🔹درباره حضور بیحجاب در شهر
🔹لذت خرابکارانه نافرمانی مدنی
نویسنده: زهره رجبی
اولینبار با خواهرزادهام بودم که تجربهاش کردم، بعد از اینکه روسریام خودبهخود افتاد و دیگر نپوشیدم. (احساسات متناقضی داشتم، هرچندگاهی در گذشته در فضاهای شهری بیروسری بودم، اما اینکه تصمیم بگیرم هیچکجا؛ در تاکسی، اتوبوس، مطب دکتر، داروخانه، وقتهایی که دنبال خواهرزادهام در مدرسه میروم، اصلا روسری نپوشم برایم عملی چالشی، گاهی ترسناک و بیشتر قدرتبرانگیزبود.)
سالها پیش، زمان دانشجویی، روسری پوشیدن به جای مقنعه در دانشگاه برایمان تغییر بزرگی بود و حالا در آستانه چهلسالگی و سالها زندگی زیر سایه سرکوب و ترس از جمهوری اسلامی، مدرسه و جامعه، در حال تجربه تغییر بزرگی در برابر همین جامعه هستیم. سرپیچی از قوانین ظالمانهای که همیشه ما زنان را بهعنوان نیمی از جامعه، ندیده است، سرپیچی از قوانین سرکوبگرانهای که بدیهیترین حقوق ما را نادیده گرفته و مبارزه همواره برای ابتداییترین حقوق انسانی، ما را به این مقطع مهم و ارزشمند و تاریخی رساند.
آنشب وقتی به گاردیهای نزدیک چارسو رسیدیم؛ دیدم گاردیها به من نپریدند، پس دستم که رفته بود سمت روسریام برای پوشیدنش ناخودآگاه متوقف شد. هنوز ترس و هیجان داشتم، ولی شلوغی آن محدوده مانع از این شد که ترسم ادامه پیدا کند. از محدوده جمهوری تا ولیعصر تقریبا تنها زن بدون حجاب بودم و حضور مغازهدارهای مرد و نگاهشان سنگین بود، به هرحال، تازه بیست روز از حوادث تلخ بعد از قتل مهسا امینی گذشته بود.
از فردای آن روز زمانهایی که خودم به تنهایی در شهر رفتوآمد میکردم، هم میترسیدم و هم عصبانی بودم از حضور گارد و نیروهای ضدشورش در هر کوی و برزنی. بعضی از رانندهتاکسیها حمایتکننده برخورد میکردند. یکی به شوخی میگفت: «نباید ازت کرایه بگیرم باید هوای انقلابیونو داشته باشیم.» راننده یک ماشین شخصی که حتی از من کرایه نگرفت گفت: «از بیحجابا نمیگیرم.»
یک روز میدان ونک بودیم. خلوت بود، ظهر جمعه. گاردها کل میدان و فضاهای اطرافش را قرق کرده بودند، نیلو گفت «نمیترسی؟» گفتم «میترسم، اما قصد ندارم روسری سر کنم. تو هم خودت تصمیم بگیر... .»
https://harasswatch.com/news/2127/
🔹لذت خرابکارانه نافرمانی مدنی
نویسنده: زهره رجبی
اولینبار با خواهرزادهام بودم که تجربهاش کردم، بعد از اینکه روسریام خودبهخود افتاد و دیگر نپوشیدم. (احساسات متناقضی داشتم، هرچندگاهی در گذشته در فضاهای شهری بیروسری بودم، اما اینکه تصمیم بگیرم هیچکجا؛ در تاکسی، اتوبوس، مطب دکتر، داروخانه، وقتهایی که دنبال خواهرزادهام در مدرسه میروم، اصلا روسری نپوشم برایم عملی چالشی، گاهی ترسناک و بیشتر قدرتبرانگیزبود.)
سالها پیش، زمان دانشجویی، روسری پوشیدن به جای مقنعه در دانشگاه برایمان تغییر بزرگی بود و حالا در آستانه چهلسالگی و سالها زندگی زیر سایه سرکوب و ترس از جمهوری اسلامی، مدرسه و جامعه، در حال تجربه تغییر بزرگی در برابر همین جامعه هستیم. سرپیچی از قوانین ظالمانهای که همیشه ما زنان را بهعنوان نیمی از جامعه، ندیده است، سرپیچی از قوانین سرکوبگرانهای که بدیهیترین حقوق ما را نادیده گرفته و مبارزه همواره برای ابتداییترین حقوق انسانی، ما را به این مقطع مهم و ارزشمند و تاریخی رساند.
آنشب وقتی به گاردیهای نزدیک چارسو رسیدیم؛ دیدم گاردیها به من نپریدند، پس دستم که رفته بود سمت روسریام برای پوشیدنش ناخودآگاه متوقف شد. هنوز ترس و هیجان داشتم، ولی شلوغی آن محدوده مانع از این شد که ترسم ادامه پیدا کند. از محدوده جمهوری تا ولیعصر تقریبا تنها زن بدون حجاب بودم و حضور مغازهدارهای مرد و نگاهشان سنگین بود، به هرحال، تازه بیست روز از حوادث تلخ بعد از قتل مهسا امینی گذشته بود.
از فردای آن روز زمانهایی که خودم به تنهایی در شهر رفتوآمد میکردم، هم میترسیدم و هم عصبانی بودم از حضور گارد و نیروهای ضدشورش در هر کوی و برزنی. بعضی از رانندهتاکسیها حمایتکننده برخورد میکردند. یکی به شوخی میگفت: «نباید ازت کرایه بگیرم باید هوای انقلابیونو داشته باشیم.» راننده یک ماشین شخصی که حتی از من کرایه نگرفت گفت: «از بیحجابا نمیگیرم.»
یک روز میدان ونک بودیم. خلوت بود، ظهر جمعه. گاردها کل میدان و فضاهای اطرافش را قرق کرده بودند، نیلو گفت «نمیترسی؟» گفتم «میترسم، اما قصد ندارم روسری سر کنم. تو هم خودت تصمیم بگیر... .»
https://harasswatch.com/news/2127/
هرس واچ | دیدبان آزار
لذت خرابکارانه نافرمانی مدنی
اتفاقها و حوادث ماههای اخیر در ایران سرعت بالایی دارد و این یادداشت مربوط به اواسط مهر تا اواسط آبانماه است. زمانی که چند روزی در متن جامعه بودم و میتوانستم صاحب تجارب عینی خود باشم.
ديدبان آزار
Photo
با پایان یافتن تعطیلات نوروزی، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه از سر گرفته شده است. دیروز مدرسهای در نقده آذربایجان شرقی و امروز در تبریز و اصفهان. با گذشت ۵ ماه از آغاز مسمومیتهای سریالی دانشآموزان که شهر قم نقطه شروع آن بود، عاملان این حملات در مصونیت به جنایات خود ادامه میدهند و هراس و حس ناامنی را در دانشآموزان و خانوادههایشان تشدید میکنند.
در همین حین وزارت آموزش و پرورش، در بیانیهای برنامههای خود را برای «نهادینهسازی حجاب و عفاف در مدارس» و «ایجاد باور قلبی به حجاب در دانشآموزان» شرح داده و ضمن قدردانی از دانشآموزان و خانوادههای «فهیم» که به مقررات پوشش پایبندند اعلام کرده است: «آموزش و پرورش همواره به دنبال ایجاد فضای امن و مناسب تربیتی بوده تا دانش آموزان در یک محیط بانشاط و سالم ضمن ارتقای سواد و تجربه فردی و اجتماعی، در موقعیتهای ویژه تربیتی قرار بگیرند و فردای جامعه ایران اسلامی را از انسانهای شریف و تربیتیافته در مکتب متعالی اسلام برخوردار سازند، از این رو بر اساس قوانین و مقررات از ارائه خدمات آموزشی به معدود دانش آموزانی که قوانین و مقررات پوششی در مدارس را رعایت ننمایند، معذور خواهد بود.»
محمد حبیبی از فعالان صنفی معلمان در واکنش به این بیانیه نوشته است: «میخواهید هزاران دانشآموز دختر را از آموزش محروم کنید؟ خودتان میدانید که طرحهایتان پیش از اجرا محکوم به شکست است چرا که نه به حجاب اجباری جزئی از زندگی این دختران است.»
بیانیه هشداربرانگیز آموزش و پرورش، بیش از پیش ارتباط میان حملات شیمیایی به مدارس و مبارزات دختران دانشآموز در خلال خیزش ژینا را فاش میکند. حبیبی پیشتر نوشته بود که «مسمومیتهای سریالی نه خودسرانه است و نه اتفاقی. بازپسگیری دستاورد آزادی پوشش، نیازمند افزایش هراس عمومی است.» معلمان با انتشار فراخوان عمومی و برگزاری تجمعات سراسری در روز ۱۶ اسفندماه، پای حقوق دانشآموزان ایستادند و کوشیدند تاکتیکهای هراسزا را بیاثر کنند.
گروه جوانه در متنی با عنوان «چه کسی از مدارس دخترانه میترسد نوشته است: «با توجه به تجربه و آموختههای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، لازم است خود با تکیه بر توان فردی و جمعی برای مقابله با این عمل تروریستی زنستیزانه دستبهکار شویم؛ با اعتراض، اعتصاب و تشکیل کمیتههای دانشآموزی، معلمان و والدین با هدف اطلاعرسانی، آگاهیبخشی، هماهنگی، تصمیمگیری، تجمع، تحصن و جلب توجه رسانهای. همزمان، برای خنثیکردن اهداف این عمل جنایتکارانه باید متوجه انگیزههای پنهان آن، زوایایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند و تبعاتش بر دانشآموزان و مدارس نیز باشیم.»
در همین حین وزارت آموزش و پرورش، در بیانیهای برنامههای خود را برای «نهادینهسازی حجاب و عفاف در مدارس» و «ایجاد باور قلبی به حجاب در دانشآموزان» شرح داده و ضمن قدردانی از دانشآموزان و خانوادههای «فهیم» که به مقررات پوشش پایبندند اعلام کرده است: «آموزش و پرورش همواره به دنبال ایجاد فضای امن و مناسب تربیتی بوده تا دانش آموزان در یک محیط بانشاط و سالم ضمن ارتقای سواد و تجربه فردی و اجتماعی، در موقعیتهای ویژه تربیتی قرار بگیرند و فردای جامعه ایران اسلامی را از انسانهای شریف و تربیتیافته در مکتب متعالی اسلام برخوردار سازند، از این رو بر اساس قوانین و مقررات از ارائه خدمات آموزشی به معدود دانش آموزانی که قوانین و مقررات پوششی در مدارس را رعایت ننمایند، معذور خواهد بود.»
محمد حبیبی از فعالان صنفی معلمان در واکنش به این بیانیه نوشته است: «میخواهید هزاران دانشآموز دختر را از آموزش محروم کنید؟ خودتان میدانید که طرحهایتان پیش از اجرا محکوم به شکست است چرا که نه به حجاب اجباری جزئی از زندگی این دختران است.»
بیانیه هشداربرانگیز آموزش و پرورش، بیش از پیش ارتباط میان حملات شیمیایی به مدارس و مبارزات دختران دانشآموز در خلال خیزش ژینا را فاش میکند. حبیبی پیشتر نوشته بود که «مسمومیتهای سریالی نه خودسرانه است و نه اتفاقی. بازپسگیری دستاورد آزادی پوشش، نیازمند افزایش هراس عمومی است.» معلمان با انتشار فراخوان عمومی و برگزاری تجمعات سراسری در روز ۱۶ اسفندماه، پای حقوق دانشآموزان ایستادند و کوشیدند تاکتیکهای هراسزا را بیاثر کنند.
گروه جوانه در متنی با عنوان «چه کسی از مدارس دخترانه میترسد نوشته است: «با توجه به تجربه و آموختههای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، لازم است خود با تکیه بر توان فردی و جمعی برای مقابله با این عمل تروریستی زنستیزانه دستبهکار شویم؛ با اعتراض، اعتصاب و تشکیل کمیتههای دانشآموزی، معلمان و والدین با هدف اطلاعرسانی، آگاهیبخشی، هماهنگی، تصمیمگیری، تجمع، تحصن و جلب توجه رسانهای. همزمان، برای خنثیکردن اهداف این عمل جنایتکارانه باید متوجه انگیزههای پنهان آن، زوایایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند و تبعاتش بر دانشآموزان و مدارس نیز باشیم.»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهاره هدایت در زندان اوین ۴۲ساله شد.
امروز پنجشنبه ۱۷ فروردین، جمعی از اعضای کتابخانه ملی در اعتراض به حجاب اجباری و تعلیق برخی اعضا به علت حجاب، در محوطهی کتابخانه تحصن کرده و شعارِ «نه روسری، نه توسری، آزادی و برابری»، «هر یه نفر تعلیق شه، هزار نفر پشتشه»، «زن و مرد کنار هم علیه حجاب اجباری»، «زن، زندگی، آزادی»، «رهایی حقِ ماست، قدرتِ ما جمعِ ماست»، «بیکاری، بیگاری، حجابِ زن اجباری»، «فکر نکنی امروزه، قرار ما هر روزه» و «نترسید نترسید، ما همه باهم هستیم» سر دادهاند.
برخی اعضای مرد نیز در همبستگی با زنان روسری سر کرده و در آخر روسریها را در حوض پرتاب کردهاند. چندی پیش ۹۰۰ تن از اعضای کتابخانهی ملی نامهای در اعتراض به تعلیق عضویت برخی اعضا به علت حجاب برای ریاست سازمان فرستادهاند اما تاکنون نهتنها پاسخی از ایشان دریافت نکردهاند، بلکه تعدادی دیگر از اعضا را نیز تعلیق کردهاند.
برخی اعضای مرد نیز در همبستگی با زنان روسری سر کرده و در آخر روسریها را در حوض پرتاب کردهاند. چندی پیش ۹۰۰ تن از اعضای کتابخانهی ملی نامهای در اعتراض به تعلیق عضویت برخی اعضا به علت حجاب برای ریاست سازمان فرستادهاند اما تاکنون نهتنها پاسخی از ایشان دریافت نکردهاند، بلکه تعدادی دیگر از اعضا را نیز تعلیق کردهاند.
🔹«سهشنبه سیاه» و تعلیق حق تحصیل دانشجویان
🔹«صدای مردم شدیم/تعلیق و مسموم شدیم»
دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی روز ۱۶ اسفندماه را «سهشنبه سیاه» نامگذاری کردهاند. در این روز دانشجویان در اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس و همچنین تعلیق تعدادی از دانشجویان علامه در خلال خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در این دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند. به گزارش انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه، خشونتی که ماموران حراست علیه معترضین بهکار بستهاند بیسابقه بوده است.
این تجمع به دنبال فراخوانی که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برای برگزاری تجمعات سراسری در اعتراض به مسمومیت دانشآموزان منتشر کرده بود برگزار شد. دانشجویان متحد، حمایت خود را از این فراخوان اعلام کرده و نوشته بودند: «موج بنیادگرایی را تنها صفوف متشکل و بههمپیوسته جامعه مدنی متوقف میکند. در برابر حملات شیمیایی بنیادگرایان به مدارس دخترانه که بیش از یک قرن مبارزات زنان ایران برای حق تحصیل را نشانه رفته است، ابتکارات نهادهای مستقل مدنی برای مقابله با آن، چراغ امیدی است که الهامبخش سایر کنشها و مقاومتها خواهد بود.»
به گزارش دانشجویان متحد «در حینی که شعار "زن، زندگی، آزادی" سر داده میشد، حامد اسدی رئیس حراست، داوود پاکپور و محمود مقیسه از معاونان حراست همراه عده زیادی از لباس شخصیها، به سمت تعدادی از دانشجویان حمله میبرند و همراه با توهین آنها را به سمت در دانشگاه میکشانند و پلاکاردها را با زور از دست دانشجویان در میآورند و زیر پا میاندازند. محمود مقیسه نیز در این هنگام پلاکارد حاوی شعار "زن، زندگی، آزادی" را زیر پا میگذارد.»
یکی از دانشجویان در صفحه انجمن آزاداندیش علامه گزارش داده: «مقیسه و اسدی به طرز وحشیانهای به دانشجویان حمله میکردند. مقیسه که در تجمعات قبلی، فحشهای جنسی و رکیکی به دختران دانشجو میداد، اینبار هم تهدیدشان کرد و از آنها فیلم گرفت.»
روز ۱۶ اسفند، دانشجویان دانشگاه علومپزشکی تبریز هم در اعتراض به مسمومیت سریالی دانشآموزان تجمع کردند. پس از این تجمع، ۳۷ نفر از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شدند و در خطر تعلیق از دانشگاه و محرومیت طولانیمدت از حق تحصیل قرار دارند. از این رو، روز جمعه، ۱۸ فروردین، ساعت ۸ شب، دانشجویان در فضای مجازی علیه سرکوب در دانشگاه و در دفاع از حق تحصیل نوشتند.
https://harasswatch.com/news/2136/
🔹«صدای مردم شدیم/تعلیق و مسموم شدیم»
دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی روز ۱۶ اسفندماه را «سهشنبه سیاه» نامگذاری کردهاند. در این روز دانشجویان در اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس و همچنین تعلیق تعدادی از دانشجویان علامه در خلال خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در این دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند. به گزارش انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه، خشونتی که ماموران حراست علیه معترضین بهکار بستهاند بیسابقه بوده است.
این تجمع به دنبال فراخوانی که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برای برگزاری تجمعات سراسری در اعتراض به مسمومیت دانشآموزان منتشر کرده بود برگزار شد. دانشجویان متحد، حمایت خود را از این فراخوان اعلام کرده و نوشته بودند: «موج بنیادگرایی را تنها صفوف متشکل و بههمپیوسته جامعه مدنی متوقف میکند. در برابر حملات شیمیایی بنیادگرایان به مدارس دخترانه که بیش از یک قرن مبارزات زنان ایران برای حق تحصیل را نشانه رفته است، ابتکارات نهادهای مستقل مدنی برای مقابله با آن، چراغ امیدی است که الهامبخش سایر کنشها و مقاومتها خواهد بود.»
به گزارش دانشجویان متحد «در حینی که شعار "زن، زندگی، آزادی" سر داده میشد، حامد اسدی رئیس حراست، داوود پاکپور و محمود مقیسه از معاونان حراست همراه عده زیادی از لباس شخصیها، به سمت تعدادی از دانشجویان حمله میبرند و همراه با توهین آنها را به سمت در دانشگاه میکشانند و پلاکاردها را با زور از دست دانشجویان در میآورند و زیر پا میاندازند. محمود مقیسه نیز در این هنگام پلاکارد حاوی شعار "زن، زندگی، آزادی" را زیر پا میگذارد.»
یکی از دانشجویان در صفحه انجمن آزاداندیش علامه گزارش داده: «مقیسه و اسدی به طرز وحشیانهای به دانشجویان حمله میکردند. مقیسه که در تجمعات قبلی، فحشهای جنسی و رکیکی به دختران دانشجو میداد، اینبار هم تهدیدشان کرد و از آنها فیلم گرفت.»
روز ۱۶ اسفند، دانشجویان دانشگاه علومپزشکی تبریز هم در اعتراض به مسمومیت سریالی دانشآموزان تجمع کردند. پس از این تجمع، ۳۷ نفر از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شدند و در خطر تعلیق از دانشگاه و محرومیت طولانیمدت از حق تحصیل قرار دارند. از این رو، روز جمعه، ۱۸ فروردین، ساعت ۸ شب، دانشجویان در فضای مجازی علیه سرکوب در دانشگاه و در دفاع از حق تحصیل نوشتند.
https://harasswatch.com/news/2136/
هرس واچ | دیدبان آزار
«صدای مردم شدیم، تعلیق و مسموم شدیم»
دانشجویان علامه طباطبایی روز 16 اسفندماه را «سهشنبه سیاه» نامگذاری کردهاند. در این روز دانشجویان در اعتراض به حملات شیمیایی به مدارس و همچنین تعلیق تعدادی از دانشجویان علامه در خلال خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در این دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند
از صفحه همسر #نیلوفر_حامدی:
۲۰۰ روز گذشت. ۸۷ روز در اوین و ۱۱۳ روز در قرچک. ۲۰۰ روز بلاتکلیفی. مدتهاست پرونده نیلوفر به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی رفته اما حتی تاریخ رسیدگی به پرونده هم مشخص نیست.
وثیقه هم برای آزادی موقت تعیین نمیشود. وکیل هم هنوز نتوانسته پرونده را بخواند. ۲۰۰ روز از بازداشت «موقت» #نیلوفر_حامدی گذشت.
درحال حاضر در بند هشت زندان قرچک فقط هفت زندانی حضور دارند و نیلوفر و همبندیهایش حتی نمیدانند که قرار است در همین زندان بمانند یا به اوین منتقل شوند. ۲۰۰ روز بلاتکلیفی.
۲۰۰ روز گذشت. ۸۷ روز در اوین و ۱۱۳ روز در قرچک. ۲۰۰ روز بلاتکلیفی. مدتهاست پرونده نیلوفر به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی رفته اما حتی تاریخ رسیدگی به پرونده هم مشخص نیست.
وثیقه هم برای آزادی موقت تعیین نمیشود. وکیل هم هنوز نتوانسته پرونده را بخواند. ۲۰۰ روز از بازداشت «موقت» #نیلوفر_حامدی گذشت.
درحال حاضر در بند هشت زندان قرچک فقط هفت زندانی حضور دارند و نیلوفر و همبندیهایش حتی نمیدانند که قرار است در همین زندان بمانند یا به اوین منتقل شوند. ۲۰۰ روز بلاتکلیفی.
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
#خبر
🟥◾️تجمع دانشجویان در اعتراض به تهدید و سرکوب حراست به بهانه حجاب در دانشگاه؛ دانشگاه شهید بهشتی.
با بازگشت دانشجویان به دانشگاهها، تذکر و تهدید حراست در خصوص رعایت حجاب گستردهتر شده است. بنا بر اخبار واصله در دانشگاه بهشتی پس از جمعآوری میز و صندلی کتابخانه دانشگاه و محروم کردن دانشجویان از فضای مطالعه مشترک، اینبار حراست دانشگاه در اقدامی عجیب به دانشجویان دختری که شال بر سر داشتهاند تذکر داده و مقنعه هدیه میدهد!
همچنین گفته میشود حراست مانع از حضور دانشجویان در آلاچیقهای دانشگاه شده است.
دانشجویان علیرغم فشار و سرکوب مداوم حراست، دیروز ۱۹ فروردین تجمع کردند و شعار «نه روسری نه توسری، ازادی و برابری» سر دادند.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_بهشتی
#اعتراضات_دانشجویی
4⃣7⃣2⃣6⃣
🆔@senfi_uni_iran
🟥◾️تجمع دانشجویان در اعتراض به تهدید و سرکوب حراست به بهانه حجاب در دانشگاه؛ دانشگاه شهید بهشتی.
با بازگشت دانشجویان به دانشگاهها، تذکر و تهدید حراست در خصوص رعایت حجاب گستردهتر شده است. بنا بر اخبار واصله در دانشگاه بهشتی پس از جمعآوری میز و صندلی کتابخانه دانشگاه و محروم کردن دانشجویان از فضای مطالعه مشترک، اینبار حراست دانشگاه در اقدامی عجیب به دانشجویان دختری که شال بر سر داشتهاند تذکر داده و مقنعه هدیه میدهد!
همچنین گفته میشود حراست مانع از حضور دانشجویان در آلاچیقهای دانشگاه شده است.
دانشجویان علیرغم فشار و سرکوب مداوم حراست، دیروز ۱۹ فروردین تجمع کردند و شعار «نه روسری نه توسری، ازادی و برابری» سر دادند.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_بهشتی
#اعتراضات_دانشجویی
4⃣7⃣2⃣6⃣
🆔@senfi_uni_iran