🔻به بهانه روز جهانی ارگاسم زنان
🔶ارگاسمی که از من دزدیده شد
🔹دقیق یادم نیست چند سال داشتم، دلیلش هم فراموشیهایی است که ذهن برای محافظت از ما در برابر سوانح دردناک بر ما تحمیل میکند. احتمالا ۷ یا ۸ ساله بودم که برادرم در هر فرصتی که پیدا میشد من را دستمالی یا مجبور میکرد کاری کنم تا ارضا شود. این آزارهای پنهانی نمیدانم چه مدت (احتمالا یک یا دو سال) طول کشید و بعد به یک باره قطع شد و به دلیل طولانی شدن و سن کم من تبدیل به اعتیادی برایم شد که تا سالها خودم را به خاطرش سرزنش میکردم و مقصر میدانستم.
🔹اواخر دوران دبیرستان متوجه شدم که علیرغم علاقهام به رابطه جنسی و خودارضاییهای موفق، قادر به رابطه جنسی نیستم و از آن فرار میکنم. متوجه شدم دلیلش احتمالا اتفاقیست که در کودکی برایم افتاده، اتفاقی که تا به آن روز فکر نمیکردم تاثیر بزرگی بر زندگیام گذاشته باشد. به مرور این حساسیت و وسواس روی بدنم بیشتر شد و تبدیل به افسردگی، اضطراب و وسواس فکری شد.
🔹روابط جنسیام با پارتنرم را یکطرفه نگه داشته بودم و بعد از ارگاسمهای او به حال خودم گریه میکردم و نمیفهمیدم چرا تا دستش به سمت بدنم و برهنه کردنم میرود، انگار به مکان و زمانی دیگر پرتاب میشوم و دیگر هیچچیز حس نمیکنم؛ انگار که بدنم متعلق به خودم نباشد. به امید پایان این رنج به تراپیست مراجعه کردم و متوجه شدم اختلال اضطراب پس از سانحه یا همان PTSD دارم.
🔹متوجه شدم حسی که انگار بدنی از خود ندارم، گوشتی مُرده و بی حسم و در زمان و مکانی دیگر سیر میکنم، نامش انفکاف ذهنی (dissociation) است. انفکاک ذهنی میتواند نوعی مکانیسم دفاعی غیرارادی برای مقابله با عوارض اضطراب شدید ناشی از وقوع سوءاستفاده جسمی یا روانی محسوب شود. هنگامی که به روح و روان آسیب شدید وارد شود، انفکاک ذهنی به عنوان یک راهکار فوری برای فرار از شرایط سخت بروز پیدا میکند و جلوی تمرکز کردن روی محرکهای بسیار قوی داخلی و خارجی، که تروماهای متعددی را برای فرد ایجاد میکنند، میگیرد.
🔹من به مرور موفق شدم با تکنیکهای تمرکز، این جدا افتادگی را کمتر کنم و بتوانم ارگاسم در رابطه جنسی را تجربه کنم. اما این اختلال تا به امروز همراهم مانده است و گمان هم نمیکنم هرگز رهایم کند. کوچکترین تلنگر، صدا، بو و یا حرکتی میتواند من را از این زمان جدا کند و ناکامم بگذارد. از طرفی مصرف قرصهای ضداضطراب و افسردگی میل جنسی و تواناییام در ارگاسم را به شدت کاهش داده و مجبورم برای زنده ماندن و یافتن قدرت برای ادامه زندگی را-حداقل تا زمانی که به ثبات برسم- به ارگاسم ترجیح دهم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2006
🔶ارگاسمی که از من دزدیده شد
🔹دقیق یادم نیست چند سال داشتم، دلیلش هم فراموشیهایی است که ذهن برای محافظت از ما در برابر سوانح دردناک بر ما تحمیل میکند. احتمالا ۷ یا ۸ ساله بودم که برادرم در هر فرصتی که پیدا میشد من را دستمالی یا مجبور میکرد کاری کنم تا ارضا شود. این آزارهای پنهانی نمیدانم چه مدت (احتمالا یک یا دو سال) طول کشید و بعد به یک باره قطع شد و به دلیل طولانی شدن و سن کم من تبدیل به اعتیادی برایم شد که تا سالها خودم را به خاطرش سرزنش میکردم و مقصر میدانستم.
🔹اواخر دوران دبیرستان متوجه شدم که علیرغم علاقهام به رابطه جنسی و خودارضاییهای موفق، قادر به رابطه جنسی نیستم و از آن فرار میکنم. متوجه شدم دلیلش احتمالا اتفاقیست که در کودکی برایم افتاده، اتفاقی که تا به آن روز فکر نمیکردم تاثیر بزرگی بر زندگیام گذاشته باشد. به مرور این حساسیت و وسواس روی بدنم بیشتر شد و تبدیل به افسردگی، اضطراب و وسواس فکری شد.
🔹روابط جنسیام با پارتنرم را یکطرفه نگه داشته بودم و بعد از ارگاسمهای او به حال خودم گریه میکردم و نمیفهمیدم چرا تا دستش به سمت بدنم و برهنه کردنم میرود، انگار به مکان و زمانی دیگر پرتاب میشوم و دیگر هیچچیز حس نمیکنم؛ انگار که بدنم متعلق به خودم نباشد. به امید پایان این رنج به تراپیست مراجعه کردم و متوجه شدم اختلال اضطراب پس از سانحه یا همان PTSD دارم.
🔹متوجه شدم حسی که انگار بدنی از خود ندارم، گوشتی مُرده و بی حسم و در زمان و مکانی دیگر سیر میکنم، نامش انفکاف ذهنی (dissociation) است. انفکاک ذهنی میتواند نوعی مکانیسم دفاعی غیرارادی برای مقابله با عوارض اضطراب شدید ناشی از وقوع سوءاستفاده جسمی یا روانی محسوب شود. هنگامی که به روح و روان آسیب شدید وارد شود، انفکاک ذهنی به عنوان یک راهکار فوری برای فرار از شرایط سخت بروز پیدا میکند و جلوی تمرکز کردن روی محرکهای بسیار قوی داخلی و خارجی، که تروماهای متعددی را برای فرد ایجاد میکنند، میگیرد.
🔹من به مرور موفق شدم با تکنیکهای تمرکز، این جدا افتادگی را کمتر کنم و بتوانم ارگاسم در رابطه جنسی را تجربه کنم. اما این اختلال تا به امروز همراهم مانده است و گمان هم نمیکنم هرگز رهایم کند. کوچکترین تلنگر، صدا، بو و یا حرکتی میتواند من را از این زمان جدا کند و ناکامم بگذارد. از طرفی مصرف قرصهای ضداضطراب و افسردگی میل جنسی و تواناییام در ارگاسم را به شدت کاهش داده و مجبورم برای زنده ماندن و یافتن قدرت برای ادامه زندگی را-حداقل تا زمانی که به ثبات برسم- به ارگاسم ترجیح دهم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2006
هرس واچ | دیدبان آزار
ارگاسمی که از من دزدیده شد
دیروز روز جهانی ارگاسم زنان بود؛ اما از ختنه کردن دختران برای حفظ "پاکدامنی" و جلوگیری از هر گونه لذت تا آموزش ندادنِ کارکرد بدن زن در روابط جنسی، نشان از تابویی پر ریشه دارد که همچنان زنان در سراسر جهان با آن در جنگند.
🔻سازمانیابی زنان کارگر صنعت پوشاک هند علیه خشونت جنسی و جنسیتی
🔶باید بیپروا جلوه کنم تا دوام بیاورم
✍نویسنده: آنی کلی
🖊برگردان: مرضیه احقاقی
🔹سالها پیش، زمانی که تیوا راکینی در جایگاه یک فعال خشونت خانگی و با هدف کمک به زنان برای رهایی از شوهران خشونتگرشان در ایالت تامیل نادو در جنوب هند فعالیت میکرد، یک قیچی برداشت و موهای بلند و مشکیاش را تا پشت گردن کوتاه کرد: «بدون موهایم، ناگهان برای بسیاری از مردم که نمیتوانستند باور کنند یک زن، "زنانگی" خود را به این شکل از بین ببرد، بسیار ترسناک به نظر میرسیدم. من با این کار سیگنالی میفرستادم که آن مردها نباید با من درگیر شوند. من در درون، فرد بسیار مهربانیام اما آموختهام که برای زنده ماندن باید بیپروا به نظر برسم.»
🔹راکینی، یک راهبه سابق و بازمانده خشونت جنسی است که از همسرش طلاق گرفته است؛ او اکنون بهعنوان رهبر اتحادیه فعالیت میکند و در ۴۲ سال زندگی خود، کارهای بسیاری انجام داده و تابوهای فرهنگی را در هم شکسته است.
🔹تیوا راکینی ریاست اتحادیه نساجی و کارگری تامیل نادو، (TTCU) تنها اتحادیه کارگران پوشاک تامیل نادو که رهبری آن بر عهده یک زن است، تقبل کرده است. راکینی در این جایگاه، توجه خود را معطوفِ صنعت جهانی و چند میلیارد پوندی مد کرده است. از سال ۲۰۱۵، راکینی و اتحادیه TTCU با آنچه او طاعون تجاوز، آزار، اذیت و خشونت جنسی توصیف میکند، مبارزه کردهاند.
🔹این خشونت زنجیره عرضه جهانی پوشاک را تحت تأثیر قرار داده است و بر زنان فقیری که لباسهایی را به مقصد خیابانهای بزرگ در سراسر بریتانیا تولید میکنند، اعمال میشود. او میگوید: «بهعنوان یک زن، در زندگی هر کاری را که برای دیگران مایه شرمساری است، انجام دادهام؛ اما این موضوع به من آزادی داد تا در مورد موضوعاتی مانند خشونت مبتنی بر جنسیت مبارزه کنم که هنوز در سکوت و ننگ پوشیده شده است. من از بیرون آوردن این تابوها از سایه نمیترسم و میگویم: این یک اشتباه است.»
🔹راکینی برای مقابله با سطح عظیمی از خشونت خانگی که کارگران با آن مواجه بودند، به اتحادیه ملحق شد و خیلی زود دفتر اتحادیه به پناهگاهی موقت برای زنان و فرزندانشان که جایی برای رفتن نداشتند، تبدیل شد. او میگوید: «ما اتحادیه بسیار کوچکی در یک منطقه بسیار دورافتادهایم. بسیار دورتر از جایی که اکثر لباسهای دوخته شده توسط اعضای ما به فروش میرسد. با این حال، نشان دادیم که اگر در مقابل ظلم و ستم، بیباک باشید و سکوت نکنید، چه چیزی میتوان به دست آورد. من در تمام زندگیام قدرت خودم را شناختهام. اکنون میخواهم زنان دیگر هم بفهمند آنها شایسته زندگی بدون ترس هستند. همه ما انسانیم و همه ما شایسته شنیده شدن.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2002
🔶باید بیپروا جلوه کنم تا دوام بیاورم
✍نویسنده: آنی کلی
🖊برگردان: مرضیه احقاقی
🔹سالها پیش، زمانی که تیوا راکینی در جایگاه یک فعال خشونت خانگی و با هدف کمک به زنان برای رهایی از شوهران خشونتگرشان در ایالت تامیل نادو در جنوب هند فعالیت میکرد، یک قیچی برداشت و موهای بلند و مشکیاش را تا پشت گردن کوتاه کرد: «بدون موهایم، ناگهان برای بسیاری از مردم که نمیتوانستند باور کنند یک زن، "زنانگی" خود را به این شکل از بین ببرد، بسیار ترسناک به نظر میرسیدم. من با این کار سیگنالی میفرستادم که آن مردها نباید با من درگیر شوند. من در درون، فرد بسیار مهربانیام اما آموختهام که برای زنده ماندن باید بیپروا به نظر برسم.»
🔹راکینی، یک راهبه سابق و بازمانده خشونت جنسی است که از همسرش طلاق گرفته است؛ او اکنون بهعنوان رهبر اتحادیه فعالیت میکند و در ۴۲ سال زندگی خود، کارهای بسیاری انجام داده و تابوهای فرهنگی را در هم شکسته است.
🔹تیوا راکینی ریاست اتحادیه نساجی و کارگری تامیل نادو، (TTCU) تنها اتحادیه کارگران پوشاک تامیل نادو که رهبری آن بر عهده یک زن است، تقبل کرده است. راکینی در این جایگاه، توجه خود را معطوفِ صنعت جهانی و چند میلیارد پوندی مد کرده است. از سال ۲۰۱۵، راکینی و اتحادیه TTCU با آنچه او طاعون تجاوز، آزار، اذیت و خشونت جنسی توصیف میکند، مبارزه کردهاند.
🔹این خشونت زنجیره عرضه جهانی پوشاک را تحت تأثیر قرار داده است و بر زنان فقیری که لباسهایی را به مقصد خیابانهای بزرگ در سراسر بریتانیا تولید میکنند، اعمال میشود. او میگوید: «بهعنوان یک زن، در زندگی هر کاری را که برای دیگران مایه شرمساری است، انجام دادهام؛ اما این موضوع به من آزادی داد تا در مورد موضوعاتی مانند خشونت مبتنی بر جنسیت مبارزه کنم که هنوز در سکوت و ننگ پوشیده شده است. من از بیرون آوردن این تابوها از سایه نمیترسم و میگویم: این یک اشتباه است.»
🔹راکینی برای مقابله با سطح عظیمی از خشونت خانگی که کارگران با آن مواجه بودند، به اتحادیه ملحق شد و خیلی زود دفتر اتحادیه به پناهگاهی موقت برای زنان و فرزندانشان که جایی برای رفتن نداشتند، تبدیل شد. او میگوید: «ما اتحادیه بسیار کوچکی در یک منطقه بسیار دورافتادهایم. بسیار دورتر از جایی که اکثر لباسهای دوخته شده توسط اعضای ما به فروش میرسد. با این حال، نشان دادیم که اگر در مقابل ظلم و ستم، بیباک باشید و سکوت نکنید، چه چیزی میتوان به دست آورد. من در تمام زندگیام قدرت خودم را شناختهام. اکنون میخواهم زنان دیگر هم بفهمند آنها شایسته زندگی بدون ترس هستند. همه ما انسانیم و همه ما شایسته شنیده شدن.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2002
هرس واچ | دیدبان آزار
باید بیپروا جلوه کنم تا دوام بیاورم
آزار، اذیت و تجاوز جنسی در کارخانههایی که محصولات برخی از برندهای مد پیشرو در جهان را تولید میکنند، فراگیر است. اما تیوا راکینی، رئیس اتحادیه نساجی در منطقه تامیل نادو، برای تغییر این شرایط تلاش میکند.
🔻روایتی از تهاجم فیزیکی به بهانه "بدحجابی"
🔶مردم نمیگذاشتند به سمتم حمله کند
🔹یک روز در تاکسی نشسته بودم و ترافیک بود. از تاکسی بغلی خانمی به من تذکر حجاب داد و اشاره کرد که شالم را سرم کنم. شالم افتاده بود و من توجهی به تذکرش نکردم. بیتوجهی من را که دید با صدای بلند دعوا کرد و به راننده گفت که من را پیاده کند. راننده تاکسی این کار را نکرد. چند دقیقه ای گذشت و من شالم را درست کردم، هنوز توی ترافیک بودیم که یک دفعه دیدیم کسی با لگد به ماشین میکوبد. همان زن بود. راننده از ماشین پیاده شد تا ببیند چه خبر شده است. من هم در حال پیاده شدن بودم که آن زن شالم را از پشت گرفت و به حالت خفهکردن دور گردنم پیچید. تا برگشتم مقاومت کنم شالم را گرفته بود و پس نمیداد. همینطور هم فحاشی میکرد. منم داد میزدم و جواب میدادم.
🔹سعی داشت به سمتم حمله کند اما مردم نمیگذاشتند، سریع گوشیام را درآوردم تا با پلیس تماس بگیرم چون هم شال من را پس نمیداد و هم به تاکسی راننده آسیب زده بود، وقتی دید با پلیس تماس گرفتم قصد داشت فرار کند که حاضران در صحنه مانع شدند. پشت ماشین سه خانم دیگر نشسته بودند و هرچه خواهش کردیم به عنوان شاهد کنار ما بمانند و در کلانتری شهادت بدهند قبول نکردند. رفتیم کلانتری. آن زن ابتدا ادعا میکرد که به علت بیحجابی سعی در امر به معروف داشته اما کمی که ترسید اتهامات پوچ دیگری هم علیه من اضافه کرد.
🔹مثلا گفت که من را با راننده در حال اعمال جنسی دیده، در حالی که چند نفر دیگر هم در تاکسی بودند. و اینکه گفت من به حکومت و برنامه انرژی هستهای کشور توهین و فحاشی کردم. خیلی دردناک بود یک زن اینچنین علیه من دروغپراکنی میکرد. نهایتا رئیس کلانتری گفت هر دویتان باید شب در بازداشتگاه بمانید تا فردا که بفرستیمتان بازپرسی. به من گفت ادعاهای امر به معروف و نهی از منکر این خانم ممکن است برایت دردسرساز شود و بهتر است که بیخیال شوی. به راننده هم گفت بهتر است از خسارت بگذری و برای خودت دردسر درست نکنی. ما هم با تصور امکان دردسرسازی بیشتر بیخیال شدیم. من بارها آزار جنسی خیابانی توسط مردان را تجربه کردهام. اما این مورد برایم از همه دردناکتر بوده است چون یک زن باعثش شده بود.
🔹از آن زمان سعی میکنم دیگر از وسایل حملونقل عمومی استفاده نکنم. وقتی یک شهروند معمولی تذکر حجاب میدهد آدم احساس ناامنی و ناراحتی مضاعف میکند. چون انتظار دارد مردم به ویژه زنان در مقابل خشونتهای مربوط به حجاب اجباری از او حمایت کنند نه اینکه خودشان عامل این خشونتها بشوند.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔶مردم نمیگذاشتند به سمتم حمله کند
🔹یک روز در تاکسی نشسته بودم و ترافیک بود. از تاکسی بغلی خانمی به من تذکر حجاب داد و اشاره کرد که شالم را سرم کنم. شالم افتاده بود و من توجهی به تذکرش نکردم. بیتوجهی من را که دید با صدای بلند دعوا کرد و به راننده گفت که من را پیاده کند. راننده تاکسی این کار را نکرد. چند دقیقه ای گذشت و من شالم را درست کردم، هنوز توی ترافیک بودیم که یک دفعه دیدیم کسی با لگد به ماشین میکوبد. همان زن بود. راننده از ماشین پیاده شد تا ببیند چه خبر شده است. من هم در حال پیاده شدن بودم که آن زن شالم را از پشت گرفت و به حالت خفهکردن دور گردنم پیچید. تا برگشتم مقاومت کنم شالم را گرفته بود و پس نمیداد. همینطور هم فحاشی میکرد. منم داد میزدم و جواب میدادم.
🔹سعی داشت به سمتم حمله کند اما مردم نمیگذاشتند، سریع گوشیام را درآوردم تا با پلیس تماس بگیرم چون هم شال من را پس نمیداد و هم به تاکسی راننده آسیب زده بود، وقتی دید با پلیس تماس گرفتم قصد داشت فرار کند که حاضران در صحنه مانع شدند. پشت ماشین سه خانم دیگر نشسته بودند و هرچه خواهش کردیم به عنوان شاهد کنار ما بمانند و در کلانتری شهادت بدهند قبول نکردند. رفتیم کلانتری. آن زن ابتدا ادعا میکرد که به علت بیحجابی سعی در امر به معروف داشته اما کمی که ترسید اتهامات پوچ دیگری هم علیه من اضافه کرد.
🔹مثلا گفت که من را با راننده در حال اعمال جنسی دیده، در حالی که چند نفر دیگر هم در تاکسی بودند. و اینکه گفت من به حکومت و برنامه انرژی هستهای کشور توهین و فحاشی کردم. خیلی دردناک بود یک زن اینچنین علیه من دروغپراکنی میکرد. نهایتا رئیس کلانتری گفت هر دویتان باید شب در بازداشتگاه بمانید تا فردا که بفرستیمتان بازپرسی. به من گفت ادعاهای امر به معروف و نهی از منکر این خانم ممکن است برایت دردسرساز شود و بهتر است که بیخیال شوی. به راننده هم گفت بهتر است از خسارت بگذری و برای خودت دردسر درست نکنی. ما هم با تصور امکان دردسرسازی بیشتر بیخیال شدیم. من بارها آزار جنسی خیابانی توسط مردان را تجربه کردهام. اما این مورد برایم از همه دردناکتر بوده است چون یک زن باعثش شده بود.
🔹از آن زمان سعی میکنم دیگر از وسایل حملونقل عمومی استفاده نکنم. وقتی یک شهروند معمولی تذکر حجاب میدهد آدم احساس ناامنی و ناراحتی مضاعف میکند. چون انتظار دارد مردم به ویژه زنان در مقابل خشونتهای مربوط به حجاب اجباری از او حمایت کنند نه اینکه خودشان عامل این خشونتها بشوند.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔻مروری بر عملکرد نمایندگان «۸۰۰ زن»
🔶 یک فریاد جمعی
✍فرشته حبیبی
🔹سرانجام پس از فرازونشیبهای بسیار، نمایندگان ۸۰۰ زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آییننامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند.
🔹 مسیر طیشده برای رسیدن به این دستاورد عملی، گرچه به لحاظ زمانی کمتر از چهار ماه طول کشید ولی پروسهای فشرده و همراه با تنش و اصطکاک و بحث و نقد بسیار بود. اما روند روایتگری واکنشهای زیادی برانگیخته بود و کسانی با استناد به اینکه روایتها ممکن است سمتوسوی تسویهحساب و انتقامگیری شخصی بگیرد علم مخالفت برداشته بودند و در تریبونهای مختلف به بهانه نقد برای حذف این مطالبه تلاش میکردند.
🔹نسخه پیشنهادی آییننامه در شرایطی منتشر شده که شعله مخالفتها کمی فروکش کرده است. میشود خوشبینانه گمان برد که بحث و نقدها نوعی فهم و همدلی عمومی را برانگیخته و شاید دقت و همهجانبگی آییننامه منتشره و تاکید بر جنبههای حمایتی و محرمانگی روایتها برخی نگرانیها را نیز از تبوتاب انداخته است. در انتهای طیف گمانهزنی میتوان این را نیز در نظر داشت که میوه این نهال نوپا در نهایت برای اجرایی شدن، مسیری طولانی در پیش دارد و دخالت نهادهای رسمی را میطلبد و احتمالا برخی مخالفان هنوز به هوا کردن این مطالبه در مراحل بعدی امیدوارند. با وجود اینکه مطالبات اولیه کمی پراکنده و بیشتر متمرکز بر خشونت جنسی بود، آییننامه همهجانبه و با در نظر گرفتن موارد متنوعی از خشونت نوشته شده و انواع خشونت های اعمالشده بر زنان از جمله خشونتهای فیزیکی، جنسی، کلامی، روانی و اقتصادی را پوشش میدهد. جزییات آییننامه در زمینه نحوه تشکیل کمیته، نحوه بررسی خشونتها و سازوکارهای حمایتی نیز قابل توجه است.
🔹مسیر پرتلاطمی که به تدوین آییننامه منتهی شده حاصل همان رویه غیررسمی و تضارب آراست و با پروژههای قاببندیشده و برنامهریزیشده دولتی فرسنگها فاصله دارد؛ یک تجربه مدنی که نظمش را از بینظمی و تکثر، قدرتش را از افکار عمومی و تاثیرگذاریاش را از مطالبه جمع میگیرد. نوعی مدارای ذاتی، همهپذیری، انعطاف و قائل بودن به آزمون و خطا در این تجربه وجود دارد که اتفاقا زنان به واسطه نداشتن آرشیو تجربه در این امور، تروتازهتر و جسورانهتر در آن عمل میکنند، از استانداردهای کسلکننده رسمی فاصله میگیرند و قوالب کهنه و کلیشهای ساخته و پرداخته مردان را از اعتبار می اندازند و درست به همین دلایل نتیجه غیر قابل انتظار و تجربیتری بدست میآورند. فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد حرکت ۸۰۰ زن به منزله هشداری است به جامعه پیرامون و چه بسا تا بهمین جا توانسته باشد راهکارهایی شفاهی و پیشگیرانه برای خشونتهای نهادینهشده در عرصه سینما و تئاتر ارائه دهد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2010
🔶 یک فریاد جمعی
✍فرشته حبیبی
🔹سرانجام پس از فرازونشیبهای بسیار، نمایندگان ۸۰۰ زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آییننامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند.
🔹 مسیر طیشده برای رسیدن به این دستاورد عملی، گرچه به لحاظ زمانی کمتر از چهار ماه طول کشید ولی پروسهای فشرده و همراه با تنش و اصطکاک و بحث و نقد بسیار بود. اما روند روایتگری واکنشهای زیادی برانگیخته بود و کسانی با استناد به اینکه روایتها ممکن است سمتوسوی تسویهحساب و انتقامگیری شخصی بگیرد علم مخالفت برداشته بودند و در تریبونهای مختلف به بهانه نقد برای حذف این مطالبه تلاش میکردند.
🔹نسخه پیشنهادی آییننامه در شرایطی منتشر شده که شعله مخالفتها کمی فروکش کرده است. میشود خوشبینانه گمان برد که بحث و نقدها نوعی فهم و همدلی عمومی را برانگیخته و شاید دقت و همهجانبگی آییننامه منتشره و تاکید بر جنبههای حمایتی و محرمانگی روایتها برخی نگرانیها را نیز از تبوتاب انداخته است. در انتهای طیف گمانهزنی میتوان این را نیز در نظر داشت که میوه این نهال نوپا در نهایت برای اجرایی شدن، مسیری طولانی در پیش دارد و دخالت نهادهای رسمی را میطلبد و احتمالا برخی مخالفان هنوز به هوا کردن این مطالبه در مراحل بعدی امیدوارند. با وجود اینکه مطالبات اولیه کمی پراکنده و بیشتر متمرکز بر خشونت جنسی بود، آییننامه همهجانبه و با در نظر گرفتن موارد متنوعی از خشونت نوشته شده و انواع خشونت های اعمالشده بر زنان از جمله خشونتهای فیزیکی، جنسی، کلامی، روانی و اقتصادی را پوشش میدهد. جزییات آییننامه در زمینه نحوه تشکیل کمیته، نحوه بررسی خشونتها و سازوکارهای حمایتی نیز قابل توجه است.
🔹مسیر پرتلاطمی که به تدوین آییننامه منتهی شده حاصل همان رویه غیررسمی و تضارب آراست و با پروژههای قاببندیشده و برنامهریزیشده دولتی فرسنگها فاصله دارد؛ یک تجربه مدنی که نظمش را از بینظمی و تکثر، قدرتش را از افکار عمومی و تاثیرگذاریاش را از مطالبه جمع میگیرد. نوعی مدارای ذاتی، همهپذیری، انعطاف و قائل بودن به آزمون و خطا در این تجربه وجود دارد که اتفاقا زنان به واسطه نداشتن آرشیو تجربه در این امور، تروتازهتر و جسورانهتر در آن عمل میکنند، از استانداردهای کسلکننده رسمی فاصله میگیرند و قوالب کهنه و کلیشهای ساخته و پرداخته مردان را از اعتبار می اندازند و درست به همین دلایل نتیجه غیر قابل انتظار و تجربیتری بدست میآورند. فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد حرکت ۸۰۰ زن به منزله هشداری است به جامعه پیرامون و چه بسا تا بهمین جا توانسته باشد راهکارهایی شفاهی و پیشگیرانه برای خشونتهای نهادینهشده در عرصه سینما و تئاتر ارائه دهد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2010
هرس واچ | دیدبان آزار
یک فریاد جمعی
سرانجام پس از فرازونشیبهای بسیار، نمایندگان 800 زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آییننامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند. این شاید اولینبار ا
🔻راهپیمایی زنان در کابل در آستانه سالگرد سیطره طالبان
🔶 «عدالت عدالت، خستهایم از جهالت»
🔹دیدبان آزار: سال پیش، از اواسط اردیبهشت، نیروهای طالبان شهر به شهر و روستا به روستا پیش میرفتند و پرچم حکومت اسلامیشان را بر سر ولایات میکوبیدند تا اینکه ۲۴ مردادماه، پایشان را به کابل، پایتخت افغانستان گذاشتند و برای دوم بر مسند حکومت نشستند. دورهای که مانند ۲۶ سال پیش، علیرغم وعدهها برای رهبری مترقیتر، سرکوب فزایندهای را بیشتر برای زنان رقم زده است. با دوباره اجباری کردن برقع برای زنان، عقدهای نکاح و تجاوز به آنها، ممنوعیت تحصیل دختران در مقطع دبیرستان و دانشگاهها، اخراج معلمان و استادان زن، اخراج زنان از مناصب دولتی، تحت سرپرستی اجباری زنان از سوی یکی از اعضای خانواده، ممنوعیت زنان از سفر به تنهایی در سفرهای طولانی، استفاده زنان از باغها و پارکهای عمومی در روزهایی جدا از مردان، تعطیلی وزارت زنان و ...
🔹اما زنان از همان روز سیطره کامل طالبان بر افغانستان تا همین امروز که جلوی وزارت معارف دست به اعتراض زدند، در ولایات مختلف، از بلخ و هرات تا نیمروز و کابل، پا پس نکشیدند، بارها به خیابان آمدند، خواستار فرصتها و آزادیهای اولیه شدند و علیه ارتجاع شعار سر دادند.
🔹این زنان معترض در راهپیمایی امروز در کابل بار دیگر به منع دختران از ادامه تحصیل اعتراض کردند و گفتهاند که در ادامه اعتراض به «بیعدالتی، جنایت و اسارت زنان» از سوی طالبان به خیابان آمدهاند. آنها در حالی که خواستار حقوق کار و مشارکت سیاسی بودند، بنرهایی را حمل میکردند که روی آن نوشته شده بود: «۱۵ اوت روز سیاه است»، «روز همبستگی زنان افغانستان، سالروز سیاه حضور طالب در کشور» و کاغذ نوشتههایی در اعتراض به تبعیض جنسیتی و سرکوب زنان در دست داشتند.
🔹 شعارهایی مانند «نان، کار و آزادی»، «ما زنان بیداریم و از تبعیض بیزاریم»، «ما حقوق خود را میخواهیم»، «عدالت عدالت، خستهایم از جهالت» و «کار، نان، آموزش» سردادند. در مقابل، نیروهای طالبان، سعی کردند با شلیک هوایی این زنان را متفرق کنند و زنان معترضی را که به مغازه های مجاور پناه برده بودند و همچنین خبرنگارانی را که برای پوشش این راهپیمایی به این مکان آمده بودند، با قنداق تفنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند.
🔹ژولیا پارسی یکی از برگزارکنندگان این راهپیمایی به فرانسه ۲۴ میگوید: «متأسفانه طالبان به ما تیراندازی هوایی و ما را متفرق کرد. آنها بنرهای ما را پاره کردند و تلفنهای همراه بسیاری از زنان را مصادره کردند. طالبان زنان را نمیتوانند ببیند، از زنان میترسند، از ایستادگی زنان و از علم و دانش زن میترسند. ما به خاطر یکسالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان اعتراض کردهایم و خواستار حق کار و مشارکت همهجانبه زنان در تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستیم. مدارس به روی اکثر زنان و دختران بسته است و ما به همین دلیل تظاهرات کردیم.»
🔹کاربران افغانستانی در توییتر هم به این موضوع واکنش نشان دادند؛ احسانی رییس، یکی از این کاربران در توییتی نوشته است: «امروز زنان در کابل توسط گروه حاکم شلاق خوردند و سیلی زده شدند. من ماندهام فرهنگ اهانت، فرهنگ لت و کوب زنان از کدام یک میآید؟ سنت افغانی اجازه این حجم از خشونت را میدهد یا فرهنگ اسلامی با روایت طالبانی؟»
🔹هدی خموش، فعال حقوق زنان افغانستانی هم با انتشار فیلمی از راهپیمایی امروز در اینستاگرامش نوشته است: «میرزمیم، میسازیم. بلی، این بار زنان در مقابل گروه تروریستی ایستادهاند و تاریخ جهل دیگر تکرار نمیشود، ما سازنده ایم. این صدای نسل آگاه پس از فروپاشی است: نان، کار، آزادی.»
داوود علی نجفی، وزیر اسبق حمل و نقل و هواپیمایی کشوری هم نوشته: «زنان قهرمان كشورم در تظاهرات امروزشان در کابل، شعار میدادند «میمانیم، میسازیم». بله، طالب رفتنی است.»
🔹قیس ظهیر، اکتیویست حوزه شهری و پژوهشگر هم با انتشار فیلمی از این زنان معترض، نوشته است: «به این فیلم گوش کنید. معترضان از حمله طالبان در حین تظاهرات به یک کتابخانه فرار میکنند و حالا طالبان این دختران را در داخل کتابخانه کابل میبندند!»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2011/
🔶 «عدالت عدالت، خستهایم از جهالت»
🔹دیدبان آزار: سال پیش، از اواسط اردیبهشت، نیروهای طالبان شهر به شهر و روستا به روستا پیش میرفتند و پرچم حکومت اسلامیشان را بر سر ولایات میکوبیدند تا اینکه ۲۴ مردادماه، پایشان را به کابل، پایتخت افغانستان گذاشتند و برای دوم بر مسند حکومت نشستند. دورهای که مانند ۲۶ سال پیش، علیرغم وعدهها برای رهبری مترقیتر، سرکوب فزایندهای را بیشتر برای زنان رقم زده است. با دوباره اجباری کردن برقع برای زنان، عقدهای نکاح و تجاوز به آنها، ممنوعیت تحصیل دختران در مقطع دبیرستان و دانشگاهها، اخراج معلمان و استادان زن، اخراج زنان از مناصب دولتی، تحت سرپرستی اجباری زنان از سوی یکی از اعضای خانواده، ممنوعیت زنان از سفر به تنهایی در سفرهای طولانی، استفاده زنان از باغها و پارکهای عمومی در روزهایی جدا از مردان، تعطیلی وزارت زنان و ...
🔹اما زنان از همان روز سیطره کامل طالبان بر افغانستان تا همین امروز که جلوی وزارت معارف دست به اعتراض زدند، در ولایات مختلف، از بلخ و هرات تا نیمروز و کابل، پا پس نکشیدند، بارها به خیابان آمدند، خواستار فرصتها و آزادیهای اولیه شدند و علیه ارتجاع شعار سر دادند.
🔹این زنان معترض در راهپیمایی امروز در کابل بار دیگر به منع دختران از ادامه تحصیل اعتراض کردند و گفتهاند که در ادامه اعتراض به «بیعدالتی، جنایت و اسارت زنان» از سوی طالبان به خیابان آمدهاند. آنها در حالی که خواستار حقوق کار و مشارکت سیاسی بودند، بنرهایی را حمل میکردند که روی آن نوشته شده بود: «۱۵ اوت روز سیاه است»، «روز همبستگی زنان افغانستان، سالروز سیاه حضور طالب در کشور» و کاغذ نوشتههایی در اعتراض به تبعیض جنسیتی و سرکوب زنان در دست داشتند.
🔹 شعارهایی مانند «نان، کار و آزادی»، «ما زنان بیداریم و از تبعیض بیزاریم»، «ما حقوق خود را میخواهیم»، «عدالت عدالت، خستهایم از جهالت» و «کار، نان، آموزش» سردادند. در مقابل، نیروهای طالبان، سعی کردند با شلیک هوایی این زنان را متفرق کنند و زنان معترضی را که به مغازه های مجاور پناه برده بودند و همچنین خبرنگارانی را که برای پوشش این راهپیمایی به این مکان آمده بودند، با قنداق تفنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند.
🔹ژولیا پارسی یکی از برگزارکنندگان این راهپیمایی به فرانسه ۲۴ میگوید: «متأسفانه طالبان به ما تیراندازی هوایی و ما را متفرق کرد. آنها بنرهای ما را پاره کردند و تلفنهای همراه بسیاری از زنان را مصادره کردند. طالبان زنان را نمیتوانند ببیند، از زنان میترسند، از ایستادگی زنان و از علم و دانش زن میترسند. ما به خاطر یکسالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان اعتراض کردهایم و خواستار حق کار و مشارکت همهجانبه زنان در تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستیم. مدارس به روی اکثر زنان و دختران بسته است و ما به همین دلیل تظاهرات کردیم.»
🔹کاربران افغانستانی در توییتر هم به این موضوع واکنش نشان دادند؛ احسانی رییس، یکی از این کاربران در توییتی نوشته است: «امروز زنان در کابل توسط گروه حاکم شلاق خوردند و سیلی زده شدند. من ماندهام فرهنگ اهانت، فرهنگ لت و کوب زنان از کدام یک میآید؟ سنت افغانی اجازه این حجم از خشونت را میدهد یا فرهنگ اسلامی با روایت طالبانی؟»
🔹هدی خموش، فعال حقوق زنان افغانستانی هم با انتشار فیلمی از راهپیمایی امروز در اینستاگرامش نوشته است: «میرزمیم، میسازیم. بلی، این بار زنان در مقابل گروه تروریستی ایستادهاند و تاریخ جهل دیگر تکرار نمیشود، ما سازنده ایم. این صدای نسل آگاه پس از فروپاشی است: نان، کار، آزادی.»
داوود علی نجفی، وزیر اسبق حمل و نقل و هواپیمایی کشوری هم نوشته: «زنان قهرمان كشورم در تظاهرات امروزشان در کابل، شعار میدادند «میمانیم، میسازیم». بله، طالب رفتنی است.»
🔹قیس ظهیر، اکتیویست حوزه شهری و پژوهشگر هم با انتشار فیلمی از این زنان معترض، نوشته است: «به این فیلم گوش کنید. معترضان از حمله طالبان در حین تظاهرات به یک کتابخانه فرار میکنند و حالا طالبان این دختران را در داخل کتابخانه کابل میبندند!»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2011/
هرس واچ | دیدبان آزار
«عدالت عدالت، خستهایم از جهالت»
سال گذشته، از اواسط اردیبهشت، نیروهای طالبان شهر به شهر و روستا به روستا پیش میرفتند و پرچم حکومت اسلامیشان را بر سر ولایات میکوبیدند تا اینکه 24 مردادماه، پایشان را به کابل، پایتخت افغانستان گذاشتند و برای بار دوم بر مسند حکومت نشستند. دورهای ک
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ديدبان آزار
Video
🔹زنان افغانستانی که از زمان به قدرت رسیدن دوباره طالبان در این کشور، در مقابل سرکوبگریهای آنها سکوت نکردهاند، حالا در سالگرد فروپاشی نظام جمهوری در این کشور، صدای اعتراض خود را به کشورهای دیگر هم صادر کردهاند.
🔹زنان معترض، روز گذشته به خیابانها آمده بودند که این تجمع اعتراضی با سرکوب نیروهای طالب روبرو شد. امروز اما سایر زنان هم به این کمپین اعتراضی پیوستند تا بگویند «میمانیم و میسازیم»، صدای تمام زنان معترض است. اعتراض دیروز درشهرهایی چون هامبورگ واسلامآباد هم برگزار شده بود و امروز هم زنان در پاکستان، بدخشان و ایران به نشانه اتحاد و همبستگی با زنان افغانستانی با این پیام همصدا شدند: دختران در بدخشان، دختران در ایران، دختران در پاکستان، دختران درکابل؛ زنده باد اتحاد و همبستگی زنان افغانستان.
🔹زهرا حقپرست، فعال حقوق زنان در افغانستان که طی یک سال گذشته در اکثر تجمعات حضور داشته است، از دستاوردهای این مقاومت به دیدبان آزار میگوید: «اعتراضات و مبارزات زنان معترض هربار با خشونت وبیرحمی بیشتر رژیم سفاک روبه رو شده؛ زنان در پی هر اعتراض، از صدمه دیدنهای جزئی تا زخم برداشتن، بیهوش شدن، شکستن اعضای بدن و حتی با اشکال دردآورتر خشونت چون سقط جنین مواجه شدهاند. اما با اینهمه جانفشانی و ایثارِ این زنان خالی از دستاورهای کوتاه مدت و دراز مدت نبوده است. در بعد کوتاه مدت، اعتبار ندادن به گروه تروریستی متحجر کنونی است که بعد از یکسال حاکمیتشان به عنوان یک حکومت قانونمند و همهپذیر مردمی از طرف جامعه جهانی مورد قبول واقع نشده است. در بعد دراز مدت هم اینکه دختران و زنان نسلهای آینده بعدا بدانند که اگر تغییرات مثبت به وجود آمده، اگر نفسی به راحتی میکشند، اگر اجازه تحصیل کار و آزادی را دارند و از حقوق انسانی برخوردارند، نتیجه جان نثاریها و رشادت زنان مبارز ما بوده است.»
🔹او همچنین زنان ایرانی را خطاب قرار می دهد و میگوید: «اینجا یک ملت گروگان گرفته شد و یک جماعت عظیم به خاک سیاه نشستهاند. ما حق کار و آموزش نداریم. ما حق بیرون رفتن از منزل بدون محرم شرعی را نداریم. ما را بسان ابزار میبینند که جنس دوم باشیم. زنان ایرانی اما از حقوق بیشتری نسبت به ما برخوردارند و با مسئله حجاب هم مبارزه میکنند تا آزاده زندگی کنند. امیدواریم زنان در ایران هم به حقوق خودشان برسند. روشن است که حکومت استبدادی هیچگاه پایدار نیست و این زنان ایران و افغانستاناند که به خاطر بدست آوردن آزادیهای حقوق خود به پا خاستهاند. به امید روزی که همه ما با هم طعم آزادی را بچشیم.»
▪️ورق بزنید و ویدیوهایی را که از سوی این زنان معترض افغانستانی برای دیدبان آزار ارسال شده، ببینید
🔹زنان معترض، روز گذشته به خیابانها آمده بودند که این تجمع اعتراضی با سرکوب نیروهای طالب روبرو شد. امروز اما سایر زنان هم به این کمپین اعتراضی پیوستند تا بگویند «میمانیم و میسازیم»، صدای تمام زنان معترض است. اعتراض دیروز درشهرهایی چون هامبورگ واسلامآباد هم برگزار شده بود و امروز هم زنان در پاکستان، بدخشان و ایران به نشانه اتحاد و همبستگی با زنان افغانستانی با این پیام همصدا شدند: دختران در بدخشان، دختران در ایران، دختران در پاکستان، دختران درکابل؛ زنده باد اتحاد و همبستگی زنان افغانستان.
🔹زهرا حقپرست، فعال حقوق زنان در افغانستان که طی یک سال گذشته در اکثر تجمعات حضور داشته است، از دستاوردهای این مقاومت به دیدبان آزار میگوید: «اعتراضات و مبارزات زنان معترض هربار با خشونت وبیرحمی بیشتر رژیم سفاک روبه رو شده؛ زنان در پی هر اعتراض، از صدمه دیدنهای جزئی تا زخم برداشتن، بیهوش شدن، شکستن اعضای بدن و حتی با اشکال دردآورتر خشونت چون سقط جنین مواجه شدهاند. اما با اینهمه جانفشانی و ایثارِ این زنان خالی از دستاورهای کوتاه مدت و دراز مدت نبوده است. در بعد کوتاه مدت، اعتبار ندادن به گروه تروریستی متحجر کنونی است که بعد از یکسال حاکمیتشان به عنوان یک حکومت قانونمند و همهپذیر مردمی از طرف جامعه جهانی مورد قبول واقع نشده است. در بعد دراز مدت هم اینکه دختران و زنان نسلهای آینده بعدا بدانند که اگر تغییرات مثبت به وجود آمده، اگر نفسی به راحتی میکشند، اگر اجازه تحصیل کار و آزادی را دارند و از حقوق انسانی برخوردارند، نتیجه جان نثاریها و رشادت زنان مبارز ما بوده است.»
🔹او همچنین زنان ایرانی را خطاب قرار می دهد و میگوید: «اینجا یک ملت گروگان گرفته شد و یک جماعت عظیم به خاک سیاه نشستهاند. ما حق کار و آموزش نداریم. ما حق بیرون رفتن از منزل بدون محرم شرعی را نداریم. ما را بسان ابزار میبینند که جنس دوم باشیم. زنان ایرانی اما از حقوق بیشتری نسبت به ما برخوردارند و با مسئله حجاب هم مبارزه میکنند تا آزاده زندگی کنند. امیدواریم زنان در ایران هم به حقوق خودشان برسند. روشن است که حکومت استبدادی هیچگاه پایدار نیست و این زنان ایران و افغانستاناند که به خاطر بدست آوردن آزادیهای حقوق خود به پا خاستهاند. به امید روزی که همه ما با هم طعم آزادی را بچشیم.»
▪️ورق بزنید و ویدیوهایی را که از سوی این زنان معترض افغانستانی برای دیدبان آزار ارسال شده، ببینید
🔶مروری بر یک سال مبارزه و مقاومت زنان افغانستان
🔹از آن روز سیاه، یک سال میگذرد؛ طی این مدت، زنان افغانستانی سلحشورانه ایستادند، ماندند و رزمیدند تا بسازند. جنگیدند تا عرصههای عمومی را پس بگیرند، تا شهر از چهره و تن زنان خالی نشود. روبروی اسلحه طالبان ایستادند و شعار نان کار آزادی سر دادند. ما در ایران، به وجد آمدیم، نظاره کردیم، الهام گرفتیم و تلاش کردیم همبستگی خود را با این زنان مبارز اعلام کنیم. این زنان بازداشت شدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، با تحقیرآمیزترین الفاظ به آنها اهانت شد، شکنجه شدند، خانهبهخانه فراری شدند اما همچنان صدایشان بلند است. آنها دنیا را مجاب کردند که طالبان را به رسمیت نشناسد.
امروز بار دیگر همبستگی خود را با زنان مبارز اففانستان اعلام میکنیم و از خلال متون منتشرشده در دیدبان آزار نگاهی خواهیم داشت به یک سال مقاومت و مبارزه زنان افغانستان در عرصه عمومی.
🔹چندی پیش فریحه ایثار، کنشگر حقوق زنان افغانستانی به دیدبان آزار گفت: «اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطیگری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابانها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه میکنیم تا شما فردا قربانی افراطیگری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: همصدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادیخواهی را زنده نگهدارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. همصدایی شما به ما کمک میدهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.با این حال زنان بیرون میروند چون میگویند اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطیگری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابانها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه میکنیم تا شما فردا قربانی افراطیگری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: همصدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادیخواهی را زنده نگهدارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. همصدایی شما به ما کمک میدهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔹از آن روز سیاه، یک سال میگذرد؛ طی این مدت، زنان افغانستانی سلحشورانه ایستادند، ماندند و رزمیدند تا بسازند. جنگیدند تا عرصههای عمومی را پس بگیرند، تا شهر از چهره و تن زنان خالی نشود. روبروی اسلحه طالبان ایستادند و شعار نان کار آزادی سر دادند. ما در ایران، به وجد آمدیم، نظاره کردیم، الهام گرفتیم و تلاش کردیم همبستگی خود را با این زنان مبارز اعلام کنیم. این زنان بازداشت شدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، با تحقیرآمیزترین الفاظ به آنها اهانت شد، شکنجه شدند، خانهبهخانه فراری شدند اما همچنان صدایشان بلند است. آنها دنیا را مجاب کردند که طالبان را به رسمیت نشناسد.
امروز بار دیگر همبستگی خود را با زنان مبارز اففانستان اعلام میکنیم و از خلال متون منتشرشده در دیدبان آزار نگاهی خواهیم داشت به یک سال مقاومت و مبارزه زنان افغانستان در عرصه عمومی.
🔹چندی پیش فریحه ایثار، کنشگر حقوق زنان افغانستانی به دیدبان آزار گفت: «اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطیگری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابانها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه میکنیم تا شما فردا قربانی افراطیگری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: همصدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادیخواهی را زنده نگهدارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. همصدایی شما به ما کمک میدهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.با این حال زنان بیرون میروند چون میگویند اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطیگری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابانها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه میکنیم تا شما فردا قربانی افراطیگری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: همصدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادیخواهی را زنده نگهدارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. همصدایی شما به ما کمک میدهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from دانشجویان متحد
🔘 طرح برد مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا در واکنش به تداوم بازداشت و بیخبری از وضعیت سپیده رشنو
🆔 @majma_alz
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
🆔 @majma_alz
🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
Forwarded from زنان امروز
بخش اجتماعی این شماره را به دانشگاه اختصاص دادهایم. چهار مقاله با چهار موضوع قابل تأمل؛
▪️نخستین مقاله با عنوان «طرد و مقاومتِ زن کنشگر در دانشگاه» به قلم فرشته طوسی است. او تلاش میکند به این سؤال پاسخ دهد که «اعمال قدرت در نهاد دانشگاه و جنبشهای برآمده از آن چگونه بر زن دانشجوی کنشگر تأثیر گذاشته است؟». در این مقاله نقلقولهایی از فعالان دانشجویی زن انجمنهای اسلامی دانشگاههای تهران در دل تحلیلی از حذف و مقاومت آنها در دانشگاه جای گرفته است.
▪️«بیگانهای در میان: تجربه زنانه جذب در نهاد دانشگاه» مقالهای است که مینا عزیزی و شقایق یوسفی مقدم به طور مشترک نوشتهاند. عنوان مقاله «بیگانهای در میان»، متأثر از تجربه شخصی پاتریشیا هیل کالینز، استاد زن سیاهپوست از تدریس در فضای دانشگاهی آمریکای دهه هشتاد است و به این نکته اشاره دارد که زنان سیاهپوست حتی پس از ورود به حرفه دانشگاهی نیز موقعیت فرودستی را تجربه میکنند که حاصل تقاطع جنسیت، طبقه و نژاد است. در این مقاله نیز نقلقولهایی از دانشجویان دکتری، استادان تازه جذب شده و فارغالتحصیلانی که تجربه شرکت در فراخوانهای جذب هیات علمی را داشتند، در کنار تحلیلشان آمده است.
▪️عنوان سومین مقاله «آزار جنسی و قلدری در دانشگاه»، نوشته آتنا کامل است. هر دو موضوع آزار جنسی و قلدری از مباحث مهم در هر فضای کاری و اشتراکی از جمله دانشگاه است که در ایران چندان به آنها پرداخته نشده است. در این مقاله با یازده دانشجو و فارغالتحصیل زن از دانشگاهها و رشتههای مختلف مصاحبه شده و متن در واقع تلاشی است برای گشودن بحث فراگیر اما ناگفته آزارهای جنسی و جنسیتی، قلدری و زورگویی و فضای سلسلهمراتبی و سوءاستفاده از قدرت در دانشگاه و از طرف دیگر نحوه مواجهه دانشجویان با چنین مصائب و مشکلاتی.
▪️«تجربه یک زن از دانشگاه»، چهارمین و آخرین مقاله، به قلم مهسا اسدالهنژاد است. مهسا در همان ابتدای متن مشخص میکند که مراد از تجربه در این متن تجربهای است که او با مختصات و ویژگیهای خاص خودش از سر گذارنده و «به این معنا هر گاه از صفتهای دیگری برای زن و یا از جنسیتی دیگر سخن به میان آید، جنس مواجهه متفاوت خواهد بود». این مقاله به طور مختصر به سراغ چند سطح از مواجهه دانشگاهی میرود: اول، فضاهای غیررسمی میان دانشجویان و مکانهان کمتر رسمی در تشکلهای دانشجویی، دوم، فضای کلاس درس، سوم، ارتباط با استاد/استادان، چهارم، ارتباط با حراست دانشکده/دانشگاه و پنجم، دوران پس از دانشجویی.
لینک خرید این شماره:
http://store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۵/
▪️نخستین مقاله با عنوان «طرد و مقاومتِ زن کنشگر در دانشگاه» به قلم فرشته طوسی است. او تلاش میکند به این سؤال پاسخ دهد که «اعمال قدرت در نهاد دانشگاه و جنبشهای برآمده از آن چگونه بر زن دانشجوی کنشگر تأثیر گذاشته است؟». در این مقاله نقلقولهایی از فعالان دانشجویی زن انجمنهای اسلامی دانشگاههای تهران در دل تحلیلی از حذف و مقاومت آنها در دانشگاه جای گرفته است.
▪️«بیگانهای در میان: تجربه زنانه جذب در نهاد دانشگاه» مقالهای است که مینا عزیزی و شقایق یوسفی مقدم به طور مشترک نوشتهاند. عنوان مقاله «بیگانهای در میان»، متأثر از تجربه شخصی پاتریشیا هیل کالینز، استاد زن سیاهپوست از تدریس در فضای دانشگاهی آمریکای دهه هشتاد است و به این نکته اشاره دارد که زنان سیاهپوست حتی پس از ورود به حرفه دانشگاهی نیز موقعیت فرودستی را تجربه میکنند که حاصل تقاطع جنسیت، طبقه و نژاد است. در این مقاله نیز نقلقولهایی از دانشجویان دکتری، استادان تازه جذب شده و فارغالتحصیلانی که تجربه شرکت در فراخوانهای جذب هیات علمی را داشتند، در کنار تحلیلشان آمده است.
▪️عنوان سومین مقاله «آزار جنسی و قلدری در دانشگاه»، نوشته آتنا کامل است. هر دو موضوع آزار جنسی و قلدری از مباحث مهم در هر فضای کاری و اشتراکی از جمله دانشگاه است که در ایران چندان به آنها پرداخته نشده است. در این مقاله با یازده دانشجو و فارغالتحصیل زن از دانشگاهها و رشتههای مختلف مصاحبه شده و متن در واقع تلاشی است برای گشودن بحث فراگیر اما ناگفته آزارهای جنسی و جنسیتی، قلدری و زورگویی و فضای سلسلهمراتبی و سوءاستفاده از قدرت در دانشگاه و از طرف دیگر نحوه مواجهه دانشجویان با چنین مصائب و مشکلاتی.
▪️«تجربه یک زن از دانشگاه»، چهارمین و آخرین مقاله، به قلم مهسا اسدالهنژاد است. مهسا در همان ابتدای متن مشخص میکند که مراد از تجربه در این متن تجربهای است که او با مختصات و ویژگیهای خاص خودش از سر گذارنده و «به این معنا هر گاه از صفتهای دیگری برای زن و یا از جنسیتی دیگر سخن به میان آید، جنس مواجهه متفاوت خواهد بود». این مقاله به طور مختصر به سراغ چند سطح از مواجهه دانشگاهی میرود: اول، فضاهای غیررسمی میان دانشجویان و مکانهان کمتر رسمی در تشکلهای دانشجویی، دوم، فضای کلاس درس، سوم، ارتباط با استاد/استادان، چهارم، ارتباط با حراست دانشکده/دانشگاه و پنجم، دوران پس از دانشجویی.
لینک خرید این شماره:
http://store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۵/
Audio
گزارش صدای نو- مبارزات زنان در ایران همچنان ادامه دارد، سپیده رشنو را از یاد نبریم
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
#کولبر_نیوز
#kolbarnews
@kolbarnews
🔻نشست مجازی دیدبان آزار
🔶زنان افغانستان؛ یک سال پس از سیطره طالبان
🔹این نشست مجازی روز جمعه ۲۸ مرداد در همین صفحه در اینستاگرام برگزار میشود.
سخنرانان:
▪️عطیه مهربان، فعال حقوق بشر
▪️فریحه ایثار، کنشگر حقوق بشر و مسایل اجتماعی
▪️زهرا سپهر، حقوقدان و فعال حقوق بشر
▪️معصومه امیری، داستاننویس و سردبیر نشریه سیندخت (نشریه زنان افغانستانی ساکن ایران)
▪️زهرا حقپرست، فعال حقوق بشر و سرگروه جنبش اعتراضی اتحاد و همبستگی زنان افغانستان
▪️سپیده سالاروند، پژوهشگر اجتماعی و فعال حقوق کودکان
▪️سحر فطرت، کنشگر فمینیست
#دیدبان_آزار
@harasswatch
#افغانستان #زنان_افغانستان
🔶زنان افغانستان؛ یک سال پس از سیطره طالبان
🔹این نشست مجازی روز جمعه ۲۸ مرداد در همین صفحه در اینستاگرام برگزار میشود.
سخنرانان:
▪️عطیه مهربان، فعال حقوق بشر
▪️فریحه ایثار، کنشگر حقوق بشر و مسایل اجتماعی
▪️زهرا سپهر، حقوقدان و فعال حقوق بشر
▪️معصومه امیری، داستاننویس و سردبیر نشریه سیندخت (نشریه زنان افغانستانی ساکن ایران)
▪️زهرا حقپرست، فعال حقوق بشر و سرگروه جنبش اعتراضی اتحاد و همبستگی زنان افغانستان
▪️سپیده سالاروند، پژوهشگر اجتماعی و فعال حقوق کودکان
▪️سحر فطرت، کنشگر فمینیست
#دیدبان_آزار
@harasswatch
#افغانستان #زنان_افغانستان
🔻برای سپیده رشنو
🔶 به تو قول میدهم دیگر آن زن سابق نیستم
🔹زن جوان، یک روز معمولی در مسیر قراری کاری بوده، یا اصلا به خانه بازمیگشته یا قرار ملاقاتی با دوستانش در کافه داشته است که زندگیاش ناگهان دگرگون میشود. او اکنون یک ماه است که در بازداشت به سر میبرد. من نه تابش را دارم و نه توانش را که تصور کنم بر او چه گذشته است. من حتی از نگاه کردن به چهره رنجور و چشم کبودش هم امتناع کردم. من از فکر کردن به اینکه پای باندپیچی شده او از چه خبر میدهد هم به خودم میلرزم.
🔹تمام این سالها، از همان کودکی که مانتو و مقنعههای تیره را سرمان کردند و حتی نمیگذاشتند سر کلاس درشان بیاوریم، به این ستم عادت داده شدیم، پذیرفتیمش، با آن کنار آمدیم. یا شاید هم عادت نکردیم و به همین دلیل است که هنوز به وضوح صدای مدیر مدرسه را که بدلیل «بدحجابی» و «پوشش نامناسب» جلوی دانشآموزان دیگر «خراب» خطابم کرد، در ذهنم میشنوم و هربار با یادآوری آن بدنم منقبض میشود.
وقتی در خیابان، گشتهای ارشاد زنان را سوار ونهای سبز میکردند تا از آنها تعهد بگیرند که دیگر آرایش نکنند و مانتوی کوتاه نپوشند و چه و چه، یا اصلا بازداشتشان میکردند و میبردند، بسیاری از ما از جمله خود من، یاد گرفته بودیم مسیرمان را عوض کنیم که گیر نیفتیم.
🔹چند روز پیش از ایستگاه مترو که پیاده شدم زنی چادری تذکر داد: «این چه وضعی است؟ حجابت رو درست کن.» بهطوری بیسابقه، با تمام وجودم صدایم را بالا بردم: «چرا دست از سر ما بر نمیدارید؟ سپیده رشنو را به زندان انداختید کافی نبود؟» زن چیزی نگفت و پی مسیرش رفت. اما من آرام نمیشدم. دست خودم نبود. نمیتوانم موقعیت روانی آن لحظه را توضیح بدهم. انگار که در یک لحظه متوجه شده باشید که دیگر به اینجایتان رسیده است.
🔹آنچه که به سر سپیده آمده است برایم روشن کرده که همین تذکرهای روزمره حجاب از سوی شهروندان دیگر، چطور از وضع موجود تغذیه میکند و مقوم آن است. این گفتوگویی شهروندی و مسالمتآمیز میان دو سبک زندگی متفاوت نیست. این همدستی با قدرتی است که ما را اینچنین تحقیر و سرکوب کرده است. اینها را نوشتم به بهانه سپیده و اصلا برای سپیده: «به تو قول میدهم که دیگر آن زن سابق نیستم. دیگر هیچکدام از این بلاهایی که سرمان میآید برایم جزئی ناگزیر از زندگی روزمره نیست. به تو قول میدهم که سختیهایی که این روزها کشیدی و میکشی بیهوده نبوده است. اراده و عزت نفس تو و دیگرانی مثل تو، مسری است سپیده. و من تردید ندارم که تو به عده زیادی سرایت کردهای.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2014
🔶 به تو قول میدهم دیگر آن زن سابق نیستم
🔹زن جوان، یک روز معمولی در مسیر قراری کاری بوده، یا اصلا به خانه بازمیگشته یا قرار ملاقاتی با دوستانش در کافه داشته است که زندگیاش ناگهان دگرگون میشود. او اکنون یک ماه است که در بازداشت به سر میبرد. من نه تابش را دارم و نه توانش را که تصور کنم بر او چه گذشته است. من حتی از نگاه کردن به چهره رنجور و چشم کبودش هم امتناع کردم. من از فکر کردن به اینکه پای باندپیچی شده او از چه خبر میدهد هم به خودم میلرزم.
🔹تمام این سالها، از همان کودکی که مانتو و مقنعههای تیره را سرمان کردند و حتی نمیگذاشتند سر کلاس درشان بیاوریم، به این ستم عادت داده شدیم، پذیرفتیمش، با آن کنار آمدیم. یا شاید هم عادت نکردیم و به همین دلیل است که هنوز به وضوح صدای مدیر مدرسه را که بدلیل «بدحجابی» و «پوشش نامناسب» جلوی دانشآموزان دیگر «خراب» خطابم کرد، در ذهنم میشنوم و هربار با یادآوری آن بدنم منقبض میشود.
وقتی در خیابان، گشتهای ارشاد زنان را سوار ونهای سبز میکردند تا از آنها تعهد بگیرند که دیگر آرایش نکنند و مانتوی کوتاه نپوشند و چه و چه، یا اصلا بازداشتشان میکردند و میبردند، بسیاری از ما از جمله خود من، یاد گرفته بودیم مسیرمان را عوض کنیم که گیر نیفتیم.
🔹چند روز پیش از ایستگاه مترو که پیاده شدم زنی چادری تذکر داد: «این چه وضعی است؟ حجابت رو درست کن.» بهطوری بیسابقه، با تمام وجودم صدایم را بالا بردم: «چرا دست از سر ما بر نمیدارید؟ سپیده رشنو را به زندان انداختید کافی نبود؟» زن چیزی نگفت و پی مسیرش رفت. اما من آرام نمیشدم. دست خودم نبود. نمیتوانم موقعیت روانی آن لحظه را توضیح بدهم. انگار که در یک لحظه متوجه شده باشید که دیگر به اینجایتان رسیده است.
🔹آنچه که به سر سپیده آمده است برایم روشن کرده که همین تذکرهای روزمره حجاب از سوی شهروندان دیگر، چطور از وضع موجود تغذیه میکند و مقوم آن است. این گفتوگویی شهروندی و مسالمتآمیز میان دو سبک زندگی متفاوت نیست. این همدستی با قدرتی است که ما را اینچنین تحقیر و سرکوب کرده است. اینها را نوشتم به بهانه سپیده و اصلا برای سپیده: «به تو قول میدهم که دیگر آن زن سابق نیستم. دیگر هیچکدام از این بلاهایی که سرمان میآید برایم جزئی ناگزیر از زندگی روزمره نیست. به تو قول میدهم که سختیهایی که این روزها کشیدی و میکشی بیهوده نبوده است. اراده و عزت نفس تو و دیگرانی مثل تو، مسری است سپیده. و من تردید ندارم که تو به عده زیادی سرایت کردهای.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/2014
هرس واچ | دیدبان آزار
برای سپیده رشنو؛ به تو قول میدهم دیگر آن زن سابق نیستم
زن جوان، یک روز معمولی در مسیر قراری کاری بوده، یا اصلا به خانه بازمیگشته یا قرار ملاقاتی با دوستانش در کافه داشته است که زندگیاش ناگهان دگرگون میشود. او اکنون یک ماه است که در بازداشت به سر میبرد. من نه تابش را دارم و نه توانش را که تصور کنم بر
Forwarded from باشگاه زنان
🔴 به گفته برخی خبرگزاری ها رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران از برگزاری جلسه تفهیم اتهام سپیده رشنو خبر داده است.
📌خانم رشنو نویسنده و ویراستاری است که در هفته پایانی تیرماه، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبهای که به او تذکر حجاب داده بود، دستگیر شد.
بر اساس این گزارش وی گفته «با توجه به کیفرخواست صادره و ارجاع پرونده به این شعبه، در اجرای قانون آیین دادرسی کیفری و الزام قانونگذار به ابلاغ کیفرخواست، متهم از زندان احضار شده و در شعبه مذکور، مفاد کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به وی ابلاغ شد.»
📌رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب گفته خانم رشنو «متهم از مفاد پرونده، اتهامات و ادله انتسابی که دایر بر اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور ازطریق ارتباط با افراد خارجنشین و فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی و تشویق مردم به فساد و فحشا بود، آگاه شد تا جهت دفاع از خود، با توجه به مفاد کیفرخواست صادره، در جلسه رسیدگی آمادگی لازم را کسب کند.»
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻
📌خانم رشنو نویسنده و ویراستاری است که در هفته پایانی تیرماه، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبهای که به او تذکر حجاب داده بود، دستگیر شد.
بر اساس این گزارش وی گفته «با توجه به کیفرخواست صادره و ارجاع پرونده به این شعبه، در اجرای قانون آیین دادرسی کیفری و الزام قانونگذار به ابلاغ کیفرخواست، متهم از زندان احضار شده و در شعبه مذکور، مفاد کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به وی ابلاغ شد.»
📌رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب گفته خانم رشنو «متهم از مفاد پرونده، اتهامات و ادله انتسابی که دایر بر اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور ازطریق ارتباط با افراد خارجنشین و فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی و تشویق مردم به فساد و فحشا بود، آگاه شد تا جهت دفاع از خود، با توجه به مفاد کیفرخواست صادره، در جلسه رسیدگی آمادگی لازم را کسب کند.»
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