.
دوری، گاهی ...
دردآور نیست!امّا ...
دردآور این است که ...
شخصی از تو فاصله بگیرد ...
که روزی برایش آشكارا گفتی ...
که دوری، تنها چیزی است که تو را میشکند!
➰نزار_قبانی
دوری، گاهی ...
دردآور نیست!امّا ...
دردآور این است که ...
شخصی از تو فاصله بگیرد ...
که روزی برایش آشكارا گفتی ...
که دوری، تنها چیزی است که تو را میشکند!
➰نزار_قبانی
.
چشمان ...
تو را خداوند ...
بر من مُقدّر ساخته...
بگذار میان آنها خواب بمانم ...
وُ در را به رویِ من قفل کن...!
➰نزار_قبانی
چشمان ...
تو را خداوند ...
بر من مُقدّر ساخته...
بگذار میان آنها خواب بمانم ...
وُ در را به رویِ من قفل کن...!
➰نزار_قبانی
.
اگر دوزخ را ...
به من بخشند...
هیچ عاشقی را ...
بدان جا نمیسوزانم ...
زیرا آتشِ عـشـق، او را ...
صد بار سوخته است.... !
➰عطار نیشابوری
اگر دوزخ را ...
به من بخشند...
هیچ عاشقی را ...
بدان جا نمیسوزانم ...
زیرا آتشِ عـشـق، او را ...
صد بار سوخته است.... !
➰عطار نیشابوری
.
تو همانی ...
كه هر بار...
با حرف هايت ...
آزارم مي دهی...
فكر نكن بی جوابم...
همان لحظه پُر از جوابم....
اگر نمی گويم چون چيزی مدام ...
در من مي گويد حيف كه دوستت دارم ...!
➰فريد_صارمی
تو همانی ...
كه هر بار...
با حرف هايت ...
آزارم مي دهی...
فكر نكن بی جوابم...
همان لحظه پُر از جوابم....
اگر نمی گويم چون چيزی مدام ...
در من مي گويد حيف كه دوستت دارم ...!
➰فريد_صارمی
.
محکم تر و سخت تر ...
از آنَم که برای تنها نبودنم ...
در این روزگارِ وانفساآنچه را ...
که در خودم غرور نامیده ام برایِ ...
دلت؛و اگر و امّایِ داشتنت به زمین ...
بکوبم.دوست داشتنِ من قیمتی داشت ...
به وسعتِ یک زندگی؛که تو برایِ پرداختِ ...
آن خیلی فقیر بودی!
➰فرگل_مشتاقی
محکم تر و سخت تر ...
از آنَم که برای تنها نبودنم ...
در این روزگارِ وانفساآنچه را ...
که در خودم غرور نامیده ام برایِ ...
دلت؛و اگر و امّایِ داشتنت به زمین ...
بکوبم.دوست داشتنِ من قیمتی داشت ...
به وسعتِ یک زندگی؛که تو برایِ پرداختِ ...
آن خیلی فقیر بودی!
➰فرگل_مشتاقی
.
حواستان باشد نگذاريد ...
آمدن و رفتن آدم ها احساستان را...
به ناگهانى ترين درد بلا تكليفى تبديل كند...
دوستت دارم. از زبان هر كسى شيرين نيست...
گاهى اين جمله خطرِ مرگ دارد....
➰امیر_وجود
حواستان باشد نگذاريد ...
آمدن و رفتن آدم ها احساستان را...
به ناگهانى ترين درد بلا تكليفى تبديل كند...
دوستت دارم. از زبان هر كسى شيرين نيست...
گاهى اين جمله خطرِ مرگ دارد....
➰امیر_وجود
.
دلم خوش است...
به بودنت همين جا ...
زير سقف همين شهر...
تنها چند خيابان و كوچه ...
و خانه فاصله داريم دلم خوش است...
كه هستي همينجا كنار تپش هاي بيقرار دلم ....
➰سارا_قبادی
دلم خوش است...
به بودنت همين جا ...
زير سقف همين شهر...
تنها چند خيابان و كوچه ...
و خانه فاصله داريم دلم خوش است...
كه هستي همينجا كنار تپش هاي بيقرار دلم ....
➰سارا_قبادی
.
گفته بودم...
بی تو میمیرد دلم اما نمُرد...
زنده ماند آری ولی دیگر برایم دل نشد...
➰مجتبی_سپید
گفته بودم...
بی تو میمیرد دلم اما نمُرد...
زنده ماند آری ولی دیگر برایم دل نشد...
➰مجتبی_سپید
.
آدم ها ...
پشت تمام ...
حرف هاى ناگفته..
بغض هاى نشكسته..
خنده هاى مصنوعى...
درد هاى بى پایان و آغوش هاى سرد...
سنگر مى گيرند تا يك روز.زمانى ...
كه از رنج مرز خفگى را ...
رد كردندبه يكباره ...
فرو بريزند...!
➰سروش_كلهر
آدم ها ...
پشت تمام ...
حرف هاى ناگفته..
بغض هاى نشكسته..
خنده هاى مصنوعى...
درد هاى بى پایان و آغوش هاى سرد...
سنگر مى گيرند تا يك روز.زمانى ...
كه از رنج مرز خفگى را ...
رد كردندبه يكباره ...
فرو بريزند...!
➰سروش_كلهر
.
دور نشو...
حتى براى يک روز...
چون ، چگونه بگويم...
يک روز زمانى طولانى ست...
براى انتظارِ من...! مثلِ انتظار...
در ايستگاهى خالى در حالى كه قطار ها...
در جايى ديگر به خواب رفته اند...!
تركم نكن حتى براى ساعتى...
چرا كه قطره هاى كوچکِ ...
دلتنگى به سوى هم ...
خواهند دويد...!
➰پابلو_نرودا
دور نشو...
حتى براى يک روز...
چون ، چگونه بگويم...
يک روز زمانى طولانى ست...
براى انتظارِ من...! مثلِ انتظار...
در ايستگاهى خالى در حالى كه قطار ها...
در جايى ديگر به خواب رفته اند...!
تركم نكن حتى براى ساعتى...
چرا كه قطره هاى كوچکِ ...
دلتنگى به سوى هم ...
خواهند دويد...!
➰پابلو_نرودا
.
فرستاده شده ام تا بجنگم؛
برای هرچیزی که ارزش اش را داشته باشد:
حقیقت، زیبایی، محبت، آرامش و عشق.برای
رژه رفتن میان عشق و رنج، با قلبی گشوده و چشمهایی بینا، برای ایستادن درون خرابی ها،
و باور اینکه قدرت من، نور من، حقیقت من
و عشق من، قوی تر از تاریکی ست...
➰گلنن_دویل_ملتن
فرستاده شده ام تا بجنگم؛
برای هرچیزی که ارزش اش را داشته باشد:
حقیقت، زیبایی، محبت، آرامش و عشق.برای
رژه رفتن میان عشق و رنج، با قلبی گشوده و چشمهایی بینا، برای ایستادن درون خرابی ها،
و باور اینکه قدرت من، نور من، حقیقت من
و عشق من، قوی تر از تاریکی ست...
➰گلنن_دویل_ملتن
.
کاش زندگی ...
دکمه ی آف داشت!
نه حوصله ی مرور خاطره دارم...
نه حوصله ی اتفاقی جدید خواب...
دلم یک خواب عمیق میخواهد بدون ترس...
بدون اضطراب بدون فکر! بدون تکرار این سوال
که آخرش چه می شود؟!
➰علی سلطانی
کاش زندگی ...
دکمه ی آف داشت!
نه حوصله ی مرور خاطره دارم...
نه حوصله ی اتفاقی جدید خواب...
دلم یک خواب عمیق میخواهد بدون ترس...
بدون اضطراب بدون فکر! بدون تکرار این سوال
که آخرش چه می شود؟!
➰علی سلطانی