Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Photo
.
🔴۲۴ سال گذشت؛ فرشته علیزاده کجاست؟


امروز ۲۴مین سالی است که فرشته پس از آن
هرگز به خوابگاه فرزانگان دانشگاه الزهرا بازنگشت و آخرین خبری که از او در دست است به تماسی تلفنی از یک تلفن کارتی در میدان ولیعصر با مادرش برمی‌گردد که در آن خبر داده که برای بازگشت به شهرش بلیط قطار گرفته،‌ قطاری که هیچ‌گاه به آن نمی‌رسد!

فرشته علیزاده دانشجویی است که در ۱۸ تیر سال ۷۸ همگام با واقعه‌ی تلخ کوی دانشگاه، همچون سعید زینالی مفقود شد و هیچ‌کدام از نهادهای امنیتی مسئولیت این اتفاق را برعهده نگرفته و بعد از گذشت ۲۴ سال هنوز هم هیچ خبری از سرنوشت دقیق مسئول برد انجمن الزهرا در دست نیست غیر از آنکه نامش گذری تلخ و‌ دردآلود را در ذهن‌ها رقم بزند که حتما جوانی او نیز به گورهای تاریک خاوران ختم شده است و همین بی‌خبری سبب شد که مادرش ۶ ماه پس از گمشدن او دق کند و از دنیا برود.

#فرشته_علیزاده اولین هشتگ دانشگاه الزهرا است؛ آن هم در زمانی که هنوز موج تکنولوژی به جایی نرسیده بود که چشم‌ و‌ گوش جامعه به هشتگ شدن نام دانشجویان عادت کرده باشد و دانشگاه در آماج سرکوب و توحش حکومت قرار بگیرد؛ دانشجویی که باحضورش در جریان اعتراضات سال ۷۸ طلایه‌دار حضور در صحنه‌ی ظلم‌ستیزی و مبارزه با استبداد شد و قهرمان گمشده‌ی دانشگاهی است که پس از حضور درخشان دخترانش در جنبش "زن زندگی آزادی" ، نامش برای همگان تصویری از کلیدواژه‌های شجاعت،ایستادگی و آزادگی را زنده می‌کند و دیگر از آن تصویر خاکستریِ مطلوب حاکمیت که سال‌ها در تلاش بود الزهرا را عرصه‌ی جولان خود و دانشگاه مطیع و باب‌میلش نشان بدهد چیزی باقی نمانده است.

فرشته گم شد اما در دل الزهرا هزاران هزار فرشته پیدا شد که هر یک به تنهایی برای جامعه‌ی خود منبع الهام بودند و شکستن دیوار بلند ستم، برای رسیدن به آن‌سوی راه آزادی را هرروز و هرروز تمرین می‌کنند و امروز راهش با همت بلند و ایستادگی دانشجویانی همچون سپیده رشنو، مائده دلبری، رایحه حسینی، فاطمه رشیدی، سارینا صادقی، نیلوفر میرزایی و...در خط مقدم شکستن دیوار استبداد ادامه دارد.

ما دانشجویان دانشگاه الزهرا در ۲۴مین سالگرد واقعه‌ی کوی دانشگاه با گرامی داشتن نام فرشته علیزاده، سعید زینالی، عزت ابراهیم‌نژاد و تمامی دانشجویانی که از این حادثه‌ زخمی با خود به یادگار دارند، اعلام می‌داریم همگام با دیگر دانشگاه‌های کشور که امروز عرصه‌ی اصلی بیداری و حق‌طلبی است، در راه شکستن قفس ظلم و پرگشودن در هوای آزادی همراه و هم‌صدا خواهیم ماند.
چرا که دستی که آزادی را فهمیده است، دیگر به بازوی انسان باز‌ نمی‌گردد.
برای او بال پرواز خواهد شد!

هجدهم تیر
دانشجویان دانشگاه الزهرا

#دانشگاه_الزهرا
4⃣9⃣5⃣1⃣
🔹روایتی از روند سرکوب در دانشگاه شهیدبهشتی

🔹چشم امید به آخرین سنگر

نویسنده: دینا قالیباف

سال ۹۸ دانشگاه در تب و تاب آبان خونین بود. آبانی که جان‌ها گرفت اما آن را از سر گذراندیم. همه از سر گذراندند بدون اینکه از یاد برند خون‌هایی را که ریخته شدند. دانشجویانی در همین دانشگاه به بهانه آن آبان یا ۹ ترمه یا ردّصلاحیت برای ارشد مستقیم شدند. برخی هم رنگِ ورود به مقطع ارشد را دیرتر به خود دیدند. آبان با «سعد‌الله نصیری قیداری» گذشت. بازجویی‌ها انجام و تعهدهایی که باید امضا می‌شدند، انجام شدند. خانه‌هایی بودند که آن زمان به داخل‌شان هجوم بردند، برخی دانشجویان کتاب‌هایی مختصِ نظام فکری خودشان داشتند و زیرزمینی خریداری می‌کردند اما درنهایت در جریان سرکوب ۹۸ ضبط شدند. آن سال را به یاد دارم. در دانشکده‌ با شوخ‌طبعی می‌گفتیم به فلانی دستگاه شنود وصل کرده‌اند. آن فلانی‌ها امروز میدان رزم را از دور تماشا می‌کنند. در همان دوران ریاست، مجبور شدند بین دوراهی جنگیدن و حق تحصیل و ماندن در دانشگاه دومی را انتخاب کنند. شاید هم انتخاب آنان درست بود که زمان و جوانی خود را فدایِ روز پیروزی‌ای که معلوم نیست چه زمانی از راه خواهد رسید، نکردند.
زمان گذشت؛ کرونا مهمان کلاس‌هایِ درسمان که محفلی برای آزاداندیشی بودند، شد. نفهمیدیم به راستی چه بلایی بر سرِ خانه‌مان آوردند؟ وقتی دوباره وارد آنجا شدیم، حسّ غریبی داشتیم. جشن بازگشت‌مان به دانشگاه را با همان ریاست قبلی گرفتیم. دولت عوض شد؛ ریاست قبلی گویی از پیش بو برده بود که سناریویِ برکناری‌اش دیر یا زود رقم خواهد خورد. خودش هم گفته بود: «استعفایم را داده‌ام اما دوستان خودشان قبول نکردند.»
ژینا قاعده همه‌چیز را برهم ریخت. جنبشی از او زاییده شد که دانشگاه را از سال ۹۸ هم خونین‌ و مهّم‌تر کرده بود. سیستم تمامیت‌خواه به‌راستی از موجِ دانشجویان آگاه ترسیده بود؛ بیش‌تر از سال ۹۸.این بار مردم پشتِ دانشگاه و دانشگاه پشتِ دانشگاه بود؛ شریف، بهشتی، تهران، علامه.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2175/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Video
اوایل ماه ژوئن چند رسانه آلمانی گزارشاتی از تجاوز‌ها، تعرض‌ها و آزارهای متعدد جنسی توسط تیل لیندمن خواننده ۶۰ ساله گروه موسیقی مشهور رامشتاین ارائه دادند. شلبی لین زن جوان ۲۴ ساله‌ای است که در کنسرت رامشتیان در لیتوانی حضور داشته است و پس از آنکه از طرف تیم سکیوریتی این گروه موسیقی به‌عنوان طرفدار پر‌و‌پاقرص به پشت صحنه برده می‌شود توسط تیل لیندمن مورد آزار قرار گرفته و با مقاومت شدید موفق به خروج می‌شود. شلبی در مصاحبات خود گفته فکر می‌کند در نوشیدنی‌اش مواد مخدر ریخته شده بوده است و با اینکه دقایق طولانی‌ای را اصلا به خاطر ندارد ولی تقریبا مطمئن است که تیل لیندمن موفق نمی‌شود به او تجاوز کند. شلبی روز بعد از کنسرت با بدن کبود به پلیس لیتوانی مراجعه می‌کند ولی پلیس این کشور هیچ‌گونه همکاری‌ای نمی‌کند. پس از آن او با روزنامه‌نگاران تماس می‌گیرد و از زمان علنی‌شدن این اتهامات افراد بسیاری که گفته می‌شود بعضی از آنها زیر سن قانونی هستند روایت‌های مشابهی را بازگو کرده‌اند. بعضی از کارکنان فنی کنسرت‌ها هم این روایت‌ها را تایید کردند و گفته‌اند همه کارکنان مستقیم یا غیرمستقیم می‌دانستند در پارتی‌های بعد از کنسرت و اتاق پشت استیج این گروه چه خبر است.

پلیس برلین پرونده‌ای برای تیل لیندمن باز و تحقیقات را آغاز می‌کند. این گروه موسیقی روز شنبه، ۱۵ ژويیه در شهر برلین کنسرت دارد و خواسته فعالان فمینیست توفق سریع همه کنسرتهای این گروه موسیقی‌ است، چرا که تمامی روایات بازگوشده مربوط به پارتی‌های بعد از کنسرتها بوده است. ولی با این حال تنها واکنش سنات برلین ممنوع‌کردن پارتی‌های بعد از کنسرت برای این گروه موسیقی بوده است. از این جهت گروه‌های فمینیستی و چپ‌گرای برلین فراخوانی برای تجمع جلوی استادیوم المپیک برلین، جایی که قرار است شنبه کنسرت باشد، منتشر کرده‌اند.

ماه گذشته نیز بیش از ۱۵۰ فعال فمینیست در برن در مقابل استادیومی که رامشتاین در آن کنسرت داشت تجمع کردند. آنها با شعار «فرهنگ تجاوز را متوقف کنید» و «من آن زن را باور می‌کنم»، طرفداران ۴۰ هزارنفری رامشتاین را که به سمت کنسرت می‌رفتند خطاب قرار دادند. این اولین کنسرتی بود که این گروه موسیقی پس از تشکیل پرونده علیه تیل لیندمن برگزار می‌کرد. با این حال بلیط‌ها به‌سرعت فروش رفت و علی‌رغم اعتراضات، هزاران نفر برای تماشای گروه محبوب خود روانه استادیوم شدند. این‌بار در برلین فمینیست‌ها از پیش مردم را برای اعتراض به برگزاری کنسرت و حمایت از زنانی که روایتگری کردند، فراخوانده‌اند.

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹متن ارسالی برای نازیلا معروفیان

نازیلا معروفیان ۱۷ تیرماه، پس از مراجعه به شعبه یک دادسرای اوین بازداشت شد. اعلام کردند برایش قرار وثیقه یک میلیاردی صادر شده است. اما امروز پدرش با صدای گرفته و غم‌آلود گفت که دیگر وثیقه قبول نمی‌کنند. تنم لرزید. یاد روزی افتادم که در هواخوری قرچک صدای جیغ و داد بلند شد. دیدم دست‌وپاهایش را گرفته‌اند و به داخل بند می‌آورندش. می‌گفتند بدنش سرد شده، نبض ندارد، گفتند ویلچر بیاورید، انگار نازیلا دیگر نبود.

من می‌دانم چه بلاهایی به سرش آمده و چه‌‌ها پشت سر گذاشته است. نازیلا اولین‌بار ۸ آبان بازداشت شده بود و ۷۲ روز در حبس ماند. بابت مصاحبه با پدر ژینا امینی بازداشتش کرده بودند. پس از آزادی با شجاعت به اعتراض ادامه داد. روزی که لباس‌شخصی‌ها در خیابان کتکش زدند را به چشم دیدم. من می‌لرزیدم. نازیلا روز بعد از خواب بیدار شد، حمامش را کرد و به سر کار رفت.

نازیلا در تک‌تک قدم‌ها و نفس‌هایش قاطع و شجاع است‌. واقعی‌تر از آنچه که در فضای مجازی بازنمایی می‌شود. آنچه که چشم برخی را می‌زند، حقیقت ثانیه‌به‌ثانیه زندگی یک زن ۲۳ ساله است که از همه‌چیز می‌گذرد، آسیب‌های جسمی و روانی و انواع فشارها را به جان می‌خرد، فقط برای اینکه از رویای آزاد زندگی‌کردن محافظت کند.

@harasswatch
🔹تشدید سازوکارهای انضباط‌بخشی در خوابگاه‌های زنان

در ماه‌های اخیر و سرکوب گسترده دانشجویان از جمله بازداشت، حمله و ضرب‌و‌شتم و احکام انضباطی بسیاری از دانشجویان تعلیق و در مواردی از  دانشگاه اخراج شدند. همچنین برخی از دانشجویان از خوابگاه اخراج و در مواردی تا پایان تحصیل از آن محروم شدند. به عنوان مثال نیلوفر میرزایی دانشجوی دانشگاه الزهرا که بیش از سه ماه در بازداشت بود به ۲ ترم محرومیت از تحصیل و محرومیت از خوابگاه تا پایان مدت تحصیل محکوم شد. چنین احکام انضباطی‌ ظالمانه‌ای از قبیل اخراج برخی دانشجویان از خوابگاه می‌تواند منجر به ایجاد هراس  و اضطراب در میان دیگر دانشجویان و به ویژه زنان دانشجو از طبقات فرودست شود. از یک‌سو زنان دانشجو در معرض نظارت، کنترل، سرکوب و خشونت از سوی مسئولان دانشگاه و خوابگاهند و از سوی دیگر فرودستی اقتصادی آسیب‌های چنین احکام انضباطی ناعادلانه‌ای را برای آنان تشدید می‌کند. مرجان، دانشجوی دانشگاه علامه، در این باره می‌گوید:‌ «تو خوابگاه بعضی از بچه‌ها بودند که چون خوابگاه همه چیزش افتضاح بود رفتند خونه گرفتند. خب چون ما تو خوابگاه هیچ امکاناتی که نداریم از طرفی واقعا دائما تحت کنترل و آزاریم. منتها خیلی‌ها نمی‌تونند این کار رو بکنند. با این قیمت‌ها هر کسی پول خونه اجاره کردن در تهران رو نداره. از طرفی بعضی‌ها که حتی پولش باشه هم اجازه خانواده رو هم ندارند. بعد هم یکی مثل من چون پول نداره و نمی‌تونه جای دیگه‌ای زندگی کنه دائما باید نگران باشه نکنه مثل این همه کسایی که در این دانشگاه‌های مختلف از خوابگاه اخراج کردند ما هم اخراج بشیم و آواره بشیم. برای همین باید همیشه مراقب باشی و تو استرس همیشگی زندگی کنی.»

در روزها و هفته‌های اخیر اخباری از افزایش محدودیت‌ها بر ورود و خروج زنان دانشجوی ساکن در خوابگاه‌ها و همچنین برخوردهای انضباطی شدید با دانشجویان معترض به حجاب اجباری، و همچنین کنش‌های اعتراضی جمعی دانشجویان به این اقدامات سرکوب‌گرانه در دانشگاه‌های مختلف از جمله دانشگاه هنر، دانشگاه الزهرا، دانشگاه اصفهان، دانشگاه تهران و دانشگاه شهیدبهشتی منتشر شده است. به عنوان مثال به گزارش کانال «صدای دانشجویان الزهرا» ماه گذشته دانشگاه الزهرا با افزایش محدودیت‌ها برای دانشجویان ساکن در خوابگاه ورود دانشجویان به خوابگاه پس از ساعت ۹:۳۰ شب را ممنوع کرد. با اعمال این محدودیت دانشجویان تنها مجاز به عبور و مرور در  محدوده ساعات ۶ صبح تا ۹:۳۰ شب هستند. دانشجویان دانشگاه الزهرا در اعتراض به این محدودیت در محوطه خوابگاه تجمع کردند.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2179/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹برای نیلوفر حامدی

«ژاله ۴ دی، زهرا و کُبار ۵ دی، کاژین ۹ دی، الناز ۱۰ دی... نه روزها تمام می‌شوند و نه نام‌ها. نام‌هایی که قلب‌هایشان درون سینه، جای گرم‌شدن با شعله شور زندگی، خاکسترِ تباهی شد. لباس عزا شد. سیاهی شد به تن‌هایی که دست روی لب‌هایشان می‌گذارند، تا مبادا کسی صدای هق‌هق‌شان را بشنود. که مبادا آبرویی برود. که حرف‌ها پشت سر جگرگوشه پرپر شده‌شان، دشنه‌ای نشود بر قلب مادر و پدر و بچه‌هایی که همین عزا هم به قامت‌شان زار می‌زند. چه رسد به سینه ستبر‌کردن مقابل نقل و حدیث‌هایی که تیز است و می‌شکافد؛ هم مغز را و هم قلب را. بهتر این است که ساکت شوند و خفه کنند هرکه را بیراه می‌گوید. اصلا انگار نه خانی رفته و نه خانی آمده که عزیز سفرکرده را دیگر مجال برگشتن نیست. همین می‌شود که روزها از پی هم می‌گذرند، خاکستری پشت خاکستری دیگر، تل می‌شود در کنج خانه‌ها، گاهی در گوشه آشپزخانه و گاهی در میانه حیاطی که پیش‌تر گل بود و باغ. همین می‌شود که دود این آتش‌ها چشم کسی را نمی‌سوزاند؛ گویی آتشی است بدون دود.»

این‌ها از جملات آغازین نیلوفر در گزارشی است که درباره خودسوزی زنان نوشته است. نیلوفر یکی از معدود زنان فمینیستی است که تلاش می‌کرد نام‌ها را فریاد بزند. هرکجا موضوعی به حاشیه می‌رفت یا کسی در خود توان پیگیری آن را نمی‌دید، نیلوفر پیش از همه آن‌جا بود. شخصیتی به‌شدت آرام، مهربان، شنوا برای درددل و طرح دغدغه، و پر از شور زندگی. هرچه موضوعی حاشیه‌ای تر و سخت‌تر، عزم نیلوفر جزم‌تر. این روزها بارها از خودم پرسیده‌ام اگر عاطفه، تعهد و سماجت نیلوفر نبود، شاید بسیاری از موضوعات روی زمین می‌ماند. اگر او نبود، ژینا اسم رمز نمی‌شد و ما این چنین سرشار از شور زن، زندگی، آزادی نمی‌شدیم.» (بخشی از متن «امید چیزی نیست که با هرکسی بازش یابی، نیلوفر اما برای من یکی از آن کسان است» که درباره نیلوفر حامدی در سایت دیدبان آزار منتشر شده است.

نزدیک به ۳۰۰ روز از «بازداشت موقت» نیلوفر حامدی گذشت و شکنجه بلاتکلیفی ادامه دارد.

#نیلوفر_حامدی
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی
سرکوب دانشگاه
از جنبش زن زندگی آزادی تا امروز
🎙سرکوب دانشگاه از جنبش زن زندگی آزادی تا امروز

◽️پادکست جمعی از فعالان دانشجویی درباره وضعیت دانشگاه‌ها در یک سال گذشته

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
Forwarded from بيدارزنى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی: جمعی از فعالین زنان گیلان ( گروه ارغوان‌ها)، با تهیه و پخش تراکت‌هایی درباره کشته‌شدگان خیزش #زن_زندگی_آزادی، #آبان_خونین_۹۸ و #اعتراضات_۸۸، حمایت خود را از مادران دادخواه و جنبش  دادخواهی اعلام نمودند.

این مجموعه تراکت‌، در کنار روایتی کوتاه از قتل‌ و جنایات حکومتی، به گوشه‌ای از فعالیت‌ها و تلاش‌های بی‌وقفه هر یک از #مادران_دادخواه پرداخته است.

سری اول از این مجموعه، به مادران کشته‌شدگان جاویدنام‌: مهران بصیر توانا، مهدی دائمی، نوید بهبودی، بهنام لایق‌پور، پژمان قلی‌پور، مهرگان زحمتکش، محمدرسول مومنی‌زاده از گیلان و فرهاد مجدم از فارس (که مدتی پیش در یک تصادف مشکوک از دنیا رفت) تقدیم می‌شود.

این تراکت‌ها در واکنش به فشارهای شدید و چندجانبه حکومت به خانواده‌های دادخواه در سراسر کشور و با هدف اعلام حمایت از آنان تهیه و در محلات مختلف شهر رشت و انزلی توزیع شده است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#مادران_دادخواه
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
⭕️منع از تحصیل و ممنوع الورودی نیلوفر میرزایی

#نیلوفر_میرزایی دانشجوی گرافیک دانشگاه الزهرا در صفحه‌ی اینستاگرام خود از تداوم ممنوع‌الورودی وی به دانشگاه، در نیسمال آینده خبر داد. او که پیش‌تر در اّبان ماه بازداشت شده‌بود و در آن زمان به صورت غیابی و غیرقانونی به دو نیمسال منع موقت از تحصیل محکوم شده بود، اکنون پس از گذشت دوران ممنوعیت تحصیلی، همچنان اجازه‌ی ورود به دانشگاه را ندارد. همچنین این دانشجو از طرف کمیته‌ی مرکزی وزارت علوم به دفتر مشاوره و سلامت احضار شد که در این جلسه نیز به او گفتند که صلاحیت بازگشت به دانشگاه و تحصیل را ندارد.

#حق_همگانی_تحصیل
#دانشگاه_الزهرا
4⃣9⃣6⃣1⃣
🆔@senfi_uni_iran
ديد‌بان آزار
Photo
🔹روایت آزار و تهدید یک دانشجوی همجنسگرا توسط حراست دانشگاه به دلیل دستگیری در یک دورهمی و مهمانی


بعد از خواندن روایت آزارواذیت یک دانشجو به دلیل «رفتارهای همجنسگرایانه» توسط کمیته اخلاق و حراست دانشگاه، یاد تمام آزارها و رنج هایی افتادم که خودم تجربه کردم و تصمیم گرفتم بنویسم. اسم من م.  است و سال ۹۵ در یک مهمانی در شهر خودمان دستگیر شدم، یک دورهمی دوستان همجنسگرا و ترنس بود که یک‌دفعه ماموران نیروی انتظامی و اطلاعات از درودیوار ریختند و بازداشتمان کردند. بماند که چقدر تحقیر و‌ توهین کردند و با چه دردسری از چنگ این وحشی‌ها رها شدیم. آبرویمان را پیش خانواده‌ها بردند و به دروغ گفتند که ما در آن مهمانی مشغول سکس دسته‌جمعی بودیم و قصد آموزش «همجنس‌بازی» به جوانان داشتیم، گفتند فرستاده از انگلیس و هلند آمده تا «همجنس‌بازی» یادشان بدهد و خلاصه حرف‌هایی بسیار عجیب‌وغریب.‌

اینطور بگویم که آزارها به‌حدی بود که تا زمان پایان بازداشت و دادگاه و صدور حکممان، پدر یکی از بچه‌ها از فشار دروغ و تهمت‌های الکی که به ما زدند، سکته قلبی کرد و صورتش هنوز فلج مانده است. به اصل ماجرا برگردیم. حدود یک هفته بعد آزادی از بازداشتگاه با قرار وثیقه، زنگ زدند که بیا حراست دانشگاه، من دانشجوی دانشگاه پیام نور بودم و این تماس برایم خیلی عجیب بود. اول می‌خواستم نروم اما گفتم بگذار بروم و ببینم چه خبر است و از اوضاع مطلع باشم و اگر چیزی هست خودم زودتر بفهم. خلاصه رفتم حراست و گفتند فلان روز فلان ساعت بیا که مسئولش هم حضور داشته باشد.

آن روز با ترس و دلهره رفتم حراست دانشگاه و دیدم که بله آنها هم از پرونده و دستگیری و تمامی اتهاماتمان خبر دارند؛ تهدیدم کردند که یک‌وقت فکر نکنی در دانشگاه هم می‌توانی از این کارها بکنی، حواست را جمع کن، این چه گندی بوده که شماها زدید؟ زبانم قفل شده بود، هیچ‌چیز نگفتم چون هنوز حکم دادگاهمان  نیامده بود. کلی بهم توهین شد، تهدید کردند که اگر بفهمیم در دانشگاه دنبال این‌ کارها هستی، سریع اخراجت می‌کنیم. گفتند قید کار دولتی را بزن و همین که می‌گذاریم مدرکت را بگیری و دانشگاهت را تمام کنی نشانه لطف و رحم اسلامی و بخشش نظام و ما هست. نفهمیدم منت چه را  بر سرم می‌گذارند؟!
اصلا اگر حتی کسی «جرمی» بیرون از دانشگاه مرتکب شود چرا نهادهای امنیتی داخل دانشگاه باید خبردار بشوند و تهدیدمان کنند؟ صدالبته ما جرمی هم نکرده بودیم و همان دادگاه خودشان هم در نهایت ما را تبرئه کرد.‌

این اتفاق برای همه کسانی که در آن مهمانی بودند افتاد و در دانشگاه آزاد و دانشگاه ملی هم حراست و کمیته انضباطی بچه‌ها را خواسته بود و هرکدام را به‌نوعی و با لحنی تهدید کرده بودند. ممنون که صدای ما را می‌شنوید. بله این‌ها بلاهایی است که در دانشگاه سر ما آوردند.
Forwarded from ديد‌بان آزار
▪️بازنشر یک پوستر قدیمی

🔹وقتی زنی آزار می‌بیند تماشاچی نباشیم

#دیدبان_آزار
@harasswatch
2024/09/24 17:18:35
Back to Top
HTML Embed Code: