قسمت سوم به نام محفل مدفوع، بسيار تهوع آور و زننده است. تعدادي از جوانها مجبور مي شوند به خوردن مدفوع مردها و يكديگر. همين طور عده اي از جوان ها موظفند كه مدفوع خودشان را در كاسه هايي جمع كنند تا براي مهماني آخر همگي از جمله همان ۴ مرد و نگهبان ها، آن ها را به عنوان غذا مصرف كنند.
پازولینی با جسارت تمام پوسته رویی انسان را پاره میکند و هیولایی که آن زیر نفس میکشد بیرون میآورد و به خود آدمی نشانش میدهد.
سالو براساس رمانی از مارکی دوساد نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم ساخته شده است. کسی که همه دنیا را بر پایه سه مقوله میبیند: خوردن، دفع کردن و سکس. لذتهای قوی بشری. اینها در تفکر فروید هر کدام دوره زمانی مخصوص به خود را دارد و اگر دچار تداخل بشود باعث بیماری و اختلال روانی میشود. مثلا لذت دهانی و لذت مقعدی دورههای خود را دارند و ربطی به لذت جنسی ندارند. و با این دید همجنسگرایان کسانی هستند که دوره لذت مقعدی یا دهانی آنها طولانی شده است. از منظر ساد تمامی اینها درهم تنیده است و این لذتها کنار هم و در تداخل با هم هستند. از اینرو داستانهای او سرشار از سادیسم و مازوخیسم است. سکس همراه با شکنجه، همجنسگرایی، آزار جنسی و سکس کثیف اعم از مدفوعخواری و حمام ادرار. که در فیلم پازولینی با جسارت و عریانی تمام نمایش داده میشود.
پازولینی فقط در این فیلم به نمایش این لذتها نمیپردازد بلکه او در پس این خشونت و عریانی حرفهای بسیار زیادی دیگری دارد. از دید سیاسی میتوان گفت پازولینی نگاهی منتقدانه و خشن به فاشیسم دارد. درواقع او جامعه را جراحی میکند. اما در اینجا ما میخواهیم از تفسیر جراحی این نظام که ایتالیا را به تباهی کشید بگذریم و سالو را با یک دید جهانی و کلی نگاه کنیم. و البته که میتوان در هر قدرتی که انسان را به ذلت میکشاند فاشیسم را دید. حال با هر اسمی که هست، و در هر درجه از تباهی.
ما با چیزی ترسناک و عجیب روبهرو نیستیم. میتوانیم در سالو خود را ببینیم و سالو را در خود ببینیم. برای پازولینی سینما تنها چیزی سرگرمکننده نیست، بلکه او در نهایت بیرحمی میخواهد حرفش را بزند. حرف پیچیدهای هم نیست. یادآوری زندگی در جهنم جنونزده است. اصالت غریزه. سودوم بر پایه تورات شهری بود در کنار رود اردن و در جنوب کنعان و در کرانه دریای مرده جای داشته است. به دلیل گناه لواط مردمان شهر مورد عذاب الهی قرار گرفته و نابود میشوند. نام کتاب برگرفته از داستان این شهر است.
این شکنجهها برای چیست؟ جز ارضای شهوتهای انسانی چیز دیگری نیست.
یعنی غریزه در مرکز قرار دارد. و در این ویلا که میتوان آن را شهر، کشور و یا جهان در نظر گرفت، تنها چیزی که برتری دارد غریزه است. حکومت سالو بهخاطر غریزه به هر جنایتی دست میزند. آنها به ظاهر در پی یافت انسانهای قوی هستند. یعنی برای رسیدن به این نظریه که تنها انسانهای قوی باید برای ماندن در زمین و ادامه نسل بشری باقی بمانند. البته نمیتوان از نگاه بدبینانه پازولینی به دنیای مدرن غفلت کرد. اما او چنان جسور است که حتی خودش را هم از این برچسبها در امان نگه نمیدارد. درواقع همه ما به نوعی در لوکیشن فیلم سالو قرار داریم. و شاید خود نیز از طرفداران اصالت غریزه باشیم. تمامی آنچه که به سر آن جوانها در ویلا میآید، همانی است که به سر بشر میآید. بدن ابزار است، نه تنها بدن که خود انسان ابزار است. و با نگاه رادیکال پازولینی در هر سکانس شوکی کوبنده به مخاطب وارد میشود. در سالو انسان هیچ ارزشی ندارد. هیچ حقوقی وجود ندارد. بردههایی که در برابر همهچیز باید تنها اطاعت کنند. آیا در سطحیترین لایههای زندگی اینگونه نیست؟ اطاعت از غریزهها و کسانی که قدرت اجرای آن را دارند. حتی خودمان نیز در برابر خودمان از غریزه اطاعت میکنیم.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
پازولینی با جسارت تمام پوسته رویی انسان را پاره میکند و هیولایی که آن زیر نفس میکشد بیرون میآورد و به خود آدمی نشانش میدهد.
سالو براساس رمانی از مارکی دوساد نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم ساخته شده است. کسی که همه دنیا را بر پایه سه مقوله میبیند: خوردن، دفع کردن و سکس. لذتهای قوی بشری. اینها در تفکر فروید هر کدام دوره زمانی مخصوص به خود را دارد و اگر دچار تداخل بشود باعث بیماری و اختلال روانی میشود. مثلا لذت دهانی و لذت مقعدی دورههای خود را دارند و ربطی به لذت جنسی ندارند. و با این دید همجنسگرایان کسانی هستند که دوره لذت مقعدی یا دهانی آنها طولانی شده است. از منظر ساد تمامی اینها درهم تنیده است و این لذتها کنار هم و در تداخل با هم هستند. از اینرو داستانهای او سرشار از سادیسم و مازوخیسم است. سکس همراه با شکنجه، همجنسگرایی، آزار جنسی و سکس کثیف اعم از مدفوعخواری و حمام ادرار. که در فیلم پازولینی با جسارت و عریانی تمام نمایش داده میشود.
پازولینی فقط در این فیلم به نمایش این لذتها نمیپردازد بلکه او در پس این خشونت و عریانی حرفهای بسیار زیادی دیگری دارد. از دید سیاسی میتوان گفت پازولینی نگاهی منتقدانه و خشن به فاشیسم دارد. درواقع او جامعه را جراحی میکند. اما در اینجا ما میخواهیم از تفسیر جراحی این نظام که ایتالیا را به تباهی کشید بگذریم و سالو را با یک دید جهانی و کلی نگاه کنیم. و البته که میتوان در هر قدرتی که انسان را به ذلت میکشاند فاشیسم را دید. حال با هر اسمی که هست، و در هر درجه از تباهی.
ما با چیزی ترسناک و عجیب روبهرو نیستیم. میتوانیم در سالو خود را ببینیم و سالو را در خود ببینیم. برای پازولینی سینما تنها چیزی سرگرمکننده نیست، بلکه او در نهایت بیرحمی میخواهد حرفش را بزند. حرف پیچیدهای هم نیست. یادآوری زندگی در جهنم جنونزده است. اصالت غریزه. سودوم بر پایه تورات شهری بود در کنار رود اردن و در جنوب کنعان و در کرانه دریای مرده جای داشته است. به دلیل گناه لواط مردمان شهر مورد عذاب الهی قرار گرفته و نابود میشوند. نام کتاب برگرفته از داستان این شهر است.
این شکنجهها برای چیست؟ جز ارضای شهوتهای انسانی چیز دیگری نیست.
یعنی غریزه در مرکز قرار دارد. و در این ویلا که میتوان آن را شهر، کشور و یا جهان در نظر گرفت، تنها چیزی که برتری دارد غریزه است. حکومت سالو بهخاطر غریزه به هر جنایتی دست میزند. آنها به ظاهر در پی یافت انسانهای قوی هستند. یعنی برای رسیدن به این نظریه که تنها انسانهای قوی باید برای ماندن در زمین و ادامه نسل بشری باقی بمانند. البته نمیتوان از نگاه بدبینانه پازولینی به دنیای مدرن غفلت کرد. اما او چنان جسور است که حتی خودش را هم از این برچسبها در امان نگه نمیدارد. درواقع همه ما به نوعی در لوکیشن فیلم سالو قرار داریم. و شاید خود نیز از طرفداران اصالت غریزه باشیم. تمامی آنچه که به سر آن جوانها در ویلا میآید، همانی است که به سر بشر میآید. بدن ابزار است، نه تنها بدن که خود انسان ابزار است. و با نگاه رادیکال پازولینی در هر سکانس شوکی کوبنده به مخاطب وارد میشود. در سالو انسان هیچ ارزشی ندارد. هیچ حقوقی وجود ندارد. بردههایی که در برابر همهچیز باید تنها اطاعت کنند. آیا در سطحیترین لایههای زندگی اینگونه نیست؟ اطاعت از غریزهها و کسانی که قدرت اجرای آن را دارند. حتی خودمان نیز در برابر خودمان از غریزه اطاعت میکنیم.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
ساز و کار روایی در فیلم ١٢٠ روز در سودوم سویهی دیگر هزار و یک شب است. در هزار و یک شب، قتلها حرکاتی به موقع هستند که هیچ گاه توصیف نشدهاند و حکم مرگ فقط به دلیل روایت بالقوهی قربانی دچار وقفه میشود، این ۱۰۰۱ وقفه یا در میانهی روایت یا با نظامی پیچیده از تداخلهای ظریف و بدلسازیهای تمثیلی روی میدهند. برعکس، در سالو ۱۲۰ روز سودوم، قربانیان باید کاملاً خاموش بمانند و قصههای قصهگویان فقط با گزارشهای عیاشیهای بعدی عیاشها قطع میشود. نزد ساد، داستان نه به منظور پیشدستی بر مرگ بلکه به منظور توجیه آن قطع میشود.
Join 👉 @honar7modiran
Join 👉 @honar7modiran
❇️ بعضی وقتا از خودم میپرسم شخص دیگه ای بجز پازولینی میتونست اون حجم از کثافت، تجاوز، وحشی گری و انحراف رو به تصویر بکشه یا نه؟
بعد از دیدن این فیلم از خودت میپرسی
آدما چقد میتونن پست و آشغال باشن
از آدما متنفر میشی، ازینکه خودتم یه آدمی متنفر میشی.
امتیاز فیلم پایینه چون چیزهایی رو میگه که نمیخوای قبولشون کنی.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
بعد از دیدن این فیلم از خودت میپرسی
آدما چقد میتونن پست و آشغال باشن
از آدما متنفر میشی، ازینکه خودتم یه آدمی متنفر میشی.
امتیاز فیلم پایینه چون چیزهایی رو میگه که نمیخوای قبولشون کنی.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
از مرگ پازولینی تاکنون بارها بهعنوان یک عروج ملکوتی یاد شده است. واقعهای که پیش از آن در تخیل خود پازولینی نقش بسته بود و درنهایت به واقعیت بدل شد.
میتوان گفت او نیز همانند «یوکیو میشیما» صحنه مرگش را خود بهشخصه کارگردانی کرده است.
🔘 فدریکو زِری، منتقد ایتالیایی در مورد پرده ی آخر پازولینی می نویسد:« شباهت فراوانی میان سرانجامِ پازولینی و کارواجو (نقاش ایتالیایی سده ی شانزدهم و هفدهم) وجود دارد. به عقیده من، هر دوی این مرگها توسط خود این هنرمندان ساخته و پرداخته، صحنه آرایی، کارگردانی و بازی شده است. به عنوان اثری بکر که پایانی ندارند»
Join 👉 @honar7modiran
میتوان گفت او نیز همانند «یوکیو میشیما» صحنه مرگش را خود بهشخصه کارگردانی کرده است.
