ديدبان آزار
Photo
🔹اتهامات واهی و صدور احکام حبس علیه زنان معترض
🔹«تشویق به فساد و فحشا»: از رقصیدن تا کوتاهکردن مو
صدور احکام حبس، ممنوعالخروجی و دیگر مجازاتهای تکمیلی برای زنان بازداشتشده در خیزش «زن، زندگی، آزادی» ادامه دارد. در هایلایت «احکام فلهای» برخی از احکام صادرشده در روزهای اخیر را میتوانید مشاهده کنید.گ، از جمله؛ یک سال حبس تعزیری برای #سمینه_بلیده، دانشجوی بلوچ در چابهار به اتهام حمایت از اعتراضات، دو سال حبس تعلیقی برای #نازیلا_معروفیان، روزنامهنگار، پنج سال حبس تعزیری برای #زهرا_مهرابی، دانشجوی دانشگاه تهران، پنج سال حبس تعزیری برای #الهام_افکاری، خواهر دادخواه نوید افکاری، شش سال حبس برای #سروناز_احمدی، مترجم و فعال حقوق کودک، و ... .
بسیاری از زنان معترض به صرف کشف حجاب یا اعتراض به حجاب اجباری، با اتهام «تشویق به فساد و فحشا» مواجه شده و احکام سنگین دریافت کردهاند. مهسا پیروی بابت چرخاندن روسری در فضای عمومی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
آستیاژ حقیقی، متولد ۱۳۸۰ که به همراه نامزدش در نزدیکی برج آزادی رقصیده و کلیپ آن را منتشر کرده بود، در شعبه ۱۵ توسط قاضی صلواتی مورد تهدید و تحقیر قرار گرفته و به اتهام تشویق به فساد و فحشا، اجتماع و تبانی به قصد برهمزدن امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. او حتی از حق برخورداری از وکیل هم محروم بوده است. ۱۰ سال حبس بابت «توی کوچه رقصیدن».
اما این روزها مصادیق اتهام واهی «تشویق به فساد و فحشا» از کشف حجاب هم فراتر رفته و سمیرا امیری، خواهر مرضیه امیری، روزنامهنگار، در صفحه اینستاگرام خود اطلاع داده امروز دادگاه مرضیه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شده است. او نوشته که مصادیق اتهامات مرضیه مواردی بسیار عجیب و بدون پایه قانونی بوده است. برای مثال اینکه چرا موهایش کوتاه است. قاضی به مرضیه گفته: «بعد از اینکه موهایت را کوتاه کردی، خواهرت هم همین کار را کرده.» سمیرا امیری نوشته این ادعا در حالی مطرح شده که او حتی موهایش را کوتاه نکرده است. چنین ادعایی به یکی از مصادیق «تشویق به فساد» در پرونده مرضیه امیری تبدیل شده است.
آنچه که مشهود است، کمربستن دستگاه قضایی به انتقامگیری از زنان معترض تحت اتهامات بیپایه و حتی مغایر با قوانین جمهوری اسلامی است. نوشین کشاورزنیا، پژوهشگر و فعال حقوق زنان نیز چندی پیش در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. در کیفرخواست ارائهشده در دادگاه اتهام او تلاش برای ایجاد نارضایتی و شورش عمومی، از طریق جلب توجه افکار عمومی به ماجرای خشونت و «ایجاد مطالبه کاذب برابری جنسیتی» عنوان شده است.
دستگاه قضایی تمامی مطالبات بحق و بدیهی زنان اعم از خودمختاری جسمانی، امنیت در فضای عمومی و خصوصی، حق انتخاب پوشش و ... را جرم تلقی کرده و زندگی و سالهای عمر زنان مطالبهگر را با احکام غیرقانونی مورد هدف قرار داده است تا به گمان خام خود صدای «زن، زندگی، آزادی» را سرکوب کند. خواست زندگی سرکوبشدنی نیست. سروناز احمدی که روز گذشته خبر از محکومشدن به شش سال حبس تعزیری داده در صفحهاش نوشته است: «هنوز هم جوانم و عاشق و عین بچگیهایم میخندم. جور دیگری نمیتوانم باشم و هنوز هم فکر میکنم گرامیداشت زندگی، عنصر ضروری مقاومت است.»
@harasswatch
🔹«تشویق به فساد و فحشا»: از رقصیدن تا کوتاهکردن مو
صدور احکام حبس، ممنوعالخروجی و دیگر مجازاتهای تکمیلی برای زنان بازداشتشده در خیزش «زن، زندگی، آزادی» ادامه دارد. در هایلایت «احکام فلهای» برخی از احکام صادرشده در روزهای اخیر را میتوانید مشاهده کنید.گ، از جمله؛ یک سال حبس تعزیری برای #سمینه_بلیده، دانشجوی بلوچ در چابهار به اتهام حمایت از اعتراضات، دو سال حبس تعلیقی برای #نازیلا_معروفیان، روزنامهنگار، پنج سال حبس تعزیری برای #زهرا_مهرابی، دانشجوی دانشگاه تهران، پنج سال حبس تعزیری برای #الهام_افکاری، خواهر دادخواه نوید افکاری، شش سال حبس برای #سروناز_احمدی، مترجم و فعال حقوق کودک، و ... .
بسیاری از زنان معترض به صرف کشف حجاب یا اعتراض به حجاب اجباری، با اتهام «تشویق به فساد و فحشا» مواجه شده و احکام سنگین دریافت کردهاند. مهسا پیروی بابت چرخاندن روسری در فضای عمومی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
آستیاژ حقیقی، متولد ۱۳۸۰ که به همراه نامزدش در نزدیکی برج آزادی رقصیده و کلیپ آن را منتشر کرده بود، در شعبه ۱۵ توسط قاضی صلواتی مورد تهدید و تحقیر قرار گرفته و به اتهام تشویق به فساد و فحشا، اجتماع و تبانی به قصد برهمزدن امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. او حتی از حق برخورداری از وکیل هم محروم بوده است. ۱۰ سال حبس بابت «توی کوچه رقصیدن».
اما این روزها مصادیق اتهام واهی «تشویق به فساد و فحشا» از کشف حجاب هم فراتر رفته و سمیرا امیری، خواهر مرضیه امیری، روزنامهنگار، در صفحه اینستاگرام خود اطلاع داده امروز دادگاه مرضیه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شده است. او نوشته که مصادیق اتهامات مرضیه مواردی بسیار عجیب و بدون پایه قانونی بوده است. برای مثال اینکه چرا موهایش کوتاه است. قاضی به مرضیه گفته: «بعد از اینکه موهایت را کوتاه کردی، خواهرت هم همین کار را کرده.» سمیرا امیری نوشته این ادعا در حالی مطرح شده که او حتی موهایش را کوتاه نکرده است. چنین ادعایی به یکی از مصادیق «تشویق به فساد» در پرونده مرضیه امیری تبدیل شده است.
آنچه که مشهود است، کمربستن دستگاه قضایی به انتقامگیری از زنان معترض تحت اتهامات بیپایه و حتی مغایر با قوانین جمهوری اسلامی است. نوشین کشاورزنیا، پژوهشگر و فعال حقوق زنان نیز چندی پیش در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. در کیفرخواست ارائهشده در دادگاه اتهام او تلاش برای ایجاد نارضایتی و شورش عمومی، از طریق جلب توجه افکار عمومی به ماجرای خشونت و «ایجاد مطالبه کاذب برابری جنسیتی» عنوان شده است.
دستگاه قضایی تمامی مطالبات بحق و بدیهی زنان اعم از خودمختاری جسمانی، امنیت در فضای عمومی و خصوصی، حق انتخاب پوشش و ... را جرم تلقی کرده و زندگی و سالهای عمر زنان مطالبهگر را با احکام غیرقانونی مورد هدف قرار داده است تا به گمان خام خود صدای «زن، زندگی، آزادی» را سرکوب کند. خواست زندگی سرکوبشدنی نیست. سروناز احمدی که روز گذشته خبر از محکومشدن به شش سال حبس تعزیری داده در صفحهاش نوشته است: «هنوز هم جوانم و عاشق و عین بچگیهایم میخندم. جور دیگری نمیتوانم باشم و هنوز هم فکر میکنم گرامیداشت زندگی، عنصر ضروری مقاومت است.»
@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 نامه هفت زندانی زن سیاسی محبوس در زندان اوین علیه اعدام
مجازات «اعدام» با سلب «حق حیات» یکی از فاحش ترین موارد نقض حقوق بشر است که جراحت ناشی از آن هرگز التیام پیدا نمیکند. دهههاست که جامعه ایران درد اعدام عزیزانش را بر دل نشاند و این روزها دوباره شاهد اعدام تعدادی از جوانان معترض بوده ایم که تعدادی از آنها هنوز در معرض خطر اعدام قرار دارند.
ما زنان زندانی سیاسی در محبسی به سر میبریم که سایه شوم احکام اعدام و تهدید به مرگ بر سر تعدادی از همبندیهایمان سنگینی کرده است. فعالان محیط زیست که به باور مردم ایران از شریفترین و پرتلاشترین ایرانیان برای حفظ محیط زیست و آینده سرزمینمان ایران هستند، از جمله آنها میباشند. آنها با پروندهسازیهای بیاساس سپاه پاسداران بازداشت شدند و ۲ سال در سلولهای انفرادی بند امنیت تحت فشارهای روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند، تا به کارهای نکردهای اعتراف کنند که بازجویان سپاه اعدام را برایشان تدارک ببینند. یکی از منزجرکنندهترین ابزارهای بازجویان برای اعمال فشار برای اخذ اعتراف، نمایش صحنه اعدام برایشان بوده و حقیقتا تهدید به اعدام در تنهایی و بیکسی سلولهای انفرادی، فاصله چندانی با اعدام ندارد. سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی دو همبندی ما در کنار سایر همکارانشان در چنین شرایطی روانه دادگاه فرمایشی شده و بدون وجود هیچ نوع ادله قانونی و مستندات حقوقی جاسوس خوانده شده و حتی با اتهام افساد فی الارض مواجه شدند. مریم حاجحسینی یکی دیگر از همبندیان ما، که از برگزیدگان و منتخبان علمی کشور است، به مدت ۴۱۲ روز را در خانه امن وزارت دفاع در منطقهای دور از شهر تهران (منطقهای کوهستانی) حبس بوده و همواره با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض مواجه بوده است. مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی ماههای طولانی در سلولهای انفرادی و تحت فشار های روحی و روانی و جسمی شدید، از بدو بازداشت به دلیل باورهایشان با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض و جاسوسی مواجه بوده اند به طوری که بازجویانشان در بازداشت اخیرشان به صراحت از تلاش وزارت اطلاعات برای تاب دادن ۷ جسد بهائی سخن گفته است.
فشارهای روانی و شکنجههای جسمی علیه زینب جلالیان برای اخذ اعتراف دروغ مبنی بر انجام عملیات مسلحانه صورت گرفت که او هرگز نپذیرفت. هر چند تلاشهای نهادهای امنیتی برای اعدام شیرین علم هولی منجر به اعدام او شد.
این است که ما از درک عمق اضطرابی و رنجی که بر جانشان نشسته ناتوانیم، اما موظفیم علیه اعدام، زیستن زیر تهدید هولناک مرگ در تنهایی سلولهای انفرادی، فریاد برآوریم.
ما تعدادی از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین تصمیم گرفتیم به بهانه پنجمین سالگرد بازداشت فعالان محیط زیست حمایت خود را از آنها اعلام نموده و خواهان پشتیبانی نهادهای بینالمللی حقوق بشری و افکار عمومی و آزادیخواهان برای آزادی آنها شویم. در همین راستا بر حمایت از روایتگری جهت ثبت واقعیتهای تاریخی تاکید میکنیم، چرا که آن را تلاشی برای توقف فجایع انسانی میدانیم. بنابراین از گامهای مهم زندانیانی چون سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی که علیرغم همه مخاطرات احتمالی، به افتشی ابعاد جنایت و سرکوب در تاریکخانههای امنیتی و آگاه شدن افکار عمومی بپردازند؛ حمایت و قدردانی میکنیم. در پایان انزجار خود را از حکم و سلب حق حیات و هر گونه شکنجه روحی و روانی چون تهدید به اعدام و شکنجههای جسمی اعلام نموده و از افکار عمومی میخواهیم برای توقف حکم اعدام معترضین از پای ننشینند.
هستی امیری
بهاره هدایت
رها عسگریزاده
سپیده قلیان
نرگس محمدی
عالیه مطلبزاده
نوشین جعفری
زندان اوین
۹ بهمن ۱۴۰۱
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
مجازات «اعدام» با سلب «حق حیات» یکی از فاحش ترین موارد نقض حقوق بشر است که جراحت ناشی از آن هرگز التیام پیدا نمیکند. دهههاست که جامعه ایران درد اعدام عزیزانش را بر دل نشاند و این روزها دوباره شاهد اعدام تعدادی از جوانان معترض بوده ایم که تعدادی از آنها هنوز در معرض خطر اعدام قرار دارند.
ما زنان زندانی سیاسی در محبسی به سر میبریم که سایه شوم احکام اعدام و تهدید به مرگ بر سر تعدادی از همبندیهایمان سنگینی کرده است. فعالان محیط زیست که به باور مردم ایران از شریفترین و پرتلاشترین ایرانیان برای حفظ محیط زیست و آینده سرزمینمان ایران هستند، از جمله آنها میباشند. آنها با پروندهسازیهای بیاساس سپاه پاسداران بازداشت شدند و ۲ سال در سلولهای انفرادی بند امنیت تحت فشارهای روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند، تا به کارهای نکردهای اعتراف کنند که بازجویان سپاه اعدام را برایشان تدارک ببینند. یکی از منزجرکنندهترین ابزارهای بازجویان برای اعمال فشار برای اخذ اعتراف، نمایش صحنه اعدام برایشان بوده و حقیقتا تهدید به اعدام در تنهایی و بیکسی سلولهای انفرادی، فاصله چندانی با اعدام ندارد. سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی دو همبندی ما در کنار سایر همکارانشان در چنین شرایطی روانه دادگاه فرمایشی شده و بدون وجود هیچ نوع ادله قانونی و مستندات حقوقی جاسوس خوانده شده و حتی با اتهام افساد فی الارض مواجه شدند. مریم حاجحسینی یکی دیگر از همبندیان ما، که از برگزیدگان و منتخبان علمی کشور است، به مدت ۴۱۲ روز را در خانه امن وزارت دفاع در منطقهای دور از شهر تهران (منطقهای کوهستانی) حبس بوده و همواره با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض مواجه بوده است. مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی ماههای طولانی در سلولهای انفرادی و تحت فشار های روحی و روانی و جسمی شدید، از بدو بازداشت به دلیل باورهایشان با تهدید حکم اعدام به موجب اتهام افساد فی الارض و جاسوسی مواجه بوده اند به طوری که بازجویانشان در بازداشت اخیرشان به صراحت از تلاش وزارت اطلاعات برای تاب دادن ۷ جسد بهائی سخن گفته است.
فشارهای روانی و شکنجههای جسمی علیه زینب جلالیان برای اخذ اعتراف دروغ مبنی بر انجام عملیات مسلحانه صورت گرفت که او هرگز نپذیرفت. هر چند تلاشهای نهادهای امنیتی برای اعدام شیرین علم هولی منجر به اعدام او شد.
این است که ما از درک عمق اضطرابی و رنجی که بر جانشان نشسته ناتوانیم، اما موظفیم علیه اعدام، زیستن زیر تهدید هولناک مرگ در تنهایی سلولهای انفرادی، فریاد برآوریم.
ما تعدادی از زندانیان سیاسی بند زنان زندان اوین تصمیم گرفتیم به بهانه پنجمین سالگرد بازداشت فعالان محیط زیست حمایت خود را از آنها اعلام نموده و خواهان پشتیبانی نهادهای بینالمللی حقوق بشری و افکار عمومی و آزادیخواهان برای آزادی آنها شویم. در همین راستا بر حمایت از روایتگری جهت ثبت واقعیتهای تاریخی تاکید میکنیم، چرا که آن را تلاشی برای توقف فجایع انسانی میدانیم. بنابراین از گامهای مهم زندانیانی چون سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی که علیرغم همه مخاطرات احتمالی، به افتشی ابعاد جنایت و سرکوب در تاریکخانههای امنیتی و آگاه شدن افکار عمومی بپردازند؛ حمایت و قدردانی میکنیم. در پایان انزجار خود را از حکم و سلب حق حیات و هر گونه شکنجه روحی و روانی چون تهدید به اعدام و شکنجههای جسمی اعلام نموده و از افکار عمومی میخواهیم برای توقف حکم اعدام معترضین از پای ننشینند.
هستی امیری
بهاره هدایت
رها عسگریزاده
سپیده قلیان
نرگس محمدی
عالیه مطلبزاده
نوشین جعفری
زندان اوین
۹ بهمن ۱۴۰۱
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
🔹تحشیهای بر تصویر تن نحیف مقاومت
متن دریافتی
فرهاد میثمی را بیش از هرچیز با پیکسلهای «نه به حجاب اجباری»اش به یاد میآورم، پیکسلهایی که برای فراگیری روحیات و نظرات مختلف طراحی شده بود: من با حجاب اجباری «مخالفم» و من با حجاب اجباری «موافق نیستم».
میثمی بار دیگر و این بار به اتکای تصویر تن آبشده و نحیفش به ما یادآور میشود که در چه مسیری پا گذاشته، چه روندی را طی کرده و اکنون در «زمانهٔ زجر اندر زجر» و از درون زندان «آخرین کنشها»ی او چه میتوانند باشند. (به «تلخ کردن آب آشامیدنی» میثمی دقت کنید: او در تلاش برای نمایاندن شکل جدیدی از «اعتصاب غذا» است، او برای «زنده ماندن» در تلاش است، اما امکان هر «لذت»ی بهواسطهٔ خوردن را از خود سلب میکند و چه بسا نمودار لذت را عکس طی میکند: تبدیل لذت به رنج، زنده ماندن اما در رنج مطلق. شکل عینیشدهٔ حیات روانیِ جامعهٔ پیرامونش؟).
به خواستههای او برمیگردم و همچنان بر عکس او خیره میمانم: اگر برای حیات روانی انسانی ماهها و سالها زیر حکم اعدام، بتوان تصویری از تن پیدا کرد، آیا تنِ امروز میثمی آن تصویر نیست؟ در طول زمان تحلیلرونده و در عین حال در تکاپو برای زندگی. و شمایل حیات ذهنی جامعهٔ زنان که سالهای سال برای انتخاب پوشش خود جنگیدهاند، با گشت ارشاد گلاویز شدهاند و جان به در بردهاند، اسیدپاشان آتشبهاختیار چهرهشان را از آنان ربودهاند، در ادارات و نهادهای مختلف طرد و تحقیر شدهاند، چه؟ آیا تصویر دهشتناک تن امروز میثمی آن شمایل نیست؟
اعتصاب غذای میثمی، به انضمام خواستههای او و دو کنش دیگرش، میثمی را از جایگاه یک فرد بیرون میکشد و به او لباس «مقاومت جمعی یک جامعه» را میپوشاند، جامعهای که اما به دلایل مختلف تاریخی و «مقطعی»، این روزها مضطرب و پریشان به عکس تن رنجور میثمی مینگرد و یخزده، با استیصال، خواهان شکستن غذای اوست.
تن میثمی میدان نبرد حکومت و یک زندانی نیست، که میدان نبرد حکومت است و «ما»، «ما»ی بالقوه، در زندان، یا در آستانهٔ اعدام، یا هنوز قسردررفته، «ما»ی بالقوه، گریزان از گشت ارشاد و اسیدپاشها. و از همین نقطه است که طرح خواست شکستن اعتصاب غذای میثمی از سوی ما، بیشتر به اعترافی جمعی میماند بر فقدان اراده و امید برای تغییر. با این همه به زندگی بیش از مرگ باور دارم و به مبارزه بیش از انفعال، و میثمی خود این هر دو را بسیار بیش از من میشناسد: زندگی و مبارزه.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2111/
@harasswatch
متن دریافتی
فرهاد میثمی را بیش از هرچیز با پیکسلهای «نه به حجاب اجباری»اش به یاد میآورم، پیکسلهایی که برای فراگیری روحیات و نظرات مختلف طراحی شده بود: من با حجاب اجباری «مخالفم» و من با حجاب اجباری «موافق نیستم».
میثمی بار دیگر و این بار به اتکای تصویر تن آبشده و نحیفش به ما یادآور میشود که در چه مسیری پا گذاشته، چه روندی را طی کرده و اکنون در «زمانهٔ زجر اندر زجر» و از درون زندان «آخرین کنشها»ی او چه میتوانند باشند. (به «تلخ کردن آب آشامیدنی» میثمی دقت کنید: او در تلاش برای نمایاندن شکل جدیدی از «اعتصاب غذا» است، او برای «زنده ماندن» در تلاش است، اما امکان هر «لذت»ی بهواسطهٔ خوردن را از خود سلب میکند و چه بسا نمودار لذت را عکس طی میکند: تبدیل لذت به رنج، زنده ماندن اما در رنج مطلق. شکل عینیشدهٔ حیات روانیِ جامعهٔ پیرامونش؟).
به خواستههای او برمیگردم و همچنان بر عکس او خیره میمانم: اگر برای حیات روانی انسانی ماهها و سالها زیر حکم اعدام، بتوان تصویری از تن پیدا کرد، آیا تنِ امروز میثمی آن تصویر نیست؟ در طول زمان تحلیلرونده و در عین حال در تکاپو برای زندگی. و شمایل حیات ذهنی جامعهٔ زنان که سالهای سال برای انتخاب پوشش خود جنگیدهاند، با گشت ارشاد گلاویز شدهاند و جان به در بردهاند، اسیدپاشان آتشبهاختیار چهرهشان را از آنان ربودهاند، در ادارات و نهادهای مختلف طرد و تحقیر شدهاند، چه؟ آیا تصویر دهشتناک تن امروز میثمی آن شمایل نیست؟
اعتصاب غذای میثمی، به انضمام خواستههای او و دو کنش دیگرش، میثمی را از جایگاه یک فرد بیرون میکشد و به او لباس «مقاومت جمعی یک جامعه» را میپوشاند، جامعهای که اما به دلایل مختلف تاریخی و «مقطعی»، این روزها مضطرب و پریشان به عکس تن رنجور میثمی مینگرد و یخزده، با استیصال، خواهان شکستن غذای اوست.
تن میثمی میدان نبرد حکومت و یک زندانی نیست، که میدان نبرد حکومت است و «ما»، «ما»ی بالقوه، در زندان، یا در آستانهٔ اعدام، یا هنوز قسردررفته، «ما»ی بالقوه، گریزان از گشت ارشاد و اسیدپاشها. و از همین نقطه است که طرح خواست شکستن اعتصاب غذای میثمی از سوی ما، بیشتر به اعترافی جمعی میماند بر فقدان اراده و امید برای تغییر. با این همه به زندگی بیش از مرگ باور دارم و به مبارزه بیش از انفعال، و میثمی خود این هر دو را بسیار بیش از من میشناسد: زندگی و مبارزه.
متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2111/
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
تحشیهای بر تصویر تن نحیف مقاومت
فرهاد میثمی را بیش از هرچیز با پیکسلهای «نه به حجاب اجباری»اش به یاد میآورم، پیکسلهایی که برای فراگیری روحیات و نظرات مختلف طراحی شده بود: من با حجاب اجباری «مخالفم» و من با حجاب اجباری «موافق نیستم».
🔹نامه جمعی از فعالان حوزه زنان به فرهاد میثمی
🔹مطالبات تو را فریاد خواهیم زد
بیش از ۳۵۰ تن از فعالان حوزه زنان در نامهای با قدردانی از فعالیتهای فرهاد میثمی در مخالفت با «حجاب اجباری» و «اعدام»، از او خواستهاند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد. در ادامه متن کامل این نامه را که برای انتشار در اختیار دیدبان آزار قرار گرفته است میخوانید:
فرهاد میثمی
ما زنان پیکسلهای «با حجاب اجباری مخالفم» را که ساختی خوب یادمان هست. چندی بعد از کنشِ اعتراضی دختران خیابان انقلاب، مسئله «حجاب اجباری» را چون سرنمونی از مسئله زن برجسته کردی و همراه ما بودی. در تمام این مدت بارها با اعتصابهای دورهای تو، با نامههایی که همراه با توضیح اعتصابت منتشر میشد و با خواندن کتابِ مبارزه خشونتپرهیز بهخوبی دریافتیم که با انسانی بهغایت دیگریخواه روبهرو هستیم که در روزگاری که انسانیت و حقوقِ اولیه انسانی زیر ضرب است، همواره خواستهاش را در جهتِ پاسداشتِ کرامت انسانی دیگر به میان میآورد.
چهار ماه است که «علیه اعدام»، «علیه آزارهایِ حجاب اجباری» و «برای آزادی شماری از کنشگران سیاسی-مدنی»، بدنت را دور از هیاهوی رسانهای ابزار مبارزهات کردهای. بهراستی چهطور میشود خشونت موجود را مرئی کرد جز از مجرای ذرهذره رنج را بر بدن آشکارکردن؟
تصویر تکیدهات در این روزگارِ «زجر اندر زجر اندر زجر» ما را دوباره متوجه اراده مقاوم انسانی در جهت پیشبرد خواستههایی انسانی کرد؛ گویی که همچنان میتوان چنین مقاوم بود. هنوز میتوان روی اراده انسانی حساب کرد و میتوان «دیگری» را بر خود ارجح دانست و تبلورِ «مبارزه خشونتپرهیز» شد. تو پیش از خیزش «زن، زندگی، آزادی» برای مسئله زن گام برداشتهای و آزادی را هم در تجسمبخشی به ارادهی آزادت زیستهای.
و اما زندگی؛
در خیزش اعتراضی-انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ما «زندهماندن» را نخستین شاخصِ زندگی میدانیم. زمانی که خشونتْ بیامان از هجومِ مداوماش بازنمینشیند زندهماندن مقاومت است. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان بدهی به خاطرِ آیندهای که به تکتک ارادههایی چون اراده تو نیاز داریم.
ما مطالبات تو را فریاد میزنیم و تا تحقق آنها دست از مبارزه با ظلم نخواهیم کشید.
لینک امضا و مشاهده اسامی:
https://forms.gle/S4WXaME8p3t9fCiUA
https://harasswatch.com/news/2112/
🔹مطالبات تو را فریاد خواهیم زد
بیش از ۳۵۰ تن از فعالان حوزه زنان در نامهای با قدردانی از فعالیتهای فرهاد میثمی در مخالفت با «حجاب اجباری» و «اعدام»، از او خواستهاند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد. در ادامه متن کامل این نامه را که برای انتشار در اختیار دیدبان آزار قرار گرفته است میخوانید:
فرهاد میثمی
ما زنان پیکسلهای «با حجاب اجباری مخالفم» را که ساختی خوب یادمان هست. چندی بعد از کنشِ اعتراضی دختران خیابان انقلاب، مسئله «حجاب اجباری» را چون سرنمونی از مسئله زن برجسته کردی و همراه ما بودی. در تمام این مدت بارها با اعتصابهای دورهای تو، با نامههایی که همراه با توضیح اعتصابت منتشر میشد و با خواندن کتابِ مبارزه خشونتپرهیز بهخوبی دریافتیم که با انسانی بهغایت دیگریخواه روبهرو هستیم که در روزگاری که انسانیت و حقوقِ اولیه انسانی زیر ضرب است، همواره خواستهاش را در جهتِ پاسداشتِ کرامت انسانی دیگر به میان میآورد.
چهار ماه است که «علیه اعدام»، «علیه آزارهایِ حجاب اجباری» و «برای آزادی شماری از کنشگران سیاسی-مدنی»، بدنت را دور از هیاهوی رسانهای ابزار مبارزهات کردهای. بهراستی چهطور میشود خشونت موجود را مرئی کرد جز از مجرای ذرهذره رنج را بر بدن آشکارکردن؟
تصویر تکیدهات در این روزگارِ «زجر اندر زجر اندر زجر» ما را دوباره متوجه اراده مقاوم انسانی در جهت پیشبرد خواستههایی انسانی کرد؛ گویی که همچنان میتوان چنین مقاوم بود. هنوز میتوان روی اراده انسانی حساب کرد و میتوان «دیگری» را بر خود ارجح دانست و تبلورِ «مبارزه خشونتپرهیز» شد. تو پیش از خیزش «زن، زندگی، آزادی» برای مسئله زن گام برداشتهای و آزادی را هم در تجسمبخشی به ارادهی آزادت زیستهای.
و اما زندگی؛
در خیزش اعتراضی-انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ما «زندهماندن» را نخستین شاخصِ زندگی میدانیم. زمانی که خشونتْ بیامان از هجومِ مداوماش بازنمینشیند زندهماندن مقاومت است. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان بدهی به خاطرِ آیندهای که به تکتک ارادههایی چون اراده تو نیاز داریم.
ما مطالبات تو را فریاد میزنیم و تا تحقق آنها دست از مبارزه با ظلم نخواهیم کشید.
لینک امضا و مشاهده اسامی:
https://forms.gle/S4WXaME8p3t9fCiUA
https://harasswatch.com/news/2112/
Google Docs
نامه جمعی از فعالان حوزه زنان به فرهاد میثمی
فرهاد میثمی،
ما زنان پیکسلهای «با حجاب اجباری مخالفم» را که ساختی خوب یادمان هست. چندی بعد از کنشِ اعتراضی دختران خیابان انقلاب، مسئله «حجاب اجباری» را چون سرنمونی از مسئله زن برجسته کردی و همراه ما بودی. در تمام این مدت بارها با اعتصابهای دورهای تو،…
ما زنان پیکسلهای «با حجاب اجباری مخالفم» را که ساختی خوب یادمان هست. چندی بعد از کنشِ اعتراضی دختران خیابان انقلاب، مسئله «حجاب اجباری» را چون سرنمونی از مسئله زن برجسته کردی و همراه ما بودی. در تمام این مدت بارها با اعتصابهای دورهای تو،…
Forwarded from مدرسه رهایی
🔴نامه جمعی از زندانیان سیاسی عقیدتی زندان اوین درباره مردم زلزلهزده خوی:
مردم گرفتار حکمرانی ناکارآمد هستند.
◾️ #مردم_عزیز_ایران حال شهرستان خوی خوب نیست.
بخش هایی از آن هفتهها تحت تأثیر زلزله های متعدد و از هشتم بهمن ماه کل شهرستان با جمعیت ۳۵۰/۰۰۰هزار نفری تحتالشعاع این مسئله قرار گرفته است.
◾️زلزله هزاران خانه را تخریب و پس لرزه هایش که حالا شمار آن بالای صد رسید است مدام بر حجم خسارات دیگر خانه ها میافزاید و با فرو ریختن این دیوارها بار دیگر همچون فجایع #بم، #ورزقان،#سرپل_ذهاب ،#کوت_عبدالله، #پل_دختر، #آق_قلا و غیره پرده فقر و محرومیتی فرو میریزد که رنج و آسیب پذیری مردمان ما را دو چندان کرده است.
◾️دستگاه حاکمیت هم در حالی اراده خود را حاضرِ مطلوب بر صحنه و بحران را مدیریت شده تبلیغ میکند که پس از گذشت یک هفته بیش از پنجاه درصد مردم خوی #ماشین_خواب و پنجاه هزار نفر متارکه از شهر و ده ها هزار نفر با #خیابان_نشینی فاقد دریافت هر گونه کمک های دولتی هستند.
◾️مردم از یک سو گرفتار زلزله های متعدد،سرمای طاقت فرسا و کمبود نان و غذا و چادر شده و از سوی دیگر #گرفتار_حکمرانی_ناکارآمدی هستند که با سنگ اندازی مانع کمک های انسان دوستانه داخلی و بینالمللی میشود وآن ها را از حداقل های اسکان در سرمای زیر صفر درجه همچون کانکس محروم میدارد.
◾️ #ما_زندانیان_سیاسی_عقیدتی_زندان_اوین ضمن ابراز همدردی با مردم مصیبت زده شهرستان خوی و نگرانی عمیق مان از وضعیت نامساعد زلزله زدگان؛ عموم مردم را که بارها در سختی ها کنار هم بودن را تجربه کرده اند #دعوت_به_پیوستن_به_کارزار_کمک_حداکثری به مردم زلزله زده خوی میکنیم تا شاهد #تقویت_جبهه_مردم و #تسلیم_حاکمیت در برابر اراده آن ها باشیم.
پنچ شنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
امضاء کنندگان به ترتیب الفبا :
۱-جعفر ابراهیمی ۲-توحید امیر امینی ۳-رسول بداغی۴-جعفر پناهی ۵-محمد حبیبی ۶-امیر سالار داوودی ۷-حسین رزاق دوست ۸-حسن سعیدی ۹-محمد شریفی مقدم ۱۰-رضا شهابی ۱۱-مصطفی عبدی۱۲-کاظم علینژاد ۱۳-علیرضا فرشی دیزج یئکانلی۱۴-کیوان مهتدی ۱۵-اکبر نعیمی ۱۶-علی نوری
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری_حق_مردم_است
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مردم گرفتار حکمرانی ناکارآمد هستند.
◾️ #مردم_عزیز_ایران حال شهرستان خوی خوب نیست.
بخش هایی از آن هفتهها تحت تأثیر زلزله های متعدد و از هشتم بهمن ماه کل شهرستان با جمعیت ۳۵۰/۰۰۰هزار نفری تحتالشعاع این مسئله قرار گرفته است.
◾️زلزله هزاران خانه را تخریب و پس لرزه هایش که حالا شمار آن بالای صد رسید است مدام بر حجم خسارات دیگر خانه ها میافزاید و با فرو ریختن این دیوارها بار دیگر همچون فجایع #بم، #ورزقان،#سرپل_ذهاب ،#کوت_عبدالله، #پل_دختر، #آق_قلا و غیره پرده فقر و محرومیتی فرو میریزد که رنج و آسیب پذیری مردمان ما را دو چندان کرده است.
◾️دستگاه حاکمیت هم در حالی اراده خود را حاضرِ مطلوب بر صحنه و بحران را مدیریت شده تبلیغ میکند که پس از گذشت یک هفته بیش از پنجاه درصد مردم خوی #ماشین_خواب و پنجاه هزار نفر متارکه از شهر و ده ها هزار نفر با #خیابان_نشینی فاقد دریافت هر گونه کمک های دولتی هستند.
◾️مردم از یک سو گرفتار زلزله های متعدد،سرمای طاقت فرسا و کمبود نان و غذا و چادر شده و از سوی دیگر #گرفتار_حکمرانی_ناکارآمدی هستند که با سنگ اندازی مانع کمک های انسان دوستانه داخلی و بینالمللی میشود وآن ها را از حداقل های اسکان در سرمای زیر صفر درجه همچون کانکس محروم میدارد.
◾️ #ما_زندانیان_سیاسی_عقیدتی_زندان_اوین ضمن ابراز همدردی با مردم مصیبت زده شهرستان خوی و نگرانی عمیق مان از وضعیت نامساعد زلزله زدگان؛ عموم مردم را که بارها در سختی ها کنار هم بودن را تجربه کرده اند #دعوت_به_پیوستن_به_کارزار_کمک_حداکثری به مردم زلزله زده خوی میکنیم تا شاهد #تقویت_جبهه_مردم و #تسلیم_حاکمیت در برابر اراده آن ها باشیم.
پنچ شنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
امضاء کنندگان به ترتیب الفبا :
۱-جعفر ابراهیمی ۲-توحید امیر امینی ۳-رسول بداغی۴-جعفر پناهی ۵-محمد حبیبی ۶-امیر سالار داوودی ۷-حسین رزاق دوست ۸-حسن سعیدی ۹-محمد شریفی مقدم ۱۰-رضا شهابی ۱۱-مصطفی عبدی۱۲-کاظم علینژاد ۱۳-علیرضا فرشی دیزج یئکانلی۱۴-کیوان مهتدی ۱۵-اکبر نعیمی ۱۶-علی نوری
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری_حق_مردم_است
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
🟣 روز دوشنبه ۱۶ بهمن #نگین_باقری، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، پس از دریافت ابلاغیهای مبنی بر حضور در دادسرای اوین، تفهیم اتهام و به قید وثیقه یک میلیاردی به صورت موقت آزاد شد.
این روزنامهنگار، روز دوشنبه به «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» متهم شده است.
از ابتدای اعتراضات اخیر، ۹۳ روزنامهنگار دیگر هم احضار و یا بازداشت شدهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
این روزنامهنگار، روز دوشنبه به «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» متهم شده است.
از ابتدای اعتراضات اخیر، ۹۳ روزنامهنگار دیگر هم احضار و یا بازداشت شدهاند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هيچکجا هيچزمان فرياد زندگی بیجواب نمانده است
به صداهای دور گوش میدهم از دور به صدای من گوش میدهند
من زندهام
#احمدشاملو
ویدئویی از رقص #یلداآقافضلی که مادرش در صفحه شخصی خود منتشر کرده است
به صداهای دور گوش میدهم از دور به صدای من گوش میدهند
من زندهام
#احمدشاملو
ویدئویی از رقص #یلداآقافضلی که مادرش در صفحه شخصی خود منتشر کرده است
آلبوم ۳: قابهایی از لحظه آزادی و قدم گذاشتن به بیرون، دنبال چهرهها و چشمهای داخل زندان ماندهها گشتن در میان دوستان و آشنایان و همرزمان بیرون زندان. عجیبترین تجربه شادی و غم توامان. خنده و گریه. از فردا مواجهه ناگهانی با چهره کشتهشدهها و یاران در میانه چهرههای مردم در خیابان. امتداد پیدا کردن درون زندان به بیرون. این چشمها شما را دیدهاند و حاملان مژده شما هستند که اینچنین میدرخشند.
تصاویر به ترتیب: #آرمیتا_عباسی #هستی_امیری #نسیم_سلطان_بیگی #فرنگیس_مظلوم #منیره_منتظری #سارینا_صادقی #رایحه_حسینی #زهره_جم #ریحانه_هادیپور #شورا_فکری
تصاویر به ترتیب: #آرمیتا_عباسی #هستی_امیری #نسیم_سلطان_بیگی #فرنگیس_مظلوم #منیره_منتظری #سارینا_صادقی #رایحه_حسینی #زهره_جم #ریحانه_هادیپور #شورا_فکری
Forwarded from زاگاه
🔸️گزارشی از وضعیت زنان زندانی و مساله بهداشت قاعدگی
🟤بدنهایی که با ما رنج میکشند
زاگاه - زندانیان زن بسیاری روایت میکنند که پس از بازداشت و زندانی شدن، تا ماهها پریودشان قطع شده است، یا دچار خونریزیهای غیرعادی، دردهای شدید و سردردهای میگرنی شدهاند.
◽️یک زن زندانی در مورد مشکلاتی که زنان زندانی بطور خاص با آن مواجه میشوند میگوید: «زمانی که در بازداشتگاه امنیتی و تحت بازجویی هستید، اوضاع با بند عمومی متفاوت است. مثلا اغلب زنان در روزهای ابتدایی پریودشان درد دارند، در مورد برخی این درد شدیدتر و برخی کمتر است، اما همه ما در یکی دو روز اول میزانی از درد را تجربه میکنیم. اگر در چنین شرایطی در بازداشت باشید که علی القاعده نه مسکن دارید و نه چیزی دم دستتان است که بخورید و دردتان را آرام کنید و بعد برای بازجویی هم خوانده شوید، اوضاع پیچیده و سخت میشود. این چیزی است که زندانیان زن با آن مواجهند و کمتر در مورد آن صحبت میشود. گاهی با آن درد و ناراحتی، ساعتها، تا ۱۲ ساعت، برای بازجویی برده میشوید. یعنی ۱۲ ساعت روی یک صندلی چوبی با چشمبند نشستهاید و دارید سوال و جواب میشوید. در همین حال خونریزی دارید. برخی خونریزیشان شدیدتر است و نیاز دارند هر یکی دوساعت پد بهداشتیشان را عوض کنند. بعد در این شرایط یا مجبورید به بازجو بگویید که ممکن است ابزاری برای تحقیرتان شود یا تحمل کنید که در آنصورت هم ممکن است خون به لباس و صندلی و چادر روی سرتان هم بزند. این شرایط واقعا غیرانسانی است و زنان معمولا در مورد آن حرف نمیزنند.»
◽️در حالی که بازداشتشدگان سالهای قبل میگویند در زمان زندانی بودن آنها، زندان هر ماه چند بسته نوار بهداشتی برای هر اتاق اختصاص میداد و نوار بهداشتی نیز جزو جیره ماهانه بهداشتی زندانیان بود، گفتگوی زاگاه با چند زن بازداشتشده اعتراضات اخیر که بطور موقت از زندان آزاد شدهاند، نشان میدهد که اقلام بهداشتی مرتبط با دوره پریود هماکنون در زندانهای عمومی نیز خریدنی است. این درحالی است که نوار بهداشتی برای زنان زندانی جزو اقلام ضروری تلقی شده و مسئولیت تهیه آن بر عهده زندان است. در بخشنامه سازمان زندانها نیز آمده است که «زندان، مکلف به تهیه وسایل بهداشتی برای زندانیان زن» است.
#زاگاه
@zaagaah
🔻نسخه کامل این گزارش را از لینک زیر بخوانید:
https://zaagaah.com/0ev4
🟤بدنهایی که با ما رنج میکشند
زاگاه - زندانیان زن بسیاری روایت میکنند که پس از بازداشت و زندانی شدن، تا ماهها پریودشان قطع شده است، یا دچار خونریزیهای غیرعادی، دردهای شدید و سردردهای میگرنی شدهاند.
◽️یک زن زندانی در مورد مشکلاتی که زنان زندانی بطور خاص با آن مواجه میشوند میگوید: «زمانی که در بازداشتگاه امنیتی و تحت بازجویی هستید، اوضاع با بند عمومی متفاوت است. مثلا اغلب زنان در روزهای ابتدایی پریودشان درد دارند، در مورد برخی این درد شدیدتر و برخی کمتر است، اما همه ما در یکی دو روز اول میزانی از درد را تجربه میکنیم. اگر در چنین شرایطی در بازداشت باشید که علی القاعده نه مسکن دارید و نه چیزی دم دستتان است که بخورید و دردتان را آرام کنید و بعد برای بازجویی هم خوانده شوید، اوضاع پیچیده و سخت میشود. این چیزی است که زندانیان زن با آن مواجهند و کمتر در مورد آن صحبت میشود. گاهی با آن درد و ناراحتی، ساعتها، تا ۱۲ ساعت، برای بازجویی برده میشوید. یعنی ۱۲ ساعت روی یک صندلی چوبی با چشمبند نشستهاید و دارید سوال و جواب میشوید. در همین حال خونریزی دارید. برخی خونریزیشان شدیدتر است و نیاز دارند هر یکی دوساعت پد بهداشتیشان را عوض کنند. بعد در این شرایط یا مجبورید به بازجو بگویید که ممکن است ابزاری برای تحقیرتان شود یا تحمل کنید که در آنصورت هم ممکن است خون به لباس و صندلی و چادر روی سرتان هم بزند. این شرایط واقعا غیرانسانی است و زنان معمولا در مورد آن حرف نمیزنند.»
◽️در حالی که بازداشتشدگان سالهای قبل میگویند در زمان زندانی بودن آنها، زندان هر ماه چند بسته نوار بهداشتی برای هر اتاق اختصاص میداد و نوار بهداشتی نیز جزو جیره ماهانه بهداشتی زندانیان بود، گفتگوی زاگاه با چند زن بازداشتشده اعتراضات اخیر که بطور موقت از زندان آزاد شدهاند، نشان میدهد که اقلام بهداشتی مرتبط با دوره پریود هماکنون در زندانهای عمومی نیز خریدنی است. این درحالی است که نوار بهداشتی برای زنان زندانی جزو اقلام ضروری تلقی شده و مسئولیت تهیه آن بر عهده زندان است. در بخشنامه سازمان زندانها نیز آمده است که «زندان، مکلف به تهیه وسایل بهداشتی برای زندانیان زن» است.
#زاگاه
@zaagaah
🔻نسخه کامل این گزارش را از لینک زیر بخوانید:
https://zaagaah.com/0ev4
زاگاه
بدنهایی که با ما رنج میکشند - زاگاه
زندانیان زن بسیاری روایت میکنند که پس از بازداشت و زندانی شدن، تا ماهها پریودشان قطع شده است، یا دچار خونریزیهای غیرعادی، دردهای شدید .
🔹در باب مبارزات رابطهای زنان زندانی و امکان تخیل آینده بدیل
🔹زنی که بعد از شش ساعت بازجویی به سلول برمیگردد و موهای همسلولیاش را میبافد احدی نمیتواند بترساند
نویسنده: هاله میرمیری
صاد رکوراست از درون چهاردیواری زندان و نحوه منحصربهفرد مقاومت زنان در بند میگفت و من از تصور شورانگیز آنچه میشنیدم هرچه بیشتر به حیرت میآمدم. از میان همه آنهایی که گفت و بعدتر هردویمان «پاکش کردیم» این جمله تکانم داد: «زنی را که بعد از شش ساعت بازجویی به سلولش برمیگردد و موهای همسلولیاش را می بافد، احدی نمیتواند بترساند.»
بیآنکه درد و رنج درون بند را زیباییشناسی کند و یا بخواهد تصویری قهرمانگونه از خود و زنان دیگر بسازد، مرا به قعر شکوه ایستادگی و همبستگی میان آنان پرتاب میکرد.تصور این همبستگی همزمان شگفتآور و دربردارنده آموزههای بسیار بود برایم. صاد راوی بینظیر و اجراگر بینقصی بود که با بازاجرای نقش خود در بطن نمایش قدرت داخل بند امکان تصور هرگونه قربانیسازی و عجیبوغریب از زنان زندانی را از اساس نفی میکرد.
تصاویر صاد از درون زندان و روایات سایر زنان از چنین مختصاتی تبعیت میکرد. آنها با روی هم گذاشتن توانهایشان به روی یکدیگر، بینیاز از آنکه به ابزاری برای بیاثر کردن قدرت حاکم چنگ بزنند، با طبیعت شوخوشنگ کنشهایشان و بیتفاوتی صرف نسبت به خشونت عریان اعمالشده، آن « دیگری» را عصبانی کرده بودند. مکانیزم ترساندن دو جزء دارد؛ کسی که میترساند و آنکه میترسد. زنان آنچنان که صاد تصویر میکرد و من میخواندم، در رابطه با هم و در اتصال توانهایشان به یکدیگر، مکانیزم ارعاب را از کار انداخته بودند.
چه آنکه، آن عربدهها برای ترساندن، برای آنکه طنینشان اندام کسانی را به لرزه در آورد، نیاز به شنیدهشدن داشتند؛ نیاز به کسانی که در برابرش سر خم کنند و زنان نکرده بودند. نه آنکه از سنگ یا رویینتن بوده باشند و در مواجهه با آن صداهای کرکننده، تصاویر دلخراش و دلهرهآور و ترس به دلشان راه پیدا نکند. نه! اجرا و بازاجرای آنان اما چیزی از جنس ابداع قلمرو خود، شکوه ایستادگی، تابآوری و توان چندصدا و همبسته با یکدیگر بود. این اجرا و بازپسگرفتن جمعی قلمروهای مصادرهشده، همزمان امکان تصور و توان تخیلکردن آیندهای بدیل را به افراد در حاشیه چه در درون زندان و چه بیرون از آن میبخشید.
طنین پرشور خندههای عالیه مطلبزاده و به دنبال آن سرودخوانی زندانیان بند نسوان اوین بار دیگر یادآور خصلت ایجابی مبارزه و شکوه ایستادگی جمعی بود برایم. تصاویر صاد، آن روایات خواندهشده و حالا این خندهها، تنیدهدرهم میگفتند که زنان در کنار یکدیگر قلمروهایی خلق میکنند که بهسادگی مصادرهشدنی نیستند.
متن کامل
https://harasswatch.com/news/2113/
🔹زنی که بعد از شش ساعت بازجویی به سلول برمیگردد و موهای همسلولیاش را میبافد احدی نمیتواند بترساند
نویسنده: هاله میرمیری
صاد رکوراست از درون چهاردیواری زندان و نحوه منحصربهفرد مقاومت زنان در بند میگفت و من از تصور شورانگیز آنچه میشنیدم هرچه بیشتر به حیرت میآمدم. از میان همه آنهایی که گفت و بعدتر هردویمان «پاکش کردیم» این جمله تکانم داد: «زنی را که بعد از شش ساعت بازجویی به سلولش برمیگردد و موهای همسلولیاش را می بافد، احدی نمیتواند بترساند.»
بیآنکه درد و رنج درون بند را زیباییشناسی کند و یا بخواهد تصویری قهرمانگونه از خود و زنان دیگر بسازد، مرا به قعر شکوه ایستادگی و همبستگی میان آنان پرتاب میکرد.تصور این همبستگی همزمان شگفتآور و دربردارنده آموزههای بسیار بود برایم. صاد راوی بینظیر و اجراگر بینقصی بود که با بازاجرای نقش خود در بطن نمایش قدرت داخل بند امکان تصور هرگونه قربانیسازی و عجیبوغریب از زنان زندانی را از اساس نفی میکرد.
تصاویر صاد از درون زندان و روایات سایر زنان از چنین مختصاتی تبعیت میکرد. آنها با روی هم گذاشتن توانهایشان به روی یکدیگر، بینیاز از آنکه به ابزاری برای بیاثر کردن قدرت حاکم چنگ بزنند، با طبیعت شوخوشنگ کنشهایشان و بیتفاوتی صرف نسبت به خشونت عریان اعمالشده، آن « دیگری» را عصبانی کرده بودند. مکانیزم ترساندن دو جزء دارد؛ کسی که میترساند و آنکه میترسد. زنان آنچنان که صاد تصویر میکرد و من میخواندم، در رابطه با هم و در اتصال توانهایشان به یکدیگر، مکانیزم ارعاب را از کار انداخته بودند.
چه آنکه، آن عربدهها برای ترساندن، برای آنکه طنینشان اندام کسانی را به لرزه در آورد، نیاز به شنیدهشدن داشتند؛ نیاز به کسانی که در برابرش سر خم کنند و زنان نکرده بودند. نه آنکه از سنگ یا رویینتن بوده باشند و در مواجهه با آن صداهای کرکننده، تصاویر دلخراش و دلهرهآور و ترس به دلشان راه پیدا نکند. نه! اجرا و بازاجرای آنان اما چیزی از جنس ابداع قلمرو خود، شکوه ایستادگی، تابآوری و توان چندصدا و همبسته با یکدیگر بود. این اجرا و بازپسگرفتن جمعی قلمروهای مصادرهشده، همزمان امکان تصور و توان تخیلکردن آیندهای بدیل را به افراد در حاشیه چه در درون زندان و چه بیرون از آن میبخشید.
طنین پرشور خندههای عالیه مطلبزاده و به دنبال آن سرودخوانی زندانیان بند نسوان اوین بار دیگر یادآور خصلت ایجابی مبارزه و شکوه ایستادگی جمعی بود برایم. تصاویر صاد، آن روایات خواندهشده و حالا این خندهها، تنیدهدرهم میگفتند که زنان در کنار یکدیگر قلمروهایی خلق میکنند که بهسادگی مصادرهشدنی نیستند.
متن کامل
https://harasswatch.com/news/2113/
دیدبان آزار
زنی که بعد از شش ساعت بازجویی به سلول برمیگردد و موهای همسلولیاش را میبافد احدی نمیتواند بترساند
خنده عالیه و سرود زندانیان بند نسوان قاعده و نحوه بودن در قلمرو، آنچنان که صدای حاکم خواستارش است، برهم میزد. تصور آن زندانیهای پرقدرتی که درون فضای زندان سرود انقلابی میخوانند، صدای حاکم را عصباتیتر و مرزهای ازپیش کشیدهشده قلمروی او را
Forwarded from کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان
✅ از اواسط بهمنماه سال جاری و در پی اعلام دستگاه قضایی مبنی بر «عفو» و آزادی دهها هزار نفر از زندانیان عمومی و سیاسی و بالاخص بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، تصاویری از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. درحالی که بسیاری از زندانیان آزادشده از معترضان دستگیرشده در جریان قیام ژینا هستند، شماری از آزادشدگان نیز از زندانیانی هستند که از پیش از اعتراضات اخیر در زندان بوده و در حال تحمل دوران محکومیتشان بودهاند.
🔹گزارشهای دریافتشده از زندانهای مختلف نشان میدهد برخلاف دورههای گذشته که «عفو»های اعلام شده، یا شامل زندانیان سیاسی نمیشد یا تنها تعداد معدودی را در برمیگرفت، طی چند روز گذشته شمار آزادی زندانیان سیاسی هم گسترده بوده است.
🔹در زندان زنان قرچک ورامین که تا پیش از بخشنامه «عفو» قوه قضاییه، ۴۹ زندانی زن مرتبط با اعتراضات اخیر باقی مانده بودند، طی چند روز گذشته بیش از ۳۵ نفر آزاد شده و هماکنون کمتر از ۱۵ زن زندانی مرتبط با اعتراضات در این زندان باقی ماندهاند. گفته میشود احتمالا چند نفر دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد خواهند شد.
🔹همچنین از بند زنان زندان اوین نیز تاکنون نزدیک به بیست نفر آزاد شدهاند و احتمال میرود که چندتن دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد شوند.در بندهای مردان زندان اوین برخی از زندانیان سیاسی که از سالهای قبل در زندان بوده و در حال گذران دوران محکومیت خود بودند، از زندان آزاد شدند.
🔹در تیپ شش زندان تهران بزرگ که ده بند دارد و در اوج اعتراضات، پنج بند آن به زندانیان اعتراضات اختصاص یافته بود، پیش از شروع آزادیهای مشمول «عفو»، زندانیان مرتبط با اعتراضات در دو سالن مستقر بودند. سالن یک به زندانیان با حکم قطعی و سالن دو به زندانیان با احکام غیرقطعی و یا متهمان اختصاص داشت. در مقطعی در سالن یک ۱۹۹ نفر و در سالن دو ۲۵۰ نفر نگهداری میشدند، گفته میشود تا روز چهارشنبه حدود هشتاد درصد زندانیان این سالن آزاد شدهاند. حالا خبر میرسد که به احتمال زیاد پس از پایان یافتن روند آزادسازی، قرار است تیپ شش زندان تهران بزرگ تخلیه شده و زندانیان باقیمانده به زندانهای رجاییشهر یا اوین منتقل شوند. مدیر کل این زندان اعلام کرده است که «تا تاریخ ۲۲ بهمن ماه، ۳۹۵ نفر از متهمین و محکومین از زندان تهران بزرگ آزاد شده اند و بقیه تقاضاها نیز در مراجع قضایی در دست بررسی است.»
🔹همچنین اخبار دریافتی از زندان مرکزی زاهدان نیز حاکی از آن است که در این زندان تعدادی از بازداشتشدگان اخیر ظرف چند روز گذشته آزاد شدهاند. منابع مطلع خبر میدهند که تاکنون دستکم شصت زندانی سیاسی از این زندان آزاد شدهاند، بندهای زندان خلوت شده و کسانی که در زندان ماندهاند اکنون نیاز به توجه بیشتری دارند چراکه عدم آزادی آنها نشان میدهد که پروندهسازی سنگینی علیهشان صورت گرفته است.
🔹در زندان آمل گفته میشود تمام زندانیان زن مرتبط با اعتراضات اخیر آزاد شده و از مردان تنها دو زندانی در زندان باقی ماندهاند. همچنین تاکنون حداقل ده نفر از زندانیان سیاسی اخیر، از زندان تیرکلای ساری آزاد شدهاند و آخرین اطلاعاتی که به دست کمیته رسیده از باقی ماندن شش زندانی سیاسی در این زندان خبر میدهد، تعداد دقیق آزادیهای این زندان هنوز مشخص نیست.
🔹از ارومیه نیز خبر میرسد که پرونده «جوانان محلات ارومیه» مختومه اعلام شده و همه بازداشتشدگان مرتبط با این پرونده شامل بخشودگی شدهاند. در پرونده دیگری که کمیته هنوز نتوانسته از جزئیات آن مطلع شود نیز هشت نفر در دادگاه انقلاب ارومیه عفو و بخشیده شدند.
🔹همچنین در زندانهای کرج نیز، اکثر زنان زندانی در زندان کچویی کرج آزاد شده و روند آزادیها از زندان رجاییشهر نیز هرچند ادامه دارد اما کمتر از سایر زندانها است. در این زندان بسیاری از متهمان و یا محکومانی که دارای اتهامات سنگین مانند «محاربه»، «افساد فی الارض» هستند نگهداری میشوند.
🔹از زندانهای دستگرد و دولتآباد اصفهان و عادلآباد شیراز نیز اخبار مشابه آزادی به گوش میرسد. آزادشدگان بعضا کسانی هستند که حکمهای سنگین حبس و محکومیت دریافت کرده بودند. دادستان کل کشور روز جمعه اعلام کرد «در استان اصفهان ۱۹۴ نفر از زندانیان اعتراضات اخیر و ۷۹۲ نفر از محکومان جرائم عمومی نامه آزادی گرفتند تا به آغوش خانواده بازگردند.»
🔹براساس بررسی کمیته در زندان تبریز نیز تا روز شنبه حدود ۷۰ نفر آزاد شدند و ۱۴۰۰ نفر هم که با وثیقه آزاد بودند، نامه عدم اجرای حکم یا منع تعقیب دریافت کردهاند. گفته می شود هم اکنون شانزده نفر از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در زندان تبریز باقی ماندهاند که احتمال میرود در روزهای پیش رو شش یا هفت نفر دیگر هم آزاد شوند.
🟢 متن کامل گزارش را در تلگراف بخوانید.
🆔@Followupiran
🔹گزارشهای دریافتشده از زندانهای مختلف نشان میدهد برخلاف دورههای گذشته که «عفو»های اعلام شده، یا شامل زندانیان سیاسی نمیشد یا تنها تعداد معدودی را در برمیگرفت، طی چند روز گذشته شمار آزادی زندانیان سیاسی هم گسترده بوده است.
🔹در زندان زنان قرچک ورامین که تا پیش از بخشنامه «عفو» قوه قضاییه، ۴۹ زندانی زن مرتبط با اعتراضات اخیر باقی مانده بودند، طی چند روز گذشته بیش از ۳۵ نفر آزاد شده و هماکنون کمتر از ۱۵ زن زندانی مرتبط با اعتراضات در این زندان باقی ماندهاند. گفته میشود احتمالا چند نفر دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد خواهند شد.
🔹همچنین از بند زنان زندان اوین نیز تاکنون نزدیک به بیست نفر آزاد شدهاند و احتمال میرود که چندتن دیگر نیز ظرف روزهای آینده آزاد شوند.در بندهای مردان زندان اوین برخی از زندانیان سیاسی که از سالهای قبل در زندان بوده و در حال گذران دوران محکومیت خود بودند، از زندان آزاد شدند.
🔹در تیپ شش زندان تهران بزرگ که ده بند دارد و در اوج اعتراضات، پنج بند آن به زندانیان اعتراضات اختصاص یافته بود، پیش از شروع آزادیهای مشمول «عفو»، زندانیان مرتبط با اعتراضات در دو سالن مستقر بودند. سالن یک به زندانیان با حکم قطعی و سالن دو به زندانیان با احکام غیرقطعی و یا متهمان اختصاص داشت. در مقطعی در سالن یک ۱۹۹ نفر و در سالن دو ۲۵۰ نفر نگهداری میشدند، گفته میشود تا روز چهارشنبه حدود هشتاد درصد زندانیان این سالن آزاد شدهاند. حالا خبر میرسد که به احتمال زیاد پس از پایان یافتن روند آزادسازی، قرار است تیپ شش زندان تهران بزرگ تخلیه شده و زندانیان باقیمانده به زندانهای رجاییشهر یا اوین منتقل شوند. مدیر کل این زندان اعلام کرده است که «تا تاریخ ۲۲ بهمن ماه، ۳۹۵ نفر از متهمین و محکومین از زندان تهران بزرگ آزاد شده اند و بقیه تقاضاها نیز در مراجع قضایی در دست بررسی است.»
🔹همچنین اخبار دریافتی از زندان مرکزی زاهدان نیز حاکی از آن است که در این زندان تعدادی از بازداشتشدگان اخیر ظرف چند روز گذشته آزاد شدهاند. منابع مطلع خبر میدهند که تاکنون دستکم شصت زندانی سیاسی از این زندان آزاد شدهاند، بندهای زندان خلوت شده و کسانی که در زندان ماندهاند اکنون نیاز به توجه بیشتری دارند چراکه عدم آزادی آنها نشان میدهد که پروندهسازی سنگینی علیهشان صورت گرفته است.
🔹در زندان آمل گفته میشود تمام زندانیان زن مرتبط با اعتراضات اخیر آزاد شده و از مردان تنها دو زندانی در زندان باقی ماندهاند. همچنین تاکنون حداقل ده نفر از زندانیان سیاسی اخیر، از زندان تیرکلای ساری آزاد شدهاند و آخرین اطلاعاتی که به دست کمیته رسیده از باقی ماندن شش زندانی سیاسی در این زندان خبر میدهد، تعداد دقیق آزادیهای این زندان هنوز مشخص نیست.
🔹از ارومیه نیز خبر میرسد که پرونده «جوانان محلات ارومیه» مختومه اعلام شده و همه بازداشتشدگان مرتبط با این پرونده شامل بخشودگی شدهاند. در پرونده دیگری که کمیته هنوز نتوانسته از جزئیات آن مطلع شود نیز هشت نفر در دادگاه انقلاب ارومیه عفو و بخشیده شدند.
🔹همچنین در زندانهای کرج نیز، اکثر زنان زندانی در زندان کچویی کرج آزاد شده و روند آزادیها از زندان رجاییشهر نیز هرچند ادامه دارد اما کمتر از سایر زندانها است. در این زندان بسیاری از متهمان و یا محکومانی که دارای اتهامات سنگین مانند «محاربه»، «افساد فی الارض» هستند نگهداری میشوند.
🔹از زندانهای دستگرد و دولتآباد اصفهان و عادلآباد شیراز نیز اخبار مشابه آزادی به گوش میرسد. آزادشدگان بعضا کسانی هستند که حکمهای سنگین حبس و محکومیت دریافت کرده بودند. دادستان کل کشور روز جمعه اعلام کرد «در استان اصفهان ۱۹۴ نفر از زندانیان اعتراضات اخیر و ۷۹۲ نفر از محکومان جرائم عمومی نامه آزادی گرفتند تا به آغوش خانواده بازگردند.»
🔹براساس بررسی کمیته در زندان تبریز نیز تا روز شنبه حدود ۷۰ نفر آزاد شدند و ۱۴۰۰ نفر هم که با وثیقه آزاد بودند، نامه عدم اجرای حکم یا منع تعقیب دریافت کردهاند. گفته می شود هم اکنون شانزده نفر از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در زندان تبریز باقی ماندهاند که احتمال میرود در روزهای پیش رو شش یا هفت نفر دیگر هم آزاد شوند.
🟢 متن کامل گزارش را در تلگراف بخوانید.
🆔@Followupiran
Telegraph
آنهایی که رفتند، آنهایی که ماندند
از اواسط بهمنماه سال جاری و در پی اعلام دستگاه قضایی مبنی بر «عفو» و آزادی دهها هزار نفر از زندانیان عمومی و سیاسی و بالاخص بازداشتشدگان اعتراضات اخیر، تصاویری از آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. درحالی که بسیاری از زندانیان…