#جالب_است_بدانید
در سال ۲۰۰۶ متخصصان مُدِ مجله GQ، کت و شلوار خاکستری کری گرانت در فیلم سینمایی " شمال از شمال غربی ١٩۵٩ " را به عنوان بهترین البسه تاریخ سینما انتخاب کردند.
به عقیده این متخصصان کت و شلوار کری گرانت، بیشترین تاثیر را بر سبک و استایل پوشش مردانه باقی گذاشته است.
🎬 شمال از شمال غربی ١٩۵٩
Join 👉 @honar7modiran
در سال ۲۰۰۶ متخصصان مُدِ مجله GQ، کت و شلوار خاکستری کری گرانت در فیلم سینمایی " شمال از شمال غربی ١٩۵٩ " را به عنوان بهترین البسه تاریخ سینما انتخاب کردند.
به عقیده این متخصصان کت و شلوار کری گرانت، بیشترین تاثیر را بر سبک و استایل پوشش مردانه باقی گذاشته است.
🎬 شمال از شمال غربی ١٩۵٩
Join 👉 @honar7modiran
«شمال از شمال غربی» کمی شبیه «مرد عوضی» است. با این تفاوت که در «مرد عوضی» داستان فردی است و در اینجا داستان جمعی. یعنی چه؟ یعنی در اینجا مردی که با دیگری اشتباه گرفته میشود، یک دزد ساده نیست بلکه یک مأمور مخفی یا جاسوس است که از قضا با هم شباهت داشتهاند و دارند. بهدلیل سرعت بالای فیلمهای هیچکاک، که از موسیقی برنارد هرمان و تدوینهای سریعش هم متأثر است، دو شخصی که شخصیت اصلی فیلم –راجر تورنهیل– را با جورج کاپلان اشتباه گرفتهاند بهسرعت او را از سر قرار کاریاش میدزدند و میبرند. اما آن اطلاعاتی را که میخواهند نمیتوانند از او دربیاورند، حتی با زور و فشارِ مستی به او. سپس رهایش میکنند تا بمیرد. اما او زنده میماند و با زنده ماندنش سعی میکند که جاسوس واقعی را پیدا کند و کشف کند که او چه کسی است و چرا اشتباهش گرفتهاند و چرا هنوز عدهای دنبال او هستند. برخی از وسایل و مسائل هم در همین مدت کم تغییر کرده و جابهجا شدهاند. او کمکم میفهمد که هیچ کاپلانی وجود ندارد بلکه کاپلانی فرضی ساخته شده و اندکاندک پر و بال گرفته تا بتوان از آن طریق کارها را پیش برد. بهنوعی کاپلان به مککافین تبدیل شده. نمیدانیم چیست ولی دنبالش هستیم. نمیدانیم چیست ولی مؤثر است. مثل کاپلانی که نیست، ولی در همان اوضاع جاسوسی و جنگ سرد و رقابت آمریکا و شوروی، مؤثر است
✍ #محمدصالح_فصیحی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
✍ #محمدصالح_فصیحی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
.
این آخر هفته بیکارم، به خاطر همین تصمیم گرفتم عاشق بشم!
🎬| North by Northwest (1959)
Join 👉 @honar7modiran
این آخر هفته بیکارم، به خاطر همین تصمیم گرفتم عاشق بشم!
🎬| North by Northwest (1959)
Join 👉 @honar7modiran
تیتراژ مبتکرانه سول بس، فیلنامه شوخ و استیلیزهٔ ارنست لیمن، موسیقی پر هیجان برنارد هرمن، و کارگردانی محکم و استادانه هیچکاک، شور و حالی به داستان بخشیده و از شمال از شمال غربی شاهکاری بی بدیل ساختهاند.
فیلم، حاوی تعدادی از عالیترین صحنههایی است که هیچاک در طول زندگی حرفهاش خلق کرد؛ معروفترینشان، صحنهای است که هواپیمای سمپاش به تورنهیل حمله میکند و دیگری، پایان فیلم ایت، جایی که تور نهیل نوک دماغِ جورج واشنگتن، در بالای کوه راشمور برای نجات جاناش مبارزه میکند.
شمال از شمال غربی، نمونه بارز یک فیلم هیچکاکی است: هیچکس طوری که به نظر میرسد نیست؛ قهرمانی که با یک نفر دیگر عوضی گرفته شده؛ فریب، نارو زدن، و به خصوص، مهمترین عنصر یک فیلم هیچکاکی یعنی «مک کافین» (اصطلاحی که هیچکاک در مورد ترفندی پیرنگی به کار میبرد که کارکردش صرفا جلو بردن اکشن است؛ چیزی که شاید بتوان در فارسی، «نخود سیاه» تعبیرش کرد!) که همگی با هم ادغام شدهاند تا یک درام جاسوسی پر هیجان و تریلر اکشنی بس سرگرم کننده خلق شود. هیچکاک همیشه میگفت که میخواهد فیلم جدیدش از فیلم قبلی سرگرم کندهتر و مفرحتر از آب در آید و اینجا حتی با وجود حاکم بودن فضای پر خصومت جنگ سردی در دهه 1950 (که در فیلم حس میشود) موفق شده فیلمی بسازد که واقعاً هم مفرح است و خودش را زیاد جدی نمیگیرد. تماشای کری گرانتِ گیج و حیران مجهز به شوخیها و طنز خاص هیچکاکی، لذتی بی پایان است. او مثل همیشه راحت و دلچسب جلو میکند. او مری سنت (که انتخاباش در آن زمان همه را شگفت زده کرد. چون استودیو اصرار داشت سیر چریس مقابل کری گرانت بازی کند) در نقش جاسوس دو جانبهای که در درونش هیاهویی به پاست، خوب از پسِ تکههای کری گرانت بر آمده است.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
فیلم، حاوی تعدادی از عالیترین صحنههایی است که هیچاک در طول زندگی حرفهاش خلق کرد؛ معروفترینشان، صحنهای است که هواپیمای سمپاش به تورنهیل حمله میکند و دیگری، پایان فیلم ایت، جایی که تور نهیل نوک دماغِ جورج واشنگتن، در بالای کوه راشمور برای نجات جاناش مبارزه میکند.
شمال از شمال غربی، نمونه بارز یک فیلم هیچکاکی است: هیچکس طوری که به نظر میرسد نیست؛ قهرمانی که با یک نفر دیگر عوضی گرفته شده؛ فریب، نارو زدن، و به خصوص، مهمترین عنصر یک فیلم هیچکاکی یعنی «مک کافین» (اصطلاحی که هیچکاک در مورد ترفندی پیرنگی به کار میبرد که کارکردش صرفا جلو بردن اکشن است؛ چیزی که شاید بتوان در فارسی، «نخود سیاه» تعبیرش کرد!) که همگی با هم ادغام شدهاند تا یک درام جاسوسی پر هیجان و تریلر اکشنی بس سرگرم کننده خلق شود. هیچکاک همیشه میگفت که میخواهد فیلم جدیدش از فیلم قبلی سرگرم کندهتر و مفرحتر از آب در آید و اینجا حتی با وجود حاکم بودن فضای پر خصومت جنگ سردی در دهه 1950 (که در فیلم حس میشود) موفق شده فیلمی بسازد که واقعاً هم مفرح است و خودش را زیاد جدی نمیگیرد. تماشای کری گرانتِ گیج و حیران مجهز به شوخیها و طنز خاص هیچکاکی، لذتی بی پایان است. او مثل همیشه راحت و دلچسب جلو میکند. او مری سنت (که انتخاباش در آن زمان همه را شگفت زده کرد. چون استودیو اصرار داشت سیر چریس مقابل کری گرانت بازی کند) در نقش جاسوس دو جانبهای که در درونش هیاهویی به پاست، خوب از پسِ تکههای کری گرانت بر آمده است.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
.
کری گرانت و اوا مری سنت در پشت صحنه فیلم شمال از شمال غربی.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
کری گرانت و اوا مری سنت در پشت صحنه فیلم شمال از شمال غربی.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
«شمال از شمال غربی» کمی شبیه «مرد عوضی» است. با این تفاوت که در «مرد عوضی» داستان فردی است و در اینجا داستان جمعی. یعنی چه؟ یعنی در اینجا مردی که با دیگری اشتباه گرفته میشود، یک دزد ساده نیست بلکه یک مأمور مخفی یا جاسوس است که از قضا با هم شباهت داشتهاند و دارند. بهدلیل سرعت بالای فیلمهای هیچکاک، که از موسیقی برنارد هرمان و تدوینهای سریعش هم متأثر است، دو شخصی که شخصیت اصلی فیلم –راجر تورنهیل– را با جورج کاپلان اشتباه گرفتهاند بهسرعت او را از سر قرار کاریاش میدزدند و میبرند. اما آن اطلاعاتی را که میخواهند نمیتوانند از او دربیاورند، حتی با زور و فشارِ مستی به او. سپس رهایش میکنند تا بمیرد. اما او زنده میماند و با زنده ماندنش سعی میکند که جاسوس واقعی را پیدا کند و کشف کند که او چه کسی است و چرا اشتباهش گرفتهاند و چرا هنوز عدهای دنبال او هستند. برخی از وسایل و مسائل هم در همین مدت کم تغییر کرده و جابهجا شدهاند. او کمکم میفهمد که هیچ کاپلانی وجود ندارد بلکه کاپلانی فرضی ساخته شده و اندکاندک پر و بال گرفته تا بتوان از آن طریق کارها را پیش برد. بهنوعی کاپلان به مککافین تبدیل شده. نمیدانیم چیست ولی دنبالش هستیم. نمیدانیم چیست ولی مؤثر است. مثل کاپلانی که نیست، ولی در همان اوضاع جاسوسی و جنگ سرد و رقابت آمریکا و شوروی، مؤثر است
✍ #محمدصالح_فصیحی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
✍ #محمدصالح_فصیحی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سینما کلاسیک
نقد مسعود فراستی بر فیلم شمال از شمال غربی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
نقد مسعود فراستی بر فیلم شمال از شمال غربی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
■ نام فیلم
وجه تسمیهٔ عنوانِ فیلم تا مدتها مورد بحث بود. برخی میگفتند علاوه بر محلی که نقطهٔ اوج داستان در آنجا اتفاق میافتد، اشارهای نیز به قطعهای از نمایشنامهٔ هملت اثر ویلیام شکسپیر دارد: «به هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمیشناسم، جنون من تنها در هنگامیست که باد از شمال - شمال غربی میوزد.» اما حقیقت آن است که نورثوست (Northwest) نام یک شرکت هواپیمایی مشهور در آمریکاست و در صحنهٔ فرودگاه، «کری گرانت» (راجر تورنیل) با هواپیمای آن شرکت، به طرف شمال آمریکا میرود و در نمایی کوتاه، نام این شرکت هواپیمایی را بر محل ورود به دفتر آن میبینیم. از طرفی آلفرد هیچکاک در مصاحبهای با پیتر بوگدانوویچ در سال ۱۹۶۳، اشاره کرد که تمام فیلم بر روی عنوان آن متمرکز است، اما چیزی به نام «شمال از شمال غربی» روی قطبنماها وجود ندارد و طبعاً چنین برداشتی غلط است .
🔘 در مورد عنوان فیلم حرف و حدیث های بسیاری است. یکی می گوید جمله ایست از نمایشنامه هملت. یکی دیگر هم می گوید شرکت هواپیمایی موجود در فیلم شمال غربی نام دارد. به هر حال هیچ پاسخ مشخصی به این سوال نیست و لزومی هم ندارد که داشته باشد. شمال از شمال غربی آنقدر خوب به ذهن سپرده می شود که دیگر نیازی به توضیح دادن ندارد و وقتی تماشاگر ترکیبی جذاب از عشق و تعلیق و کمدی را بر روی پرده می بیند، دیگر چنین سوالی برایش چندان اهمیت ندارد.
✍ #بهزاد_خورشیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
وجه تسمیهٔ عنوانِ فیلم تا مدتها مورد بحث بود. برخی میگفتند علاوه بر محلی که نقطهٔ اوج داستان در آنجا اتفاق میافتد، اشارهای نیز به قطعهای از نمایشنامهٔ هملت اثر ویلیام شکسپیر دارد: «به هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمیشناسم، جنون من تنها در هنگامیست که باد از شمال - شمال غربی میوزد.» اما حقیقت آن است که نورثوست (Northwest) نام یک شرکت هواپیمایی مشهور در آمریکاست و در صحنهٔ فرودگاه، «کری گرانت» (راجر تورنیل) با هواپیمای آن شرکت، به طرف شمال آمریکا میرود و در نمایی کوتاه، نام این شرکت هواپیمایی را بر محل ورود به دفتر آن میبینیم. از طرفی آلفرد هیچکاک در مصاحبهای با پیتر بوگدانوویچ در سال ۱۹۶۳، اشاره کرد که تمام فیلم بر روی عنوان آن متمرکز است، اما چیزی به نام «شمال از شمال غربی» روی قطبنماها وجود ندارد و طبعاً چنین برداشتی غلط است .
🔘 در مورد عنوان فیلم حرف و حدیث های بسیاری است. یکی می گوید جمله ایست از نمایشنامه هملت. یکی دیگر هم می گوید شرکت هواپیمایی موجود در فیلم شمال غربی نام دارد. به هر حال هیچ پاسخ مشخصی به این سوال نیست و لزومی هم ندارد که داشته باشد. شمال از شمال غربی آنقدر خوب به ذهن سپرده می شود که دیگر نیازی به توضیح دادن ندارد و وقتی تماشاگر ترکیبی جذاب از عشق و تعلیق و کمدی را بر روی پرده می بیند، دیگر چنین سوالی برایش چندان اهمیت ندارد.
✍ #بهزاد_خورشیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانس کوتاه از فیلم شمال از شمال غربی
فیلم در مرحلهی دوم خود زنی را به نام “ایو” وارد داستان میکند. او رفتاری عجیب دارد و کری گرانت هم به او شک میکند. ابتدا شکافی در رابطهی آن دو پدید میآید اما بعد از مدتی آن دو با یکدیگر همدست شده و بر علیه جریانی که هویت آنها را ازشان گرفته واکنش نشان میدهند.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
فیلم در مرحلهی دوم خود زنی را به نام “ایو” وارد داستان میکند. او رفتاری عجیب دارد و کری گرانت هم به او شک میکند. ابتدا شکافی در رابطهی آن دو پدید میآید اما بعد از مدتی آن دو با یکدیگر همدست شده و بر علیه جریانی که هویت آنها را ازشان گرفته واکنش نشان میدهند.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
سکانس آخر فیلم، مثال زدنی است و نمایی دارد که آن هم جزء عکس های مهم سینمایی تاریخ سینماست و پوستر است.
کری گرانت و ایو می رسند به کوه های راشِمور از دست تبهکاران فرار می کنند و به آن کوه پناه می آورند. کوه پر از تمثال های رؤسای جمهور است. سنگی و محکم. یک جوری نشان دهنده ی امنیت است. ونه حتی دموکراسی بلکه امنیت. آنها به این امنیت چنگ می زنند، آویزان می شوند و هر لحظه هم ممکن است که دست شان رها شود و سقوط کنند، چون هیچ جای گرفتنی وجود ندارد. Bad Man اِ فیلم، که مظهر عقیم بودن و مظهر تبهکاری است، پایش را بر روی دست کری گرانت فشار می دهد و دست دیگر کری گرانت در دست ایو است. صحنه را تصور کنید و بعد به دقت ببینیدش! اینجا هیچکاک کات می دهد. کات می دهد به قطار، به کری گرانت و دوباره ایو که حالا دست کری گرانت است که دارد او را بالا می کشد. این کات چه جور کات ای است؟ به نظر من کات ای کارتونی است. غیر ممکن است که این صحنه کات بخورد به آنجا. و اصلاً غیر ممکن است که یک آدم از یک مخمصه در آن وضعیتی که عرض کردم نجات پیدا کند، پس این کات کارتونی است. این، کات اِ دنیای خیال به واقع است. این کات اِ پایان تعلیق و برگشتن به رئالیته است. برگشتن به دنیای واقعیت. خیلی کات اِ مهمی است. شبیه کات اِ سرگیجه است. از آن کات های عجیب و غریب هیچکاکی است و برگرداندن فضای مخمصه آمیز به یک فضای امن در یک قطار.
اینها وارد قطار شده اند و معلوم است که می خواهند ازدواج کنند. قطار وارد تاریکی می شود. آیا در تاریکی، باز دوباره، خطری در کمین است؟ . . .
این، شمال به شمال غربی است. یک فیلمِ به شدّت سرپا، سرگرم کننده، عمیق، و هنری در نقد آدم مدرن، مدرنیزم و خطراتی که زیر پایشان است . . . و بالای سرشان.
✍ #سیدجواد_یوسف_بیک
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
کری گرانت و ایو می رسند به کوه های راشِمور از دست تبهکاران فرار می کنند و به آن کوه پناه می آورند. کوه پر از تمثال های رؤسای جمهور است. سنگی و محکم. یک جوری نشان دهنده ی امنیت است. ونه حتی دموکراسی بلکه امنیت. آنها به این امنیت چنگ می زنند، آویزان می شوند و هر لحظه هم ممکن است که دست شان رها شود و سقوط کنند، چون هیچ جای گرفتنی وجود ندارد. Bad Man اِ فیلم، که مظهر عقیم بودن و مظهر تبهکاری است، پایش را بر روی دست کری گرانت فشار می دهد و دست دیگر کری گرانت در دست ایو است. صحنه را تصور کنید و بعد به دقت ببینیدش! اینجا هیچکاک کات می دهد. کات می دهد به قطار، به کری گرانت و دوباره ایو که حالا دست کری گرانت است که دارد او را بالا می کشد. این کات چه جور کات ای است؟ به نظر من کات ای کارتونی است. غیر ممکن است که این صحنه کات بخورد به آنجا. و اصلاً غیر ممکن است که یک آدم از یک مخمصه در آن وضعیتی که عرض کردم نجات پیدا کند، پس این کات کارتونی است. این، کات اِ دنیای خیال به واقع است. این کات اِ پایان تعلیق و برگشتن به رئالیته است. برگشتن به دنیای واقعیت. خیلی کات اِ مهمی است. شبیه کات اِ سرگیجه است. از آن کات های عجیب و غریب هیچکاکی است و برگرداندن فضای مخمصه آمیز به یک فضای امن در یک قطار.
اینها وارد قطار شده اند و معلوم است که می خواهند ازدواج کنند. قطار وارد تاریکی می شود. آیا در تاریکی، باز دوباره، خطری در کمین است؟ . . .
این، شمال به شمال غربی است. یک فیلمِ به شدّت سرپا، سرگرم کننده، عمیق، و هنری در نقد آدم مدرن، مدرنیزم و خطراتی که زیر پایشان است . . . و بالای سرشان.
✍ #سیدجواد_یوسف_بیک
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
قطب نماهایتان را در بیاورید!
اینجا نه مدخلیست بر نمایشنامهٔ هملت شکسپیر و آن مونولوگ ِ باشکوه 《هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمیشناسم، جنون من تنها در زمانی است که باد از شمال – شمال غربی بوزد》 و نه محفلیست بر بازنشر تبلیغاتی عنوان یک شرکت هواپیمایی مشهور آمریکایی!
اینجا همان “شمال از شمال غربی” است، همان جهت جغرافیاییای که تنها و تنها متعلق به مولفی به نام “آلفرد هیچکاک” است و بس! چراکه اصلا وجود خارجی ندارد و عقربههای قطبنمای تاریخ سینما از نمایش چنین تریلر ِ منحصربهفردی عاجزاند.
🔘 از طرح داستان و جغرافیایی که فیلم و اینکه چگونه هیچکاک عده ای زن و مرد را در طول و عرض کشور، دیوانه وار و در جهت های اشتباه به این سو و ان سو میکشد(از نیویورک به شیکاگو؛ و از آنجا رو به شمال، به داکوتای شمالی و کوه راشمور که سردیس ۴ رییس جمهور بر آن کنده شدهاست و واپسین بخش فیلم در آن میگذرد)، میتوان دریافت که هیچکاک زمان ساخت این اثر تاثیر پذیری قابل توجهی از شکسپیر در نمایشنامه هملت داشته است. به اینسان، کاراکترهای فیلم نیز، همانند با هملت، راهی نابخردانه را میپیمایند، پیشامدهایی باورنکردنی را از سر میگذرانند و در پایان، بازهم همانند با هملت، به راستی و درستی زندگی پیمیبرند.
🔘 شمال به شمال غربی. در فارسی به تعقیب خطرناک ترجمه شده است. عنوان فیلم از شکسپیر می آید. در هملت، شکسپیر جمله ای دارد که می گوید: "وقتی باد از شمال به شمال غربی حرکت می کند، دیوانگی مسلّم است." قطعاً هیچکاک این "شمال به شمال غربی" را از هملت گرفته است و نگاهی به هملت دارد؛ یک هملت مدرن دارد می آفریند. هملت مدرنی که شباهت به هملت اصلی ندارد. فقط شباهت اش این است که پدر در کار نیست، و مادر خیلی مهم است.
🔘 به هر حال در مورد عنوان فیلم حرف و حدیث های بسیاری است. یکی میگوید جمله ایست از نمایشنامه هملت. یکی دیگر هم میگوید شرکت هواپیمایی موجود در فیلم شمال غربی نام دارد. به هر حال هیچ پاسخ مشخصی به این سوال نیست و لزومی هم ندارد که داشته باشد. شمال از شما غربی آنقدر خوب به ذهن سپرده میشود که دیگر نیازی به توضیح دادن ندارد و وقتی تماشاگر ترکیبی جذاب از عشق و تعلیق و کمدی را بر روی پرده میبیند، دیگر چنین سوالی برایش چندان اهمیت ندارد.
🔘 در تمام فیلم شمال از شمال غربی به گونهای نوعی جنون جاری است. در مخاطب هنگام دیدن فیلم، مدام در حال حدس زدن است و اغلب اوقات او نمیتواند حدس درستی بزند و فیلمنامه به شکلی غیر مصنوعی مخاطب را دچار غافلگیری میکند. این حدس و غافلگیری مخاطب مختص یک اتفاق نیست. مخاطب مدام با چالشی جدید روبرو میشود.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
اینجا نه مدخلیست بر نمایشنامهٔ هملت شکسپیر و آن مونولوگ ِ باشکوه 《هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمیشناسم، جنون من تنها در زمانی است که باد از شمال – شمال غربی بوزد》 و نه محفلیست بر بازنشر تبلیغاتی عنوان یک شرکت هواپیمایی مشهور آمریکایی!
اینجا همان “شمال از شمال غربی” است، همان جهت جغرافیاییای که تنها و تنها متعلق به مولفی به نام “آلفرد هیچکاک” است و بس! چراکه اصلا وجود خارجی ندارد و عقربههای قطبنمای تاریخ سینما از نمایش چنین تریلر ِ منحصربهفردی عاجزاند.
🔘 از طرح داستان و جغرافیایی که فیلم و اینکه چگونه هیچکاک عده ای زن و مرد را در طول و عرض کشور، دیوانه وار و در جهت های اشتباه به این سو و ان سو میکشد(از نیویورک به شیکاگو؛ و از آنجا رو به شمال، به داکوتای شمالی و کوه راشمور که سردیس ۴ رییس جمهور بر آن کنده شدهاست و واپسین بخش فیلم در آن میگذرد)، میتوان دریافت که هیچکاک زمان ساخت این اثر تاثیر پذیری قابل توجهی از شکسپیر در نمایشنامه هملت داشته است. به اینسان، کاراکترهای فیلم نیز، همانند با هملت، راهی نابخردانه را میپیمایند، پیشامدهایی باورنکردنی را از سر میگذرانند و در پایان، بازهم همانند با هملت، به راستی و درستی زندگی پیمیبرند.
🔘 شمال به شمال غربی. در فارسی به تعقیب خطرناک ترجمه شده است. عنوان فیلم از شکسپیر می آید. در هملت، شکسپیر جمله ای دارد که می گوید: "وقتی باد از شمال به شمال غربی حرکت می کند، دیوانگی مسلّم است." قطعاً هیچکاک این "شمال به شمال غربی" را از هملت گرفته است و نگاهی به هملت دارد؛ یک هملت مدرن دارد می آفریند. هملت مدرنی که شباهت به هملت اصلی ندارد. فقط شباهت اش این است که پدر در کار نیست، و مادر خیلی مهم است.
🔘 به هر حال در مورد عنوان فیلم حرف و حدیث های بسیاری است. یکی میگوید جمله ایست از نمایشنامه هملت. یکی دیگر هم میگوید شرکت هواپیمایی موجود در فیلم شمال غربی نام دارد. به هر حال هیچ پاسخ مشخصی به این سوال نیست و لزومی هم ندارد که داشته باشد. شمال از شما غربی آنقدر خوب به ذهن سپرده میشود که دیگر نیازی به توضیح دادن ندارد و وقتی تماشاگر ترکیبی جذاب از عشق و تعلیق و کمدی را بر روی پرده میبیند، دیگر چنین سوالی برایش چندان اهمیت ندارد.
🔘 در تمام فیلم شمال از شمال غربی به گونهای نوعی جنون جاری است. در مخاطب هنگام دیدن فیلم، مدام در حال حدس زدن است و اغلب اوقات او نمیتواند حدس درستی بزند و فیلمنامه به شکلی غیر مصنوعی مخاطب را دچار غافلگیری میکند. این حدس و غافلگیری مخاطب مختص یک اتفاق نیست. مخاطب مدام با چالشی جدید روبرو میشود.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منبع ویدیو: آخرین خبر
موسیقی درجه یک برنارد هرمان برای فیلم شمال از شمال غربی، امروزه به عنوان یکی از بهترین موسیقیهای متن تاریخ سینما مطرح است.
هیچ آهنگسازی در تاریخ سینما مانند برنارد هرمان نتوانسته بحران هویت آدمی یا اضطرابش در این دوران مدرن را در قالب چند نت موسیقی بریزد و چنان جادویی برپا کند که تا به امروز بیبدیل باقی بماند.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
موسیقی درجه یک برنارد هرمان برای فیلم شمال از شمال غربی، امروزه به عنوان یکی از بهترین موسیقیهای متن تاریخ سینما مطرح است.
هیچ آهنگسازی در تاریخ سینما مانند برنارد هرمان نتوانسته بحران هویت آدمی یا اضطرابش در این دوران مدرن را در قالب چند نت موسیقی بریزد و چنان جادویی برپا کند که تا به امروز بیبدیل باقی بماند.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
استاد مسلم سینما در آسودهترین و بازیگوشانهترین حالت خود، در اوج خلاقیت و توانائی نیز هست. تعلیق و دلهره در کنار شوخی و کنایه هرگز چنین ترکیب بینقصی را به بار نیاورده است.
فیلم دعوتی به تماشای گرانت خونسرد است که ناگهان از حیطه امن روزمرگی به ورطهای بیمنطق میلغزد که در آن هیچکس حاضر یا قادر به کمک به او نیست: متلکهای مادرش را در بدترین شرایط تحمل میکند، میان جماعتی که او را به دیده یک قاتل مینگرند از سالن انتظار سازمان ملل میگریزد، در دل بیابان هدف حمله یک هواپیمای سمپاش قرار میگیرد و از تندیسهای سنگی و غولآسای رئیس جمهورهای آمریکا در کوه راشمور آویزان میشود. این از بزرگترین نقش آفرینیهای سینما از بزرگترین بازیگران است! به انضمام فیلمنامه مثالزدنی لیمن و موسیقی هرمان نابغه که با عظمت این اثر، پیوندی ناگسستنی دارد.
کار صحنه پرداز فیلم بسیار مشکل بوده است زیرا بیشتر سکانسهای آن بجای اینکه در لوکیشن باشد در جاهایی است که باید کاملاً نسبت به صدا عایق ساخته شوند. البته استثناهایی هم وجود دارد، بخصوص سکانس معروفی که در آن تورنهیل مجبور میشود از دست هواپیمایی ملخدار که سعی در کشتنش دارد فرار کند. سکانسی که هیچکاک نمیتوانست به هیچ عنوان آن را در استودیو به این خوبی از کار در بیاورد.
سکانس تعقیب و گریز نهایی در کوه های راشمور نمونه ای از طراحی رئال و تاثیر گذار است. درحالی که کاملاً مشخص است که فیلم در لوکیشن حقیقی تصویربرداری نشده است (البته اجازه این کار هم داده نشده است)، اما ماکت های موجود آنقدر خوب طراحی و ساخته شده اند که نتوان از همان اول فهمید که واقعی نیستند.
🔘 هیچکاک ایدهٔ خاصی داشت؛ قهرمان داستان در کنار کوه راشمور و با پس زمینهای صورتهای سنگی روسای جمهور توسط هواپیمای سم پاش مورد تعقیب قرار میگیرد.
لمن از هیچکاک نام مورد نظر او برای فیلم را پرسیده بود و هیچکاک رندانه جواب داده بود مردی در بینی لینکلن»، دست آخر، نگهبانان ارزان قیمتترین بنای ملی کشور به عوامل تولید فیلم اجازه ندادند که مردی را در بینی لینکلن فرو بکنند – حتما این کار را توهین به رئیس جمهور محبوب میدانستند – و هیچکاک با برداشتن اسم روابط عمومی پارک ملی از عنوان بندی فیلم از آنها انتقام گرفت، عنوان فیلم هم شمال از شمال غربی شد که از دل یک سخنرانی در هاملت بیرون آمده است.
فیلمنامه ای که لمن نوشت درست همان چیزی بود که وعده داده بود؛ فیلمی تعقیب و گریزی که راجر او تورن هیل شخصیت اول آن است. حرف میانی او (O)، همان طور که تورن هیل در فیلم به ایوا میگوید به علامت هیچ است، هر چند می تواند ارجاعی هم به حرف میانی نام دیوید او سلزنیک، تهیه کننده سابق فیلمهای هیچکاک، باشد.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
فیلم دعوتی به تماشای گرانت خونسرد است که ناگهان از حیطه امن روزمرگی به ورطهای بیمنطق میلغزد که در آن هیچکس حاضر یا قادر به کمک به او نیست: متلکهای مادرش را در بدترین شرایط تحمل میکند، میان جماعتی که او را به دیده یک قاتل مینگرند از سالن انتظار سازمان ملل میگریزد، در دل بیابان هدف حمله یک هواپیمای سمپاش قرار میگیرد و از تندیسهای سنگی و غولآسای رئیس جمهورهای آمریکا در کوه راشمور آویزان میشود. این از بزرگترین نقش آفرینیهای سینما از بزرگترین بازیگران است! به انضمام فیلمنامه مثالزدنی لیمن و موسیقی هرمان نابغه که با عظمت این اثر، پیوندی ناگسستنی دارد.
کار صحنه پرداز فیلم بسیار مشکل بوده است زیرا بیشتر سکانسهای آن بجای اینکه در لوکیشن باشد در جاهایی است که باید کاملاً نسبت به صدا عایق ساخته شوند. البته استثناهایی هم وجود دارد، بخصوص سکانس معروفی که در آن تورنهیل مجبور میشود از دست هواپیمایی ملخدار که سعی در کشتنش دارد فرار کند. سکانسی که هیچکاک نمیتوانست به هیچ عنوان آن را در استودیو به این خوبی از کار در بیاورد.
سکانس تعقیب و گریز نهایی در کوه های راشمور نمونه ای از طراحی رئال و تاثیر گذار است. درحالی که کاملاً مشخص است که فیلم در لوکیشن حقیقی تصویربرداری نشده است (البته اجازه این کار هم داده نشده است)، اما ماکت های موجود آنقدر خوب طراحی و ساخته شده اند که نتوان از همان اول فهمید که واقعی نیستند.
🔘 هیچکاک ایدهٔ خاصی داشت؛ قهرمان داستان در کنار کوه راشمور و با پس زمینهای صورتهای سنگی روسای جمهور توسط هواپیمای سم پاش مورد تعقیب قرار میگیرد.
لمن از هیچکاک نام مورد نظر او برای فیلم را پرسیده بود و هیچکاک رندانه جواب داده بود مردی در بینی لینکلن»، دست آخر، نگهبانان ارزان قیمتترین بنای ملی کشور به عوامل تولید فیلم اجازه ندادند که مردی را در بینی لینکلن فرو بکنند – حتما این کار را توهین به رئیس جمهور محبوب میدانستند – و هیچکاک با برداشتن اسم روابط عمومی پارک ملی از عنوان بندی فیلم از آنها انتقام گرفت، عنوان فیلم هم شمال از شمال غربی شد که از دل یک سخنرانی در هاملت بیرون آمده است.
فیلمنامه ای که لمن نوشت درست همان چیزی بود که وعده داده بود؛ فیلمی تعقیب و گریزی که راجر او تورن هیل شخصیت اول آن است. حرف میانی او (O)، همان طور که تورن هیل در فیلم به ایوا میگوید به علامت هیچ است، هر چند می تواند ارجاعی هم به حرف میانی نام دیوید او سلزنیک، تهیه کننده سابق فیلمهای هیچکاک، باشد.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
هیچکاک اغلب به روزنامهنگاران درباره ایدهای میگفت که در آن کری گرانت داخل بینی آبراهام لینکلن (کوه راشمور) پنهان شده و هنگام عطسه او، از بینی مجسمه بیرون میافتد!
هیچکاک میگفت که این فیلم را میتوان (مردی در بینی لینکلن) نامید.
هیچکاک روی این ایده پافشاری کرد و در پی فیلمنامهنویسی مناسب برای گسترش آن بود. شخصیت اصلیِ فروشندهٔ دورهگرد، برای جیمز استوارت مناسب بود، اما لیمن آن را به یک مدیر آژانس تبلیغاتی در خیابان مدیسون تغییر داد، سمتی که خودش پیشتر آن را داشت.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
هیچکاک میگفت که این فیلم را میتوان (مردی در بینی لینکلن) نامید.
هیچکاک روی این ایده پافشاری کرد و در پی فیلمنامهنویسی مناسب برای گسترش آن بود. شخصیت اصلیِ فروشندهٔ دورهگرد، برای جیمز استوارت مناسب بود، اما لیمن آن را به یک مدیر آژانس تبلیغاتی در خیابان مدیسون تغییر داد، سمتی که خودش پیشتر آن را داشت.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran