Telegram Web Link
«و هیچ نهال صحرا هنوز در زمین‌ نبود‌ و هـیچ‌ عـلف صـحرا هنوز نروییده بود زیرا خداوند خدا،باران بر زمین نبارانیده‌ بود و آدمی نبود‌ که کـار زمین را بکند و مه از زمین برآمده‌ تمام روی زمین را‌ سیراب می‌کرد»

(سفر پیدایش‌،باب‌‌ ۲،آیـات ۵-۷)

🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
آنجلوپولوس را می‌توان یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان خالق آثار "جاده‌ای" نامید. اما جاده‌هایی که شخصیت‌های او در طول فیلم طی می‌کنند، الزاما جاده‌های سفر در مکان نیستند، بلکه موقعیت‌هایی را فراهم می‌کنند تا شخصیت‌ها بتوانند در زمان، تاریخ، فرهنگ و ماهیت بشری گشت و گذار کنند و پس از تعلیق و دستکاریِ مفاهیم زمان و مکان، با نمونه‌ی نو و عمیق‌تر خودشان مواجه شوند.

🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
👤 #احمد_شاملو

کوه با نخستین سنگ ها آغاز میشود و انسان با نخستین درد ...

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم...


🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سکانس کوتاه از فیلم چشم‌اندازی در مه


🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
اروستس: «من حلزونی هستم، که توی پوچی می خزه...» می رم پایین نمی دونم که دارم کجا می رم. یه زمانی فکر می کردم می دونم کجا دارم می رم؟ تموم چیزی که می دونم اینه که تا چند روز دیگه خدمت سربازی ام رو شروع می کنم. نظر آنجلوپولوس دربارهء نظامیان، در فیلم بسیار‌ روشن‌ است‌.

او کـه تنها امیدش‌ زنده‌ نگهداشتن‌ پدر بزرگ بود، با مرگ‌ او‌ دیگر‌ هیچ هدفی را دنبال‌ نمی‌کند. جالب اسـت کـه او قـصد دارد به‌ سربازی برود. نظر آنجلوپولوس دربارهء نظامیان، در فیلم بسیار‌ روشن‌ است‌.
#علیرضا_توانا
🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چند دقیقه‌ای میهمان سینمای شاعرانه‌ی آنجلوپولوس شویم:

چشم اندازی در مه ١٩٨٨
ابدیت و یک روز ١٩٩٨
غبار زمان ٢٠٠٩
علفزار گریان ٢٠٠۴
نگاه خیره اولیس ١٩٩۵
گام معلق لک لک ١٩٩١
زنبوردار ١٩٨۶
شکارچیان ١٩٧٧
بازیگران سیار ١٩٧۵
اسکندر کبیر ١٩٧٢
موسیقی و ارکستر از: النی کاریندرو

Join 👉 @honar7modiran
اروستس: پشت مه، آن دورترها‌، پشت‌ تـپه‌، یـک تـکدرخت است.
وولا: کجاست؟
اروستس: من هم نمی‌بینم،...


🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
اروستس: پشت مه، آن دورترها‌، پشت‌ تـپه‌، یـک تـکدرخت است.
وولا: کجاست؟
اروستس: من هم نمی‌بینم،...

گفتگوی فوق، در صحنه‌ای از فیلم‌ چشم‌اندازی‌ در مه انجام می‌گیرد. اروستس‌ (بـازیگر جوان گروه نمایشی دوره‌گر) چند فریم‌ از‌ فیلمی را که در‌ آن‌جا‌ هیچ چیز دیده نـمی‌شود به‌ «وولا» و «الکساندر» خواهر و بـرادر کـوچک و سرگردانی که به دنبال پدر خیالشان هستند، نشان می‌دهد. الکساندر گویی باور کرده‌ است‌. از‌ اروستس‌ می‌خواهد، آن چند فریم را به‌ او‌ بدهد، و در انتهای فیلم اوست که وولا را بیدار می‌کند و نوید می‌دهد که‌ روز‌ شده است، و الکساندر اسـت کـه‌ داستان‌ آفـرینش را‌ برای‌ وولا‌ می‌گوید و نمی‌ترسد‌ و در نهایت تکدرخت آن فریمها، از نیستی به هستی تبدل می‌شود. مـانند‌ حقیقتی‌‌ که دیده نمی‌شود ولی وجود دارد‌، نیستی او عین‌ هستی‌ اوست‌.
در نهایت مـی‌توان ایـن‌گونه تـعبیر‌ کرد‌ که؛ آن پیرمرد ویولن‌زن، آهنگ سفر را می‌نواخت. تئاتر نمادی از واقعیت تلخ‌ موجود‌ است و سینما نشانه‌ای از حقیقت‌ را‌ درخـور‌ ‌ ‌دارد. در کـل‌ هنر‌ وسیله‌ای است که می‌توان‌ با‌ آن به حقیقت‌ دست یافت، هرچند در این زمـان نـتوان بـه وسیلهء آن سیر‌ شد‌ یا از مرگ نجات یافت و یا‌ نشانی‌‌ موعود را‌ به‌ وضوح‌ در آن دید.
#علیرضا_توانا
🎥 Landscape in the Mist 1988
Join 👉 @honar7modiran
🎬 چشم‌اندازی در مه، از مهم‌ترین آثار آنجلوپولوس و از سینمایی‌ترین ورژن‌های فیلم‌های جاده‌ای است.
دو کودک در جستجوی پدر، خانه و شهرشان را رها کرده و راهی جاده‌های ناشناخته می‌شوند. اتفاقاتی که در طول این سفر برای این دو شخصیت رخ می‌دهد را می‌توان رخدادهایی طبیعی و ممکن دانست، اما چیزی که این اتفاقات را از سطح زندگی و رویدادهای روزمره فراتر برده و به سطح والایی از هنر می‌رساند، نمایشِ هنرمندانه‌ی آن‌ها توسط چیدمان، رنگ، نور و موسیقی است که آنجلوپولوس توانسته با بهره‌گیری از این امکانات، دنیای "درونی" این دو کودک و شیوه‌ی مشاهده و دریافت این اتفاقات بر روی ذهن‌شان را به طرزی شگفت‌انگیز "بیرونی" کند...
🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
👤#الکساندر_کلوگه:

شگرد آنجلوپولوس اعتراض است. فیلم های او واقع گراست چرا که به واقعیتی ارجاع می دهند که در آن انسان ها می کوشند خویشتن خویش را بیابند و همین است که آن ها را به سرگردانی ادیسه مرتبط می کند.
بیگانگی با ارتباط در تباین است: مکان های پیرامون من و اشیا در گستره دیدم و مردمانی که من با آن ها در ارتباط هستم. اعتماد در زمره صمیمیت و صداقت است.

Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۴/۷

سکانس هولناک و تکان دهنده


🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
اگر این کادر افقی بسته میشد...
چشم قاعده مند وقتی به این تصویر نگاه می کند قدری اذیت می شود و برای خطوط ایجاد شده توسط جاده و آسمان بدنبال امتدادی قانع کننده اصرار می ورزد.
گویا رسالت این تصویر درک همان اذیت و تقلای چشم مخاطب می باشد. چون در غیر اینصورت با یک کادرافقی و اعمال قانون یک سوم می‌توانست بیشترین تاثیر را بر مخاطبانش بگذارد در عین اینکه مه و سنگینی عمقش را هم ابراز می کند.
توجیه دیگری که برای انتخاب کادر عمودی به ذهن متبادر می شود، حضور کاراکتریست که عمود ایستاده که در تناسب با کادر عمود معنای متمایزی خواهد داشت که در قیاس با کادر افق قابل درک هست.
#مهدیس_دباغیان
🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم اندازی در مه از اون فیلم هاست که میتونه تبدیل به یکی ۱۰ فیلم برتری بشه که تا به حال دیدید.
لحظاتی بی نظیر از فیلم 👌


🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
به دنبال سرزمین باران بودیم
ولی هرچه می رفتیم به خود می رسیدیم
دریافتیم که...
آسمان هیچ جایی به اندازه ای دل آدمی
نمی بارد و نم پس نمی دهد!

👤 #محمد_همایون

🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
چشم اندازی در مه خلق اثر باشکوهی است از روایت تنهایی آدم‌ها و بی توجهی انسان‌ها نسبت به یکدیگر و به دنبال چیزی گشتن که آیا وجود دارد یا نه؟؟؟
لانگ شات‌های بی‌نظیر و موسیقی محشر فیلم از همان اول میخکوب کننده ست.

🎥 Landscape in the Mist 1988

Join 👉 @honar7modiran
نقطه‌گذاری‌های روایت داستان فیلم، به وسیله‌ی پلان‌هایی که قهرمانان را در قطار نشان می‌دهد صورت می‌گیرد. بعد از هر مرحله و ماجرایی که طی می‌شود، قهرمانان داستان ما وارد قطار می‌شوند تا به سمت منزل‌گاهی جدید حرکت کنند. چیزی که در هر منزل‌گاه می‌گذرد، ترکیبی است از بازنمایی سیاسی-اجتماعی از جهان بیرون و بازنمایی‌ای شاعرانه از جهان درون. کودکان داستان، در طول مسیر با درگیری‌های بیرونی بسیاری مواجه‌اند، از کلک زدن پلیس‌ها بگیرید تا دزدکی وارد قطار شدن و … . جهانی که برای مخاطب این فیلم تصویر می‌شود، جهانی است سرد، بی‌روح و خیس خورده که همواره در مه غرق شده است  انسان‌های حاضر در آن، حتی به دو کودک کوچک هم رحم نمی‌کنند. تنها کسی که به کمک کودکان می‌آید و علاوه بر پذیرفتن آن‌ها، در رسیدن به مقصدشان به آن‌ها کمک می‌کند، یک هنرمند است. یک هنرمند تئاتر که تمام زندگی‌اش را وقف بازیگری کرده، اما او هم با جهانی بی‌رحم مواجه شده که دیگر برای تئاتر و هنر ارزشی قائل نیست و تنها فروش و پول است که مهم است. بازیگران بی‌کار و بی‌خانمانی که در یک ساحلِ گرفته در حال تمرین کردن هستند و به هیچ نتیجه‎‌ای نمی‌رسند، نشان‌گر اعتراض آنجلوپولوس بر وضع اقتصادی جامعه‌ی هنری زمان خود است.
#محمدعلی_رضی
🎥 Landscape in the Mist 1988
Join 👉 @honar7modiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از دردناک‌ترین سکانس های تاریخ سینما...

سکانس ناراحت کننده‌ی فیلم که به "وولا" تجاوز میشه . . . کوه با نخستین سنگ ها اغاز میشود
و انسان با نخستین درد ...

🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
‏حتی در فیلم و داستان هم نمی‌شود از صحنهٔ تجاوز متأثر نشد، اشک نریخت و رنج نبرد.
در واقعیتِ این اجتماع، اگر به خاطراتمان از همسایه تا استاد رجوع کنیم اگر از چنین بلایی رسته باشیم، تنها بخت یارمان بوده.


🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنم.
فرشته ای صدایم را نخواهد شنید.


🎬 چشم اندازی در مه ١٩٨٨

Join 👉 @honar7modiran
2024/09/21 20:13:37
Back to Top
HTML Embed Code: