Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Video
بیسان از غزه: سلام ، بیسان هستم از غزه، هنوز زنده‌ام، حالمان خوب نیست اما می‌خواهم آنچه را که آموخته‌ام با شما در میان بگذارم، مطمئنم شما چنین تجربه‌ای را سر نخواهید گذراند، جنگی که برای ساکنین غزه طراحی شده است، به همین دلیل ما هیچ‌وقت این درس را به‌طور یکسان نمی‌آموزیم:
از زندگی خود لذت ببرید. از زندگی خود لذت ببرید. تا سرحد توانتان از زندگی لذت ببرید. ما با مرگ بیشتر از زندگی سروکار داشته‌ایم، ما به مرگ بسیار بیشتر از زندگی نزدیکی داشته‌ایم، بسیاری از بستگان و عزیزان یا زیر آوارند و یا کشته شده‌اند. پس می‌دانیم که هر‌دقیقه‌ای که هنوز زنده‌ایم، بسیار گرانبها و ارزشمند است و هر لحظه ممکن است آن را از دست بدهیم. پس از زندگی و زنده‌بودن لذت ببرید، از حضور دوستان و اطرافیانتان لذت ببرید چون هر لحظه ممکن است آن را از دست بدهید.

بیسان در پیامی که روز گذشته منتشر کرده نوشته است: «سلام به همگی، من بیسان هستم از غزه و هنوز زنده‌ام. من از روز اول انتشار ویدئوهایم را آغاز و این جملات را تکرار کردم. به نشر این پیام‌ها خوش‌بین بودم اما شرایط بدتر و بدتر می‌شود. ۲۷ روز بمباران بی‌رحمانه و بی‌وقفه به من این حس را داده که کشته بعدی خواهم بود. اگر جان خود را از دست دادم، به انتشار اخبار این فاجعه ادامه دهید، به روایت‌کردن داستان ما ادامه بدهید، با صدای بلند روایت کنید و فریاد بزنید: «آتش‌بس! به اشغال پایان دهید.»

@wizard_bisan1
ديد‌بان آزار
Video
🔹تراژدی خشونت جنسی در سودان

ترجمه و تلخیص: سبا افقه

الیزابت تروسل، سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد روز گذشته نسبت به ربودن و به‌بردگی‌گرفتن زنان در مناطق تحت کنترل گروه شبه‌نظامی نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) هشدار داد. زنان ربوده‌شده در شرایطی بسیار غیرانسانی و بی‌رحمانه نگهداری می‌شوند و نیروهای شبه‌نظامی آنها را مجبور به ازدواج و بردگی جنسی می‌کنند. برخی منابع شهادت داده‌اند که زنان و دختران نوجوانی را دیده‌اند که پاهایشان با زنجبر بسته شده بوده و در خودرو و کامیون جابه‌جا می‌شدند.

در یکی از پرونده‌های اخیر، مادری نوجوان هنگام جمع‌آوری هیزم در منطقه دارفور غربی توسط هفت جنگجو مورد تجاوز قرار گرفته است. زن دیگری در خانه‌اش در خارطوم، پایتخت، مقابل چشمان خواهر و برادرش مورد تجاوز گروهی قرار گرفته است. زنی که اخیرا از سوی سازمان کودکان را نجات دهید خدمات حمایتی دریافت کرده می‌‌گوید گروهی از مبارزان مسلح به خانه خانوادگی او در خارطوم حمله و تهدید کردند که همگی را خواهند کشت مگر اینکه به آن‌ها یک دختر بدهند. دو دختر دیگر که تحت پوشش این سازمان غیردولتی قرار گرفته‌اند در خارطوم در مقابل چشمان پدر در مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. یکی از آن‌ها بعداً بر اثر جراحات جان خود را از دست داد، در حالی که پدر نیز بر اثر شوک جان باخت.

فعالان حامی زنان خشونت‌دیده در سودان معتقدند این خشونت‌ها در خلاء رخ نمی‌دهند. زنان نقش برجسته‌ای در انقلابی داشتند که دیکتاتور سابق، عمر البشیر را سرنگون و سیطره بازیگران نظامی بر سیاست و اقتصاد سودان را با تهدید مواجه کرد. احمدی، مدیر و مؤسس گروه اقدام زنان دارفور می‌گوید: «به همین دلیل، زنان به‌طور سیستماتیک مورد هدف قرار می‌گیرند.»

ویدئو مربوط به تظاهرات مردمی اکتبر ۲۰۲۱ در خارطوم و بخشی از مستند «ضرب اعتراض در خارطوم» است.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2229/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
با گذشت بیش از یک هفته از مراسم تشییع پیکر #آرمیتا_گراوند، بازداشت‌شدگان این مراسم هم‌چنان در زندان‌های قرچک، تهران بزرگ و اوین محبوسند. از ۲۱ زن بازداشت‌شده، تاکنون اسامی نسرین ستوده، نگار استادآقا، زینب عدالت‌پیشه، میترا قاسمی و نیلوفر میرزایی منتشر شده است. تعدادی از این افراد از جمله #نسرین_ستوده هنگام بازداشت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته‌اند. به گفته رضا خندان همسر نسرین ستوده، ۱۴ نفر از این زنان روز ۱۵ آبان در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شده‌اند. اتهامات نسرین ستوده، «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام»، «اخلال در نظم عمومی» و «تمرد از فرمان پلیس» اعلام شده است.

مهدیه گلرو در صفحه اینستاگرام خود خبر داده که ماموران علاوه‌بر ضرب‌وشتم با شوکر نیز به نسرین ستوده حمله کرده‌اند. او همچنین خبر داده که «یکی از زنان بازداشت‌شده دیشب در زندان قرچک دچار حمله قلبی شده و به‌شدت حالش وخیم شده است. زندان قرچک ویلچیر و برانکارد نداشته و همبندیان به‌سختی او را به بهداری می‌رسانند. او تا صبح در بهداری زیر سرم بوده است.» طبق گزارش‌ها این زنان در روز اول و‌ شب بازداشت در وزرا فشار بسیار زیادی را متحمل شده‌اند.

#منظر_ضرابی مادر دادخواهی که چهار عزیز خود را در پرواز اوکراینی از دست داده نیز مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت، بازداشت شد و بازداشتگاه وزرا انتقل یافت. او هنگام انتقال به زندان قرچک دچار تشنج شدید شد و وضعیت جسمانی وخیمش موجب شد او را آزاد کنند.

@harasswatch
✅️#نسیم_سیمیاری، شهروند ساکن تهران در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ توسط ماموران اطلاعات سپاه بازداشت شد و اخیرا به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.

🔹️به گفته منابع آگاه علت بازداشت او شناسایی‌شدن در تجمعات خیزش ژینا بوده است. او پس از دستگیری توسط اطلاعات سپاه، ماه‎ها در بند امنیتی نگهداری شده و پس از گذشت نزدیک به شش‌ماه از زمان دستگیری‎اش همچنان بلاتکلیف است.
گفته می‌شود او مدتی در اعتراض به وضعیت نامعلوم پرونده‌اش دست به اعتصاب غذا زده بود.

🔹️درحالیکه در بهمن ماه ۱۴۰۱ با اعلام عفو گسترده توسط دستگاه قضایی، بسیاری از بازداشت‌شدگان و محکومان اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی از زندان آزاد شدند، اما به نظر می‌رسد نیروهای امنیتی همچنان به شناسایی و دستگیری معترضانی که در تجمعات و اعتراضات سال ۱۴۰۱ حضور داشتند، ادامه داده و نام و مشخصات این افراد نیز به رسانه‌ها راه پیدا نکرده است. در اینحال بسیاری از بازداشت‌شدگان اعتراضات نیز که شامل عفو اعلام‌شده توسط قوه قضاییه می‌شدند، همچنان در زندان باقی مانده‌اند و برخی از افرادی که مورد عفو قرار گرفته بودند نیز مجددا دستگیر و روانه زندان شدند.

🆔️@Followupiran
🟢 #نیلوفر_میرزایی که در تاریخ ۷ آبان‌ماه بازداشت شده بود، امروز ۱۶ آبان‌ماه به قید وثیقه آزاد شد.

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🔹برای رویا ذاکری

🔹گیس، جنون و رهایی

نویسنده: الصا

با خنده و تاسف می‌گفتند: «میگن روانی هستی. می‌بینی ما همه‌چیز رو در مورد تو می‌دونیم. خانواده‌‌ات هم میگن اصلا حرف‌گوش‌کن نیستی. می‌دونی دخترهای اندازه تو حالا شوهر می‌کنن میرن، بعد تو میری کجا؟ دیوونه‌خونه. آره ما چاره‌ای نداریم جز انتقالت به دیوونه‌خونه. پزشکای خوبی داره. بابات توی جنگ بوده، موجی شده، ترکش خورده، نتونسته تربیتت کنه، مادرت هم که جوون‌مرگ شد.» و من یادم می‌آید قلب مادری حرف‌گوش‌کن و قانع که حرف شوهرش را جایی نمی‌زند، که گرسنگی می‌کشد و دم برنمی‌آورد، چگونه از سینه‌اش بیرون آمد و لکه‌های خون که تا زیرپله‌ها نشان از بانگ بلندی می‌آورد: «سکوت نکن مادر.»

آری شما به هدفتان رسیدید؛ ما مجنون شدیم مثل شما، اما مجنون رهایی کجا و مجنون مرگ کجا؟ چه بسیار زنانی را یافتم مجنون رهایی در خیابان که در میان تظاهرات می‌خندیدند و درحالی‌که با شال‌های توی دستشان، هیزم درست می‌کردند می‌گفتند: «شوهرم گفته خونه نیا اگر رفتی اغتشاشات.» می‌خندید و می‌گفت: «به درک!» و می‌خندید: «خوبه، شبم بیرون می‌مونیم اگر راهمون ندادن، مردم همه بیرونند» و خنده‌ای که میان آتش و گیس می‌پیچید.

حالا دیگر نمی‌شود به گیس تنها در آینه اتاق نگریست، حالا گیس یک پناهگاه است، حریم است، سلاح است. همین حالا که راهروهای تیمارستان شما از رویاهای ما مجنون شده است و عصر فلاکت انسانی بهنام محجوبی‌ها تکرار می‌شود، هرچه شکنجه‌گران برای حفظ حریم اقدس عالم، گیس رویا را در قرص و ملحفه‌های سفید و خاکستری و آبی، در سرم‌های جورواجور و سوزن‌های شفابخش بیشتر از دیدگان محو کنید، بیشتر مجنون می‌شوید که چرا گیس را از خیابان و قبرستان و دانشگاه و مدرسه و کوچه و... محو نمی‌‌شود؟

رویا نیز مجنون‌تر می‌شود، زیرا در آن سلول‌ها و راهروها و تخت‌های نرم شکنجه‌گر نیز رد گیس پیداست. زیرا که تصویر «زن، زندگی، آزادی» حتی در میان لجن و بوی خونی که روانه می‌کنید نیز پیداست.

https://harasswatch.com/news/2232/

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 منیژه موذن، خبرنگار و‌ فعال حقوق زنان بازداشت شد


صبح امروز چهارشنبه ۱۷ آبان‌ماه، منیژه موذن خبرنگار و فعال حقوق زنان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی با رسانه اکو ایران و هفته‌ نامه تجارت‌ فردا و شرق همکاری می‌‌کرد.

از نهاد بازداشت کننده و اتهامات مطروحه علیه وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
🔹همبستگی فعالان مدنی با الهه محمدی و نیلوفر حامدی

🔹جرم آنها ایستادن کنار مردم است

جمعی از فعالان جنبش زنان و کنشگران اجتماعی با انتشار بیانیه‌ای نسبت به احکام بدوی صادرشده توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اعتراض کرده و اعلام کردند در کنار این دو زن روزنامه‌نگار می‌ایستند. در ادامه بخشی از این بیانیه که برای انتشار در اختیار دیدبان آزار قرار گرفته می‌خوانید‌:


ایران سومین زندان خبرنگاران در جهان است. این جمله خبری خود نشان از جامعه‌ای سرکوب‌شده، رسانه‌های غیرمستقل و حکومتی مخالف شفافیت دارد. زنان خبرنگار در این شرایط تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرند. ممنوع‌بودن ورود زنان به مکان‌های مختلف، ممنوعیت حضور زنان در برخی از اماکن مانند ورزشگاه‌ها و پوشش اجباری، میزان دسترسی آنان به منابع خبری را محدود کرده و موانع شغلی را چند برابر می‌کند. عدم امنیت شغلی و نبود منابع مالی نیز مسیری را برای آنان ایجاد می‌کند که تنها عاشقان حقیقت می‌توانند در آن دوام بیاورند.

نیلوفر حامدی و الهه محمدی از خبرنگاران زن ایران هستند که سال‌ها با پوشش مسائل مهم اجتماعی مرتبط با زنان، تلاش کردند تا این حلقه ارتباطی را با وجود تمام فشارها حفظ کنند. نیلوفر حامدی در آخرین دفاع خود گفت: «به عملکردم به‌عنوان روزنامه‌نگار افتخار می‌کنم» و الهه محمدی نیز با رد هر‌گونه ارتکاب جرمی اعلام کرد: «افتخار می‌کنم که در کنار مردم ماندم.»

جرم آنها این است که در کنار مردم ماندند و در تلاش برای گفتن حقیقت خود را به خطر انداختند. روایت‌های ضابطین امنیتی را ما خود تجربه کرده‌ایم و خوب می‌دانیم که قبل از رفتن به دادگاه حکم آنها تعیین شده بود. جرم آنها در کنار مردم بودن است و در این پرونده، بهای آن برای این دو زن ۲۵ سال زندان.

روال قضایی از ابتدا حقوق بسیاری از این دو زندانی را تضییع کرده و با سرکوب تمام برای خاموش‌کردن صدای این دو زن شجاع و پرسشگر تلاش می‌کند. شعله‌های کوچک حقیقت‌خواهی زنان، سال‌هاست که در معرض تندبادهای مختلف قرار گرفته‌اند. این شعله‌ها، نماد اراده و تلاش زنان برای تغییر و دستیابی به شفافیت و دانستن است.

ما جمعی از فعالین جنبش زنان و کنش‌گران اجتماعی در کنار نیلوفر و الهه می‌ایستیم و قول می‌دهیم که پاسدار شعله‌های حقیقت بمانیم تا دوباره بتوانیم روزی این امانت را به دست خبرنگاران زبده و حرفه‌ای مانند آنان بازگردانیم.

متن کامل و اسامی امضاکنندگان:
https://harasswatch.com/news/2231/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹بی‌خبری از وضعیت منیژه موذن

منیژه موذن، روزنامه‌نگار، مترجم و فعال حقوق زنان از روز چهارشنبه ۱۷ آبان در بازداشت است و با خانواده تماسی نداشته است. ماموران امنیتی با عنوان مامور اداره ثبت احوال به محل کارش رفته‌، او را بازداشت کرده، پس از تفتیش منزل و ضبط لوازم شخصی، با خود برده‌اند. دلیل بازداشت و محل نگهداری او اعلام نشده است.

در ادامه بخش از گزارش او با‌ عنوان «مدرسه‌های پنهان امید» را می‌خوانید که در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۲ در روزنامه شرق منتشر شده است:

طالبان پس از به دست گرفتن قدرت، با فرمان‌های پیاپی زنان را پله به پله از جامعه حذف کردند؛ اما منع تحصیل زنان بزرگ‌ترین ضربه به دختران افغانستان بود؛ دخترانی که حالا دیگر امیدی به آینده نداشتند؛ ولی با وجود سرکوب گسترده و وضع قوانین ضدزن، زنانی بودند که دست از مبارزه و امید برنداشتند. آنها به سبک و سیاق مادران‌شان که دوران سیاه حکومت طالبان را در دهه ۹۰ میلادی تجربه کرده بودند، در خانه‌های خود مدرسه برپا و تلاش کردند به سهم خود در برابر سیاهی بایستند. سارا یکی از این زنان است. ۳۲ سال دارد و ادبیات فارسی خوانده است.

می‌گوید شبی که بدخشان سقوط کرد، در خانه به انتظار نشست تا برای کشتنش بیایند: «شبی که بدخشان سقوط کرد، واقعا غافلگیر شدیم؛ چون بین مردم شایعه بود که مرکز سقوط نمی‌کند و این یک برنامه است و ممکن است دوباره شهرستان‌ها هم از طالب‌ها گرفته شود. متأسفانه چنین چیزی نبود. تقریبا اوایل شب بعد از اینکه سروصدا شد، یک لرزه تمام بدنم را گرفت. بعد با خودم فکر کردم خب این دیگر آخرین شبی است که ممکن است زندگی کنم، برای اینکه من فعالیت‌های مدنی زیادی داشتم، فعالیت‌های اجتماعی داشتم و با رسانه‌ها همکاری می‌کردم. ناامید شدم. گفتم که حتما دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. یک مقدار لباس کثیف در خانه بود. من آن شب با وجود اینکه بدنم می‌لرزید، می‌خواستم که آنها را بشویم. در‌حالی‌که وضعیت روحی بسیار بدی داشتم، اتاق‌ها را تمیز کردم. تمام بدنم می‌لرزید و اشک از چشمانم جاری می‌شد؛ ولی گفتم اینجا باید تمیز باشد، اگر فردا بیایند ممکن است من را به قتل برسانند یا ببرند، باید خانه من تمیز باشد. شب بسیار درازی بود. من با خودم سرود غم می‌خواندم. بسیار تلخ برایم سپری می‌شد. از پنجره که به بیرون نگاه می‌کردم، می‌دیدم هیچ‌کس در کوچه‌ها نیست.

متن کامل:
https://shorturl.at/nsvB5

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Video
نویسنده: س

تصاویری که از مراسم خاکسپاری آرمیتا منتشر نشدند، عموما تار و بی‌کیفیت بودند، قاب‌هایی مشوش که با دوربین‌های پنهانی ثبت شده بودند و نشان از فضای کنترل‌شده و حضور پرشمار نیروهای امنیتی داشتند. در حال جست‌وجو بودم که به گزارش تصویری «خبرگزاری فارس» برخوردم؛ عکس‌هایی باکیفیت، به‌وضوح در امنیت قاب‌بندی شده و مسلط. دست عکاس نلرزیده و لنز دوربینش را پنهان نکرده. او مامور شده تا راوی این مراسم باشد. عکس‌ها یک مراسم خاکسپاری معمولی را روایت می‌کنند؛ مادری گریان و نزدیکانی در حال مویه و زاری. نه از بازداشت و ضرب‌وشتم ده‌ها نفر نشانی دیده می‌شود و نه از تن‌ندادن آرمیتا. قاب مقنعه‌پوش در مرکز این تصاویر مدیریت‌شده جای گرفته است.

راوی همانی است که از ابتدا اخبار آخرین روزهای آرمیتا و تک‌به‌تک نفس‌‌ها و ضربان‌هایش را در بیمارستان کنترل کرده است، صدای خانواده و دوستانش و حتی تصویر مزارش. همانی که نگذاشت پای خبرنگاران به بالین آرمیتا و جوار خانواده‌اش برسد، همانی که در لحظه ژینا، نیلوفر حامدی و الهه محمدی را به‌دلیل حضور در بیمارستان کسری و آرامگاه آیچی سقز، حبس و به همکاری با دولت‌های خارجی متهم کرد. راوی سوگ آرمیتا، پایش را گذاشته روی جای خالی‌شده الهه و نیلوفر.

سایه شمس در رادیوزمانه می‌نویسد: «آرمیتا بدون مقنعه وارد مترو می‌شود و با آن به خاک سپرده می‌شود؛ بدون آن سرزنده است و قدم می‌زند و با آن یک تصویر بی‌جان در قابی با روبان مشکی است. مراسم خاکسپاری آرمیتا در نوع خودش هولناک است، همان‌قدر که مرگ-قتلش، همان‌قدر که کنترل دیوانه‌وار خبرها در زمان اغمایش.» این قاب آرمیتاست. تصویر آرمیتا همان دقایق پخش‌شده در مترو است، با سری بالا و بلند، محق و ایستاده. آرمیتا همین تصاویر و ثانیه‌هایی است که قطره‌چکانی و احتمالا با ترس‌و‌لرز مخابره می‌شوند. و ما برای وفاداری به او و درهم‌شکستن راوی یکه‌تاز داستانش، باید تکثیرشان کنیم.
@harasswatch
Forwarded from Radio Zamaneh
غنچه قوامی:‌ می‌خواهند عاملیت فمینیستی ما و معترضان خیزش ژینا را زیر سوال ببرند

فرزاد صیفی‌کاران ــ بار دیگر اتهام‌های امنیتی و «جاسوس» خواندن دو روزنامه‌نگار بر پایه اتهام‌های انتسابی، باعث شده تا نیلوفر حامدی و الهه محمدی به احکام سنگین زندان محکوم شوند. غنچه قوامی، دوست نیلوفر و الهه در گفت‌وگو با زمانه از تلاش نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برای پرونده‌سازی بر پایه مستندات غیرواقعی جهت محکوم کردن این دو روزنامه‌نگار می‌گوید.

https://www.tg-me.com/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/789419/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
2024/09/22 22:28:29
Back to Top
HTML Embed Code: