Telegram Web Link
🔶بیانیه ۲۳ سازمان منطقه‌ای و بین‌المللی در محکومیت حمله‌های سازماندهی‌شده به صفحات فمینیستی ایران

🔹۲۳ سازمان منطقه‌ای و بین‌المللی زنان و حقوق بشر در منطقه منا با امضای بیانیه‌ای حملات آنلاین هماهنگ‌شده به صفحات اینستاگرامی فمینیستی ایرانی متعلق به گروه‌ها و اینفلوئنسرهای فمینیست را محکوم کردند. سازمان‌های امضاکننده بیانیه به مقامات ایران هشدار داده‌اند که به آزار و اذیت مدافعان حقوق زنان خاتمه دهد. آن‌ها همچنین از شرکت متا، شرکت مادر اینستاگرام، تقاضا کرده‌اند برای تضمین امنیت آنلاین مدافعان حقوق زنان با جامعه مدنی ایران همکاری کند.

🔹در بخشی از این بیانیه آمده است: «به نظر می‌رسد که این حملات بخشی از کمپین سرکوب مستمر جامعه مدنی و بخصوص جنبش زنان ایران است و درست در زمانی اتفاق افتاده است که مقامات ایرانی به شیوه‌ای نگران‌کننده و بی‌سابقه در حال عقب راندن حقوق زنان و خودمختاری جسمانی آن‌ها هستند. ما در همراهی با کنشگران و فمینیست‌های ایرانی، از متا می‌خواهیم تا با تحقیق و بررسی درباره این حملات، کاربرهای نامعتبر اینستاگرام را شناسایی و حذف کند، و مکانیسم‌های پاسخ‌دهی‌ و اقدامات حمایتی‌اش را از مدافعان حقوق زنان که مشغول انجام کار مهم‌ ترویج برابری جنسیتی و حقوق زنان و جامعه دگرباشان هستند، تقویت کند.»

🔹در سال‌های گذشته، مدافعان حقوق زنان به دلیل موضع‌گیری درباره موضوعاتی خاص و یا بیان نظرات‌شان در شبکه‌های اجتماعی مورد حملات آنلاین قرار گرفته‌اند. این حملات از جانب طیف گسترده و متفاوتی صورت می‌گیرد، از کاربران عادی گرفته تا گروه‌های سیاسی اپوزیسیون، و از همه مهم‌تر هکرهای تحت حمایت سیستم‌‌های امنیتی حکومت و کاربران جعلی. نه‌فقط حساب‌های کاربری آنلاین هدف این حملات قرار می‌گیرند، بلکه در واقعیت خود زنان مدافع حقوق بشر هم تحت آزار و اتهام‌های تخریبی قرار می‌گیرند. مدر مجموع حملات گروهی به حساب‌های کاربری آنلاین زنان مدافع حقوق بشر منجر به سکوت این فعالان و یا کاهش میزان فعالیت‌شان شده است. متا فقط می‌تواند از طریق همکاری با جامعه مدنی، پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی را برای زنان مدافع حقوق بشر امن کند. ما از متا می‌خواهیم فعالانه برای ایجاد کانال ارتباطی مستقیم با سازمان‌های جامعه مدنی ایران به عنوان شرکای مطمئن و قابل اعتماد در این تلاش مهم مشارکت کند.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن بیانیه و اسامی سازمان‌های امضاکننده را در لینک زیر بخوانید:

https://femena.net/analysis-reports/iran-halt-attack-against-feminist-accounts-on-instagram_farsi
🔶چگونه با فرزندانمان درباره #من هم صحبت کنیم؟

🔹شما به‌عنوان یک والد این توانایی را دارید که آنچه جنبش می تو آغاز کرده است بپذیرید و آن را در زندگی فرزندانتان معنی‌دار کنید. نه‌تنها می‌توانید درباره معنی جنبش #من_هم و چگونگی پیدایش آن با فرزندانتان صحبت کنید، بلکه همچنین می‌توانید از تجربیاتی که دیگران به اشتراک می‌گذارند، به عنوان ابزاری برای آموزش چیستی تجاوز، آزار و قلدری جنسی و همچنین چگونگی تشخیص آن در زندگی و روابط خود و دوستانشان بهره ببرید.

🔹در حالت ایده‌آل گفت‌وگو درباره #من_هم به دختران و پسران و دیگر جنسیت‌ها کمک می‌کند تا برای پا پیش گذاشتن و علنی‌سازی تجربه‌های خود، احساس شرمندگی نکنند. همانند بیشتر والدین ممکن است متوجه شده باشید که اکنون بهترین فرصت برای صحبت درباره موضوعی است که رسانه‌های اجتماعی و خبری را در خود غرق کرده است. اما ممکن است به دلیل اینکه نمی‌دانید دقیقا از کجا باید شروع کنید، مکالمه را به تعویق بیاندازید. این یک مسئله مهم است که نیازمند گفت‌و‌گو است. در ادامه پیشنهاداتی ارائه شده است تا برای شروع به شما کمک کند.

▪️ تجاوز جنسی، آزار جنسی و قلدری جنسی را برایشان تعریف کنید: بسیار مهم است که کودکان بتوانند تفاوت میان تجاوز، آزار و قلدری جنسی را مشخص کنند. این دانش به خصوص هنگام گزارش رفتارهای نامناسب اهمیت می‌یابد. به این صورت کودکان می‌توانند به‌درستی و بادقت آنچه را که برایشان اتفاق افتاده است، تعریف کنند. آزار جنسی و قلدری بسیار مبسوط‌تر از لمس فیزیکی ناخواسته است و جوک‌های مبتذل، شایعه‌پراکنی، زورگویی سایبری، ژست‌ها و اداهای جنسی، تماس‌ها و پیام‌های مستهجن و بسیاری موارد دیگر را شامل می‌شود.

▪️مکالمه را متناسب با سن نگه دارید: پیش از صحبت درباره #من_هم، زمانی را به فکر کردن درباره سن فرزندتان و میزان ظرفیت او در درک مسئله‌ای که قصد دارید به آن بپردازید، اختصاص دهید و از مکالمه با بچه‌های کوچک‌تر هم خجالت نکشید. شما تنها به یک برنامه‌ریزی مجدد برای برقراری دوباره این مکالمه در بزرگسالی و دوران بلوغ فرزندتان احتیاج خواهید داشت. هم‌چنین این نکته را در نظر داشته باشید که مکالمه‌ شما با یک پسر ۱۲ ساله و مکالمه با یک پسر ۱۶ ساله بسیار متفاوت خواهد بود.

▪️درباره معنای رضایت جنسی صحبت کنید: در گذشته قاعده کلی رضایت جنسی بر«نه یعنی نه» مبتنی بود. به عبارت دیگر دختران برای متوقف کردن رفتار پسران می‌بایست مشخصا بگویند «نه». در صورتی که این رهنمود خصوصا هنگام اموزش مفهوم رضایت به پسران نمی‌تواند موثر و قابل‌اطلاق به تجربه‌های حقیقی باشد. در شرایطی که دختری برای گفتن نه خیلی مست باشد، مشخصا هرچه که اتفاق می‌افتد همراه با رضایت نیست. درنتیجه بهتر است قاعده «بله یعنی بله» را به فرزندان خود آموزش دهیم.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1946/
🔻نگاهی دوباره به پرونده تجاوز گروهی در خمینی‌شهر

 🔶چگونه روایت‌های مسلطِ تجاوز در طول تاریخ تغییر می‌کنند؟


نگین باقری

🔹یازده متجاوز، دوازده متجاوز یا پانزده؟ تصور می‌کنید که فرقی ندارد تعداد متهمان یک تجاوز گروهی سه نفر کمتر یا بیشتر باشد؟ چشم‌هایتان را ببندید و فکر کنید که برای یک مراسم جشن و شادی با خانواده و دوستان به باغی اطراف شهر رفته‌اید. احتمالا سرگرم رقص و پایکوبی هستید که مردان سیاه‌پوش هجوم می‌آورند، شما را می دزدند و بعد... .

🔹این درست همان اتفاقی است که در حادثه تجاوز گروهی خمینی شهر رخ داد. بله فرق دارد؛ حتی یک متجاوز کم و زیاد هم فرق دارد. همانطور که دست آخر هم مشخص نشد متهمان حادثه خمینی‌شهر دقیقا چند نفر بودند، زنان برای رسیدن به دادگاه چه رنج‌هایی متحمل شدند و پس از حادثه چگونه خود را دوباره بازسازی کردند، در هر تجاوز پر سر و صدای دیگری این سویه‌ها کمترین اهمیت را پیدا می‌کنند. پس چه چیزی اهمیت بیشتری برای ظهور پیدا خواهد کرد؟ با حذف و طرد این‌ صداها از تجارب زنان، گفتمان تجاوز در حادثه خمینی‌شهر معطوف به چه چیزی شد؟ جواب احتمالا این است: جای این روایت‌ها را، خوانش یک دست و رسمی می‌گرفت که تلاش می‌کرد ماجرا را به بی‌عفتی، خوردن مشروب و گول زدن شیطان تقلیل دهد.

🔹اگر در ماجرای دخترکان قوچان تجاوز به بدن زنان، به مثابه تجاوز به مرزهای ملی خوانده می‌شد، تجاوز در حادثه خمینی‌شهر، دیگر تجاوز به مادر وطن نبود. پس این‌بار تجاوز به نفع چه گفتمانی و چگونه بازگو شد و سوژه‌ها در آن چه نقشی ایفا می‌کردند؟

🔹فیلم علفزار نمایشگر لایه دیگری از این رویداد است؛ لایه‌ای که ما به عنوان خبرنگاران یا مخاطبان رسانه، کمتر تا امروز به آن نزدیک شده بودیم. فارغ از انتقادات فنی و نقدهای سینمایی، دوربین در «علفزار» توانسته توافق جمعی سوژه‌ها حول انکار تجاوز را با این مضامین نشان دهد: حفظ آبرو، ترس از مرجع قدرت، فرار از برچسب قربانی و نگاه‌های مصلحت‌جویانه دیگر (مانند ترس از بیکار شدن).

🔹 از سوی دیگر فیلم به ما نشان می‌دهد که افشاگری تجاوز می‌تواند چه جنگ درونی و بیرونی برای بازمانده این واقعه به دنبال داشته باشد. این لایه جدیدی است که قبلا ارزش‌های خبری لازم برای انعکاس در رسانه‌ها را نداشت. در «علفزار» موانعی که یک زن را می‌تواند از پیگیری حقوقی تجاوز منصرف کند به خوبی به تصویر کشیده‌ شده است. همانطور که بازپرس (پژمان جمشیدی) به سارا با زبانی تند می‌گوید که او خود مست بوده و ممکن است تحت تاثیر مصرف الکل اتهامی دروغ به بقیه زده باشد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1998
🔶بیست زن و مرد به خاطر افتادن یک روسری به من حمله کردند

نازیلا معروفیان

🔹 بعدازظهر ۳ خرداد، داشتم از داروخانه پایین محله به خانه برمی‌گشتم. محله ما سربالایی است و پایین خیابان نگهبان دارر. سربالایی رو بالا می‌رفتم، توی خیابون اصلی محل سه تا میدان کوچک قرار دارد که پشت سر هم‌اند. اون روز باد شدیدی می‌وزید. از همین بادهایی که با شروع گرد و غبارها در تهران می‌وزند. در آن ساعت هم اصلا کسی در خیابان نبود. هندزفری در گوشم بود و داشتم از فلکه دوم به سمت فلکه سوم می‌رفتم (خانه ما دقیقا سر فالکه سوم است) که احساس کردم خودرویی وسط خیابان کنارم ایستاده. برگشتم نگاه کردم دیدم ماشین امنیت اخلاقی است. هندزفری را از گوشم درآوردم و گفتم: «بله؟‌ خانومی که عقب نشسته بود سلام کرد، جواب سلام دادم و گفتم بفرمایین؟ گفت: روسریت چرا افتاده بود؟ گفتم باد اومده روسریم افتاده. گفت با این وضعیت کجا می‌ری؟ گفتم خونمون. پرسید خونتون اینجاست؟ گفتم بله خونمون همینجاست و دارم می‌رم خونمون، شما هم برو خونتون، گفت خونه من همه‌جاست من هرجا که بخوام می‌تونم برم. منم گفتم پس می‌تونی توی خونت بمونی.»

🔹مردی که جلو نشسته بود شروع کرد به داد زدن که تو بی‌صاحبی و داری به ما می‌گویی برو خونه‌ات. محلش ندادم و به راهم ادامه دادم و بالاتر رفتم. در حالی که ماشین با سرعت کم کنارم به حرکت ادامه می‌داد و من را به کنار خیابان کشید. یک پارک کوچک روبروی خانه ماست، به بوستان که رسیدم دیدم چهارتا ماشین امنیت اخلاقی دیگر و یک ون ایستاده‌اند. خیلی ترسیده بودم، پرسیدم: «این همه ماشین اومدید از من بپرسید چرا روسری از سرم افتاده؟ ماموره گفت بله ما وظیفمون اینه.»

🔹همه‌ کسانی که در خودروها و ون‌ها بودند از ماشین پیاده شدند و به سمت من حمله کردند. بیشتر از بیست زن و مرد بودند. یکی از مامورین دستش را آورد جلو که گوشی از دستم بکشد، من هم موبایلم را سفت گرفته بودم دستم. گفتم: «چرا گوشیمو از دستم می‌کشی؟ مگه دزدی؟ گفت تو از ما فیلم گرفتی.» همان لحظه یک مرد رهگذر که از پارک آمده بود سمت خیابان به مامور گفت: «آقا چی شده؟ این دختر همسایه ماست، چی کارش دارید؟ ماموره گفت تو چی کارشی؟ چه نسبتی باش داری؟ رهگذر گفت من همسایشونم. منم گفتم آقا بیا این گوشی منو بگیر با خودت ببر من بعدا میام ازت می‌گیرمش، اینا می‌خوان گوشی منو ببرن. مرد رهگذر گفت بیا بشین تو ماشین من، می‌رسونمت دم خونتون.» من سوار ماشین شدم. ماموران زن امنیت اخلاقی اما دم شیشه راننده ایستادند و مرد را تهدید می‌کردند که اگر نسبتی با این دختر نداری پیاده‌اش کن، والا پلاک ماشین را برمی‌داریم و برای خودت دردسر درست می‌شود.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1981/
▪️بخش دوم

 🔶دیدگاه‌های فمینیستی درباره تجاوز


🔹بیشتر فمینیست‌ها شروط دوگانۀ زور و نبود رضایت را در بهترین حالت زائد و در بدترین حالت نافی به رسمیت شناختن بسیاری از تجاوزها می‌دانند. با این حال آن‌ها دربارۀ شکل آرمانی تدوین قوانین تجاوز اختلاف نظر دارند. شاید رایج‌ترین دیدگاه این باشد که شرط زور باید حذف شود، و تجاوز تنها همچون رابطۀ جنسی بدون رضایتی تعریف شود که درجۀ شدت آن بسته به وجود داشتن یا نداشتن، چگونگی، و میزان زور و خشونت به کار گرفته شده متفاوت است.

🔹جایگزینی دیگر، حذف شرط فقدان رضایت است، بدین‌گونه که تجاوز تنها رابطۀ جنسی مبتنی بر زور تعریف شود. مک‌کینون از گونۀ دیگری از این استراتژی دفاع می‌کند و ادعا می‌کند که «تجاوز باید به عنوان رابطۀ جنسی اجباری تعریف شود، که زور فیزیکی شکلی از آن است؛ عدم رضایت زائد است و نباید مؤلفه‌ای جدا از جرم تلقی شود.» این رویکرد این مزیت را دارد که بر آنچه که متهم انجام داده تمرکز می‌کند، نه بر چگونگی واکنش قربانی (یعنی بر اینکه آیا رفتارش حاکی از رضایت بوده، یا می‌توانسته توسط متهم رضایت تلقی شود یا نه).

🔹 تحقیقات جدید رویکرد‌هایی نو دربارۀ تعریف قانونی تجاوز را در برمی‌گیرد. برای نمونه مک‌کینون پیشنهاد کرده‌ است درک وسیع‌تری از زور (که دربرگیرندۀ سلسله‌مراتب قدرت باشد)، باید نه بر اساس شرط «فقدان‌ رضایت»، بلکه براساس نوعی معیار «پذیرندگی» تکمیل شود. او می‌گوید معیاری بر پایۀ رضایت با این فرض که مرد تماس جنسی را آغاز و زن آن ‌را قبول و یا رد می‌کند، سلسله‌مراتب جنسیتی را می‌پذیرد؛ درحالی که معیار پذیرندگی مرکزیت بخشیدن به «انتخاب، دوسویه‌گی و میل» را پیشنهاد می‌کند. او رویکردش را این‌گونه توضیح می‌دهد:
در اینجا هدف این نیست که تماس جنسی را میان افرادی که به لحاظ سلسله‌مراتبی نابرابرند به خودی خود ممنوع کنیم؛ هدف این است رابطۀ‌ جنسی‌ای را که فرد فرودست در ساختار سلسله‌مراتبی، در بستر اشکالی از زور که برانگیزانندۀ سلسله‌مراتب میان طرفین است، ناخواسته می‌نامد، به لحاظ حقوقی تفسیر کنیم. برای پاسخ‌گویی به این ادعا که رابطۀ جنسی با نابرابری تحمیل شده است، متهم می‌تواند (در میان سایر دفاعیات) ثابت کند که رابطۀ جنسی با وجود نابرابری‌ها بر پایۀ خواست –خواستی تصدیق‌گرانه و آزادانه- بوده است؛ و با اشکال به لحاظ اجتماعی ریشه‌دار قدرت که میان طرفین تمایز قائل می‌شود تحمیل نشده است.)

🔹مک‌کینون همچنین تصویب قوانینی تازه‌ در حقوق مدنی‌ برپایه برابری جنسی را‌ پیشنهاد می‌دهد که قربانیان تعرض جنسی بتوانند آن‌ها را علیه مهاجمان‌شان به کار گیرند. از دیدگاه او چنین قوانینی با الصاق انگ پیش‌داوری به فرد خاطی شبه بازماندگان نوعی احترام و اختیار می‌بخشند که دادرسی‌های کیفری اغلب از بخشیدن‌شان به آن‌ها ناتوانند.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1979/
🔻تجاوز گروهی به یک زن در آرژانتین در روز روشن

🔶 «مردان هم باید بخشی از جنبش فمینیستی باشند»

برگردان: تینا خانی‌راد

🔹ادعای یک تجاوز گروهی در روز روشن، نور تازه‌ای را بر امر فراگیری فرهنگ تجاوز در آرژانتین تابانده است و مردان را وا داشته تا نقش مهمتری را در مبارزه علیه خشونت جنسی ایفا کنند. ظاهرا حمله به یک زن ۲۰ ساله توسط شش مرد در یک ماشین پارک شده در محله پالرمو که یکی از شلوغ‌ترین محله‌های بوینس آیرس است، اتفاق افتاد. دو تن از مردان بیرون از خودرو نگهبانی می‌دادند و برای پوشش اتفاقی که در حال رخ دادن بود، گیتار می‌زدند. در حالی که چهار مرد دیگر به ترتیب زن را مورد تجاوز قرار دادند. در همین شرایط ناگهان زوجی به نجات زن شتافتند و در پی آن جمعیتی شکل گرفت که به مردانی که با دستبند در کنار ماشین پلیس نشسته بودند، فحش می‌دادند.

🔹هر شش مرد که سنی بین ۲۰ تا ۲۴ سال داشتند متهم به تجاوز فردی و شدیدتر از آن متهم به شرکت در تجاوز گروهی شدند. دو نفر این اتهامات را رد کردند، اما همگی در بازداشتند و دادگاه دارایی‌های آنها را تحریم کرده است.
آرژانتین در خط مقدم جنبش‌های فمینیستی و تراجنسیتی آمریکای لاتین قرار دارد. این کشور سقط جنین را در سال ۲۰۲۰ قانونی و مجموعه‌ای از سیاست‌های دولتی را با هدف ریشه‌کنی خشونت مبتنی بر جنسیت معرفی کرد. اما نرخ‌های زن‌کشی (چه زن با گرایش غیرهمجنس و چه زنان ترنس) هنوز به طرز تکان‌دهنده‌ای بالاست و هر ۳۰ ساعت یک زن کشته می‌شود. مانند حمله وحشیانه به «پمپلونا» توسط گروهی از مردان که خود را دسته گرگ‌ها می‌نامیدند.

🔹قضیه پالرمو آغازگر بحث‌های زیادی در سطح ملی مبنی براینکه تجاوز بیشتر از یک عمل فردی، نیازمند انعکاس وسیع‌تر در جامعه است، شد. همچنین اعتراضات و راهپیمایی‌ها در بوئنوس آیرس شکل گرفت؛ چرا که پس از حمله به پالرمو خشم عمومی قابل لمس بود. «اورنلا میچتی»، معلم گفت: «من خسته و درمانده‌ام. این احساس وجود دارد که گویا تمام تلاشی که برای این کار انجام داده‌ایم، همچنان کافی نیست.»

🔹یک فروشنده غذای گیاهی در راهپیمایی هم گفت: «واقعا وحشتناک است که چنین اتفاقاتی همچنان ادامه دارد. ما باید به مردان بگوییم به ما گل ندهید و به جای آن در مورد این موضوع با دوستانتان صحبت کنید.»

🔹برای «ماگدالنا مورگنسترن»، حمله پالرمو باعث گفتگوی ناخوشایند با شریک زندگی‌اش شد، چون او فاش کرد که با یکی از متهمان به یک مدرسه می‌رفته و وقتی او با زنان رفتار نادرست داشته، سکوت کرده است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1962/
ما اعترافات بی‌‌اعتبار و نامشروع تلویزیونی را که بوضوح تحت فشار و شکنجه اخذ شده، محکوم می‌کنیم و یقین داریم که صدای مخالفت با حجاب اجباری فراگیرتر و متحدتر خواهد شد.

طرح: روشنک روزبهانی

#دیدبان_آزار
#سپیده_رشنو
@harasswatch
🔶سیاست فمینیستی درباره‌ مجازات متجاوزان به ما چه می‌گوید؟

🖋شهین غلامی

🔹انتخاب میان هرکدام از دو نظام عدالت ترمیمی یا کیفری موضوعی تخصصی و در حوزه‌ کاری حقوقدانان، متخصصان علوم و روان‌شناسان است. سنجش میزان اثرگذاری آن‌ها به ظرفیت‌های حقوقی موجود، دسترسی آزاد به انجام پژوهش و وجود ساختار قضایی منعطف و حساس به افکار عمومی بازمی‌گردد. از آن‌جایی که این موضوع، امری تخصصی و نیازمند پژوهشی طولانی است، این نوشته از رهگذر تأملات این دو نظام عدالتی، پیشنهاداتی را از منظر فمینیستی مطرح می‌کند که در جستجوی عدالت برای آزاردیدگان و ساختن جامعه‌ای برابرتر و مبتنی بر عدالت جنسیتی است.

🔹تجاوز جرمی نادر نیست و مرتکبان آن همواره مردان غریبه، غیرنرمال و دارای وضعیت‌های روانی خاص نیستند. بخش مهمی از تجاوزها و آزارهای جنسی در محیط‌های آشنا و توسط نزدیکان شخص آزاردیده رخ می‌دهند. اهمیت این موضوع از آن روست که آزاردیدگان معمولاً به دلیل شوک روانی ناشی از این موضوع و هم‌چنین حضور غالب متجاوز در کنار خود اغلب قادر به مراجعه به مراکز قضایی و طرح شکایت نیستند. از سوی دیگر، آشنا بودن آنان با متجاوز، همواره آنان را در وضعیت متهم یا حداقل همدست متهم قرار می‌دهد.

🔹این موضوع زمانی مهم‌تر می‌شود که آزاردیده با پای خود به محل جرم رفته و حتی ممکن است با او نوشیدنی هم خورده باشد! از این رو سیاست فمینیستی باید از نظام‌های قضایی مطالبه ‌کند که اولاً دامنه‌ جرم محدود به فضاهای خاصی نباشد و گستره‌ آن به گونه‌ای باشد که آزارها در محیط‌های خصوصی هم‌چون خانه و محیط‌های تربیتی هم‌چون مدرسه و دیگر مراکز آموزشی را هم در برگیرد. ثانیاً سیاست فمینیستی باید از نظام‌های قضایی بخواهد که مراکزی خاص و اورژانسی برای خدمات‌رسانی به افراد آزاردیده‌ تجاوز ایجاد کنند، به صورتی که آزاردیده بتواند در همان ساعات اول که ساعات حیاتی برای اثبات جرم و هم‌چنین دریافت خدمات حمایتی است به آن‌ها مراجعه کند.

🔹سیاست فمینیستی باید در دو سطح عملی و نظری با صدور احکام سنگینی مثل اعدام مخالفت کند. در سطح عملی، سیاست فمینیستی باید تأکید کند که صدور چنین احکامی نه تنها باعث بهبود وضع امنیت زنان در جامعه نشده است بلکه با ناکارآمدی فقط صورت مسئله را پاک کرده است. بر اساس پژوهش‌هایی که فمینیست‌های هند انجام داده‌اند، صدور حکم اعدام برای جرم تجاوز باعث شده است میزان گزارش‌دهی و مراجعه به مراکز قضایی از سوی زنان بسیار کم شود. این امر نشان می‌دهد که در سطح عملی، تشدید مجازات قابلیت بازدارندگی ندارد و فقط فرصتی برای به رخ کشیدن اقتدار دولتی و نهادهای سیاسی است بدون آن‌که کوچکترین تغییری در وضعیت زنان به وجود آمده باشد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1544/
مجازات جرایم جنسی -بخش ۱
مویه
❇️ #مویه - مجازات جرایم جنسی - بخش اول

⭕️
وقتی مخالف اعدام هستیم، در مورد پرونده های مربوط به آزار جنسی در حالی که فرد آزاردیده و وکیل او آگاه هستند که مجازات احتمالی اعدام خواهد بود، به چه شکلی باید ورود پیدا کنند؟ در این قسمت از مویه به گفتگویی حول این سوال گوش خواهید داد.

🔰 این قسمت از پادکست مویه تقدیم می‌شود به #هستی_امیری که برای مبارزه برای حق حیات و لغو مجازات #اعدام در بند است.

🎧 مویه را می‌توانید از طریق Castbox، گوگل پادکست، نیز بشنوید.

#پادکست

🆔 @moyehcast
🔻درباره پیوند حجاب اجباری و وضعیت اقتصادی

🔶 از گشت ارشاد نمی‌ترسم چون چیزی برای از دست دادن ندارم


🔹علیرغم اینکه برای مدت‌ها مخالف حجاب اجباری بودم، اما انداختن روسری و شال برایم موضوعیت چندانی نداشت. اصلا به آن فکر نمی‌کردم، چه برسد به اینکه بخواهم به عنوان شکلی از مبارزه و به صحنه آوردنِ شکل خاصی از تفکر به آن نگاه کنم. گویی که این گزینه اصلا برایم تعریف‌شده نبود. از جایی به بعد اما، به شکل تدریجی همه‌چیز تغییر کرد. گاهی که با دوستانم در خیابان مشغول پیاده‌روی بودم، شالم می‌افتاد و من یا حواسم نبود که آن را دوباره روی سرم بیندازم، یا اینکه آنقدر این فرآیند افتادن شال و سر کردن دوباره آن تکرار می‌شد که خسته می‌شدم و وقتی از سرم می‌افتاد، از جایی به بعد رهایش می‌کردم.

🔹یکی دوبار در این موقعیت‌ها، آدم‌هایی از کنارم رد شدند و آتش‌به‌اختیار با لحنی بسیار پرخاشگرانه از من می‌خواستند که شالم را روی سرم بیندازم. آدم‌هایی که به سرعت از کنارم رد می‌شدند و فرصتی برای گفتگو و پاسخ دادن به آدم نمی‌دادند. برای من گشت ارشاد و همه کسانی که پرخاشگرانه به من تذکر حجاب می‌دهند، طرفداران وضع موجودند؛ کسانی که از فقر و فلاکت من بهره می‌برند تا خودشان جایی در این سیستم داشته باشند. من یک جوان تحصیل‌کرده، کارگر موقتی و نیمه‌بیکارم که هیچ چشم‌اندازی برای آینده‌اش ندارد.

🔹از جایی به بعد، وضعیت اقتصادی من با حجابم پیوند خورد. من یک جوان بیکار و بدون آینده‌ام که روحم را در مشاغل موقت و هرازگاهی می‌فرسایم، اضطراب اینکه همین شغل‌های موقتی با درآمد بخور و نمیر هم هر لحظه ممکن است از دست بروند، همیشه با من است. و آینده؟ من هیچ آینده‌ای ندارم. با تورم 50 درصد، بدون هیچ پشتوانه‌ای، در وضعیت اجاره‌نشینی، مگر می‌شود به آینده هم فکر کرد؟

🔹برای من گشت ارشاد و همه کسانی که پرخاشگرانه به من تذکر حجاب می‌دهند، طرفداران وضع موجودند؛ کسانی که از فقر و فلاکت من بهره می‌برند تا خودشان جایی در این سیستم داشته باشند. من یک جوان تحصیل‌کرده، کارگر موقتی و نیمه‌بیکارم که هیچ چشم‌اندازی برای آینده‌اش ندارد. آدمی که از گشت ارشاد نمی‌ترسد، چون چیزی برای از دست دادن ندارد. همان سیستمی که گشت ارشاد را راه انداخته است، من را مبدل به آدمی کرده که چیزی برای از دست دادن ندارد، به همین دلیل در همه خیابان‌ها شالم را می‌اندازم. آنقدر خسته‌ام و آنقدر از همه دلخوشی‌ها و آرزوهایم دورم و آنقدر خشمگینم که احساس می‌کنم، این آخرین دستاویزم برای زندگی کردن به آن شکلی است که خودم می‌خواهم و البته که برای همیشه گشت ارشاد برای من تداعی‌کننده همه سیاست‌های اقتصادی است که در این سال‌ها من را به چنین وضع ناامیدکننده‌ای انداخته است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1999
🔻تاملی درباره مالکیت تجربه تجاوز

🔶 گفتند تو نجات‌یافته‌ای نه قربانی، مگر ایرادی دارد که قربانی باشم؟

نویسنده: کیت هاردینگ
🖊برگردان: ستاره صالح


🔹به یاد ندارم که چه کسی برای اولین بار به من گفت که قربانی نیستم، اما درست بعد از این بود که به کسی گفتم که مورد تجاوز قرار گرفته‌ام. ۱۷ ساله بودم و کاملاً مست. من یک بچه خرخون بودم که در عمرم شاید فقط سه بار مست کرده بودم، آن هم در امنیت خانه‌ای که پدر و مادرم به قصد مسافرت به من سپرده بودند و در حضور دوستان سرخوشم که همگی دختر بودند. تا پیش از این به یک مهمانی واقعی که همه در آن مشروبات الکلی می‌نوشند، نرفته بودم، و هیچ پسری تا به حال از من خوشش نیامده بود، و هیچ بزرگتری هم بالای سرم نبود که مجبورم کند سر ساعتی مقرر خانه باشم. من باکره بودم و دیگر دلم نمی‌خواست که بیشتر از این باکره بمانم.

🔹از لحاظ نظری، متوجه مفهوم «نجات‌یافته» هستم. استفادۀ ضدفمینیست‌ها از عبارت‌هایی مثل «بازی کردنِ نقش قربانی» و «قربانیِ حرفه‌ای» را در نظر بگیرید. فکر کنید که «اجازه نده قربانی شوی» اسم یک برنامۀ آموزشی برای زنان در «انجمن ملی تفنگ» است. اجازه بدهید! ماجرا از این هم بدتر است. در یک مقاله با عنوان «همه‌گیری تجاوز یک داستان خیالی است» کوین ویلیامسون»، کارشناس جناح راستی، ادعا می‌کند که هدف اصلی فعالان ضد‌تجاوز جلوگیری از خشونت جنسی نیست بلکه «جرم‌‌انگاری هرگونه مخالفت با اولویت‌های سیاسی فمینیست و استفاده از جنایت وحشتناک تجاوز به عنوان یک چماق فرهنگی و سیاسی است.»
نمی‌خواهم بیش از اندازه از استعاره‌های خشن استفاده کنم، اما تصویری که او ساخته است -قربانی بودن به مثابه یک سلاح- نشان می‌دهد که چطور بعضی افراد، به قربانی بودن به عنوان نوعی ابزار قدرت نگاه می‌کنند، تا اینکه برعکس.

🔹قربانی بودن، چه اشکالی دارد؟ خوشحال می‌شوم برای افرادی که ترجیح می‌دهند، از کلمۀ نجات‌یافته استفاده کنم. اما وقتی شما عضو گروهی هستید که ترجیح می‌دهند از کلمه‌ای غیر از آنچه شما می‌پسندید استفاده کنند، رعایت نزاکت در قبالشان در تضاد با هویتتان-یا حداقل آنگونه که شما هویت خود را تعریف می‌کنید- قرار می‌گیرد. اینکه من باید خودم را یک «قربانی» خطاب کنم یا یک «نجات‌یافته»، پرسشی نسبتاً ساده است- من یک زن بالغم که می‌تواند خودش را هرطور که می‌خواهد خطاب کناین داستان من است یا نه؟ این اتفاقی است که برای من افتاده، یا چیزی است که برای یک زن از میان هر شش زن آمریکایی اتفاق افتاده است؟ حتی اگر من ترجیح بدهم که «نجات‌یافته» خطاب نشوم، به کسانی که پیشتر تروما را تجربه کرده‌اند و ممکن است با دلالت بر این مفهوم که آنها هم «قربانی» هستند، آسیب ببینند، بدهکارم؟

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1980
🔻چاقی‌هراسی و چاقی‌آزاری

 🔶چگونه عدد روی ترازو به حقوق زنان گره خورد؟


◾️بخش اول

نیلوفر حامدی

🔹مدتی است که گفتگو درباره آزار جنسی در فضاهای عمومی در ایران گسترش بیشتری پیدا کرده اما در همین بین هستند گروه‌هایی که اشکال شدیدتری از این آزارها را تجربه می‌کنند و با اشکال پیچیده‌تری از خشونت‌های جنسیتی روبرویند: افرادی با اضافه وزن.
فاطمه در طول زندگی‌اش اضافه وزن را تجربه کرده است و مجبور شده بارها و بارها با آزارهای جنسی در خیابان مقابله کند: «بیشترین متلک‌هایی که مجبور بودم با هر بار حضور در فضای عمومی مثل خیابان آن را تحمل کنم، اظهارنظرهایی بود که درباره پستان‌هایم می‌شنیدم. شنیدن کلمه «ماشالا» تقریبا برایم عادی شده بود. اینکه در خیابان راه بروم و مردی بگوید: «جون! پستونات رو بخورم» نه یک اتفاق منحصربه‌فرد که گاهی چند بار در طول روز برایم رخ می‌دهد.»

🔹تینا اضافه وزن دارد هم مانند فاطمه متلک‌های زیادی درباره پستان‌هایش شنیده است. اما استراتژی او قابل‌تامل است: «بارها و بارها پیش آمده که دیگران، حتی برخی از زنان نزدیکم گفته‌اند بهتر است لباس‌هایی بپوشم که پستان‌هایم را بیشتر بپوشانند تا توجه و نگاه دیگران را جلب نکنم. اما به نظر من اینکه دیگران به خودشان اجازه می‌دهند درباره بدن من اظهارنظرهای سخیف کنند، ایرادش نه در من و بدنم، بلکه در نگاه و افکار آن‌هاست. بدن من ایرادی ندارد که بخواهم آن را بپوشانم. مردم باید بدانند که پستان یک زن چیز عجیب غریب و یا تابو نیست که نیاز به پوشاندن داشته باشد.»

🔹اعظم یکی دیگر از این زنان است: «۴۰ ساله و مجردم و مشکل جایی بود که فهمیدم به عنوان دختری که اضافه وزن دارد به پسران زیادی اجازه دادم به من توهین کنند. یک‌بار یکی از دوست‌پسرهایم برای تولدم من را به مطب یک دکتر تغذیه و رژیم لاغری برد. چندباری از پسری دیگر با خشونت‌های کلامی مواجه شدم. مثلا جمله معروفی داشت که می‌گفت: "شانس آوردی، من دختر چاق دوست دارم."»

🔹«جمیله زارعی»، روانشناس در گفتگو با دیدبان آزار توضیح می‌دهد که چاقی‌هراسی حلقه نخست چاقی‌آزاری به حساب می‌آید و به همین دلیل باید از آن حذر کرد: «من مراجعی داشتم که می‌گفت دوستانش اجازه نمی‌دهند که او حمام آفتاب بگیرد چون از نظرشان او با هیکلی که دارد نباید بیکینی بپوشد. این بازخوردها به مرور زمان باعث می‌شود که انتخاب فرد و خودمختاری در مورد بدن افراد حذف شود که به مرور برایشان آسیب‌زا است. در جنبش ضدخشونت باید تمام بدن‌ها با هر شکلی، قدرتمند شناخته شوند. با این رفتارها کم‌کم سرزنش‌گری نسبت به افراد چاق قوت می‌گیرد و آن‌ها توبیخ می‌شوند که چرا استانداردهای جامعه را رعایت نمی‌کنند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1954
🔻معرفی یک پادکست درباره ضرورت لغو مجازات اعدام

🔶 «مویه»؛ آوایی ضعیف زیر چوبه دار


🔹دیدبان آزار: «وقتی مخالف اعدامیم، در مورد پرونده‌های مربوط به تجاوز جنسی در حالی که فرد آزاردیده و وکیل او آگاهند که مجازات احتمالی اعدام خواهد بود، به چه شکلی باید ورود پیدا کنند؟ آیا بازماندگان در مواجهه با جرمی که مجازات آن اعدام است، باید سکوت کنند؟»

🔹پادکست «مویه» که توسط جمعی از فعالان دانشجویی تهیه و منتشر می‌‌شود در قسمت جدید خود حول این پرسش‌ها با تعدادی از وکلا گفتگو کرده است.
این شماره به هستی امیری، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه علامه تقدیم شده است که هفته گذشته برای اجرای حکم یک‌ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. از مصادیق اتهامی امیری، حضور در گردهمایی ۸ مارس، دفاع از حق حیات و مبارزه برای لغو مجازات اعدام بوده است.

🔹پادکست مویه در پیش‌درآمد خود اعلام کرده است: «در فضایی که موج‌های گاه‌ و‌ بیگاهی از هیجان‌ها و شعارها، هدایت‌گر قضاوت‌های عمومی درباره اعدام‌اند مویه در هر اپیزود تلاش می‌کند تا از منظر حقوق بشری بررسی کند که چرا مجازات اعدام باید لغو شود؟»

🔹در اپیزود «مجازات جرائم جنسی»، یکی از وکلا می‌گوید: «اگر ما به عنوان وکیل یا شاکی وارد شویم قطعا صرف شکایت ما به این معنی است که تقاضای چنین مجازاتی را داریم. اگر ما به سراغ درخواست اجرای این مجازات‌ها برویم راه از بین بردن مجازات اعدام را در ایران سخت‌تر و راه را طولانی‌تر می‌کنیم. ما نمی‌توانیم با درخواست اجرای مجازات جرمی که دقیقا در قانون اعدام برای آن در نظر گرفته شده است به دنبال تغییر آن باشیم.» این وکیل می‌گوید پیش از آنکه اتهام افساد فی‌الارض در پرونده کیوان امام‌وردی مطرح شود، تعدادی از قربانیان با او تماس گرفته‌اند و درباره مجازات جرم تجاوز پرسیده‌اند. برخی از این افراد وقتی متوجه شدند که متهم در معرض حکم اعدام قرار می‌گیرد از شکایت صرف‌نظر کرده‌اند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2005
🔹این روزها شاهد آنیم که امنیت راویان خشونت و آزار جنسی توسط برخی از متهمان به آزارگری مورد هدف قرار گرفته است. ما بی‌تردید حق دادخواهی و دفاع از خود را برای افراد متهم به خشونت جنسی قائلیم، اما ضروری می‌دانیم که تاکید کنیم افشای هویت راویان و هم‌چنین تهدید و ارعاب آنان نه تنها نسبتی با دادخواهی ندارد، بلکه خود شیوه‌ای آزارگرانه است که به سرکوب کل جنبش‌ روایتگری آزار جنسی منجر می‌شود.

🔹در فضایی که زنان و اقلیت های جنسی و جنسیتی بابت روابط خصوصی خود با انواع فشارهای خانوادگی، انگ‌های اجتماعی و هم‌چنین سرکوب و مجازات قضایی مواجهند، افشای نام افراد معنایی جز همدستی با مردسالاری حاکم ندارد. ما اقدامات تهدیدآمیز و ارعاب‌کننده علیه جنبش روایتگری را محکوم و اعلام می‌کنیم که تدوام چنین اقداماتی، ما را بیش از پیش در حمایت از راویان مصمم خواهد کرد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from زنان امروز
چهل‌و‌پنجمین شماره مجله «زنان امروز» منتشر شد.

لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۵/

صاحب‌امتیاز، سردبیر و‌مدیر مسئول: شهلا شرکت

دبیران:
|جامعه: آتنا کامل
|تاریخ: مریم رضایی
|هنر: فرشته حبیبی
|ادبیات: شورای نویسندگان
|ویرایش: لیلا صمدی، هایده عبدالحسین‌زاده
|شبکه‌های اجتماعی: رابعه حیدرنژاد
|عکس: رامتین جیحون

طراحی گرافیک: استدیو مرکزی، سعید فروتن، مریم ترابی

@zanan_emrooz
🔻به بهانه روز جهانی ارگاسم زنان

🔶ارگاسمی که از من دزدیده شد


🔹دقیق یادم نیست چند سال داشتم، دلیلش هم فراموشی‌هایی است که ذهن برای محافظت از ما در برابر سوانح دردناک بر ما تحمیل می‌کند. احتمالا ۷ یا ۸ ساله بودم که برادرم در هر فرصتی که پیدا می‌شد من را دستمالی یا مجبور می‌کرد کاری کنم تا ارضا شود. این آزارهای پنهانی نمی‌دانم چه مدت (احتمالا یک یا دو سال) طول کشید و بعد به یک باره قطع شد و به دلیل طولانی شدن و سن کم من تبدیل به اعتیادی برایم شد که تا سال‌ها خودم را به خاطرش سرزنش می‌کردم و مقصر می‌دانستم.

🔹اواخر دوران دبیرستان متوجه شدم که علی‌رغم علاقه‌‌ام به رابطه جنسی و خودارضایی‌های موفق، قادر به رابطه جنسی نیستم و از آن فرار می‌کنم. متوجه شدم دلیلش احتمالا اتفاقی‌ست که در کودکی برایم افتاده، اتفاقی که تا به آن روز فکر نمی‌کردم تاثیر بزرگی بر زندگی‌ام گذاشته باشد. به مرور این حساسیت و وسواس روی بدنم بیشتر شد و تبدیل به افسردگی، اضطراب و وسواس فکری شد.

🔹روابط جنسی‌ام با پارتنرم را یک‌طرفه نگه داشته بودم و بعد از ارگاسم‌های او به حال خودم گریه می‌کردم و نمی‌فهمیدم چرا تا دستش به سمت بدنم و برهنه کردنم می‌رود، انگار به مکان و زمانی دیگر پرتاب می‌شوم و دیگر هیچ‌چیز حس نمی‌کنم؛ انگار که بدنم متعلق به خودم نباشد. به امید پایان این رنج به تراپیست مراجعه کردم و متوجه شدم اختلال اضطراب پس از سانحه یا همان PTSD دارم.

🔹متوجه شدم حسی که انگار بدنی از خود ندارم، گوشتی مُرده و بی حسم و در زمان و مکانی دیگر سیر می‌کنم، نامش انفکاف ذهنی (dissociation) است. انفکاک ذهنی می‌تواند نوعی مکانیسم دفاعی غیرارادی برای مقابله با عوارض اضطراب شدید ناشی از وقوع سوءاستفاده‌ جسمی یا روانی محسوب شود. هنگامی که به روح و روان آسیب شدید وارد شود، انفکاک ذهنی به عنوان یک راهکار فوری برای فرار از شرایط سخت بروز پیدا می‌کند و جلوی تمرکز کردن روی محرک‌های بسیار قوی داخلی و خارجی، که تروماهای متعددی را برای فرد ایجاد می‌کنند، می‌گیرد.

🔹من به مرور موفق شدم با تکنیک‌های تمرکز، این جدا افتادگی را کمتر کنم و بتوانم ارگاسم در رابطه جنسی را تجربه کنم. اما این اختلال تا به امروز همراهم مانده است و گمان هم نمی‌کنم هرگز رهایم کند. کوچک‌ترین تلنگر، صدا، بو و یا حرکتی می‌تواند من را از این زمان جدا کند و ناکامم بگذارد. از طرفی مصرف قرص‌های ضداضطراب و افسردگی میل جنسی و توانایی‌ام در ارگاسم را به شدت کاهش داده و مجبورم برای زنده ماندن و یافتن قدرت برای ادامه زندگی را-حداقل تا زمانی که به ثبات برسم- به ارگاسم ترجیح دهم.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2006
🔻سازمانیابی زنان کارگر صنعت پوشاک هند علیه خشونت جنسی و جنسیتی

🔶باید بی‌پروا جلوه کنم تا دوام بیاورم

نویسنده: آنی کلی
🖊برگردان: مرضیه احقاقی

🔹سال‌ها پیش، زمانی که تیوا راکینی در جایگاه یک فعال خشونت خانگی و با هدف کمک به زنان برای رهایی از شوهران خشونت‌گرشان در ایالت تامیل نادو در جنوب هند فعالیت می‌کرد، یک قیچی برداشت و موهای بلند و مشکی‌اش را تا پشت گردن کوتاه کرد: «بدون موهایم، ناگهان برای بسیاری از مردم که نمی‌توانستند باور کنند یک زن، "زنانگی" خود را به این شکل از بین ببرد، بسیار ترسناک به نظر می‌رسیدم. من با این کار سیگنالی می‌فرستادم که آن مردها نباید با من درگیر شوند. من در درون، فرد بسیار مهربانی‌ام اما آموخته‌ام که برای زنده ماندن باید بی‌‌پروا به نظر برسم.»

🔹راکینی، یک راهبه سابق و بازمانده خشونت جنسی است که از همسرش طلاق گرفته است؛ او اکنون به‌عنوان رهبر اتحادیه فعالیت می‌کند و در ۴۲ سال زندگی خود، کارهای بسیاری انجام داده و تابوهای فرهنگی را در هم شکسته است.

🔹تیوا راکینی ریاست اتحادیه نساجی و کارگری تامیل نادو، (TTCU) تنها اتحادیه کارگران پوشاک تامیل نادو که رهبری آن بر عهده یک زن است، تقبل کرده است. راکینی در این جایگاه، توجه خود را معطوفِ صنعت جهانی و چند میلیارد پوندی مد کرده است. از سال ۲۰۱۵، راکینی و اتحادیه TTCU با آنچه او طاعون تجاوز، آزار، اذیت و خشونت جنسی توصیف می‌کند، مبارزه کرده‌اند.

🔹این خشونت زنجیره‌ عرضه جهانی پوشاک را تحت تأثیر قرار داده است و بر زنان فقیری که لباس‌هایی را به مقصد خیابان‌های بزرگ در سراسر بریتانیا تولید می‌کنند، اعمال می‌شود. او می‌گوید: «به‌عنوان یک زن، در زندگی هر کاری را که برای دیگران مایه شرمساری است، انجام داده‌ام؛ اما این موضوع به من آزادی داد تا در مورد موضوعاتی مانند خشونت مبتنی بر جنسیت مبارزه کنم که هنوز در سکوت و ننگ پوشیده شده است. من از بیرون آوردن این تابوها از سایه نمی‌ترسم و می‌گویم: این یک اشتباه است.»

🔹راکینی برای مقابله با سطح عظیمی از خشونت خانگی که کارگران با آن مواجه بودند، به اتحادیه ملحق شد و خیلی زود دفتر اتحادیه به پناهگاهی موقت برای زنان و فرزندانشان که جایی برای رفتن نداشتند، تبدیل شد. او می‌گوید: «ما اتحادیه بسیار کوچکی در یک منطقه بسیار دورافتاده‌ایم. بسیار دورتر از جایی که اکثر لباس‌های دوخته شده توسط اعضای ما به فروش می‌رسد. با این حال، نشان دادیم که اگر در مقابل ظلم و ستم، بی‌باک باشید و سکوت نکنید، چه چیزی می‌توان به دست آورد. من در تمام زندگی‌ام قدرت خودم را شناخته‌ام. اکنون می‌خواهم زنان دیگر هم بفهمند آنها شایسته زندگی بدون ترس هستند. همه ما انسانیم و همه ما شایسته شنیده شدن.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2002
🔻روایتی از تهاجم فیزیکی به بهانه "بدحجابی"

🔶مردم نمی‌گذاشتند به سمتم حمله کند

🔹یک روز در تاکسی نشسته بودم و ترافیک بود. از تاکسی بغلی خانمی به من تذکر حجاب داد و اشاره کرد که شالم را سرم کنم. شالم افتاده بود و من توجهی به تذکرش نکردم. بی‌توجهی من را که دید با صدای بلند دعوا کرد و به راننده گفت که من را پیاده کند. راننده تاکسی این کار را نکرد. چند دقیقه ای گذشت و من شالم را درست کردم، هنوز توی ترافیک بودیم که یک دفعه دیدیم کسی با لگد به ماشین می‌کوبد. همان زن بود. راننده از ماشین پیاده شد تا ببیند چه خبر شده است. من هم در حال پیاده شدن بودم که آن زن شالم را از پشت گرفت و به حالت خفه‌کردن دور گردنم پیچید. تا برگشتم مقاومت کنم شالم را گرفته بود و پس نمی‌داد. همینطور هم فحاشی میکرد. منم داد می‌زدم و جواب می‌دادم.

🔹سعی داشت به سمتم حمله کند اما مردم نمی‌گذاشتند، سریع گوشی‌ام را درآوردم تا با پلیس تماس بگیرم چون هم شال من را پس نمی‌داد و هم به تاکسی راننده آسیب زده بود، وقتی دید با پلیس تماس گرفتم قصد داشت فرار کند که حاضران در صحنه مانع شدند. پشت ماشین سه خانم دیگر نشسته بودند و هرچه خواهش کردیم به عنوان شاهد کنار ما بمانند و در کلانتری شهادت بدهند قبول نکردند. رفتیم کلانتری. آن زن ابتدا ادعا می‌کرد که به علت بی‌حجابی سعی در امر به معروف داشته اما کمی که ترسید اتهامات پوچ دیگری هم علیه من اضافه کرد.

🔹مثلا گفت که من را با راننده در حال اعمال جنسی دیده، در حالی که چند نفر دیگر هم در تاکسی بودند. و اینکه گفت من به حکومت و برنامه انرژی هسته‌ای کشور توهین و فحاشی کردم. خیلی دردناک بود یک زن این‌چنین علیه من دروغ‌پراکنی می‌کرد. نهایتا رئیس کلانتری گفت هر دویتان باید شب در بازداشتگاه بمانید تا فردا که بفرستیمتان بازپرسی. به من گفت ادعاهای امر به معروف و نهی از منکر این خانم ممکن است برایت دردسرساز شود و بهتر است که بی‌خیال شوی. به راننده هم گفت بهتر است از خسارت بگذری و برای خودت دردسر درست نکنی. ما هم با تصور امکان دردسرسازی بیشتر بی‌خیال شدیم. من بارها آزار جنسی خیابانی توسط مردان را تجربه کرده‌ام. اما این مورد برایم از همه دردناک‌تر بوده است چون یک زن باعثش شده بود.

🔹از آن زمان سعی می‌کنم دیگر از وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده نکنم. وقتی یک‌ شهروند معمولی تذکر حجاب می‌دهد آدم احساس ناامنی و ناراحتی مضاعف‌ می‌کند. چون انتظار دارد مردم به ویژه زنان در مقابل خشونت‌های مربوط به حجاب اجباری از او حمایت کنند نه اینکه خودشان عامل این خشونت‌ها بشوند.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔻مروری بر عملکرد نمایندگان «۸۰۰ زن»

🔶 یک فریاد جمعی

فرشته حبیبی

🔹سرانجام پس از فرازو‌نشیب‌های بسیار، نمایندگان ۸۰۰ زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آیین‌نامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند.

🔹 مسیر طی‌شده برای رسیدن به این دستاورد عملی، گرچه به لحاظ زمانی کمتر از چهار ماه طول کشید ولی پروسه‌ای فشرده و همراه با تنش و اصطکاک و بحث و نقد بسیار بود. اما روند روایتگری واکنش‌های زیادی برانگیخته بود و کسانی با استناد به اینکه روایت‌‎ها ممکن است سمت‌و‌سوی تسویه‌حساب و انتقام‌‎گیری شخصی بگیرد علم مخالفت برداشته‌ بودند و در تریبون‌های مختلف به بهانه نقد برای حذف این مطالبه تلاش می‌کردند.

🔹نسخه پیشنهادی آیین‌نامه در شرایطی منتشر شده که شعله مخالفت‌ها کمی فروکش کرده است. می‌شود خوش‌بینانه گمان برد که بحث و نقدها نوعی فهم و همدلی عمومی را برانگیخته و شاید دقت و همه‌جانبگی آیین‌نامه منتشره و تاکید بر جنبه‌های حمایتی و محرمانگی روایت‌ها برخی نگرانی‌ها را نیز از تب‌و‌تاب انداخته است. در انتهای طیف گمانه‌زنی می‌توان این را نیز در نظر داشت که میوه این نهال نوپا در نهایت برای اجرایی شدن، مسیری طولانی در پیش دارد و دخالت نهادهای رسمی را می‌طلبد و احتمالا برخی مخالفان هنوز به هوا کردن این مطالبه در مراحل بعدی امیدوارند. با وجود اینکه مطالبات اولیه کمی پراکنده و بیشتر متمرکز بر خشونت جنسی بود، آیین‌نامه همه‌جانبه و با در نظر گرفتن موارد متنوعی از خشونت نوشته شده و انواع خشونت های اعمال‌شده بر زنان از جمله خشونت‌های فیزیکی، جنسی، کلامی، روانی و اقتصادی را پوشش می‌دهد. جزییات آیین‌نامه در زمینه نحوه تشکیل کمیته، نحوه بررسی خشونت‌ها و سازوکارهای حمایتی نیز قابل توجه است.

🔹مسیر پرتلاطمی که به تدوین آیین‌نامه‌ منتهی شده حاصل همان رویه غیررسمی و تضارب آراست و با پروژه‌های قاب‌بندی‎‌‌شده و برنامه‌ریزی‌شده دولتی فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ یک تجربه مدنی که نظمش را از بی‌نظمی و تکثر، قدرتش را از افکار عمومی و تاثیرگذاری‌اش را از مطالبه جمع می‌گیرد. نوعی مدارای ذاتی، همه‌پذیری، انعطاف و قائل بودن به آزمون و خطا در این تجربه وجود دارد که اتفاقا زنان به واسطه نداشتن آرشیو تجربه در این امور، تر‌و‌تازه‌تر و جسورانه‌تر در آن عمل می‌کنند، از استانداردهای کسل‌کننده رسمی فاصله می‌گیرند و قوالب کهنه و کلیشه‌ای ساخته و پرداخته مردان را از اعتبار می اندازند و درست به همین دلایل نتیجه غیر قابل انتظار و تجربی‌تری بدست می‌آورند. فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد حرکت ۸۰۰ زن به منزله هشداری است به جامعه پیرامون و چه بسا تا بهمین جا توانسته باشد راهکارهایی شفاهی و پیشگیرانه برای خشونت‌های نهادینه‌شده در عرصه سینما و تئاتر ارائه دهد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2010
🔻راهپیمایی زنان در کابل در آستانه سالگرد سیطره طالبان

🔶 «عدالت عدالت، خسته‌ایم از جهالت»


🔹دیدبان آزار: سال پیش، از اواسط اردیبهشت، نیروهای طالبان شهر به شهر و روستا به روستا پیش می‌رفتند و پرچم حکومت اسلامی‌شان را بر سر ولایات می‌کوبیدند تا اینکه ۲۴ مردادماه، پایشان را به کابل، پایتخت افغانستان گذاشتند و برای دوم بر مسند حکومت نشستند. دوره‌ای که مانند ۲۶ سال پیش، علیرغم وعده‌ها برای رهبری مترقی‌تر، سرکوب فزاینده‌ای را بیشتر برای زنان رقم زده است. با دوباره اجباری کردن برقع برای زنان، عقدهای نکاح و تجاوز به آنها، ممنوعیت تحصیل دختران در مقطع دبیرستان و دانشگاه‌ها، اخراج معلمان و استادان زن، اخراج زنان از مناصب دولتی، تحت سرپرستی اجباری زنان از سوی یکی از اعضای خانواده، ممنوعیت زنان از سفر به تنهایی در سفرهای طولانی، استفاده زنان از باغ‌ها و پارک‌های عمومی در روزهایی جدا از مردان، تعطیلی وزارت زنان و ...

🔹اما زنان از همان روز سیطره کامل طالبان بر افغانستان تا همین امروز که جلوی وزارت معارف دست به اعتراض زدند، در ولایات مختلف، از بلخ و هرات تا نیمروز و کابل، پا پس نکشیدند، بارها به خیابان آمدند، خواستار فرصت‌ها و آزادی‌های اولیه شدند و علیه ارتجاع شعار سر دادند.

🔹این زنان معترض در راهپیمایی امروز در کابل بار دیگر به منع دختران از ادامه تحصیل اعتراض کردند و گفته‌اند که در ادامه اعتراض به «بی‌عدالتی، جنایت و اسارت زنان» از سوی طالبان به خیابان آمده‌اند. آنها در حالی که خواستار حقوق کار و مشارکت سیاسی بودند، بنرهایی را حمل می‌کردند که روی آن نوشته شده بود: «۱۵ اوت روز سیاه است»، «روز همبستگی زنان افغانستان، سالروز سیاه حضور طالب در کشور» و کاغذ نوشته‌هایی در اعتراض به تبعیض جنسیتی و سرکوب زنان در دست داشتند.

🔹 شعارهایی مانند «نان، کار و آزادی»، «ما زنان بیداریم و از تبعیض بیزاریم»، «ما حقوق خود را می‌خواهیم»، «عدالت عدالت، خسته‌ایم از جهالت» و «کار، نان، آموزش» سردادند. در مقابل، نیروهای طالبان، سعی کردند با شلیک هوایی این زنان را متفرق کنند و زنان معترضی را که به مغازه های مجاور پناه برده بودند و همچنین خبرنگارانی را که برای پوشش این راهپیمایی به این مکان آمده بودند، با قنداق تفنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند.

🔹ژولیا پارسی یکی از برگزارکنندگان این راهپیمایی به فرانسه ۲۴ می‌گوید: «متأسفانه طالبان به ما تیراندازی هوایی و ما را متفرق کرد. آنها بنرهای ما را پاره کردند و تلفن‌های همراه بسیاری از زنان را مصادره کردند. طالبان زنان را نمی‌توانند ببیند، از زنان می‌ترسند، از ایستادگی زنان و از علم و دانش زن می‌ترسند. ما به خاطر یک‌سالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان اعتراض کرده‌ایم و خواستار حق کار و مشارکت همه‌جانبه زنان در تمام عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستیم. مدارس به روی اکثر زنان و دختران بسته است و ما به همین دلیل تظاهرات کردیم.»

🔹‏کاربران افغانستانی در توییتر هم به این موضوع واکنش نشان دادند؛ احسانی رییس، یکی از این کاربران در توییتی نوشته است: «امروز زنان در کابل توسط گروه حاکم شلاق خوردند و سیلی زده شدند. من مانده‌ام فرهنگ اهانت، فرهنگ لت و کوب زنان از کدام یک می‌آید؟ سنت افغانی اجازه این حجم از خشونت را می‌دهد یا فرهنگ اسلامی با روایت طالبانی؟»

🔹هدی خموش، فعال حقوق زنان افغانستانی هم با انتشار فیلمی از راهپیمایی امروز در اینستاگرامش نوشته است: «می‌رزمیم، می‌سازیم. بلی، این بار زنان در مقابل گروه تروریستی ایستاده‌اند و تاریخ جهل دیگر تکرار نمی‌شود، ما سازنده ایم. این صدای نسل آگاه پس از فروپاشی است: نان، کار، آزادی.»
داوود علی نجفی، وزیر اسبق حمل و نقل و هواپیمایی کشوری هم نوشته: «‏زنان قهرمان كشورم در تظاهرات امروزشان در کابل، شعار می‌دادند «می‌مانیم، می‌سازیم». بله، طالب رفتنی است.»

🔹قیس ظهیر، اکتیویست حوزه شهری و پژوهشگر هم با انتشار فیلمی از این زنان معترض، نوشته است: «‏به این فیلم گوش کنید. معترضان از حمله طالبان در حین تظاهرات به یک کتابخانه فرار می‌کنند و حالا طالبان این دختران را در داخل کتابخانه کابل می‌بندند!»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2011/
2024/09/26 23:21:32
Back to Top
HTML Embed Code: