دوست داشتن زمان داره...
ولی اینو یادت نره!
آدمها تا یک جایی پای دوست داشتناشون،پای احساساتشون برای یه ادم میمونن...
هرچقدرم که عاشق باشن
هرچقدرم حس خوب داشته باشن کنارش
یجایی کم میارن
یجایی کشش ندارن از اینهمه احساس گذاشتن و چیزی ندیدن!
یجایی دیگه ناز طرف براشون قشنگ نیست که خریدارش باشن!
یجایی احساس خلا میکنن!
دوست داشتن زمان داره
زمانش که بگذره از دهن میفته!
مثه چای سرد شده که حالا هرچقدرم بخوای دوباره گرمش کنی دیگه اون طعم گس دلنشین اولشو نداره!
نذار زمانش بگذره!
ولی اینو یادت نره!
آدمها تا یک جایی پای دوست داشتناشون،پای احساساتشون برای یه ادم میمونن...
هرچقدرم که عاشق باشن
هرچقدرم حس خوب داشته باشن کنارش
یجایی کم میارن
یجایی کشش ندارن از اینهمه احساس گذاشتن و چیزی ندیدن!
یجایی دیگه ناز طرف براشون قشنگ نیست که خریدارش باشن!
یجایی احساس خلا میکنن!
دوست داشتن زمان داره
زمانش که بگذره از دهن میفته!
مثه چای سرد شده که حالا هرچقدرم بخوای دوباره گرمش کنی دیگه اون طعم گس دلنشین اولشو نداره!
نذار زمانش بگذره!
حکایتی جالب 👌
دو خلبان نابینا که هر دو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپيما امدند،
زمانی که خلبانها وارد هواپیما شدند
زمزمههای توام با ترس وخنده درمیان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام كند دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، میرود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
یکی از خلبانا به دیگری گفت:« میترسم یکی ازهمین روزا مسافرها چندثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن کنند و ما نفهمیم کی باید از زمین بلند شیم، اونوقت کارهمهمون تمومه !»
شما اکنون و پس از خواندن این داستان کوتاه،
با شیوه مدیریت در ایران آشنا شدید...
شاد کام باشید ولی جیغ رو بزنید!😂😂😂😂😂
دو خلبان نابینا که هر دو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپيما امدند،
زمانی که خلبانها وارد هواپیما شدند
زمزمههای توام با ترس وخنده درمیان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام كند دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، میرود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
یکی از خلبانا به دیگری گفت:« میترسم یکی ازهمین روزا مسافرها چندثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن کنند و ما نفهمیم کی باید از زمین بلند شیم، اونوقت کارهمهمون تمومه !»
شما اکنون و پس از خواندن این داستان کوتاه،
با شیوه مدیریت در ایران آشنا شدید...
شاد کام باشید ولی جیغ رو بزنید!😂😂😂😂😂
قهر میکنیم تا بفهمانیم دوستش داریم،
گریه میکنیم تا بگوئیم دوستش داریم،
میرویم تا بفهمد دوستش داریم...
خیلیها عاشقند، اما شاید مترجمان خوبی نباشند!
کاش "دوستت دارم" ، همان دوستت دارمِ ساده بود.
گریه میکنیم تا بگوئیم دوستش داریم،
میرویم تا بفهمد دوستش داریم...
خیلیها عاشقند، اما شاید مترجمان خوبی نباشند!
کاش "دوستت دارم" ، همان دوستت دارمِ ساده بود.
میتوان زندگى را
با قطعه پارچه گلدوزى شده
مقايسه كرد كه هركس
در نيمه اول از عمر خود
روى پارچه را مى بيند!
اما در نيمه دوم پشت پارچه را.
آنچه را در نيمه دوم مى بيند
آنقدر زيبا نيست!
اما بيشتر آموزنده است؛
زيرا او را قادر مي سازد
كه ببيند چگونه نخ ها،
به يكديگر متصل شده اند.
#آرتور_شوپنهاور
با قطعه پارچه گلدوزى شده
مقايسه كرد كه هركس
در نيمه اول از عمر خود
روى پارچه را مى بيند!
اما در نيمه دوم پشت پارچه را.
آنچه را در نيمه دوم مى بيند
آنقدر زيبا نيست!
اما بيشتر آموزنده است؛
زيرا او را قادر مي سازد
كه ببيند چگونه نخ ها،
به يكديگر متصل شده اند.
#آرتور_شوپنهاور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوز حرفای بعضیا
از سوز و سرمای زمستون بدتره❄️
از سوز و سرمای زمستون بدتره❄️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قهر میکنیم تا بفهمانیم دوستش داریم،
گریه میکنیم تا بگوئیم دوستش داریم،
میرویم تا بفهمد دوستش داریم...
خیلیها عاشقند، اما شاید مترجمان خوبی نباشند!
کاش "دوستت دارم" ، همان دوستت دارمِ ساده بود.
گریه میکنیم تا بگوئیم دوستش داریم،
میرویم تا بفهمد دوستش داریم...
خیلیها عاشقند، اما شاید مترجمان خوبی نباشند!
کاش "دوستت دارم" ، همان دوستت دارمِ ساده بود.
Forwarded from سڪـــوت دل (Angeal)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سکوت تنهایی دلم
هرشب...
غارتگر اَشعارم میشوند
ومن...
در هیاهویِ کوچه ی خیالم
عِطر تنت را میشنوم
عجیب است که هرشب...؟!!
حتی با نبودنت، برایم
پُر از بودنهاست
که با خیال "تو" شعر میگویم
یا که با عِطر وجودت
تا خود صبح
در آغوشت میخوابم...
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
┅┅┅❦✵✪♥️✪✵❦┅┅┅
┅❦✵@sokootedel3❦✵┅
┅❦✵@harfhaetodelii❦✵┅
هرشب...
غارتگر اَشعارم میشوند
ومن...
در هیاهویِ کوچه ی خیالم
عِطر تنت را میشنوم
عجیب است که هرشب...؟!!
حتی با نبودنت، برایم
پُر از بودنهاست
که با خیال "تو" شعر میگویم
یا که با عِطر وجودت
تا خود صبح
در آغوشت میخوابم...
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
┅┅┅❦✵✪♥️✪✵❦┅┅┅
┅❦✵@sokootedel3❦✵┅
┅❦✵@harfhaetodelii❦✵┅
از اول هر چه باشد تا آخر هم همان ميماند!
گاهى "تغيير" بى معنى ترين واژه ى دنياست
اكثرِ آدمهايى كه ميگويند عوض ميشوم
نه تنها عوض نميشوند
بلكه همانى هم كه بودند را يادشان ميرود!
درست مثلِ لباسى كه فروشنده غالبمان كرده و
سالهاست قرار است در تنمان
"جا باز كند"،
اما هر روز بيشتر خفه مان ميكند!
#علی_قاضی_نظام
گاهى "تغيير" بى معنى ترين واژه ى دنياست
اكثرِ آدمهايى كه ميگويند عوض ميشوم
نه تنها عوض نميشوند
بلكه همانى هم كه بودند را يادشان ميرود!
درست مثلِ لباسى كه فروشنده غالبمان كرده و
سالهاست قرار است در تنمان
"جا باز كند"،
اما هر روز بيشتر خفه مان ميكند!
#علی_قاضی_نظام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👌کل زندگی در این گیف خلاصه شده
👈زمان میگذرد…
و ما نمی توانیم متوقفش کنیم.
قدر لحظههای زندگی
و عزیزانتان را بدانید!
قدر پدر ومادرهاتون بیشتر بدونید هیچ کس جاودانه نیست
👈زمان میگذرد…
و ما نمی توانیم متوقفش کنیم.
قدر لحظههای زندگی
و عزیزانتان را بدانید!
قدر پدر ومادرهاتون بیشتر بدونید هیچ کس جاودانه نیست