۱۰۱ سالگی استاد دکتر محمد علی موحد مبارک باد.
مورخ و عرفانپژوه و حقوقدان و مصحح نامدار ایرانی، در دوم خرداد سال ۱۳۰۲ در شهر تبریز متولد شد.
@iranboom_ir
#خادمان_زبان_فارسی
مورخ و عرفانپژوه و حقوقدان و مصحح نامدار ایرانی، در دوم خرداد سال ۱۳۰۲ در شهر تبریز متولد شد.
@iranboom_ir
#خادمان_زبان_فارسی
معرفی کتاب《ارج نامهٔ دکتر محمّدعلی موحّد》
ارجنامۀ دکترمحمّدعلی موحّد چهرهٔ برجستۀ فرهنگ و ادب ایران به کوشش محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز تدوین شد. این کتاب دربرگیرندۀ مطالبی از حدود ۷۰ شخصیت برجستۀ فرهنگ و ادب ایران است که دربارهٔ استاد موحّد نوشته شده یا به وی تقدیم شده است.
طاهری خسروشاهی، با اشاره به ضرورت تجلیل از خدمات دکتر موحّد اظهارداشت: دکتر محمدعلی موحّد یکی از فرزندان فرهیخته و بلندهمت ایران است که سرتاسر عمر پربرکت خود را در تکاپوی علمی و فرهنگی گذرانده و در راستای تقویت بنیادهای فرهنگی ایران اسلامی و تعمیق زبان و ادب فارسی تلاش کرده است.
وی با اشاره به جامعیّت شخصیت دکتر موحّد گفت: حوزههای متنوعی که دکتر موحّد در طول سالیان اخیر به پژوهش گرفته است، گواه تنوع علائق و ابعاد شخصیت اوست و آنچه در این میان مایهٔ شگفتی است، مهارت و دانش ژرف او در همهٔ این حوزههای متنوع است.
دکتر موحّد استاد حقوق نفت است و درعینحال عرفانپژوهی کمنظیر بهویژه در حوزهٔ مولویشناسی و ابنعربی پژوهشی است. همچنین سهم او در شناساندن سیمای ناشناختۀ شمس تبریزی بر کسی پوشیده نیست. در عرصهٔ تحقیقات تاریخی و بررسی اسناد هم بهویژه آنجا که پای منافع ملّی و وحدت سرزمینی در میان است، محققی پرحوصله و باریکنگر است.
وی افزود: ارجنامهٔ استاد موحّد پس از مقدمهای موجز از شرح حال ایشان، با درج سالشمار دقیقی از زندگی و آثار استاد آغاز میشود و سپس با گفتوگویی جدید دربارهٔ شمس تبریزی و چند موضوع دیگر ادامه مییابد. در بخش دوم ارجنامه که «دربارهٔ استاد» نام دارد، جمعی از دوستان و ارادتمندان دکتر موحّد، دربارهٔ سلوک اخلاقی و معنوی استاد و پیرامون آثار ایشان سخن گفتهاند. از مطالب مندرج در این بخش میتوان به آثاری از محمود دولتآبادی،هوشنگ مرادی کرمانی، عزتالله فولادوند، عبدالله کوثری، مجدالدین کیوانی، حجتالله ایوبی و ... اشاره کرد.
این پژوهشگر افزود: بخش سوم ارجنامۀ استاد موحّد به شیوۀ مرسوم جشننامهها و یادنامهها، دربرگیرندۀ آثار برخی از مفاخر و بزرگان فرهنگ و ادب است که مقالات خود را در موضوعات متنوع تحقیقات ادبی، تاریخی و حقوقی به احترام استاد موحّد از ایران و خارج کشور جهت انتشار در ارجنامۀ ایشان به دانشگاه تبریز اهدا کردهاند. از مؤلفان این بخش میتوان به آثاری از محمّدرضا شفیعی کدکنی احمد مهدوی دامغانی، بهاءالدین خرمشاهی، علیاکبر ولایتی، نصرالله پورجوادی ،محمدعلی اسلامی ندوشن، تقی پورنامداریان،محمدجعفر یاحقّی، ژاله آموزگار و ... اشاره کرد.
طاهری گفت: در صفحات پایانی کتاب، تصاویری منحصربهفرد و دیدنی از استاد موحّد برای نخستین بار چاپ شده است.
گفتنی است محمّدعلی موحّد متولد #دوم_خرداد ۱۳۰۲ شمسی در تبریز، ادیب، حقوقدان و عرفانپژوه و شمسشناس برجستۀ ایرانی است. وی در سالهای بحرانی ماجرای نفت در ایران (دههٔ سی) به معاونت حقوقی شرکت ملی نفت رسید و پس از آن بهعنوان معاونت اجرایی اوپک، در ژنو مستقر شد. از آثار وی میتوان به کتابهای: نفت ما و مسائل حقوقی آن، تصحیح مقالات شمس تبریزی (برندهٔ جایزۀ کتاب سال ایران)، ترجمۀ سفرنامه ابن بطوطه، خواب آشفتۀ نفت (برندۀ جایزۀ کتاب سال ایران)، در هوای حق و عدالت (برندۀ جایزهٔ اندیشهٔ سال)، ترجمه و تحلیل فصوصالحکم ابن عربی، تصحیح رساله در مناقب خداوندگار، ترجمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، مبالغهٔ مستعار (ردّ ادعای شیوخ بر مالکیت جزایر سهگانه) و ... اشاره کرد. موحّد از سال 1382 به عضویت پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در آمده است.
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/11750-arj-name-dr-mohammad-ali-moavahed.html
@iranboom_ir
ارجنامۀ دکترمحمّدعلی موحّد چهرهٔ برجستۀ فرهنگ و ادب ایران به کوشش محمّد طاهری خسروشاهی در دانشگاه تبریز تدوین شد. این کتاب دربرگیرندۀ مطالبی از حدود ۷۰ شخصیت برجستۀ فرهنگ و ادب ایران است که دربارهٔ استاد موحّد نوشته شده یا به وی تقدیم شده است.
طاهری خسروشاهی، با اشاره به ضرورت تجلیل از خدمات دکتر موحّد اظهارداشت: دکتر محمدعلی موحّد یکی از فرزندان فرهیخته و بلندهمت ایران است که سرتاسر عمر پربرکت خود را در تکاپوی علمی و فرهنگی گذرانده و در راستای تقویت بنیادهای فرهنگی ایران اسلامی و تعمیق زبان و ادب فارسی تلاش کرده است.
وی با اشاره به جامعیّت شخصیت دکتر موحّد گفت: حوزههای متنوعی که دکتر موحّد در طول سالیان اخیر به پژوهش گرفته است، گواه تنوع علائق و ابعاد شخصیت اوست و آنچه در این میان مایهٔ شگفتی است، مهارت و دانش ژرف او در همهٔ این حوزههای متنوع است.
دکتر موحّد استاد حقوق نفت است و درعینحال عرفانپژوهی کمنظیر بهویژه در حوزهٔ مولویشناسی و ابنعربی پژوهشی است. همچنین سهم او در شناساندن سیمای ناشناختۀ شمس تبریزی بر کسی پوشیده نیست. در عرصهٔ تحقیقات تاریخی و بررسی اسناد هم بهویژه آنجا که پای منافع ملّی و وحدت سرزمینی در میان است، محققی پرحوصله و باریکنگر است.
وی افزود: ارجنامهٔ استاد موحّد پس از مقدمهای موجز از شرح حال ایشان، با درج سالشمار دقیقی از زندگی و آثار استاد آغاز میشود و سپس با گفتوگویی جدید دربارهٔ شمس تبریزی و چند موضوع دیگر ادامه مییابد. در بخش دوم ارجنامه که «دربارهٔ استاد» نام دارد، جمعی از دوستان و ارادتمندان دکتر موحّد، دربارهٔ سلوک اخلاقی و معنوی استاد و پیرامون آثار ایشان سخن گفتهاند. از مطالب مندرج در این بخش میتوان به آثاری از محمود دولتآبادی،هوشنگ مرادی کرمانی، عزتالله فولادوند، عبدالله کوثری، مجدالدین کیوانی، حجتالله ایوبی و ... اشاره کرد.
این پژوهشگر افزود: بخش سوم ارجنامۀ استاد موحّد به شیوۀ مرسوم جشننامهها و یادنامهها، دربرگیرندۀ آثار برخی از مفاخر و بزرگان فرهنگ و ادب است که مقالات خود را در موضوعات متنوع تحقیقات ادبی، تاریخی و حقوقی به احترام استاد موحّد از ایران و خارج کشور جهت انتشار در ارجنامۀ ایشان به دانشگاه تبریز اهدا کردهاند. از مؤلفان این بخش میتوان به آثاری از محمّدرضا شفیعی کدکنی احمد مهدوی دامغانی، بهاءالدین خرمشاهی، علیاکبر ولایتی، نصرالله پورجوادی ،محمدعلی اسلامی ندوشن، تقی پورنامداریان،محمدجعفر یاحقّی، ژاله آموزگار و ... اشاره کرد.
طاهری گفت: در صفحات پایانی کتاب، تصاویری منحصربهفرد و دیدنی از استاد موحّد برای نخستین بار چاپ شده است.
گفتنی است محمّدعلی موحّد متولد #دوم_خرداد ۱۳۰۲ شمسی در تبریز، ادیب، حقوقدان و عرفانپژوه و شمسشناس برجستۀ ایرانی است. وی در سالهای بحرانی ماجرای نفت در ایران (دههٔ سی) به معاونت حقوقی شرکت ملی نفت رسید و پس از آن بهعنوان معاونت اجرایی اوپک، در ژنو مستقر شد. از آثار وی میتوان به کتابهای: نفت ما و مسائل حقوقی آن، تصحیح مقالات شمس تبریزی (برندهٔ جایزۀ کتاب سال ایران)، ترجمۀ سفرنامه ابن بطوطه، خواب آشفتۀ نفت (برندۀ جایزۀ کتاب سال ایران)، در هوای حق و عدالت (برندۀ جایزهٔ اندیشهٔ سال)، ترجمه و تحلیل فصوصالحکم ابن عربی، تصحیح رساله در مناقب خداوندگار، ترجمهٔ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، مبالغهٔ مستعار (ردّ ادعای شیوخ بر مالکیت جزایر سهگانه) و ... اشاره کرد. موحّد از سال 1382 به عضویت پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران در آمده است.
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/11750-arj-name-dr-mohammad-ali-moavahed.html
@iranboom_ir
تاریخچۀ طرحهای جنگلداری در ایران
برگرفته از ماهنامه دهاتی شماره 132
دکتر احمد مصدق
استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
مقدمه
با علم به اینکه شادروان «استاد کریم ساعی» بانی جنگلبانی نوین در ایران بوده و میتوان گفت: پدر جنگلبانی ایران است و اولین کتاب جنگلشناسی به قلم این استاد توانا به رشته تحریر درآمده، ولی اولین کتاب جنگلداری به همت شادروان مهندس غلامعلی بنان به چاپ رسیده است.
از تاریخ اولین طرح جنگلداری در ایران تا به امروز 55 سال میگذرد. در این 55 سال صدها طرح جنگلداری پیریزی شده که 90 درصد آن مربوط به جنگلهای شمال ایران است. البته طرحهای جنگلداری اولیه ساده و مقدماتی بودند ولی در زمان خود میتواند قدمی مثبت تلقی گردد. اکنون بهطور خلاصه تاریخچه طرحهای جنگلداری را تا آنجا که حافظ نگارنده اجازه میدهد بیان میکنیم باشد تا اینکه خوانندگان علاقمند در آینده مطالبی به آن بیافزایند و ما را در این باره یاری دهند.
تاریخچه طرحهای جنگلداری ایران
در گذشتههای دور و قبل از ملی شدن، جنگلهای ایران متعلق به مالکان بوده و از آن بهعنوان مراتع استفاده میکردند و هر گونه بهرهبرداری در اختیار مالکان بود. و احتمالاً اگر پیمانکاری قصد بهرهبرداری داشت، باید حق بهرهبرداری یا حق مالکانه را به مالکان بپردازد. و چون سازمان جنگلها بهصروت امروزی وجود نداشت، فقط یکی دایره جنگل در وزارت فلاحت آن روز و بعدها در وزارت کشاورزی وجود داشت که پروانه بهرهبرداری صادر میکرد و مبلغی بهعنوان حق دولت اخذ میشد. این دایره جنگل در یک اتاق محقر در وزارتخانه وجود داشت که به همت شادروان استاد کریم ساعی به بنگاه جنگلها تبدیل گردید. قسمتی از جنگلهای شمال ایران توسط دولت برای تراورس راهآهن بهرهبرداری میگردید که روش بهرهبرداری آن بر مبنای تکگزینی بود و چوب مورد مصرف معادن ذغالسنگ نیز از جنگلها برداشت میشد. و برای مصرف معادن کورههای ذغال در شمال وجود داشت که نتایج آن تخریب جنگلهای شمال را در بر داشت.
بهرهبرداری از درختان گردو، شمشاد و بلوط جهت صادرات بدون در نظر گرفتن مسائل فنی و علمی ادامه داشت. در آنزمان طرحهای جنگلداری مدون وجود نداشت و آن تاریخ مصادف با مأموریت شریکر اتریشی مستشار خارجی در ایران بود که نامبرده به عنوان مدرس استخدام شده بود و آرامگاه محقر او در باغ دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی کرج میباشد. سپس به همت شادروان استاد کریم ساعی و با همکاری شادروان مهندس غلامعلی بنان کلاس بازآموزی برای تعدادی از مهندسان دایر گردید. که مهندس جوان آنروز و مردان فنی و توانای امروز تا آنجا که حافظه نگارنده یاری میکند، عبارت بودند از: مهندس رضا صدقیانی، مهندس رشدیه، مهندس خاوری، مهندس مشتاق، استاد دکتر جزیرهای، مهندس کاظمی، مهندس ابراهیمی، مهندس هنگآفرین، مهندس داداشزاده، مهندس کشتبد، دکتر قریب، مهندس نصر، مهندس توکلی، مهندس خردپیر و چندین نفر دیگر که مسئولان طرحهای جنگلداری شدند. اولین طرح جنگلداری علمی در ایران توسط مهندس ژاپنی فرانسوی مستشار سازمان خوار وبار کشاورزی جهانی طراحی شد که به نام طریقه دانگ واحد نامیده میشد و استاد دکتر عزیز اصلی در آنزمان همکاری آن را به عهده داشت. سپس در سال 1336 طرح جنگلداری لاجیم از توابع سوادکوه جهانی با دستیاری دکتر عزیزیاصلی پیاده شد که شاگردان آنروز مهندسان جوانی بودند که تعدادی از آنها عبارتند از: مهندس زنگنه، مهندس فتحی، مهندس شیدائی، مهندس قاسمزاده، مهندس پریور، مهندس امامی، مهندس مقدم، مهندس صفریزاده، مهندس پورسعادت و چند نفر دیگر که هر کدام مسئول طرحهای جنگلداری گردیدند. در سال 1337 مهندس ظهرالدین پاکستانی مستشار سازمان خوار وبار کشاورزی جهانی طرح جنگلداری ماشلک از توابع نوشهر را پیریزی کرد که توفیقی در برداشت. در سال 1336 مهندس خنک پاکستانی مستشار سازمان خوارو بار کشاورزی جهانی و معلم جنگلداری آموزشگاه جنگل گرگان چند طرح جنگلداری را برای محصلان پیریزی کرد. در سال 1337 پروفسور هانس گلایزر آلمانی مستشار سازمان خوارو بار کشاورزی و جهانی با دستیار دکتر نصرت الله ساریخانی طرح جنگلداری لوه از توابع گنبد را طراحی کردند. موج دوم پایهریزی طرحهای جنگلداری از سال 1343 آغاز گردید. که مصادف با احداث انیستیتو جنگل و مرتع و بعدها دانشکده منابع طبیعی میباشد که به همت استاد دکتر رضا حجازی بهوجود امد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/13643-tarikhche-tarh-jangalkari-dar-iran.html
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
برگرفته از ماهنامه دهاتی شماره 132
دکتر احمد مصدق
استاد بازنشسته دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
مقدمه
با علم به اینکه شادروان «استاد کریم ساعی» بانی جنگلبانی نوین در ایران بوده و میتوان گفت: پدر جنگلبانی ایران است و اولین کتاب جنگلشناسی به قلم این استاد توانا به رشته تحریر درآمده، ولی اولین کتاب جنگلداری به همت شادروان مهندس غلامعلی بنان به چاپ رسیده است.
از تاریخ اولین طرح جنگلداری در ایران تا به امروز 55 سال میگذرد. در این 55 سال صدها طرح جنگلداری پیریزی شده که 90 درصد آن مربوط به جنگلهای شمال ایران است. البته طرحهای جنگلداری اولیه ساده و مقدماتی بودند ولی در زمان خود میتواند قدمی مثبت تلقی گردد. اکنون بهطور خلاصه تاریخچه طرحهای جنگلداری را تا آنجا که حافظ نگارنده اجازه میدهد بیان میکنیم باشد تا اینکه خوانندگان علاقمند در آینده مطالبی به آن بیافزایند و ما را در این باره یاری دهند.
تاریخچه طرحهای جنگلداری ایران
در گذشتههای دور و قبل از ملی شدن، جنگلهای ایران متعلق به مالکان بوده و از آن بهعنوان مراتع استفاده میکردند و هر گونه بهرهبرداری در اختیار مالکان بود. و احتمالاً اگر پیمانکاری قصد بهرهبرداری داشت، باید حق بهرهبرداری یا حق مالکانه را به مالکان بپردازد. و چون سازمان جنگلها بهصروت امروزی وجود نداشت، فقط یکی دایره جنگل در وزارت فلاحت آن روز و بعدها در وزارت کشاورزی وجود داشت که پروانه بهرهبرداری صادر میکرد و مبلغی بهعنوان حق دولت اخذ میشد. این دایره جنگل در یک اتاق محقر در وزارتخانه وجود داشت که به همت شادروان استاد کریم ساعی به بنگاه جنگلها تبدیل گردید. قسمتی از جنگلهای شمال ایران توسط دولت برای تراورس راهآهن بهرهبرداری میگردید که روش بهرهبرداری آن بر مبنای تکگزینی بود و چوب مورد مصرف معادن ذغالسنگ نیز از جنگلها برداشت میشد. و برای مصرف معادن کورههای ذغال در شمال وجود داشت که نتایج آن تخریب جنگلهای شمال را در بر داشت.
بهرهبرداری از درختان گردو، شمشاد و بلوط جهت صادرات بدون در نظر گرفتن مسائل فنی و علمی ادامه داشت. در آنزمان طرحهای جنگلداری مدون وجود نداشت و آن تاریخ مصادف با مأموریت شریکر اتریشی مستشار خارجی در ایران بود که نامبرده به عنوان مدرس استخدام شده بود و آرامگاه محقر او در باغ دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی کرج میباشد. سپس به همت شادروان استاد کریم ساعی و با همکاری شادروان مهندس غلامعلی بنان کلاس بازآموزی برای تعدادی از مهندسان دایر گردید. که مهندس جوان آنروز و مردان فنی و توانای امروز تا آنجا که حافظه نگارنده یاری میکند، عبارت بودند از: مهندس رضا صدقیانی، مهندس رشدیه، مهندس خاوری، مهندس مشتاق، استاد دکتر جزیرهای، مهندس کاظمی، مهندس ابراهیمی، مهندس هنگآفرین، مهندس داداشزاده، مهندس کشتبد، دکتر قریب، مهندس نصر، مهندس توکلی، مهندس خردپیر و چندین نفر دیگر که مسئولان طرحهای جنگلداری شدند. اولین طرح جنگلداری علمی در ایران توسط مهندس ژاپنی فرانسوی مستشار سازمان خوار وبار کشاورزی جهانی طراحی شد که به نام طریقه دانگ واحد نامیده میشد و استاد دکتر عزیز اصلی در آنزمان همکاری آن را به عهده داشت. سپس در سال 1336 طرح جنگلداری لاجیم از توابع سوادکوه جهانی با دستیاری دکتر عزیزیاصلی پیاده شد که شاگردان آنروز مهندسان جوانی بودند که تعدادی از آنها عبارتند از: مهندس زنگنه، مهندس فتحی، مهندس شیدائی، مهندس قاسمزاده، مهندس پریور، مهندس امامی، مهندس مقدم، مهندس صفریزاده، مهندس پورسعادت و چند نفر دیگر که هر کدام مسئول طرحهای جنگلداری گردیدند. در سال 1337 مهندس ظهرالدین پاکستانی مستشار سازمان خوار وبار کشاورزی جهانی طرح جنگلداری ماشلک از توابع نوشهر را پیریزی کرد که توفیقی در برداشت. در سال 1336 مهندس خنک پاکستانی مستشار سازمان خوارو بار کشاورزی جهانی و معلم جنگلداری آموزشگاه جنگل گرگان چند طرح جنگلداری را برای محصلان پیریزی کرد. در سال 1337 پروفسور هانس گلایزر آلمانی مستشار سازمان خوارو بار کشاورزی و جهانی با دستیار دکتر نصرت الله ساریخانی طرح جنگلداری لوه از توابع گنبد را طراحی کردند. موج دوم پایهریزی طرحهای جنگلداری از سال 1343 آغاز گردید. که مصادف با احداث انیستیتو جنگل و مرتع و بعدها دانشکده منابع طبیعی میباشد که به همت استاد دکتر رضا حجازی بهوجود امد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/13643-tarikhche-tarh-jangalkari-dar-iran.html
https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
📸 تغییر مساحت جنگلهای ایران در چند دهه اخیر
🔹بر اساس اعلام مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، سالانه حدود ۱۲ هزار هکتار جنگل در کشور تخریب میشود.
@iranboom_ir
🔹بر اساس اعلام مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، سالانه حدود ۱۲ هزار هکتار جنگل در کشور تخریب میشود.
@iranboom_ir
🔹محمدعلی موحد؛ از تبار مصدق، از دیار شمس
محمدعلی موحد، تاریخنگار، حقوقدان، مولویپژوه و شمسشناس نامدار، امروز دوم خرداد ۱۴۰۰، ۹۸ ساله شد، شخصیتی که از دیار شمس و تبار مصدق است.
ادبیات و فرهنگ ایران، در هر دوره تاریخی، نام آوران بسیاری را به جهان معرفی کرده است، تفاوتی ندارد اگر از آغاز تاریخ خط یا آغاز شعر پارسی سراغ بگیریم یا به سراغ فرهنگ و هنر در سال های اخیر بیاییم که بزرگانی صاحب خرد و ذوالفنون را در این سرزمین سبز مییابیم.
ایران مهد شاعران و نویسندگان بزرگی است که گاهی مطالعه در آثار آنها خود زمینهساز بلندآوازگی افراد می شود، بسیارند آنان که به تصحیح و تلخیص و تشریح هنر و ادب، سرآمد زمانه خویش شدهاند.
امروز زادروز یکی از همین بزرگان است، استاد محمدعلی موحد...
https://www.cgie.org.ir/fa/news/264349
@iranboom_ir
محمدعلی موحد، تاریخنگار، حقوقدان، مولویپژوه و شمسشناس نامدار، امروز دوم خرداد ۱۴۰۰، ۹۸ ساله شد، شخصیتی که از دیار شمس و تبار مصدق است.
ادبیات و فرهنگ ایران، در هر دوره تاریخی، نام آوران بسیاری را به جهان معرفی کرده است، تفاوتی ندارد اگر از آغاز تاریخ خط یا آغاز شعر پارسی سراغ بگیریم یا به سراغ فرهنگ و هنر در سال های اخیر بیاییم که بزرگانی صاحب خرد و ذوالفنون را در این سرزمین سبز مییابیم.
ایران مهد شاعران و نویسندگان بزرگی است که گاهی مطالعه در آثار آنها خود زمینهساز بلندآوازگی افراد می شود، بسیارند آنان که به تصحیح و تلخیص و تشریح هنر و ادب، سرآمد زمانه خویش شدهاند.
امروز زادروز یکی از همین بزرگان است، استاد محمدعلی موحد...
https://www.cgie.org.ir/fa/news/264349
@iranboom_ir
یادمانده های ناخدا هوشنگ صمدی ، از ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر
(خاطرات ناخدا یکم، هوشنگ صمدی فرمانده ی گردان تکاوران در خرمشهر )
به کوشش : سیدقاسم یاحسینی
کتاب تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر دربرگیرنده ی خاطرات ناخدا یکم ، هوشنگ صمدی فرمانده ی بزرگ گردان تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر در زمان یورش عراق به ایران است . تکاوران نیروی دریایی ، نیروهای مردمی و سپاه پاسداران خرمشهر به فرماندهی هوشنگ صمدی به مدت ۳۴ روز با کمترین امکانات دفاعی از خرمشهر دفاع کردند و نیروهای عراقی را در زمین های پیرامون خرمشهر و دروازه های آن زمینگیر کردند .
http://iranchehr.com/?p=8812
@iranboom_ir
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر
(خاطرات ناخدا یکم، هوشنگ صمدی فرمانده ی گردان تکاوران در خرمشهر )
به کوشش : سیدقاسم یاحسینی
کتاب تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر دربرگیرنده ی خاطرات ناخدا یکم ، هوشنگ صمدی فرمانده ی بزرگ گردان تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر در زمان یورش عراق به ایران است . تکاوران نیروی دریایی ، نیروهای مردمی و سپاه پاسداران خرمشهر به فرماندهی هوشنگ صمدی به مدت ۳۴ روز با کمترین امکانات دفاعی از خرمشهر دفاع کردند و نیروهای عراقی را در زمین های پیرامون خرمشهر و دروازه های آن زمینگیر کردند .
http://iranchehr.com/?p=8812
@iranboom_ir
خرمشهر و چهار سروده از سه بزرگ
محمد علی اسلامی ندوشن
خُرمشهر، تارکِ ایران، عروسِ ایران،
هرگز نامِ تو اینسان خُرم نبوده، و شهر نبوده! هرگز تو اینسان آباد نبودهای.
چون اکنون که خرابهای بیش نیستی
خُرمشهر، شهرِ شهرها، عروسِ تپیده در خون و پاکیزه چون گُلاب، که در جمعِ بندگانِ شَهوَت، گرسنگانِ گوشت، کف بر دهان آوردگان، بدنِ خود را دوشیزه نگاهداشتی؛ هتکشده، اما سر به مُهر.
و نخلهایت زلف پریشان کردهاند، گیسو بریدهاند، در عزایِ عزیزان؛ نخلهایت چون پریان در چنگِ دیوان؛ در بند کشیدهشده، دهان بر سینه نهادهشد، و با این حال کام نبخشیده
خُرمشهر، چه زیباست شبِ وصل، در آغوشِ دامادانی که تنشان بویِ عرق میدهد، و پوستشان تابیدهاَست چون مِس، و بازوانشان پیچیده چون کُندهیِ تاک؛ دامادانِ همیشه داماد که زَفافِ آنها مرگِ آنهاست.
تو عروسِ ایرانی، عروسِ هزارن داماد؛ زیورِ تو تاریخ است، بویِ فردا میدهی، و کابینِ تو یادگارهایِ قرون است: مهتاب و نخلستان، سیاهیِ کاروانها، و سپیدیِ امیدها، لشکرِ سلم و تور که گم شد در این بیابانِ دود.
هم بر خاک زندگی داری و هم بر آب، خاکت چون غبارِ نشسته بر ضریح است، و آبت چون اشکِ روشن.
کارون کاکُلِ خود را بر ساقِ تو میساید و بر ناخنهایِ تو بوسه میزند، ناخن حنا بسته، چون عناب.
و نسیمی که بر تو میوزد نه از شرق است و نه از غرب، از بامِ عاشقان است که انگشتِ خود را بریدهاند و نمک بر آن پاشیده تا خوابشان نبرد.
دیدهبانِ دریچهیِ بلندِ صبح، پریِ دریایی، سیه چشمی که سر از پنجره بیرون آوردهای و دورِ دور را مینگری
خرمنِ ناز پوشیده در چادرِ نیاز، چشمهایِ خود را مخوابان
در تو چه میبینیم؟ از تو چه میشنویم، چه میبوییم؟ از سینهیِ پر رازِ تو، صبر و وقارِ تو، بیگناهیِ خاموش چون مریمِ تو.
میبینیم و میشنویم و میبوییم، جوابِ «قادسیه» را، بُرندهترین جواب با نرمترین آوا، پیامِ قرون و اعصار، صدایِ گمشدهیِ دور، بانگِ جرسهها، و آن این است که ایران از پای نمیاُفتد، میتپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمیخیزد؛ مانندِ دُلفین جَست میزند و پیدا میشود و نهان میشود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.
هزاران هزار صدا در خرابههایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابههایِ دیگر نیز پیچیدهاست و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان میآیند و میروند، غولان میآیند و میروند، دوالپایان پاورچین پاورچین میگذرند، و آن روندهیِ بزرگ که ایران نام دارد، میماند.
خُرمشهر، دیدهبانِ برجِ بلند، چشم از راه بر مَدار، همه باز میگردند؛ مرغها که از بانگِ خمپارهها رفتند باز میگردند؛ مارها میروند و کبوترها میآیند. مغیلانها میخشکند و لالهها میرویند، و باز نخلها چترهایِ خود را خواهند جُنباند.
و ایران این لوکِ پیر(1) همیشه جوان، چون یالهایِ خود را تکان دهد بادیه میلرزد، رملها و صحراهایِ غَفر میلرزند، سرابها میلرزند، نوشندگانِ نفت که کبابِ سوسمار «مزهیِ» انهاست، میلرزند.
غباری برخاستهاست و سواری در راه است.
5 خردادِ 1361
دکتر محمدعلی اسلامیِ ندوشن
لوک: شترِ نرِ نیرومند که پیشروندهیِ کاروانِ شترهاست.
برگرفته از: فصلنامهٔ هستی، تابستانِ 1372 خورشیدی، رویهٔ 183 و 184
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
محمد علی اسلامی ندوشن
خُرمشهر، تارکِ ایران، عروسِ ایران،
هرگز نامِ تو اینسان خُرم نبوده، و شهر نبوده! هرگز تو اینسان آباد نبودهای.
چون اکنون که خرابهای بیش نیستی
خُرمشهر، شهرِ شهرها، عروسِ تپیده در خون و پاکیزه چون گُلاب، که در جمعِ بندگانِ شَهوَت، گرسنگانِ گوشت، کف بر دهان آوردگان، بدنِ خود را دوشیزه نگاهداشتی؛ هتکشده، اما سر به مُهر.
و نخلهایت زلف پریشان کردهاند، گیسو بریدهاند، در عزایِ عزیزان؛ نخلهایت چون پریان در چنگِ دیوان؛ در بند کشیدهشده، دهان بر سینه نهادهشد، و با این حال کام نبخشیده
خُرمشهر، چه زیباست شبِ وصل، در آغوشِ دامادانی که تنشان بویِ عرق میدهد، و پوستشان تابیدهاَست چون مِس، و بازوانشان پیچیده چون کُندهیِ تاک؛ دامادانِ همیشه داماد که زَفافِ آنها مرگِ آنهاست.
تو عروسِ ایرانی، عروسِ هزارن داماد؛ زیورِ تو تاریخ است، بویِ فردا میدهی، و کابینِ تو یادگارهایِ قرون است: مهتاب و نخلستان، سیاهیِ کاروانها، و سپیدیِ امیدها، لشکرِ سلم و تور که گم شد در این بیابانِ دود.
هم بر خاک زندگی داری و هم بر آب، خاکت چون غبارِ نشسته بر ضریح است، و آبت چون اشکِ روشن.
کارون کاکُلِ خود را بر ساقِ تو میساید و بر ناخنهایِ تو بوسه میزند، ناخن حنا بسته، چون عناب.
و نسیمی که بر تو میوزد نه از شرق است و نه از غرب، از بامِ عاشقان است که انگشتِ خود را بریدهاند و نمک بر آن پاشیده تا خوابشان نبرد.
دیدهبانِ دریچهیِ بلندِ صبح، پریِ دریایی، سیه چشمی که سر از پنجره بیرون آوردهای و دورِ دور را مینگری
خرمنِ ناز پوشیده در چادرِ نیاز، چشمهایِ خود را مخوابان
در تو چه میبینیم؟ از تو چه میشنویم، چه میبوییم؟ از سینهیِ پر رازِ تو، صبر و وقارِ تو، بیگناهیِ خاموش چون مریمِ تو.
میبینیم و میشنویم و میبوییم، جوابِ «قادسیه» را، بُرندهترین جواب با نرمترین آوا، پیامِ قرون و اعصار، صدایِ گمشدهیِ دور، بانگِ جرسهها، و آن این است که ایران از پای نمیاُفتد، میتپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمیخیزد؛ مانندِ دُلفین جَست میزند و پیدا میشود و نهان میشود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.
هزاران هزار صدا در خرابههایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابههایِ دیگر نیز پیچیدهاست و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان میآیند و میروند، غولان میآیند و میروند، دوالپایان پاورچین پاورچین میگذرند، و آن روندهیِ بزرگ که ایران نام دارد، میماند.
خُرمشهر، دیدهبانِ برجِ بلند، چشم از راه بر مَدار، همه باز میگردند؛ مرغها که از بانگِ خمپارهها رفتند باز میگردند؛ مارها میروند و کبوترها میآیند. مغیلانها میخشکند و لالهها میرویند، و باز نخلها چترهایِ خود را خواهند جُنباند.
و ایران این لوکِ پیر(1) همیشه جوان، چون یالهایِ خود را تکان دهد بادیه میلرزد، رملها و صحراهایِ غَفر میلرزند، سرابها میلرزند، نوشندگانِ نفت که کبابِ سوسمار «مزهیِ» انهاست، میلرزند.
غباری برخاستهاست و سواری در راه است.
5 خردادِ 1361
دکتر محمدعلی اسلامیِ ندوشن
لوک: شترِ نرِ نیرومند که پیشروندهیِ کاروانِ شترهاست.
برگرفته از: فصلنامهٔ هستی، تابستانِ 1372 خورشیدی، رویهٔ 183 و 184
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
طرح شادباش به مناسبت سوم خردادماه سالگرد آزادی سازی خرمشهر
با یاد آنانی که هر وجب از این خاکِ پاک را به خون خود گلگون کردند...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43505
جملات آغازین وصیت نامه «شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری» جالب توجه است: «اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می شویم و نمی گذارم حتی ذره ای از خاک پاک ایران را این وحشیهای بی سر و پا (بعثی) با خود ببرند. مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.»
_
دریغ است ایران كه ویران شود
كُنــامِ پلنگـان و شیـران شود
هرآنکو شود کُشته ز ایران سپاه
بهشـتِ بـرینـش بـوَد جایگـاه
چـو ایـران نباشـد تنِ من مباد
بدین بوم و بر زنده یك تن مباد
فردوسی بزرگ اَبَرمردِ روزگاران
سرودهای از جاوداننام و زندهیاد دهخدایِ بزرگ دربارهیِ انگشت به انگشتِ خاکِ این سرزمینِ سپند، ایرانِ اهورایی:
وطن
مَزَن سَرسَری پا بدیـن خـاک و دست
که بس سَر شد از دسـت در هر بَدَست
نـه دِجلـه بـه خـود نیلگـون مـی رود
کـز اَربِل در آن سیـلِ خـون مـی رود
نه رودیست جیحون، وگر خود یَمیست
کـه بـا خـونِ گُـردانِ ایـران نَمیست
شادروان علامه دهخدا
بَدَست: وَجَب / اَربِل: دژِ استوار و شهرِ بزرگ در موصِل / یَم: دریا
( برگرفته از دیوانِ دهخدا، به کوششِ دکتر سیدمحمدِ دبیرسیاقی، تیراژه، چاپِ پنجم، پاییزِ 1384، رویهیِ 124)
گفتگویِ احمد کسیلا با شادروان م. امید دربارهیِ جانباختگان دفاع مقدس
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/1358-akhavan-shohada.html
___
وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجم را ز خرمشهر راندن
سپاه جان به خوزستان کشیدن
شهادت را به جان ارزان خریدن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی شهید، آزاده، جانباز
شلمچه، پاوه، سوسنگرد، اهواز
وطن یعنی شکوه سرفرازی
وطن یعنی ز عالم بی نیازی
وطن یعنی گذشته، حال، آینده
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا، یعنی ایران
علیرضا شجاعپور
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1561-vatan-yani-che.html
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2324-tarh-shadbash-3khordad-azadsazi-khoramshahr.html
@iranboom_ir
با یاد آنانی که هر وجب از این خاکِ پاک را به خون خود گلگون کردند...
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/43505
جملات آغازین وصیت نامه «شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری» جالب توجه است: «اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می شویم و نمی گذارم حتی ذره ای از خاک پاک ایران را این وحشیهای بی سر و پا (بعثی) با خود ببرند. مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.»
_
دریغ است ایران كه ویران شود
كُنــامِ پلنگـان و شیـران شود
هرآنکو شود کُشته ز ایران سپاه
بهشـتِ بـرینـش بـوَد جایگـاه
چـو ایـران نباشـد تنِ من مباد
بدین بوم و بر زنده یك تن مباد
فردوسی بزرگ اَبَرمردِ روزگاران
سرودهای از جاوداننام و زندهیاد دهخدایِ بزرگ دربارهیِ انگشت به انگشتِ خاکِ این سرزمینِ سپند، ایرانِ اهورایی:
وطن
مَزَن سَرسَری پا بدیـن خـاک و دست
که بس سَر شد از دسـت در هر بَدَست
نـه دِجلـه بـه خـود نیلگـون مـی رود
کـز اَربِل در آن سیـلِ خـون مـی رود
نه رودیست جیحون، وگر خود یَمیست
کـه بـا خـونِ گُـردانِ ایـران نَمیست
شادروان علامه دهخدا
بَدَست: وَجَب / اَربِل: دژِ استوار و شهرِ بزرگ در موصِل / یَم: دریا
( برگرفته از دیوانِ دهخدا، به کوششِ دکتر سیدمحمدِ دبیرسیاقی، تیراژه، چاپِ پنجم، پاییزِ 1384، رویهیِ 124)
گفتگویِ احمد کسیلا با شادروان م. امید دربارهیِ جانباختگان دفاع مقدس
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/1358-akhavan-shohada.html
___
وطن یعنی اذان عشق گفتن
وطن یعنی غبار از عشق رفتن
نماز خون به خونین شهر خواندن
مهاجم را ز خرمشهر راندن
سپاه جان به خوزستان کشیدن
شهادت را به جان ارزان خریدن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت
وطن یعنی شرف یعنی شهادت
وطن یعنی شهید، آزاده، جانباز
شلمچه، پاوه، سوسنگرد، اهواز
وطن یعنی شکوه سرفرازی
وطن یعنی ز عالم بی نیازی
وطن یعنی گذشته، حال، آینده
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی چه آباد و چه ویران
وطن یعنی همین جا، یعنی ایران
علیرضا شجاعپور
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1561-vatan-yani-che.html
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2324-tarh-shadbash-3khordad-azadsazi-khoramshahr.html
@iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر فرخنده و خجسته باد.
طرح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم
@iranboom_ir
طرح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم
@iranboom_ir
💢 لاک پشت در حال انقراض فراتی در دزفول
⭕️ لاک پشت فراتی با نام محل «رفش» و «رکه» تنها لاک پشت نرم ایران است
@iranboom_ir
⭕️ لاک پشت فراتی با نام محل «رفش» و «رکه» تنها لاک پشت نرم ایران است
@iranboom_ir
امروز سوم خرداد (23 می)، روز جهانی لاک پشت هاست
در کشور ایران ۱۰ گونه لاکپشت از انواع دریائی،خشکی و رودخانه ای زیست میکنند که اغلب درخطرانقراض اند
@iranboom_ir
در کشور ایران ۱۰ گونه لاکپشت از انواع دریائی،خشکی و رودخانه ای زیست میکنند که اغلب درخطرانقراض اند
@iranboom_ir
سال روز آزادی خرمشهر خجسته باد
شهر خونین ای توخرم از امید
خاک تو آمیخته با خون شهید
پورزالی بابکی یعقوب لیث
گیوو گودرز را تو فرزندی رشید
بانوان خطه ات گُردان خط
خط شکن هریک که خود گُرد آفرید
دامنت دشت شقایق های خون
خون ایرانی که از زخمت چکید
لاله های سرخ باغ تربتت
تا به دشت آسمان ها سر کشید
خون غیرت دررگت جاری ست یقین
غیرت از فعل تو بر معنا رسید
با سلحشوری و ایثار تو بود
دشمن ایرانی صدام پلید
با همه لاف و رجز خوانی خود
پیش تو شد خوارو پشت او خمید
در نبرد نور و دیو شب پرست
صبح چو سرزد پرده ی شب را درید
خون فرزندان تو از مرد و زن
ریخته بر خاکت حماسه آفرید
چشم دنیا یک چنین ایثار را
در همه دوران خود هرگز ندید
در وطن از شور ایثار تو بود
هرکجا عطر شهادت را دمید
نام ایران بار دیگر سربلند
در جهان گردیده از خون شهید
خون حق هرگز نمی خسبد که آن
در رگ هستی ست جاری بنگرید
ای خوشا او آن که رفت بهر وطن
جان فدا کرد و شهادت برگزید
۱۳۹۳/۳/۲
#بیگی_سینا_لنگرودی
عبدالله مرادعلی بیگی
از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند
@iranboom_ir
شهر خونین ای توخرم از امید
خاک تو آمیخته با خون شهید
پورزالی بابکی یعقوب لیث
گیوو گودرز را تو فرزندی رشید
بانوان خطه ات گُردان خط
خط شکن هریک که خود گُرد آفرید
دامنت دشت شقایق های خون
خون ایرانی که از زخمت چکید
لاله های سرخ باغ تربتت
تا به دشت آسمان ها سر کشید
خون غیرت دررگت جاری ست یقین
غیرت از فعل تو بر معنا رسید
با سلحشوری و ایثار تو بود
دشمن ایرانی صدام پلید
با همه لاف و رجز خوانی خود
پیش تو شد خوارو پشت او خمید
در نبرد نور و دیو شب پرست
صبح چو سرزد پرده ی شب را درید
خون فرزندان تو از مرد و زن
ریخته بر خاکت حماسه آفرید
چشم دنیا یک چنین ایثار را
در همه دوران خود هرگز ندید
در وطن از شور ایثار تو بود
هرکجا عطر شهادت را دمید
نام ایران بار دیگر سربلند
در جهان گردیده از خون شهید
خون حق هرگز نمی خسبد که آن
در رگ هستی ست جاری بنگرید
ای خوشا او آن که رفت بهر وطن
جان فدا کرد و شهادت برگزید
۱۳۹۳/۳/۲
#بیگی_سینا_لنگرودی
عبدالله مرادعلی بیگی
از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند
@iranboom_ir
🏷 هنوز نیمه تمام
▫️مجموعه اشعار استاد فقید علیرضا شجاع پور
▫️چاپ دوم / رقعی ۴۹۰ صفحه / شومیز / ۴۰۰ هزار تومان
▫️تهران: نگارستان اندیشه/ ۱۴۰۲
👈 استاد علیرضا شجاع پور، سیاستمدار وطن پرست و بازنشسته که نیمی از عمر خود را صرف شعر و ادب پارسی کرد، برای شعر پر معنی و احساسی «وطن یعنی همه آب و همه خاک» در میان علاقه مندان به ایران شناخته شده است. مجموعه اشعار او، مشتمل بر قالب های مختلفی شعری و مضامین گوناگون است که در زمان حیاتش و با نظر خودش به این ترتیب، تنظیم و عرضه شد. قلب او که همواره برای ایران می تپید در زمستان سال گذشته و پس از مدتی بیماری برای همیشه آرام گرفت.
▫️مجموعه اشعار استاد فقید علیرضا شجاع پور
▫️چاپ دوم / رقعی ۴۹۰ صفحه / شومیز / ۴۰۰ هزار تومان
▫️تهران: نگارستان اندیشه/ ۱۴۰۲
👈 استاد علیرضا شجاع پور، سیاستمدار وطن پرست و بازنشسته که نیمی از عمر خود را صرف شعر و ادب پارسی کرد، برای شعر پر معنی و احساسی «وطن یعنی همه آب و همه خاک» در میان علاقه مندان به ایران شناخته شده است. مجموعه اشعار او، مشتمل بر قالب های مختلفی شعری و مضامین گوناگون است که در زمان حیاتش و با نظر خودش به این ترتیب، تنظیم و عرضه شد. قلب او که همواره برای ایران می تپید در زمستان سال گذشته و پس از مدتی بیماری برای همیشه آرام گرفت.
لاکپشت پوزه عقابی |یکی از عجایب هفتگانه ی جزیره قشم
🔺اینگونه لاکپشت در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. /مهر
@iranboom_ir
🔺اینگونه لاکپشت در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. /مهر
@iranboom_ir
گزارشی از نقش نیروهای مردمی در زمینگیرکردن عراق در دروازه های خرمشهر
دکتر فریدون مجلسی در نوشته ای ، خاطرات خود از همیاری همگانی مردم خرمشهر برای بسیج نیروها برای سدکردن راه نیروهای مهاجم عراقی را بازگو کرده است .
برای خواندن این نوشته روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=7494
@iranboom_ir
❗️خرمشهر آزاد شد ولی...پروژه تعریب خوزستان در جریان است/سالار سیف الدینی
http://www.sharghdaily.ir/News/132110/خرمشهر-آزاد-شد-ولی-
@iranboom_ir
دکتر فریدون مجلسی در نوشته ای ، خاطرات خود از همیاری همگانی مردم خرمشهر برای بسیج نیروها برای سدکردن راه نیروهای مهاجم عراقی را بازگو کرده است .
برای خواندن این نوشته روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=7494
@iranboom_ir
❗️خرمشهر آزاد شد ولی...پروژه تعریب خوزستان در جریان است/سالار سیف الدینی
http://www.sharghdaily.ir/News/132110/خرمشهر-آزاد-شد-ولی-
@iranboom_ir
مرمتهای غیراصولی در آرامگاه سعدی
سیاوش آریا
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894
@iranboom_ir
سیاوش آریا
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894
@iranboom_ir
طرح شادباش به مناسبت سوم خردادماه سالگرد آزادی سازی خرمشهر
طرح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2324-
@iranboom_ir
طرح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2324-
@iranboom_ir
اسماعیل و حسین
حسین نیز چونان اسماعیل ،
۱۳ سله بود ؛
اما بدون سپاه و لشگر
و تنها با یک جنگافزار .
درحالیکه او نیز چونان اسماعیل ،
دلها و دستهای به دعا برافراشتهی ،
همهی ملت و مردم ایران را به همراه داشت .
حسین نیز چونان اسماعیل ،
در چالدران خرمشهر ،
با دشمن ایران ، سینه به سینه شد ؛
انبوه ، ابنوه ،
بسیار و پرشمار .
اسماعیل با ۲ هزارتن ، توپخانهی دشمن را نشانه گرفت
و حسین ، با تنها تن خویش ،
تانک دشمن متجاوز را :
کوهی از آهن و با توان یک آتشفشان .
جنگافزارش بر کوه آهن ، کارگر نبود ،
پس ضامن نارنجک را کشید و
خود را به زنجیرهای تانک سپرد .
او ، حسین فهمیده بود ،
شهید راه ایران .
او نیر شهادت در راه ایران را برگزید ،
تا ایران بماند ... تا ایران بماند ... تا ایران بماند .
سوم خرداد ۱۳۹۹
دکتر هوشنگ طالع
@iranboom_ir
حسین نیز چونان اسماعیل ،
۱۳ سله بود ؛
اما بدون سپاه و لشگر
و تنها با یک جنگافزار .
درحالیکه او نیز چونان اسماعیل ،
دلها و دستهای به دعا برافراشتهی ،
همهی ملت و مردم ایران را به همراه داشت .
حسین نیز چونان اسماعیل ،
در چالدران خرمشهر ،
با دشمن ایران ، سینه به سینه شد ؛
انبوه ، ابنوه ،
بسیار و پرشمار .
اسماعیل با ۲ هزارتن ، توپخانهی دشمن را نشانه گرفت
و حسین ، با تنها تن خویش ،
تانک دشمن متجاوز را :
کوهی از آهن و با توان یک آتشفشان .
جنگافزارش بر کوه آهن ، کارگر نبود ،
پس ضامن نارنجک را کشید و
خود را به زنجیرهای تانک سپرد .
او ، حسین فهمیده بود ،
شهید راه ایران .
او نیر شهادت در راه ایران را برگزید ،
تا ایران بماند ... تا ایران بماند ... تا ایران بماند .
سوم خرداد ۱۳۹۹
دکتر هوشنگ طالع
@iranboom_ir
به انگیزه سوم خرداد ماه روز آزادسازی خرمشهر
شاد باد ، شاد باد ، شاد باشيد
اي شهيدان راه ايران که به قرنها
در دل دشتها ، کوهها و درياهاي ميهن
به خون خود کفن پوشيده و خفتهايد
نام شما و ياد شما، افتخار ماست و درس زندگي ما
از مجموعه اشعار تو را ایران مینامم
دکتر هوشنگ طالع
ايران
ترا ، خوزستان مينامم
با نخلهاي سوخته ،
و شهرهاي به خون خفته .
ترا که ،
شمشير رستم به چنگ داري ،
و خفتان سياوخش ، بر تن
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسه زنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .
خوزستان
ترا ، قفقاز ميخوانم .
گنجه و باکو ،
شکي و شيروان ،
تفليس و ايروان ،
در بند و شيشه .
و تفنگ «شمل» ،
که هنوز فضا از بوي باروت آن ،
مالامال است .
نظامي و سخن بلند خاقاني بزرگ :
برديده من خندي ، کاينجا ز چه ميگريد
خندند بر آن ديده ، کاينجا نشود گريان
خوزستان
ترا ، خوارزم مينامم .
فرارود و سير دريا
و ريگهاي آمويِ چونان پرنيان
سمرقند ، بخارا و فرقانه
خجند و زر افشان .
رودکي ، کمال و پورسينا ،
و هزاران نام آور ديگر
خوزستان
ترا هرات مينامم .
بلخ و باميان ،
و «پنجشير» ، هزاران شير .
ترا ، زابل و کابل مينامم ،
مهراب و زال ، تهمينه و رودابه
خوزستان
ترا ، سيستان ميخوانم .
يعقوب دشمن شکن ،
رستم و سام نريمان ،
و « فرخي» ، با کاروان حله .
خوزستان
ترا کردستان مينامم ،
مهاباد ، حلبچه و شهر زور ،
پنچوين ، سنندج و کرکوک ،
تا آن دور دستهاي دور . . .
و « ملاي پير»1 ،
که هنوز گرمي دستانش ،
در دستانمان است .
خوزستان
ترا ، خليجفارس ميخوانم .
آن نيلي مواج ،
گه خروشان و گه آرام ،
ترا « بحرين» مينامم ،
منامه و محرق ، احسا و قطيف
خوزستان
ترا تخت جمشيد مينامم
و آن مردان سنگي با فرهنگ
قامت افراشته بر فراز قرون
ترا ، مشهد مرغاب مينامم ،
کوروش بزرگ ،
و نخستين منادي آزادي بشر
خوزستان
ترا ، شيراز مينامم
رکنآباد و مصلي
بهار و عطر شکوفههاي بادام و زرد آلو
حافظ ، تجليگه روح « همه ايراني »
و سعدي شيرين گفتار ،
سرو ناز و لالههاي خونين کفن .
خوزستان
ترا ، مولاي بلخ ميخوانم .
و آن « ني» که هنوز،
شکايت گوي
جدايي هاست .
خانگاه و زاويه ،
سماع و شعرناب ، و عروج تا به مبدا .
خوزستان
ترا ، « توس» مقدس مينامم .
مقدسترين خاک جهان ،
سرزمين کاخ نظم بلند ،
اي بيگزند از باد باران ، (2)
اي « پارسي ويج »
خوزستان
ترا ، « ايران ويج» مينامم .
ترا ، همهي ايران مينامم .
در تو ،
هيرمند و اروند ،
سند و سپيدرود ،
کارون و آموي ،
دجله و کورش و ارس ،
البرز و الوند ،
هندوکش و زاگرس ،
در هم آميختهاند .
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسهزنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .
___
1ـ برادر هم رزم ، روانشاد ملامصطفي بارزاني ، رهبرپارت دموکرات آن سوي مرز که گفت :
« هر کجا کرد زندگي ميکند ، آن جا ايران است» .
2ـ پي افکندم از نظم کاخي بلند که از باد و باران نيابد گزند (فردوسي)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html
@iranboom_ir
شاد باد ، شاد باد ، شاد باشيد
اي شهيدان راه ايران که به قرنها
در دل دشتها ، کوهها و درياهاي ميهن
به خون خود کفن پوشيده و خفتهايد
نام شما و ياد شما، افتخار ماست و درس زندگي ما
از مجموعه اشعار تو را ایران مینامم
دکتر هوشنگ طالع
ايران
ترا ، خوزستان مينامم
با نخلهاي سوخته ،
و شهرهاي به خون خفته .
ترا که ،
شمشير رستم به چنگ داري ،
و خفتان سياوخش ، بر تن
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسه زنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .
خوزستان
ترا ، قفقاز ميخوانم .
گنجه و باکو ،
شکي و شيروان ،
تفليس و ايروان ،
در بند و شيشه .
و تفنگ «شمل» ،
که هنوز فضا از بوي باروت آن ،
مالامال است .
نظامي و سخن بلند خاقاني بزرگ :
برديده من خندي ، کاينجا ز چه ميگريد
خندند بر آن ديده ، کاينجا نشود گريان
خوزستان
ترا ، خوارزم مينامم .
فرارود و سير دريا
و ريگهاي آمويِ چونان پرنيان
سمرقند ، بخارا و فرقانه
خجند و زر افشان .
رودکي ، کمال و پورسينا ،
و هزاران نام آور ديگر
خوزستان
ترا هرات مينامم .
بلخ و باميان ،
و «پنجشير» ، هزاران شير .
ترا ، زابل و کابل مينامم ،
مهراب و زال ، تهمينه و رودابه
خوزستان
ترا ، سيستان ميخوانم .
يعقوب دشمن شکن ،
رستم و سام نريمان ،
و « فرخي» ، با کاروان حله .
خوزستان
ترا کردستان مينامم ،
مهاباد ، حلبچه و شهر زور ،
پنچوين ، سنندج و کرکوک ،
تا آن دور دستهاي دور . . .
و « ملاي پير»1 ،
که هنوز گرمي دستانش ،
در دستانمان است .
خوزستان
ترا ، خليجفارس ميخوانم .
آن نيلي مواج ،
گه خروشان و گه آرام ،
ترا « بحرين» مينامم ،
منامه و محرق ، احسا و قطيف
خوزستان
ترا تخت جمشيد مينامم
و آن مردان سنگي با فرهنگ
قامت افراشته بر فراز قرون
ترا ، مشهد مرغاب مينامم ،
کوروش بزرگ ،
و نخستين منادي آزادي بشر
خوزستان
ترا ، شيراز مينامم
رکنآباد و مصلي
بهار و عطر شکوفههاي بادام و زرد آلو
حافظ ، تجليگه روح « همه ايراني »
و سعدي شيرين گفتار ،
سرو ناز و لالههاي خونين کفن .
خوزستان
ترا ، مولاي بلخ ميخوانم .
و آن « ني» که هنوز،
شکايت گوي
جدايي هاست .
خانگاه و زاويه ،
سماع و شعرناب ، و عروج تا به مبدا .
خوزستان
ترا ، « توس» مقدس مينامم .
مقدسترين خاک جهان ،
سرزمين کاخ نظم بلند ،
اي بيگزند از باد باران ، (2)
اي « پارسي ويج »
خوزستان
ترا ، « ايران ويج» مينامم .
ترا ، همهي ايران مينامم .
در تو ،
هيرمند و اروند ،
سند و سپيدرود ،
کارون و آموي ،
دجله و کورش و ارس ،
البرز و الوند ،
هندوکش و زاگرس ،
در هم آميختهاند .
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسهزنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .
___
1ـ برادر هم رزم ، روانشاد ملامصطفي بارزاني ، رهبرپارت دموکرات آن سوي مرز که گفت :
« هر کجا کرد زندگي ميکند ، آن جا ايران است» .
2ـ پي افکندم از نظم کاخي بلند که از باد و باران نيابد گزند (فردوسي)
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html
@iranboom_ir
دیوارنوشت معروف سرباز عراقی:
آمدهایم که بمانیم!
مردی در گنجینهی خرمشهر میگفت:
پس از آزادسازی خرمشهر (شهید)بهروز مرادی مینویسد:
آمدیم نبودید.
@iranboom_ir
آمدهایم که بمانیم!
مردی در گنجینهی خرمشهر میگفت:
پس از آزادسازی خرمشهر (شهید)بهروز مرادی مینویسد:
آمدیم نبودید.
@iranboom_ir