Telegram Web Link
Forwarded from کلکتیو ۹۸
در مورد حمله یک فرد مسلح به فعالین کرد در پاریس؛ سه کشته و شش زخمی

کلکتیو ۹۸

برش هایی از متن 👇🏿

🔻امروز جمعه ۲۳ دسامبر فردی مسلح به مرکز فرهنگی احمد کایا در پاریس حمله کرد. امروز بنا بود نشستی مهم با حضور شصت زن کُرد در این مرکز برای سازماندهی یادبود دهمین سالگرد قتل سه فعال زن کرد در پاریس در نهم ژانویه سال ۲۰۱۳ (سکینه جانسز، فیدان دوغان و لیلا سویلمز) که در همین محله روی داده بود، برگزار شود که به علت مشکلات مترو یک ساعت به تاخیر افتاد. بنظر میرسد که قاتل از این جلسه اطلاع داشته است و عمدا این ساعت را انتخاب کرده اما از تاخیر مترو بی اطلاع مانده. از آنجا که قاتل در زمان رسیدنش با جمعیت زیادی در مرکز مواجه نشده، پس از تیراندازی از جلوی در ورودی مرکز احمد کایا، فرد مسلح به رستوران کردی آن طرف خیابان (اوستا) رفته و سپس به آرایشگاه مجاور نیز حمله می کند. همۀ شواهد و قرائن حاکی از این است که برعکس آنچه رسانه‌های جریان اصلی و پروپاگاندای ترکیه دارند جا میندازند، این نه حمله‌ای صرفاً نژادپرستانه بلکه اقدامی سیاسی است که به وضوح کردها و مشخصا فعالین مرکز احمد کایا را هدف قرار داده است. چه کسی بهتر از فردی با این مشخصات که بتواند ذهن ها را به جای «کردکشی» و «زن کشی» سیستماتیک دولتی توسط ترکیه، به سمت نوعی اقدام نژادپرستانه «فردی» ببرد؟ گرگی تنها که ازقضا فقط به شکار کرد‌ها رفته؟!

🔻همچون سالهای اخیر دولت ترکیه اینبار در آستانه انتخابات ملی و به دنبال لشگرکشی به روژآوا در سوریه به منظور اشغال این بخش از کردستان، کشتار فعالان در خارج از مرزهایش را پروژه ای سیاسی برای کنترل اوضاع پیش میبرد. امروز همزمان با کشتار پاریس، چندین عضو مهم حزب کردِ چپ (ه.د.پ) نیز در ترکیه دستگیر شده اند که بنظر نمیرسد اتفاقی باشد. پیام اردوغان روشن است: در صورت ادامه جنبش مقاومت کردستان، ما این قدرت را داریم که حتی فراتر از مرزهای ترکیه نیز امنیت را از شما کردها سلب کنیم، همان کاری که ایران و سوریه نیز به شکل های مختلفی علیه فعالان انجام میدهند. دولت هایی که خود مصداق تروریست اند، از این طریق سعی می کنند کردها را با نام «تروریسم» جرم انگاری کنند و فرصتی برای میلیتاریزه کردن کشور و سرکوب بیشتر بیابند تا بر بحران های اقتصادی-سیاسی واقعی شان سرپوش بگذارند. این شکل از خشونت دولتی، که بدون هیچ اعتنایی به کنوانسیون های جهانی و با همدستی دولت ها در سطح بین المللی در خاک کشورهای خارجی انجام میشود، همزمان ماهیت ریاکارانه و سرکوبگرانه نظم بین المللی مستقر موجود را نیز نشان میدهد. سکوت و بی اعتنایی کشورهای به اصطلاح دموکراتیک غربی و در موارد زیادی همکاری آنها با ترکیه و ایران و ... آن دلیل اصلی است که موجب میشود که این حوادث تلخ تکرار شوند و اروپا به حیاط خلوت ترور دولتی دیکتاتورهای اسلامی بدل شود

🔻لازم به یادآوری است که به دنبال رسانه ای شدن حمله امروز، جمعیت پرشماری از کردها و فعالین انترناسیونال در محله نزدیک واقعه تجمعی برگزار کردند که با درگیری با پلیس خاتمه پیدا کرد (ویدیوها و عکسها را ببینید). جمعیت خشمگین کردهای پاریس، دولت فرانسه را مقصر و همدست دولت ترکیه در این کشتار میداند. پلیس فرانسه نیز با خشونت تمام جمعیت حاضر را پراکنده و حتی یک نفر را دستگیر کرد. همزمان در شهرهای دیگر فرانسه و اروپا نیز کردها در اعتراض به ترور امروز پاریس به خیابان آمده اند.

در یکی از ویدیوهای این پست، تصویر هنرمند کرد «میر پرور» را میبینید که در مرکز احمد کایا فیلمبرداری شده است؛ او یکی از سه نفری است که در حمله امروز کشته شده است.

در ویدویو دیگر صحنه ورود فرد مسلخ به آرایشگاه و خلع سلاح شدن او توسط کسانی که آنجا بودند را که توسط دوربین مداربسته مغازه فیلمبرداری شده میبینید.

ادامۀ متن را در اینجا بخوانید: https://bit.ly/3jp9Uh2
۱۰۰ روز ایستادگی به نام تو

#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
Forwarded from BBCPersian
🔺نرگس محمدی: «تعرض جنسی به زنان معترض ابزار سرکوب حکومت است»

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر سیاسی در نامه‌ای از زندان «تعرض جنسی به زنان معترض را ابزاری برای سرکوب معترضان دانسته است».

خانم محمدی در این نامه که به طور اختصاصی در اختیار بی بی سی قرار گرفته، جزئیات تازه‌ای از آزار جنسی و فیزیکی زنان را نوشته است: «در روزهای اخیر تعدادی از بازداشت شدگان وقایع اخیر از محل دستگیریشان در خیابان ها و از سلول‌های انفرادی بندهای امنیتی اوین و برخی بازداشتگاههای نامعلوم و از زندان قرچک ورامین به بند عمومی زندان اوین منتقل شده اند که روایت های تکان دهنده ای‌از شیوه تعرض به زنان دارند.»

خانم محمدی در این نامه تعرض به زنان معترض را «جنایات حکومت» توصیف کرده که «افشا نکردن آن موجب تداوم این شیوه سرکوبگرانه علیه زنان» می‌شود.

https://bbc.in/3FQSTnp
@BBCPersian
ديد‌بان آزار
Photo
احکام فله‌ای برای معترضان جنبش «زن، زندگی، آزادی»

تصویر ۱: #مهسا_پیروی/ ۱۰ سال حبس

و ۲۵ سال سن دارد و مهرماه به‌ اتهام چرخاندن روسری در بلوار میرداماد بازداشت و‌ سه روز بعد با قید وثیقه ۲.۵ میلیارد تومانی موقتا آزاد شد. او‌ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام «تشویق به فساد و فحشا» به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.

تصویر ۲: #پری_آقایی/ ۱۲ سال حبس

او ۴۹‌ساله و مشاور ثبت‌نام و حسابدار یک مدرسه‌ غیرانتفاعی در تهران پس از گزارش کذب مادر یکی از دانش‌آموزان در تاریخ ۲۴ مهر بازداشت و در تاریخ دوشنبه ۲۱ آذر با قید وثیقه آزاد شده است. او به اتهام تشویق به فساد و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی مجموعا به ۱۲ سال حبس محکوم شده است.

تصویر ۳: #شقایق_خادمی/ ۱۶ سال حبس

او در تاریخ ۳۱ شهریور، با حمله نیروهای امنیتی به منزل شخصی خود بازداشت شد. شقایق خادمی تا قبل از آتش‌سوزی اوین در بند ۲۰۹ این زندان در بازداشت بود و بعد از آن به زندان قرچک ورامین منتقل شد. دادگاه او در تاریخ ۲۸ آبان در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی صلواتی برگزار شد و به ۱۶ سال زندان محکوم شد. او به حکم صادره اعتراض کرده‌ است. قاضی دادگاه بدوی و تجدید نظر اجازه ورود وکیل را به پرونده نداده‌اند. شقایق در روز ۱۱ آبان در زندان ۲۳ساله شد.

تصویر ۴: #سعیده_محمدی/ ۵ سال حبس

در دادگاه بدوی در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مظلوم به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است. پرونده وی هم‌اکنون به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارجاع داده شده و علی‎رغم اینکه خانواده وی موفق به تهیه وثیقه شده‎اند، قاضی دادگاه تجدیدنظر از پذیرش وثیقه امتناع کرده است. سعیده محمدی متولد ۲۲ آذر  ۱۳۷۰ است.

تصویر ۵: #گلزار_تاروردیان/ ۵ سال حبس

او ۱۹‌ساله است و در تاریخ ۴ مهر در شهر پردیس بازداشت و به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در دادگاه بدوی به پنج سال حبس محکوم شد، اما به دلیل نداشتن وکیل و بی‌اطلاعی از سازوکار دادگاه، درخواس تجدیدنظر در این حکم را هم نداده است و حکم عیناً تأیید شد. گلزار تارودیان به همراه مادر خود بازداشت شد و مادر ایشان هم به دو سال حبس محکوم شد.

تصویر ۶: #وجیهه_پری_زنگنه/ ۶ سال حبس

،هنرمند تصویرگر که از روز ۹ مهرماه در بازداشت به سر می‌برد. به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است. گفته می‌شود خانم زنگنه این جمله رهبر جمهوری اسلامی که گفته بود «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح شود» را بر روی لباس خود گلدوزی کرده بود و  این از اتهاماتش بوده‌ است.

@followupiran
@harasswatch
🔰 تداوم بازداشت #نیلوفر_میرزایی دانشجوی گرافیگ دانشگاه الزهرا 

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
ديد‌بان آزار
Video
بهار نوری‌زاده: بازگشت امر سرکوب‌شده، بی‌تردید بازگشتی شکوهمند است. و اکنون زنان ایرانی، سوژه‌های تاریخ آپارتاید جنسیتی، به‌پاخاسته‌اند. از زمان انتشار، این ویدئو را مکررا تماشا کرده‌ایم. ویدئوی دختری در مشهد که روی ماشین پلیس ایستاده است، ماشینی که خودش و دوستانش آن را به آتش کشیده‌اند.

«بگو، خواهرم بگو»، زنی که دوربین بدست دارد او را فرامی‌خواند. به طلسم می‌ماند: «بگو، خواهرم بگو.» صدای خواهرمان، مناسک رمزگشایی برپا کرده است، رمزی به‌مثابه یک کلید، بعنوان یک پیشکش: «جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم.»

نه وزن کلمات، بلکه شکاف موجود در صدای اوست آنجا که صدا از مرز مجاز تن فراتر می‌رود و ستون اندام ما را به لرزه درمی‌آورد. در شکاف صدای او یک قرن نافرمانی را می‌شنویم، شکاف صدای مادران و مادربزرگانمان را زمانی که در برابر دولت-پدر ایستادند، در برابر پلیس خانه، پلیس خیابان، صدای تمامی مواقعی که از انقیاد خود تخطی کردند.

این لحظات ایستادگی ما و مادرانمان در برابر متعصبان، انتزاعی نیست، در روحمان حک شده است. ما در شکاف صدای او ادغام این حکاکی‌ها را می‌شنویم. این پیشگویی قرن ما است. مادرانمان می‌دانستند، ما هم می‌دانستیم که این روز خواهد رسید. روزی که زنان پیشگامان یکی از بی‌سابقه‌ترین شورش‌هایی‌ هستند که جهان تاکنون به خود دیده است. اولین سرود جنبش زنان پس از انقلاب گفته بود: «رهایی زنان ممکن است، این جنبش سازنده آن است.»

شکاف صدای او، یک میانجی است، یا به عبارت دقیق‌تر یک رمز، چرا که این رمز برای کسانی است که می‌توانند آن را رمزگشایی کنند، رمزی که بواسطه آن یکدیگر و روان‌رنجوری مشترکمان را به رسمیت می‌شناسیم و با مردگان حسابرسی می‌کنیم، به رسمیت شناخته شدن به عنوان اولین الفبای عاملیت.

مهم نیست که در روزهای آتی چه رخ خواهد داد، نام ژینا کلیدی است در جیب ما که لحظه‌ای تاریخی در جنبش‌های رهایی‌بخش زنان گشود، در جنبش‌ مردم ایران، برای خواهرانمان در افغانستان و مقاومت گسست‌ناپذیرشان، و همسایگانمان که توسط تارعنکبوت رژیم ایران تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند. همانطور که یکی از دوستان امروز صبح گفت: «تنها چیزی که می‌توانست این فرقه مرگ را بلرزاند، نیروی زندگی زنان، مردم کردستان، قهرمانمانان و حذف‌شدگان بوده و خواهد بود.»

پ.ن: ویدئو جدید نیست و انگیزه انتشار آن مروری است بر خیزش «زن، زندگی، آزادی»

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
#محمد_قبادلو جوان ۲۲ ساله‌ای که دچار بیماری اعصاب است به اتهام مشارکت دراعتراضات ضدحکومتی حکم اعدام دادند و فرجام‌خواهی او در دیوان عالی کشور رد و حکم اعدام او تایید شد.

مادر او در پیامی از مردم ‎ایران برای نجات جان پسرش استمداد کرده است. محمد قبادلو نیز از داخل زندان چنین پیامی داده: «درود به مردم شریف ایران، محمد قبادلو هستم، آخرین تیرمون هم که از مجاری قانونی جمهوری اسلامی ایران زدیم اثری نداشت و اعاده دادرسیمون رو هم رد کردند، قراره من به حکم خالی از شرافت و عدالت قضات پرونده اعدام بشم....»

روز گذشته اخبار متناقضی از رد و تایید فرجام‌خواهی محمدقبادلو در دیوان عالی کشور منتشر شد. امیر رئیسیان، وکیل تعیینی محمد قبادلو در گفت‌وگو با «شبکه شرق» در تشریح آنچه اتفاق افتاد، گفت: «واقعیت آن است که ما هم دقیقا نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده است. ابتدا دیوان عالی کشور اعلام کرد که فرجام خواهی محمد قبادلو پذیرفته شده است ولی بعد از چند ساعت و حدود ساعت یک و سی دقیقه ظهر، یعنی زمانی که در دیوان بسته شده و دیگر امکان حضور در آن وجود ندارد، اصلاحیه زد و اعلام کرد که فرجام خواهی رد و رای دادگاه بدوی مبنی بر محارب بودن محمد قبادلو ابرام شده است.»
او در بخش دیگری از این گفتگو امکان بروز اشتباه در فرایند اعلام نظر اولیه دیوان را بعید دانست و تاکید کرد: «برای آنکه نظر دیوان درباره یک پرونده اعلام شود، اخبار چند مرحله بررسی می‌شوند، ضمن اینکه علاوه بر پایگاه اطلاع‌رسانی دیوان عالی کشور، خبرگزاری میزان به عنوان خبرگزاری رسمی قوه قضائیه هم خبر پذیرش فرجام خواهی قبادلو را منتشر کرد. همچنین در خبر اولیه استدلال دیوان برای پذیرش فرجام خواهی قبادلو بیان شده و به بند ۴ ماده ۴۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری اشاره شده بود که اتفاقا استدلالی درست و منطبق با محتویات پرونده بود از این رو احتمال بروز اشتباه را بسیار بعید می‌دانم اما نمی‌دانم چرا بعد از چند ساعت نظر دیوان تغییر کرده است.»
رئیسیان تصریح کرد: «این نکته را مدنظر داشته باشید که خبر اولیه دیوان درباره پذیرش فرجام خواهی محمد قبادلو، اشتباه در شد یا نشد نیست. خبر اولیه دارای استدلال حقوقی است بنابراین نمی‌توان احتمال اشتباه در نگارش خبر را مدنظر قرار داد. این پرسش برای من وجود دارد که اگر سامانه روابط عمومی دیوان خطاپذیر است، از کجا معلوم خبر ثانویه اشتباه نباشد بنابراین به عقیده من تنها راه حل مشاهده دادنامه و متن رای است.»

#قیام_علیه_اعدام

@bidarzani
ديد‌بان آزار
Video
نویسنده: ساناز اسدی

گفت «بلانسبت شما، زنا دیوونه شدن!»
دیوانه‌ها ایستاده بودند آن طرف خیابان. چهار پنج نفر بودند. یک کدامشان که موهای بلند و سرخ داشت روی جعبه‌ی تقسیم برق ضرب گرفته بود و بقیه هم‌صدایش می‌خواندند.

مرد داشت ماشینش را پارک می‌کرد. به زور می‌خواست خودش را وسط دو تا ماشین جا بدهد و نصفه نیمه از پارک زده بود بیرون و از همان‌جا پشت فرمان محو تماشای دیوانه‌ها شده بود. دوباره گفت: «به خدا دیوونه ‌شدن.»

ایستاده بودم کنار خیابان و می‌خواستم تماشایشان کنم. این روزها چشم برای دیدن کم می‌آورم. شده ۱۰۰ روز. این ۱۰۰ روز چشم برای دیدن کم آوردم. زورم به نوشتنش نمی‌رسد. تکه‌تکه گوشه و کنار یادداشت می‌کنم تا یادم بماند.
.
یادم مانده اولین دیوانه‌ای که توی زندگی‌ام دیدم، پیرزن همسایه‌مان بود. یک وقتی آخرهای عمرش، دیوانه شد. کاری به کار کسی نداشت. اصلن هیچ چیزش شبیه دیوانه‌ها نبود. همان جوری بود که تمام هفتاد هشتاد سال قبلش بود. لاغر، با کمری صاف و خال سیاه روی لُپش. فقط از یک روز بی روسری آمد توی کوچه. با موهای یک‌دست سفید و کوتاه. از همان لحظه که اولین همسایه موهایش را دید، از همان قدم اول که از در خانه‌اش بیرون گذاشت و چیزی روی سرش نبود، شد «دیوانه».

ما همیشه محکوم به دیوانگی بودیم. هر بار که زنی می‌خواست جور دیگری باشد، هر بار می‌خواست شکل خودش باشد، هر بار «حرف‌شنو» نبود، هر بار آواز خواند، هر بار رقصید، هر بار خواست زندگی کند و آزاد باشد، هر بار رفت روی بلندی‌ای‌ ایستاد و خواست پرچمدار باشد اسمش شد دیوانه. دیوانه‌ها را به جادو محکوم می‌کردند. به کافر بودن. به نااهل بودن. دیوانه‌ها را حبس می‌کردند. جایی دور از شهر. از آدم‌ها جدایشان می‌کردند تا «دیوانگی» چیزی باشد دور از تمدن عاقل و پرقدرت شهر. حالا صد روز گذشته. آتش هنوز روشن است و دیوانه‌ها هنوز می‌رقصند.

متن از صفحه ساناز اسدی

پ.ن: ویدئو جدید نیست و انگیزه انتشار آن مروری است بر خیزش «زن، زندگی، آزادی»
Forwarded from ديد‌بان آزار
🔶سرت پرچم خونینی بود که در خیابان‌ها می‌تاخت

🔹ششم دی‌ماه، سالگرد روزی که ویدا موحد از سکوی خیابان انقلاب بالا رفت و روسری‌اش را بر سر چوب زد.

طرح: میلاد موسوی

#دختران_خیابان_انقلاب
#رضا_براهنی
#ویدا_موحد

#دیدبان_آزار
@harasswatch
2024/09/24 11:22:47
Back to Top
HTML Embed Code: