Forwarded from قلمرو نقد (...)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽️سرمایههای هر دلی، حرفهاییاست که برای نگفتن دارد
📽️استاد مسعود کیمیایی حرفهایی در این ویدئو میگوید که تمامی شرح امروز هنر و هنر سینمای ماست.
این ویدئو بهمناسبت سالروز فقدان داریوش مهرجویی و همسرش فریده محمدیفر پُر شده است؛ و کیمیایی میگوید؛ «هر وقت دلتنگش بشوم، فیلمهایش را میبینم.»
آیا سینما، همینیاست که الان هست!؟ مردهایی که [بهجای زنها میخندند] میرقصند...!
@r_dorost
📽️استاد مسعود کیمیایی حرفهایی در این ویدئو میگوید که تمامی شرح امروز هنر و هنر سینمای ماست.
این ویدئو بهمناسبت سالروز فقدان داریوش مهرجویی و همسرش فریده محمدیفر پُر شده است؛ و کیمیایی میگوید؛ «هر وقت دلتنگش بشوم، فیلمهایش را میبینم.»
آیا سینما، همینیاست که الان هست!؟ مردهایی که [بهجای زنها میخندند] میرقصند...!
@r_dorost
حمله بيپرواي کارگردان دانمارکي فيلم «داگويل» به جامعه آمريکايي
فون تریه، داگویل را به تمامي در يک استوديوي درندشت فيلمبرداري کرده است. در اين استوديو، او شهرکي ساخته است بدون ديوار، خانه ها، ديوارها و درها همه به صورت مجازي، با کشيدن خطوط گچي سفيد رنگ روي زمين از هم تفکيک شده اند. اين طرز بيان، که ابتدا تئاتري و براي فيلم غيرعادي به نظر ميرسد، در طول اين فيلم سه ساعته به شدت مشغول کننده، به تدريج در ذهن تماشاگر جا ميافتند و کارگردان به تاثيري که ميخواهد، يعني ساختن جهاني عريان و بدون ديوار دست مييابد. وقتي ديواري نيست که فجايعي که پشت آن اتفاق ميافتد را از نظرها پنهان کند، مسئوليت فاجعه مستقيما متوجه تمام اهالي ميشود که همگي در بهره کشي تدریجي، که به تجاوز جنسي و اسارت برده وار ميانجامد، شريک جرم ميشوند.
وان تري ير که هرگز آمريکا را نديده، خود را به قدري در باره آمريکا وارد ميداند، که مدعي است با برداشتن ديوارها، حتي ميتواند اعماق شخصيت آمريکائي را ببيند و برملا کند. او حتي صحنهاي ساخته است از شامي در وسط شهر به مناسبت روز استقلال آمريکا. تعجبي ندارد که برداشت خشن و يک جانبه آقاي وان تريير از جامعه آمريکا در اين فيلم را آمريکائيها ساده نگرفته اند.
✍ #بهنام_ناطقی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
فون تریه، داگویل را به تمامي در يک استوديوي درندشت فيلمبرداري کرده است. در اين استوديو، او شهرکي ساخته است بدون ديوار، خانه ها، ديوارها و درها همه به صورت مجازي، با کشيدن خطوط گچي سفيد رنگ روي زمين از هم تفکيک شده اند. اين طرز بيان، که ابتدا تئاتري و براي فيلم غيرعادي به نظر ميرسد، در طول اين فيلم سه ساعته به شدت مشغول کننده، به تدريج در ذهن تماشاگر جا ميافتند و کارگردان به تاثيري که ميخواهد، يعني ساختن جهاني عريان و بدون ديوار دست مييابد. وقتي ديواري نيست که فجايعي که پشت آن اتفاق ميافتد را از نظرها پنهان کند، مسئوليت فاجعه مستقيما متوجه تمام اهالي ميشود که همگي در بهره کشي تدریجي، که به تجاوز جنسي و اسارت برده وار ميانجامد، شريک جرم ميشوند.
وان تري ير که هرگز آمريکا را نديده، خود را به قدري در باره آمريکا وارد ميداند، که مدعي است با برداشتن ديوارها، حتي ميتواند اعماق شخصيت آمريکائي را ببيند و برملا کند. او حتي صحنهاي ساخته است از شامي در وسط شهر به مناسبت روز استقلال آمريکا. تعجبي ندارد که برداشت خشن و يک جانبه آقاي وان تريير از جامعه آمريکا در اين فيلم را آمريکائيها ساده نگرفته اند.
✍ #بهنام_ناطقی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
چیزی که باعث آسیب دیدن گریس میشه «نیازمند» بودنش و دادن «قدرت» به دیگران هست چرا که آدمی وقتی «قدرت» را در دست داره میتونه خوی پنهان حیوانی خودش رو آشکار کنه و وحشی و بی رحم بشه و یک جامعه رو به «سگدانی» تبدیل کنه. اما همین مردم و قشر قدرتمند باید بدونن که روزی که قشر ضعیف به قدرت برسه اینبار میتونه مثل یه «سگ» درنده بشه...
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 تحلیل و نقد روانکاوانه #اسلاوی_ژیژک از سینمای فون تریه و فیلم داگویل
«زیرنویس فارسی توسط مجله اینترنتی پتریکور»
🔲petteichor
🎬 داگویل ٢٠٠٣
Join 👉 @honar7modiran
«زیرنویس فارسی توسط مجله اینترنتی پتریکور»
🔲petteichor
🎬 داگویل ٢٠٠٣
Join 👉 @honar7modiran
Forwarded from قلمرو نقد (...)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽️آن سوم
📽️پل والری:
در وجود هر يک از ما خائنی بهنام خودخواهی وجود دارد (خودخواهی) كه فقط در برابر تملق و چاپلوسی نرم میشود.
آقای مدیر!
اگر مردی، هرگز خائن به خود نباش، و اگر راست میگویی که خدمتگذار مردمی، متملقان را از خود بران.
@r_dorost
📽️پل والری:
در وجود هر يک از ما خائنی بهنام خودخواهی وجود دارد (خودخواهی) كه فقط در برابر تملق و چاپلوسی نرم میشود.
آقای مدیر!
اگر مردی، هرگز خائن به خود نباش، و اگر راست میگویی که خدمتگذار مردمی، متملقان را از خود بران.
@r_dorost
[برویر خطاب به نیچه] پرسید:
«چرا اینگونه از خود خشمگینی؟ خاطرم هست میگفتی همه ما سگهایی وحشی در درون خود داریم که در سرداب وجودمان پارس میکنند. کاش میشد با انسانیت خود کمی مهربانتر و بخشندهتر باشی!»
📖
وقتی نیچه گریست، اروین د. یالوم، ترجمه: سپیده حبیب، ١٣٨۴، ص ۴٣٢
📚مثنوی ، دفتر پنجم:
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
حرصهای رفته اندر کتم غیب
تاختن آورد سر بر زد ز جیب
مو به موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده
صد چنین سگ اندرین تن خفتهاند
چون شکاری نیستْشان بنهفتهاند
✍دکتر #فریده_بهرامی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
«چرا اینگونه از خود خشمگینی؟ خاطرم هست میگفتی همه ما سگهایی وحشی در درون خود داریم که در سرداب وجودمان پارس میکنند. کاش میشد با انسانیت خود کمی مهربانتر و بخشندهتر باشی!»
📖
وقتی نیچه گریست، اروین د. یالوم، ترجمه: سپیده حبیب، ١٣٨۴، ص ۴٣٢
📚مثنوی ، دفتر پنجم:
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
حرصهای رفته اندر کتم غیب
تاختن آورد سر بر زد ز جیب
مو به موی هر سگی دندان شده
وز برای حیله دم جنبان شده
صد چنین سگ اندرین تن خفتهاند
چون شکاری نیستْشان بنهفتهاند
✍دکتر #فریده_بهرامی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
داگ ویل دندانهای تیزش را نشان میدهد. زن یادآور شخصیت معلم مدرسهای مهربان و خستگیناپذیر وسترنها است که برای باسواد کردن نسل بعدی تلاش میکند. اما بچههای شهر سویهٔ سیاه شخصیتشان را رو میکنند تا کودکان دوستداشتنی-تام سایر-را فراموش کنیم. پسر بچهای در پاسخ زن که میپرسد: «چرا دفتر مشقت را پاره کردی؟» صراحتا پاسخ میدهد: «میخواهم بد باشم». حرکت او با چشمان شرارتباری دور زن آغازگر خشونت و رو شدن ماهیت اصلی مردم شهر است.
صحنهٔ تجاوز به زن توسط یکی از مردان شهر، در شرایطی که مأموران افبیآی به دنبال زن آمدهاند، پرداخت سادهای دارد، ولی خشونت آن کمتر از توحش ضربههای چاقوی ادوکایر به امیلی واتسن در شکستن امواج نیست. این فصل فاقد نمایش برهنگی آدمها است و عریانی صحنهٔ قساوت جاری در آن را تکاندهنده کرده. در نمای عمومی که مأموران قانون در یک سو و مردم شهر در نقاط مختلف ایستادهاند، زن مورد تجاوز قرار میگیرد و وجه نمادین «اینجامعه است که از زن، هتک حرمت میکند و همهٔ آنها گناهکارند» ترکیب بصری یافته. دوربین از نمای نزدیک صورت زن که معصومتر از همیشه به نظر میرسد، چرخیده و بالا میرود تا او را در نمای دور ببینیم. او همان زن دیرآشنای فون ترییه است؛ زن زخمی، زن قربانی، زن لهشده، زن تکافتاده.
✍ #حمیدرضا_صدر
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
صحنهٔ تجاوز به زن توسط یکی از مردان شهر، در شرایطی که مأموران افبیآی به دنبال زن آمدهاند، پرداخت سادهای دارد، ولی خشونت آن کمتر از توحش ضربههای چاقوی ادوکایر به امیلی واتسن در شکستن امواج نیست. این فصل فاقد نمایش برهنگی آدمها است و عریانی صحنهٔ قساوت جاری در آن را تکاندهنده کرده. در نمای عمومی که مأموران قانون در یک سو و مردم شهر در نقاط مختلف ایستادهاند، زن مورد تجاوز قرار میگیرد و وجه نمادین «اینجامعه است که از زن، هتک حرمت میکند و همهٔ آنها گناهکارند» ترکیب بصری یافته. دوربین از نمای نزدیک صورت زن که معصومتر از همیشه به نظر میرسد، چرخیده و بالا میرود تا او را در نمای دور ببینیم. او همان زن دیرآشنای فون ترییه است؛ زن زخمی، زن قربانی، زن لهشده، زن تکافتاده.
✍ #حمیدرضا_صدر
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
فیلم، حتی شده با آزار دادن و احساس ناراحتی در وجودتان در دیدگاهتان تغییری ایجاد کند. این هدف فیلمساز است که شما را به این فضا راهی کند.
«داگویل» یکی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای فونتریه است. البته به طور کل فیلمها و شخصیت فونتریه همیشه جنجالبرانگیز بوده و ما میتوانیم در سه سطح این اتفاق را دستهبندی کنیم.
اولین مورد مربوط به موضوعاتی است که او در فیلمهایش به آنها میپردازد؛ استفاده از موضوعات سیاسی و مذهبی و نقدی که نسبت به این مسائل دارد همیشه حواشی زیادی را به همراه داشته است.
دوم مربوط به شخصیت خودش و حرفهایی است که بعضا درباره مسائل و افراد مختلف میزند؛ او سعی نمیکند از جنجال فرار کند و بر همین اساس درباره پولانسکی و جورج بوش حرفهایی زده است که آنچنان قابل گفتن نیست.
سومین مورد نیز مربوط به نمایش سکانسهای بیپروای جنسی است که در فیلمهای او به نمایش گذاشته میشود.
همه اینها، مواردی است که فونتریه را تبدیل به فیلمسازی بسیار جنجالی کرده که فراتر از ارزش فیلمش، این کنجکاوی را برای همه ایجاد میکند که پس از هر کار تازهاش بپرسیم این بار درباره چه چیزی صحبت کرده و نقد او چه بوده است.
گریس وارد جامعهای میشود که هیچ المانی از حاکمیت در آن وجود دارد. حتی کلیسای شهر کشیش ندارد. هیچ مامور قانونی وجود ندارد. بنابراین قانونی نیست که مردم از آن اطاعت کنند. اما توافق جمعی وجود دارد که در نتیجه آن گریس به بردگی کشیده میشود. ما در اینجا شاهدیم که ظاهرا طبقه فرادست این قانون را قرار داده تا بتواند فرد ضعیفتر را کنترل کند. به همین دلیل به دیدگاه فوکو نزدیک میشویم. زیرا میبینیم گریس را به برده جسمی و جنسی خود تبدیل میکنند.
در داگویل همه افراد و حتی بچهها در آزار دادن گریس شریک هستند. به همین دلیل میتوان گفت که همه آدمهای درون آن شبیه هم هستند. آنها ایدئولوژی دارند که اصلا نمیخواهند آن را تغییر دهند. به همین دلیل وقتی گریس وارد شهر میشود، هیچکدامشان تغییری نمیکنند. در داگویل هیچ خبری از قانون و مواردی که از آن صحبت کردیم نیست؛ فردی به نام تام وجود دارد که ظاهرا فیلسوف آنجاست. او تصمیم میگیرد آزمایشی انجام دهد تا متوجه شود آدمها چقدر پذیرنده هستند. بر همین اساس گریس را به عنوان یک هدیه وارد داستان میکند و آدمها را در این موقعیت قرار میدهد که آنها را پذیرنده کند. اما اتفاقی که رخ میدهد، قانون بده و بستان است.
✍ #اشکان_راد
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
«داگویل» یکی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای فونتریه است. البته به طور کل فیلمها و شخصیت فونتریه همیشه جنجالبرانگیز بوده و ما میتوانیم در سه سطح این اتفاق را دستهبندی کنیم.
اولین مورد مربوط به موضوعاتی است که او در فیلمهایش به آنها میپردازد؛ استفاده از موضوعات سیاسی و مذهبی و نقدی که نسبت به این مسائل دارد همیشه حواشی زیادی را به همراه داشته است.
دوم مربوط به شخصیت خودش و حرفهایی است که بعضا درباره مسائل و افراد مختلف میزند؛ او سعی نمیکند از جنجال فرار کند و بر همین اساس درباره پولانسکی و جورج بوش حرفهایی زده است که آنچنان قابل گفتن نیست.
سومین مورد نیز مربوط به نمایش سکانسهای بیپروای جنسی است که در فیلمهای او به نمایش گذاشته میشود.
همه اینها، مواردی است که فونتریه را تبدیل به فیلمسازی بسیار جنجالی کرده که فراتر از ارزش فیلمش، این کنجکاوی را برای همه ایجاد میکند که پس از هر کار تازهاش بپرسیم این بار درباره چه چیزی صحبت کرده و نقد او چه بوده است.
گریس وارد جامعهای میشود که هیچ المانی از حاکمیت در آن وجود دارد. حتی کلیسای شهر کشیش ندارد. هیچ مامور قانونی وجود ندارد. بنابراین قانونی نیست که مردم از آن اطاعت کنند. اما توافق جمعی وجود دارد که در نتیجه آن گریس به بردگی کشیده میشود. ما در اینجا شاهدیم که ظاهرا طبقه فرادست این قانون را قرار داده تا بتواند فرد ضعیفتر را کنترل کند. به همین دلیل به دیدگاه فوکو نزدیک میشویم. زیرا میبینیم گریس را به برده جسمی و جنسی خود تبدیل میکنند.
در داگویل همه افراد و حتی بچهها در آزار دادن گریس شریک هستند. به همین دلیل میتوان گفت که همه آدمهای درون آن شبیه هم هستند. آنها ایدئولوژی دارند که اصلا نمیخواهند آن را تغییر دهند. به همین دلیل وقتی گریس وارد شهر میشود، هیچکدامشان تغییری نمیکنند. در داگویل هیچ خبری از قانون و مواردی که از آن صحبت کردیم نیست؛ فردی به نام تام وجود دارد که ظاهرا فیلسوف آنجاست. او تصمیم میگیرد آزمایشی انجام دهد تا متوجه شود آدمها چقدر پذیرنده هستند. بر همین اساس گریس را به عنوان یک هدیه وارد داستان میکند و آدمها را در این موقعیت قرار میدهد که آنها را پذیرنده کند. اما اتفاقی که رخ میدهد، قانون بده و بستان است.
✍ #اشکان_راد
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
وقتی «چاک»(باغبان داگویلی) با زور ودر حیوانی ترین شکل آن، به گریس تجاوز می کند می گوید «همه تو را می خواهند وچرا من یکی که اکنون می توانم، این کار را نکنم».
سوء استفاده جنسی از نقش زن
گریس نه تنها غریبه است، بلکه زن نیز هست و این عنصری است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. و به دلیل زیبایی خود مورد احترام است. او مورد سو استفاده قرار می گیرد. دورادور دوستش دارند، اما مورد سوء استفاده قرار می گیرد. به این معنا که یک صحنه نمایانگر تجاوز به گریس توسط چاک است.
این صحنه در خانه اتفاق می افتد و به همین دلیل پشت درهای بسته اما از آنجا که دیوارهای خانه ها در صحنه تصور شده توسط کارگردان فقط از خطوط ترسیم شده روی زمین تشکیل شده است، تماشاگر واقعیت ناامید کننده تجاوز را مشاهده می کند که در جلوی چشم همه ساکنان داگویل اتفاق می افتد، اما آنها چیزی نمی بینند و هشدار نمی دهند.
این قطعاً یک استعاره قوی و قدرتمند از نگرش جامعه در مقابل خشونت های صورت گرفته بر نقش زن است. این مشکل واضح و آشکار است و توسط همه افراد شهر دیده می شود، اما هیچ کس برای تغییر این وضعیت اقدامی نمی کند و چیزی نمی گوید.
گریس سپس به عنوان یک شی، یک برده واقعی جامعه داگویل، تا پایان فیلم یا تا زمان ورود گانگسترها (همان چیزی که شخص قهرمان در فصل اول فیلم از آن فرار کرده است) باقی می ماند.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
سوء استفاده جنسی از نقش زن
گریس نه تنها غریبه است، بلکه زن نیز هست و این عنصری است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. و به دلیل زیبایی خود مورد احترام است. او مورد سو استفاده قرار می گیرد. دورادور دوستش دارند، اما مورد سوء استفاده قرار می گیرد. به این معنا که یک صحنه نمایانگر تجاوز به گریس توسط چاک است.
این صحنه در خانه اتفاق می افتد و به همین دلیل پشت درهای بسته اما از آنجا که دیوارهای خانه ها در صحنه تصور شده توسط کارگردان فقط از خطوط ترسیم شده روی زمین تشکیل شده است، تماشاگر واقعیت ناامید کننده تجاوز را مشاهده می کند که در جلوی چشم همه ساکنان داگویل اتفاق می افتد، اما آنها چیزی نمی بینند و هشدار نمی دهند.
این قطعاً یک استعاره قوی و قدرتمند از نگرش جامعه در مقابل خشونت های صورت گرفته بر نقش زن است. این مشکل واضح و آشکار است و توسط همه افراد شهر دیده می شود، اما هیچ کس برای تغییر این وضعیت اقدامی نمی کند و چیزی نمی گوید.
گریس سپس به عنوان یک شی، یک برده واقعی جامعه داگویل، تا پایان فیلم یا تا زمان ورود گانگسترها (همان چیزی که شخص قهرمان در فصل اول فیلم از آن فرار کرده است) باقی می ماند.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
داگویل، روایت مردمی که از بهشت اخراج شدند.
تحلیل فیلم: #مصطفی_خسروی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
داگویل، روایت مردمی که از بهشت اخراج شدند.
تحلیل فیلم: #مصطفی_خسروی
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
▪️ایده اولیه فیلمبردارى داگویل در استودیو و به شیوه تئاترى از کجا آمد؟
▫️لارس فونتریه: قصه فیلم الهام گرفته از «آواز جنی» در «اپراى سه پولى» برتولت برشت و کورت ویل بود. خب وقتی متنی را ساده مىکنید با سوالهاى زیادى روبه رو مىشوید: حالا باید چه بخشی را نگه دارم؟ چه بخشی را حذف کنم؟ پیدا کردن سبکى خاص براى آن متن، کار راحتی نبود. سبک روایى و ساختارى آن مىبایست معنی و مفهوم مشخصی را القا مىکرد. قرار گذاشتیم هر چه که روى صحنه قرار گرفت و در قاب تصویر ما دیده شد حتماً به منظور خاصی در آنجا تعبیه شده باشد. اگر با دقت فیلم را تماشا کرده باشید کاملاً به این مسئله پى مىبرید. البته این تکنیک را در بازىهاى کامپیوترى هم مىبینید. فیلمنامه فیلم را براى فیلمبردارى در مکانهاى واقعى نوشته بودم. یک روز که به ماهیگیرى رفته بودم، از بالاى یک بلندى، به شهر زیر پایم نگاه کردم و همان جا به فکر نقشه افتادم. ناگهان احساس کردم مىبایست فیلمى دقیقاً با همان نگاه بسازم. این شیوه نوعى نگاه برشتی را هم بر کل کار حاکم مىکرد؛ شهر کوچکى که هر وقت اراده کنی مىتوانى تمام اعمال و رفتار ساکنانش را از پس دیوار خانههایشان ببینی و خب به نظرم این نوع نگاه بىبروبرگرد منطقى بود. با این شیوه بیش از هر چیزى تمام توجهام را به شخصیتها معطوف کردم. مىخواستم فضاى شهر را به تخیل تماشاگر واگذار کنم.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
▪️ایده اولیه فیلمبردارى داگویل در استودیو و به شیوه تئاترى از کجا آمد؟
▫️لارس فونتریه: قصه فیلم الهام گرفته از «آواز جنی» در «اپراى سه پولى» برتولت برشت و کورت ویل بود. خب وقتی متنی را ساده مىکنید با سوالهاى زیادى روبه رو مىشوید: حالا باید چه بخشی را نگه دارم؟ چه بخشی را حذف کنم؟ پیدا کردن سبکى خاص براى آن متن، کار راحتی نبود. سبک روایى و ساختارى آن مىبایست معنی و مفهوم مشخصی را القا مىکرد. قرار گذاشتیم هر چه که روى صحنه قرار گرفت و در قاب تصویر ما دیده شد حتماً به منظور خاصی در آنجا تعبیه شده باشد. اگر با دقت فیلم را تماشا کرده باشید کاملاً به این مسئله پى مىبرید. البته این تکنیک را در بازىهاى کامپیوترى هم مىبینید. فیلمنامه فیلم را براى فیلمبردارى در مکانهاى واقعى نوشته بودم. یک روز که به ماهیگیرى رفته بودم، از بالاى یک بلندى، به شهر زیر پایم نگاه کردم و همان جا به فکر نقشه افتادم. ناگهان احساس کردم مىبایست فیلمى دقیقاً با همان نگاه بسازم. این شیوه نوعى نگاه برشتی را هم بر کل کار حاکم مىکرد؛ شهر کوچکى که هر وقت اراده کنی مىتوانى تمام اعمال و رفتار ساکنانش را از پس دیوار خانههایشان ببینی و خب به نظرم این نوع نگاه بىبروبرگرد منطقى بود. با این شیوه بیش از هر چیزى تمام توجهام را به شخصیتها معطوف کردم. مىخواستم فضاى شهر را به تخیل تماشاگر واگذار کنم.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
گریس را برای جلوگیری از فرار او و به نام حفظ کیان اجتماع، درست مانند روزگاران قدیم به قلاده می بندند، اما نرم نرمک می گویند: «گریس! این یک تنبیه نیست، زنجیر گردنت چنان است که راحت بتوانی با آن راه بروی ودر رختخواب بیاسایی! ».
همۀ نهادها وتأسیسات داگویل، به شرارت ورذالت کمین کرده در تکه ای از طبیعت بشری آلوده شده است؛ از کلیسا، گاراژ، کامیون و معدن تا مجمع بظاهر دموکراتیک شهر و آسیاب و خیابان و مزرعه! همه جا رد پایی از تظاهر ودروغ وهرزگی و ریاکاری است؛ چه آنگاه که گریس را تکفیر مذهبی می کنند وچه احکام ایدئولوژیک قضاوتهای متجددانه و تحلیل های روشنفکرانۀ شان.
تصویر بشر در داگویل، جنبنده های پر مدعایی است که از همدیگر بدترین توقعات را دارند، معاملۀ ابزاری با یکدیگر روا می دارند، نگاهشان به هم، ریاکارانه و بددلانه است، به راحتی وسوسه می شوند، نیروی کار زن را به همراه نیروی زندگی وزنانگی او استثمار می کنند، خیانت می ورزند و یا انتقام می کشند. قربانیان نیز با همان مشکلی دست به گریبان می شوند که ستمگران ونابکاران هستند.
در این وضعیت سگی ما، فیلم، هیچ افقی از راه برون شدن ندارد که برای مان نشان بدهد؛ جز پنجره ای که یکبار به طرز مبهمی گشوده می شود، آن هم در جایی که چشمی از داگویل برای دیدن آن نیست، تنها یکی از ساکنان در آنجاست و او نابینای میانسال شهر است. اما او را نیز در پشت تمامی غرور مردانۀ خود و البته مانند همۀ مردان دیگر، سرانجام اسیر حقارت حس لامسه ای می بینیم که در میان پاهای لرزان گریس، به هرزه، می گردد.
در این فیلم می توانیم کودکان را ببینیم که از کودکی با وقاحت و خشونت و کینه رشد می یابند. برخورد تنها پسر بچه دهکده با گریس را می توان دید که چه طور دروغ می گوید و تهمت می زند.
✍ #مقصود_فراستخواه
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
همۀ نهادها وتأسیسات داگویل، به شرارت ورذالت کمین کرده در تکه ای از طبیعت بشری آلوده شده است؛ از کلیسا، گاراژ، کامیون و معدن تا مجمع بظاهر دموکراتیک شهر و آسیاب و خیابان و مزرعه! همه جا رد پایی از تظاهر ودروغ وهرزگی و ریاکاری است؛ چه آنگاه که گریس را تکفیر مذهبی می کنند وچه احکام ایدئولوژیک قضاوتهای متجددانه و تحلیل های روشنفکرانۀ شان.
تصویر بشر در داگویل، جنبنده های پر مدعایی است که از همدیگر بدترین توقعات را دارند، معاملۀ ابزاری با یکدیگر روا می دارند، نگاهشان به هم، ریاکارانه و بددلانه است، به راحتی وسوسه می شوند، نیروی کار زن را به همراه نیروی زندگی وزنانگی او استثمار می کنند، خیانت می ورزند و یا انتقام می کشند. قربانیان نیز با همان مشکلی دست به گریبان می شوند که ستمگران ونابکاران هستند.
در این وضعیت سگی ما، فیلم، هیچ افقی از راه برون شدن ندارد که برای مان نشان بدهد؛ جز پنجره ای که یکبار به طرز مبهمی گشوده می شود، آن هم در جایی که چشمی از داگویل برای دیدن آن نیست، تنها یکی از ساکنان در آنجاست و او نابینای میانسال شهر است. اما او را نیز در پشت تمامی غرور مردانۀ خود و البته مانند همۀ مردان دیگر، سرانجام اسیر حقارت حس لامسه ای می بینیم که در میان پاهای لرزان گریس، به هرزه، می گردد.
در این فیلم می توانیم کودکان را ببینیم که از کودکی با وقاحت و خشونت و کینه رشد می یابند. برخورد تنها پسر بچه دهکده با گریس را می توان دید که چه طور دروغ می گوید و تهمت می زند.
✍ #مقصود_فراستخواه
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
قاب های مشابه و افسردگی در سینمای #فون_تریه: از بالا
ضد مسیح، داگویل، ملانکولیا(مالیخولیا)، رقصنده در تاریکی
Join 👉 @honar7modiran
ضد مسیح، داگویل، ملانکولیا(مالیخولیا)، رقصنده در تاریکی
Join 👉 @honar7modiran
▪️لارس فونتریه
ـــ فیلم «داگویل» نشان میدهد که «شر» همه جا حی و حاضر است و این حضور الزاما در شخصیتی که در وسترنهای کلاسیک به عنوان آدم خبیث ماجرا میبینیم، نمود پیدا نمیکند. شر در وجود همه خانه کرده و میتواند در شرایط خاص خودش را رو کند. «شر» بخشی از وجود ماست.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
ـــ فیلم «داگویل» نشان میدهد که «شر» همه جا حی و حاضر است و این حضور الزاما در شخصیتی که در وسترنهای کلاسیک به عنوان آدم خبیث ماجرا میبینیم، نمود پیدا نمیکند. شر در وجود همه خانه کرده و میتواند در شرایط خاص خودش را رو کند. «شر» بخشی از وجود ماست.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
زن شهر را ترک میکند. اما آیا راه فراری هست؟ فیلم در این فصل درخشان اسارت ناگزیر زن را به صورت حیرت انگیزی عرضه میکند. زن درون کامیون رو باز حامل سیب، دراز کشیده و دوربین با دقت هندسی فراوان او را از بالا نشان میدهد. قاب ثابت مانده و حرکت کامیون با جابهجایی آرام سیبها به نمایش درمیآید. زن گازی به سیب زده و لحظاتی بعد توسط راننده کامیون که دقایقی توقف میکند-و سیبها آرام میگیرند-مورد کامجویی قرار میگیرد. وقتی کامیون دوباره به حرکت درآمده و سپس توقف میکند به نقطهٔ اول بازگشتهایم، به داگ ویل. حقیقت این بود که میدانستیم راه گریزی از این محیط وجود ندارد، چرا که مرز بین این محیط و جهان بزرگتر، برداشته شده. اهمیت این فصل نه فقط در به کمال رساندن مضمون اثر بلکه در فرم آن است. اجرایی تغزلی با ترکیب بصری یگانهٔ آن-رنگ لباس زن و سیبها و شکل کودکانه و فرشتهآسایی که زن دراز کشیده-این فصل را برای همیشه در ذهن ما جای میدهد.
فون ترییه با نمایش به غل و زنجیر کشیده شدن زن توسط مردم شهر، قدم نهایی را برداشته و مایهٔ استثمار در سرزمین فرصتهای طلایی را با مشت به چهرهٔ ما میکوبد. آنچه که زمینههای موردنظر او-سیاهان لینچ شده و سگهای به زنجیر درآمده-را هم برجسته میکند. مضمون «رسیدن به رستگاری با عذاب جسمی و روحی» همیشه مورد علاقهٔ فون ترییه بوده-نه فقط در شکستن امواج و رقصنده در تاریکی به عنوان آثار نام آشنایش-او آن را در فیلم کوتاه فارغ التحصیلیاش با عنوان تصاویری از یک آسودگی (1982 ) نیز ارائه داده بود. قصهٔ فیلم سال 1945 پس از شکست نازیها در جنگ دوم میگذشت و زن دانمارکی چشمان محبوبش را که یک سرباز ژرمن بود از حدقه درمیآورد تا او به آرامش برسد و طعم رستگاری را بچشد.
✍ #حمیدرضا_صدر
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
فون ترییه با نمایش به غل و زنجیر کشیده شدن زن توسط مردم شهر، قدم نهایی را برداشته و مایهٔ استثمار در سرزمین فرصتهای طلایی را با مشت به چهرهٔ ما میکوبد. آنچه که زمینههای موردنظر او-سیاهان لینچ شده و سگهای به زنجیر درآمده-را هم برجسته میکند. مضمون «رسیدن به رستگاری با عذاب جسمی و روحی» همیشه مورد علاقهٔ فون ترییه بوده-نه فقط در شکستن امواج و رقصنده در تاریکی به عنوان آثار نام آشنایش-او آن را در فیلم کوتاه فارغ التحصیلیاش با عنوان تصاویری از یک آسودگی (1982 ) نیز ارائه داده بود. قصهٔ فیلم سال 1945 پس از شکست نازیها در جنگ دوم میگذشت و زن دانمارکی چشمان محبوبش را که یک سرباز ژرمن بود از حدقه درمیآورد تا او به آرامش برسد و طعم رستگاری را بچشد.
✍ #حمیدرضا_صدر
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
نمایی از آشکار شدن روح وحشی انسان و نابودی انسانیت. وای به روزی که انسانیت بمیرد و سگ ها جای انسان ها را بگیرند.
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran
🎥 Dogville 2003
Join 👉 @honar7modiran