Telegram Web Link
🔹بیانیه جمعی کلکتیوها و گروه‌های فمینیستی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

 🔹«رهایی حق ماست/ ژینا اسم رمز ماست»

در آستانه‌ سالگرد قیام ژینا، مرور آنچه گذشت نفس‌گیر اما ضروری است. جنبش ژینا فشرده‌ای از معناها است. فضای بین مقاومت و درماندگی؛ از تصویر ژینا بر تخت بیمارستان و چرخش روسری‌ها در آرامستان آیچی سقز و طنین «ژن، ژیان، ئازادی» تا فریاد «جنین، زند، آجویی» پس از تجاوز به ماهو بلوچ، دختر نوجوانی در چابهار، از غربت سربداران تا فریاد پیوسته‌ دادخواهان. پس از قیام ژینا دیگر آن نیستیم که بودیم، این یعنی گسست از گذشته‌ای که دیگر هیچ‌چیز آن عادی نیست. هرچند حکومت می‌کوشد جنبش را با قدرتِ تمامْ تحت ضربه‌های امنیتی، اقتصادی و خشونت‌های افسار‌گسیخته سرکوب کند

ما جمعی از شبکه‌ها، کلکتیوها و گروه‌های فمینیست در دیاسپورا با همفکری یارانمان در داخل، بر آن شدیم تا پرسش‌های پیش روی جنبش را از منظر تاملات فمینیستی بنگریم. در یک سالگی این جنبش کجا ایستاده‌ایم و چه آموخته‌ایم؟ چه چشم‌اندازی پیش روی ماست؟ پیش از آن، چرا تاملات فمینیستی مهم است؟ چرا از اهمیت کاربست سیاست فمینیستی می‌گوییم؟ عرصه مبارزه سیاسی ما از زندگی روزمره آغاز می‌شود جایی که محل اصلی مناقشات‌مان است، هرچند از منظر سیاستِ بالادستیْ بی‌اهمیت جلوه داده می‌شود. جایی که به واسطه‌ دخالت در همین زندگیِ روزمره ژینا کشته شد. جایی که عرصه‌ شخصی‌مان را سیاسی می‌کند.

جایی که مناسبات استبدادی، شیعی، پدر/مردسالارانه و سرمایه‌دارانه‌ قدرت، تولید و بازتولید می‌شود. جایی که روزمره‌های زندگی‌مان شکل می‌گیرند: اینکه چه‌ بپوشیم، چگونه و به چه کسی عشق بورزیم، به چه زبانی حرف بزنیم، چه کاری را شغل ارزش‌گذاری کنیم یا چگونه ارزش کار خانگی را مرئی کنیم، چگونه از پس معیشت و هزینه‌های سلامتی برآییم، کدام‌یک از ما حق تحصیل دارد، کدام‌یک از ما حق داشتن شناسنامه دارد، کدام سوگ‌ها را می توان به عزا نشست، و روزمره‌هایی از این دست از تاملات فمینیستی ماست. نگرشِ فمینیستیْ ترسیمِ افق‌های سیاسی‌مان را از همین پایین‌ها آغاز می‌کند و شکل می‌دهد.

https://harasswatch.com/news/2200/

منبع: @feminists4jina

@harasswatch
گیسو
دورش‌ بپیچم‌ و
دورم‌ بپیچد
افشان شود ترنم در سلول‌ها
و خاک ذره ذره تنم را به
گوش‌هاش‌ بچسباند‌
گاهی ستاره‌ای از آب برداردم‌
گاهی جزیره‌ای
خرسنگ‌های خود را بسنجد
با وزن واژه‌هایی‌ کز گلویم بر می‌آید‌
آن‌گاه لب به شب بچسبانم و غریو برآرم
تا قعر این تاریکی بترکد و فواره‌ای خیز بردارد
که نقطه‌های اتکای زمین را
بیفشاند‌ و بتاباند بر خلاء‌
شسته شود
این سایه‌ی لزج کز دیری‌
افتاده است یک پهلو بر زباله‌های خونین
و تن برون زند از چاک هر گریبان
سیاره‌های روح فراتر رسند و
مردمک‌ها بتابند
رقص جهان گرایش اندامت‌ را بیاموزد‌
زیبایی‌ از اشاره‌ی‌ پیراهنت‌ بیاید
بنشیند بر سنگ و
سنگ
از انتهای غار‌
نزدیک شود
تا چهره‌ی جدیدش‌ را دریابد

محمد مختاری

تصویر مربوط به نیکا شاکرمی است در تجمعی در بلوار کشاورز، ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، از صفحه آیدا شاکرمی @aidashkrmi

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹یک سال «بازداشت موقت»

سال گذشته در این روز، ماموران امنیتی به خانه #نیلوفر_حامدی هجوم بردند و بازداشتش کردند. چون برای پیگیری وضعیت #ژینا_امینی به بیمارستان کسری رفته و عکس سوگواری خانواده‌اش را منتشر کرده بود.

او پس از یک سال همچنان در بازداشت موقت است. پرتو برهان‌پور، وکیل نیلوفر در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق گفته بر اساس قانون، قرار بازداشت او باید فک یا تبدیل بشود و بلافاصله آزاد شود. او درخواست کتبی آزادی نیلوفر را برای مراجع قانونی ارسال کرده است. در ادامه بخشی از متن «امید چیزی نیست که با هرکسی بازش یابی، نیلوفر اما برای من یکی از آن کسان است» را که در سایت دیدبان آزار منتشر شده می‌خوانید:

نیلوفر یکی از معدود زنان فمینیستی است که تلاش می‌کند نام‌ها را فریاد بزند. هرکجا موضوعی به حاشیه می‌رفت یا کسی در خود توان پیگیری آن را نمی‌دید، نیلوفر پیش از همه آن‌جا بود. شخصیتی به‌شدت آرام، مهربان، شنوا برای درددل و طرح دغدغه، و پر از شور زندگی. هرچه موضوعی حاشیه‌ای‌تر و سخت‌تر، عزم نیلوفر جزم‌تر. این روزها بارها از خودم پرسیده‌ام اگر عاطفه، تعهد و سماجت نیلوفر نبود، شاید بسیاری از موضوعات روی زمین می‌ماند. اگر او نبود، ژینا اسم رمز نمی‌شد و ما این چنین سرشار از شور «زن، زندگی، آزادی» نمی‌شدیم.

چقدر جایش در روزهایی که الناز رکابی از آن بلندی با اطمینان بالا رفت، خالی بود. مطمئن هستم اگر دربند نبود، نه تنها از اولین کسانی بود که در فرودگاه به استقبال الناز رفته بود، بلکه گزارش یا روایتی دست‌اول و خواندنی درباره آن‌شب و آن شور جمعی می‌نوشت و به ما امید می‌داد که اگرچه صدای ستم بلند است، اما صدای مقاومت بلندتر است. بارها در سلول کوچکش و در حال یوگا تصورش کرده‌ام. به این فکر کرده‌ام که حتما سوالات لجوجانه را به آرامی و با اطمینان پاسخ می‌دهد. به یادش از جا برخاسته‌ام، قوت گرفته‌ام و امیدم را بازیافته‌ام. امید چیزی نیست که با هرکسی بازش بیابی. نیلوفر اما برای من یکی از آن کسان است.»

https://harasswatch.com/news/2056/

@harasswatch
🔹برای #سمانه_اصغری که دوباره در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس است

🔹آن زن آمد، آن زن با چراغ آمد

نویسنده: الصا

اگر دوست را آینه‌ نجات انسان بپنداریم، زندگی سمانه به‌عنوان یک زن در گفتار و عمل برای من آینه‌ تمام‌نمای مبارزه است که در آن تاریخ رنج مادر و مادران خویش را به‌درستی می‌بینم. اکنون نمی‌دانم سمانه در کدام کورسوی بی‌زمان سلول‌های انبوه از رنج زنان پیش از خویش به سر می‌برد و در کدام راهروهای تنگ و تاریک از اتاقی به اتاق دیگر رانده می‌شود تا استفراغ تاریخی فرمانبرداری را برای چندمین بار بر تن عزیزش جاری کنند، تنها می‌دانم مبارزه‌اش چنان «بالا بالا رفته است» که از چاه نعره طاهره‌قره‌العین اولین زن مبارز علیه حجاب اجباری را می‌شنوم: «بیان از تو تکمیل گردیده شد/ همه سر پنهان حق دیده شد.»

من نمی‌توانم نشنوم صدای حق‌خواهی تاریخی‌مان را، گویی هرچه دستان پدرسالاری بر دیوارها عریان‌تر می‌شود صدای خنده سمانه بلندتر می‌شود و محو شود لبانی که صدای این خنده را متکثر نکند. خنده‌ای که شعار «ژن، ژیان ئازادی را از دستان تاول‌زده کودکان بی‌پناه شوش به دستان زنان ستم‌دیده زنجیر کرد. این زنجیر نمی‌شکند تا وقتی که زنجیر از دستان سمانه و تمام زنان برداشته شود. 

سمانه «بالا است»، روی سکویی که ویدا موحد هم‌صدا با مردم در دی‌ ۹۶ نماد تحقیر زنان یعنی حجاب اجباری را بر چوب کرد و شعار «نان، کار، آزادی، پوشش اختیاری» را اینک از تمام آن بالاها می‌شنوم. سمانه «بالا است» و گویی لچک سوخته‌ای که در دست نیکا است را دوباره بدست گرفته و در مقابل مقیسه‌هایی که برایش قوانین فرزندآوری وضع می‌کنند، در حالی که می‌خندد می‌گوید: «چنین تاریخ شکوهمندی را چگونه بفروشم، من از خون مهسا نخواهم گذشت.»

سمانه عزیز تو را همیشه بالا دیده‌ام، تا جایی که توانش را داری زنی مرده‌ را بالا می‌آوری و هزاران زن مرده‌ ستمدیده‌ دیگر را. تو حتی در روز بعد از تولدت یعنی ۲۳ شهریور، در آن لحظه که ماموران هجوم آوردند و تو را بردند هم بالا بودی، مطمئنم تا آخرین روز زندان مثل وقتی که آزادی، بالایی. زیراکه زندگی‌ات همیشه «ژن، ژیان، ئازادی» بوده و تا همیشه خواهد بود. بله ما بهای گزافی برای آزادی دیده‌ایم، اما حتی آنجا که نمی‌توانم تو را در آغوش بگیرم، بچلانم و تمام دلتنگی‌ام را بالا بیاورم، بالا می‌روم. بالا باشی همیشه زن.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2201/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹️گزارش‌های رسیده به کمیته حاکی از این است که در روز ۲۵ شهریور دستکم ۶۰۰ زن در تهران دستگیر شده‌اند که از این تعداد، هم اکنون ۱۳۰ نفر در بند قرطنینه زندان زنان قرچک در انتظار تعیین تکلیف وضعیت خود هستند. خانواده برخی از دستگیرشدگان می‌گویند، اکثر بازداشتی‌ها با سپردن تعهد از بازداشت پلیس آزاد شدند و زنانی که هم‌اکنون در زندان قرچک هستند نیز پرونده‎شان به دادسرا ارسال شده و امیدوارند که با قرار وثیقه یا کفالت آزاد شوند. به خانواده بازداشت‎شدگان گفته شده بود که امروز چهارشنبه می‌توانند برای ملاقات به زندان مراجعه کنند.

🔹️در استان یزد، شهر ابرکوه، دستکم ۱۲ نفر از جوانانی که در شامگاه ۲۵ شهریور در میدان اصلی شهر این شهر دست به تجمع زده بودند، شبانه در منازلشان دستگیر شده‎اند.

🔹️در استان کهگیلویه و بویراحمد به گفته سید جواد هاشمی‌مهر، معاون سیاسی و امنیتی استاندار، شنبه‌شب ۲۵ شهریور در دهدشت ۱۵ تن شامل ۱۳ مرد و ۲ زن اعلام دستگیر شده‎اند. او گفت که شمار دیگری نیز شناسایی شده‎اند. کمیته تاکنون اسامی ۲۰ تن از دستگیرشدگان دهدشت را ثبت کرده است.

🔹️روزنامه شرق روز یکشنبه ۲۶ شهریور، در گزارشی شمار دستگیرشدگان را تا لحظه نگارش گزارش و براساس آمار رسمی، ۲۶۰ نفر اعلام کرده بود که حالا به نظر می‌رسد این رقم در سراسر ایران بیش از این است.

🔹️همچنین ایرنا در گفتگویی با محسن کریمی، فرمانده سپاه استان مرکزی، از بازداشت ۲۰ شهروند در استان مرکزی خبر داد.

🔹️کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‎شدگان در فاصله ۱۹ شهریورماه تا امروز ۲۹ شهریور، اسامی ۱۱۸ فرد بازداشت‎شده را ثبت کرده است. برای مشاهده لیست بازداشت‌شدگان به اینجا مراجعه کنید.

🆔️@Followupiran
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت معصومه قاسمی‌پور، بازیگر تئاتر و سینما در آمل

روز یکشنبه ۲۶ شهریورماه، معصومه قاسمی‌پور، بازیگر تئاتر و سینما توسط نیروهای امنیتی در آمل بازداشت شد.

از محل نگهداری و نهاد بازداشت‌کننده‌ی او اطلاعی در دست نیست.

او از زمان بازداشت تماسی با خانواده خود نداشته است و این امر موجب افزایش نگرانی خانواده و اطرافیان او شده است.

⚪️ معصومه قاسمی‌پور، سال گذشته هم‌زمان با آغاز قیام ژینا، در حساب اینستاگرامش از کناره‌گیری خود از حرفه‌ی بازیگری به‌دلیل اعتراض به حجاب اجباری و نقش گنگ زن در سینمای حاکمیت، خبر داده بود.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیوار: اثری از «پنجره‌های آوازه‌خوان در بند ۲۰۹ اوین»

این ویدئو بنا بود در همایش روز جهانی زنان نمایش داده شود اما برای آن تاریخ آماده نشد. دیوار روایتی است از تجربه حبس زنان در سلول‌های تنگ بند ۲۰۹ زندان اوین. به دیوار تکیه بدهید و تصور کنید.

تصور کنید دیوار سیمانی‌ست، با رنگ روغنی کرم.
تصور کنید زیر پایتان پتوی قهوه‌ای بدرنگی پهن شده.
و یک دست بلوز و شلوار طوسی تریکو به تن دارید.
تصور کنید دلتان ضعف رفته برای یک ظرف سالاد با سبزیجات تازه.
تصور کنید با هوس دوستتان برای یک پیاله انارِ سرخِ دانه‌شده با گلپر، در میان گریه خندیده‌اید.
تصور کنید نمی‌دانید خورشید کجای آسمان است،
درکی از زمان ندارید و از آخرین باری که چشمانتان تاریکی را دیده، روزها گذشته است.
تصور کنید دو هفته شده که صدای عزیزانتان را نشنیده‌اید.
تصور کنید تازه از ساعت‌ها بازجویی با چشم‌بند و چادر، برگشته‌اید.
و هنوز صدای بازجو، وقتی آرام و نزدیک گوش‌هایتان با کلمات بازی و به تجاوز تهدیدتان می‌کرد، در سرتان می‌پیچد.
تصور کنید شب گذشته با جیغ‌وداد اتاق‌بغلی‌ها و فریادِ "خودش را کشت! خودش را کشت!" از خواب پریده‌اید.


@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 تداوم بازداشت فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی و‌ زهره دادرس

چهل روز از بازداشت گسترده‌ی فعالان حقوق زنان و دیگر فعالان سیاسی ساکن گیلان می‌گذرد. طی این مدت با آزادی متکی بر قرار وثیقه‌ی دیگر بازداشت‌شدگان، کماکان سه فعال حقوق زنان شامل فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی و زهره دادرس در بازداشت و بلاتکلیفی به‌سر می‌برند.

⚫️ با مراجعه و پیگیری خانواده‌ها و مطابق با صحبت‌های بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب رشت، دلیل این تداوم بازداشت، عدم نهایی‌سازی و ارسال گزارش کار از سوی وزارت اطلاعات بوده است.

⚫️ این در حالی است که از تاریخ ۲۵ شهریورماه، قرار بازداشت یک‌ماهه‌ی این سه فعال حقوق زنان، به اتمام رسیده است و علی‌رغم حضور آنان در بندهای مختلف زندان لاکان رشت، هنوز قرار بازداشت ماه دوم برای آنان صادر نشده و ۱۰ روز گذشته را بدون تمدید قرار، در وضعیت بلاتکلیفی مضاعفی به‌سر می‌برند.

صبح امروز ۳ شهریورماه، خانواده‌های فروغ سمیع‌نیا، سارا جهانی و زهره دادرس با مراجعه به دادسرای عمومی و‌ انقلاب رشت، خواهان آزادی و روند تودیع وثیقه‌ی عزیزان خود بودند که عدم ارسال گزارش کار از سوی وزارت اطلاعات را دلیل تداوم بازداشت آنها اعلام کردند.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
ديد‌بان آزار
Video
ویدئوی ارسالی به دیدبان آزار

حمایت سیلویا فدریچی از سروناز احمدی

سیلویا فدریچی، پژوهشگر و فعال فمینیست ایتالیایی در ویدئویی حمایت خود را از سروناز احمدی، فعال مدنی و مترجم کتاب «انقلاب در نقطه صفر» اعلام کرده است. او در این ویدئو خواستار آزادی سروناز و دیگر زندانیان سیاسی شده است و فعالان فمینیست را در دیگر نقاط دنیا به حمایت از زندانیان سیاسی در ایران فرا می‌خواند.

روز اول مهر، سروناز احمدی در زندان اوین دچار حمله عصبی پانیک شد و علی‌رغم درخپاست مکرر هم‌بندیانش تا دو ساعت از رسیدگی پزشکی محروم ماند و سپس به بهداری منتقل شد. او هفته گذشته در اعتراض به تبعید همسرش به زندان قزلحصار چند روز در اعتصاب غذا بود.

متن پیام:

بسیار دردناک است که باخبر شدم سروناز احمدی بازداشت شده و در زندان حکم سه سال و نیم حبس را می‌گذراند. او در اعتصاب غذاست چون همسرش را به همراه ۱۲ زندانی دیگر به زندانی دیگر انتقال داده‌اند. سروناز احمدی یک فمینیست پرتلاش است که با شجاعت و تعهد بسیار برای حقوق کارگران و کودکان فعالیت کرده است. و من پیوندی خاص با او دارم چون تعدادی از مقالات و کتاب‌هایی را که در این سال‌ها منتشر کرده‌ام، به زبان فارسی ترجمه کرده است. از مقامات ایرانی می‌خواهم که تمام افرادی را که برای اعتراض به کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی به خیابان آمدند و بازداشت شدند آزاد کنند. و هم‌چنین درخواست ویژه برای آزادی سروناز احمدی دارم، به‌خاطر زحماتش، برای ترجمه‌هایش و مهم‌تر از آن دسترس‌پذیر کردن تجربه و دانش زنان دیگر نقاط دنیا برای زنان ایرانی. چنین روح بخشنده‌ای نباید مجازات شود، بلکه باید ستایش و قدردانی شود. از طریق این ویدئو از زنان سراسر دنیا می‌خواهم که متحد شوند و آزادی سروناز احمدی و تمامی زنانی را که با شجاعت فراوان، زندگی خود را به خطر انداختند، به خیابان آمدند و برای عدالت اجتماعی مبارزه و ایستادگی کردند، مطالبه کنند. تعهد و عدالت‌خواهی این زنان باید به رسمیت شناخته شود و آنها باید فورا آزاد شوند.‌

#سروناز_احمدی
#سیلویا_فدریچی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
ديد‌بان آزار
Photo
🟣 آخرین وضعیت پرونده «زهره دادرس» در گفت‌وگو «شبکه شرق» با برادر او؛

بازپرس می‌گوید قرار وثیقه را لغو نکرده‌ام اما تا گزارش ضابط نرسد، نمی‌توانم آزادشان کنم.

⚫️ آزادی زهره دادرس، فروغ سمیع‌نیا و سارا جهانی معطل گزارش کارشناس پرونده است

برادر یکی از زنان بازداشتی گیلان با انتقاد از تداوم بازداشت خواهرش، تاکید کرد که در حال حاضر تنها مانع آزادی او، نرسیدن گزارش کارشناس پرونده به بازپرس است.


⚫️ متن گزارش: «مجید دادرس، برادر «زهره دادرس»، فعال حقوق زنان بازداشتی در گیلان، در گفت‌وگو با «شبکه شرق» با اشاره به آخرین وضعیت خواهرش، اظهار کرد: «11 روز پیش، 25 شهریور با پایان قرار بازداشت موقت یک ماهه، بازپرس برای آزادی 2 خواهر بازداشتی من، زهرا و زهره، قرار وثیقه تعیین کرد. میزان وثیقه تعیین شده، 500 میلیون تومان بود. ما وثیقه را تأمین کردیم و حتی روند اداری لازم را هم طی کردیم اما فقط زهرا دادرس آزاد شد.»
او ادامه داد: «توضیح مشخصی درباره چرایی عدم آزادی زهره دادرس به ما ندادند ولی گفتند که چون 8 نفر از 11 بازداشتی گیلان امروز آزاد شده‌اند، 3 نفر دیگر بمانند برای فردا اما فردای آن روز، 26 شهریور، که ما مراجعه کردیم، گفتند 2، سه روز دیگر آزاد می‌شوند. اما بازهم این اتفاق رخ نداد و به ما گفتند که هنوز گزارش کارشناس پرونده نرسیده است.»
برادر زهره دادرس درباره نوع مواجه بازپرس پرونده نیز بیان کرد: «هر بار که مراجعه می‌کنیم، بازپرس می‌گوید من قرار آزادی به قید وثیقه را لغو نکرده‌ام اما تا زمانی که گزارش کارشناس پرونده نرسد، نمی‌توانیم آزادشان کنیم. در حقیقت در حال حاضر تنها مانع آزادی زهره دادرس، نرسیدن گزارش ضابط پرونده است.»
مجید دادرس تصریح کرد: «شخصا باتوجه به صحبت‌هایی که با بازپرس پرونده، معاون دادستان و دادستان داشته‌ام، معتقدم که دستگاه قضائی هم خواستار آزادی همه بازداشتی‌های گیلان است اما نرسیدن گزارش ضابط پرونده مانع این امر شده است.»
او با بیان اینکه «ما راهی برای پیگیری از ضابط پرونده نداریم»، گفت: «از 41 روز پیش که زهره دادرس در بازداشت است، فقط 2 تماس 30 ثانیه‌ای داشته است. یکبار هم ملاقات کابینی به ما دادند. ما خبر دیگری از او نداریم.

زهره دادرس کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه تهران دارد و حالا در کنار فروغ سمیع‌نیا و سارا جهانی همچنان در شرایطی در بازداشت به سر می‌برد که قرار آزادی‌شان به قید وثیقه صادر شده اما خبری از آزادی نیست».


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
ديد‌بان آزار
Photo
🔹مجموعه‌ یادداشت‌‌هایی از فمینیست‌ها و فعالان و حقوق زنان برای الهه محمدی و نیلوفر حامدی

🔹تجسمی از تحقق آرمان «فمینیستی‌زیستن»

جمعی از فمینیست‌ها و فعالان حقوق زنان، یک سال پس از بازداشت الهه محمدی و نیلوفر حامدی، یادداشت‌هایی را درباره و برای آنها نوشته‌‌اند. متن کامل را می‌توانید در لینک درج‌شده در استوری بخوانید.

«الف»: الهه و نیلوفر عزیز، «یک وطن اندوه» و «این گزارش تنش درد می‌کند» را دوباره خواندم. این ‌روزها زیاد بازنشرشان دادند. هردوشان در دو سال پیاپی در روزهای مشخصی فضای مجازی را گرفتند. حقشان بود. حق صاحبان یک وطن اندوه و بدن‌هایی که هنوز درد می‌کنند و شما، شمایی که سهم زیادی برداشتید از این اندوه و درد. من فکر می‌کنم اندوه باید بتواند راهی به بیرون پیدا کند. آدم‌هایی که این اندوه را، به هرشکلی از اشکال مادی مثل نوشتن، نواختن، گفتن، ساختن و غیره، درمی‌آورند حتما راهی به رهایی پیدا می‌کنند. نه صرفا برای خودشان که جمعی. در این سال‌ها ما فقط یک وطن اندوه نداشتیم، چندین وطن اندوه داشتیم. شما را در برخی از آنها دیده بودم؛ ملتهب و جاری، پراحساس و بااراده. در تلاش برای گره‌زدن وضعیت به امر کلی‌تر، به افرادی بیشتر. زیبایی در شما همین است. در همین پراحساس‌بودنتان؛ حس‌های مبهم پرزور که برای آشکار‌کردن و معنا‌دادن به آنها دست‌به‌کار می‌شوید. فمینیست‌ها همین کار را می‌کنند. احساسات بی‌نام ولی پرتکرار و دردناک را معنا می‌دهند، سال‌ها بعد ما می‌خوانیم‌شان و خودمان را در آنها پیدا می‌کنیم و چه لذتی. من و بسیاری دیگر خودمان را در گزارش‌های شما دیدیم، در شمایی که سعی داشتید به آن حس گیج، به آن خشم و به آن لحظات مبهم دردناک که در اوج بودند، معنا دهید. سالی که گذشت بی‌ذره‌ای اغراق، شما در لحظات زیادی با ما بودید. به مکان‌های خیلی زیادی سفر کردید. از جای‌جای ایران تا قاره‌های مختلف. آنچه اما شما از سر گذراندید خاص و یگانه در حافظه تن‌تان ثبت شده. شاید از آن هم بتوانید معنایی جمعی بیرون بکشید و به سوی عالم بیرون رهسپارش کنید. در انتظار رویتان، ما و امیدواری.

طرح: روشنک روزبهانی

متن کامل:

https://harasswatch.com/news/2204/
@harasswatch
🔹برای هما، هاله و همه نام‌هایی که نمی‌دانیم

نویسنده: مهتاب محمودی

در یک سالگی خیزش «زن، زندگی، آزادی» و به دنبال سرکوب گسترده دانشجویان و تشکل‌های دانشجویی شاهد موج دیگری از پاکسازی دانشگاه‌ها و تصفیه استادان هستیم. هرروز نام‌های جدیدی بر فهرست بلندبالای استادان دانشگاه‌ها در سراسر کشور که تحت عناوینی مختلف و با بهانه‌های مختلفی از دانشگاه‌ها «پاکسازی» شدند افزوده می‌شود.

نظام آموزشی اعم ازدانشگاه‌ها و مدارس، به مثابه آپاراتوس‌های ایدئولوژیک دولت که می‌بایست عهده‌دار تولید و انضباط‌بخشی سوژه‌های رام، فرمانبر و ایدئال و تداوم‌بخش ایدئولوژی و نظم اجتماعی مسلط باشند، از همان نخستین سال‌های انقلاب دستخوش تحول و «انقلاب فرهنگی» شد. گرچه اصطلاح «انقلاب فرهنگی» عمدتا برای توصیف رویدادها و فرایندهایی به کار برده می‌شود که با هدف اسلامی‌سازی و پاکسازی دانشگاه‌ها از استادان و دانشجویان دگراندیش سیاسی و عقیدتی و به ویژه چپ‌ها در سال‌های نخست پس از انقلاب و به ویژه در سال‌های ۵۹-۶۲ رخ دادند اما در اینجا مقصود از «انقلاب فرهنگی» مجموعه‌ای از  فرآیندها و سازوکارهایی است که نظام آموزشی اعم از آموزش پایه و عالی را نه از خلال تغییراتی که در یک بازه زمانی پایان یافته در گذشته رخ داده‌اند که از طریق اعمال مداوم انواع تکنیک‌ها و در فرایندهای پیوسته در حال شدن دائما تنظیم می‌کند.

این فرایندهای نظام‌مند فرودست‌سازی و امتیازبخشی در همان ابتدا با محروم‌سازی بهائیان از تحصیل و تعلیق، اخراج و ستاره‌دار کردن کثیری از دانشجویان به دلایل سیاسی و عقیدتی عده‌ای را از ورود به دانشگاه منع کرده و می‌کنند. در میان دانش‌آموختگان نیز بسیاری دیگر به ویژه از میان زنان و چپ‌ها و اقلیت‌ها به رغم صلاحیت علمی حتی از نزدیک شدن به پروسه‌های جذب هیئت علمی اجتناب می‌کنند چرا که می‌دانند در سایه نظم نابرابری‌ساز حاکم بر نهاد دانشگاه در ایران بدون ابراز وفاداری و سرپردگی کامل به گفتمان سیاسی-دینی مسلط و اجرای مداوم هنجارهای آن از هر امکانی برای ورود به سیستم دانشگاهی و تدریس محروم خواهند بود. به ویژه زنان تخطی‌کننده از هنجارهای جنسیتی گفتمان مسلط جمهوری اسلامی که بدن‌هاشان رویت‌پذیرترین شکل هنجارشکنی است و حتی با داشتن درخشان‌ترین سوابق علمی و آکادمیک از همان ابتدا امکانی برای ورود به جایگاه استادی ندارند که بعدها با خبر اخراجشان نامشان را به عنوان اساتید اخراجی و محذوف بشناسیم و به حذفشان اعتراضی کنیم.

زنانی که از الگوی «زن ایدئال» گفتمان جنسیتی جمهوری تخطی می‌کنند، در نهایت حتی در صورت تلاش برای اجرای هنجارهای پوششی و تلاش برای گذر از هزارتوی مهیب فرایندهای جذب هیئت علمی در نهایت به طرق دیگری حذف خواهند. هاله لاجوردی یکی از نمونه‌های مشهور در میان بسیاری از زنان محذوفی است که نامشان را نمی‌دانیم. زنی که در سال ۸۸ از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران «پاکسازی شد» و خیلی‌ها نامش را از یاد برده بودند، تا روزی که در انزوای سال‌های پس از پاکسازی از دانشگاه خودش را کشت یا چنان که بسیاری به درستی می‌گویند او را تدریجی کشتند. خبر مرگ او جامعه دانشگاهی و به ویژه پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی را در بهت فرو برد. پس از اخراج در سال ۸۸ و انزوای پس از آن، هاله از نوشتن دست کشید و تا سال‌ها کمتر کسی از احوالاتش خبر داشت تا اینکه در بهمن ۹۹ به زندگی‌اش پایان داد. گفته می‌شود در جلساتی که دفتر گزینش برای او ترتیب داده بود به خاطر زن‌بودنش مورد تهدید و تحقیر قرار گرفت و با کشاندن پای سبک زندگی‌اش به آن جلسات اهرمی برای اعمال فشار، تحقیر و خشونت بر او ساختند.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2205/

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 عدم آزادی فروغ سمیع‌نیا، علی‌رغم ابلاغ وثیقه

فروغ سمیع‌نیا، فعال حقوق زنان، تنها فرد بازداشتی پرونده فعالان زنان گیلان است که علی‌رغم ابلاغ وثیقه توسط دادسرای عمومی و انقلاب رشت، کماکان در بازداشت به‌سر می‌برد و با آزادی وی موافقت نشده است.

صبح روز ۲۵ مردادماه، ۱۲ نفر از فعالان حقوق زنان و سایر فعالان سیاسی استان گیلان در شهرهای رشت، انزلی، لاهیجان و فومن بازداشت شدند. تا با امروز، تمامی بازداشت شدگان این پرونده با تودیع قرار وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی از بندهای مختلف زندان لاکان رشت آزاد شدند.

⚪️ فروغ سمیع‌نیا، علی‌رغم دریافت ابلاغ قرار وثیقه طی ۵ روز گذشته، اما همچنان به‌صورت بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به‌سر می‌برد.

صبح امروز یکشنبه ۹ مهرماه، خانواده‌ی فروغ سمیع‌نیا جهت پیگیری وضعیت وی به دادسرای عمومی و انقلاب رشت مراجعه کردند، اما طبق گفته‌های بازپرس، روز دقیقی برای آزادی وی وجود ندارد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🔹بدن زنان به‌مثابه فضا/بدن زنان در فضای شهری

نویسنده: زهره رجبی

این مقاله به دنبال درک و  دریافت این موضوع است که چطور زنان در تهران بعد از قتل حکومتی مهسا و اعتراض‌های گسترده علیه حجاب اجباری در سراسر ایران، بر ترس خود غلبه می‌کنند و در احاطه سرودهای شورانگیز، عکس‌ها و فیگورهای سایر زنان مبارز (برگرفته از مقاله انقلاب فیگوراتیو زنان، سایت دیدبان آزار، ۱۴۰۱) در قلب فضاهای شهری قرار می‌گیرند. این تجربه لحظاتِ «آنجا»بودن، در خیابان بودن بدون حجاب چگونه است؟

بنجامین شپارد در مقاله‌ای اشاره می‌کند: «در ارتباط با جنبش‌های اجتماعی، شوخ‌طبعی و لذت خرابکارانه، سیستم‌های قدرت را مختل می کند، رهایی می‌بخشد و خلع سلاح می‌کند» (کریچلی، هولت، مورال، سندرز). دقیقا کاری که بازیگران اجتماعی به‌ویژه دختران جوان ایرانی انجام می‌دهند و از طریق طنز و بازی، قواعد بازی زندگی مدرن را به چالش می‌کشند و راه‌های بدیل‌تری را برای تصویر‌کردن واقعیت اجتماعی برجسته می‌کنند. این حضور خیابانی و رویداد را می‌توان یک تجربه تعاملی زنده از کلمه، صدا و حرکت توصیف کرد.

در این مقاله گفت‌و‌گوهایی با چند زن جوان در تهران درباره این عصیان و غلبه بر ترس  و حضور بی‌حجاب در فضاهای شهری و اعتراضات گسترده علیه حجاب اجباری صورت گرفته است. برای تحلیل این ترس به نظریات جغرافی‌دانان فمینیست مراجعه و به تحلیل تقاطعی تجربه ترس در فضاهای عمومی پرداخته شده است. 

بواسطه مصاحبه با زنانی که پس از قتل مهسا، شیوه‌ای متفاوت از حضور در فضاهای شهری تهران را تجربه می‌کنند و با تکیه بر مفهوم تلاقی و ابعاد چندگانه قدرت، می‌توان تحلیل و درک بهتری از تجربه زنان از ترس در فضای عمومی بدست آورد. تهران در ماه‌های بهمن و اسفند ۱۴۰۱ برای این مطالعه موردی انتخاب و با زنان ۱۸ سال به بالا در فضاهای عمومی شهر تهران مصاحبه شده است.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2206/
@harasswatch
2024/09/22 05:37:22
Back to Top
HTML Embed Code: