی، سرور محمد مهرداد در میان نشسته بود و سروران علیمحمد لشگری و منوچهر تیمسار در دو سوی اوقرار داشتند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17250-yadvare-shadravan-mohammad-mehrdad.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
یادواره شادروان محمد مهرداد
دکتر هوشنگ طالع
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17250-yadvare-shadravan-mohammad-mehrdad.html
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17250-yadvare-shadravan-mohammad-mehrdad.html
@iranboom_ir
فروش نوروزی کتاب در نوروز 1403
به مناسبت در پیش بودن جشن نوروز ، انتشارات هزارکرمان و ناشران همکار خود، نشر سمرقند، انتشارات هیرمبا و نشر الفبا و انتشارات عنوان، از ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ تا ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ کتاب های خود را با ۱۰ درصد تخفیف به فروش می رسانند. شما می توانید برای سفارش کتاب هایی که در نمایشگاه مجازی این ناشران به فروش گذاشته شده، با شماره تلفن ۰۹۱۲۷۳۳۴۱۶۶ تماس بگیرید یا به تلگرام و واتساپ همین شماره پیام بدهید و کتاب دلخواه تان را خریداری کنید. کتاب خریداری شده با پست و پیک برای شما فرستاده خواهد شد.
برای آشنایی با کتاب ها روی پیوند
(لینک) زیر کلیک کنید:
http://iranchehr.com/?p=11524
به مناسبت در پیش بودن جشن نوروز ، انتشارات هزارکرمان و ناشران همکار خود، نشر سمرقند، انتشارات هیرمبا و نشر الفبا و انتشارات عنوان، از ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ تا ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ کتاب های خود را با ۱۰ درصد تخفیف به فروش می رسانند. شما می توانید برای سفارش کتاب هایی که در نمایشگاه مجازی این ناشران به فروش گذاشته شده، با شماره تلفن ۰۹۱۲۷۳۳۴۱۶۶ تماس بگیرید یا به تلگرام و واتساپ همین شماره پیام بدهید و کتاب دلخواه تان را خریداری کنید. کتاب خریداری شده با پست و پیک برای شما فرستاده خواهد شد.
برای آشنایی با کتاب ها روی پیوند
(لینک) زیر کلیک کنید:
http://iranchehr.com/?p=11524
هفدهم اسفندماه سالروز درگذشت استاد هوشنگ ظریف (۱۶ آذر ۱۳۱۷ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۸) موسیقیدان و نوازندهٔ تار است.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادداشت حسین علیزاده برای هوشنگ ظریف:
«زندگی را به عاشقانش سپرد و رقص انگشتانش در حرکتند تا از نغمههایش زندگی جاری بماند عطر عشق، عطر زندگی را در وجودمان دمید تا عاشق بمانیم و از یادش شاد شویم. ظریف افسانه بود ...»
@iranboom_ir
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
یادداشت حسین علیزاده برای هوشنگ ظریف:
«زندگی را به عاشقانش سپرد و رقص انگشتانش در حرکتند تا از نغمههایش زندگی جاری بماند عطر عشق، عطر زندگی را در وجودمان دمید تا عاشق بمانیم و از یادش شاد شویم. ظریف افسانه بود ...»
@iranboom_ir