Forwarded from اتاق آینده / شیرعلینیا
از جنگ میترسم
امروز در ویدئویی دیدم که سعید جلیلی میگفت: «برخی ایران را از جنگ میترسانند.»
و بعد توضیح داد که قدرتهای بزرگ با همهی توان به جنگ گروه کوچک حماس آمدهاند اما نتوانستهاند هیچ غلطی بکنند.
و بعد دوباره گفت: «عدهای ملت ما را از جنگ می ترسانند؟»
آقای جلیلی از حال و زندگی مردم غزه خبر دارید؟
این سخنان مرا به یاد یکی از یادداشت های چند سال قبلم انداخت که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید؛
جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم میشود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده میشود؛ چون «واژهی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.»
بعدها که پرسشهای کودکیام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهیها، ویرانیها و تلخیهای جنگ آشنا شدم، دریافتم «یکی از مشخصههای اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»
دیدم چگونه عملیاتهای پرتلفات و خسارتبار همچون پیروزیهای بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیبهای تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»
بعد که مطالعات تخصصی را در حوزهی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتابهای ادبیات دفاع مقدس وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم «وظیفهی ادبیات ارائه و بیان حالتها و کیفیتهای عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بیمعناست. ادبیات نمیخواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»
بهتدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناکترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفهها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیمآگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج میشود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات میتواند هرچیزی را که معقول مینموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به گونهای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»
ادبیات دفاع مقدس، شجاعت و نبردِ ستودنی رزمندههای عزیزِ ایرانی در خلیجفارس با آمریکاییها در سالهای پایانی جنگ را روایت میکرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیاتهای تلافیجویانهی آمریکاییها در نابودی سکوهای نفتی ایران نمیگفت.
از برخی کاستیها و اشتباهات عجیب در سالهای جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست میدهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دستنیافته را دستیافته نشان میدهند و «سرخوردگیهای حاصل از تجربههای عینی تاریخی» را از میان میبرد و «با بیحس کردن عصبهای آگاهی به تسکین درد کمک میکند.» و غلبهی شناخت ادبی بهتدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه دربارهی جنبههای متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود میکند یا ناموجه و ناممکن جلوه میدهد.»
حالا این روزها کاملا از جنگ میترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد، چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگیهاست که شاید هیچگاه فرصت بازسازیاش فراهم نشود. اما میدانم که هنوز بسیاری از دریچهی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را میفهمند و مشتاق جنگند.
- مقصود از ادبیات در این یادداشت، ادبیاتی است که اغلب در ایران به عنوان ادبیات دفاع مقدس شناخته میشود.
- جملههای درون گیومه از کتاب «پویه پایداری» نوشتهی استاد علیرضا کمری آمده است.
- متن کامل این یاداشت را که ۵ سال قبل نوشتم در کتاب توقیفشدهی نکتههای تاریخی ببینید. فایل نکتههای تاریخی را میتوانید از پیام سنجاقشده در کانال دانلود کنید.
https://www.tg-me.com/jafarshiralinia
امروز در ویدئویی دیدم که سعید جلیلی میگفت: «برخی ایران را از جنگ میترسانند.»
و بعد توضیح داد که قدرتهای بزرگ با همهی توان به جنگ گروه کوچک حماس آمدهاند اما نتوانستهاند هیچ غلطی بکنند.
و بعد دوباره گفت: «عدهای ملت ما را از جنگ می ترسانند؟»
آقای جلیلی از حال و زندگی مردم غزه خبر دارید؟
این سخنان مرا به یاد یکی از یادداشت های چند سال قبلم انداخت که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید؛
جوانتر که بودم از جنگ نمیترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویی سرشار از معنویت، انسانیت، صفا و برادری در مسیری که انتهایش به بهشت ختم میشود. در این ادبیات به جای جنگ از عبارت دفاع مقدس استفاده میشود؛ چون «واژهی دفاع فاقد صراحت و خشونت و زنندگی جنگ است.»
بعدها که پرسشهای کودکیام مرا به تحقیق بیشتر در جنگ کشاند و با سیاهیها، ویرانیها و تلخیهای جنگ آشنا شدم، دریافتم «یکی از مشخصههای اساسی ادبیات همانا مخفی کردن اسراری است که امکان دارد هرگز برملا نشوند.»
دیدم چگونه عملیاتهای پرتلفات و خسارتبار همچون پیروزیهای بزرگ در ذهنم جا گرفته است و دریافتم این ادبیات کلمات و ترکیبهای تازه و معانیِ متفاوتی دارد؛ «برای مثال در ادبیات دفاع مقدس، شکست و سازش و مصالحه وجود و وجاهت ندارد.»
بعد که مطالعات تخصصی را در حوزهی جنگ پیگیری کردم دریافتم چه مقدار اطلاعات متناقض و اشتباه در کتابهای ادبیات دفاع مقدس وجود دارد و بعدتر بود که فهمیدم «وظیفهی ادبیات ارائه و بیان حالتها و کیفیتهای عاطفی است... ادبیات ربطی به واقعیت ندارد و راست و دروغ بودن در آن بیمعناست. ادبیات نمیخواهد گزارشگر وقایع، راست یا دروغ یا حق و باطل باشد، تفاوت علم و ادبیات در اینجاست.»
بهتدریج جنگ برایم به یکی از وحشتناکترین رویدادها بدل شد و دریافتم نترسیدنم از جنگ محصول گرفتاری در عاطفهها بوده؛ «هرگاه عواطفِ برخاسته از شعورِ نیمآگاه و آگاه از دری وارد شوند، اندیشه و خردِ آگاه از دری دیگر خارج میشود.» دیدم که مشتاق بودن برای جنگی دوباره چقدر نامعقول است و «ادبیات میتواند هرچیزی را که معقول مینموده نامعقول کند، از آن فراتر رود، آن را به گونهای متحول کند که مشروعیت و کفایت آن را در معرض تهدید قرار دهد.»
ادبیات دفاع مقدس، شجاعت و نبردِ ستودنی رزمندههای عزیزِ ایرانی در خلیجفارس با آمریکاییها در سالهای پایانی جنگ را روایت میکرد اما چندان از صدها میلیون دلار خسارت عملیاتهای تلافیجویانهی آمریکاییها در نابودی سکوهای نفتی ایران نمیگفت.
از برخی کاستیها و اشتباهات عجیب در سالهای جنگ احساس سرخوردگی به آدمی دست میدهد اما آثار ادبی برخی آرزوهای دستنیافته را دستیافته نشان میدهند و «سرخوردگیهای حاصل از تجربههای عینی تاریخی» را از میان میبرد و «با بیحس کردن عصبهای آگاهی به تسکین درد کمک میکند.» و غلبهی شناخت ادبی بهتدریج «ضرورت و اهمیت شناخت خردورزانه دربارهی جنبههای متنوع این پدیده و ماهیت آن را نفی و مسیر آن را مسدود میکند یا ناموجه و ناممکن جلوه میدهد.»
حالا این روزها کاملا از جنگ میترسم؛ حتی اگر انتهایش پیروزی باشد، چون این پیروزی به قیمت فدا شدن و ویرانی بسیاری از زندگیهاست که شاید هیچگاه فرصت بازسازیاش فراهم نشود. اما میدانم که هنوز بسیاری از دریچهی همین ادبیات دفاع مقدس جنگ را میفهمند و مشتاق جنگند.
- مقصود از ادبیات در این یادداشت، ادبیاتی است که اغلب در ایران به عنوان ادبیات دفاع مقدس شناخته میشود.
- جملههای درون گیومه از کتاب «پویه پایداری» نوشتهی استاد علیرضا کمری آمده است.
- متن کامل این یاداشت را که ۵ سال قبل نوشتم در کتاب توقیفشدهی نکتههای تاریخی ببینید. فایل نکتههای تاریخی را میتوانید از پیام سنجاقشده در کانال دانلود کنید.
https://www.tg-me.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
Forwarded from آخرین توییت (n. k)
در ۱۵ تیرماه، اگر الف انتخاب شود طرفداران رقیب باور کردهاند که او مقدمه جنگ و طلیعه داعش و.. است و اگر ب پیروز شود جمع مقابل، یقین کردهاند که او و اطرافیانش ضد انقلاب و عامل سیا و.. است.
در چنین فضای آشوبناک و نفرت و کینه، افقی برای توسعه هست؟!
رقابت را با عداوت اشتباه نکنیم.
👤سید عباس صالحی
@AkharinTwiit
در چنین فضای آشوبناک و نفرت و کینه، افقی برای توسعه هست؟!
رقابت را با عداوت اشتباه نکنیم.
👤سید عباس صالحی
@AkharinTwiit
Forwarded from حسین خزلی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیحات دکتر طیبنیا
در خصوص FATF و اتفاقات زمان وزارت اقتصاد و دارایی ایشان در دور اول روحانی
@hkhezli
در خصوص FATF و اتفاقات زمان وزارت اقتصاد و دارایی ایشان در دور اول روحانی
@hkhezli
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک دقیقه پلک نزنید!
امروز
چهارشنبه
۱۳ تیر ۱۴۰۳
مراسم تودیع اینجانب در کارگزاری #بانک_آینده .
ما مدیران شرکتها، نامهای تجاری و سهامداران آنها را ترک میکنیم.
اما یاد و خاطره، محبت، تلاش و غیرت همکارانمان برای همیشه در قلب و روحمان باقی میماند!
اکثر نزدیک به همهی همکارانی که در ۲۳ سال گذشته در سازمانها و شرکتهای مختلف مدیرشان بودم، همچنان دوستان شفیق و عزیز من هستند.
خدایای مهربانم تو برایشان جبران کن و یار و نگهدارشان باش. 🙏🏽🤲
#حسینخزلی
@hkhezli
چهارشنبه
۱۳ تیر ۱۴۰۳
مراسم تودیع اینجانب در کارگزاری #بانک_آینده .
ما مدیران شرکتها، نامهای تجاری و سهامداران آنها را ترک میکنیم.
اما یاد و خاطره، محبت، تلاش و غیرت همکارانمان برای همیشه در قلب و روحمان باقی میماند!
اکثر نزدیک به همهی همکارانی که در ۲۳ سال گذشته در سازمانها و شرکتهای مختلف مدیرشان بودم، همچنان دوستان شفیق و عزیز من هستند.
خدایای مهربانم تو برایشان جبران کن و یار و نگهدارشان باش. 🙏🏽🤲
#حسینخزلی
@hkhezli
Forwarded from عباس آخوندی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضرت استاد جلیلی
لطفا دو دقیقه ویدیوی زیر را ببینید. این مرجع مورد ادعای شما است. البته احتمالا به شما گزارش کردهاند و خود شما مستقیما نشنیدهاید. آیا من یک کلمه در باره نساختن مسکن مهر گفتهام؟ شما که بهظاهر متشرع هستید، چه حجت شرعی دارید؟
لطفا دو دقیقه ویدیوی زیر را ببینید. این مرجع مورد ادعای شما است. البته احتمالا به شما گزارش کردهاند و خود شما مستقیما نشنیدهاید. آیا من یک کلمه در باره نساختن مسکن مهر گفتهام؟ شما که بهظاهر متشرع هستید، چه حجت شرعی دارید؟
Forwarded from چُراز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری تورمی ایران
کارنامه دولت ۳ساله در مورد تورم چگونه بود؟
رکورد تورم تجمعی ۱۰ساله چقدر بالای ۱۰۰۰ درصد رفت؟
تمام رکوردهای تورمی ۷۰ سال اخیر که توسط دولت ۳ساله شکسته شد.
چرا قطع شدن برق و گاز کارخانهها باعث ایجاد تورم میشوند؟
چرا برنامههای دولتی تبدیل به تورم میشوند؟
نسخه با کیفیت بهتر:
https://www.instagram.com/reel/C899hRltJuj/?igsh=OTE0eTMwaHgzNXA1
کارنامه دولت ۳ساله در مورد تورم چگونه بود؟
رکورد تورم تجمعی ۱۰ساله چقدر بالای ۱۰۰۰ درصد رفت؟
تمام رکوردهای تورمی ۷۰ سال اخیر که توسط دولت ۳ساله شکسته شد.
چرا قطع شدن برق و گاز کارخانهها باعث ایجاد تورم میشوند؟
چرا برنامههای دولتی تبدیل به تورم میشوند؟
نسخه با کیفیت بهتر:
https://www.instagram.com/reel/C899hRltJuj/?igsh=OTE0eTMwaHgzNXA1
Forwarded from اتاق آینده / شیرعلینیا
وقتی دادنِ تلفات آسان میشود
ارزش زندگی در محاسبات جلیلی و پزشکیان
اولین عملیاتی که پس از آزادی شیرین خرمشهر انجام گرفت، یکی از تلخترین شکستهای ایران شد. عبارت عدمالفتح به جای شکست قدری از تلخی واقعهی پیشآمده کم میکرد و برخی فرماندهان حجم تانکهای زدهشدهی دشمن را از موفقیتهای عملیات میدانستند. اما برخی نگاه دیگری داشتند.
دهم مرداد ۶۱ در جلسهی فرماندهان ارشد سپاه، حسین خرازی، در نقد عملیات پرتلفات رمضان گفت: «یک گردان داشتیم هممحلهایهای خود ما بودند، به خود من گفتند، ما جدید آمدیم، ما آموزش ندیدیم، بگذارید ما حداقل دو الی سه روز برویم آموزش ببینیم، برویم تیراندازی بکنیم... نیرویی میآید منطقه که کیفیت ندارد، میرود همینجور شهید و زخمی میدهد.» (روزشمار جنگ، مرکز مطالعات سپاه، ج۲۰، ص۴۵۷)
حسن باقری نیز در جلسهای دیگر، گفت: «کار کردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، ولی تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده. هیچ به روی خودمون هم نمیآوریم. اول جنگ بچههای تبریز تو دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند، خدا شاهده همه تنشون میلرزید. حالا، ۱۰۰۰تا، ۲۰۰۰تا، ۳۰۰۰تا، اصلا انگار نه انگار، اگر فردا هم بهمون بگن ۱۰۰هزارتا! مثل اینکه عددها، ۱ با ۱۰۰۰ مثل اینکه فرقی نداره. تخریبچی اومده میگه آقا یه گردانی رو معبر کنار دستش باز کردیم، به فرمانده گردان میگیم آقا معبر ۳۰۰ متر دست چپه، بیار نیرو را از دست چپ، از معبر میدان مین ببر، بعد دراومده به بچهها میگه کی داوطلبه که بره روی میدان مین. من خودم جوابی ندارم برای اینکه روز قیامت بدم.» (متن سخنان در مستند آخرین روزهای زمستان آمده است.)
بهراستی ارزش زندگی انسانها در محاسبات سیاسی-نظامی چقدر است؟ در یک عملیات، تنها رسیدن به اهداف تعیینشده و نتایج بهدستآمده مهم است یا هزینهها، امکانات و نیروهای ازدسترفته نیز محاسبه میشود؟
اگر تحلیلگران سپاه عملیات کربلای پنج را یک عملیات موفق و بزرگ میدانند، در تحلیلشان تا چه حد میزان شهدا و مجروحین را دخالت میدهند؟ در تحلیلهای منتشرشده چنین بررسیهایی نمیبینیم.
بنا بر آمار پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، تلفات انسانی (شهید، مفقود و مجروح) سپاه در این عملیات حدود ۶۵ هزار نفر است (۷۶۵۱ شهيد، ۳۵۲۹ مفقود) که حدود ۴۰۰ نفر از شهدا از فرماندهان سطوح مختلف لشكرها هستند.
با اینکه پس از عملیات کربلای پنج فاصلهی زیادی تا بصره باقی مانده بود، میتوان پرسید حتی اگر در این عملیات بصرهی عراق را نیز تصرف میکردیم، در چه صورتی و با چه میزان تلفات انسانی نمیتوانستیم این عملیات را یک پیروزی محسوب کنیم؟ برای مثال آیا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهید و مجروح یک پیروزی محسوب میشد یا یک شکست؟
تاثیر تصمیمهای کلانِ سیاسی-نظامی بر زندگی مردم بسیار مهم است و باید در محاسبهها، زندگیهای ازهمپاشیده و آسیبهای اجتماعی را نیز در نظر گرفت. باید دید برای چیزهایی که بهدست میآوریم چه چیزهایی را از دست میدهیم.
جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد؛ بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
عددها به شما نشان میدهد ۹۱۹۱۸ نفر از شهدای ایران، نوجوانان بین ۱۶ تا ۲۰ سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
اگر رقم ۶۳۴۴۱ نفریِ جوانان شهید که سن ۲۱ تا ۲۵ سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم، حدود ۷۲ درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین ۱۶ تا ۲۵ سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلتند، دو نفرشان کمتر از ۲۵ سال سن دارند.
تجربهی مطالعات جنگ مرا همیشه از تبدیل شدن آمارها به یک تعداد عدد ترسانده است.
برای من مسیر اصلاح امور از میدان سیاست نمیگذرد. هوادار پزشکیان نیستم و شأن اهالی علم و فرهنگ و هنر را بالاتر از هواداری اهالی سیاست میدانم.
اما از کسانی که چه شکست بخورند و چه پیروز شوند، خودشان را پیروز میدانند میترسم؛ از آنها که خودشان را مامور به وظیفه میدانند و نتیجه هر چه باشد، حتی نابودی زندگی مردم، تفاوتی برایشان ندارد.
از جماعتی میترسم که تیر میاندازند و بعد دور جای اصابت تیر را دایره میکشند و فریاد میزنند: خورد به هدف.
شاید اشتباه میکنم، اما گمان میکنم پزشکیان نمیتواند نسبت به له شدن مردم بیتفاوت باشد و فقط به هدفهایی آرمانی و رویایی فکر کند.
شاید اشتباه میکنم، اما نگرانم جلیلی آرمانهایی داشته باشد که در ذهن او رسیدن به آنها حتی ارزش له شدن بسیاری از مردم را داشته باشد.
https://www.tg-me.com/jafarshiralinia
ارزش زندگی در محاسبات جلیلی و پزشکیان
اولین عملیاتی که پس از آزادی شیرین خرمشهر انجام گرفت، یکی از تلخترین شکستهای ایران شد. عبارت عدمالفتح به جای شکست قدری از تلخی واقعهی پیشآمده کم میکرد و برخی فرماندهان حجم تانکهای زدهشدهی دشمن را از موفقیتهای عملیات میدانستند. اما برخی نگاه دیگری داشتند.
دهم مرداد ۶۱ در جلسهی فرماندهان ارشد سپاه، حسین خرازی، در نقد عملیات پرتلفات رمضان گفت: «یک گردان داشتیم هممحلهایهای خود ما بودند، به خود من گفتند، ما جدید آمدیم، ما آموزش ندیدیم، بگذارید ما حداقل دو الی سه روز برویم آموزش ببینیم، برویم تیراندازی بکنیم... نیرویی میآید منطقه که کیفیت ندارد، میرود همینجور شهید و زخمی میدهد.» (روزشمار جنگ، مرکز مطالعات سپاه، ج۲۰، ص۴۵۷)
حسن باقری نیز در جلسهای دیگر، گفت: «کار کردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، ولی تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده. هیچ به روی خودمون هم نمیآوریم. اول جنگ بچههای تبریز تو دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند، خدا شاهده همه تنشون میلرزید. حالا، ۱۰۰۰تا، ۲۰۰۰تا، ۳۰۰۰تا، اصلا انگار نه انگار، اگر فردا هم بهمون بگن ۱۰۰هزارتا! مثل اینکه عددها، ۱ با ۱۰۰۰ مثل اینکه فرقی نداره. تخریبچی اومده میگه آقا یه گردانی رو معبر کنار دستش باز کردیم، به فرمانده گردان میگیم آقا معبر ۳۰۰ متر دست چپه، بیار نیرو را از دست چپ، از معبر میدان مین ببر، بعد دراومده به بچهها میگه کی داوطلبه که بره روی میدان مین. من خودم جوابی ندارم برای اینکه روز قیامت بدم.» (متن سخنان در مستند آخرین روزهای زمستان آمده است.)
بهراستی ارزش زندگی انسانها در محاسبات سیاسی-نظامی چقدر است؟ در یک عملیات، تنها رسیدن به اهداف تعیینشده و نتایج بهدستآمده مهم است یا هزینهها، امکانات و نیروهای ازدسترفته نیز محاسبه میشود؟
اگر تحلیلگران سپاه عملیات کربلای پنج را یک عملیات موفق و بزرگ میدانند، در تحلیلشان تا چه حد میزان شهدا و مجروحین را دخالت میدهند؟ در تحلیلهای منتشرشده چنین بررسیهایی نمیبینیم.
بنا بر آمار پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، تلفات انسانی (شهید، مفقود و مجروح) سپاه در این عملیات حدود ۶۵ هزار نفر است (۷۶۵۱ شهيد، ۳۵۲۹ مفقود) که حدود ۴۰۰ نفر از شهدا از فرماندهان سطوح مختلف لشكرها هستند.
با اینکه پس از عملیات کربلای پنج فاصلهی زیادی تا بصره باقی مانده بود، میتوان پرسید حتی اگر در این عملیات بصرهی عراق را نیز تصرف میکردیم، در چه صورتی و با چه میزان تلفات انسانی نمیتوانستیم این عملیات را یک پیروزی محسوب کنیم؟ برای مثال آیا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهید و مجروح یک پیروزی محسوب میشد یا یک شکست؟
تاثیر تصمیمهای کلانِ سیاسی-نظامی بر زندگی مردم بسیار مهم است و باید در محاسبهها، زندگیهای ازهمپاشیده و آسیبهای اجتماعی را نیز در نظر گرفت. باید دید برای چیزهایی که بهدست میآوریم چه چیزهایی را از دست میدهیم.
جملهی معروفی منسوب به استالین هست که میگوید: «مرگ یک نفر یک تراژدی و مرگ میلیونها نفر آمار است.»
این بدترین نوع نگاه به عددهایی است که بهعنوان آمار پیشِ روی ما قرار میگیرد؛ بهویژه آنجا که عددها و رقمها با جان انسانها سر و کار دارد.
عددها به شما نشان میدهد ۹۱۹۱۸ نفر از شهدای ایران، نوجوانان بین ۱۶ تا ۲۰ سال بودند؛ وقتی به تکتک نوجوانهای این آمار و زندگیها و خانوادههای پشت سرِ هر کدام نگاه کنید، تن و بدنتان میلرزد.
اگر رقم ۶۳۴۴۱ نفریِ جوانان شهید که سن ۲۱ تا ۲۵ سال داشتند را به آمار شهدای نوجوان اضافه کنیم، حدود ۷۲ درصد از شهدای ایران را نوجوانان و جوانانِ بین ۱۶ تا ۲۵ سال تشکیل میدهند. یعنی از هر سه نفر ایرانی که در صحنهی جنگ ایران و عراق در خون خود میغلتند، دو نفرشان کمتر از ۲۵ سال سن دارند.
تجربهی مطالعات جنگ مرا همیشه از تبدیل شدن آمارها به یک تعداد عدد ترسانده است.
برای من مسیر اصلاح امور از میدان سیاست نمیگذرد. هوادار پزشکیان نیستم و شأن اهالی علم و فرهنگ و هنر را بالاتر از هواداری اهالی سیاست میدانم.
اما از کسانی که چه شکست بخورند و چه پیروز شوند، خودشان را پیروز میدانند میترسم؛ از آنها که خودشان را مامور به وظیفه میدانند و نتیجه هر چه باشد، حتی نابودی زندگی مردم، تفاوتی برایشان ندارد.
از جماعتی میترسم که تیر میاندازند و بعد دور جای اصابت تیر را دایره میکشند و فریاد میزنند: خورد به هدف.
شاید اشتباه میکنم، اما گمان میکنم پزشکیان نمیتواند نسبت به له شدن مردم بیتفاوت باشد و فقط به هدفهایی آرمانی و رویایی فکر کند.
شاید اشتباه میکنم، اما نگرانم جلیلی آرمانهایی داشته باشد که در ذهن او رسیدن به آنها حتی ارزش له شدن بسیاری از مردم را داشته باشد.
https://www.tg-me.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa