شاهنامه بر اشعار خیام تأثیرگذار بوده است
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن با اشاره به اینکه «نجمالدین دایه» و «ادوارد فیتز جرالد» از دو جایگاه مختلف موجب شهرت خیام شدهاند، گفت: خیام روی نقاط اصلی زندگی بشری دست گذاشت و مطالب را بهصورت چکیده بیان کرد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/712-shahnameh-tasir-bar-khayam.html
@iranboom_ir
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن با اشاره به اینکه «نجمالدین دایه» و «ادوارد فیتز جرالد» از دو جایگاه مختلف موجب شهرت خیام شدهاند، گفت: خیام روی نقاط اصلی زندگی بشری دست گذاشت و مطالب را بهصورت چکیده بیان کرد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/712-shahnameh-tasir-bar-khayam.html
@iranboom_ir
قدیمیترین نسخه شاهنامه شناخته شده موجود در جهان در موزه فلورانس ایتالیا است و به هشت قرن پیش یعنی سال ۱۲۱۷ میلادی (۶۱۴ هجری) باز میگردد.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
خیام نیشابوری - دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/35433
میدانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعیهای منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه میبینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.
نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار میکرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. میدانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمیآورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او میسرودند.
اکنون بیاییم بر سر این موضوع که اصولاً اندیشه خیامی چه هست؟ اندیشه خیام را اگر بفشاریم، در سه وجه خلاصه میشود: یکی مسئله اغتنام وقت است یعنی توصیه به اینکه وقت خود را غنیمت بشمارید، از عمر بهره بگیرید. این یک نقطه مهم اندیشه اوست. بهره گرفتن یعنی از مواهب زندگی استفاده کردن، از چیزهایی که مطبوع است خود را محروم نکردن. البته از دوست داشتن چیزها، منظور آن نیست که به دنبال هوای نفس بروند، و هر چه را دوست داشتند، دنبالش را بگیرند. نه، منظور آن است که چیزهایی هست که لااقل ظاهر نامشروع ندارند و لطمه ای به دیگران نمیزنند، یعنی زیانی وارد نمیآورند، مخصوص زندگی شخصی شماست، پس خود را از آن محروم نکنید. این، یکی از توصیههای مکرر اندیشه خیامی است. دوم حسرت و تأسف بر گذشت عمر است که این نیز مسئله مهمی است. زمان چیزی است که نمیشود زنجیرش کرد، نگهش داشت، هر روز دیده میشود که از عمر یک روز میرود و بازگشتی نیست، و سرانجام میرسد به دوران انتها که مرگ است. و سوم البته گذشت روزگار به طور کلی است. ایران باستان، ایران گذشته، که به عنوان شاهد مثال چند جا از آن یاد میشود. خیام بارها، و حافظ هم خیلی زیاد از آن حرف میزند، به عنوان گواه یک قدرت و حشمت بر باد رفته و نابود شده؛ میبینیم که بزرگانی مثل جمشید، مثل فریدون، مثل بهرام که اینها قدرتهای اول زمان خود بودند چطور از بین رفتند، نابود شدند. میگوید: پس شما عبرت بگیرید، قدر وقت و عمر و زمان خود را داشته باشید. شاهد مثالش از زیبایان جهان نیز هست که در جوانی نابود شدهاند. در زمان خیام شاید بیشتر از این دوره جوانمرگی بوده است به صورتهای مختلف. وسایل دفاعی و دوا از امروز کمتر بوده، عوارض طبیعی بوده، زلزله و ناامنی. خود نیشابور شهر زلزلهخیز بوده، این را تاریخ نیشابور نشان میدهد؛ و همه اینها، مجموعاً این اندیشه را برمیانگیخته که زندگی چقدر میتواند شکننده باشد، در معرض انواع مصیبتها، جریانهای غافلگیرکننده و ناگهانی.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16504-khayyam-neishabor-eslami-nodushan.html
@iranboom_ir
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/35433
میدانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعیهای منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه میبینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.
نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار میکرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. میدانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمیآورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او میسرودند.
اکنون بیاییم بر سر این موضوع که اصولاً اندیشه خیامی چه هست؟ اندیشه خیام را اگر بفشاریم، در سه وجه خلاصه میشود: یکی مسئله اغتنام وقت است یعنی توصیه به اینکه وقت خود را غنیمت بشمارید، از عمر بهره بگیرید. این یک نقطه مهم اندیشه اوست. بهره گرفتن یعنی از مواهب زندگی استفاده کردن، از چیزهایی که مطبوع است خود را محروم نکردن. البته از دوست داشتن چیزها، منظور آن نیست که به دنبال هوای نفس بروند، و هر چه را دوست داشتند، دنبالش را بگیرند. نه، منظور آن است که چیزهایی هست که لااقل ظاهر نامشروع ندارند و لطمه ای به دیگران نمیزنند، یعنی زیانی وارد نمیآورند، مخصوص زندگی شخصی شماست، پس خود را از آن محروم نکنید. این، یکی از توصیههای مکرر اندیشه خیامی است. دوم حسرت و تأسف بر گذشت عمر است که این نیز مسئله مهمی است. زمان چیزی است که نمیشود زنجیرش کرد، نگهش داشت، هر روز دیده میشود که از عمر یک روز میرود و بازگشتی نیست، و سرانجام میرسد به دوران انتها که مرگ است. و سوم البته گذشت روزگار به طور کلی است. ایران باستان، ایران گذشته، که به عنوان شاهد مثال چند جا از آن یاد میشود. خیام بارها، و حافظ هم خیلی زیاد از آن حرف میزند، به عنوان گواه یک قدرت و حشمت بر باد رفته و نابود شده؛ میبینیم که بزرگانی مثل جمشید، مثل فریدون، مثل بهرام که اینها قدرتهای اول زمان خود بودند چطور از بین رفتند، نابود شدند. میگوید: پس شما عبرت بگیرید، قدر وقت و عمر و زمان خود را داشته باشید. شاهد مثالش از زیبایان جهان نیز هست که در جوانی نابود شدهاند. در زمان خیام شاید بیشتر از این دوره جوانمرگی بوده است به صورتهای مختلف. وسایل دفاعی و دوا از امروز کمتر بوده، عوارض طبیعی بوده، زلزله و ناامنی. خود نیشابور شهر زلزلهخیز بوده، این را تاریخ نیشابور نشان میدهد؛ و همه اینها، مجموعاً این اندیشه را برمیانگیخته که زندگی چقدر میتواند شکننده باشد، در معرض انواع مصیبتها، جریانهای غافلگیرکننده و ناگهانی.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16504-khayyam-neishabor-eslami-nodushan.html
@iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
خیام نیشابوری - دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16504-khayyam-
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16504-khayyam-
@iranboom_ir
دكتر محمد مصدق - استاد فریدون جنیدی
زندگی مردان بزرگ را از آثار آنان می توان سنجید. برخی از این آثار: ساختمانها، راهها، کاروانسراها را شامل میگردد، و برخی رسالهها، کتابها، و اشعار را، و برخی از این آثار اگر چه به چشم دیده نمیشوند اما در حرکت رگهای زمان به پیش می روند، و با زندگی ملتها آمیختهاند، و جزئی از زندگی ملل را تشکیل میدهند.
مصدق، رهبر مبارزات ضد استعماری ملل شرق، از جمله کسانی است که حرکت نبض او را در لرزش رگهای هر جوان ایرانی، می توان احساس کرد.
مصدق، فریاد زمانۀ ما بود! بانگ پرطنین و باشکوهی که در فضای قرون و اعصار خواهد پیچید.
مصدق در رود عظیم و پرتلاطم زندگی ایرانیان، موجی بزرگ بود. موجی که بر صخرههای سخت کوبید، و بنیان آن صخرهها را سست کرد. آن موج به امواج بعدی نشان داد که چگونه، با لطافت و رقت عجیبی که در جان موج هست، میتوان با ایجاد همبستگی و تلاطم، قدرت ایجاد کرد، و میتوان سر به خارا سنگ کوبید، و میتوان خارا سنگ را خوار و بیمقدار فرو افکند، و راه را برای امواج لطیف دیگری که آوازخوان از معبر تاریخ عبور میکنند، گشود.
آثار زندگی مصدق ، آثار زندگی ملت ایران است. 9آن رادمرد ، علاوه براین، از خود یادگارهایی نیز به نام رساله و کتاب برجای گذاشته است که مرور و مطالعۀ آن، جوانان را در راهی که برگزیدهاند، راهنما خواهد بود، و یکی از این کتاب ها «کاپیتولاسیون و ایران» است.
همین کتاب نشان میدهد که مصدق، مبارزه علیه کاپیتالیسم را از چه زمانی شروع کرده است.
67 سال پیش از این تاریخ، مصدق یکی از اصولیترین مبارزات را علیه امپریالیسم آن زمان بنیان گذاشت، زیرا که او به خوبی می دانست، با برقرار بودن کاپیتولاسیون، ایران هیچگاه نخواهد توانست که به جنبههای دیگر آزادی دست یازد.
پس کار بنیانی را با مبارزه با اساس امپریالیسم آغاز نمود. زیرا که آغاز هر نوع مبارزۀ دیگر در آن زمان در حکم این کلام سعدی بود که:
خانه از پای بَست ویران است
خواجه دربند نقش ایوان است
پس او تصمیم گرفت که مشکلات جامعۀ ایرانی را یکایک حل کند و نخستین آن نَسخ کاپیتولاسیون، به شمار میآمد.
اما برای آن که حتی المقدور، پیروی از مصدق، در این مبارزه، مشهور نباشد، این عمل را نه با آن عنوان که مصدق نوشته بود، بلکه با عنوان «الغاء» کاپیتولاسیون به ایرانیان معرفی کردند!.
همین سیاست در مورد یکی دیگر از رسالات او نیز صورت گرفت . . .
مصدق که با مطالعۀ سیاستهای اقتصادی در حال توسعۀ جهان غرب، پی برده بود که ایران فقط با برخورداری از یک سیاست اقتصادی صحیح می تواند با غول نوخاسته غرب مبارزه کند، سعی میکرد که حتی المقدور، و در هر فرصت راه گشای ایرانیان در این مسیر باشد. بنابراین بدون آن که منتظر کمک دولت ضعیف قاجاریه باشد، خود در صدد برآمد که نخستین مدرسۀ اقتصاد را در ایران دایر کند، و پس از مکاتبه با استادان اقتصاد و اطمینان از همکاری آنان، اعلانی به شرح زیر در پشت جلد یکی از کتابهای خود به چاپ رسانید:
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/9164-dr-mosadegh-joneidi.html
@iranboom_ir
زندگی مردان بزرگ را از آثار آنان می توان سنجید. برخی از این آثار: ساختمانها، راهها، کاروانسراها را شامل میگردد، و برخی رسالهها، کتابها، و اشعار را، و برخی از این آثار اگر چه به چشم دیده نمیشوند اما در حرکت رگهای زمان به پیش می روند، و با زندگی ملتها آمیختهاند، و جزئی از زندگی ملل را تشکیل میدهند.
مصدق، رهبر مبارزات ضد استعماری ملل شرق، از جمله کسانی است که حرکت نبض او را در لرزش رگهای هر جوان ایرانی، می توان احساس کرد.
مصدق، فریاد زمانۀ ما بود! بانگ پرطنین و باشکوهی که در فضای قرون و اعصار خواهد پیچید.
مصدق در رود عظیم و پرتلاطم زندگی ایرانیان، موجی بزرگ بود. موجی که بر صخرههای سخت کوبید، و بنیان آن صخرهها را سست کرد. آن موج به امواج بعدی نشان داد که چگونه، با لطافت و رقت عجیبی که در جان موج هست، میتوان با ایجاد همبستگی و تلاطم، قدرت ایجاد کرد، و میتوان سر به خارا سنگ کوبید، و میتوان خارا سنگ را خوار و بیمقدار فرو افکند، و راه را برای امواج لطیف دیگری که آوازخوان از معبر تاریخ عبور میکنند، گشود.
آثار زندگی مصدق ، آثار زندگی ملت ایران است. 9آن رادمرد ، علاوه براین، از خود یادگارهایی نیز به نام رساله و کتاب برجای گذاشته است که مرور و مطالعۀ آن، جوانان را در راهی که برگزیدهاند، راهنما خواهد بود، و یکی از این کتاب ها «کاپیتولاسیون و ایران» است.
همین کتاب نشان میدهد که مصدق، مبارزه علیه کاپیتالیسم را از چه زمانی شروع کرده است.
67 سال پیش از این تاریخ، مصدق یکی از اصولیترین مبارزات را علیه امپریالیسم آن زمان بنیان گذاشت، زیرا که او به خوبی می دانست، با برقرار بودن کاپیتولاسیون، ایران هیچگاه نخواهد توانست که به جنبههای دیگر آزادی دست یازد.
پس کار بنیانی را با مبارزه با اساس امپریالیسم آغاز نمود. زیرا که آغاز هر نوع مبارزۀ دیگر در آن زمان در حکم این کلام سعدی بود که:
خانه از پای بَست ویران است
خواجه دربند نقش ایوان است
پس او تصمیم گرفت که مشکلات جامعۀ ایرانی را یکایک حل کند و نخستین آن نَسخ کاپیتولاسیون، به شمار میآمد.
اما برای آن که حتی المقدور، پیروی از مصدق، در این مبارزه، مشهور نباشد، این عمل را نه با آن عنوان که مصدق نوشته بود، بلکه با عنوان «الغاء» کاپیتولاسیون به ایرانیان معرفی کردند!.
همین سیاست در مورد یکی دیگر از رسالات او نیز صورت گرفت . . .
مصدق که با مطالعۀ سیاستهای اقتصادی در حال توسعۀ جهان غرب، پی برده بود که ایران فقط با برخورداری از یک سیاست اقتصادی صحیح می تواند با غول نوخاسته غرب مبارزه کند، سعی میکرد که حتی المقدور، و در هر فرصت راه گشای ایرانیان در این مسیر باشد. بنابراین بدون آن که منتظر کمک دولت ضعیف قاجاریه باشد، خود در صدد برآمد که نخستین مدرسۀ اقتصاد را در ایران دایر کند، و پس از مکاتبه با استادان اقتصاد و اطمینان از همکاری آنان، اعلانی به شرح زیر در پشت جلد یکی از کتابهای خود به چاپ رسانید:
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/9164-dr-mosadegh-joneidi.html
@iranboom_ir
ایران بوم:
دقیقترین تقویم جهان
روزشمار شمسی که خیام سرپرست تدوین آن بود در مقایسه با تقویم اروپایی (با هر ۳۰۰۰ سال یک خطا) تنها در هر ۱۰۰۰۰ سال یک روز خطا دارد!
@iranboom_ir
دقیقترین تقویم جهان
روزشمار شمسی که خیام سرپرست تدوین آن بود در مقایسه با تقویم اروپایی (با هر ۳۰۰۰ سال یک خطا) تنها در هر ۱۰۰۰۰ سال یک روز خطا دارد!
@iranboom_ir
مروری بر زندگی خیام نیشابوری، هدیه فرهنگی نشریه صبح نیشابور، به مناسبت روز ملی خیام نیشابور.
@iranboom_ir
@iranboom_ir
روز جهانی موزه و میراث فرهنگی
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16509-roz-jahani-moze-mirasfarhangi.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/16509-roz-jahani-moze-mirasfarhangi.html
@iranboom_ir
خیام را وجدان آگاه ایران دربارهی تاریخ گذشتهاش میتوان دانست
شیرین بیانی: زمان زندگی خیام را باید رنسانس فرهنگی تمدن ایرانی پس از حملهی اعراب بهشمار آورد. پس از گذشت سه قرن از حملهی اعراب، ایرانیان به خود آمدند و از سویی به گردآوری سازههای فکری گذشته پرداخته بودند. از سوی دیگر، با در دسترس قرار گرفتن ترجمههای عربی متون علمی، فلسفی، پزشکی، یونانی، رومی، هندی و مصری این فرهنگ را بارورتر ساخته بودند. در آن زمان، زمینهی مناسبی برای ابرمردان تاریخ اندیشهی ایرانی مانند فردوسی، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... فراهم شده بود.
او خیام را تأثیرگرفته از ابن سینا و فردوسی دانست و بیان کرد: هدف خیام شناخت کائنات و سازندهی آن بود و از تمام وسایل برای رسیدن به آن سود میجست و مهمترین وسایل آن دانش، فلسفه، عرفان و فقاهت است که در همهی این رشتههای معرفت، سرآمد زمان خود بود.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/714-khayyam-vojdan-iran.html
@iranboom_ir
شیرین بیانی: زمان زندگی خیام را باید رنسانس فرهنگی تمدن ایرانی پس از حملهی اعراب بهشمار آورد. پس از گذشت سه قرن از حملهی اعراب، ایرانیان به خود آمدند و از سویی به گردآوری سازههای فکری گذشته پرداخته بودند. از سوی دیگر، با در دسترس قرار گرفتن ترجمههای عربی متون علمی، فلسفی، پزشکی، یونانی، رومی، هندی و مصری این فرهنگ را بارورتر ساخته بودند. در آن زمان، زمینهی مناسبی برای ابرمردان تاریخ اندیشهی ایرانی مانند فردوسی، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... فراهم شده بود.
او خیام را تأثیرگرفته از ابن سینا و فردوسی دانست و بیان کرد: هدف خیام شناخت کائنات و سازندهی آن بود و از تمام وسایل برای رسیدن به آن سود میجست و مهمترین وسایل آن دانش، فلسفه، عرفان و فقاهت است که در همهی این رشتههای معرفت، سرآمد زمان خود بود.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/714-khayyam-vojdan-iran.html
@iranboom_ir
٢٩ اردیبهشت ماه زادروز پیشوای نهضت ملی ایران دکتر محمد مصدق گرامی باد.
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
شاخصۀ تفکر خیامی
در نظر دکتر دینانی دو مسئله بنیادین در اندیشۀ خیام «زمان» و «مرگ» است که بروز جوانب هر یک را در منظومه فکری وی فراوان میتوان یافت. مسئله زمان که دیر زمانی ابن سینا فیلسوف سلف خیام را به خود مشغول داشته بود، در آثار خیام چندان نمود دارد که میتوان از آن به عنوان شاخصۀ تفکر خیامی یاد کرد.
دکتر دینانی در پاسخ به کسانی که ناپایداری جهان در نظر خیام را ناشی از اباحی گری و تخدیر دانستهاند، معتقد است که این نگاه نتیجه عدم درک درست از اندیشه خیام است.
او خیام را هستیشناسی همواره در سلوک معرفی میکند که با پرسشها و تردیدهای دائمی خود بتهای برساخته از مشهورات را میشکند و به وادی کرانه ناپیدای تحيّر قدم میگذارد و از نظر این فیلسوف معاصر هر چند خیام همچون شمس تبریزی از گذرگاه تحیرّ به منزلگاه امن نمیرسد، اما در جای خود پرسشگری بی بدیل است که صدای دعوتش به تفکر و تذکر در گوش عالم امکان همواره طنین خواهد داشت.
خیامی که دکتر دینانی در «هستی و مستی» معرفی میکند، همانند ابن سینا و سهروردی و عطار و مولوی به فرهنگ دیرین ایران و اندیشههای توحیدی ایران باستان که در حکمت خسروانی و پس از آن در عرفان اسلامی شکوفا شده است، پشتگرم است.
بر خلاف آنچه عدهای پنداشتهاند، دکتر دینانی معتقد است که خیام از بی غایتی جهان سخن نمیگوید، بلکه فارغ از اندرزگوییهای رایج، ما را به تأمل در این پرسش بنیادین فرا میخواند که: جهان را غایت چیست؟
این استاد فلسفه معتقد است که خیام به تأسی از مکتب سینوی در آغاز به سبک فلسفه مشاء مینویسد؛ اما در مشائیت محبوس نمیماند و سرانجام در رباعیات خود رو به حکمت اشراق مینهد.
«هستی و مستی» با رویکردی دقیق و استوار میکوشد مسائل بنیادین مربوط به تفکر خیام را در دو بخش تبیین کند: در بخش اول با پرسشهایی که از استاد میشود، اندیشههای خیام به ویژه اندیشههای کلیدی این حکیم خردمند واکاوی و شناسایی میشود.
دکتر دینانی در جای جای این گفتگو نظرگاه خود را در رموز پیرامون درک و دریافت شعر خیام بیان میکند و بر آن است که برای پی بردن به اندیشه خیام باید همه آثار وی ـ اعم از نوشتههای فلسفی و اشعار اوـ را به دقت خواند تا به نظری کارشناسی درباره خیام دست یافت. او در فصل اول کتاب آنچنان دقیق و عمیق ظرافتهای اندیشۀ خیام را بازگو میکند که با شناخت حاصل از این گفتگو ابهامی در فهم اشعار خیام باقی نمیگذارد.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10743-ketab-hasti-masti.html
@iranboom_ir
در نظر دکتر دینانی دو مسئله بنیادین در اندیشۀ خیام «زمان» و «مرگ» است که بروز جوانب هر یک را در منظومه فکری وی فراوان میتوان یافت. مسئله زمان که دیر زمانی ابن سینا فیلسوف سلف خیام را به خود مشغول داشته بود، در آثار خیام چندان نمود دارد که میتوان از آن به عنوان شاخصۀ تفکر خیامی یاد کرد.
دکتر دینانی در پاسخ به کسانی که ناپایداری جهان در نظر خیام را ناشی از اباحی گری و تخدیر دانستهاند، معتقد است که این نگاه نتیجه عدم درک درست از اندیشه خیام است.
او خیام را هستیشناسی همواره در سلوک معرفی میکند که با پرسشها و تردیدهای دائمی خود بتهای برساخته از مشهورات را میشکند و به وادی کرانه ناپیدای تحيّر قدم میگذارد و از نظر این فیلسوف معاصر هر چند خیام همچون شمس تبریزی از گذرگاه تحیرّ به منزلگاه امن نمیرسد، اما در جای خود پرسشگری بی بدیل است که صدای دعوتش به تفکر و تذکر در گوش عالم امکان همواره طنین خواهد داشت.
خیامی که دکتر دینانی در «هستی و مستی» معرفی میکند، همانند ابن سینا و سهروردی و عطار و مولوی به فرهنگ دیرین ایران و اندیشههای توحیدی ایران باستان که در حکمت خسروانی و پس از آن در عرفان اسلامی شکوفا شده است، پشتگرم است.
بر خلاف آنچه عدهای پنداشتهاند، دکتر دینانی معتقد است که خیام از بی غایتی جهان سخن نمیگوید، بلکه فارغ از اندرزگوییهای رایج، ما را به تأمل در این پرسش بنیادین فرا میخواند که: جهان را غایت چیست؟
این استاد فلسفه معتقد است که خیام به تأسی از مکتب سینوی در آغاز به سبک فلسفه مشاء مینویسد؛ اما در مشائیت محبوس نمیماند و سرانجام در رباعیات خود رو به حکمت اشراق مینهد.
«هستی و مستی» با رویکردی دقیق و استوار میکوشد مسائل بنیادین مربوط به تفکر خیام را در دو بخش تبیین کند: در بخش اول با پرسشهایی که از استاد میشود، اندیشههای خیام به ویژه اندیشههای کلیدی این حکیم خردمند واکاوی و شناسایی میشود.
دکتر دینانی در جای جای این گفتگو نظرگاه خود را در رموز پیرامون درک و دریافت شعر خیام بیان میکند و بر آن است که برای پی بردن به اندیشه خیام باید همه آثار وی ـ اعم از نوشتههای فلسفی و اشعار اوـ را به دقت خواند تا به نظری کارشناسی درباره خیام دست یافت. او در فصل اول کتاب آنچنان دقیق و عمیق ظرافتهای اندیشۀ خیام را بازگو میکند که با شناخت حاصل از این گفتگو ابهامی در فهم اشعار خیام باقی نمیگذارد.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10743-ketab-hasti-masti.html
@iranboom_ir
تندیس چهار ستاره شناس و پزشک ایرانی و عالم بزرگ تاریخ.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14841-
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14841-
@iranboom_ir
یادوارهی ِ زادروز ِ فرخندهی ِ «دکتر محمّد مصدّق»
دکتر جلیل دوستخواه / تارنگار ایران شناخت
یکصد و سی و هفت سال پیش از این، در چُنین روزی در گذر ِ وزیر دفتر، محلّه ی ِ سنگلج تهران، در خانوادهی ِ میرزا هدایت وزیردفتر از مستوفیان و میرزایان عصر قاجار، کودکی چشم به جهان گشود که نام محمّد بر او نهادند و در بزرگی، با عنوان و نام و نام خانوادگیی ِدکتر محمّد مصدّق، شهرت یافت و در کارهای اجتماعی و سیاسیی ِ روزگار خود مردی نام آور، نقشورز و تأثیرگذارشد.
او افزون بر ایران، آوازهای جهانشمول پیداکرد و به سبب ِ رهبریی ِ جنبش ِ ملّیکردن ِ صنعت ِ نفت ِ ایران و پنجه درافکندن با بزرگترین قدرت ِ استعماری جهان در زمان خویش، به حقّ، نماد ِ دادخواهی و مبارزهی ِ ملّیی ِ ایرانیان و فراتر از آن، همه ی ِ ملّت های ِ غارت شده ی ِ خاورزمین، شناختهشد.
در هفت دههی ِ پشت ِ سر، دهها گفتار و کتاب ِ پژوهشی به زبان ِ فارسی و دیگر زبانهای ِ جهان در بارهی ِ مصدّق و کارنامهی ِ سرشار ِ سیاسی و ملّیی ِ او نشریافته و هنوز هم این درونمایه از دستور ِ کار ِ پژوهندگان، کنارگذاشتهنشدهاست. به جرأت میتوان گفت که او تنها دولتمرد ِ ایرانیی ِ معاصرست که پروندهاش به بایگانیی ِ راکد ِ تاریخ فرستادهنشدهاست و بخشی از گفتمان ِ زنده و پویای ِ سیاسیی ِ ایرانیان و جُزایرانیان به شمار میآید.
در میهن ِ او – به رغم ِ کژتابیها و ستیزه های پیشین و پسین با نام و خاطره و آموزهی ِ ملّی و ایران دوستانه- اش– هستی و حضور ِ وی در اندیشه و گفتار و کردار ِ جوانانی که تنها وصف ِ او را از پدران و یا پدربزرگ- هاشان، شنیدهاند، سخت چشمگیرست و در گیرودار ِ مبارزهی ِ آزادیخواهانه و دادجویانهی ِ دشوار ِ امروزینشان، نام ِ نامیی ِ او و کارنامهی ِ زرّینش را مشعل ِ فروغبخش ِ راه ِ خود میشناسند.
نام ِ تابناک ِ مصدّق، همچنان در ذهن و ضمیر ِ ایرانیان ِ نیکاندیش، نیک گفتار و نیککردار (نسل از پی ِ نسل)، میدرخشد و الهامبخش ِ آنان در پیمودن ِ راه ِ سنگلاخ ِ مبارزه است.
از سوی دیگر، برگهای بزرگترین دانشنامهها و پژوهشنامههای ِ جهانشمول با نام و یاد و بررسیی ِ کارنامه ی درخشان ِ این ایرانیی ِ مبارز و نستوه زیوریافتهاست. افرون بر آن، در سالهای اخیر، با شگفتی زدگی، شاهد ِ اعتراف ِ آشکار ِ جانشینان ِ پشتیبانان ِ آمریکایی و انگلیسیی ِ شاه در اجرای کودتای سیاه برضدّ ِ دولت ِ ملّی و روی آور به مردمسالاریی ِمصدّق و حتّا پوزشخواهی برای ارتکاب ِ آن جنایت ِ بزرگ ِ تاریخی از سوی ِ سلفهایشان، بودهایم. از آن جمله است سخنان مادلین آلبرایت، وزیر ِ امور خارجهی ییشین ِ آمریکا در کابینهی کلینتون، گفتههای ِ جک استراو، وزیر ِ امور خارجهی ییشین ِ انگلستان و به تازگی گفتار ِ اوباما در همین زمینه در قاهره.
***
فرصت و مناسبت ِ سالگرد ِ زادروز ِ فرخندهی ِ آن بزرگمرد را غنیمت میشماریم تا بار ِ دیگر آموزهی ِایران دوستانهی ِ او را رهنمون خود بشناسیم و به درستی دریابیم که چگونه می توان یک ایرانیی ِ راستین بود و برای آزادی و سربلندیی ِ میهن پیکارکرد و همچون او، از ناهمواری و دشواریی ِ راه نهراسید. بار دیگر با خاطرهی ِ شکوهمنداین ایرانیی ِ آزاده و افتخارآفرین پیمان ببندیم که فرزندان ِ سزاوار ِ او باشیم.
بیتی از سعدی را ، پایان بخش ِ این یادوارهی ِ کوتاه در این روز ِ بزرگ میکنم:
گویند: مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من، گویند به دورانها
https://www.iranboom.ir/drmosadegh/32-dr-mosadegh03.html
___
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر جلیل دوستخواه / تارنگار ایران شناخت
یکصد و سی و هفت سال پیش از این، در چُنین روزی در گذر ِ وزیر دفتر، محلّه ی ِ سنگلج تهران، در خانوادهی ِ میرزا هدایت وزیردفتر از مستوفیان و میرزایان عصر قاجار، کودکی چشم به جهان گشود که نام محمّد بر او نهادند و در بزرگی، با عنوان و نام و نام خانوادگیی ِدکتر محمّد مصدّق، شهرت یافت و در کارهای اجتماعی و سیاسیی ِ روزگار خود مردی نام آور، نقشورز و تأثیرگذارشد.
او افزون بر ایران، آوازهای جهانشمول پیداکرد و به سبب ِ رهبریی ِ جنبش ِ ملّیکردن ِ صنعت ِ نفت ِ ایران و پنجه درافکندن با بزرگترین قدرت ِ استعماری جهان در زمان خویش، به حقّ، نماد ِ دادخواهی و مبارزهی ِ ملّیی ِ ایرانیان و فراتر از آن، همه ی ِ ملّت های ِ غارت شده ی ِ خاورزمین، شناختهشد.
در هفت دههی ِ پشت ِ سر، دهها گفتار و کتاب ِ پژوهشی به زبان ِ فارسی و دیگر زبانهای ِ جهان در بارهی ِ مصدّق و کارنامهی ِ سرشار ِ سیاسی و ملّیی ِ او نشریافته و هنوز هم این درونمایه از دستور ِ کار ِ پژوهندگان، کنارگذاشتهنشدهاست. به جرأت میتوان گفت که او تنها دولتمرد ِ ایرانیی ِ معاصرست که پروندهاش به بایگانیی ِ راکد ِ تاریخ فرستادهنشدهاست و بخشی از گفتمان ِ زنده و پویای ِ سیاسیی ِ ایرانیان و جُزایرانیان به شمار میآید.
در میهن ِ او – به رغم ِ کژتابیها و ستیزه های پیشین و پسین با نام و خاطره و آموزهی ِ ملّی و ایران دوستانه- اش– هستی و حضور ِ وی در اندیشه و گفتار و کردار ِ جوانانی که تنها وصف ِ او را از پدران و یا پدربزرگ- هاشان، شنیدهاند، سخت چشمگیرست و در گیرودار ِ مبارزهی ِ آزادیخواهانه و دادجویانهی ِ دشوار ِ امروزینشان، نام ِ نامیی ِ او و کارنامهی ِ زرّینش را مشعل ِ فروغبخش ِ راه ِ خود میشناسند.
نام ِ تابناک ِ مصدّق، همچنان در ذهن و ضمیر ِ ایرانیان ِ نیکاندیش، نیک گفتار و نیککردار (نسل از پی ِ نسل)، میدرخشد و الهامبخش ِ آنان در پیمودن ِ راه ِ سنگلاخ ِ مبارزه است.
از سوی دیگر، برگهای بزرگترین دانشنامهها و پژوهشنامههای ِ جهانشمول با نام و یاد و بررسیی ِ کارنامه ی درخشان ِ این ایرانیی ِ مبارز و نستوه زیوریافتهاست. افرون بر آن، در سالهای اخیر، با شگفتی زدگی، شاهد ِ اعتراف ِ آشکار ِ جانشینان ِ پشتیبانان ِ آمریکایی و انگلیسیی ِ شاه در اجرای کودتای سیاه برضدّ ِ دولت ِ ملّی و روی آور به مردمسالاریی ِمصدّق و حتّا پوزشخواهی برای ارتکاب ِ آن جنایت ِ بزرگ ِ تاریخی از سوی ِ سلفهایشان، بودهایم. از آن جمله است سخنان مادلین آلبرایت، وزیر ِ امور خارجهی ییشین ِ آمریکا در کابینهی کلینتون، گفتههای ِ جک استراو، وزیر ِ امور خارجهی ییشین ِ انگلستان و به تازگی گفتار ِ اوباما در همین زمینه در قاهره.
***
فرصت و مناسبت ِ سالگرد ِ زادروز ِ فرخندهی ِ آن بزرگمرد را غنیمت میشماریم تا بار ِ دیگر آموزهی ِایران دوستانهی ِ او را رهنمون خود بشناسیم و به درستی دریابیم که چگونه می توان یک ایرانیی ِ راستین بود و برای آزادی و سربلندیی ِ میهن پیکارکرد و همچون او، از ناهمواری و دشواریی ِ راه نهراسید. بار دیگر با خاطرهی ِ شکوهمنداین ایرانیی ِ آزاده و افتخارآفرین پیمان ببندیم که فرزندان ِ سزاوار ِ او باشیم.
بیتی از سعدی را ، پایان بخش ِ این یادوارهی ِ کوتاه در این روز ِ بزرگ میکنم:
گویند: مگو سعدی چندین سخن از عشقش
میگویم و بعد از من، گویند به دورانها
https://www.iranboom.ir/drmosadegh/32-dr-mosadegh03.html
___
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یادداشتی به مناسبت روز جهانی موزه - استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/17437-roz-jahani-moze-980228.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/17437-roz-jahani-moze-980228.html
@iranboom_ir
رونمایی از الواح هخامنشی
۹ ماه پس از استرداد الواح هخامنشی از آمریکا به ایران، سرانجام تعدادی از این گلنبشتهها در موزهٔ ملی ایران رونمایی شد.
مدیر موزه ملی ایران میگوید محتوای این الواح، شامل نامهها، اسناد اداری، دستنوشتههای یک کاتب، شاه و دربار، شخصیتهای تاریخی، مهرهای بایگانی، کارگران، تولید، مسافران و ایزدان پارس است. این اسناد متعلق به دورهٔ داریوش بزرگ در ۵۰۹ سال پیش از میلاد است.
این الواح تا کنون در ۵ مرحله به ایران بازگردانده شده درحالی که هنوز حدود ۱۰ هزار قطعه از آن در آمریکا باقی مانده است.
@iranboom_ir
۹ ماه پس از استرداد الواح هخامنشی از آمریکا به ایران، سرانجام تعدادی از این گلنبشتهها در موزهٔ ملی ایران رونمایی شد.
مدیر موزه ملی ایران میگوید محتوای این الواح، شامل نامهها، اسناد اداری، دستنوشتههای یک کاتب، شاه و دربار، شخصیتهای تاریخی، مهرهای بایگانی، کارگران، تولید، مسافران و ایزدان پارس است. این اسناد متعلق به دورهٔ داریوش بزرگ در ۵۰۹ سال پیش از میلاد است.
این الواح تا کنون در ۵ مرحله به ایران بازگردانده شده درحالی که هنوز حدود ۱۰ هزار قطعه از آن در آمریکا باقی مانده است.
@iranboom_ir
٢٩ ارديبهشت ماه، خجسته زادروز دكتر محمد مصدق ابرمرد تاریخ معاصر بر ملت بزرگ ایران فرخنده باد
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/drmosadegh.html
@iranboom_ir
حکیم عمر خیام نیشابوری
به دلیل شهرت عالمگیر حکیم عمر خیام، کتابها، رسالهها و مقالههای بسیاری درباره وی به تحریر درآمده است، اما در غالب این آثار عمدتاً به جنبة شاعری و رباعیات او پرداخته شده و بعد فلسفی، کلامی و مذهبی تالیفات او مغفول مانده و یا به صورت بایسته مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
از این رو خیام در روزگار ما بیشتر به عنوان شاعر و رباعی سرا شناخته شده تا حکیم و فیلسوف و دانشمند و عالم دین، حال آن که وی در عصر خویش به عنوان فیلسوف و منجم و ریاضیدان و حتی عالم دین شناخته میشد نه به عنوان شاعر، چنان که لقب امام، حکیم، حجةالحق و... که در کتابهای معاصران خیام درباره او به کار رفته است، گواه چنین اشتهاری است. هم نظامی عروضی نویسندة کتاب چهار مقاله که بنا به تصریح خود در سال 506 هـ در کوی برده فروشان شهر بلخ با وی دیدار داشته است، چنین القابی را دربارة وی به کار میبرد1 هم علی بن زید بیهقی مولف تتمه صوان الحکمة2.
حتی یک قرن بعد از درگذشت خیام هم بعد فلسفی وی غلبه داشته، گرچه دراین هنگام رباعیات او نیز شهرتی داشته است. چنان که از کتاب مرصادالعباد نجمالدین رازی بر میآید در قرن هفتم خیام همچنان به عنوان فیلسوف شناخته میشد، هر چند نجمالدین رازی به نکوهش عقاید وی میپردازد و رباعیات خیام را مبنای داوری خود درباره او قرار میدهد، اما در عین حال او را فلسفی می داند. 3 و این موید آن است که در این قرن وی همچنان به عنوان فیلسوف شهرت داشته است.
غالب کسانی که در عصر ما به بحث و پژوهش درباره خیام پرداختهاند، رباعیات او را در محور تحقیقات و داوریهای خود قرار دادهاند و بدون توجه به آثار دیگر خیام که حاوی دیدگاههای فلسفی و کلامی اوست، به تبیین محتوا و درونمایه رباعیات وی برخاستهاند، و به همین سبب افکاری را به وی نسبت دادهاند که با فحوای دیگر آثار بازمانده از وی سازگاری ندارد. در این میان زندهیاد استاد علامه محمدتقی جعفری تنها پژوهشگری است که کوشیده است بر مبنای کتابها و رسالههای فلسفی و کلامی خیام به بررسی و تحلیل رباعیات منسوب به او بپردازد و تشابه و تضاد محتوای رباعیات او را با آثار دیگر وی باز نماید.
چنین شیوهای در مطالعه و تحلیل رباعیات خیام در نوع خود، شیوهای است علمی و راهگشا که دستاوردهای آن میتواند در روشن ساختن ابهامات موجود درباره شعر و شخصیت خیام، سودمند و تاثیرگذار باشد. در حقیقت استاد جعفری بیشتر از طریق بررسی آرای فلسفی، کلامی و اشارات مذهبی موجود در کلام خیام به تحلیل شخصیت وی و بازشناسی مضامین رباعیات او پرداختهاند، و به همین دلیل به نتایج متفاوتی در خیامشناسی دست یافتهاند که در نوع خود تأملبرانگیز است. استاد جعفری بر این عقیده است4 که نمی توان رباعیات خیام را بدون توجه به تفکرات فلسفی ودیدگاههای کلامی و اعتقادات مذهبی وی مورد بررسی قرار داد. اگر از منظر تالیفات فلسفی و کلامی وی به تامل در رباعیات او بپردازیم ناگزیر تنها بخشی از رباعیات منسوب به او را با نظام اعتقادی و بینش فلسفی وی سازگار خواهیم یافت مگر این که معتقد باشیم که خیام انسان چندشخصیتی بوده است.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/731-khayam-jafari.html
@iranboom_ir
به دلیل شهرت عالمگیر حکیم عمر خیام، کتابها، رسالهها و مقالههای بسیاری درباره وی به تحریر درآمده است، اما در غالب این آثار عمدتاً به جنبة شاعری و رباعیات او پرداخته شده و بعد فلسفی، کلامی و مذهبی تالیفات او مغفول مانده و یا به صورت بایسته مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
از این رو خیام در روزگار ما بیشتر به عنوان شاعر و رباعی سرا شناخته شده تا حکیم و فیلسوف و دانشمند و عالم دین، حال آن که وی در عصر خویش به عنوان فیلسوف و منجم و ریاضیدان و حتی عالم دین شناخته میشد نه به عنوان شاعر، چنان که لقب امام، حکیم، حجةالحق و... که در کتابهای معاصران خیام درباره او به کار رفته است، گواه چنین اشتهاری است. هم نظامی عروضی نویسندة کتاب چهار مقاله که بنا به تصریح خود در سال 506 هـ در کوی برده فروشان شهر بلخ با وی دیدار داشته است، چنین القابی را دربارة وی به کار میبرد1 هم علی بن زید بیهقی مولف تتمه صوان الحکمة2.
حتی یک قرن بعد از درگذشت خیام هم بعد فلسفی وی غلبه داشته، گرچه دراین هنگام رباعیات او نیز شهرتی داشته است. چنان که از کتاب مرصادالعباد نجمالدین رازی بر میآید در قرن هفتم خیام همچنان به عنوان فیلسوف شناخته میشد، هر چند نجمالدین رازی به نکوهش عقاید وی میپردازد و رباعیات خیام را مبنای داوری خود درباره او قرار میدهد، اما در عین حال او را فلسفی می داند. 3 و این موید آن است که در این قرن وی همچنان به عنوان فیلسوف شهرت داشته است.
غالب کسانی که در عصر ما به بحث و پژوهش درباره خیام پرداختهاند، رباعیات او را در محور تحقیقات و داوریهای خود قرار دادهاند و بدون توجه به آثار دیگر خیام که حاوی دیدگاههای فلسفی و کلامی اوست، به تبیین محتوا و درونمایه رباعیات وی برخاستهاند، و به همین سبب افکاری را به وی نسبت دادهاند که با فحوای دیگر آثار بازمانده از وی سازگاری ندارد. در این میان زندهیاد استاد علامه محمدتقی جعفری تنها پژوهشگری است که کوشیده است بر مبنای کتابها و رسالههای فلسفی و کلامی خیام به بررسی و تحلیل رباعیات منسوب به او بپردازد و تشابه و تضاد محتوای رباعیات او را با آثار دیگر وی باز نماید.
چنین شیوهای در مطالعه و تحلیل رباعیات خیام در نوع خود، شیوهای است علمی و راهگشا که دستاوردهای آن میتواند در روشن ساختن ابهامات موجود درباره شعر و شخصیت خیام، سودمند و تاثیرگذار باشد. در حقیقت استاد جعفری بیشتر از طریق بررسی آرای فلسفی، کلامی و اشارات مذهبی موجود در کلام خیام به تحلیل شخصیت وی و بازشناسی مضامین رباعیات او پرداختهاند، و به همین دلیل به نتایج متفاوتی در خیامشناسی دست یافتهاند که در نوع خود تأملبرانگیز است. استاد جعفری بر این عقیده است4 که نمی توان رباعیات خیام را بدون توجه به تفکرات فلسفی ودیدگاههای کلامی و اعتقادات مذهبی وی مورد بررسی قرار داد. اگر از منظر تالیفات فلسفی و کلامی وی به تامل در رباعیات او بپردازیم ناگزیر تنها بخشی از رباعیات منسوب به او را با نظام اعتقادی و بینش فلسفی وی سازگار خواهیم یافت مگر این که معتقد باشیم که خیام انسان چندشخصیتی بوده است.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/731-khayam-jafari.html
@iranboom_ir
دانش و حکمت موسیقی ایرانیان و اشاره به رسالهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری
رضاقلی سالور قاجار (شهرام)
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38451
موسیقی به اعتبار حکمت و فلسفه، یک اصطلاح حکمت و فلسفه و به اعتبار ریاضیات، یک اصطلاح علم ریاضی است و چون با صداشناسی (دانش آکوستیک) سروکار دارد در دایرهٔ دانش فیزیک آمده و چون با آلات و ادوات همراه است با صنعت در پیوند است و به اعتبار هنر، در حوزه و دایرهٔ هنر قرار میگیرد.
حکیمان و فیلسوفان قدیم ایران، موسیقی را یکی از بخشهای چهارگانهٔ دانشهای ریاضی میشمردند که آنها عبارتند از: حساب، هندسه، «هیأت و اخترشناسی» و موسیقی. در بخشبندیهای گذشته، دانشهای جبر و مقابله و مثلثات مسطحه و مثلثات کروی و مناظر و مرایا (پرسپکتیو) و علمالحیل و جراثقال و علم احکام نجوم و تنجیم و فن اسطرلاب را از فروع دانشهای ریاضی میدانستند. فیلسوفان یونان و اندیشمندان دیگر کشورها هم آرا و نظریههای قابلتوجهی دارند که به راستی آنها را باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/honar/45-honar/11511-danesh-hekmat-mosighi-iranian.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
رضاقلی سالور قاجار (شهرام)
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/38451
موسیقی به اعتبار حکمت و فلسفه، یک اصطلاح حکمت و فلسفه و به اعتبار ریاضیات، یک اصطلاح علم ریاضی است و چون با صداشناسی (دانش آکوستیک) سروکار دارد در دایرهٔ دانش فیزیک آمده و چون با آلات و ادوات همراه است با صنعت در پیوند است و به اعتبار هنر، در حوزه و دایرهٔ هنر قرار میگیرد.
حکیمان و فیلسوفان قدیم ایران، موسیقی را یکی از بخشهای چهارگانهٔ دانشهای ریاضی میشمردند که آنها عبارتند از: حساب، هندسه، «هیأت و اخترشناسی» و موسیقی. در بخشبندیهای گذشته، دانشهای جبر و مقابله و مثلثات مسطحه و مثلثات کروی و مناظر و مرایا (پرسپکتیو) و علمالحیل و جراثقال و علم احکام نجوم و تنجیم و فن اسطرلاب را از فروع دانشهای ریاضی میدانستند. فیلسوفان یونان و اندیشمندان دیگر کشورها هم آرا و نظریههای قابلتوجهی دارند که به راستی آنها را باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/honar/45-honar/11511-danesh-hekmat-mosighi-iranian.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
حکیم خیام
طرح از حجت حسن ناظر نیشابوری.
http://www.iranboom.ir/honar/45-honar/11511-danesh-hekmat-mos
@iranboom_ir
طرح از حجت حسن ناظر نیشابوری.
http://www.iranboom.ir/honar/45-honar/11511-danesh-hekmat-mos
@iranboom_ir
خیام، قله رفیع خرد و عشق
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود
این رباعی سروده یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان ایران و جهان است که با فروتنی تمام از ناپایداری عمر بشر میگوید، حتی اگر به مانند خودش در علم و حکمت یگانه روزگار باشد، باز با مرگ او خللی در هستی رخ نخواهد داد. حکیم عمر خیام نیشابوری دانشمند، فیلسوف، منجم و شاعر بزرگ قرن پنجم از ستارگان پرفروغ آسمان علم و ادب ایران زمین است. خیام به مانند دیگر نخبگان و بزرگان فرزند زمانهٔ خود است و زمینههای مساعدی در زادگاهش نیشابور فراهم آمد، تا او در آن فضا ببالد و به قلههای رفیع دانش و ادب دست یابد: «هر شخصیت بزرگ و انسان مؤثر در تاریخ، فرزند زمان و مکان خود است. اگر او را از آن زمان و مکان بردارند و در موضع دیگری جایش دهند، آن نخواهد بود که بوده و آن نخواهد شد، که شده، خیام نیز با نبوغ و استعداد ذاتی خود؛ و با عملی که آموخت و جهانبینیای که یافت، از این امر مستثنی نیست. او نیز فرزند زمان و مکان خود بود.» («خیام کیست؟» شیرین بیانی، تهران: یزدا 1390، ص 13)
خیام در نیشابور متولد شد که یکی از چهار شهر بزرگ خراسان بود. نیشابور در دوره ساسانی پایگاهی نظامی برای نبردهای سپاه ساسانی در مرزهای شرقی ایران بود و از سویی دیگر بر سر راههای بازرگانی بخصوص جاده ابریشم قرار داشت و یکی از مراکز ضرب سکه ساسانی بود. در ایران بعد از اسلام نیز اهمیت نیشابور حفظ شد و به ویژه از زمان طاهریان این شهر رونق ویژهای یافت. عبدالله بنطاهر نیشابور را مرکز حکومت خود کرد و در بیرون شهر کاخی برای خود بنا نهاد که در بعد تبدیل به شهری معتبر شد و شادیاخ نام گرفت. عبدا... بن طاهر برای علم و فرهنگ اهمیتی زیاد قائل بود، از همین روی کتابخانه معتبری در نیشابور ساخت، بطوری که اهل علم را از هر سو به این شهر کشاند. به روزگار سامانیان نیز اهمیت و اعتبار نیشابور حفظ شد و مرکز حکومت سپهسالار خراسان در نیشابور بود. به همین خاطر است که در عصر طلایی فرهنگ و دانش ایران اسلامی نیشابور یکی از مراکز مهم علم و فرهنگ بود و خیام این فرصت را یافت تا نزد استادان بزرگ به آموختن دانش و فلسفه بپردازد. از سوی دیگر جغرافیای نیشابور و قرارگرفتن این شهر در کنار کوه بینالود که چشمهای از آن میجوشید و در صحرا جاری بود و آبادانی و سرسبزی که کنار این رود شکل گرفته بود با آب و هوای فرحانگیز آن در تکوین شخصیت خیام اثرگذار شد. همانطور که وقوع بلایای طبیعی نظیر خشکسالی، قحطی، امراض مسری و زلزله نیز به همراه جنگهای زورمندان و دست به دست شدن شهر بین حکومتگران مختلف همواره نیشابور را تهدید میکرد و گاه باعث سختی زندگی نیشابوریان میشد. خیام نیز از دیگر نیشابوریان مستثنی نبود و این ناملایمات نیز بر شخصیت خیام اثر ملموسی بر جای نهاد.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4809-khayam-ghole-rafi-kherad-eshgh.html
@iranboom_ir
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود
این رباعی سروده یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان ایران و جهان است که با فروتنی تمام از ناپایداری عمر بشر میگوید، حتی اگر به مانند خودش در علم و حکمت یگانه روزگار باشد، باز با مرگ او خللی در هستی رخ نخواهد داد. حکیم عمر خیام نیشابوری دانشمند، فیلسوف، منجم و شاعر بزرگ قرن پنجم از ستارگان پرفروغ آسمان علم و ادب ایران زمین است. خیام به مانند دیگر نخبگان و بزرگان فرزند زمانهٔ خود است و زمینههای مساعدی در زادگاهش نیشابور فراهم آمد، تا او در آن فضا ببالد و به قلههای رفیع دانش و ادب دست یابد: «هر شخصیت بزرگ و انسان مؤثر در تاریخ، فرزند زمان و مکان خود است. اگر او را از آن زمان و مکان بردارند و در موضع دیگری جایش دهند، آن نخواهد بود که بوده و آن نخواهد شد، که شده، خیام نیز با نبوغ و استعداد ذاتی خود؛ و با عملی که آموخت و جهانبینیای که یافت، از این امر مستثنی نیست. او نیز فرزند زمان و مکان خود بود.» («خیام کیست؟» شیرین بیانی، تهران: یزدا 1390، ص 13)
خیام در نیشابور متولد شد که یکی از چهار شهر بزرگ خراسان بود. نیشابور در دوره ساسانی پایگاهی نظامی برای نبردهای سپاه ساسانی در مرزهای شرقی ایران بود و از سویی دیگر بر سر راههای بازرگانی بخصوص جاده ابریشم قرار داشت و یکی از مراکز ضرب سکه ساسانی بود. در ایران بعد از اسلام نیز اهمیت نیشابور حفظ شد و به ویژه از زمان طاهریان این شهر رونق ویژهای یافت. عبدالله بنطاهر نیشابور را مرکز حکومت خود کرد و در بیرون شهر کاخی برای خود بنا نهاد که در بعد تبدیل به شهری معتبر شد و شادیاخ نام گرفت. عبدا... بن طاهر برای علم و فرهنگ اهمیتی زیاد قائل بود، از همین روی کتابخانه معتبری در نیشابور ساخت، بطوری که اهل علم را از هر سو به این شهر کشاند. به روزگار سامانیان نیز اهمیت و اعتبار نیشابور حفظ شد و مرکز حکومت سپهسالار خراسان در نیشابور بود. به همین خاطر است که در عصر طلایی فرهنگ و دانش ایران اسلامی نیشابور یکی از مراکز مهم علم و فرهنگ بود و خیام این فرصت را یافت تا نزد استادان بزرگ به آموختن دانش و فلسفه بپردازد. از سوی دیگر جغرافیای نیشابور و قرارگرفتن این شهر در کنار کوه بینالود که چشمهای از آن میجوشید و در صحرا جاری بود و آبادانی و سرسبزی که کنار این رود شکل گرفته بود با آب و هوای فرحانگیز آن در تکوین شخصیت خیام اثرگذار شد. همانطور که وقوع بلایای طبیعی نظیر خشکسالی، قحطی، امراض مسری و زلزله نیز به همراه جنگهای زورمندان و دست به دست شدن شهر بین حکومتگران مختلف همواره نیشابور را تهدید میکرد و گاه باعث سختی زندگی نیشابوریان میشد. خیام نیز از دیگر نیشابوریان مستثنی نبود و این ناملایمات نیز بر شخصیت خیام اثر ملموسی بر جای نهاد.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4809-khayam-ghole-rafi-kherad-eshgh.html
@iranboom_ir