🔘 فدریکو زِری، منتقد ایتالیایی در مورد پرده ی آخر پازولینی می نویسد:« شباهت فراوانی میان سرانجامِ پازولینی و کارواجو (نقاش ایتالیایی سده ی شانزدهم و هفدهم) وجود دارد. به عقیده من، هر دوی این مرگها توسط خود این هنرمندان ساخته و پرداخته، صحنه آرایی، کارگردانی و بازی شده است. به عنوان اثری بکر که پایانی ندارند»
Join 👉 @honar7modiran
سالو در نگاهی سطحی صرفا یک اثر حال به هم زن و منزجر کننده است. فیلمیست که کثافت و درد و رنج از سر و رویش می بارد. اما اگر کمی موشکافانه تر به آن نگاه کنیم و پیشینه کارگردانش را مورد بررسی قرار دهیم در میابیم که هدف از ساخت سالو چیزی بیش از اینها بوده. مضامینی که شاید مطرح کردنش برای جامعه آن سالها بسیار زود بوده ولی پازولینی یا چندان به این مسئله اهمیت نمی داده و یا از زمان خودش جلوتر بوده است.
پازولینی در سالو خوی حیوانی بشر را برای رسیدن به اوج لذت به تصویر میکشد. بشری غرق شده در مدرنیته که دیگر هیچ چیزی نمیتواند به لذت بخشیدن به زندگی به ظاهر باشکوه ولی سرشار از پوچی او کمک کند. در نتیجه او به توحش روی می آورد. عقب گردی بسوی وحشیگری مطلق برای رسیدن به اوج لذت و آرامش با استفاده از روشهایی کثیف و هولناک که البته امروزه در گوشه و کنار جهان نیز طرفدارانی دارد. کسانی که ظاهرشان شاید در جامعه آراسته باشد و انسانهای موجهی در بین مردمشان باشند، اما در خلوت آنقدر کثیفند که حتی فکر کردن به اینکه چه کارهایی ممکن است از این جماعت سر بزند ما را آزرده خاطر می سازد چه برسد به اینکه بخواهیم با کیفیت HD شاهد اعمالشان باشیم !!! پازولینی دقیقا همینجا وارد عمل میشود. او پرده ها را بر میدارد و همه چیز را با جزئیات چندش آور و رقت انگیزش به ما نشان میدهد. او در هر اپیزود حس انزجار ما را نسبت به اپیزود قبلی افزایش میدهد و موازی با آن میزان لذت بردن شخصیتهای منحوس فیلمش را در هر مرحله، از وقایع موجود بالاتر میبرد. آنقدر زیاد که شاید خیلی ها توان تماشای آنرا تا انتها نداشته باشند. پازولینی سعی میکند به مخاطبش درباره آنچه که شاید که خانه همسایه دیوار به دیوارش در جریان باشد هشدار دهد. اما برای این هشدار از پند و اندرز استفاده نمیکند. او تماشاچی را با بی رحمی تمام درون گندابی می اندازد که هر چه بیشتر در آن دست و پا بزند، بیشتر در آن فرو خواهد رفت. پس بهتر است ساکت باشد و هیجانش را کنترل کند و دست و پا نزند تا ببیند عمق این گنداب سرشار از کثافت تا کجاست. اکنون تصمیم با تماشاچیست. پازولینی تمام محتویات این گنداب را تا انتهایش نشانمان میدهد. این ماییم که باید تصمیم بگیریم که درونش شیرجه بزنیم یا با احتیاط از کنارش رد شویم.
سینما همواره بایست مدیون و ممنون پازولینی بزرگ باشد که با گذشتن از جان خویشتن –مرگ وحشت بارش پس از ساخت سالو- به اوج ایجاد تضاد در معنای یک هنر بی پشتوانه –که اغلب از جنبه ی سرگرمی آورش مورد توجه بوده- دست پیدا می کند. و نشان می دهد که مرتد ترین انسان این سیاره متعهدترین ایشان است. راهِ پازولینی چیزی شبیه راهی ست که او به عنوان یک شاعر و در اشعارش برای «بیان» به کار می برد.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
پازولینی در سالو خوی حیوانی بشر را برای رسیدن به اوج لذت به تصویر میکشد. بشری غرق شده در مدرنیته که دیگر هیچ چیزی نمیتواند به لذت بخشیدن به زندگی به ظاهر باشکوه ولی سرشار از پوچی او کمک کند. در نتیجه او به توحش روی می آورد. عقب گردی بسوی وحشیگری مطلق برای رسیدن به اوج لذت و آرامش با استفاده از روشهایی کثیف و هولناک که البته امروزه در گوشه و کنار جهان نیز طرفدارانی دارد. کسانی که ظاهرشان شاید در جامعه آراسته باشد و انسانهای موجهی در بین مردمشان باشند، اما در خلوت آنقدر کثیفند که حتی فکر کردن به اینکه چه کارهایی ممکن است از این جماعت سر بزند ما را آزرده خاطر می سازد چه برسد به اینکه بخواهیم با کیفیت HD شاهد اعمالشان باشیم !!! پازولینی دقیقا همینجا وارد عمل میشود. او پرده ها را بر میدارد و همه چیز را با جزئیات چندش آور و رقت انگیزش به ما نشان میدهد. او در هر اپیزود حس انزجار ما را نسبت به اپیزود قبلی افزایش میدهد و موازی با آن میزان لذت بردن شخصیتهای منحوس فیلمش را در هر مرحله، از وقایع موجود بالاتر میبرد. آنقدر زیاد که شاید خیلی ها توان تماشای آنرا تا انتها نداشته باشند. پازولینی سعی میکند به مخاطبش درباره آنچه که شاید که خانه همسایه دیوار به دیوارش در جریان باشد هشدار دهد. اما برای این هشدار از پند و اندرز استفاده نمیکند. او تماشاچی را با بی رحمی تمام درون گندابی می اندازد که هر چه بیشتر در آن دست و پا بزند، بیشتر در آن فرو خواهد رفت. پس بهتر است ساکت باشد و هیجانش را کنترل کند و دست و پا نزند تا ببیند عمق این گنداب سرشار از کثافت تا کجاست. اکنون تصمیم با تماشاچیست. پازولینی تمام محتویات این گنداب را تا انتهایش نشانمان میدهد. این ماییم که باید تصمیم بگیریم که درونش شیرجه بزنیم یا با احتیاط از کنارش رد شویم.
سینما همواره بایست مدیون و ممنون پازولینی بزرگ باشد که با گذشتن از جان خویشتن –مرگ وحشت بارش پس از ساخت سالو- به اوج ایجاد تضاد در معنای یک هنر بی پشتوانه –که اغلب از جنبه ی سرگرمی آورش مورد توجه بوده- دست پیدا می کند. و نشان می دهد که مرتد ترین انسان این سیاره متعهدترین ایشان است. راهِ پازولینی چیزی شبیه راهی ست که او به عنوان یک شاعر و در اشعارش برای «بیان» به کار می برد.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
پازولینی در این فیلم سينما را از قالب سرگرمكننده بيرون کشیده و از آن به عنوان ابزاری برای بیان و يادآوري واقعيتهاي تلخ جامعه انسانی استفاده کرده است. فیلم در واقع ساخته شده تا بیننده از دیدنش منزجر شود و در این امر بسیار موفق عمل کرده است (طوریکه حتی میشائیل هانکه، که خود هم دستی در بازنمایی وقایع نامطلوب و منزجر کننده حیات بشری و هم ید طولایی در بازی کردن با روح و روان مخاطب! دارد، پس از تماشای این فیلم به مدت دو هفته بستری شد، و این یعنی قدرت بی نظیر یک فیلم در تأثیرگذاری بر مخاطب!).
سویه تیز پیکان انتقاد پازولینی متوجه گروهها و حزبهای محافظهکار، ارتجاعی، هوادار قدرت مطلقه و الزام سیاسی، معتقد به لزوم وجود فرمانبرداری، سنّتگرا، فاشیست و در یک کلام «راست ها» است که خواستارِ تثبیت وضع موجود، پاسداری از سنت های دینی حامی قدرت، حفظ امتیازات طبقات ممتاز و مخالف اصلاحات اساسی هستند. اکثر افراد این گروه، سنت ها و تصمیمات مراجع قدرت را در جایگاه عقل جمعی جامعه قرار می دهند و در مقابل به خرد فردی بیتوجه اند. آنان نابرابری اجتماعی را امری طبیعی و حذف آن را ناممکن می دانند. در فاشیسم محافظهکاری، رادیکالیسم و ضدیت با انقلاب با هم ترکیب میشوند و انسان ها را تا سطح برده گان بی جیره و مواجبی تنزل می دهند که حتی ابتدایی ترین نیازهای خود همچون خوراک، پوشاک و ارتباط جنسی را باید مطابق با سلیقه و امر مراجع قدرت برآورند.
پازوليني در این فیلم چهار تن: یک دوک، یک اسقف، یک رئیس جمهور و یک دادستان را به نشانه فئوداليسم، مذهب، جمهوري، و نظام قضایی تابع حکومت توتاليتر به عنوان آمران و ناظران خشونت معرفي ميكند و نشان می دهد که اینها نه تنها از اين موضوع پيشگيري نميكنند، بلكه به نوعي آن را مشروع و قانونمند ميدانند. مسأله خلق در خدمت قدرت و سرمایه و اينكه جمعي كثير براي عدهاي قليل جانفشاني كنند و تا حد ابزار براي ايشان نزول بيابند، در این اثر به نحوی خشن و منزجر کننده به تصویر در آمده و مورد وهن قرار گرفته است. روایت و نمایش مشمئز کننده روابط جنسی در فیلم نیز در واقع بازنمایی استعاری ارتباط قدرت با کسانی است که تحت سلطه اویند. به عبارت دیگر نمایشی است از آنچه مارکس کالاشدگی انسان یا کاهش بدن به شیء از طریق استثمار مینامد.
✍ #هوشنگ_زنجیرزنی
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
سویه تیز پیکان انتقاد پازولینی متوجه گروهها و حزبهای محافظهکار، ارتجاعی، هوادار قدرت مطلقه و الزام سیاسی، معتقد به لزوم وجود فرمانبرداری، سنّتگرا، فاشیست و در یک کلام «راست ها» است که خواستارِ تثبیت وضع موجود، پاسداری از سنت های دینی حامی قدرت، حفظ امتیازات طبقات ممتاز و مخالف اصلاحات اساسی هستند. اکثر افراد این گروه، سنت ها و تصمیمات مراجع قدرت را در جایگاه عقل جمعی جامعه قرار می دهند و در مقابل به خرد فردی بیتوجه اند. آنان نابرابری اجتماعی را امری طبیعی و حذف آن را ناممکن می دانند. در فاشیسم محافظهکاری، رادیکالیسم و ضدیت با انقلاب با هم ترکیب میشوند و انسان ها را تا سطح برده گان بی جیره و مواجبی تنزل می دهند که حتی ابتدایی ترین نیازهای خود همچون خوراک، پوشاک و ارتباط جنسی را باید مطابق با سلیقه و امر مراجع قدرت برآورند.
پازوليني در این فیلم چهار تن: یک دوک، یک اسقف، یک رئیس جمهور و یک دادستان را به نشانه فئوداليسم، مذهب، جمهوري، و نظام قضایی تابع حکومت توتاليتر به عنوان آمران و ناظران خشونت معرفي ميكند و نشان می دهد که اینها نه تنها از اين موضوع پيشگيري نميكنند، بلكه به نوعي آن را مشروع و قانونمند ميدانند. مسأله خلق در خدمت قدرت و سرمایه و اينكه جمعي كثير براي عدهاي قليل جانفشاني كنند و تا حد ابزار براي ايشان نزول بيابند، در این اثر به نحوی خشن و منزجر کننده به تصویر در آمده و مورد وهن قرار گرفته است. روایت و نمایش مشمئز کننده روابط جنسی در فیلم نیز در واقع بازنمایی استعاری ارتباط قدرت با کسانی است که تحت سلطه اویند. به عبارت دیگر نمایشی است از آنچه مارکس کالاشدگی انسان یا کاهش بدن به شیء از طریق استثمار مینامد.
✍ #هوشنگ_زنجیرزنی
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
در سکانسی از فیلم سالو، یکی از منحرفان به پسری میگوید:
«احمق، واقعا فکر کرده بودی که می کشیم؟ میدانی ما میخواهیم با شما چهکار کنیم؟ هر روز شما را بکشیم.»
روانشناسیِ فاشیسم و دیکتاتوری بدین شکل در سینما کم نظیر است؛ معجون زهرمارِ دوساد و پازولینی
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
«احمق، واقعا فکر کرده بودی که می کشیم؟ میدانی ما میخواهیم با شما چهکار کنیم؟ هر روز شما را بکشیم.»
روانشناسیِ فاشیسم و دیکتاتوری بدین شکل در سینما کم نظیر است؛ معجون زهرمارِ دوساد و پازولینی
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
پازولینی با انتخاب ،دوک ،اسقف،عالی جناب و رئیس جمهور حمله بی رحمانه ای علیه ستون های آریستوکراسی،مسیحیت ،سلطنت و دموکراسی انجام می دهد.
در سراسر فیلم سالو با سقوط مواجه ایم، سقوطی که هر لحظه مغاکی ترسناک تر و وحشت انگیزتر را به رویمان می گشاید.
شخصیت های کریه و بیمار سالو در جوامع مختلف یافت می شوند و به نظر روز به روز هم در حال بیشتر شدن هستند. افرادی که گهگاهی در صفحات حوادث روزنامه ها یا در دنیای مجازی به وفور با آنها برخورد می کنیم. شاید بهترین نمونه این افراد اعضای گروه داعش باشند که مراسمی شبیه مراسم سالو را اینبار نه در یک ساختمان بلکه در جغرافیای بسیار وسیعتری به نمایش گذاشته اند و شاید روزی کارگردان دیگری جرات کند و لعنت ابدی را به جان خریده و گوشه هایی از آن را تصویر کند.
ژاک لاکان روانکاو/فیلسوف فرانسوی معتقد بود تفاوت انسان با حیوان در این است که انسان می داند با مدفوع خود چه کند.انسان سیفون را می کشد،همه چیز را پاک می کند.برای مثال یک قاتل تمام آثار جرمش را پاک می کند. (همانگونه که در توالت می داند به مدفوعش چه کند)در سالو با انسانی مواجه ایم که می داند با مدفوع خود چه کند اما نه از نوع انسانی که سیفون را می کشد یا پاک می کند بلکه انسانی که آن را با تشریفات خاصی سرو می کند و با لذت می خورد.
✍ #فرهاد_قنبری
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
در سراسر فیلم سالو با سقوط مواجه ایم، سقوطی که هر لحظه مغاکی ترسناک تر و وحشت انگیزتر را به رویمان می گشاید.
شخصیت های کریه و بیمار سالو در جوامع مختلف یافت می شوند و به نظر روز به روز هم در حال بیشتر شدن هستند. افرادی که گهگاهی در صفحات حوادث روزنامه ها یا در دنیای مجازی به وفور با آنها برخورد می کنیم. شاید بهترین نمونه این افراد اعضای گروه داعش باشند که مراسمی شبیه مراسم سالو را اینبار نه در یک ساختمان بلکه در جغرافیای بسیار وسیعتری به نمایش گذاشته اند و شاید روزی کارگردان دیگری جرات کند و لعنت ابدی را به جان خریده و گوشه هایی از آن را تصویر کند.
ژاک لاکان روانکاو/فیلسوف فرانسوی معتقد بود تفاوت انسان با حیوان در این است که انسان می داند با مدفوع خود چه کند.انسان سیفون را می کشد،همه چیز را پاک می کند.برای مثال یک قاتل تمام آثار جرمش را پاک می کند. (همانگونه که در توالت می داند به مدفوعش چه کند)در سالو با انسانی مواجه ایم که می داند با مدفوع خود چه کند اما نه از نوع انسانی که سیفون را می کشد یا پاک می کند بلکه انسانی که آن را با تشریفات خاصی سرو می کند و با لذت می خورد.
✍ #فرهاد_قنبری
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
سالو یا 120 روز در سودوم / وصیتنامه ی هنری پیر پائولو پازولینی
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
ماریا کالاس در آلبوم های تصاویر زیادی در کنار پازولینی دیده می شود. ماریا بدلیل ازدواج عشقش با شخص دیگری، هیچ وقت ازدواج نکرد و بعد از مدتی که خبر مرگ معشوقش را شنید با سکته قلبی درگذشت.
جالب است بدانید مرگ پازولینی و ماریا کالاس هر دو در ۵٣ سالگی اتفاق افتاد.
Join 👉 @honar7modiran
جالب است بدانید مرگ پازولینی و ماریا کالاس هر دو در ۵٣ سالگی اتفاق افتاد.
Join 👉 @honar7modiran
عکسی از پیر پائولو پازولینی و بازیگران فیلم سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم
همه ماپازولینی را متهم میکنیم به اینکه خارج از توان بیننده آفریده.
اما جهان خوفناک تر ازین است که حتی در فیلم پازولینی بگنجد. فیلم آخر پازولینی رساله ای است درباره فاشیسم در عریان ترین شکلش و نشان می دهد آدمی تا کجا می تواند سقوط کند، مسخ شود و ماهیتی همسان هیولاهای قصه پیدا کند.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
همه ماپازولینی را متهم میکنیم به اینکه خارج از توان بیننده آفریده.
اما جهان خوفناک تر ازین است که حتی در فیلم پازولینی بگنجد. فیلم آخر پازولینی رساله ای است درباره فاشیسم در عریان ترین شکلش و نشان می دهد آدمی تا کجا می تواند سقوط کند، مسخ شود و ماهیتی همسان هیولاهای قصه پیدا کند.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
👤 #پازولینی
تنها قدردانی که میتوانیم از مردگان بکنیم این است که حیاتمان وقف بروز خود واقعیمان شود.
Join 👉 @honar7modiran
تنها قدردانی که میتوانیم از مردگان بکنیم این است که حیاتمان وقف بروز خود واقعیمان شود.
Join 👉 @honar7modiran
▪️ویلم دفو، در نقش پازولينی در فيلم «پازولينی» ساخته ایبل فرارا ــ 2014
ـــ او برای زیبایی و انسانیت میجنگید. او در زندگی و در فیلمهایش رویکردی شجاعانه داشت.
Join 👉 @honar7modiran
ـــ او برای زیبایی و انسانیت میجنگید. او در زندگی و در فیلمهایش رویکردی شجاعانه داشت.
Join 👉 @honar7modiran