Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Photo
🔹️بازی تیم ملی فوتبال مردان برابر لبنان در چارچوب مسابقات انتخابی جام جهانی فوتبال، درحالی دیروز در مشهد برگزار شد که زنان از ورود به ورزشگاه منع شدند. گزارش‌ها و فیلم‌هایب که در این باره منتشر شده حکایت از برخورد خشن نیروهای ضدشورش با زنان با استفاده از اسپری فلفل دارد.

🔹️یکی از کاربران توییتر که خودش برای تماشای این بازی به ورزشگاه رفته بود در این باره نوشته است: «بلیط خریدیم، رفتیم دم در ورزشگاه گفتن صبر کنین آقایون برن راهتون میدیم. صبر کردیم از اون طرف دیدیم خانومای لبنانی رو توی گیت جداگونه راه میدن. بازی شروع شد راه ندادن، نیمه اول تموم شد راه ندادن. کم کم نیروی‌های ضد شورش اومدن، به یک عده اسپری فلفل زدن!!! ماهم انسانیم.»

🔹️‏یکی دیگر از کاربران توییتر در توییتی با اشاره به ابن برخورد خشن با زنان نوشته: «زنان ایرانی در استادیوم امام رضا جایی نداشتند. زنان لبنانی به راحتی وارد ورزشگاه شدند. در روزی که بلیت فروشی هم انجام شد. زنان لبنانی بدون هیچ مشکلی وارد ورزشگاه شدند اما زنان ایرانی را نه تنها راه ندادند بلکه با اسپری فلفل هم متفرقشان کردند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔶️بیانیه زنان دست اندرکار سینما در اعتراض به خشونت گسترده و سیستماتیک علیه زنان در این عرصه

🔹️در ماه‌های گذشته، زنان در بستری که با همت خود در طی جنبشی علیه خشونت جنسی فراهم کردند، روایت‌هایی حاکی از آزارگری و اعمال قدرت بر زنان در محیط سینما را منتشر کرده‌اند. گزارشاتی که نشان می‌دهد هر فرد صاحب قدرت و شهرت در ساز و کار سینمای ایران از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهره‌‌برداری کند. بی‌آنکه نهادهای قانونی، اصناف خانه سینما، سینماگران و منتقدان آنها را وادار به پاسخ‌گویی و پذیرش مسئولیت کارشان کنند.

🔹️ما زنان دست اندرکار سینما، اینجا، کنار هم جمع شده‌ایم تا به مدد این همبستگی اعلام کنیم: هرگونه خشونت، آزار و باج‌گیری جنسی در محیط کار از نظر ما محکوم است و برای توقف آن خواستار عواقب قانونی جدی برای متخلفین هستیم. همچنین این نابرابری جنسیتی موجود در سینمای ایران و عدم وجود نظارتی که عرصه را برای زیاده‌خواهی و دست‌درازی افراد در جایگاه قدرت گشوده است، محکوم می‌کنیم.

🔹️به جامعه‌ی سینمایی ایران در مورد شدت و گستردگی این آزارها علیه زنان که اکنون برای اولین بار اعتراض به آن به یک فریاد جمعی تبدیل شده است، هشدار می‌دهیم؛ آزارهایی که علی ‌رغم آشکار بودنشان در تمام این سال‌ها نادیده گرفته شده‌اند.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from زاگاه
زاگاه- #حلیمه_پرهیز نام زن بیست و هفت ساله‌ای است که در روستای زیلایی از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد، توسط شوهرش به آتش کشیده شد.

به گفته نزدیکان این زن جوان، او که فرزند چهارم خود را باردار بوده است، به دلیل امتناع از انجام سقط جنین و اصرار برای نگهداشتن فرزندش، به قتل رسیده است.

◽️حلیمه پرهیز دارای سه فرزند خردسال است، او پس از اطلاع از بارداری مجددش، تحت فشار همسرش برای سقط کردن جنین قرار می‌گیرد، با اینحال او از اینکار امتناع کرده و اصرار می‌کند که می‌خواهد فرزندش را به دنیا بیاورد. در پی مخالفت او با سقط جنین، فشار و خشونت بر او توسط شوهرش افزایش پیدا می‌کند بطوریکه او به ناچار به خانه پدری خود می‌رود، اما با وعده همسرش دوباره به خانه برمی‌گردد.
در روز قتل، همسر این زن، فرزندان خردسالشان را به بیرون از خانه می‌فرستد و با ریختن نفت به روی حلیمه او را آتش می‌زند. او پیش‌تر نیز سابقه خشونت علیه همسرش را داشته است.

◽️گفته می‌شود همسایه‌ها بدن نیمه‌جان و نیمه‌سوخته او را به بیمارستان می‌رسانند، اما این زن که در پنجمین ماه بارداری‌اش بوده، در بیمارستان درگذشته است.

◽️استان کهکیلویه و بویراحمد در شمار استان‌هایی است که نرخ خودکشی و #خودسوزی_زنان نیز در آن بسیار بالاست. و ازدواج‌های اجباریِ زیر سن یکی از دلایل خودکشی زنان عنوان می‌شود. در این استان همچنین #خشونت_علیه_زنان در خانواده، امری رایج است و بسیاری از زنان جوان، خودکشی و خودسوزی را به عنوان راهی برای پایان دادن به این خشونت استفاده می‌کنند.

◽️درحالی که بسیاری از مردان خانواده #حلیمه_پرهیز نیز با توجه به گستردگی خودسوزی میان زنان در این مناطق، مدعی هستند که او #خودکشی کرده است، اما گفته می‌شود که او پیش از مرگ، تایید کرده که توسط شوهرش به آتش کشیده شده است.

@zaagaah
Forwarded from بيدارزنى
📌 از «مشکلی بدون نام» به یک نوع معلولیت

✍🏽 جودی سینگر

ترجمه: گروه مطالعات انتقادی معلولیت - ۱

🟣 ویژه‌نامه دوم آپریل، روز جهانی پذیرش اوتیسم


#بیدارزنی: جودی سینگر و مادر و دخترش هرسه اوتیستیک هستند. او در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ میلادی پایان‌نامه دوره کارشناسی خود را درباره اوتیسم نوشت و با بررسی رویکرد‌های برآمده از علوم اجتماعی و نظریه انتقادی، برساخت‌گرایی اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی و نسبت آن‌ها با معلولیت و اوتیسم و زندگی خود، به صورت‌بندی دیدگاهی نو در مواجهه با اوتیسم پرداخت: تنوع عصب‌شناختی/نورودایورسیتی.

از متن: سرگذشتی خانوادگی

«روتین‌های وسواس‌گونه مادرم تمام روزش را پر کرده بود طوری که حتی نمی‌توانست کارهای ساده را پیش ببرد، با این وجود هر تلاشی که من و پدرم می‌کردیم با … روبه‌رو می‌شد؛ … چون هیچ عبارت یا الگوی فرهنگی، در فیلم‌ها یا ادبیات وجود ندارد که بتوانم از آن استفاده کنم، جز عبارت «یا جنگ یا فرار»؛ عقده‌ای که در دلم با صدایی کودکانه می‌گفت: «هیچ کس حرفم را باور نمی‌کند، هیچ وقت کسی منظورم را متوجه نمی‌شود». شاید مانند یک محدوده بود، مانند یک حصار الکتریکی که از وسواس‌هایش محافظت می‌کرد و وقتی که به آن نزدیک می‌شدم جریانی پرفشار مرا عقب می‌زد: جیغ بنفشی که باعث می‌شد تک تک عصب‌هایم به رعشه بیافتند.

مادرم مانند یک توپ ولتاژ قوی اضطراب بود. من و پدرم مدام در حال اطمینان خاطر دادن به او بودیم، زیرا او مدام دل‌مشغولِ اضطراب‌های بی‌شماری بود که از ناتوانی در فهم دقیق موقعیت‌های اجتماعی ناشی می‌شدند.

مدتی طول کشید تا پرونده اوتیسم را برای خودم دوباره باز کنم. اثر اتوبیوگرافیک  دونا ویلیامز از دوران کودکیش [به عنوان شخصی] اوتیستیک نظرم را جلب کرده بود، اما جرات نکرده بودم بخوانمش. زمانی که دخترم ۷ ساله شد، جرات خواندن آن را پیدا کردم. خیلی در کتاب پیش‌ نرفته بودم که متوجه شدم بالاخره یکی دارد درباره مادر و دخترم حرف می‌زند. بعد‌تر کتاب انسان‌شناسی از مریخ نوشته اولیور ساکس را که حاوی نیمرخی از تمپل گرندین، دانشمند اوتیستیک نیز بود کشف کردم. اوتیستیک بودن به معنای «عقب‌ماندگی ذهنی» نبود. به انجمن افراد اوتیستیک زنگ زدم. گفت‌وگو با آن‌ها روشن‌گرانه بود. بله نوعی از اوتیسم با عنوان عملکرد بالا بود که به آن سندروم آسپرگر هم می‌گفتند. من حتی مجبور نبودم بگویم دخترم در برابر چه سربالایی تندی از تردید و ناباوری قرار دارد، آن‌ها از قبل خیلی چیزها را می‌دانستند! آرامشی که پیدا کردم وصف‌نشدنی است؛ بالاخره تاییدی پس از این همه سال.

حالا حداقل می‌دانستم مادر و دخترم چه کسانی هستند و این بار منتظر نماندم. در ۹ سالگی دخترم (دو سال بعد از آن که خودم متوجه شدم) تشخیص «رسمی» سندروم آسپرگر گرفت و حالا وارد دنیای جدیدی از آدم‌هایی می‌شدم که کلنجارهایمان مشابه بود. حالا جست‌وجوگری شگفت‌زده بودم که داشت به دنیایی وارد می‌شد که آدم‌هایش داستانی کمابیش مشابه داشتند.

همزمان شروع کردم به مرور ماجراهای رابطه‌ام با مادرم. من او را به کلی «نمی‌شناختم».

این که در دعواهای خانواده ما چه کسی مهاجم و چه کسی قربانی بود  پیچیده و در نهایت بحثی نامربوط است. ما مثل جنگویانی بی‌اطلاع بودیم که در تاریکی با هم برخورد کرده‌اند».


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44050


@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌 به خاطر ما ماتم نگیرید

✍🏽 جیم سینکلر

ترجمه: گروه مطالعات انتقادی معلولیت - ۱

🟣 ویژه‌نامه دوم آپریل، روز جهانی پذیرش اوتیسم


#بیدارزنی: والدین اغلب می‌گویند تروماتیک‌ترین اتفاقی که برایشان افتاده این است که متوجه شده‌اند فرزندشان اوتیستیک است. افراد غیراوتیستیک اوتیسم را همچون یک تراژدی عظیم می‌بینند و والدین در همه مراحل زندگی کودک و خانواده ناامیدی و اندوهی مداوم را تجربه می‌کنند.

اما این اندوه ناشی از اوتیسم فرزندشان نیست. این اندوه ناشی از فقدان فرزندی «نرمال» است که والدین منتظر و امیدوار داشتنش بوده‌اند.  دیدگاه‌ها و انتظارات والدین و مغایرت میان آن‌چه والدین از کودکان در هر دوره سنی انتظار دارند و روند رشد فرزند خودشان، فشار و اضطراب بیش‌تری از پیچیدگی‌های عملی زندگی با یک فرد اوتیستیک ایجاد می‌کند.

مقداری اندوه طبیعی است، چرا که والدین با این واقعیت  مواجه می‌شوند که آن شکل از رابطه‌ [والد و فرزندی] که منتظرش بوده‌اند، محقق نمی‌شود. اما آن اندوهی که مربوط به خیال‌پردازی و فانتزی داشتن کودکی نرمال است را باید از درک والدین درباره کودکی که «دارند» جدا کرد. کودک اوتیستیک نیاز به مراقبت بزرگسالان دارد و اگر شرایط و فرصت برای او فراهم شود می‌تواند ارتباطی بسیار معنادار با مراقبان خود برقرار کند. تداوم و اصرار بر این که اوتیسم کودک سرچشمه اندوه است هم برای کودک و هم برای والدین مخرب است و مانع ایجاد و رشد رابطه‌ای پذیرا و امن میان آن‌ها می‌شود. از والدین، هم به خاطر خودشان و هم به خاطر فرزندانشان درخواست می‌کنم که از اساس در نگرش‌هایشان درباره چیستی اوتیسم تجدید نظر کنند.

شما را دعوت می‌کنم که از زاویه دید ما به اوتیسم ما و اندوه‌تان نگاه کنید:

▪️اوتیسم زائده و ضمیمه ما نیست

اوتیسم نه چیزی است که کسی «داشته باشد»، نه لاکی که فرد درون آن گرفتار شده باشد. پشت اوتیسم کودکی نرمال پنهان نیست. اوتیسم شکلی از بودن است. اوتیسم نافذ و فراگیر است، یعنی رنگ خود را به تجربه‌ها‌، حس‌ها، ادراک، فکر، احساس، مواجهه و هر یک از جنبه‌های وجودی افراد می‌زند. امکان ندارد که اوتیسم را از فرد اوتیستیک جدا کرد، و اگر ممکن بود، بعد از این جدا کردن آن شخص دیگر همان شخصی نخواهد بود که می‌شناختید.

این موضوعی مهم است، پس کمی تامل کنید و به آن بیاندیشید: اوتیسم شکلی از بودن است. امکان ندارد که اوتیسم را از فرد اوتیستیک جدا کنید.

بنابراین وقتی والدین می‌گویند: «کاشکی فرزندم اوتیسم نداشت»، معنایی که حرفشان می‌دهد این است: «کاش فرزند اوتیستیکی که دارم، وجود نداشت و به جای او فرزندی متفاوت و غیراوتیستیک داشتم».

دوباره جملات بالا را بخوانید. وقتی به خاطر وجود ما ناله می‌کنید و ماتم می‌گیرید حرف‌های شما برای ما آن‌گونه معنا می‌دهد. این حرف‌ها همان چیزی است که وقتی برای درمان شدن اوتیسم دعا می‌کنید می‌شنویم. این چیزی است که وقتی به ما از رویاها و آرزوی قلبی خود می‌گویید در می‌یابیم: بزرگ‌ترین آرزوی شما این است که ما از صحنه روزگار حذف شویم و پشت چهره‌مان غریبه‌هایی جای بگیرند که شما بتوانید دوستشان داشته باشید.


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44046


@bidarzani
می‌توانید در فایلی یک‌جا کتابچه «دو مکتوب» را که به مناسبت روز جهانی پذیرش اوتیسم ترجمه و منتشر شده دریافت کنید.

در این کتابچه می‌خوانید:

📍مقدمه مترجم

📍به خاطر ما ماتم نگیرید
🖋نوشته جیم سینکلر

📍از مشکلی بدون نام به یک نوع معلولیت: چرا یک بار هم که شده نمی‌تونی تو زندگیت «نرمال» باشی (سرگذشتی خانوادگی)
🖋نوشته جودی سینگر

با تشکر از بیدارزنی که امکان و شرایط انتشار این کتابچه را فراهم کرد.

https://bidarzani.com/wp-content/uploads/2022/03/%D8%AF%D9%88-%D9%85%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%A8-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%DB%B1.pdf
🔻درباره عواقب حقوقی افشاگری آزار جنسی

🔶 ابتدا علاقه نداشتم موضوع از جنبه حقوقی و قضایی پیگیری شود


🔹️دیدبان آزار: اخیرا در پایگاه تحلیلی- خبری مرور مصاحبه با نینا گلستانی منتشر شده است. گلستانی که ساکن رشت است از زنانی بوده که تجربه خود از آزار جنسی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر و نویسنده‌ای صاحب‌نام را به آزارگری متهم کرد. در ادامه زنان دیگری نیز تجارب خود را در مواجهه با این فرد بازگو کردند که به گفته او منجر به طرح دوباره‌ پرونده‌های قدیمی چند استاد دانشگاه در گیلان شد.

🔹️ گلستانی در این مصاحبه‌ از موضوع مهمی صحبت می‌کند که پس از آغاز جنبش روایتگری خشونت جنسی در ایران کمتر به آن پرداخته شده است: عواقب حقوقی افشاگری برای خشونت‌دیدگان. تاکنون چندین گزارش از زنانی که با طرح دعوی از سوی افراد متهم به آزارگری، مواجه شده‌اند، به دیدبان آزار رسیده است.

🔹️برخی از زنان مجبور شده‌اند اقدام به شکایت متقابل کنند، برخی ناچار شده‌اند روایات خود را پاک وعذرخواهی کنند و برخی ماه‌ها درگیر پرونده‌هایی شده‌اند که مصرانه توسط آزارگر مورد پیگیری قرار گرفته و حتی اندک مواردی مانند مورد گلستانی به محکومیت نیز کشیده شده است. از آنجا که افشاگران عموما به توصیه وکلا و برای جلوگیری از هزینه و عواقب بیشتر، این شکایات را رسانه‌ای نمی‌کنند، فشار و تنشی که زنان در این روند متحمل می‌شوند از نظرها مغفول مانده‌ است.

🔹️ گلستانی در مصاحبه با پایگاه خبری مرور توضیح می‌دهد که پس از مدتی کوتاه، مرد نویسنده از او و پدرش به اتهام افترا و نشر اکاذیب شکایت کرده است. در مرحله‌ اول بازپرس به دلیل عدم احراز سوء‌نیت گلستانی، قرار منع تعقیب صادر می‌کند. اما با اعتراض وکلای شاکی، پرونده به دادگاه کشیده می‌شود. گلستانی می‌گوید: «من در ابتدا علاقه‌ای نداشتم که این بحث از جنبه حقوقی و قضایی پیگیری شود و قصد من بیشتر یک کنش فرهنگی و اجتماعی بود. در واقع هدف من این بود که بازگوکردن این تجربه‌ها از تکرار دوباره آن‌ها برای زنانی که تازه وارد فضاهای فرهنگی هنری می‌شوند جلوگیری کند.»

🔹️ثمین چراغی وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق زنان در این زمینه به دیدبان آزار می‌گوید: «روایتگری‌های زنان ذیل امر دادخواهی تعریف و فهم می‌شوند. ما نمی‌توانیم انتشار روایات که بخشی از فرآیند دادخواهی فرد است را تحت عناوینی چون افترا و نشر اکاذیب جرم‌انگاری کنیم. این تلاش‌ها در جهت خفه کردن صدای روایت‌گری زنان صورت می‌گیرد، بنابراین باید برای مواجهه با این عواقب احتمالی نیز آمادگی داشته باشیم.» او تاکید می‌کند برخی توصیه‌ها و ملاحظاتی که توسط وکلا مطرح می‌شوند، صرفا جنبه حمایتگری دارند و نه مانع‌تراشی در مسیر دادخواهی.

🔹️به گفته گلستانی در دادگاه تجدید نظر بالاخره بعد از یک سال تلاش‌های او و وکیلش به ثمر نشست و قاضی این اجازه را صادر کرد که تمام افراد آزاردیده و مطلع در دادگاه حاضر شوند و شهادت دهند. این جلسه بسیار طولانی بوده است و در نهایت شاکی از شکایت خود منصرف می‌شود و رضایت می‌دهد. گلستانی و پدرش هم به دلیل آنکه علاقه‌ای به قضایی شدن این ماجرا نداشتند، رضایت دادند و پرونده بسته شد.

🔹️«شین» ۱۷ ساله از جمله کسانی بود که تصمیم گرفت روایت تعرض جنسی معلم خصوصی‌اش را در فضای مجازی و با هویت واقعی خودش منتشر کند. او پیش‌تر به خانواده‌اش هم موضوع را خبر داده بود و پدرش شخصا برای شکایت به آموزش و پرورش مراجعه کرده بود تا گواهی اشتغال این معلم باطل شود اما حراست آموزش و پرورش به آنها گفته بود که شانسی برای اثبات شکایت خود ندارند و بهتر است دنبال دردسر نروند.

🔹️«شین» درباره این تجربه‌ به دیدبان آزار می‌گوید: «چهار ماه از انتشار روایت گذشته بود که برای من احضاریه آمد. من و یک شاهد دیگر. ما به دادگاه رفتیم و شهادت دادیم. در آنجا دادیار گفت که من قانع شدم اما شما نباید با آبروی یک مرد مسلمان بازی می‌کردید. گفت که شما راه درستی را انتخاب نکردید و برای همین هم حالا در جایگاه متهم قرار گرفتید. ما هم گفتیم که اسمی از او نبردیم اما به ما گفتند چون شهر کوچک بوده، همه متوجه شده‌اند.» در همان دادگاه قرار بر این شد که راویان آزار استوری دیگری منتشر کرده و بابت اظهاراتشان عذرخواهی کنند تا از شکایت صرف‌نظر شود. این استوری منتشر شد اما آزارگر هنوز شکایتش را پس نگرفته است.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1924/
🔻اعتراض به کنترلگریِ مردسالارانه در دانشگاه

🔸️امضا گرفتن از همسرم برای اجازه خوابگاه از تحقیرآمیزترین لحظات زندگی‌ام بود

🔹️اخیرا انتشار ضوابط و مقررات خوابگاه‌های دانشگاه تهران «ویژه دانشجویان دختر، دوباره مبحث اعمال محدودیت شدید بر خوابگاه‌های دخترانه را در فضای مجازی گشوده و موجب واکنش‌های متعددی شده است. طبق دستورالعمل جدید مسئولان دانشگاه به زن متاهلی که پس از ساعت قانونی به خوابگاه برگردد تنها در صورتی اجازه ورود بدون ایجاد مشکل انضباطی را خواهند داد که زن به همراه همسرش به خوابگاه مراجعه کند. همزمان با انتشار این خبر در شبکه‌های اجتماعی، گروهی از دانشجویان زن دانشگاه تهران نیز اعلام کردند، مقام‌های حراست این دانشگاه به زنان برای پوشیدن مقنعه در دانشگاه فشار وارد کرده‌اند. یکی از این دانشجویان در توییتی نوشته که حراست کارت دانشجویی او را به دلیل نپوشیدن مقنعه ضبط کرده است.

🔹️هم‌زمان با شتاب فزاینده روند پولی‌سازی دانشگاه‌ها، توجه به امکانات رفاهی خوابگاه‌های دانشجویی روزبه‌روز کمتر می‌شود. بسیاری از دانشگاه‌های دولتی یا خوابگاهی ارائه نمی‌دهند یا ارائه خوابگاه منوط به برخورداری از شرایط خاص است. علاوه بر کمبود تعداد خوابگاه‌ها و فقدان امکانات حداقلی آموزشی و رفاهی در بیشتر دانشگاه‌ها، دانشجویان دختر با ستمی مضاعف دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اعمال محدودیت در ساعت ورود و خروج به خوابگاه و نظارت بر پوشش دانشجویان در خوابگاه‌ها از اشکال رایج انضباط‌بخشی در خوابگاه‌های دخترانه است. البته دانشجویان از سختگیری‌های سلیقه‌ای دیگر نیز مانند تذکر و تهدید بابت تماشای فیلم خارجی، ممنوعیت اپیلاسیون واژن و ... نیز خبر داده‌اند. این قوانین دست‌وپاگیر تا کنون بارها اعتراضاتی را در دانشگاه‌های مختلف برانگیخته‌اند.

🔹️دانشگاه که قرار بود محلی برای رشد و تغییر باشد، خود به عامل سرکوب و کنترل و دستمایه‌ای برای آزار دانشجویان زن بدل می‌شود، به‌ویژه برای دانشجویان کم‌‌تر برخودار و یا دور از مرکز. یکی از کاربران توئیتر نوشته است: «قبلاً مهاجرت به یه شهر دیگه به قصد تحصیل، یه راه برای زنا بود که از فضای سمی زندگی خودشون فاصله بگیرن ولی الان آکادمیا تو تسهیل آزار زنایی که از خانواده‌های سنتی-تعصبی میان نقش پررنگی داره.»

🔹️فرشته طوسی، فعال دانشجویی با اشاره به ضوابط و مقررات خوابگاه‌های دانشگاه تهران در بخشی از واکنش خود به وقفه آموزش حضوری در روزها کرونا و خطرات پس از آن پرداخته و نوشته است: «دانشگاه بعد از دو سال بازگشایی شده(دانشگاه مجازی با بسته بودن تفاوتی ندارد) و این وقفه، هم نهادهای دانشجویی را ضعیف‌تر از قبل کرده و هم انسجام دانشجویان را. وقفه‌ای که باعث شده ارتباط بین ورودی‌های قدیم و جدید قطع و راه سلطه‌گری دانشگاه بر دانشجویان هموارتر شود.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1925
🔶از خشونت به دختران خوابگاهی هیچ‌چیز نمی‌دانید


🔹نگین باقری: تا به حال شده پای فیلم‌های سیاه و تلخی بنشینید و با خودتان بگویید: «مگر می‌شود این‌همه رنج برای یک نفر پیش بیاید؟ مگر می‌شود این‌همه تاریکی در زندگی یک نفر باشد؟» آنچه ما در سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ از خوابگاه دیدیم به سیاهی همان فیلم‌های غیرواقعی است. هنوز هم باورم نمی‌شود که از آن مهلکه زنده بیرون آمدیم. ما دختران نوزده، بیست سالۀ اصطلاحا شهرستانی، سوژه‌های مناسبی برای این رنج و عذاب بودیم. چه چیزی راحت‌تر از خشونت نسبت به زنی که سن کمی دارد، خانواده‌ای نزدیکش نیست، با لهجه تهرانی حرف نمی‌زند و از سبک پوشش او معلوم است در شهر بزرگ نشده‌ است. حتی خشونتی که در خوابگاه دخترانه می‌دیدیم با هم برابر نبود. من که از اصفهان مهاجرت کرده ‌بودم ظلم کمتری متحمل می‌شدم تا هم‌اتاقی‌ کرد و سنی‌ام از سنندج؛ او هم خشونت کمتری را در مقایسه با دختر شبانه روستاهای تبریز می‌دید.

🔹مثلا آن روز امتحان داشتیم و در کتابخانه درس می‌خواندیم. مسئول شب، که بچه‌ها کفش‌دوزک صدایش می‌کردند و دختری هم‌سن و سال خودمان بود، در را باز کرد و بالای همه میزها آمد. فهمیدیم آمده که منشاء بوی سیگار را پیدا کند. دختر سیگاری آن پشت نشسته و تازه یک نخ آتش زده بود که کفش‌دوزک بالای سرش آمد و گفت: «به خانواده‌ات می‌گویم.» دختر سیگاری خودش را بی‌تفاوت نشان داد. یادم می‌آید پدرش استاد دانشگاه بود و ما خیال کردیم به خاطر خانواده فرهنگی‌اش هم که شده نگران چیزی نیست و حسرت خوردیم. یک ساعت بعد در حالی‌ که با دخترها در صف رزرو شام بودیم صدای جیغی بند دلمان را پاره کرد. دختر رفته بود حمام و رگ دستش را... . نمرد اما مگر فرقی هم دارد؟ او حالا زخمی دارد که هیچ وقت خوب نمی‌شود.

🔹کوه‌نوردی‌ تنها تفریح ما در خوابگاه آمده بود اما همیشه دیرتر از پسرها یا کوهنوردان دیگر به میدان دربند می‌رسیدیم. چرا که خوابگاه ساعت ۶:۳۰ صبح اجازه خروج را می‌داد. دوستی تعریف می‌کرد که یکی از شب‌های نمایشگاه مطبوعات بسیار دیر راهی خوابگاه شد و هیچ تاکسی برای رسیدن به میدان کاج سعادت‌آباد پیدا نمی‌کرد. ناچار سوار یکی از اتومبیل‌هایی که جلوی پایش ترمز زده‌ شد. می‌گفت مدام فکر می‌کردم اگر راننده حین کلمات جنسی‌، به جای خوابگاه به سمت زیر پل منحرف شود چه بلایی سرم خواهد آمد؟ این اتفاق برای او نیفتاد اما مگر فرقی هم دارد؟ اگر تا ساعت ۹ نمی‌رسید باید شب خطرناک‌تری را پشت سر می‌گذراند. تا به حال در اتاق مسافران ترمینال بیهقی، روی صندلی‌های فلزی سوراخ‌سوراخ آن خوابیده‌اید؟ ما وقتی با در بسته خوابگاه روبرو می‌شدیم، پناهگاهی به جز همین صندلی‌های ترمینال نداشتیم.

🔹️نظارتی که روی ما بود شباهتی به نظارت نامحسوس عصر مدرن نداشت. هیچ کسی اصلا نگران علنی شدن این اهرم‌های استبداد بلای سر ما نبود که بخواهد حداقل ظاهر ماجرا را حفظ کند. برای همین نه فقط بر رفت‌وآمد بلکه وسایل شخصی‌مان هم کنترل می‌کردند. مثلا مجبورمان ‌کردند با امضای نامه‌ای رضایت دهیم تا هر زمان میلشان کشید به محتویات لپ‌تاپمان دسترسی داشته باشند. چه شد که این فکر به ذهن مسئول فرهنگی دانشگاه خطور کرد؟ ساعت ۹ شب وقتی مسئول شب (چه اسم نمادینی) در چارچوب در اتاق‌ها حضور-غیاب می‌کرد متوجه شد دو دختر دانشکده زبان مشغول دیدن فیلم هستند. جلوتر رفت و دید فیلم هالیوودی و به زبان انگلیسی است. با خانواده دخترها تماس گرفتند و گفتند دخترتان در لپتاپ خود فیلم‌های غیراخلاقی نگه می‌دارد. از دختر و از خانواده او تعهد گرفتند که هیچ فیلم غیر فارسی‌زبانی دیگر در لپ‌تاپ‌هایشان نگهداری نشود. این اتفاق مسئول امور فرهنگی ما را مصمم کرد با نوشتن مصوبه‌ای به خودش اجازه دسترسی به لپ‌تاپ‌هایمان را بدهد. ما امضا نکردیم اما مگر ترس حمله یکباره آنها به لپ‌تاپ‌ها خیالمان را راحت می‌کرد؟

🔹️خوابگاه زیرمجموعه دانشگاه است و خشونتی که ما در خوابگاه تجربه می‌کردیم جدا از آنچه دانشگاه برایمان مقرر می‌کرد نبود. برای مثال در خوابگاه، مثل دانشگاه مقنعه را اجباری کردند. اگر می‌خواستیم با روسری بیرون برویم، مسئول حجاب پشتمان می‌دوید و اجازه خروج نمی‌داد. فرض کنید یک روز بعد از ظهر برای خرید یک بستنی قیفی از بقالی محل باید مقنعه می‌پوشیدیم تا سر کوچه برسیم و برگردیم.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1169/
Forwarded from بيدارزنى
📌جنبش معلمان در پیوند با مسائل دختران دانش‌آموز

🟣 پرونده ویژه‌ی گفتگو با زنان معلم (بخش دوم)


#بیدارزنی: در ماه‌های اخیر جنبش معلمان به یکی از پر تحرک‌ترین اعتراضات عمومی تبدیل شده است. به نظر می‌رسد خواسته‌های این جنبش به تدریج رو به خواسته‌هایی فراتر از مطالبات معیشتی می‌رود. بخشی از مطالبات این جنبش ناظر بر حقوق دانش‌آموزان است. مطالبه اصلی در این زمینه دفاع از #آموزش_رایگان و حق برخورداری از آموزش باکیفیت و عادلانه برای تمام دانش‌آموزان در سراسر ایران با تاکید بر دانش‌آموزان طبقه کارگر به‌خصوص در نقاط محروم ایران است.

محرومیت از آموزش رایگان به بازماندگی از تحصیل کودکان منجر می‌شود که تاثیر به‌سزایی در #کودک_همسری و #کار_کودکان دارد.

در همین راستا با خانم‌ اعظم عابدینی (بازنشسته از تهران) و خانم‌ها کوکب بداغی پگاه و مریم محمدی (شاغل از خوزستان و کردستان) به گفتگو نشسته‌ایم. از آنها پرسیدیم چه رابطه‌ای میان خواسته‌های جنبش معلمان با مسائل دانش‌آموزان از جمله آموزش مسائل جنسی، بازماندگی از تحصیل و ازدواج کودکان وجود دارد. آنها در پاسخ، ضمن اشاره به مسائل دختران دانش‌آموز از جمله ازدواج کودکان و نقش #آموزش‌های_ایدئولوژیک در گسترش آن، به تفاوت‌های مشکلات دانش‌آموزان در مناطق مختلف به لحاظ محرومیت منطقه‌ای، اشاره کردند.

از متن:

▪️یکی دیگر از مسائلی که در چند سال گذشته، تاثیرات ویرا‌ن‌گری بر جای گذاشته، مسئله‌ی بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان بوده است. در تجربه شما و شنیده‌هایتان از معلمان دیگر، چقدر محرومیت از تحصیل در میان دخترانْ جدی است؟ این بازماندگی از تحصیل بیشتر به چه دلیل بوده و چه نتایجی داشته است؟ مواجهه مدرسه به عنوان نهادی که در این زمینه بیشترین ارتباط را دارد چگونه بوده است؟ چقدر این مسئله در خواسته‌های معلمان مطرح شده است؟

⚪️_ اعظم عابدینی: در بحث تحصیل و آموزش دو مسئله داریم؛ یک، بازماندگان از تحصیل و دو، ترک تحصیل‌کرده‌ها که مجموع اینها عدد قابل ملاحظه‌ای است و پیرو آن مطالبه آموزش رایگان (آموزش عمومی _تا پایان متوسطه) را در بین مطالبات معلمان مطرح کرده است. مطالبه‌ی آموزش رایگان، بیش از سایر مسائل که اسم بردید، در بین معلمان مطرح بوده است. به عنوان یک جامعه‌ی آماری کوچک به مدرسه‌ای که در آن حضور داشتم اشاره می‌کنم. مدیر مدرسه و مشاور در طی یک سال و نیم تحصیل مجازی، اعلام می‌کردند که روزبه‌روز به تعداد دخترانی که ترک تحصیل می‌کنند، اضافه می‌شود. دلیلش هم این است که اکثرا در آپارتمان‌های کوچک ۵۰ متری زندگی می‌کنند. پنج یا شش نفر هستند و بچه می‌خواهد آموزش مجازی داشته باشد. گوشی هوشمند ندارند و مسائل قرنطینه در خانه هم هست. همه‌ی اینها فشارهایی بوده که به خانواده وارد شده و به ناچار فرزندشان ترک تحصیل کرده.

همکاران شاغل من اعلام می‌کنند که بسیاری از بچه‌های هفده یا هجده ساله الان دارند سرکار می‌روند. بعضی‌ها همزمان هم کار می‌کنند و هم درس می‌خوانند. بعضی‌ها هم بی‌خیال درس و مدرسه می‌شوند که کمک‌خرج خانواده باشند. خودم در چندین کلاسی که سال گذشته داشتم، خیلی از شاگردها در جواب عدم حضورشان در کلاس و حاضر و غایب‌ها می‌گفتند خانم ببخشید، ما الان سرکاریم. اینها همان بچه‌هایی هستند که لاجرم درس برایشان شده اولویت دوم زندگی. خودِ تحصیل می‌تواند روند آگاهی را به‌خصوص در بین دانش‌آموزان دختر بالا ببرد. در نظر بگیرید یک دختر هفده ساله الان فقط باید فکر پیدا کردن کار و درآمد باشد.

⚪️_ پگاه بداغی: معلمان نگران تفاوت طبقاتی هستند. نگران‌ کودکان بازمانده از تحصیل، عدم اجرای اصول مغفول مانده‌ی قانون اساسی، آموزش‌های سطحی و یک‌جانبه‌ی کتب درسی هستند. آنها نگران کیفیت پایین آموزشی و نابرابری جنسیتی در کتب درسی، و حذف شخصیت‌های تاثیرگذاری مثل سردار بی‌بی مریم و سردار اسعد در قیام مشروطه از کتب درسی هستند. من خودم معلمی هستم که در منطقه‌ی محروم ایذه، تدریس می‌کنم. منطقه‌ای که روستاهای صعب‌العبور دارد. مناطقی که آموزش و پرورش عشایری دارند. که من خودم مدتی در این مناطق تدریس کردم و با مشکلات‌شان آشنا هستم. از فرسودگی مدارس بگذریم، جاهایی در شهر من و منطقه‌ی من وجود دارد که اصلا چیزی به اسم «ساختمان» که تبدیل به مدرسه شود، وجود ندارد. گاها مدارسِ کپرنشین هستند و یا نهایتا از کانکس استفاده می‌شود. پس طبیعی‌ست که خواسته‌ی معلم و دانش‌آموز در این مناطق به نسبت شهری مثل تهران، متفاوت باشد.


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:



https://bidarzani.com/44030



@bidarzani
Forwarded from زنان امروز
پروندۀ شمارۀ ۴۴ بخش ادبیات مجلۀ زنان امروز دربارۀ ادبیات مهاجرت است. این پرونده شامل سه مطلب است. نخستین مطلب مقاله‌ای است با عنوان ادبیات مهاجرت و مهاجرت ادبیات، با نگاهی به ادبیات مهاجرت هند نوشتۀ بهناز علی‌پور گسکری. این نوشتار به موج مهاجرت چند دهۀ اخیر و چگونگی جابه‌جایی ادبیات هر ملت با مهاجر می‌پردازد.

عنوان دومین مقاله، از دیگریِ جنسیتی تا دیگریِ ملیتی نوشتۀ شکوه حسینی است. این نوشتار گزارشی از پژوهشی مفصل با رویکردی فمینیستی دربارۀ «رمان مهاجرت زنان عرب» است. در این مقاله آثار سه زن رمان‌نویس از سه کشور عربی درگیر با پدیدۀ مهاجرت (غاده‌السمان از سوریه، احلام مستغانمی از الجزایر و سحر خلیفه از فلسطین) بررسی شده‌اند.

جلوۀ غربت‌نشینی در آثار نویسندگان زن، نوشتۀ ریتوشری سنگوپتا با ترجمۀ فاطمه ترابی، سومین مطلب بخش ادبیات این شماره است. این مطلب معرفی کتابی است با عنوان نویسندگان زن غربت‌نشین آسیا: معنای جنسیت، متن و بافتار. این کتاب به‌ویژه به صدای زنانی توجه دارد که مسائل مختلف مربوط به عرصۀ وسیع‌تر مطالعات غربت‌نشینی را بازتاب می‌دهند.

لینک خرید:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۴/
ديد‌بان آزار
Photo
🔹️زنان امضاکننده بیانیه اعتراض به خشونت جنسی و جنسیتی در سینما، این بیانیه را در دسترس عموم گذاشته‌اند و از همگان درخواست کرده‌اند که امضا کنند و به این مبارزه بپیوندند. از طریق این لینک http://karzar.net/36234 که در استوری نیز درج شده است، می‌توانید بیانیه زنان سینماگر را امضا کنید.

🔹️پیش‌تر در واکنش به انتشار بیانیه، خانه سینما (جامعه اصناف سینمای ایران) در بیانیه‌ای هرگونه خشونت، به‌ویژه «خشونت جنسی» به شیوه‌های مختلف در صنعت سینما را محکوم و اعلام کرد که «شورای صیانت» (متشکل از رئیس هیأت‌مدیره، رئیس شورای عالی داوری، سه نفر از شخصیت‌های معتمد و صاحب‌نام سینمای ایران به انتخاب مجمع عمومی خانه سینما، نماینده وزارت ارشاد و یک نفر عضو حقوق‌دان) به وظایف موجود در اساسنامه خانه سینما، مسئول رسیدگی به اتهامات مرتبط به «خشونت رفتاری» در صنعت سینما است و آمادگی دارد با رعایت اصول اخلاقی و قید محرمانگی به کلیه گزارش‌ها و شکوائیه‌های مطروحه رسیدگی کند و مشورت‌های حقوقی لازم را نیز به مراجعه‌کنندگان ارائه و در صورت لزوم، ارجاع موضوع به محاکم قضایی را نیز پیگیری کند.

🔹️زنان سینماگر در پاسخ به این بیانیه نوشتند: «لازم است درخواست مندرج در بیانیه «زنان سینماگر علیه خشونت جنسی» که به امضای بیش از سیصد زن دست اندرکار سینما رسیده، شفاف گردد: هدف، تشکیل یک نهاد مستقل از مناسبات داخلی خانه سینما (شامل حقوقدان، روانشناس، متخصص حوزه جنسیت، متخصص مدیریت منابع انسانی، متخصص حوزه خشونت جنسی و سینماگر) است.
امضاکنندگان تاکید کردند که این نهاد می بایست: ۱) از وابستگی و پیوند با روابط قدرت موجود در فضای سینمای ایران دور باشد. ۲) تمامی اعضای این نهاد می بایست در حوزه خشونت جنسی آموزش موثر و قابل ارزیابی دیده باشند. ۳) این نهاد با اکثریت مطلق از زنان تشکیل شود. ۴) این نهاد از طریق رای گیری جمعی و دموکراتیک فعالیت کند. ۵) این نهاد برای همه زنان در صنعت سینما در دسترس باشد.

🔹️آنها افزودند: «آنچه خانه سینما در بیانیه خود به عنوان «راهکار» بیان کرده با چنین ساختاری در تضاد قرار دارد. چرا که در چهارچوب خانه سینما اعضای تصمیم‌گیرنده، که اکثرا در پست‌های بالای مدیریتی خانه سینما هستند، منتخب خود خانه سینما هستند که «استقلال» لازم برای رسیدگی به این منظور را زیر سوال می‌برد چرا که منافع آنها درگیر روابط قدرت موجود در ساختار سینما خواهد شد. ثانیا این اعضا برای رسیدگی به خشونت‌های جنسی آموزش لازم را ندیده‌اند و سیستم موجود در دسترس همه زنانی که با پروژه‌های سینمایی سرو کار خواهند داشت؛ نیست. در آخر، برخی از این اعضا هم تا به امروز روایت زنان سینماگر را فعالانه سرکوب کرده‌اند و معتقدند این امور را باید پشت درهای بسته حل‌و‌فصل کرد. با این توضیحات اعلام می‌کنیم که در پیشنهاد مطرح شده در بیانیه خانه سینما در واقع ما با تکرار همان روال ناکارآمد رسیدگی به این خشونت ها تا امروز مواجه هستیم که برای تغییر آن تلاش خواهیم کرد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔶️ارائه الهه سروش‌نیا، پژوهشگر اجتماعی مستقل با عنوان از «من هم» به «طبقه من هم» در همایش دیدبان آزار به مناسبت روز جهانی زنان

آدرس ایمیل سروش‌نیا: [email protected]


🔹️این بحث با اشاره به انتقادی آغاز می‌شود که از آغاز جنبش روایتگری خشونت جنسی بارها مطرح شده، اینکه روایات منتشرشده در این جنبش، روایات زنان طبقه متوسطی است و روایت زنان حاشیه و فرودست از خشونت جنسی در چنین جنبش‌هایی مطرح نمی‌شود.
سروش‌نیا می‌خواهد بدون به چالش کشیدن این انتقاد و زیر سوال بردن اطلاق غیردقیق طبقه متوسط و فرودست، این انتقاد را درست فرض کند و این را نقطه عزیمت خود قرار می‌دهد، برای اینکه نشان دهد روایت‌های زنان طبقه متوسط در جریان روایتگری خشونت جنسی اتفاقا می‌تواند چه گسستی در جریان مسلط تولید دانش اجتماعی، مخصوصا آسیب اجتماعی ایجاد کند.

🔹️این پژوهش در تلاش برای صورتبندی بهره‌کشی‌ای است که در فرآیند تولید دانش صورت می‌گیرد، در تلاش برای ترسیم ساز‌و‌کاری که طی آن بدن‌ها و سرگذشت فرودستان همواره ماده خام تولید دانش و مخصوصا دانش اجتماعی حول آسیب و اینجا به طور مشخص حول مسئله خشونت جنسی بوده و این سازوکار تولید دانش باعث نقش بستن انگ اجتماعی آزارگری روی پیشانی مردان فرودست و حاشیه‌ای و مهاجر و بازتولید این انگ شده است.

🔹️روایات زنان طبقات متوسط از خشونت جنسی سرمایه اجتماعی پیشاپیش موجود طبقه متوسط را بحرانی می‌کند. در گذار از «من هم» به «طبقه من هم»، سوژه و ابژه مطالعات جریان اصلی اجتماعی مورد پرسش قرار گرفته و پروبلماتیک می‌شود.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

برای دیدن این سخنرانی به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.instagram.com/tv/CcF52ZRjU-e/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🔶تفکیک جنسیتی در برخی پارک‌های تهران

🔹بحث تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی سال‌هاست که از سوی مسئولان جمهوری اسلامی پیگیری می‌شود. اگرچه مقاومت بخش بزرگی از مردم در برابر این خواسته‌ها تا اینجا کار را برای دولتمردان مشکل کرده است، اما به نظر می‌رسد روند جداسازی زنان و مردان همچنان ادامه دارد.

🔹در همین رابطه، محمد آقامیری، عضو شورای شهر تهران  در رابطه با تفکیک جنسیتی زنان و مردان در پارک‌های تهران گفته است: شهرداری تهران قصد دارد برخی پارک‌های تهران را در اختیار مادر و کودک قرار بدهد و به‌نوعی این پارک‌ها را به پارک‌های خانواده تبدیل کند. اجرای این طرح به این دلیل است که یک مادر به دور از چشم نامحرم به‌راحتی بتواند با فرزندش بازی کند.

🔹به گزارش دیدبان ایران، او گفت که بر اساس طرح مورد نظر شهرداری، قرار است ٢٠٠ پارک به بانوان و کودکان اختصاص یابد.
آقامیری با ادعای اینکه طرح اخیر تنها به درخواست مردم انجام شده است، افزود: «در پارک‌ها مردان غریبه و جوانان نامحرم حضور دارند و این به صلاح بانوان نیست. »

🔹پیشتر، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، روز یک‌شنبه، ۱۴ فروردین، از افزایش پارک‌های «ویژه زنان» در تهران خبر داد و گفت: در حال حاضر هفت بوستان بزرگ در تهران به زنان اختصاص داده شده و شهرداری تهران قصد دارد در هر محله‌ «یک بوستان و یا بخشی از بوستان محله‌ای را به مادران و کودکان اختصاص دهد.»

🔹️براساس اعلام زاکانی در حال حاضر «پیش از این ۲۷ بوستان در این حوزه مناسب‌سازی شده و تلاش خواهد شد خدمات بهتری در این مکان‌ها ارائه شود.»
در اقدامی مشابه، اخیرا وزارت امر به معروف و نهی از منکر دولت طالبان در افغانستان اعلام کرد که حضور در پارک‌ها برای زنان و مردان محدودیت دارد. به‌طوری که زنان با داشتن حجاب شرعی سه روز در هفته و مردان چهار روز می‌توانند به پارک‌ها بروند.

🔹موضوع تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی با واکنش‌های گسترده‌ای رو به رو شده است. اخیرا در مشهد و در حالی که زنان حتی بلیط خریداری کرده بودند و آماده حضور در ورزشگاه می‌شدند، پلیس با اقدام خشونت‌بار و استفاده از گاز فلفل سعی کرد زنان را متفرق کند و از حضور آن‌ها در استادیوم فوتبال جلوگیری کرد.
تفکیک جنسیتی در سال‌های گذشته حتی در دانشگاه‌ها هم اجرایی شده است و برخی دانشگاه‌ها و حتی رشته‌های تحصیلی به شکل اختصاصی فقط زنان یا مردان را می‌پذیرند./ایندیپندنت

#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from زاگاه
زاگاه - اسپانیا آزار و اذیت و ارعاب زنانی را که قصد انجام سقط خودخواسته جنین دارند، جرم‌انگاری کرده است. قانون جدید روز چهارشنبه با ۱۵۴ رای موافق و ۱۰۵ رای مخالف به تایید مجلس سنا رسید.

◽️راست‌گرایان میانه با این اصلاحات مخالفت بودند و استدلال می‌کردند که این قانون حقوق مندرج در قانون اساسی مانند حق آزادی بیان و حق آزادی تجمع را نقض می‌کند.
اصلاحات جدید قانون مجازات به این معنی است که کنشگران مخالف سقط جنین که تلاش می‌کنند زنان را از سقط جنین بازدارند، ممکن است با مجازات تا یک سال حبس مواجه شوند. این اقدام به پیشنهاد پدرو سانچز، نخست‌وزیر متعلق به حزب سوسیالیست صورت گرفته است و به زودی لازم‌الاجرا می‌شود.

▫️طبق قانون جدید، هرکس تلاش کند که از طریق اعمال مرعوب‌کننده، آزاردهنده، تهدیدآمیز و توهین‌‌آمیز مانع زنی شود که می‌خواهد داوطلبانه به بارداری خاتمه دهد، به سه ماه تا یک سال حبس یا ارائه خدمات اجتماعی رایگان محکوم می‌شود.
مطابق این قانون، تجمع کنشگران مخالف سقط جنین در مقابل‌ کلینیک‌ها نیز ممنوع است و مجازات به دنبال دارد. این ممنوعیت شامل آزار و اذیت و ارعاب کارکنان کلینیک‌های سقط جنین نیز می‌شود.

◽️اسپانیای عمیقا کاتولیک در سال ۱۹۸۵ از سقط جنین در موارد بارداری ناشی از تجاوز، نقص جنین و تهدید جانی برای مادر، جرم‌زدایی کرد. در سال ۲۰۱۰ این قانون به تمامی موارد سقط جنین بنا به درخواست زن (در ۱۴ هفته اول بارداری)، بسط پیدا کرد.

◽️با این حال زنان اسپانیایی همچنان برای دسترسی به سقط خودخواسته جنین با موانعی مواجهند. برای مثال به گفته یکی از انجمن‌های پزشکان فعال در اسپانیا، پزشکان شاغل در بخش دولتی از انجام سقط جنین امتناع می‌کنند. زمانی هم که زنان به کلینیک‌های خصوصی مراجعه می‌کنند با کنشگرانی مواجه می‌شوند که تلاش می‌کنند زن را از سقط جنین منصرف کنند. این کنشگران بعضا با نمایش دادن تصاویر آزاردهنده مانند جنین تکه‌پاره‌شده خونین سعی دارند به زنان القا کنند که سقط جنین نوعی قتل و جنایت است.

◽️زمانی که این قانون در مجلس به بحث گذاشته بود، کنشگران مدافع حق حیات روبروی مجلس تظاهرات و به جرم‌انگاری تجمعات خود اعتراض کردند. اینماکولادا فرناندز، سخنگوی یکی از تشکل‌های مدافع حق حیات اعلام کرد: 《خواهش و درخواست کردن از زنان برای صرف‌نظر در سقط جنین جرم نیست. ما به فعالیت خود ادامه خواهیم داد و به زنان کمک خواهیم کرد که بدانند سقط جنین تنها راه‌حل نیست و بتوانند تصمیم درست را بگیرند.》

◽️طبقه مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۸ توسط (ACAI) سازمانی که کلینیک‌های سقط جنین را نمایندگی می‌کند صورت گرفته است، ۸۹ درصد از زنان اسپانیایی گفته‌اند که وقتی به کلینیک مراجعه کرده‌اند مورد آزار و اذیت کنشگران حق حیات قرار گرفته‌اند. ۶۶ نیز گفته‌اند که مورد تهدید قرار گرفته‌اند. این سازمان اعلام کرده است که سالانه ۱۰۰ مورد آزار و اذیت از بیرون کلینیک‌ها گزارش می‌شود.

◽️دولت سانچز هم‌چنین در تلاش برای تصویب قانونی است که اطمینان حاصل کند تمامی بیمارستان‌های دولتی خدمات سقط جنین را ارائه می‌دهند. و همین‌طور قانونی که به نوجوانان ۱۶ و ۱۷ ساله امکان بدهد بدون اجازه والدین خود به بارداری خاتمه بدهند. همانگونه در این انگلیس این امکان فراهم شده است.

@zaagaah
🔻لینک مطلب:

https://zaagaah.com/p231
🔻روایتی از مواجهات نابرابر در روابط جنسی «وان نایت استند»

🔶 بدن‌های شورشی، مسئولیت‌های نامتوازن


🔹۲۴ ساعت از ضرب‌آهنگ نفس‌ها و زمزمه‌های داخل تخت نگذشته بود که داشتم فکر می‌کردم مردان چه بی‌مسئولیتی ماتم‌آوری در روابط جنسی یک‌شبۀ گذرا دارند. درواقع با گذشت یک روز از آن مهمانی بین تن من و آن مرد، متوجه نابرابری شده بودم که در نظرمخ همه شب‌های طوفانی با مردان زندگی‌ام را به مراسم خاکسپاری تبدیل کرده بود. حرفی که می‌خواهم بزنم این است: حتی اگر زن مجردی باشید که شانس تحصیل، پیدا کردن شغل و جداشدن از خانواده را داشته‌اید که روابط سرخوش یک‌شبه یا همان «وان نایت استند» را ترجیح داده‌، باز پایتان داخل یک مرداب عمیق دیگر گیر است.

🔹نمی‌خواهم مانند محافظه‌کاران سنتی کاسه کوزه را بشکنم، فقط سعی دارم چیزی را توصیف کنم که در زندگی زنان مجرد با رابطه‌های آزاد در اطرافم بارها دیده و شنیده‌ام ولی کمتر به صورت عیان از آن حرف زده شده است. کنجکاوی، ماجراجویی و حرارت رابطه‌های آزاد گذرای یک شبه در روابط دگرجنس‌گرایی، تا چه‌اندازه بین بدن زنانه و مردانه برابر است؟ این شب‌نشینی‌های طربناک حتما برای زنان زیادی هم لذت‌برانگیز بوده که آن را انتخاب می‌کنند اما پشت بیشتر آنها، سایه‌ای از نابرابری وجود دارد که سهم زنان را از این عیش‌و‌نوش کمتر می‌کند. «وان نایت استند» (که ای کاش برایش معادلی فارسی داشتم) اغلب به رابطه‌های جنسی بدون تعهدی گفته می‌شود که بدون شک نویسنده قصد ندارد کلیت آن را زیر سوال ببرد اما خواه ناخواه زنان را با مشکلات و خطرهای متنوعی از بارداری ناخواسته، آسیب قرص‌های معروف به اورژانسی و تنش‌های دیگر روبرو می‌کند که مردان اغلب از آن بی‌خبر می‌مانند.

🔹بیایید یکی‌یکی پیش برویم: مردی را تصور کنید که بعد از رابطه جنسی متوجه می‌شود کاندوم داخل مجرای داخلی گردنه رحم زن مانده است. اینجا شما با دو مشکل روبرو هستید: اول درآوردن کاندوم و دوم خطر بارداری. نه کسی می‌تواند برایتان آن را دربیاورد و نه کسی می‌تواند به جای شما خطر بارداری را دور بزند. اگر همان لحظه آن را در نیاورید، فردا با خاموش‌شدن عطش جنسی، راه بسته‌تر و دسترسی به اعماق این گردنه سخت‌تر می‌شود. پس تازه بعد از یک هم‌آغوشی که بهتر است صحبت درباره کیفیت آن را عقب‌تر بیاندازم، باید دست‌به‌کار شوید و دنبال گمشده‌تان بگردید. اگر پیدا نشود؟ عفونت می‌کنید. پس تا راه ورودی تنگ نشده، باید عملیات جست‌و‌جو را ادامه دهید؛ نگران نشوید: جوینده یابنده است. اما نکته دردناک این عملیات جست‌و‌جو این است که شریک شما در بهترین حالت فقط یک نظاره‌گر باقی خواهد ماند. دقت کنید: در بهترین حالت. در بسیاری از روابط یک‌شبه یا کسی دیگر سراغی از لاتکس شخصی‌اش در بدن شما نمی‌گیرد و یا اگر هم سوال کند بیشتر برای این است که ببینند آیا هیچ قرص ضدشورشی برای مقابله با تحرکات طغیانگران رها‌شده داخل اندام جنسی‌تان مصرف کرده‌اید یا نه.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1930/
Forwarded from نشر افکار
تجدیدچاپ شد:


تاریخ سیاسی زنان
مبارزات طبقاتی و آزادی‌خواهی زنان
نویسنده: تونی کلیف
مترجم: نیکزاد زنگنه
نشر افکار
چاپ اول: بهار 1400
چاپ دوم: بهار 1401
450 صفحه
150000 تومان
@NashrAfkar
ديد‌بان آزار
Photo
🔹️پس از امضای بیانیه اعتراض به خشونت جنسی در سینما و تئاتر توسط ۸۰۰ زن فعال در این عرصه، زنان سینماگر بر آن شدند تا هیئتی ۵ نفره تشکیل بدهند که مطالبات بیانیه را پیگیری کنند و عموم را در جریان این مطالبه‌گری بگذارند. در ادامه ۱۲ زن سینماگر داوطلب شدند که برای عضویت در این هئیت نامزد شوند و پس از رای‌گیری میان امضاکنندگان نامه، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، هانیه توسلی، غزاله معتمد و مارال جیرانی به عنوان اعضای هیئت رسیدگی به مطالبات بیانیه انتخاب شدند. این گروه ۵ نفره قرار است با کمک حقوقدانان و مشاوران مربوطه، راهکارهای تشکیل کمیته مستقل پیگیری خشونت جنسی در سینما را بررسی کنند، درباره آن اطلاع‌رسانی کنند و مسیر دستیابی به مطالبات بیانیه را هموار سازند. این گروه صفحه‌ای در اینستاگرام به نام @800.women راه‌اندازی کرده و نوشته‌اند:

🔹️ما «پنج زن انتخاب شده توسط امضاکنندگان بیانیه» از اعتماد شما زنان عزیز قدردانی می‌کنیم. اعتماد شما به نمایندگی ما برای تحقق درخواست‌های بخش مهمی از جامعه زنان سینمای ایران که در متن بیانیه ذکر شده است، افتخاری است که از صمیم قلب امیدوارم لایق آن باشیم. به پاس این اعتماد اعلام می‌کنیم که با تعهد و تلاش پیگیر خواست صریح بیانیه که تشکیل یک کمیته مستقل پیگیری (مستقل از مناسبات قدرت، آموزش‌دیده، در دسترس و متعهد) است را تا به سرانجام رسیدن پیگیری خواهیم کرد.

🔹️امیدواریم همچنان از حمایت شما در این مسیر بهره‌مند باشیم و بتوانیم آنچه را که شما با یک همبستگی بی‌نظیر رقم زدید، با همراهی شما به دستاوردی ماندگار تبدیل کنیم.
در پایان به تمام شما زنان حامی بیانیه اعلام می‌کنیم که ما خود و هیچ انسانی را عاری از خطاهای گذشته نمی‌دانیم. ما با اشراف بر نحوه کارکرد سیستم ناعادلانه توزیع قدرت، بر خطاهایمان نسبت به سکوت بر روایت زنان دیگر در گذشته آگاه هستیم و نسبت به این سکوت فاجعه‌بار عمیقا متاسف و عذرخواهیم.

🔹️اما ما و تمام ۸۰۰ زن امضاکننده بیانیه، آگاهی امروز خود را مدیون تلاش‌ها و شجاعت‌های زنان پیش از ما برای رفع تبعیض می‌دانیم. این یک روند آموزشی در حال کنش است که ما نیز خود را بخشی از آن تعریف می‌کنیم.
اکنون که اینجا ایستاده‌ایم با این خودبازنگری، به تعهد خود اعلام پایبندی می‌کنیم؛ به این تعهد که با تحقق خواست بیانیه شما زنان عزیز قدمی موثر برای توقف خشونت و باجگیری جنسی برای خودمان و نسل آینده زنانی که به سپهر سینمای ایران پای خواهند گذاشت برداریم.
هانیه توسلی، مارال جیرانی، ترانه علیدوستی، غزال معتمد، سمیه میرشمسی

#دیدبان_آزار
@harasswatch
2024/09/28 13:20:27
Back to Top
HTML Embed Code: