Telegram Web Link
🔹درباره رنج تجربه بازداشت و ضرورت مراقبت

🔹فراخوان زندگی

نویسنده: ناشناس


من فکر می‌کنم یک روز یک نفر باید از رنج‌های ناگفته‌ زندان که زیر بار قهرمان‌پنداری دفن می‌شوند، بگوید. در زمان و زمانه‌ای که زندان رفتن ماهیتا امری تنیده با مبارزه و مقاومت و فداکاری است، آدم‌هایی هستند که نفرت و ناباوری‌شان نسبت به دوران زندان، نادیده می‌ماند. زندان رفتن وقتی به مثابه‌ کنشی انقلابی ارزیابی می‌شود، می‌تواند به یک امتیاز و عاملی برای طبقه‌بندی تبدیل شود. شاید نه آنچنان صریح و بی‌پرده- که خلافِ مشی انقلابی‌گری و آزادی‌خواهی است- که گاهی به شکلی مرموز و در سایه. «آدم‌هایی که از پسِ زندان آن هم زندانِ جمهوری اسلامی برآمده‌اند، می‌توانند از پسِ هر چیزی برآیند.»

همه این جمله را می‌گذارند گوشه‌ ذهنشان. تا بخواهی حرف بزنی، لب گاز می‌گیرند که: «نگو! تو را قوی‌تر از این‌ها شناخته‌ایم.» یا که تشویق و هوراهایشان اوج می‌گیرد و به سانِ قهرمانی روی دستِ دیگران بالا می‌روی و هیچ‌کس نمی‌تواند تصور کند که چه‌اندازه از این تصویر و این حمایت و این عادی‌نبودن، بیزاری. جنبش اخیر، یک ویژگی دیگر هم داشت؛ استمرار و ازدیاد بازداشت‌ها. طبیعی بود که در این بلبشوی همه‌گیر، عده‌ زیادی مورد بی‌توجهی و حتی انکار قرار بگیرند. این شد که طولِ بازداشت، زمان انفرادی، شکنجه، تجاوز و اعتصاب غذا، هر کدام آمدند وسط که وزن بدهند به بعضی بازداشت‌ها بلکه بشود از این توانِ محدودِ جمعی برای هم‌دردی و همراهی درست و موثر استفاده کرد.

کاملا منطقی است و منطبق بر شرایط. می‌دانم. هرچقدر هم که مقاومت کنیم، آخرش در نظام‌های درّنده و بی‌دروپیکری مثل جمهوری اسلامی، ناچاریم بین رنج‌دیدگان «هم» قائل به نوعی درجه‌بندی شویم بلکه بتوانیم در برابر سیلِ هولناکِ خشونت، ایستادگی کنیم و دوام بیاوریم. اینجاست که فکر می‌کنم شاید برای هر فردِ زخم‌خورده،  یک مرهمِ تمام‌قد کافی باشد؛ هر کدام مسئولیت یک شخصِ آسیب‌دیده را قبول کنیم و پایش بمانیم. اگر می‌توانیم و ظرفیت وجودی‌مان تابِ شنیدن و تسکینِ رنج‌های بیشتری را دارد که بسم‌الله. آستین بالا بزنیم و چتر همدلی‌مان را پهن‌تر کنیم. اما اگر نمی‌توانیم، اگر خودمان هم آسیب دیده‌ایم، اگر مشغله‌ها، دستمان را تنگ کرده، حداقل حواسمان جمع یک نفر باشد؛ شش‌دانگ.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2185/

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣روز شنبه بیست و یکم مرداد، دنیا حسینی (آزاد)، از بازداشت‌شدگان قیام ژینا توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

یک منبع مطلع نزدیک به خانواده وی به هرانا گفت: “بازداشت دنیا توسط نیروهای امنیتی صورت گرفته است. بی خبری از سرنوشت دنیا، به نگرانی‌های خانواده وی دامن زده است.”

دنیا حسینی با نام مستعار “دنیا آزاد”،
متولد ۲۸ بهمن ۱۳۶۷ و ساکن تهران پیشتر نیز در آبان ماه ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری بازداشت و چندی بعد از زندان اوین آزاد شده بود.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from Aasoo - آسو
«زن، زندگی، آزادی»؛ انعکاس صدای مشترک زنان ایرانی و افغانستانی 🔻

✍️ من متولد سمنان هستم. پدر و مادرم چند سال پیش از انقلاب، وقتی که خیلی کوچک بودند، با پدر و مادرشان به ایران مهاجرت کردند و من آنجا متولد شدم. تا یازده ‌سالگی در ایران بودیم، بعد هم آمدیم افغانستان. بیشترِ آنچه از دوران کودکی به یاد می‌آورم خاطراتی است که در مدرسه داشتم، چون تجربه‌ی من در مدرسه ممکن است متفاوت باشد با تجربه‌ی یک دانش‌آموز ایرانی...من در مدرسه خودم را یک دانش‌آموز حساب نمی‌کردم، خودم را یک دانش‌آموز مهاجر حساب می‌کردم، و اینکه بخواهم هویتِ خودم را آشکار کنم، برایم سخت بود، چون دلم نمی‌خواست که با من برخورد متفاوتی شود یا حلقه‌ی دوستانم را از دست بدهم. بیرون از مدرسه هم این نوع رفتارها را می‌دیدیم، یعنی یک نوع نگاهی که به تو می‌گوید تو بالاخره به اینجا تعلق نداری و جدا از این جامعه هستی.

🗣 در دوره‌های بعد که من به سن تحصیل رسیدم، شرایط تحصیل حتی در دوران مدرسه هم برای ما به‌عنوان مهاجر دشوار بود و قاعده‌ها و قوانین خاصی برای خود داشت. مثلاً ماه مرداد و شهریور، که اواسط تابستان می‌شود، همیشه برای ما ماه‌هایی پر از دلهره و اضطراب بود. ما منتظر بودیم که ببینیم بخش‌نامه‌ی جدید چه می‌گوید و آیا اجازه داریم که درس بخوانیم یا نه. ما کارت اقامت داشتیم و از نظر مدارک حضور قانونی در ایران مشکلی نداشتیم، ولی همچنان باید منتظر می‌ماندیم تا ببینیم که قوانین امسال چه می‌گوید. فقط هم قوانین نبود، ما افغان‌ها برای تحصیل باید پول می‌دادیم و هر سال نگران بودیم که آیا خانواده‌مان بودجه‌ی کافی برای مدرسه دارد یا نه؟ یا مثلاً اتفاق می‌افتاد که وسط سال می‌آمدند و می‌گفتند که مدارک شما باید بازبینی شود یا ممکن بود که بخش‌نامه‌ای بیاید و بگوید که فعلاً تحصیل دانش‌آموزان افغان در حالت تعلیق می‌ماند. یعنی این نوع نگرانی‌های تحصیلی همیشه برای ما وجود داشت.

🙋🏻‍♀️ ما زنان ایرانی و افغانستانی تجربه‌ی مشترکی داریم. آنچه ما با آن دست‌به‌گریبان‌ایم اسلام‌گرایی است. من از کلمه‌ی بنیادگرایی استفاده نمی‌کنم، چون فکر می‌کنم که حالا وقتش است که آدم درباره‌ی مسائل خودش با صراحت صحبت کند. آنچه در واقع پاشنه‌ی آشیل جمهوری اسلامی در ایران است، همان چیزی است که ما در افغانستان هم تجربه کرده‌ایم. چه آن بستر اجتماعیِ مردسالار و چه قدرت‌گرفتن طالبان، این‌ها همه به من نشان می‌دهد که چطور اسلام‌گرایی به این شکل، عریان می‌شود و می‌تواند زنان را به انقیاد درآورد. از طرف دیگر، مبارزه‌ی روزمره‌ی زنان برای به‌دست‌آوردن آزادی‌هایشان برای من قابل درک است. وقتی‌که دختری در میدان انقلاب تهران روسری را به نوک یک چوب می‌بندد و علیه‌اش قیام می‌کند، من می‌فهمم که این اتفاقی تصادفی نبوده و پشتش تاریخچه‌ی مبارزه و مقاومت روزمره وجود دارد و هزینه‌های بسیار زیادی برایش پرداخت شده است.

@NashrAasoo 💬
ديد‌بان آزار
Photo
🔹از  مجموعه یادداشت‌های متفکران عرب از دریچه گفت‌وگو با متن «انقلاب فیگوراتیو زنانه» که در سایت دیدبان آزار منتشر شده است

🔹می‌خواهم آن عکس باشم

آدم حاج‌یحیی (هنرگردان و هنرپژوه فلسطینی)

در یک لحظه رخ می‌دهد. عکسی انقلابی می‌بینیم که شوق دست‌زدن به عمل و آفرینش را در ما برمی‌افروزد. لحظه‌ای که در آن اتفاقی رخ می‌دهد که مدتی مدید ناممکن می‌نمود. وقتی مردمان پراکنده به هم می‌پیوندند و درِ خانه‌هاشان را نه از درون که از بیرون قفل می‌کنند. به خیابان‌هایی که مال ماست برمی‌گردیم تا بدون طرح و سابقه‌ قبلی قیام کنیم. می‌دانیم که زمان بازگشت ما به خیابان‌ است. اما اشتباه است که بگوییم هیچ طرح‌ریزی‌ای در کار نبوده است.

این‌طور همدستی‌ها نامحسوس و اعلام‌نشده‌اند. بااین‌حال، سرکوب‌شدگان با مجراها و علائم نهفته و از طریق ناخوداگاه جمعی با یکدیگر هم‌صدا شده‌اند. درست مانند انتفاضه‌ اتحاد فلسطین و انقلاب جاری سودان، خیزش عمومی در ایران نشان می‌دهد که تصاویر چگونه اشتیاق به آزادی را در ما بیدار می‌کنند.

در این برهه‌ها که مردم عمل می‌کنند و می‌بینند، تصویر ابزاری می‌شود در دست ستمدیدگان و مجرایی که این علائم از طریق آن مخابره می‌شوند؛ عاملی که امیال فروبسته، کرخت‌شده و به‌خواب‌رفته‌ ما را بیدار می‌کند. تصاویر نشان‌مان می‌دهند که میل فقط بر فقدان دلالت ندارد بلکه کیفیتی آفریننده و خلاق هم دارد. در پس این فقدان، انبوهی از پتانسیل‌های غیرخنثی وجود دارد که نادیده، ناشناخته و بهره‌بردای‌نشده باقی مانده‌اند. این «فقدان»ِ منفرد که میل را به‌خطا فقط به آن نسبت می‌دهند خود باعث می‌شود شیوه‌های به‌جریان‌افتادن میل، محدود و محصور شوند.
تصاویر سرکشی و نافرمانی نشان می‌دهند که امیال‌مان چطور خاصیت مولد خود را از دست داده‌اند و به‌سبب وفورشان بهره‌برداری می‌شوند: ما آزادی‌ای را که نداریم تقاضا نمی‌کنیم، بلکه خواست‌مان برای رهایی را از دل نفی می‌ٰآفرینیم. این‌ تصاویر پتانسیل سیاسی رهایی‌بخش دارند، و از طریق عمل دیدن سرایت پیدا می‌کنند. این تصاویر می‌توانند امیال کرخت و‌ فروخفته‌مان را تکان دهند و بیدار کنند تا واقعیات، تصاویر، آشوب‌ها و اجراهای [انقلابی] جدیدی به‌وجود بیاوریم که شکل‌های متفاوتی از زیستن را برمی‌انگیزند. در این رخداد، تصویر علامتی می‌شود که ما را در مسیر اقتصادِ لیبیدوییِ تازه‌ای قرار می‌دهد، مسیری که در آن میل ما در جهت خلق ساختارهای اجتماعی‌ای متفاوت از نظم موجود عمل می‌کند. بازگشت سرکوب‌شدگان، بازگشت امیال سرکوب‌شده است.

می‌خواهم آن تصویر باشم؛ می‌خواهم این موقعیت را بسازم.

زنان ایران با استفاده‌ ماهرانه از هنر تصاویر دربرابر تخدیر امیال‌شان به‌دست سرمایه مقاومت می‌کنند و علیه کنترل و نظارت رژیم پدرسالار می‌شورند. تصاویرشان چهره ندارند ولی در بیان آنچه که می‌گویند و می‌خواهند قوی عمل می‌کنند. تصاویرشان هویت فردی ندارند ولی طبل جنگ را در قلب هر بیننده به صدا در می‌آورند. در زمانه‌ای که رژیم‌ها از تصویر ما برای سرکوب مردم و بقای حکومت‌شان استفاده می‌کنند و سرمایه با تولید انبوه تصاویر فرد-محور و شمایل‌نگارانه توان اتحاد ما را تحلیل می‌برد، زنان ایران تصویر را عَلَم شورش کرده‌اند. تصویر زیربنایی شده که آینده‌ انقلابی روی آن بنا می‌شود، شالوده‌ای برای شکل جدیدی از اقتصاد میل  که توانایی‌اش را برای براندازی ساختارهای اجتماعی سرکوبگر از گزند مصون می‌دارد. درواقع تصویر قیمی است که ساقه‌ رویای‌مان برای برخورداری از نظم اجتماعی‌ای متفاوت را به آن می‌بندیم. آغاز راهی که برچیدن بساط سرکوب نخستین گام آن است.

ما دیگر به مرگ فکر نمی‌کنیم. ما مرگ را پشت سر گذاشته‌ایم.

به این دلیل، تصاویری که از انقلاب/انتفاضه‌ ایران می‌بینیم بی‌چهره‌اند. این تصاویر می‌گویند که نام و چهره به درد مراسم سوگواری و یادبود می‌خورد. آنها دختران و پسران خیابان‌اند و نمی‌خواهند حتا به نام قهرمان به‌ یاد آورده شوند. درعوض می‌خواهند آنان را مبارز ببینیم و میل‌شان به آزادی را تصدیق کنیم. آنها برنمی‌تابند که چارچوب‌بندی تاریخ آنها را همچون کالایی مصرفی فروببلعد و به نماد و شمایل تبدیل کند. به جای آن، بر علامت‌ها و فراخوان‌های تصویری پای می‌فشرند. وقتی چهره‌ مهسا را می‌بینیم و نامش را می‌شنویم که او را کشتند، هم‌زمان به چهره‌ دیگرانی نیز نگاه می‌کنیم که رنج بردند یا «محکوم» به رنج‌بردن‌اند، همه‌ آنهایی که سرنوشتی مشابه دارند. وقتی عکس مشت‌های گره‌کرده‌ کردها را از نمای پشت و تصاویر شطرنجی‌شده‌ حجاب‌سوزی و به آتش کشیدن ماشین‌ها را می‌بینیم، آرزو می‌کنیم که نام‌شان و چهره‌شان هرگز برملا نشود ولی همیشه به تصاویرشان و آنچه می‌گویند و می‌آموزند گوش دهیم. باشد که انقلابی نو در دیدن رخ دهد.
 
@harasswatch
ديد‌بان آزار
Video
بازنشر گزارشی از نیلوفر حامدی، خبرنگاری که از حدود ۱۱ ماه قبل به‌دلیل حضور در بیمارستان کسری و انتشار تصویر سوگواری خانواده #ژینا_امینی در بازداشت موقت است. خبرنگاری که از ایران تا افغانستان، دغدغه رنج و مصائب زنان را دارد:

🔹«فکرش را نمی‌کردم کابوس جوانی مادرم برایم تکرار شود»


«زارا» از مادری زاده که شبیه به بسیاری از هم‌نسلانش به خوبی دوران قبلی قدرتمندی طالبان در کشور را دیده‌ است. خاطرات تلخ مادر را شنیده و همیشه تصور می‌کرده خوش‌شانس بوده که خودش توانسته به دور از طالبان جوانی کند. تصوری که حالا چند روزی است به طور کامل با خاک یکسان شده و رویاها و آرزوهای فردای او را در شهرش بلخ، تیره‌ و تار کرده است. او این چنین به دیدبان آزار می‌گوید: «نکبت دوران طالبان را از مادرم شنیده بودم. فکرش را هم نمی‌کردم دقیقا در روزهای جوانی خودم، دوباره کابوس جوانی مادرم برایم تکرار شود. من دانشگاه می‌رفتم. برای فردای خودم آرزوهایی داشتم. با حضور طالبان اما همه این آرزوها برباد رفته‌اند. فکرش را هم نمی‌کردم نکبت طالبان دامن ما را هم بگیرد.»

خبرهای روزهای اخیر حاکی از آن بود که طالبان در برخی از ولایت‌ها از جمله هرات، از روز گذشته اجازه نداده دختران وارد کلاس‌های درسی دانشگاه خود شوند. خبری که «صالحا سعادت»، خبرنگار شبکه افق افغانستان آن را در حساب کاربری تویئتر خود اعلام کرد. یکی دیگر از کاربران ساکن افغانستان هم در توییتر و در همین باره نوشت: «امروز در دفتر ما به همکاران خانم گفته شد که دفاتر را تخلیه‌ کنید و خانه بروید چون معلوم نیست چه اتفاقی رخ می‌دهد. بسیاری از خانم‌ها با گریه مشغول جمع کردن وسایل شخصی خود بودند. شرایط ناامید کننده‌ای حاکم شده است. همه‌ نگران هستند.»

وحشت دیگری که این روزها به شدت در جامعه افغان دیده می‌شود، مربوط به برنامه‌های هدفمند طالبان برای کشتار فعالان رسانه‌‌ای و اجتماعی است. «مبینه ساعی»، مسئول دفتر حمایت‌کننده رسانه‌های آزاد افغانستان در بلخ با تاکید بر این دغدغه گفت: «طالبان بدون شک سراغ فعالان اجتماعی و روزنامه‌نگاران خواهد رفت. در حال حاضر این افراد در کشور ما امنیت نخواهند داشت و این نگرانی‌ها سبب شده که بسیاری به فکر رفتن از کشور باشند. اگر نهادهای بین‌المللی که ادعا می کنند رسالت دارند تا امنیت خبرنگاران را تامین کنند این روزها به فکر ما نباشند، پس چه زمانی قرار است اهالی رسانه را حمایت کنند؟ نباید دیر شود. شک نکنید که برنامه‌های هدفمند برای ترور خبرنگاران و فعالان اجتماعی در سر دارند.»

گزارش کامل:
https://harasswatch.com/news/1824/
 
#زنان_افغانستان
#نیلوفر_حامدی
#زن_زندگی_آزادی

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت متین یزدانی، فعال حقوق زنان و‌عکاس در رشت


صبح امروز ۲۵ مردادماه، متین یزدانی، فعال حقوق زنان و عکاس ساکن رشت با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت فروغ سمیع‌نیا، فعال حقوق زنان در رشت


صبح امروز ۲۵ مردادماه، فروغ سمیع‌نیا، فعال حقوق زنان با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت یاسمین حشدری، فعال حقوق زنان و شاعر در انزلی


صبح امروز ۲۵ مردادماه، یاسمین حشدری، فعال حقوق زنان و شاعر ساکن انزلی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت جلوه جواهری، فعال حقوق زنان در رشت


صبح امروز ۲۵ مردادماه، جلوه جواهری، فعال حقوق زنان با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت زهرا دادرس و زهره دادرس، دو خواهر و فعال حقوق زنان ساکن رشت


صبح امروز ۲۵ مردادماه، زهرا و‌ زهره دادرس، از فعالان حقوق زنان ساکن رشت با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت نگین رضایی، فعال حقوق زنان ساکن فومن


صبح امروز ۲۵ مردادماه، نگین رضایی، فعال حقوق زنان ساکن شهر فومن با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شد. از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی، اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
2024/09/22 21:20:37
Back to Top
HTML Embed Code: