Telegram Web Link
🔹همیشه می‌خواستم به جز فضای مجازی در فضای واقعی هم درباره امنیت زنان فعالیت کنم. یک روز صبح، پوسترهایی را که صفحه دیدبان آزار طراحی کرده، دانلود و چندتا از آن چاپ کردم. با یکی از دوستانم وارد محله‌مان در منطقه 16 تهران شدیم و روی شیشه مغازه‌ها، داروخانه، ایستگاه‌های اتوبوس و...چند تا از آنها را نصب کردیم.

🔹 همه با تعجب نگاه می‌کردند و خوشبختانه برخورد مردم خوب بود. از ما سوال می‌پرسیدند این پوسترها برای چیست؟ ما هم توضیح می‌دادیم برای اینکه زنان در محل زندگی و شهرشان مورد آزار و تعرض قرار نگیرند. شاید آن آزار در چند ثانیه اتفاق بیفتد اما آثارش تا سال‌ها در ذهن زن باقی می‌ماند.

🔹روی یکی از پوسترها نوشته شده بود (جای من=جای تو). آن را روی شیشه یک مغازه نصب کردیم. فروشنده از مغازه خارج شد و پرسید یعنی هنوز افرادی که در تاکسی خودشان را جمع نکنند، وجود دارد؟ گفتم بله، هستند؛ سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت موفق باشید، امیدوارم روزی شهر برای زنان هم امن شود.

🔹از نظر بسیاری، این کار یک فعالیت سطحی و بی‌نتیجه است اماحتی اگر این نوشته‌ها و تصاویر روی یک نفر هم تاثیر بگذارد، ارزشمند است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔻نکاح اجباری و ناپدید شدن زنان معترض در افغانستان

🔶 «زنان برده جنسی شما نیستند»


🔹دیدبان آزار: در روزهای اخیر تصویر یک «بیل» به یکی از اصلی‌ترین محتواهای منتشر شده از سوی کاربران افغانستانی در شبکه‌های اجتماعی بدل شده است. ارجاع تصویر اما به یک اتفاق تلخ و تکان‌دهنده است؛ به ویدیویی که الهه دلاورزی، دانشجوی رشته پزشکی در افغانستان منتشر و سعید خوستی، رئیس پیشین مطبوعات و روابط عمومی وزارت کشور افغانستان را متهم به «تجاوز و نکاح اجباری» کرد.

🔹 الهه دلاورزی، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه کابل و دختر یکی از ژنرال‌های نیروهای امنیتی پیشین افغانستان است. الهه می‌گوید که خوستی بعد از آزادی، بدون رضایت او، مراسم عروسی راه انداخته و او را به خانه‌اش در کابل برده است. این زن جوان تصاویر از آثار شکنجه و جراحت‌هایی که بر بدن داشت، منتشر کرد و گفت که خوستی بارها او را به بدترین شکل ممکن با چاقو، کابل و حتی گاز گرفتن شکنجه کرده است.

🔹الهه دلاورزی، در ویدئویی گفت که از آپارتمانی در کابل صحبت می‌کند و طالبان پس از تلاش برای فرار از کشور او را در آنجا محبوس کرده‌اند. او در این ویدیو درخواست کمک کرد: «اینها ممکن است آخرین کلمات من باشد. او مرا خواهد کشت، اما بهتر است یک بار بمیرم تا هر بار بمیرم.»

🔹در مقابل، اکانت کاربری که منتسب به محکمه تحت کنترل طالبان است پس از انتشار ویدئوی الهه دلاورزی، در توییتی نوشت که الهه به دستورعبدالحکیم حقانی، قاضی القضات، به اتهام افترا بازداشت شده است و به زودی طبق قوانین شرعی محکوم خواهد شد.

🔹 اما ویدیوی الهه به طور گسترده در گروه‌های فیس‌بوک، توییتر و واتس‌اپ به اشتراک گذاشته شد. گروه اتحاد و همبستگی زنان افغانستان، کارزار انتشار ویدیو و عکس در حمایت از الهه دلاورزی و دیگر زنان افغان را به راه انداخت. زنان عضو این گروه در یک گردهمایی حمایت خود را از الهه و دیگر زنانی که در یک سال گذشته به ازدواج با اعضای طالبان وادار یا به اشکالی مرموز ناپدید شده‌اند، اعلام کردند.

🔹این زنان، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا را مخاطب قرار داده و در دستنوشته‌هایشان نوشته‌اند که سکوت این نهادها در مقابل ماجرای الهه، ننگ‌آور است. در یکی از این دستنوشته‌ها، تصویر بیل نمادی از ایستادگی در برابر ظلم دانسته شده و شعاری دیگر ازدواج اجباری را به عنوان یک جنایت معرفی می‌کند.

🔹همچنین «جهادالنکاح تا به کی؟» و«زنان برده جنسی شما نیستند»، از مهم‌ترین شعارهای این گردهمایی بوده‌اند. این زنان در ویدیوهای خود، خطاب به مسئولان سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی گفتند: «تصور کنید کسی با دخترانتان به اجبار ازدواج کرده است یا دخترانتان شکنجه شده‌اند، به آن‌ها تجاوز شده است یا بی‌سروصدا ناپدید شده‌اند؛ شما چه می‌کنید؟»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2027
Forwarded from زنان امروز
«طرد و مقاومت زن کنشگر در دانشگاه»

🖋️ فرشته طوسی

چندین دهه است که دانشگاه در ایران میانجی مهمی در اجتماع شناخته می‌شود. اما آیا این نهاد توانسته در رابطه با دانشجو فارغ از تمایزگذاری از یک سو و تحمیل‌ نکردن قواعد همسان‌ساز از سوی دیگر عمل کند؟ اعمال قدرت در این نهاد و جنبش‌های برآمده از آن چگونه بر «زن دانشجوی کنشگر» تأثیر گذاشته است؟
نظریه‌پردازی، هر اندازه خرد و کوچک، نمی‌تواند خارج از میدان عمل رخ دهد. تماشاچی از بازیگران تئاتر متمایز است. برای همین در بدو امر باید مشخص کرد که چگونه قرار است پیوندی میان تئوریک و پراتیک برقرار شود. تجربه و کنش در درون یک میدان مشخص، زاویۀ دید را برای هر‌گونه تئوری‌پردازی دگرگون می‌کند. کنشگر نمی‌تواند بیرون از دایرۀ نظریه به کنش خود معنا ببخشد و نظریه‌پرداز هم نمی‌تواند خودش را نظاره‌گری صرف بنامد، چرا که در این صورت یا ایده‌ای ناقص و ضعیف زاده می‌شود و یا کنشی که نمی‌تواند مازادی داشته باشد.

نظریه‌های فمینیستی، در کنار تجربۀ زیستۀ افراد و بیان روایات، می‌تواند به شناخت بیشتر رویدادهای تبعیض‌آمیزی کمک کند که پیوسته در حال رخ دادن است. اما صورت‌بندی این رویه‌ها بدون این نظرگاه ناممکن یا بسیار دشوار است. از درون همین وضعیت است که تازه مسئله ساخته می‌شود: زمانی که زن دانشجو، با خودآگاهی نسبت به وضعیت خود، تصمیم به کنشگری در دانشگاهی می‌گیرد که همانند دیگر نهادها از ساختار مرد‌سالار حاکم تعذیه می‌کند.
در ‌واقع، زمانی که زنانْ فمینیست می‌شوند، اتفاق تعیین‌کننده این است که می‌توانند واقعیات را از موضع دیگری ببینند، از جایگاه خودشان به‌عنوان سوژه. فمینیسم یک تفسیر سیاسی از شرایط زن بودن است و بر شناختن آن شرایط به‌عنوان مبنایی برای هویت سیاسی اصرار می‌ورزد.

در همین نقطه و در ادامۀ این فعالیت‌هاست که این ارادۀ کنشگری می‌تواند در دو ساحت مورد بررسی قرار گیرد. اول اینکه چگونه خود نهاد دانشگاه، با توجه به سازو‌کارهایی که در درونش وجود دارد، به فعال دانشجویی زن فشار وارد می‌کند و دوم اینکه چگونه جنبش دانشجویی به این ساز‌و‌کارهای طرد و حذف در درون خود دامن می‌زند.

این مطلب را در شماره ۴۵ مجله «زنان امروز».

لینک خرید این شماره:
https://store.zananemrooz.com/
🔻چاقی‌هراسی و چاقی‌آزاری: بخش دوم

🔶 صدای بزرگ و چاق من، سلاح من است


نیلوفر حامدی

🔹 «اصلا چه کسی می‌خواهد به یک زن چاق تجاوز کند؟» احتمالا این جمله را از سوی عده‌ای در واکنش به روایات خشونت جنسی شنیده باشید. جمله‌ای برآمده از کلیشه‌های جنسیتی که استانداردهای زیبایی و لاغری را حتی در مواجهه با گزارش‌های آزار جنسی از سوی زنان، بازتولید می‌کند و افراد گوینده آن با ناباوری هرچه بیشتر به آنها می‌نگرند.

🔹کاربری با عنوان «دوست چاقِ شما» در سایت Upwotthy، از این نوشته که آزار جنسی برای زنان چاق به مراتب بیشتر از زنان لاغر است: «ما زنان چاق بیشتر با آزار جنسی و تمسخر مواجه می‌شویم. غریبه‌ها مدام در خیابان به من نزدیک می‌شوند تا بگویند چاق هستم. گاهی اوقات به من می‌گویند که اگر آدم بهتری بودم چاق نمی‌شدم. برخی فریاد می‌زنند که من نباید صورتم را در جمع نشان دهم. این‌ها آزار جنسی است؛ شبیه زمانی که از افراد ترنس می‌پرسند در شلوارشان چه چیزی دارند. یا وقتی به سیاهان می‌گویند که به کشورشان برگردند. یا زمانی که زنان روسروی‌به‌سر را متهم به تروریست بودن می‌کنند. برای کشف ریشه‌های این خشونت، نمی‌توانیم فقط به داستان‌هایی که شبیه داستان خودمان هستند گوش دهیم، باید فراتر از تجربیات خود حرکت کنیم و به داستان‌هایی که برای ما ناآشنا هستند هم گوش دهیم.»

🔹 «مگان دی‌ماریا»، نویسنده و خبرنگار سایت «گلامور» که در حوزه چاقی‌هراسی قلم می‌زند با اشاره به متلک‌هایی که خودش و بسیاری از زنان دیگر در خیابان‌ها می‌شنوند، ادامه می‌دهد: «"شبیه گالون شیری"، "چقدر گنده‌ای با اون کون چاقت"، "چطوری با اون پاهای گنده جوراب شلواریت پاره نشده؟" این‌ها بخشی از جملاتی است که در خیابان‌ها می‌شنوم. صرفا به این خاطر که به عنوان یک فرد چاق جرات کرده‌ام در انظار عمومی حاضر شوم. این تجربیات نشان می‌دهد که افراد چاق چقدر احساس می‌کنند که بدن آن‌ها نه تنها از نظر زیبایی‌شناختی غیرقابل‌قبول است، بلکه حتی به خودشان تعلق ندارد.»

🔹او معتقد است باید این فضا به زنان دارای اضافه وزن داده شود که بتوانند از تجریباتشان حرف بزنند: «این روزها، یاد گرفتم که چگونه صدای رهگذران بی‌ادب را با تکیه بر دوست‌داشتن خودم و داشتنِ حس مثبت نسبت به بدنم مدیریت کنم. احساس می‌کردم بیشتر بر واقعیت کنترل دارم. مثل اینکه واقعا برای خودم زندگی می کردم. نه به این معنا که بیشتر فست‌فود بخورم اما مثلا در لباس ورزشی۶ راحت‌تر از زمانی بودم که لباس‌های سایز کوچک و تنگ می‌پوشیدم. با این کار به دیگران جرات بیشتری می‌دادم که نظرات ناآگاهانه خود را به اشتراک بگذارند. مهمتر از همه، یافتن روایت‌های افراد دیگری بود که چاقی‌هراسی را تجربه کرده بودند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1955
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹امروز سه‌شنبه پانزدهم شهریورماه ۱٤۰۱، جمعی از زنان و فعالان جنبش زنان و اجتماعی شهر مریوان در اعتراض به امنیت‌ نداشتن زنان در جامعه، مقابل دادگاه انقلاب این شهر با حمل پلاکارد و سردادن شعار، خواستار تامین امنیت برای زنان شدند.

🔹آنطور که کانال تلگرامی کوله‌برنیوز گزارش داده، زنان معترض مریوانی شعار «ما امنیت می‌خواهیم» را پس از آن سر دادند که روز دوشنبه خبری مبنی بر خودکشی یک زن در این شهر به علت متحمل شدن آزارهای جسمی و جنسی منتشر شده بود.

🔹دادستان مریوان گفته این زن برای فرار از دست مردی که به قصد تعرض وارد خانه او شده، خودش را از پنجره خانه به پایین پرت کرده و حال او وخیم است. به گفته او، این مرد بازداشت شده است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔻روایتی از آزار در بستر رابطه عاطفی نابرابر

🔶 تا سال‌ها نتوانستم لذت جنسی را تجربه کنم


🔹تا پیش از این من اصلا به این فکر نکرده بودم که روایت خود را منتشر کنم، چون شبیه هیچ‌کدام از روایات تجاوز و تعرض‌هایی که منتشر می‌شوند نبود. اما متن ستاره سجادی و بحث عاملیتی که مطرح کرد بسیار مهم است. من این روایت را به دو دلیل می‌نویسم. نخست، نفس روایت کردن از خشونت است که موجب آگاهی‌بخشی و البته ایجاد ساختارهایی برای مقابله با خشونت خواهد شد. اگر چه چنین ساختاری به سرعت و بدون موانع ایجاد نخواهد شد، اما من به قدرت کلام و اثرگذاری آن بر گفتمان جامعه معتقدم و معتقدم همه روایت‌ها، ارزش بازگویی دارند. و بعد از آن روایت کردن خشونتی است که در لایه‌های عاطفی، اجتماعی و فرهنگی پیچیده شده است.

🔹خشونتی که می‌خواهم از آن بگویم، نیازمند شنیدن بستری است که من و طرف آزارگر در آن قرار داشتیم. موقعیت ما در لفظ، دوست‌دختر / دوست‌پسر بود. اما در واقعیت جایگاه طرف مقابل برابر جایگاه من نبود. من دختری ۱۸ ساله بودم، که تجربه‌ام در رابطه جنسی نزدیک به صفر بود و البته آگاهی‌ام از بهداشت جنسی زیر صفر. من نه از بیماری‌های جنسی چیزی می‌دانستم، نه از شرایط امن رابطه و نه حتی بدن خود را به درستی می‌شناختم. نه می‌دانستم ارضای جنسی چیست و چطور اتفاق می‌افتد و نه حتی هنوز آن قدر خودارضایی کرده بودم که این‌ها را بفهمم. طرف مقابل مردی ۳۲ ساله بود، ساکن و بزرگ‌شده تهران، و من به‌تازگی از شهرستان به تهران نقل‌‌مکان کرده و مستقل از خانواده زندگی خود را آغاز کرده بودم. در آغاز شور و اشتیاق جوانی، که همه چیز را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد، من با این مرد وارد رابطه شدم. در‌حالی‌که شناخت درستی هم از او نداشتم اما شور جنسی بین ما جریان داشت.

🔹زمانی فرصت آن فراهم شد که ما با هم شب را در مکانی بگذرانیم. اما خانه‌ای که در آن بودیم، برای من به شدت ناامن بود. در حال حاضر، هرگز قبول نخواهم کرد که در چنین مکانی که آرامش خاطری در آن ندارم، با کسی سکس داشته باشم. اما آن زمان درک نمی‌کردم که چرا و چگونه امنیت یکی از مهم‌ترین بخش‌های سازنده یک سکس سالم است. من نمی‌دانستم، آیا یک مرد ۳۲ ساله هم نمی‌دانست؟ الان می‌گویم لابد نمی‌دانست، اما تجربه او از من بیشتر بود، و در آن موقعیت نابرابر، شاید او بود که باید این فضای امن را برای هر دو نفرمان ایجاد می‌کرد. زمانی که در رختخواب قرار داشتیم، آن قدر سریع به کندن لباس‌ها رسیدیم که من هنوز تحریک جنسی نشده بودم. شاید بپرسید چرا چیزی نگفتم. ساده است. من نمی‌دانستم سکس چیست. تا به حال هیچ آموزشی ندیده بودم. تنها جایی که سکس دیده بودم، پورن بود که در آن زنان و مردان به راحتی و بدون عشق‌بازی چندانی به دخول می‌رسند. من فکر می‌کردم سکس همین است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2026/
Forwarded from امتداد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥زنان در آتش، می‌سوزند، خاکستر می‌شوند اما دوباره متولد نمی‌شوند

✍🏻امتداد-نیلو فر حامدی: اینجا پدرها و مادرها در سکوت عزاداری می‌کنند، مبادا آبرویی خدشه‌دار شود. حتی اگر عزیزشان در آتش بسوزد و خاکستر شود. این گزارش، قصه ژاله، زیبا و کُبار، سه زن جوانی است که در روستاهای مجاور یکدیگر زندگی می‌کردند، اما یک روز، آتش را به جای زندگی برگزیدند.

🔺گزارش شرق در اینباره را نیز اینجا بخوانید

🎥تدوین گر: سارا زارع

#امتداد
@emtedadnet
 🔶«من هم» و رهایی جنسی


نویسنده: ریچارد شوبرت
ترجمه از آلمانی: یوهان واینکرن و استیو سیوارد

🖊برگردان: فاطیما ترابی

برگردان: فاطیما ترابی

🔹حلقه‌های لیبرال، علت ظاهری بی‌اعتمادی‌ خود به جنبش #من_هم را پدید آمدن نوع جدیدی از نفی کام‌جویی اعلام کرده‌اند، اما این کارزار اصلاً رابطه علی و معلولی‌ از هیچ نوع با نفی لذت‌جویی ندارد. این جنبش، ناخواسته پتۀ جامعۀ غرب را بر آب افکند و و همزمان ازهمدستی مردسالاری و نئولیبرالیسم پرده برداشت. این جنبش گواهی بود بر این که پدرسالاری نه اهریمنی است برخاسته از شرق که همراه پناهجویان، غیرقانونی وارد غرب شده باشد و زن ساده سفیدپوست را فریفته باشد، و نه لولویی است که فمینیست‌های سلیطه مدت‌ها پیش شکستش داده‌ باشند، بلکه در حقیقت بختکی است که سرمایه‌داری به ظاهر لیبرال بهترین اتاقش را برای اقامت در اختیارش قرار داده است.

🔹علت ناتوانی خطرناک ما در تمایز قائل شدن میان تعرض جنسی و اغواگری لذت‌جویانه، فقط سرگردانی تاریخی و لاینحل انسان میان میل، نیاز و ناز نیست، بلکه ریشه این مشکل در مردمحوری میل جنسی است که هم مرد و هم زن را از خواسته‌های واقعی‌شان محروم می‌کند. باید دید چگونه به جایی رسیده‌ایم که اگر زنان، این مسئولان دائمی ارضای میل جنسی مردان، نخواهند مردان حقی نسبت به آنان داشته باشند، به داشتن تفکرات پاک‌دینانه و نفی آزادی جنسی متهم می‌شوند، و چرا زنان که ظاهرا در دنیای روشنفکر غرب مدت‌ها است دیگر ابژه نیستند احساس نیاز می‌کنند همه‌جا اسپری فلفل و نشان‌های نه گفتن همراه داشته باشند؟ چه چیز آنان را مجبور می‌کند مدام در این وضعیت توان‌فرسای واکنشی باشند؟

🔹جنبش #من_هم ثابت کرد توهم برابری شانه‌به‌شانه دو جنس دروغی بیش نیست و این حقیقت سرکوب‌شده و دردناک را برملا کرد که مسیر پیشرفت بسیاری از زنان آکنده از انواع تحقیر بوده است. از جنبش #من_هم این درس را نیز آموختیم که پدرسالاری یکپارچۀ جهانی نه‌تنها از ریو تا جاکارتا را در نوردیده، بلکه از لس‌آنجلس آغاز می‌شود و فرانکفورت و استکهلم را نیز در سیطرۀ خود دارد.

#من_هم
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2000/
#مریوان هم اکنون، اعتراض به مرگ شلیر رسولی

شلیر رسولی ۳۶ ساله که برای فرار از دست فردی که قصد تعرض به وی را داشت، خود را از پنجره طبقه دوم یک ساختمان به پایین پرت کرده و به کُما رفته بود، متاسفانه امروز پنج‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ (۸ سپتامبر ۲۰۲۲) در بیمارستانی در سنندج جانباخت. جنازه شلیر در حال انتقال به مریوان است. مردم ناراضی علیه جنایت صورت گرفته به خیابان آمده و خواستار محاکمه و مجازات مزدور متعرض هستند.

#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
🔻گزارشی درباره مرگ شلر رسولی، زن مریوانی

🔶️او جامعه و قانون را می‌شناخت و خواست بمیرد

🔹️«دارد به من دست می‌زند. دارد به من دست می‌زند.» این‌ها آخرین جملات شلیر از پنجره طبقه دوم خانه‌اش است. هنوز بعد از گذشت پنج روز از حادثه، مردم مریوان وقتی از محله محمدیه رد می‌شوند، رد شلیر را داخل قاب پنجره می‌بینند که بعد از آخرین جملات، با چند ضربه شیشه را شکست و خودش را از طبقه دوم به پایین انداخت.

🔹️شلیر، زنی ۳۶ ساله بود با دو فرزند. خودش خانه‌دار بود و شوهرش در کردستان عراق کارگری می‌کرد. ماجرای مرگ دلخراش او روز  پنجشنبه گروه گروه مریوانی‌ها را سیاهپوش، به خیابان کشاند تا افزایش خشونت علیه زنان اعتراض کنند و خواهان پیگیری پرونده شیلر از سوی مسئولان باشند. آنها شعار می‌دادند:‌ «ما امنیت می‌خواهیم»، «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان» 

🔹️زنان دیروز هم قبل از مراسم ختم، مقابل مسجد جمع شده بودند تا به مرگ شلیر که حالا نام شهید روی او گذاشته‌اند، فکر کنند و به امنیت خودشان. در سه ماه گذشته این دومین زنی است که برای فرار از تجاوز، خودکشی کرده است. اما شلیر چطور کشته شد؟

🔹️دوشنبه عصر بود که گوران، مرد همسایه، جلوی در می‌آید. مرد از او می خواهد که با پراید شلیر همسر پابه ماهش را به بیمارستان برسانند. شلیر بچه‌ها را می‌برد خانه اقوام و با هم همسر گوران را به بیمارستان می‌برند. تا اینجا همه چیز در صلح و آرامش پیش رفته بود. شیلر به خانه اقوام برمی‌گردد، با بچه‌ها شام می‌خورند و دوباره به خانه می‌روند. ساعت ۱۲ شب دوباره گوران در خانه شلیر را می‌زند و می‌گوید: «حال همسرم دوباره بد شده. بیا او را ببریم بیمارستان.» شلیر این بار کمی احتیاط می‌کند.

🔹️از پسرش می‌خواهد که با او به خانه همسایه بیاید ولی مرد به بهانه اینکه زنم حجاب مناسبی ندارد، پسر شلیر را راه نمی دهد. با این حال، فرزندانش که یکی در مقطع دبیرستان و دیگری در راهنمایی تحصیل می‌کنند، مشکوک می شوند و همراه مادر تا دم خانه همسایه می روند. گوران در را روی شلیر باز می‌کند اما روی بچه‌ها می‌بندد و می‌گوید: « گفتم که زنم وضع درستی ندارد. صبر کنید کار مادرتان تمام شود.» و در را روی آنها قفل می‌کند. از اینجا به بعد این چیزی است که از زبان فرزندان شلیر، مردم محله و همسایه‌ها سینه به سینه نقل شده. گوران  اسلحه را جلوی صورت شلیر می‌گیرد و می‌گوید: «هیس صدایت در نیاید.»

🔹️شلیر که خانه را می‌شناخت، به جای اینکه سمت اتاق و هال برود، می‌دود سمت راهرو؛ همان جایی که حالا پنجره شکسته آن شده نماد شلیر. داد می‌زند که گوران دارد من را اذیت می‌کند. همسایه‌ها صدا را که می‌شنوند، جمع می‌شوند. «حالا می‌آییم کمکت. طاقت بیاور» یکی زنگ می‌زند کلانتری. یکی ۱۱۰ را می‌گیرد. هر کسی راهی را برای نجات شلیر امتحان می‌کند. دوباره شلیر داد می‌زند: «دارد به من دست می‌زند. دارد به من دست می‌زند. نمی‌توانم تحمل کنم. می‌اندازم خودم را پایین.» نیروی انتظامی از راه می‌رسد و تیراندازی می‌کند اما به دلیل نداشتن حکم ورود به منزل، بالا نمی‌رود.

🔹️«تا هماهنگ کنند و دستور بگیرند، شلیر خودش را پایین انداخت. ما او را بردیم بیمارستان اما ضربه مغزی شده بود.» این را یکی از همسایه‌ها به دیدبان آزار می‌گوید. آنهایی که از مردم همسایه در محله مانده بودند، گوران  را به محض پایین آمدن از در دوره می‌کنند و تحویل پلیس می‌دهند. در همه این چند روز کانال‌های تلگرامی و پیج‌های اینستاگرامی مریوان از شلیر به عنوان زنی یاد می‌کنند که از عفت خود به قیمت مرگ محافظت کرده است. با این حال فعالان اجتماعی نگران این نوع نگاه به مرگ شلیر هم هستند. لاله وطن‌دوست، وکیل مریوانی می‌گوید: «شلیر این جامعه و قانون را می‌شناخت که خودکشی کرد. می‌دانست که اگر به او تجاوز شود، چه فرایند سختی برای اثبات آن باید می‌گذراند. او می‌دانست که بعد از تجاوز با چه قضاوت‌هایی روبرو خواهد شد، که مردن را انتخاب کرد.»

 🔹️همسر پا به ماه گوران، مرد متهم به آزار جنسی، همه این مدت کجا بود؟ یکی از همسایه‌ها تعریف می‌کند که گوران و زنش بعد از برگشت از بیمارستان با هم جر و بحث می‌کنند. زن هم با قهر به خانه پدر می‌رود. یکی از وکلای قدیمی این شهر همچنین می‌گوید که گوران برادر دیگری هم در تازه‌آباد مریوان دارد که به دلیل سابقه مزاحمت برای زنان، از محله بیرون انداخته شده. به گفته او اهالی محله امضا جمع و با شکایت، او را از تازه‌آباد اخراج کرده‌اند. به گفته این وکیل، گوران که در کلانتری مریوان بازداشت است، قبلا هم پرونده‌های آزار دیگری داشته که به سرانجامی نرسیده بود و شاکیان با این اتفاق دوباره متحد شده‌اند که از او بابت پرونده‌های قبلی‌شان شکایت کنند.

#دیدبان_آزار

@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2033
Forwarded from Shiva Rad
🔴 بیانیه انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان، در خصوص تجمع اعتراضی اخیر مردم مریوان

زن‎کشی به خبر تکرارشونده‌ی هزاران شهر و روستا تبدیل شده است. شلێر رسولی، برای دفاع از خود در برابر تجاوز هیچ ابزاری بجز پرت کردن خود از پنجره نداشت. سقوط شلێر از پنجره٬ همزمان سقوط و ویرانی جامعه‌ای است که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد برای زنجیره‌ی بی‌پایان زن‎کشی علاجی پیدا کند، جامعه‌ای که به جای اندیشیدن راه چاره‌ای واقعی، در یک مکانیسم روانی عجیب در این نمونه‌ی اخیر از قربانی یک قهرمان می‌سازد و با عناوینی چون «شهید پاکدامنی»، هولناکی این فاجعه را تماما از ذهن مردم می‌زداید.

متاسفانه دلیلی بنیادی قتل شلێر و هزاران زن دیگری که روزانه در دورتادور دنیا سلاخی می‌شوند در تار و پود خود جامعه و ساختار سیاسی و اقتصادی آن نهفته است. آن دست‌ها خشمگین . برای التیام این داغ به طناب‌دار اشاره می‌کنند٬ آخرین و نمایان‌ترین علت این قتل‌ها را می‌بینند. این خشم و این عدالت‌خواهی قابل فهم است، ولی تا زمانی که دلایل ساختاری این قتل‌های زنجیره‌ای مورد سوال قرار نگیرد و تا زمانی که این خشم‌ها معطوف به این دلایل ساختاری نشوند٬ اعدام، بخوانید قتل دولتی، فقط یک داغ دیگر بر روان جمعی مردم می‌گذارد.

نباید فراموش کرد که دلیل اصلی و بنیادین قتل شلێر ساختارهای ویرانگر سیاسی_اقتصادی هستند که نرینه‎محوری٬ مردسالاری٬ لات و لمپن پروی از اجزای ارگانیک آن هستند٬ ساختارهایی که فقر و تباهی و ویرانی را تولید و بازتولید می‌کنند و سرکوب، به حاشیه‌راندن، بی‌قدرت سازی و ناتوان سازی زنان از سازوکارهای اساسی آن است برای نگه داشتن نظم حاکم٬ نظمی که از بیخ و بنیاد غیرعادلانه، غیراخلاقی و ویرانگر است. تراژدی قتل شلێر در متن این ساختار بیمار و ویرانگر اتفاق افتاد، و هر تلاشی برای التیام این درد تا زمانی که این سازوکارهای سرمایه‌دارانه و نرینه‌محوری هم‎دست و هم‎پیمان آن را نشانه نگیرد، هیچ راه برون رفتی پیدا نخواهد شد. در تجمع روز پنج شنبه، یکی از شعارهای مترقی که سر داده می‌شد این بود: «پیاو سالاری و سەرمایە؛ هۆکاری ئەم بەڵایە / مرد سالاری و سرمایه٬ علت این تراژدی است». به این باید دولت را اضافه کرد، دولتی که به شکل سیستماتیک فقر، نابرابری، تبعیض و زن ستیزی را ترویج می‌کند و با نهادهای قانونی و آموزشی و تبلیغاتی‌اش این نابرابری‌ها را روزانه مهر و امضا می‌کند.

خوشبختانه مریوان یک جامعه مدنی پویا و فعالی دارد، حضور هزاران نفر در مراسم خاکسپاری و تبدیل کردن مراسم تشییع جنازه شلێر به یک راهپیمایی اعتراضی نشان از میزان آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم و میزان مسولیت پذیری آن‌ها در مواجه با تراژدی‌های جمعی و عمومی است. خیابان‌های مریوان دهه‌هاست که با این همبستگی‌ها آشنا هستند و این امید‌ و دلخوشی‌ بزرگی است. بخش بزرگی از این مردم بدون تردید می‌دانند که شلێر یک قربانی بود، قربانی‌ای که اگر مرگ را در آن لحظه انتخاب نمی‌کرد، در فردای پس از تجاوز، هیچ مامن و پناهگاهی برایش نبود. تمام سازوکارهای حقوقی، قانونی به گونه‌ای طراحی‌ شده‌اند که زن‌کشی را فعالانه ترویج می‌کنند و هنجارهای اجتماعی حاکم بر بخشی از جامعه در قالب ناموس پرستی و پاکدامنی دقیقا امتداد این سازوکارهای حقوقی و سیاسی نرمحور و زن ستیز هستند.

انجمن صنفی معلمان کردستان-مریوان تراژدی قتل شلێر را به خانواده ایشان و همه‌ی زنان داغ دیده‌ی مریوان تسلیت می‌گوید و خواهان بازبینی و اصلاح سازوکارهای حقوقی و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی‌ حاکم در راستای توانمندسازی زنان و پایان دادن به تراژدی تکرار شونده‌ی زن کشی است.

انجمن صنفی معلمان کردستان - مریوان

bit.ly/3BqjAgP

@kashowranews
2024/09/28 19:20:17
Back to Top
HTML Embed Code: