Forwarded from محمدرضا جلائیپور🍀Jalaeipour
🔴 تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشهدار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کمنظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلیاش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و موکبداران و داوطلبان خدماترسانش هنوز عراقی اند. «عمدتا حکومتی» یا «عمدتا ایرانی» شدنِ راهپیمایی اربعین افسانه است. اغلب سهمیلیون زائر ایرانی و دهها موکبشان هم وابسته به حمایت از منابع عمومی نیستند و طیف متکثری را شامل میشوند.
پرترددترین مسیرِ راهپیماییهای اربعین بین نجف و کربلا است. حدود ۸۰ کیلومتر و ۱۴۵۰ عمود (تیر چراغ برق) که پیاده رفتنش معمولا حدود ۳۰ ساعت زمان میبرد و عمدتا در ۲ تا ۵ شبانهروز طی میشود. بین میلیونها شرکتکنندهٔ در این راهپیمایی، جلوههای خلوص و تعهد مومنانه و نیکی و عشق چنان پرشمار و زیبا است که ندیدم کسی تجربه کرده و به نحو معناداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد.
کل این مسیر ۸۰ کیلومتری پشت به پشت در هر دوطرف مسیر، موکبها و انواع پذیرایی و خدمات رفاهی و آسایشی داوطلبانه توسط مردم عادی برقرار است. یک جشنوارهٔ بینظیرِ انواعِ نذر و مهربانی و بخشش و نیکی و دیگردوستی با دهها هزار داوطلبِ خدماترسان و میلیونها دریافتکننده. شدت و گستره و کیفیت مهماننوازی و زائرنوازیها هر زائری را تحت تاثیر قرار میدهد و در پایان مسیر میتوانی حس کنی زائران تصویر بهتری از همنوعانشان و ظرفیتهای دیگرخواهانهٔ انسانها پیدا کردهاند.
در میان دهها نوع نذر و بخشش، نذرِ این موارد در طول مسیر بیشتر به چشم میآید: آب خنک، جا برای خواب زیر کولر، انواع غذای گرم و سردِ عراقی و ایرانی، دارو، انواع شربت و نوشیدنی سرد، انواع چای و قهوه و دمنوش، نان، ماساژ، سیگار، شستشوی لباس، عطر، قلیان، سرگرمسازیِ کودکان، انواع ساندویچ، انواع شیرینی، خرما، تماس تلفنی رایگان، دستمال کاغذی، املت، صندلی برای نشستن، تعمیرِ کالسکه و کیف و کفش و ولچر، خدمات دوخت و رفو، خدمات دندانپزشکی، بستنی و یخمک، انواع میوه، سلمانی، تیمار پاهای تاولزده و باد زدنِ زائران.
به نظرم «مناسک جمعیِ دینیِِ» آرمانی به سه چیز خدمتِ بیشتری میکند:
۱- اخلاقیتر شدن جامعه،
۲- معنویتر شدنِ مشارکتکنندگان، و
۳- تقویت همبستگیِ اجتماعیِ پلساز.
راهپیمایی اربعین نمونهای ممتاز از مناسکی شده است که در خدمت به هر سه هدف قدرتمند است. کلمهٔ «غوغا» در وصفِ مناسک سالیانهٔ اربعینِ در کربلا، نهتنها اغراق نیست، بلکه نمیتواند حقِ توصیف را ادا کند.
پیادهروی طولانی به سمت مکانِ مقدس نوعی مراقبهٔ متمرکز قدرتمند در سنتهای مختلف است. بزرگترین نمونهٔ سالیانهاش در همهٔ سنتهای دینی جهان همین مشایهٔ اربعین است. تصویر سالمندان و معلولان یا راهپیمایان پرشماری که کفش مناسبِ پیادهروی طولانی ندارند و دمپاییهای نامناسب و ارزان به پا دارند، ولی باز با پوشش و کولههای بسیار ساده و پاهای باندپیچیشده و تاولزده تا کربلا میآیند و در این مناسک شرکت میکنند بسیار تأثیرگذار است.
در سالهای گذشته مشایهٔ اربعین چندملیتیتر شده و به نوعی کارناوالِ باشکوه فراملیتی تبدیل شده است. با آسان شدن سفر به عراق، شیعیانِ ساکن همهٔ قارهها را در مسیر میبینی و در هزاران موکب و غرفهٔ متکثر با رنگ و بوی فرهنگ غذایی و زبانی و عزاداری و مناسکیِ مناطق مختلفِ کشورهای شیعهنشین مواجههٔ دلپذیری پیدا میکنی. غلبهٔ جمعیتی با عراقیها و بعد ایرانیها و پاکستانیها و افغانستانیها است. در مسیر برای خواب و خوراک و تامین نیازها حتی نیاز به پرداخت یک دینار هم نیست و همین کمهزینگی سفر باعث شده از همهٔ طبقات اقتصادی امکان شرکت پیدا کنند. تکثر و برابریِ قابل اعتنای زائران در تجربهٔ مشایه از دوستداشتنیهای این تجربه است.
به کربلا که میرسی بعد از چند روز پیادهروی و مراقبه و دیدنِ خوبیهای زیاد از دیگران و عادتشکنی و سختیهای فیزیکی و تجربهٔ نوعی پیوند و همبستگی و جزئی از چیزی بزرگتر بودن، در چهرههای آفتابخوردهٔ زائران اثر پالاینده و بالنده و معنوی این تجربه دیده میشود. گویی همهٔ راهپیمایان به نسبت آغاز مسیر رضایت و آرامش و نورانیت و خیرخواهی بیشتری دارند و به زندگی و خودشان و دیگران و جامعه و جهان امیدوارترند.
👈🏻 ادامهٔ متن کامل
@jalaeipour
✍🏻 محمدرضا جلائیپور
بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشهدار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کمنظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلیاش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و موکبداران و داوطلبان خدماترسانش هنوز عراقی اند. «عمدتا حکومتی» یا «عمدتا ایرانی» شدنِ راهپیمایی اربعین افسانه است. اغلب سهمیلیون زائر ایرانی و دهها موکبشان هم وابسته به حمایت از منابع عمومی نیستند و طیف متکثری را شامل میشوند.
پرترددترین مسیرِ راهپیماییهای اربعین بین نجف و کربلا است. حدود ۸۰ کیلومتر و ۱۴۵۰ عمود (تیر چراغ برق) که پیاده رفتنش معمولا حدود ۳۰ ساعت زمان میبرد و عمدتا در ۲ تا ۵ شبانهروز طی میشود. بین میلیونها شرکتکنندهٔ در این راهپیمایی، جلوههای خلوص و تعهد مومنانه و نیکی و عشق چنان پرشمار و زیبا است که ندیدم کسی تجربه کرده و به نحو معناداری تحت تاثیر قرار نگرفته باشد.
کل این مسیر ۸۰ کیلومتری پشت به پشت در هر دوطرف مسیر، موکبها و انواع پذیرایی و خدمات رفاهی و آسایشی داوطلبانه توسط مردم عادی برقرار است. یک جشنوارهٔ بینظیرِ انواعِ نذر و مهربانی و بخشش و نیکی و دیگردوستی با دهها هزار داوطلبِ خدماترسان و میلیونها دریافتکننده. شدت و گستره و کیفیت مهماننوازی و زائرنوازیها هر زائری را تحت تاثیر قرار میدهد و در پایان مسیر میتوانی حس کنی زائران تصویر بهتری از همنوعانشان و ظرفیتهای دیگرخواهانهٔ انسانها پیدا کردهاند.
در میان دهها نوع نذر و بخشش، نذرِ این موارد در طول مسیر بیشتر به چشم میآید: آب خنک، جا برای خواب زیر کولر، انواع غذای گرم و سردِ عراقی و ایرانی، دارو، انواع شربت و نوشیدنی سرد، انواع چای و قهوه و دمنوش، نان، ماساژ، سیگار، شستشوی لباس، عطر، قلیان، سرگرمسازیِ کودکان، انواع ساندویچ، انواع شیرینی، خرما، تماس تلفنی رایگان، دستمال کاغذی، املت، صندلی برای نشستن، تعمیرِ کالسکه و کیف و کفش و ولچر، خدمات دوخت و رفو، خدمات دندانپزشکی، بستنی و یخمک، انواع میوه، سلمانی، تیمار پاهای تاولزده و باد زدنِ زائران.
به نظرم «مناسک جمعیِ دینیِِ» آرمانی به سه چیز خدمتِ بیشتری میکند:
۱- اخلاقیتر شدن جامعه،
۲- معنویتر شدنِ مشارکتکنندگان، و
۳- تقویت همبستگیِ اجتماعیِ پلساز.
راهپیمایی اربعین نمونهای ممتاز از مناسکی شده است که در خدمت به هر سه هدف قدرتمند است. کلمهٔ «غوغا» در وصفِ مناسک سالیانهٔ اربعینِ در کربلا، نهتنها اغراق نیست، بلکه نمیتواند حقِ توصیف را ادا کند.
پیادهروی طولانی به سمت مکانِ مقدس نوعی مراقبهٔ متمرکز قدرتمند در سنتهای مختلف است. بزرگترین نمونهٔ سالیانهاش در همهٔ سنتهای دینی جهان همین مشایهٔ اربعین است. تصویر سالمندان و معلولان یا راهپیمایان پرشماری که کفش مناسبِ پیادهروی طولانی ندارند و دمپاییهای نامناسب و ارزان به پا دارند، ولی باز با پوشش و کولههای بسیار ساده و پاهای باندپیچیشده و تاولزده تا کربلا میآیند و در این مناسک شرکت میکنند بسیار تأثیرگذار است.
در سالهای گذشته مشایهٔ اربعین چندملیتیتر شده و به نوعی کارناوالِ باشکوه فراملیتی تبدیل شده است. با آسان شدن سفر به عراق، شیعیانِ ساکن همهٔ قارهها را در مسیر میبینی و در هزاران موکب و غرفهٔ متکثر با رنگ و بوی فرهنگ غذایی و زبانی و عزاداری و مناسکیِ مناطق مختلفِ کشورهای شیعهنشین مواجههٔ دلپذیری پیدا میکنی. غلبهٔ جمعیتی با عراقیها و بعد ایرانیها و پاکستانیها و افغانستانیها است. در مسیر برای خواب و خوراک و تامین نیازها حتی نیاز به پرداخت یک دینار هم نیست و همین کمهزینگی سفر باعث شده از همهٔ طبقات اقتصادی امکان شرکت پیدا کنند. تکثر و برابریِ قابل اعتنای زائران در تجربهٔ مشایه از دوستداشتنیهای این تجربه است.
به کربلا که میرسی بعد از چند روز پیادهروی و مراقبه و دیدنِ خوبیهای زیاد از دیگران و عادتشکنی و سختیهای فیزیکی و تجربهٔ نوعی پیوند و همبستگی و جزئی از چیزی بزرگتر بودن، در چهرههای آفتابخوردهٔ زائران اثر پالاینده و بالنده و معنوی این تجربه دیده میشود. گویی همهٔ راهپیمایان به نسبت آغاز مسیر رضایت و آرامش و نورانیت و خیرخواهی بیشتری دارند و به زندگی و خودشان و دیگران و جامعه و جهان امیدوارترند.
👈🏻 ادامهٔ متن کامل
@jalaeipour
Telegraph
تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین
✍🏻 محمدرضا جلائیپور بر خلاف تصور عمومی، «مشایه» (راهپیمایی اربعین) که سنتی ریشهدار در تشیع عراقی بوده و بعد از سقوط صدام مجال رشد و شکوه کمنظیر یافته است، هنوز عمدتا غیرحکومتی مانده، بار اصلیاش روی دوش عموم شیعیان عراقی است و اکثریت قاطع راهپیمایان و…
DOC-20240826-WA0011_240826_202445.pdf
2.3 MB
درخواست ابطال بخشنامه بانک مرکزی از دیوان عدالت اداری در خصوص توقف خدمات کارتهای شتابی متصل به صندوقهای سرمایهگذاری
معرفی کتاب_240827_093323.pdf
227.7 KB
خلاصه کتاب:
تنظیمگری از درون
چارچوب قانونی کنترلهای داخلی در بانکها و موسسات مالی
تنظیمگری از درون
چارچوب قانونی کنترلهای داخلی در بانکها و موسسات مالی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر:
ژولیده نیشابوری
خواننده:
پرواز همای
ژولیده نیشابوری
خواننده:
پرواز همای
Forwarded from دغدغه های مسعود(طنز/پارودی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهشنبه، ۶ شهریور ۱۴۰۳
دیروز پنجمین روز [هفته دولت] هم تمام شد. از خستگی نشد بیدار بمانم و بنویسم. گذاشتم برای بعد از نماز [صبح]. اگر قبلا بود پیادهروی میکردم یا میرفتم کوه. اما قبلا کجا، من کجا. دیروز چند وزیر از جمله وزرای بهداشت و خارجه و صمت، تودیع و معارفه شدند. صداوسیما به جای تودیع میگوید تکریم. لابد بهتر از تودیع است. اما معارفه خانم [فرزانه] صادق و تکریم [مهرداد] بذرباش سری صدتا از بقیه سوا بود. جو خاصی حاکم بود.[فرزانه] صادق میخندید و خودش را زده بود به آن راه. [مهرداد] بذرپاش نوعی ناراحتی داشت، انگار میخواست زودتر برود منزل. بعد از مراسم فهمیدم پارسال [مهرداد] بذرپاش، خانم [فرزانه] صادق را برکنار کرده. احتمالا آنموقع حتی یک ثانیه هم به وضع امروز فکر نمیکرده. من هم فکر نمیکردم [که رئیس جمهور شوم]. یاد این حرف مولا در نهجالبلاغه افتادم که فرموده است: «يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ»؛ [تقدير الهى چنان بر محاسبات ما چيره شود كه تدبير، سبب آفت باشد.]
کار [حسین] سیمایی [صراف] قشنگ بود که رفت دیدن استاد شفیعی [کدکنی]. من که کارشناس ادبیات نیستم اما آقای شفیعی را میشناسم. یکپا سلبریتی ادبی است. إنشاءالله «طفلی به نام شادی» را در دولت ما پیدا کند. شخصا بابت این دیدار از PEZESHKIAN پیامک دادم و از او تشکر کردم. به شوخی اشارهای هم کردم به همشهریبازی مشهدیها. گفتم بد نبود [محمد] باقر [قالیباف] را هم میبردی. جمعتان جمع میشد. در جواب، استیکر قلب آبی و گل و خنده فرستاد.
اینکه سخنگوی دولت ممکن است خانم باشد درز کرده در اخبار. سید [محمد] مهدی [طباطبایی] را صدا زدم که این چه وضعی است؟ خندید که آقای دکتر! بنا به حرف خودتان، خودمان درز دادهایم ببینیم از بین خانمهای توانمند، گزینه دیگری راغب به قبول این شغل هست یا نه.
مهمترین اتفاق دیروز این بود که رفتیم خدمت رهبری. اولین دیدار بود. تیم نگران بود. هنوز گرم نکرده باید میرفتیم وسط زمین. گفتم توکل کنند. به جوانترها تأکید کردم حواسشان به پروتکلها باشد، سلفی نگیرند، نوت بردارند و خیلی به در و دیوار نگاه نکنند.
رهبری به ماجرای بازداشت پاول دوروف [مدیرعامل تلگرام] اشاره کردند. مشخص بود نگران حال آن جوان در غربتاند. باز هم به من ثابت شد که چقدر بهروز هستند. شهید [سید ابراهیم] رئیسی را هم با [میرزا تقیخان] امیر کبیر مقایسه کردند. مقایسه عجیبی بود. البته تعجبم را نشان ندادم. خارج از پروتکلهای دیدار بود. کلاً همه جا حواسم به پروتکلها بود به جز یک جا که کف پایم میخارید و مجبور شدم با پایه میز عسلی جلویم آن را بخارونم. میخواستم خم شوم با دست بخارانم، گفتم شاید پروتکلی نقض شود و بریزند سرم و چند دقیقه از جلسه را از دست بدهم.
درباره هماهنگی راجع به وزرا هم حرفهایی زدند که یک جاهاییش میشود پیرهن جدید عثمان [خلیفه سوم] توی دست جبهه پایداری. مخصوصا امیرحسین [ثابتی] که توی مجلس بغلش هم کردم اما دلش با من صاف نمیشود.
خدا را شکر [محمد جواد] ظریف برگشت به جمعمان. در دیدار با رهبری هم حضور داشت. خیلی اتفاق خوبی بود برگشتنش. بدون او ریاست جمهوری برایم صفایی نداشت. روحیه حساسی دارد. به ریز و درشت دفتر سپردهام کسی از گل نازکتر به او نگوید جز خودم.
سر شب خبری دیدم روی تلگرام که فهمیدم [محمدرضا] عارف درباره کیفیت نامطلوب خودروهای داخلی چقدر بهموقع حرفهای تکراری زده. توی جاده شاهرود یک خودرو پراید با یک شتر تصادف کرده بود و راکبان پراید یعنی دو جوان نازنین کشته شده بودند ولی شتر سالم بود. پشیمان شدم که با این وضع خودروها چرا اشارهای کردهام به موضوع یارانه بنزین. گمانم نباید به این زودی حرفش را پیش میکشیدم اما الخیر فی ماوقع. تا امروز خدا چه بخواهد.
@Masoods_Concerns
دیروز پنجمین روز [هفته دولت] هم تمام شد. از خستگی نشد بیدار بمانم و بنویسم. گذاشتم برای بعد از نماز [صبح]. اگر قبلا بود پیادهروی میکردم یا میرفتم کوه. اما قبلا کجا، من کجا. دیروز چند وزیر از جمله وزرای بهداشت و خارجه و صمت، تودیع و معارفه شدند. صداوسیما به جای تودیع میگوید تکریم. لابد بهتر از تودیع است. اما معارفه خانم [فرزانه] صادق و تکریم [مهرداد] بذرباش سری صدتا از بقیه سوا بود. جو خاصی حاکم بود.[فرزانه] صادق میخندید و خودش را زده بود به آن راه. [مهرداد] بذرپاش نوعی ناراحتی داشت، انگار میخواست زودتر برود منزل. بعد از مراسم فهمیدم پارسال [مهرداد] بذرپاش، خانم [فرزانه] صادق را برکنار کرده. احتمالا آنموقع حتی یک ثانیه هم به وضع امروز فکر نمیکرده. من هم فکر نمیکردم [که رئیس جمهور شوم]. یاد این حرف مولا در نهجالبلاغه افتادم که فرموده است: «يَغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ»؛ [تقدير الهى چنان بر محاسبات ما چيره شود كه تدبير، سبب آفت باشد.]
کار [حسین] سیمایی [صراف] قشنگ بود که رفت دیدن استاد شفیعی [کدکنی]. من که کارشناس ادبیات نیستم اما آقای شفیعی را میشناسم. یکپا سلبریتی ادبی است. إنشاءالله «طفلی به نام شادی» را در دولت ما پیدا کند. شخصا بابت این دیدار از PEZESHKIAN پیامک دادم و از او تشکر کردم. به شوخی اشارهای هم کردم به همشهریبازی مشهدیها. گفتم بد نبود [محمد] باقر [قالیباف] را هم میبردی. جمعتان جمع میشد. در جواب، استیکر قلب آبی و گل و خنده فرستاد.
اینکه سخنگوی دولت ممکن است خانم باشد درز کرده در اخبار. سید [محمد] مهدی [طباطبایی] را صدا زدم که این چه وضعی است؟ خندید که آقای دکتر! بنا به حرف خودتان، خودمان درز دادهایم ببینیم از بین خانمهای توانمند، گزینه دیگری راغب به قبول این شغل هست یا نه.
مهمترین اتفاق دیروز این بود که رفتیم خدمت رهبری. اولین دیدار بود. تیم نگران بود. هنوز گرم نکرده باید میرفتیم وسط زمین. گفتم توکل کنند. به جوانترها تأکید کردم حواسشان به پروتکلها باشد، سلفی نگیرند، نوت بردارند و خیلی به در و دیوار نگاه نکنند.
رهبری به ماجرای بازداشت پاول دوروف [مدیرعامل تلگرام] اشاره کردند. مشخص بود نگران حال آن جوان در غربتاند. باز هم به من ثابت شد که چقدر بهروز هستند. شهید [سید ابراهیم] رئیسی را هم با [میرزا تقیخان] امیر کبیر مقایسه کردند. مقایسه عجیبی بود. البته تعجبم را نشان ندادم. خارج از پروتکلهای دیدار بود. کلاً همه جا حواسم به پروتکلها بود به جز یک جا که کف پایم میخارید و مجبور شدم با پایه میز عسلی جلویم آن را بخارونم. میخواستم خم شوم با دست بخارانم، گفتم شاید پروتکلی نقض شود و بریزند سرم و چند دقیقه از جلسه را از دست بدهم.
درباره هماهنگی راجع به وزرا هم حرفهایی زدند که یک جاهاییش میشود پیرهن جدید عثمان [خلیفه سوم] توی دست جبهه پایداری. مخصوصا امیرحسین [ثابتی] که توی مجلس بغلش هم کردم اما دلش با من صاف نمیشود.
خدا را شکر [محمد جواد] ظریف برگشت به جمعمان. در دیدار با رهبری هم حضور داشت. خیلی اتفاق خوبی بود برگشتنش. بدون او ریاست جمهوری برایم صفایی نداشت. روحیه حساسی دارد. به ریز و درشت دفتر سپردهام کسی از گل نازکتر به او نگوید جز خودم.
سر شب خبری دیدم روی تلگرام که فهمیدم [محمدرضا] عارف درباره کیفیت نامطلوب خودروهای داخلی چقدر بهموقع حرفهای تکراری زده. توی جاده شاهرود یک خودرو پراید با یک شتر تصادف کرده بود و راکبان پراید یعنی دو جوان نازنین کشته شده بودند ولی شتر سالم بود. پشیمان شدم که با این وضع خودروها چرا اشارهای کردهام به موضوع یارانه بنزین. گمانم نباید به این زودی حرفش را پیش میکشیدم اما الخیر فی ماوقع. تا امروز خدا چه بخواهد.
@Masoods_Concerns
Forwarded from "کانال اخبار پولشویی" دکتر نجفی (Dr.Najafi)
DOC-20240828-WA0009_240828_000956.pdf
4.1 MB
یادداشت آقای ابراهیم صادقی در خصوص ضرورت ورود سازمان بورس به سلب حق رای سهام تودلی، در صفحه اول روزنامه جهان صنعت رو عزیزان سازمان بورس لطفا ملاحظه فرمایند و اگر نکاتی وجود دارد اعلام فرمایند.
https://www.tg-me.com/najafiAMlnews
https://www.tg-me.com/najafiAMlnews
Market Vision - 140305_240828_235214.pdf
4.7 MB
گزارش دیدگاه بازار کاریزما
مرداد ۱۴۰۳
مرداد ۱۴۰۳
اصلاحیه:
📍
با عرض معذرت از دوستان، خبر توقف واردات هواپیمای رافائل از فرانسه توسط امارات در پی دستگیری پاول درووف رئیس تلگرام ظاهرا فیک بود.
https://www.albawaba.com/node/did-uae-halt-rafale-fighter-jets-deal-1583188
📍
با عرض معذرت از دوستان، خبر توقف واردات هواپیمای رافائل از فرانسه توسط امارات در پی دستگیری پاول درووف رئیس تلگرام ظاهرا فیک بود.
https://www.albawaba.com/node/did-uae-halt-rafale-fighter-jets-deal-1583188
Al Bawaba
Did UAE halt Rafale fighter jets deal with France after Pavel Durov arrest?
ALBAWABA - Following the arrest of Telegram CEO Pavel Durov, a claim that the United Arab Emirates (UAE) halted the Rafale fighter jet deal with France
Forwarded from حقوق، مالی و اقتصاد
بیست گفتار در بیمه .pdf
3.4 MB
#کتاب بیست گفتار در بیمه برای مدیران شرکتها | https://www.tg-me.com/mohamadsadeghi_ir/2145
Forwarded from 🍁حساسیّت فصلی🍁 آرش شریعتی🍁
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها، روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بیجستجو مییافتم اما
نگذاشت بیخوابی بدست آرم تورا امشب
ها سایهای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ایکاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو میآمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را،یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنونم
آخر چگونه سرکنم بیماجرا امشب
✍ #محمدعلی_بهمنی
💚 #آغاز_۲۷_فروردین_۱۳۲۱
🖤 #پرواز_۹_شهریور_۱۴۰۳
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها، روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بیجستجو مییافتم اما
نگذاشت بیخوابی بدست آرم تورا امشب
ها سایهای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ایکاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو میآمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را،یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنونم
آخر چگونه سرکنم بیماجرا امشب
✍ #محمدعلی_بهمنی
💚 #آغاز_۲۷_فروردین_۱۳۲۱
🖤 #پرواز_۹_شهریور_۱۴۰۳
دل مشغولیهای حسین خِزلی
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟ شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب پشت ستون سایهها، روی درخت شب میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب میدانم آری نیستی، اما نمیدانم بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب؟ هرشب تو را بیجستجو مییافتم اما نگذاشت بیخوابی…
Maahe Man (MusicTarin)
Naser Abdollahi