🔻گزارشی از خشونت جنسی علیه کودکان کار و خیابان
🔶خانه، خیابان و کابوس آزار جنسی
🔹️دیدبان آزار: در سال ۲۰۰۵، کمیته پشتیبانی از کودکان خیابانی ایران، تعداد کودکان کار در کشور را بیش از ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده است. اما بر اساس آخرین برآورد، رئیس اورژانس اجتماعی کشور در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا تعداد کودکان کار را ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرد.
🔹️ با وجود روند نرخ تورم و خط فقر در ایران که خانوادهها را برای تامین مخارج زندگی وادار به فرستادن کودکان بهعنوان نیروی کار به خیابان میکند، میتوان امروز این تعداد را بسیار بیشتر قلمداد کرد. به نقل از گزارش شبکه یاری کودکان کار، طبق مطالعات صورتگرفته در دیگر نقاط دنیا بسیاری از کودکان کار خشونت و سوءاستفاده جنسی را از سوی پلیس و همچنین توسط کودکان بزرگتر تجربه کردهاند.
🔹️کودکانی که بهتازگی وارد خیابان شدهاند بخصوص دختران، تبدیل به ابزار جنسی کودکان قدیمیتر مخصوصا پسران و نگهبانان شب فروشگاهها میشوند. بیشتر مواقع رابطه جنسی در ازای محافظت از کودک در خواست میشود.
🔹️ شبکه یاری کودکان کار در مطالعهای با نام «مطالعهای بر پدیده تعرض جنسی به کودکان کار با تمرکز بر کودکان کار در خیابان» با ارجاع به گزارش یونیسف تحت عنوان «آیندهای بدون کار برای کودکان» مینویسد: «۷۳ درصد از کودکان کار جهان هماکنون در معرض آسیبهایی چون سوءاستفاده جنسی، کار اجباری، قاچاق مواد مخدر و مخاطرات دیگر قرار دارند. طبق گزارش پاگار و همکاران (۲۰۰۴)، سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که ۲۵ درصد از دختران در مقابل ۶ درصد از پسران از سوءاستفاده جنسی رنج میبرند.»
🔹️شبکه یاری کودکان کار بر این موضوع تاکید کرده که کودکان کار خشونت جنسی را از سمت خانواده و همچنین افراد غریبه تجربه میکنند.
🔹️مهسا برهانی، عضو سابق جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در گفتوگو با دیدبان آزار از طیف گستره آزار علیه کودکان کار و خیابان میگوید: «یادم میآید یک سال دختری سر کلاسهای جمعیت میآمد اما مطلقا حرف نمیزد. درست شبیه به یک ربات بود. ابتدا متخصصان جمعیت احتمال داده بودند که شاید اوتیسم داشته باشد اما بعد از بررسیهای متعدد و گفتگو با خانوادهاش و چند تست پزشکی مشخص شد که این کودک ۹ ساله بارها و بارها مورد تعرض قرار گرفته و بدن و اندام داخلیاش به شدت آسیب دیده بود.»
🔹️یک روانشناس که در حوزه حمایت از کودکان کار و خیابان مهاجر به ویژه کودکان افغانستانی فعالیت کرده، به دیدبان آزار میگوید: «موردی داشتیم که برادر اعتیاد شدید به شیشه داشت و به خواهر تجاوز کرده بود. خواهر از او باردار شده بود و میزان آسیب آن خانواده هم خیلی بالا بود.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1978/
🔶خانه، خیابان و کابوس آزار جنسی
🔹️دیدبان آزار: در سال ۲۰۰۵، کمیته پشتیبانی از کودکان خیابانی ایران، تعداد کودکان کار در کشور را بیش از ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده است. اما بر اساس آخرین برآورد، رئیس اورژانس اجتماعی کشور در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا تعداد کودکان کار را ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرد.
🔹️ با وجود روند نرخ تورم و خط فقر در ایران که خانوادهها را برای تامین مخارج زندگی وادار به فرستادن کودکان بهعنوان نیروی کار به خیابان میکند، میتوان امروز این تعداد را بسیار بیشتر قلمداد کرد. به نقل از گزارش شبکه یاری کودکان کار، طبق مطالعات صورتگرفته در دیگر نقاط دنیا بسیاری از کودکان کار خشونت و سوءاستفاده جنسی را از سوی پلیس و همچنین توسط کودکان بزرگتر تجربه کردهاند.
🔹️کودکانی که بهتازگی وارد خیابان شدهاند بخصوص دختران، تبدیل به ابزار جنسی کودکان قدیمیتر مخصوصا پسران و نگهبانان شب فروشگاهها میشوند. بیشتر مواقع رابطه جنسی در ازای محافظت از کودک در خواست میشود.
🔹️ شبکه یاری کودکان کار در مطالعهای با نام «مطالعهای بر پدیده تعرض جنسی به کودکان کار با تمرکز بر کودکان کار در خیابان» با ارجاع به گزارش یونیسف تحت عنوان «آیندهای بدون کار برای کودکان» مینویسد: «۷۳ درصد از کودکان کار جهان هماکنون در معرض آسیبهایی چون سوءاستفاده جنسی، کار اجباری، قاچاق مواد مخدر و مخاطرات دیگر قرار دارند. طبق گزارش پاگار و همکاران (۲۰۰۴)، سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که ۲۵ درصد از دختران در مقابل ۶ درصد از پسران از سوءاستفاده جنسی رنج میبرند.»
🔹️شبکه یاری کودکان کار بر این موضوع تاکید کرده که کودکان کار خشونت جنسی را از سمت خانواده و همچنین افراد غریبه تجربه میکنند.
🔹️مهسا برهانی، عضو سابق جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در گفتوگو با دیدبان آزار از طیف گستره آزار علیه کودکان کار و خیابان میگوید: «یادم میآید یک سال دختری سر کلاسهای جمعیت میآمد اما مطلقا حرف نمیزد. درست شبیه به یک ربات بود. ابتدا متخصصان جمعیت احتمال داده بودند که شاید اوتیسم داشته باشد اما بعد از بررسیهای متعدد و گفتگو با خانوادهاش و چند تست پزشکی مشخص شد که این کودک ۹ ساله بارها و بارها مورد تعرض قرار گرفته و بدن و اندام داخلیاش به شدت آسیب دیده بود.»
🔹️یک روانشناس که در حوزه حمایت از کودکان کار و خیابان مهاجر به ویژه کودکان افغانستانی فعالیت کرده، به دیدبان آزار میگوید: «موردی داشتیم که برادر اعتیاد شدید به شیشه داشت و به خواهر تجاوز کرده بود. خواهر از او باردار شده بود و میزان آسیب آن خانواده هم خیلی بالا بود.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1978/
هرس واچ | دیدبان آزار
خانه، خیابان و کابوس آزار جنسی
به نقل از گزارش شبکه یاری کودکان کار، طبق مطالعات صورتگرفته در دیگر نقاط دنیا بسیاری از کودکان کار خشونت و سوءاستفاده جنسی را از سوی پلیس و همچنین توسط کودکان بزرگتر تجربه کردهاند. طبق یافتههای پژوهشی که درباره کودکان کار در قاهره انجام شده، بیش
🔻پیچیدگیهای رابطه جنسی بعد از تجربه تجاوز
🔶 میل جنسیام را از دست داده بودم
🔹️۱۸ ساله بودم که مردی به من تجاوز کرد. ۱۸ سالگی سنی است که بسیاری افراد تازه شروع به کشف رابطه جنسی کردهاند. ترومای تجاوز، رشد جنسی من را سالها متوقف کرد. ابتدا مطلقا از رابطه جنسی اجتناب میکردم. وقتی شروع به برقراری رابطه جنسی کردم، تا مرز حملات پنیک میرفتم. نمیدانستم چه و چقدر باید به پارتنرم بگویم و احساس انزوا میکردم. سپس کمکم با دوستان و آشنایانی که سابقه ترومای جنسی داشتند صحبت کردم و متوجه شدم که بسیاری از بازماندگان پس از تجاوز در رابطه جنسی با مشکلات مشابهی روبهرو میشوند. این موضوع باعث شد کمی کمتر احساس تنهایی کنم. اما داستان بهبود برای همه یکسان و مشابه نیست.
🔹️میا فشارهای متناقضی را از سمت جامعه و پارتنرهایش تجربه کرده است. او میگوید: «در جامعه سیاهپوست مشخصا از زنان انتظار میرود که بلافاصله برخیزند و به راهشان ادامه دهند.» اما وقتی میا تصویر «زن زجرکشیده» را به چالش کشید، بعضی از شرکایش کلیشههای خودشان را به او تحمیل میکردند.
🔹️بسیاری از بازماندگان پس از تجاوز از برقراری رابطه جنسی اجتناب میکنند. دلایل این پرهیز پیچیده است. آلیشیا تا سالها پس از تجربه تجاوز از رابطه و لذت جنسی دوری کرد. او میگوید: «وقتی دوباره احساس کردم میتوانم به کسی خیلی جذب شوم، دلم خواست تجربههایی با افراد متفاوت داشته باشم. احساس گناه میکردم، گویی اجازه نداشتم این لذتها را کشف کنم چون در گذشته اتفاق دیگری برایم افتاده بود و انگار من داشتم آن اتفاق را فرامیخواندم تا دوباره برایم تکرار شود.»
🔹️تجاوز جنسی ممکن است بر ترجیحات یا درک بازماندگان از تمایلات جنسیشان تأثیر بگذارد. بعد از اینکه میا توسط یک مرد مورد تجاوز قرار گرفت، صمیمیت و رابطه جنسی با افراد همجنس برای او آسانتر بود. جایروس هم در حال بررسی این احتمال است که آسکشوال باشد، و این که چطور ممکن است این موضوع با تجربه تعرض جنسی مرتبط باشد.
🔹️شرکای عاطفی و جنسی بازماندگان اقدامات حمایتی متعددی میتواند انجام بدهند و بسیاری هم چنین میکنند. جایروس با مردی که بعداً همسرش شد، بعد از چند قرار درباره آزار جنسیای که در کودکی برایش اتفاق افتاده بود صحبت کرد. جایروس میگوید: «مدتی بعد او به من پیام داد و گفت: "درک میکنم که رابطه جنسی با شخصی با پیشینه تو ممکن است سخت باشد، و اگر یک ماه، یک سال، یا ده سال طول بکشد تا رابطه جنسی داشته باشیم من حاضرم صبر کنم."» جایروس گفت این گفتوگو به او کمک کرد رابطه جنسی سالمی با همسر کنونیاش داشته باشد.
اگرچه حمایت اجتماعی چه شخص در رابطه باشد و چه نباشد کمککننده است، اما در نهایت، بازیابی زندگی جنسی رضایتبخش، مبارزهای درونی است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1952
🔶 میل جنسیام را از دست داده بودم
🔹️۱۸ ساله بودم که مردی به من تجاوز کرد. ۱۸ سالگی سنی است که بسیاری افراد تازه شروع به کشف رابطه جنسی کردهاند. ترومای تجاوز، رشد جنسی من را سالها متوقف کرد. ابتدا مطلقا از رابطه جنسی اجتناب میکردم. وقتی شروع به برقراری رابطه جنسی کردم، تا مرز حملات پنیک میرفتم. نمیدانستم چه و چقدر باید به پارتنرم بگویم و احساس انزوا میکردم. سپس کمکم با دوستان و آشنایانی که سابقه ترومای جنسی داشتند صحبت کردم و متوجه شدم که بسیاری از بازماندگان پس از تجاوز در رابطه جنسی با مشکلات مشابهی روبهرو میشوند. این موضوع باعث شد کمی کمتر احساس تنهایی کنم. اما داستان بهبود برای همه یکسان و مشابه نیست.
🔹️میا فشارهای متناقضی را از سمت جامعه و پارتنرهایش تجربه کرده است. او میگوید: «در جامعه سیاهپوست مشخصا از زنان انتظار میرود که بلافاصله برخیزند و به راهشان ادامه دهند.» اما وقتی میا تصویر «زن زجرکشیده» را به چالش کشید، بعضی از شرکایش کلیشههای خودشان را به او تحمیل میکردند.
🔹️بسیاری از بازماندگان پس از تجاوز از برقراری رابطه جنسی اجتناب میکنند. دلایل این پرهیز پیچیده است. آلیشیا تا سالها پس از تجربه تجاوز از رابطه و لذت جنسی دوری کرد. او میگوید: «وقتی دوباره احساس کردم میتوانم به کسی خیلی جذب شوم، دلم خواست تجربههایی با افراد متفاوت داشته باشم. احساس گناه میکردم، گویی اجازه نداشتم این لذتها را کشف کنم چون در گذشته اتفاق دیگری برایم افتاده بود و انگار من داشتم آن اتفاق را فرامیخواندم تا دوباره برایم تکرار شود.»
🔹️تجاوز جنسی ممکن است بر ترجیحات یا درک بازماندگان از تمایلات جنسیشان تأثیر بگذارد. بعد از اینکه میا توسط یک مرد مورد تجاوز قرار گرفت، صمیمیت و رابطه جنسی با افراد همجنس برای او آسانتر بود. جایروس هم در حال بررسی این احتمال است که آسکشوال باشد، و این که چطور ممکن است این موضوع با تجربه تعرض جنسی مرتبط باشد.
🔹️شرکای عاطفی و جنسی بازماندگان اقدامات حمایتی متعددی میتواند انجام بدهند و بسیاری هم چنین میکنند. جایروس با مردی که بعداً همسرش شد، بعد از چند قرار درباره آزار جنسیای که در کودکی برایش اتفاق افتاده بود صحبت کرد. جایروس میگوید: «مدتی بعد او به من پیام داد و گفت: "درک میکنم که رابطه جنسی با شخصی با پیشینه تو ممکن است سخت باشد، و اگر یک ماه، یک سال، یا ده سال طول بکشد تا رابطه جنسی داشته باشیم من حاضرم صبر کنم."» جایروس گفت این گفتوگو به او کمک کرد رابطه جنسی سالمی با همسر کنونیاش داشته باشد.
اگرچه حمایت اجتماعی چه شخص در رابطه باشد و چه نباشد کمککننده است، اما در نهایت، بازیابی زندگی جنسی رضایتبخش، مبارزهای درونی است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1952
هرس واچ | دیدبان آزار
میل جنسیام را از دست داده بودم
هجدهساله بودم که مردی به من تجاوز کرد. هجدهسالگی سنی است که بسیاری افراد تازه شروع به کشف رابطه جنسی کردهاند. ترومای تجاوز، رشد جنسی من را سالها متوقف کرد. ابتدا مطلقا از رابطه جنسی اجتناب میکردم. وقتی شروع به برقراری رابطه جنسی کردم، تا مرز حمل
Forwarded from بيدارزنى
🟣 یادبود «ساره حجازی»، لزبین و فعال سیاسی کوئیر مصری
✍🏽 شهین غلامی
دو سال از روزی که ساره حجازی، لزبین و فعال سیاسی کوییر مصری به زندگی خود پایان داد میگذرد. ساره در سال ۲۰۱۷ در کنسرت مشروع لیلی پرچم پراید را که نماد جامعه الجیبیتیکیوای+ است تکان داد؛ حرکتی که به بازداشت سه ماهه و شکنجه او منجر شد. ساره در نهایت به دلیل شکنجه، آزار جسمی، روانی و نیز قلدری و طرد اجتماعی، مصر را به مقصد کانادا ترک کرد. او اما در آنجا نیز همچون بسیاری از پناهندگان لزبین و جامعه الجیبیتیکیوای+ با تبعیضهای فراوانی از جمله انتظار برای درخواست پناهندگی، فشارهای روانی ناشی از زندگی در تبعید و نیز تالمات روحی ناشی از فشارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه مبدا روبرو بود. ساره در نهایت در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰ تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد.
امسال در سالگرد او، دوستانش با همکاری موسسههای Outright Action International و HuMENA وبسایتی را به زبانهای عربی و انگلیسی به نام او به راه انداختهاند که در آن عکسها، پستها و نیز خاطرات روزانه او از زندان القناطر را به اشتراک گذاشتهاند. آنها هدف از این تلاش را علاوه بر تحقق آرزوی ساره برای انتشار این یادداشتها، «ایجاد انگیزه برای زنان لزبین، کوییر و مشاهدهپذیری آنان در منطقه و در دیاسپورا و همچنین ماندگاری نام ساره حجازی» عنوان کردهاند.
دوستان ساره در این صفحه درباره اش نوشتهاند:
«ساره تنها یک فعال حقوق الجیبیتینبود، او یک مبارز اینترسکشنال نیز بود. ساره سوسیالیستی ثابت قدم، مدافع حقوق زنان، فلسطین، آزادی مردم سوریه و همبستگی با انقلابیون لبنان بود. او مواضعی در خصوص توقف مجازات اعدام در مصر و همچنین آزادی زندانیان سیاسی داشت و از محیط زیست نیز حمایت میکرد.»
ساره در یادداشتی پیش از مرگ خود نوشت:
«به خواهرانم:
کوشیدم زنده بمانم اما نتوانستم، مرا ببخشید.
به دوستانم:
آن تجربه هولناک بود و من ضعیفتر از آن بودم که در برابرش مقاومت کنم، مرا ببخشید.
به دنیا،
به طرز وحشتناکی بیرحم بودی، اما میبخشمت.»
برای مشاهده وبسایتی که به یاد او به راه افتاده است به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://sarahhegazi.space
@bidarzani
✍🏽 شهین غلامی
دو سال از روزی که ساره حجازی، لزبین و فعال سیاسی کوییر مصری به زندگی خود پایان داد میگذرد. ساره در سال ۲۰۱۷ در کنسرت مشروع لیلی پرچم پراید را که نماد جامعه الجیبیتیکیوای+ است تکان داد؛ حرکتی که به بازداشت سه ماهه و شکنجه او منجر شد. ساره در نهایت به دلیل شکنجه، آزار جسمی، روانی و نیز قلدری و طرد اجتماعی، مصر را به مقصد کانادا ترک کرد. او اما در آنجا نیز همچون بسیاری از پناهندگان لزبین و جامعه الجیبیتیکیوای+ با تبعیضهای فراوانی از جمله انتظار برای درخواست پناهندگی، فشارهای روانی ناشی از زندگی در تبعید و نیز تالمات روحی ناشی از فشارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه مبدا روبرو بود. ساره در نهایت در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰ تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد.
امسال در سالگرد او، دوستانش با همکاری موسسههای Outright Action International و HuMENA وبسایتی را به زبانهای عربی و انگلیسی به نام او به راه انداختهاند که در آن عکسها، پستها و نیز خاطرات روزانه او از زندان القناطر را به اشتراک گذاشتهاند. آنها هدف از این تلاش را علاوه بر تحقق آرزوی ساره برای انتشار این یادداشتها، «ایجاد انگیزه برای زنان لزبین، کوییر و مشاهدهپذیری آنان در منطقه و در دیاسپورا و همچنین ماندگاری نام ساره حجازی» عنوان کردهاند.
دوستان ساره در این صفحه درباره اش نوشتهاند:
«ساره تنها یک فعال حقوق الجیبیتینبود، او یک مبارز اینترسکشنال نیز بود. ساره سوسیالیستی ثابت قدم، مدافع حقوق زنان، فلسطین، آزادی مردم سوریه و همبستگی با انقلابیون لبنان بود. او مواضعی در خصوص توقف مجازات اعدام در مصر و همچنین آزادی زندانیان سیاسی داشت و از محیط زیست نیز حمایت میکرد.»
ساره در یادداشتی پیش از مرگ خود نوشت:
«به خواهرانم:
کوشیدم زنده بمانم اما نتوانستم، مرا ببخشید.
به دوستانم:
آن تجربه هولناک بود و من ضعیفتر از آن بودم که در برابرش مقاومت کنم، مرا ببخشید.
به دنیا،
به طرز وحشتناکی بیرحم بودی، اما میبخشمت.»
برای مشاهده وبسایتی که به یاد او به راه افتاده است به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://sarahhegazi.space
@bidarzani
🔶نگاهی به جنبههای اثبات قضایی روایتهای آزار جنسی
✍کوهیار گُردی
🔹 احتمالا خوانندۀ این یادداشت در چند سال اخیر با روایتگری آزار جنسی از سوی زنان و جنبش «می تو» آشنا شده است. قربانی تجاوز و تعرض، روایت خود را بازگو و آزارگر را افشا میکند.
🔹 به نظر میرسد بخش بزرگی از انگیزه بیان روایتها در عرصه عمومی، به عدم امکان اثبات قضایی جرم (آزار جنسی) برمیگردد. موضوعی که حتی در دنیای غرب با وجود تمامی پیشرفتهایش در حوزه آیین دادرسی کیفری و جنبههای حمایتی از زنان هم مطرح است.
🔹اما عموما اصالت چنین روایتهایی مورد تردید واقع میشود و افکار عمومی گاهی بسیار محافظهکار و محتاطانه به آنها نگاه میکند و مانند این پرسشها را طرح میکند: آیا گسترش بیان روایتهای آزار به فضای تهمت و افترا دامن نمیزند؟ اگر با توجه به موج ایجاد شده، راوی روایت خود را ابزار بیآبرو کردن و حتی اخاذی قرار دهد چه؟ آیا متهم به آزار بیگناه، امکان و فرصت برگرداندن آبروی رفته را دارد؟ خود تهمت آزارگری بدون سند و مدرک، خطا و جرم نیست؟ ممکن است از مردی خطا سر زده باشد اما آیا ایجاد سوءشهرت آزارگری برای او تاوان سنگینتری از یک خطا (آن هم احتمالا در وضعیتهای خاص مانند مستی) نیست؟
🔹شاید این دست پرسشهای متداول که بعضا منطقی هم به نظر میرسند بتواند نور را به جنبههای دیگری از وضعیت روایات آزار بتاباند. باید به مخاطبان با حسننیت روایات خشونت جنسی حق داد که چنین ابهامات و چالشهایی را مطرح کنند. اما پاسخ درست میتواند هم به روشنسازی اذهان کمک کند و هم برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی، به ایجاد آلترناتیوی قانونی یاری رساند. در اینجا پاسخ و پیشنهاد را در دو بخش ارائه میدهیم:
🔹سراسر قوانین مجازات، تعاریف و تعیین مجازات برای جرایم است. اصولا جرائم به دو طریق مطرح(اقامه) میشوند، یا توسط مدعیالعموم (دادستان) و یا توسط اشخاص عادی که عموما زیاندیدگان مالی، جانی و حیثیتی از جرم هستند. اگر اقامه شکایت علیه اشخاص از اساس واهی و بیاساس و با سوءنیت باشد؛ خودش جرم جداگانهای است به نام افترا یا نشر اکاذیب (مواد ۶۹۸ و ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی). برای مثال شخصی دیگری را به کلاهبرداری متهم میکند که از اساس دروغ و بیوجه بوده، این فرد در صورت عدم اثبات کلاهبردار بودن شخص مورد نظر، مستحق مجازات افترا است. احتمالا در هر سال هزاران پرونده افترا در محاکم ما مطرح میشود که حکایت از چنین روندی دارد. اشخاص علیه دیگران شکایت کرده که آنها را به دروغ مجرم دانسته یا در عرصه عمومی علیه آنها دروغپراکنی (نشر اکاذیب) کردهاند.
🔹 اما برای هیچکس این پرسش و چالش پیش نیامده که برای جلوگیری از فضای تهمت و آبروبری اشخاص، اصل جرم (مثلا امکان اقامه شکایت کیفری با عنوان سرقت، کلاهبرداری، ضرب و جرح و ...) را بزداییم.
🔹به عبارت دیگر برای آن که افترایی صورت نگیرد، از اساس جرمی وجود نداشته باشد! اما در روایتهای آزار چنین رویکردی مطرح است و حساسیت بسیار بالایی به امکان طرح روایتهای آزار وجود دارد. در حالی که سازوکاری به عنوان مجازات جرم افترا و نشر اکاذیب برای چنین مواقعی پیشبینی شده است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1967
✍کوهیار گُردی
🔹 احتمالا خوانندۀ این یادداشت در چند سال اخیر با روایتگری آزار جنسی از سوی زنان و جنبش «می تو» آشنا شده است. قربانی تجاوز و تعرض، روایت خود را بازگو و آزارگر را افشا میکند.
🔹 به نظر میرسد بخش بزرگی از انگیزه بیان روایتها در عرصه عمومی، به عدم امکان اثبات قضایی جرم (آزار جنسی) برمیگردد. موضوعی که حتی در دنیای غرب با وجود تمامی پیشرفتهایش در حوزه آیین دادرسی کیفری و جنبههای حمایتی از زنان هم مطرح است.
🔹اما عموما اصالت چنین روایتهایی مورد تردید واقع میشود و افکار عمومی گاهی بسیار محافظهکار و محتاطانه به آنها نگاه میکند و مانند این پرسشها را طرح میکند: آیا گسترش بیان روایتهای آزار به فضای تهمت و افترا دامن نمیزند؟ اگر با توجه به موج ایجاد شده، راوی روایت خود را ابزار بیآبرو کردن و حتی اخاذی قرار دهد چه؟ آیا متهم به آزار بیگناه، امکان و فرصت برگرداندن آبروی رفته را دارد؟ خود تهمت آزارگری بدون سند و مدرک، خطا و جرم نیست؟ ممکن است از مردی خطا سر زده باشد اما آیا ایجاد سوءشهرت آزارگری برای او تاوان سنگینتری از یک خطا (آن هم احتمالا در وضعیتهای خاص مانند مستی) نیست؟
🔹شاید این دست پرسشهای متداول که بعضا منطقی هم به نظر میرسند بتواند نور را به جنبههای دیگری از وضعیت روایات آزار بتاباند. باید به مخاطبان با حسننیت روایات خشونت جنسی حق داد که چنین ابهامات و چالشهایی را مطرح کنند. اما پاسخ درست میتواند هم به روشنسازی اذهان کمک کند و هم برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی، به ایجاد آلترناتیوی قانونی یاری رساند. در اینجا پاسخ و پیشنهاد را در دو بخش ارائه میدهیم:
🔹سراسر قوانین مجازات، تعاریف و تعیین مجازات برای جرایم است. اصولا جرائم به دو طریق مطرح(اقامه) میشوند، یا توسط مدعیالعموم (دادستان) و یا توسط اشخاص عادی که عموما زیاندیدگان مالی، جانی و حیثیتی از جرم هستند. اگر اقامه شکایت علیه اشخاص از اساس واهی و بیاساس و با سوءنیت باشد؛ خودش جرم جداگانهای است به نام افترا یا نشر اکاذیب (مواد ۶۹۸ و ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی). برای مثال شخصی دیگری را به کلاهبرداری متهم میکند که از اساس دروغ و بیوجه بوده، این فرد در صورت عدم اثبات کلاهبردار بودن شخص مورد نظر، مستحق مجازات افترا است. احتمالا در هر سال هزاران پرونده افترا در محاکم ما مطرح میشود که حکایت از چنین روندی دارد. اشخاص علیه دیگران شکایت کرده که آنها را به دروغ مجرم دانسته یا در عرصه عمومی علیه آنها دروغپراکنی (نشر اکاذیب) کردهاند.
🔹 اما برای هیچکس این پرسش و چالش پیش نیامده که برای جلوگیری از فضای تهمت و آبروبری اشخاص، اصل جرم (مثلا امکان اقامه شکایت کیفری با عنوان سرقت، کلاهبرداری، ضرب و جرح و ...) را بزداییم.
🔹به عبارت دیگر برای آن که افترایی صورت نگیرد، از اساس جرمی وجود نداشته باشد! اما در روایتهای آزار چنین رویکردی مطرح است و حساسیت بسیار بالایی به امکان طرح روایتهای آزار وجود دارد. در حالی که سازوکاری به عنوان مجازات جرم افترا و نشر اکاذیب برای چنین مواقعی پیشبینی شده است.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1967
هرس واچ | دیدبان آزار
نگاهی به جنبههای اثبات قضایی روایتهای آزار جنسی
احتمالا خوانندۀ این یادداشت در چند سال اخیر با روایتگری آزار جنسی از سوی زنان و جنبش «می تو» آشنا شده است. قربانی تجاوز و تعرض، روایت خود را بازگو و آزارگر را افشا میکند. به نظر میرسد بخش بزرگی از انگیزه بیان روایتها در عرصه عمومی، به عدم امکا
🔻روایتی درباره آثار روانی فریب جنسی
🔶 برای یادگیری بدیهیات از بدن من هزینه نکن
🔹️اگر میخواهید ببینید که فریب جنسی چه احساسی دارد، حداقل میتوانم از دریچه نگاه و تجربه خودم توصیف مختصری برایتان بدهم. همان پروانههایی که تا شب قبل ته دلتان بال بال میزد، بعد از آگاه شدن به وضعیت خود میسوزد. تمام خیالهای دوستانه، کابوس میشود.
🔹️ شرمنده خودتان میشوید که چرا مراقب خودتان نبودهاید یا چرا از نشانهها متوجه نیت طرف مقابل نشدهاید.
فریب یعنی برای اینکه با شما بخوابد، محبت میکند، مهر میورزد، سکس میکند و بعد غیب میشود. گاهی حتی در خیال شما تصویر یک رابطه درست میکند. طوری رفتار میکند که قرار است پیش شما بماند. حتی ممکن است از آینده حرف بزند؛ نه آینده دور. آینده به این معنا که بعدا این رستوران را امتحان کنیم، آن گالری را برویم، آن پارک قدم بزنیم و خلاصه تصویری از روزهای پیش رو که فقط در یک «رابطه» اتفاق میافتد.
🔹️ آنوقت یک شب که احساسات غلیان میکند، همدیگر را میبوسید و آرام آرام داخل مرزهای هم میشوید. سپس او مهاجرت میکند و میرود. جوری که انگار هیچوقت قرار نبوده باشد.
🔹️اینها در حالی است که ترس از برچسب امل خوردن را کنار گذاشتهاید و به او علنا گفتهاید که رابطه میخواهید. او مخالفتی نکرده است و طوری نشان داده که خواسته مشترکی دارید. بعد از اولین رابطه جنسی به شما میگوید دنبال رابطه نبوده و نیست. وقتی معترض شوید میگوید: «برداشت من این نبود. من نفهمیدم، من آدم فریب دادن نیستم. چرا داری سخت میگیری؟ چرا از خودت قربانی میسازی؟ یک سکس مگر چقدر ارزش دارد که تو را فریب بدهم؟»
🔹️برای او، آنشب میشود «یک سکس». او راه درازی برای مسئولیتناپذیری دارد. میگوید داری همهچیز را بزرگ میکنی. میگوید خودت مرزهایت را باز گذاشتی ولی فراموش میکند به دنبال یک وضعیت عاطفی این تصمیم را گرفته بودی. فراموش میکند که صریح و شفاف اعلام کرده بودی به دنبال رابطه عاطفی هستی و نه سکسهای یکشبه و مواجهات زودگذر. رسم رایجی در مشروب خوردنها وجود دارد که افراد باید با یکدیگر «هم فاز» باشند؛ یعنی با هم به اندازهای بالا بروند که یکی از دیگری مستتر نباشد. در رابطه فریبکارانه من، او این را از سفرههای عیاشانه یاد گرفته بود که باید آدمها «همفاز» هم باشند اما انگار رابطه جنسی حتی به اندازه سفره مستی هم قاعده و قانون نداشت که درباره آن همین اصول را اجرا کند. همین اصل که آدمها در رابطه جنسی هم باید با هم همفاز باشند. نباید یکی از آنها در عاطفه از دیگری جلوتر بزند. نباید یکی سنگ بنای رابطه بچیند و دیگری حتی سنگی برای شب دوم هم روی همدیگر نگذارد.
🔹️اشتباه نکنید. من حق منصرف شدن را برای دیگری قائل هستم. حق اینکه اصلا از سکسمان خوشش نیاید و نظرش عوض شود. من اینجا از فریب صحبت میکنم. او طوری رفتار میکند که انگار وسوسه تخت میتواند همه چیز را از یادش ببرد. برای من که فریب خوردم چه میماند؟ نفرت از بدن. نفرت از بدنی که من را به دردسر میاندازد. نقاب آدم فریبخورده مینشیند روی صورتم. اگر شانس اعتراض کردن داشته باشی و او را به عذرخواهی مجبور کنی، باز هم بار ماجرا برایت سبک نمیشود.
🔹️اگر عذرخواهی هم بکند یا حتی نامه پشیمانی هم بنویسد، در بهترین حالت بدن تو میشود بستری برای درس گرفتن او. من رنج میبینیم تا او یاد بگیرد کاری که کرده فریب جنسی بوده است. این همان چیزی است که من را آزردهتر میکند. تازگی با روی هم گذاشتن تجربیاتم احساس میکنم بدن من فقط تخته سیاهی برای آموزش تعاریف تعرض، فریب جنسی، رضایت و دستکاری کردن عواطف بوده است. در روزهای گذشته هربار روایتی منتشر شده، متوجه شدهام که از آن نوع آزار هم بینصیب نبودهام. مثل دفتری بودهام که افراد یاد بگیرند همان کار را با دیگران تکرار نکنند. ما معلمان آموزش روابط انسانی به آنهاییم؟
🔹️سوال من این است: چرا من آزاردیده باید دغدغه آموزش به آزارگرانی را داشته باشم که فرصت کافی برای یادگیری نظریههای جامعهشناسی، فلسفه، مبانی و اصول عکاسی، موسیقی و هر دانش دیگری دارند، اما تا نوبت به روابط انسانی میرسد باید از بدن من برای یادگیری بدیهیات هزینه کنند؟ مگر بدن من دفتر مشق خطاکاران است که باید آنقدر از روی غلطهایشان بنویسند که اصول رابطه جنسی را یاد بگیرند؟ چرا من باید بعد از آزارهای جنسی متعدد و احساس فریبکاری جنسی با خودم آرزو کنم که ای کاش اندامی نداشتم. ای کاش هرچیزی بودم، جز اندامی که جغرافیایی را اشغال میکند و میتواند مهمل آزار و رنج خودش باشد. این منصفانه نیست و دیگر هیچ راه حلی ندارم برای اینکه خودم را از تخته سیاه بودن نجات دهم. به جز نوشتن.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1965/
🔶 برای یادگیری بدیهیات از بدن من هزینه نکن
🔹️اگر میخواهید ببینید که فریب جنسی چه احساسی دارد، حداقل میتوانم از دریچه نگاه و تجربه خودم توصیف مختصری برایتان بدهم. همان پروانههایی که تا شب قبل ته دلتان بال بال میزد، بعد از آگاه شدن به وضعیت خود میسوزد. تمام خیالهای دوستانه، کابوس میشود.
🔹️ شرمنده خودتان میشوید که چرا مراقب خودتان نبودهاید یا چرا از نشانهها متوجه نیت طرف مقابل نشدهاید.
فریب یعنی برای اینکه با شما بخوابد، محبت میکند، مهر میورزد، سکس میکند و بعد غیب میشود. گاهی حتی در خیال شما تصویر یک رابطه درست میکند. طوری رفتار میکند که قرار است پیش شما بماند. حتی ممکن است از آینده حرف بزند؛ نه آینده دور. آینده به این معنا که بعدا این رستوران را امتحان کنیم، آن گالری را برویم، آن پارک قدم بزنیم و خلاصه تصویری از روزهای پیش رو که فقط در یک «رابطه» اتفاق میافتد.
🔹️ آنوقت یک شب که احساسات غلیان میکند، همدیگر را میبوسید و آرام آرام داخل مرزهای هم میشوید. سپس او مهاجرت میکند و میرود. جوری که انگار هیچوقت قرار نبوده باشد.
🔹️اینها در حالی است که ترس از برچسب امل خوردن را کنار گذاشتهاید و به او علنا گفتهاید که رابطه میخواهید. او مخالفتی نکرده است و طوری نشان داده که خواسته مشترکی دارید. بعد از اولین رابطه جنسی به شما میگوید دنبال رابطه نبوده و نیست. وقتی معترض شوید میگوید: «برداشت من این نبود. من نفهمیدم، من آدم فریب دادن نیستم. چرا داری سخت میگیری؟ چرا از خودت قربانی میسازی؟ یک سکس مگر چقدر ارزش دارد که تو را فریب بدهم؟»
🔹️برای او، آنشب میشود «یک سکس». او راه درازی برای مسئولیتناپذیری دارد. میگوید داری همهچیز را بزرگ میکنی. میگوید خودت مرزهایت را باز گذاشتی ولی فراموش میکند به دنبال یک وضعیت عاطفی این تصمیم را گرفته بودی. فراموش میکند که صریح و شفاف اعلام کرده بودی به دنبال رابطه عاطفی هستی و نه سکسهای یکشبه و مواجهات زودگذر. رسم رایجی در مشروب خوردنها وجود دارد که افراد باید با یکدیگر «هم فاز» باشند؛ یعنی با هم به اندازهای بالا بروند که یکی از دیگری مستتر نباشد. در رابطه فریبکارانه من، او این را از سفرههای عیاشانه یاد گرفته بود که باید آدمها «همفاز» هم باشند اما انگار رابطه جنسی حتی به اندازه سفره مستی هم قاعده و قانون نداشت که درباره آن همین اصول را اجرا کند. همین اصل که آدمها در رابطه جنسی هم باید با هم همفاز باشند. نباید یکی از آنها در عاطفه از دیگری جلوتر بزند. نباید یکی سنگ بنای رابطه بچیند و دیگری حتی سنگی برای شب دوم هم روی همدیگر نگذارد.
🔹️اشتباه نکنید. من حق منصرف شدن را برای دیگری قائل هستم. حق اینکه اصلا از سکسمان خوشش نیاید و نظرش عوض شود. من اینجا از فریب صحبت میکنم. او طوری رفتار میکند که انگار وسوسه تخت میتواند همه چیز را از یادش ببرد. برای من که فریب خوردم چه میماند؟ نفرت از بدن. نفرت از بدنی که من را به دردسر میاندازد. نقاب آدم فریبخورده مینشیند روی صورتم. اگر شانس اعتراض کردن داشته باشی و او را به عذرخواهی مجبور کنی، باز هم بار ماجرا برایت سبک نمیشود.
🔹️اگر عذرخواهی هم بکند یا حتی نامه پشیمانی هم بنویسد، در بهترین حالت بدن تو میشود بستری برای درس گرفتن او. من رنج میبینیم تا او یاد بگیرد کاری که کرده فریب جنسی بوده است. این همان چیزی است که من را آزردهتر میکند. تازگی با روی هم گذاشتن تجربیاتم احساس میکنم بدن من فقط تخته سیاهی برای آموزش تعاریف تعرض، فریب جنسی، رضایت و دستکاری کردن عواطف بوده است. در روزهای گذشته هربار روایتی منتشر شده، متوجه شدهام که از آن نوع آزار هم بینصیب نبودهام. مثل دفتری بودهام که افراد یاد بگیرند همان کار را با دیگران تکرار نکنند. ما معلمان آموزش روابط انسانی به آنهاییم؟
🔹️سوال من این است: چرا من آزاردیده باید دغدغه آموزش به آزارگرانی را داشته باشم که فرصت کافی برای یادگیری نظریههای جامعهشناسی، فلسفه، مبانی و اصول عکاسی، موسیقی و هر دانش دیگری دارند، اما تا نوبت به روابط انسانی میرسد باید از بدن من برای یادگیری بدیهیات هزینه کنند؟ مگر بدن من دفتر مشق خطاکاران است که باید آنقدر از روی غلطهایشان بنویسند که اصول رابطه جنسی را یاد بگیرند؟ چرا من باید بعد از آزارهای جنسی متعدد و احساس فریبکاری جنسی با خودم آرزو کنم که ای کاش اندامی نداشتم. ای کاش هرچیزی بودم، جز اندامی که جغرافیایی را اشغال میکند و میتواند مهمل آزار و رنج خودش باشد. این منصفانه نیست و دیگر هیچ راه حلی ندارم برای اینکه خودم را از تخته سیاه بودن نجات دهم. به جز نوشتن.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1965/
هرس واچ | دیدبان آزار
برای یادگیری بدیهیات از بدن من هزینه نکن
اگر میخواهید ببینید که فریب جنسی چه احساسی دارد، حداقل میتوانم از دریچه نگاه و تجربه خودم توصیف مختصری برایتان بدهم.
Forwarded from زنان امروز
ضرورت فمینیستی پرداختن به سقط ناخواستۀ جنین
🖋 غنچه قوامی
سقط ناخواستۀ جنین بهمثابۀ پدیدهای عمیقاً جنسیتی که طیف وسیعی از زنان را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد تاکنون توجه فمینیستی چندانی به خود جلب نکرده است. جنبش عدالت باروری در غرب توانسته تا حدودی تمرکز یکهتازانه بر موضوع سقط خودخواستۀ جنین را به چالش بکشد و مباحثی چون عقیمسازی اجباری و دیگر رویههای سرکوبگرانۀ دولتها علیه باروری زنان فرودست و رنگینپوست را نیز علنی و مطرح کند. در نتیجۀ این تلاشها، بسیاری از فمینیستها به این باور رسیدهاند که حق باروری نه بهاندازۀ حق عدم باروری اما همانند آن در معرض تهدید و سرکوب دولتهاست. اما تعیین جایگاه «باروری ناموفق» در سیاست فمینیستیِ معطوف به «عدم باروری» نیازمند پرداخت نظری و تفصیلی بیشتری است.
سقط ناخواستۀ جنین عموماً مسئلهای شخصی قلمداد میشود یا به امری صرفاً پزشکی تقلیل مییابد و در بدترین حالت به «قصور زن» نسبت داده میشود، بهطوریکه ابعاد نظری و سیاسی آن پنهان میماند. این پدیده از آنچه عموم تصور میکنند شیوع بیشتری دارد. طبق نتایج تحقیقات صورتگرفته در امریکا، ۲۰ درصد بارداریها به سقط ناخواسته ختم میشود و با این حال ۵۵ درصد از مردم این کشور گمان میکنند پدیدهای نادر است. البته بسیاری از سقطهای ناخواستۀ زودهنگام پیش از آنکه فرد متوجه بارداری خود شود رخ میدهند و آمار حقیقی حدود ۳۰ درصد تخمین زده میشود.
از دست رفتن زودهنگام بارداری تجربهای شوکآور و تروماتیک برای بسیاری از زنان است که ممکن است به دورهای از اضطراب عاطفی منجر شود و آثار آن تا ماهها بعد باقی بماند. پس از سقط ناخواستۀ جنین، در ۲۰ درصد زنان علائم افسردگی و اضطراب ظاهر میشود که بسته به کیفیت زندگی و بارداریهای آتی میتواند بین یک تا سه سال تداوم پیدا کند. احتمال بروز این عوارض روانی در زنان جوانتر، زنان مهاجر و دارای موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی فرودست، زنانی که بدون برنامهریزی باردار میشوند، و زنانی که سابقۀ ناباروری یا سقط جنین دارند بیشتر است. از طرف دیگر، زنان همچنان بابت سقط ناخواسته مورد سرزنش اجتماعی و گاه حتی تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
پوروی پاتل اولین زنی بود که در سال ۲۰۱۵ در امریکا به جنینکشی متهم و به مجازات حبس طولانیمدت محکوم شد. او در سال ۲۰۱۳، در ایالت ایندیانا، با خونریزی شدید به اورژانس مراجعه و ادعا کرد که دچار سقط ناخواستۀ جنین شده، اما متهم شد که با مصرف قرص اقدام به سقط کرده است. این در حالی بود که در آزمایشها هیچ نشانهای از مصرف قرص سقط جنین دیده نشده بود. برای مواجهه با این چالشهای کیفری، برخی فمینیستها با تأکید بر انتخاب فردی تلاش میکنند میان سقط ناخواسته و خودخواسته تمایز قائل شوند و همین موضوع بیش از پیش مبحث سقط ناخواسته را به حاشیه رانده است...
▪ادامه این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/ضرورت-فمینیستی-پرداختن-به-سقط-ناخواست/
@zanan_emrooz
🖋 غنچه قوامی
سقط ناخواستۀ جنین بهمثابۀ پدیدهای عمیقاً جنسیتی که طیف وسیعی از زنان را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد تاکنون توجه فمینیستی چندانی به خود جلب نکرده است. جنبش عدالت باروری در غرب توانسته تا حدودی تمرکز یکهتازانه بر موضوع سقط خودخواستۀ جنین را به چالش بکشد و مباحثی چون عقیمسازی اجباری و دیگر رویههای سرکوبگرانۀ دولتها علیه باروری زنان فرودست و رنگینپوست را نیز علنی و مطرح کند. در نتیجۀ این تلاشها، بسیاری از فمینیستها به این باور رسیدهاند که حق باروری نه بهاندازۀ حق عدم باروری اما همانند آن در معرض تهدید و سرکوب دولتهاست. اما تعیین جایگاه «باروری ناموفق» در سیاست فمینیستیِ معطوف به «عدم باروری» نیازمند پرداخت نظری و تفصیلی بیشتری است.
سقط ناخواستۀ جنین عموماً مسئلهای شخصی قلمداد میشود یا به امری صرفاً پزشکی تقلیل مییابد و در بدترین حالت به «قصور زن» نسبت داده میشود، بهطوریکه ابعاد نظری و سیاسی آن پنهان میماند. این پدیده از آنچه عموم تصور میکنند شیوع بیشتری دارد. طبق نتایج تحقیقات صورتگرفته در امریکا، ۲۰ درصد بارداریها به سقط ناخواسته ختم میشود و با این حال ۵۵ درصد از مردم این کشور گمان میکنند پدیدهای نادر است. البته بسیاری از سقطهای ناخواستۀ زودهنگام پیش از آنکه فرد متوجه بارداری خود شود رخ میدهند و آمار حقیقی حدود ۳۰ درصد تخمین زده میشود.
از دست رفتن زودهنگام بارداری تجربهای شوکآور و تروماتیک برای بسیاری از زنان است که ممکن است به دورهای از اضطراب عاطفی منجر شود و آثار آن تا ماهها بعد باقی بماند. پس از سقط ناخواستۀ جنین، در ۲۰ درصد زنان علائم افسردگی و اضطراب ظاهر میشود که بسته به کیفیت زندگی و بارداریهای آتی میتواند بین یک تا سه سال تداوم پیدا کند. احتمال بروز این عوارض روانی در زنان جوانتر، زنان مهاجر و دارای موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی فرودست، زنانی که بدون برنامهریزی باردار میشوند، و زنانی که سابقۀ ناباروری یا سقط جنین دارند بیشتر است. از طرف دیگر، زنان همچنان بابت سقط ناخواسته مورد سرزنش اجتماعی و گاه حتی تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند.
پوروی پاتل اولین زنی بود که در سال ۲۰۱۵ در امریکا به جنینکشی متهم و به مجازات حبس طولانیمدت محکوم شد. او در سال ۲۰۱۳، در ایالت ایندیانا، با خونریزی شدید به اورژانس مراجعه و ادعا کرد که دچار سقط ناخواستۀ جنین شده، اما متهم شد که با مصرف قرص اقدام به سقط کرده است. این در حالی بود که در آزمایشها هیچ نشانهای از مصرف قرص سقط جنین دیده نشده بود. برای مواجهه با این چالشهای کیفری، برخی فمینیستها با تأکید بر انتخاب فردی تلاش میکنند میان سقط ناخواسته و خودخواسته تمایز قائل شوند و همین موضوع بیش از پیش مبحث سقط ناخواسته را به حاشیه رانده است...
▪ادامه این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/ضرورت-فمینیستی-پرداختن-به-سقط-ناخواست/
@zanan_emrooz
زنان امروز | صفحه اصلی
«زنان امروز» مجلهای تخصصی در حوزۀ مسائل زنان و از پرفروشترین مجلات در ایران است که از خرداد ۱۳۹۳ در تهران منتشر میشود. این نشریه مسائل و مشکلات زنان ایران را در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، علمی، ادبی و هنری، به منظور اطلاعرسانی و توانمندسازی آنان و حساسسازی…
Forwarded from زاگاه
🟤چگونه برنامههای ردگیری قاعدگی میتوانند به جرمانگاری زنان کمک کنند
زاگاه- در روزهای گذشته بسیاری از استفادهکنندگان از برنامههای ردگیری #قاعدگی و کارشناسان حریم خصوصی نسبت به اینکه چگونه دادههای جمعآوریشده از برنامههای ردیابی چرخه قاعدگی زنان، به همراه سایر برنامهها، میتواند به طور بالقوه برای مجازات افرادی که به دنبال پایان خودخواسته بارداری هستند استفاده شود، ابراز نگرانی کردهاند.
در چند روز گذشته و پس از حکم دادگاه عالی آمریکا بر ممنوعیت سقط خودخواسته جنین و لغو قانون «رو در برابر وید»، بسیاری از کاربران در توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی، می نویسند که« اگر ساکن آمریکا هستید و از این برنامهها استفاده میکنید، همین امروز آن را پاک کنید.» دامنه این نگرانیها تا حدی بوده است که اکانتهای متعددی نیز با همین عنوان Delete Your Period Tracking App در شبکههای اجتماعی باز شده است.
زنان مینویسند «این #پارانویا نیست. همین حالا هم ایالتها به اطلاعات شما در این برنامهها دسترسی دارند. اگر شما در حالی که پریودتان عقب افتاده، سفر کنید میتوانید به دلیل سقط جنین مورد محاکمه قرار بگیرید.»
امروزه میلیونها نفر برای کمک به ردیابی چرخه قاعدگی خود از اپلیکیشنها استفاده میکنند. از جمله Flo که خود را به عنوان محبوبترین برنامه رصد پریود معرفی میکند و ۴۳ میلیون کاربر فعال جمعآوری کرده است. یا اپلیکیشن دیگری به نام Clue که ادعا میکند ۱۲ میلیون کاربر فعال ماهانه دارد. دادههای سلامت شخصی ذخیره شده در این برنامهها از جمله محرمانهترین اطلاعاتی است که یک فرد میتواند به اشتراک بگذارد و یا از آنها حرفی بزند. برنامهها میتوانند زمان توقف و شروع قاعدگی و زمان توقف و شروع بارداری را نشان دهند. حالا این امر متخصصان حفظ حریم خصوصی را حساس کرده است، زیرا این داده ها - چه احضار شود و چه به شخص ثالث فروخته شود – میتواند برای نشان دادن اینکه شخصی سقط جنین داشته یا در حال انجام آن است مورد استفاده قرار گیرد.
#زاگاه
@zaagaah
🔻ادامه مطلب:
https://zaagaah.com/w6bf
زاگاه- در روزهای گذشته بسیاری از استفادهکنندگان از برنامههای ردگیری #قاعدگی و کارشناسان حریم خصوصی نسبت به اینکه چگونه دادههای جمعآوریشده از برنامههای ردیابی چرخه قاعدگی زنان، به همراه سایر برنامهها، میتواند به طور بالقوه برای مجازات افرادی که به دنبال پایان خودخواسته بارداری هستند استفاده شود، ابراز نگرانی کردهاند.
در چند روز گذشته و پس از حکم دادگاه عالی آمریکا بر ممنوعیت سقط خودخواسته جنین و لغو قانون «رو در برابر وید»، بسیاری از کاربران در توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی، می نویسند که« اگر ساکن آمریکا هستید و از این برنامهها استفاده میکنید، همین امروز آن را پاک کنید.» دامنه این نگرانیها تا حدی بوده است که اکانتهای متعددی نیز با همین عنوان Delete Your Period Tracking App در شبکههای اجتماعی باز شده است.
زنان مینویسند «این #پارانویا نیست. همین حالا هم ایالتها به اطلاعات شما در این برنامهها دسترسی دارند. اگر شما در حالی که پریودتان عقب افتاده، سفر کنید میتوانید به دلیل سقط جنین مورد محاکمه قرار بگیرید.»
امروزه میلیونها نفر برای کمک به ردیابی چرخه قاعدگی خود از اپلیکیشنها استفاده میکنند. از جمله Flo که خود را به عنوان محبوبترین برنامه رصد پریود معرفی میکند و ۴۳ میلیون کاربر فعال جمعآوری کرده است. یا اپلیکیشن دیگری به نام Clue که ادعا میکند ۱۲ میلیون کاربر فعال ماهانه دارد. دادههای سلامت شخصی ذخیره شده در این برنامهها از جمله محرمانهترین اطلاعاتی است که یک فرد میتواند به اشتراک بگذارد و یا از آنها حرفی بزند. برنامهها میتوانند زمان توقف و شروع قاعدگی و زمان توقف و شروع بارداری را نشان دهند. حالا این امر متخصصان حفظ حریم خصوصی را حساس کرده است، زیرا این داده ها - چه احضار شود و چه به شخص ثالث فروخته شود – میتواند برای نشان دادن اینکه شخصی سقط جنین داشته یا در حال انجام آن است مورد استفاده قرار گیرد.
#زاگاه
@zaagaah
🔻ادامه مطلب:
https://zaagaah.com/w6bf
زاگاه
چگونه برنامههای ردگیری قاعدگی میتوانند به جرمانگاری زنان کمک کنند - زاگاه
در روزهای گذشته بسیاری از استفادهکنندگان از برنامههای ردگیری قاعدگی و کارشناسان حریم خصوصی نگرانیشان را از اینکه که چگونه دادههای
Forwarded from بيدارزنى
📌 زنان، جنس و جنسیت در تاریخنگاری ایران مدرن
مانا کیا، افسانه نجمآبادی، سیما شاخساری
✍🏽 مترجم: طه رادمنش
#بیدارزنی: این مقاله که در پی ارزیابی سهم تاریخنگاری فمینیستی در شکلگیری تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی ایران در قرن بیستم است یکی از مجموعه مقالات کتاب «ایران در قرن بیستم: تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی» به ویرایش ایرج اتابکی است که توسط مانا کیا، افسانه نجمآبادی و سیما شاخساری به نگارش درآمده است. نویسندگان این مقاله به دنبال طرح و پاسخ به این پرسش هستند که تاریخنگاری فمینیستی چه تاثیری بر دانش تاریخی ما داشته است.
طرح موضوع
مریلین بوث، در ارزیابی خود از تاریخ جنسیت و تاریخ زنان در خاورمیانه، نتیجهگیری میکند که بهرغم رشد فزاینده و گاه ساختارشکن بخش زیادی از آثار تاریخی فمینیستی که در دهۀ قبل منتشر شده، بخش زیادی از حوزۀ تخصصی تاریخی که دغدغۀ خود را متوجه بحث جنسیت کرده، همچنان در راستای مباحث کلانِ رشتۀ تاریخ در منطقۀ شاخ آفریقا و خاورمیانه پیش رفته است. این قبیل آثار در بین مورخان خاورمیانه، همچون مقاومتی خاموش در برابر مفهوم جنس، بهعنوان شاخصۀ سازنده، رقمزنندۀ تفاوتهای اجتماعی در حوزۀ ارتباط ساختارهای قدرت است و در اغلب موارد تاریخ، زنان همواره دالی بر رویکرد «زن را داخل تاریخ اضافه کنید و تکاناش دهید» ارزیابی شده است.
هدف ما در این مقاله، ارزیابی سهم تاریخنگاری فمینیستی در شکلگیری تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی ایران در قرن بیستم است. بدین منظور کار خود را با این سوالات آغاز میکنیم:
اگر اصلا تاریخنگاری فمینیستی دانش تاریخی ما را تغییر داده، این تغییر به چه صورت بوده است؟ آیا این نوع از تاریخنگاری، جریان اصلی تاریخنگاری در ایران مدرن را تغییر داده؟ آیا تاریخنگاری فمینیستی توانسته در عناوین مباحث تاریخی یا این منطق – که چه موضوعات تاریخی برای پژوهش مناسب هستند – دگرگونی ایجاد کند؟
بهرغم حرکت سازنده از «تاریخ زنان» به سمت «تاریخ جنسیتی»، حوزۀ علمی و تخصصی فمینیستی همچنان به عنوان دغدغهای خاص باقی مانده که چندان مورد توجه آن دسته از مورخانِ شیفتۀ نگارش تاریخ عمومی قرار نگرفته و فقط، توجه مورخان متخصص حوزۀ زنان و جنسیت را جلب کرده است. موضوع جنسیت، حتی در بین افرادی که دغدغۀ مطالعات جنسیتی دارند و بیشتر در باب سیاستهای هویت پژوهش میکنند نیز به حاشیه رانده شده است. این دستور کارِ سیاسیِ مفروض، اغلب همچون تهدیدی علیه عینیت بیطرفانۀ تاریخ واقعی قلمداد شده که سعی دارد تا در برابر تفاسیر و اظهارات سیاسی، خود را مصون دارد؛ و این گونه است که این مورخان واقعینویس، تاریخهای عمومی ما را مینویسند.
▪️در این مقالهی جامع، کتابهای بسیاری از جمله «ایران بین دو انقلاب» یرواند آبراهامیان، «زنان و فرآیند سیاسی در ایران، سدهی ۲۰» پروین پایدار، «انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ _ ۱۹۱۱، دموکراسی تودهای، دموکراسی اجتماعی و ریشههای فمینیسم» ژانت آفاری، «شکلگیری ملیت ایرانی ۱۸۰۴ _ ۱۹۴۶» فیروزه کاشانی ثابت، «بازسازی ایران، شرقشناسی، غربشناسی، تاریخنگاری» محمد توکلی طرقی، «مدرن بودن در ایران» فریبا عدالتخواه و مقالاتی از شیرین مهدوی و رستم کلایی با هدف بررسی #تاریخ_نگاری_زنان و #نقد همه جانبهی فقدان این مهم در پژوهشهای تاریخی/سیاسی صورت گرفته است.
#تاریخ_سیاسی_زنان
#زنان_مبارز
#تاریخنگاری_فمینیستی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44152
@bidarzani
مانا کیا، افسانه نجمآبادی، سیما شاخساری
✍🏽 مترجم: طه رادمنش
#بیدارزنی: این مقاله که در پی ارزیابی سهم تاریخنگاری فمینیستی در شکلگیری تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی ایران در قرن بیستم است یکی از مجموعه مقالات کتاب «ایران در قرن بیستم: تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی» به ویرایش ایرج اتابکی است که توسط مانا کیا، افسانه نجمآبادی و سیما شاخساری به نگارش درآمده است. نویسندگان این مقاله به دنبال طرح و پاسخ به این پرسش هستند که تاریخنگاری فمینیستی چه تاثیری بر دانش تاریخی ما داشته است.
طرح موضوع
مریلین بوث، در ارزیابی خود از تاریخ جنسیت و تاریخ زنان در خاورمیانه، نتیجهگیری میکند که بهرغم رشد فزاینده و گاه ساختارشکن بخش زیادی از آثار تاریخی فمینیستی که در دهۀ قبل منتشر شده، بخش زیادی از حوزۀ تخصصی تاریخی که دغدغۀ خود را متوجه بحث جنسیت کرده، همچنان در راستای مباحث کلانِ رشتۀ تاریخ در منطقۀ شاخ آفریقا و خاورمیانه پیش رفته است. این قبیل آثار در بین مورخان خاورمیانه، همچون مقاومتی خاموش در برابر مفهوم جنس، بهعنوان شاخصۀ سازنده، رقمزنندۀ تفاوتهای اجتماعی در حوزۀ ارتباط ساختارهای قدرت است و در اغلب موارد تاریخ، زنان همواره دالی بر رویکرد «زن را داخل تاریخ اضافه کنید و تکاناش دهید» ارزیابی شده است.
هدف ما در این مقاله، ارزیابی سهم تاریخنگاری فمینیستی در شکلگیری تاریخنگاری و فرهنگ سیاسی ایران در قرن بیستم است. بدین منظور کار خود را با این سوالات آغاز میکنیم:
اگر اصلا تاریخنگاری فمینیستی دانش تاریخی ما را تغییر داده، این تغییر به چه صورت بوده است؟ آیا این نوع از تاریخنگاری، جریان اصلی تاریخنگاری در ایران مدرن را تغییر داده؟ آیا تاریخنگاری فمینیستی توانسته در عناوین مباحث تاریخی یا این منطق – که چه موضوعات تاریخی برای پژوهش مناسب هستند – دگرگونی ایجاد کند؟
بهرغم حرکت سازنده از «تاریخ زنان» به سمت «تاریخ جنسیتی»، حوزۀ علمی و تخصصی فمینیستی همچنان به عنوان دغدغهای خاص باقی مانده که چندان مورد توجه آن دسته از مورخانِ شیفتۀ نگارش تاریخ عمومی قرار نگرفته و فقط، توجه مورخان متخصص حوزۀ زنان و جنسیت را جلب کرده است. موضوع جنسیت، حتی در بین افرادی که دغدغۀ مطالعات جنسیتی دارند و بیشتر در باب سیاستهای هویت پژوهش میکنند نیز به حاشیه رانده شده است. این دستور کارِ سیاسیِ مفروض، اغلب همچون تهدیدی علیه عینیت بیطرفانۀ تاریخ واقعی قلمداد شده که سعی دارد تا در برابر تفاسیر و اظهارات سیاسی، خود را مصون دارد؛ و این گونه است که این مورخان واقعینویس، تاریخهای عمومی ما را مینویسند.
▪️در این مقالهی جامع، کتابهای بسیاری از جمله «ایران بین دو انقلاب» یرواند آبراهامیان، «زنان و فرآیند سیاسی در ایران، سدهی ۲۰» پروین پایدار، «انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ _ ۱۹۱۱، دموکراسی تودهای، دموکراسی اجتماعی و ریشههای فمینیسم» ژانت آفاری، «شکلگیری ملیت ایرانی ۱۸۰۴ _ ۱۹۴۶» فیروزه کاشانی ثابت، «بازسازی ایران، شرقشناسی، غربشناسی، تاریخنگاری» محمد توکلی طرقی، «مدرن بودن در ایران» فریبا عدالتخواه و مقالاتی از شیرین مهدوی و رستم کلایی با هدف بررسی #تاریخ_نگاری_زنان و #نقد همه جانبهی فقدان این مهم در پژوهشهای تاریخی/سیاسی صورت گرفته است.
#تاریخ_سیاسی_زنان
#زنان_مبارز
#تاریخنگاری_فمینیستی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44152
@bidarzani
بیدارزنی
زنان، جنس و جنسیت در تاریخنگاری ایران مدرن - بیدارزنی
نویسندگان در این مقاله به دنبال طرح و پاسخ به این پرسش هستند که تاریخنگاری فمینیستی چه تاثیری بر دانش تاریخی ما داشته است.
Forwarded from Aasoo - آسو
زنان ایرانیِ معترض به حجاب اجباری، در نمایشگاه «بدون مرز: ساختن جهانی فمینیستی با تصویر» 🔻
🙋🏻♀️ این عکسها که به انتخاب سحر سلحشور، فیلمساز ایرانی به نمایش گذاشته شدهاند، پرترهی زنانی هستند که بیستم اسفند ۱۳۵۷ در پنجمین روز این تظاهرات از میدان انقلاب به سمت میدان آزادی راهپیمایی کردند. سحر سلحشور که در حال مستند کردن و روایت این بخش از اعتراضات شش روزهی زنان است، میگوید: «پس از دیدن این آرشیو، بیشترین چیزی که توجهام را جلب کرد، تمرکز و دقت سوفی روی چهرهی زنان شرکتکننده در این اعتراضات بود. تکرار این تمرکز در بسیاری از این عکسها نشان میدهد که برای سوفی تکتک زنانی که در متن و بطن این حرکت بودند، اهمیت داشتند و در واقع او بر فردیت افراد در یک جنبش جمعی تمرکز کرده بود. با چنین نگاهی میتوانیم تنوع سن، طبقهی اجتماعی، شکل پوشش و حتی سطح تحصیلات این زنان را به نوعی تشخیص دهیم و بفهمیم که چه قشرهای متنوعی از زنان ایرانی در این اعتراضات شرکت داشتهاند.»
🙋🏻♀️ این فیلمساز مقیم پاریس در گفتگو با آسو توضیح میدهد که چطور در خلال تحقیق دربارهی این اعتراضات شش روزه به آرشیو کیت میلت (Kate Millett) و سوفی کییر از این رخداد تاریخی دست یافته است: «چند سال پیش قرار بود که با همکاری یک روزنامهنگار و فیلمساز دیگر، فیلمی دربارهی اعتراضات شش روزهی زنان به حجاب اجباری در اسفند ۱۳۵۷ بسازیم. در روند تحقیق این پروژه مطلع شدیم که آرشیو مفصلی از کارهای کیت میلت و سوفی کییر در دانشگاه دوک در آمریکا وجود دارد. اما دسترسی به این آرشیو آسان نبود و مکاتبات پیاپی ما با دانشگاه دوک ماهها به طول انجامید. در همان زمان متوجه شدیم که یک نسخهی دیگر از این اسناد اخیراً به "مرکز آرشیو فمینیستی سیمون دوبووار" در پاریس نیز داده شده است که ما توانستیم بسیار آسانتر و سریعتر به آن دسترسی پیدا کنیم.»
🙋🏻♀️ این آرشیو شامل بیش از دوهزار عکس، ۴۰ دقیقه فیلمِ ۱۶میلیمتری و ۹۰ ساعت صدای ضبطشده در جریان اعتراضات زنان ایرانی در اسفند ۱۳۵۷ است. صداهایی که بخش عمدهی آن در جریان تجمعها و تظاهرات خیابانی زنان ضبطشده است. صدای زنانی که شعار میدهند، اعتراض میکنند، برای ادامهی مسیر برنامه میریزند و همهی آنچه در اطراف آنها جریان دارد.
🙋🏻♀️ کیت میلت، ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ به دعوت گروهی از فمینیستهای ایرانی، برای سخنرانی در مراسم روز جهانی زنان به ایران آمده بود و قصد داشت در این سفر نقش و حضور زنان در انقلاب ایران را نیز ثبت کند. ۱۶ اسفند، یک روز قبل از روز جهانی زنان، روحالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که: «در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند. زنها بروند اما باحجاب باشند.» بعد از انتشار این سخنان خمینی، زنان کارمندی که در روز ۱۷ اسفند به سر کار رفتند، از ورود به محل کارشان منع شدند و از آنها خواسته شد که به خانه برگردند و روسریبهسر به اداره برگردند. زنان اما بهجای برگشتن به خانه، به خیابانها ریختند. تظاهرات زنان کارمند و پرستار و دختران دانشآموزی که از نقاط مختلف شهر به خیابان انقلاب رسیده بودند، برنامههای از پیشتعیین شدهی گروههای چپگرای زن برای روز هشت مارس را نیز تغییر داد. بهگونهای که بسیاری از زنان حاضر در این برنامهها با ترک سالنهای سخنرانی به تظاهرات زنان معترض پیوستند و این تظاهرات اعتراضی شش روز ادامه پیدا کرد.
@NashrAasoo💭
🙋🏻♀️ این عکسها که به انتخاب سحر سلحشور، فیلمساز ایرانی به نمایش گذاشته شدهاند، پرترهی زنانی هستند که بیستم اسفند ۱۳۵۷ در پنجمین روز این تظاهرات از میدان انقلاب به سمت میدان آزادی راهپیمایی کردند. سحر سلحشور که در حال مستند کردن و روایت این بخش از اعتراضات شش روزهی زنان است، میگوید: «پس از دیدن این آرشیو، بیشترین چیزی که توجهام را جلب کرد، تمرکز و دقت سوفی روی چهرهی زنان شرکتکننده در این اعتراضات بود. تکرار این تمرکز در بسیاری از این عکسها نشان میدهد که برای سوفی تکتک زنانی که در متن و بطن این حرکت بودند، اهمیت داشتند و در واقع او بر فردیت افراد در یک جنبش جمعی تمرکز کرده بود. با چنین نگاهی میتوانیم تنوع سن، طبقهی اجتماعی، شکل پوشش و حتی سطح تحصیلات این زنان را به نوعی تشخیص دهیم و بفهمیم که چه قشرهای متنوعی از زنان ایرانی در این اعتراضات شرکت داشتهاند.»
🙋🏻♀️ این فیلمساز مقیم پاریس در گفتگو با آسو توضیح میدهد که چطور در خلال تحقیق دربارهی این اعتراضات شش روزه به آرشیو کیت میلت (Kate Millett) و سوفی کییر از این رخداد تاریخی دست یافته است: «چند سال پیش قرار بود که با همکاری یک روزنامهنگار و فیلمساز دیگر، فیلمی دربارهی اعتراضات شش روزهی زنان به حجاب اجباری در اسفند ۱۳۵۷ بسازیم. در روند تحقیق این پروژه مطلع شدیم که آرشیو مفصلی از کارهای کیت میلت و سوفی کییر در دانشگاه دوک در آمریکا وجود دارد. اما دسترسی به این آرشیو آسان نبود و مکاتبات پیاپی ما با دانشگاه دوک ماهها به طول انجامید. در همان زمان متوجه شدیم که یک نسخهی دیگر از این اسناد اخیراً به "مرکز آرشیو فمینیستی سیمون دوبووار" در پاریس نیز داده شده است که ما توانستیم بسیار آسانتر و سریعتر به آن دسترسی پیدا کنیم.»
🙋🏻♀️ این آرشیو شامل بیش از دوهزار عکس، ۴۰ دقیقه فیلمِ ۱۶میلیمتری و ۹۰ ساعت صدای ضبطشده در جریان اعتراضات زنان ایرانی در اسفند ۱۳۵۷ است. صداهایی که بخش عمدهی آن در جریان تجمعها و تظاهرات خیابانی زنان ضبطشده است. صدای زنانی که شعار میدهند، اعتراض میکنند، برای ادامهی مسیر برنامه میریزند و همهی آنچه در اطراف آنها جریان دارد.
🙋🏻♀️ کیت میلت، ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ به دعوت گروهی از فمینیستهای ایرانی، برای سخنرانی در مراسم روز جهانی زنان به ایران آمده بود و قصد داشت در این سفر نقش و حضور زنان در انقلاب ایران را نیز ثبت کند. ۱۶ اسفند، یک روز قبل از روز جهانی زنان، روحالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که: «در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند. زنها بروند اما باحجاب باشند.» بعد از انتشار این سخنان خمینی، زنان کارمندی که در روز ۱۷ اسفند به سر کار رفتند، از ورود به محل کارشان منع شدند و از آنها خواسته شد که به خانه برگردند و روسریبهسر به اداره برگردند. زنان اما بهجای برگشتن به خانه، به خیابانها ریختند. تظاهرات زنان کارمند و پرستار و دختران دانشآموزی که از نقاط مختلف شهر به خیابان انقلاب رسیده بودند، برنامههای از پیشتعیین شدهی گروههای چپگرای زن برای روز هشت مارس را نیز تغییر داد. بهگونهای که بسیاری از زنان حاضر در این برنامهها با ترک سالنهای سخنرانی به تظاهرات زنان معترض پیوستند و این تظاهرات اعتراضی شش روز ادامه پیدا کرد.
@NashrAasoo💭
آسو
زنان ایرانیِ معترض به حجاب اجباری، در نمایشگاه «بدون مرز: ساختن جهانی فمینیستی با تصویر»
۴۴ سال پس از تظاهرات زنان ایرانی علیه اجباریشدن حجاب، تصاویری که سوفی کییر (Sophie Keir)، عکاس و روزنامهنگار کانادایی، از این رویداد ثبت کرده برای نخستین بار به نمایش گذاشته شده است. ۲۷ عکسی که در
Forwarded from زاگاه
🔸️دعوت به نافرمانی فمینیستی
🟤از قانونی که به زنان بیاحترامی میکند تبعیت نکنیم
✍️نویسنده: مونا الطحاوی
زاگاه- در سال ۱۹۹۶، من باردار بودم و در مصر که #سقط_جنین تحت هر شرایطی ممنوع و از این جهت یکی از سختگیرترین کشورهای جهان برای زنان است، به سقط جنین نیاز داشتم. دوستپسر آن زمانم توانست از طریق پسرعمویش -که دوستدخترش چندسال قبل سقط جنین انجام داده بود-، نام یک پزشک زنان را پیدا کند که این کار را انجام میداد.
باهم به کلینیک رفتیم، هرگز آن لحظه را فراموش نمیکنم. من به آکواریوم خالی اتاق خیره شده بودم و حرفی نمیزدم تا اینکه دکتر آماده شد تا ما را ببیند. کنجکاو بودم که آیا منشی میدانست چرا ما آنجاییم؟ در همان حال تلاش میکردم به اینکه او چه قضاوتی درباره من دارد، فکر نکنم!
برای نقض قانون در مصر، میتوانستم ۶ ماه تا ۳ سال به زندان فرستاده شوم. دکتر میتوانست با مجازاتی تا ۱۵ سال زندان مواجه شود. دوستپسرم و پسرعمویش هم میتوانستند به دلیل کمک کردن به من با حکم زندان مواجه شوند.
دقیقا همین بیتوجهی به قوانینی که خودمختاری بدنی ما را سلب میکند، باعث شد تا پیش از آنکه دادگاه عالی در پرونده «جین رو» در سال ۱۹۷۳ سقط جنین را قانونی اعلام کرد، در شیکاگو یک شبکه زیرزمینی از زنان با اسم رمز «جین» شکل بگیرد که سقط جنین امن، غیرقانونی و مقرون به صرفه را برای زنان فراهم میکرد. «یک تعهد فلسفی از سمت ما وجود داشت، برای نافرمانی از قوانینی که به زنان بیاحترامی میکرد.» این جمله را یکی از اعضای این شبکه به نام جودی، در فیلم «جین» میگوید.
#زاگاه
@zaagaah
🔻 ادامه مطلب :
https://zaagaah.com/fk4q
🟤از قانونی که به زنان بیاحترامی میکند تبعیت نکنیم
✍️نویسنده: مونا الطحاوی
زاگاه- در سال ۱۹۹۶، من باردار بودم و در مصر که #سقط_جنین تحت هر شرایطی ممنوع و از این جهت یکی از سختگیرترین کشورهای جهان برای زنان است، به سقط جنین نیاز داشتم. دوستپسر آن زمانم توانست از طریق پسرعمویش -که دوستدخترش چندسال قبل سقط جنین انجام داده بود-، نام یک پزشک زنان را پیدا کند که این کار را انجام میداد.
باهم به کلینیک رفتیم، هرگز آن لحظه را فراموش نمیکنم. من به آکواریوم خالی اتاق خیره شده بودم و حرفی نمیزدم تا اینکه دکتر آماده شد تا ما را ببیند. کنجکاو بودم که آیا منشی میدانست چرا ما آنجاییم؟ در همان حال تلاش میکردم به اینکه او چه قضاوتی درباره من دارد، فکر نکنم!
برای نقض قانون در مصر، میتوانستم ۶ ماه تا ۳ سال به زندان فرستاده شوم. دکتر میتوانست با مجازاتی تا ۱۵ سال زندان مواجه شود. دوستپسرم و پسرعمویش هم میتوانستند به دلیل کمک کردن به من با حکم زندان مواجه شوند.
دقیقا همین بیتوجهی به قوانینی که خودمختاری بدنی ما را سلب میکند، باعث شد تا پیش از آنکه دادگاه عالی در پرونده «جین رو» در سال ۱۹۷۳ سقط جنین را قانونی اعلام کرد، در شیکاگو یک شبکه زیرزمینی از زنان با اسم رمز «جین» شکل بگیرد که سقط جنین امن، غیرقانونی و مقرون به صرفه را برای زنان فراهم میکرد. «یک تعهد فلسفی از سمت ما وجود داشت، برای نافرمانی از قوانینی که به زنان بیاحترامی میکرد.» این جمله را یکی از اعضای این شبکه به نام جودی، در فیلم «جین» میگوید.
#زاگاه
@zaagaah
🔻 ادامه مطلب :
https://zaagaah.com/fk4q
زاگاه
از قانونی که به زنان بیاحترامی میکند تبعیت نکنیم - زاگاه
در سال 1996، من باردار بودم و در مصر که سقط جنین تحت هر شرایطی ممنوع و از این جهت یکی از سختگیرترین کشورهای جهان برای زنان است،
🔻نقدی بر یادداشت نسیم سلطانبیگی
🔶 قربانی، آسیبدیده یا آفرینشگر؟ وسواس زبانی بر سر واژگان
✍شهین غلامی
🔹️نسیم سلطانبیگی، متن مهم و خوبی درباره روایتهای جنبش میتو و لزوم فراتر رفتن از نقش قربانی به سوی نقش آفرینشگر با عنوان من قربانی نیستم نوشته است؛ فرا رفتنی که به جای ماندن در تجربه دردناک آزار، «به دنبال راهکارهایی برای خروج از وضعیت وخیمی است» که بر آزاردیده حادث شده است. با وجود اهمیتی که در دیدگاه او درباره قدرت واژهها و تلاش برای جابجایی واژگان با واژگان و مفاهیمی قدرتبخش به نفع آزاردیده وجود دارد، میتوان با این نحوه پرهیز و وسواس زبانی نسبت به کاربرد کلمه «قربانی» موافق نبود و این جدال واژگانی او را نقد کرد.
🔹️نویسنده متن با تفکیک موقعیت فرد «آسیبدیده» با «قربانی» توضیح میدهد که آنچه که آسیبدیده و قربانی را از هم جدا می کند، اراده و تصمیم فرد آزاردیده به خروج از نقش «قربانی» و حرکت به سمت نقش «آسیبدیده» است. چنین تفکیکی اما از نظر من به چند دلیل پروبلماتیک است:
🔹️ چنین تفکیکی احتمالا مبتنی بر گزاره عاملیت فرد آزاردیده است، گزارهای که آزاردیده را صاحب چنان درجهای از عاملیت میداند که در هرلحظه میتواند صحنهها را به میل خود تغییر دهد. این نوع مواجهه که رویکردی فردگرا و منفک از موقعیت/جامعه است، بیش از آنکه فهمی از وضعیت افراد در موقعیت آزار جنسی به دست دهد، بیشتر به سادهسازی تجربه آزار منتهی میشود و تمام مسئولیت اجتماعی را به نفع مواجهات فردگرا حذف میکند. البته میتوان گفت که متن نسیم سلطانبیگی فرمی پداگوژیک دارد و به کسانی که در حوزه رواندرمانی کار میکنند یاری میرساند.
🔹️ انتظار کنشگریِ برابر از افرادی که دسترسیهای نابرابری به منابع قدرت دارند میتواند در نهایت یک تصویر یکدست و همگن از آزار دیدهها به دست دهد؛ موضوعی که موقعیتهای نابرابر آزاردیدگان را نادیده میگیرد. طبقه، اتنیک، نژاد، تعلق به گروههای مختلف جنسی و جنسیتی و داشتن یا نداشتن معلولیت، همگی اینترسکشنهایی از موقعیتهای نابرابری میسازند که بر موقعیت فرد آزاردیده تاثیر میگذارند. تصور کنید زنی از حاشیه، بدون امکان دسترسی به آموزش و بهداشت رایگان، آزار جنسی میبیند. آیا موقعیت این زن را میتوان با زن آزاردیدهای که دسترسی بهتری به خدمات آموزشی و بهداشتی مرکز دارد مقایسه کرد؟
🔹️اگرچه بخش مهمی از مبارزات فمینیستی درگیر تغییر زبان و دلالتهای زبانی هستند، اما برانداختن سامان زبانی تنها با جایگزینکردن واژهها ممکن نیست. پرهیز زبانی از واژه «قربانی» و جدال واژگانی بر سر جایگزین کردن آن با «آسیبدیده»، تحلیلها را پس از مدتی به حوزه زبان محدود میکند. چنین تلاشی در نهایت، اهمیت پروبلماتیزه کردن اجتماعی مساله آزار جنسی را به نوعی «وسواس» یا «پرهیز زبانی» تقلیل میدهد؛ بیآنکه بتواند نظام قدرت و روابط قدرت پنهان در پشت واژهها را در هم بشکند.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1982/
🔶 قربانی، آسیبدیده یا آفرینشگر؟ وسواس زبانی بر سر واژگان
✍شهین غلامی
🔹️نسیم سلطانبیگی، متن مهم و خوبی درباره روایتهای جنبش میتو و لزوم فراتر رفتن از نقش قربانی به سوی نقش آفرینشگر با عنوان من قربانی نیستم نوشته است؛ فرا رفتنی که به جای ماندن در تجربه دردناک آزار، «به دنبال راهکارهایی برای خروج از وضعیت وخیمی است» که بر آزاردیده حادث شده است. با وجود اهمیتی که در دیدگاه او درباره قدرت واژهها و تلاش برای جابجایی واژگان با واژگان و مفاهیمی قدرتبخش به نفع آزاردیده وجود دارد، میتوان با این نحوه پرهیز و وسواس زبانی نسبت به کاربرد کلمه «قربانی» موافق نبود و این جدال واژگانی او را نقد کرد.
🔹️نویسنده متن با تفکیک موقعیت فرد «آسیبدیده» با «قربانی» توضیح میدهد که آنچه که آسیبدیده و قربانی را از هم جدا می کند، اراده و تصمیم فرد آزاردیده به خروج از نقش «قربانی» و حرکت به سمت نقش «آسیبدیده» است. چنین تفکیکی اما از نظر من به چند دلیل پروبلماتیک است:
🔹️ چنین تفکیکی احتمالا مبتنی بر گزاره عاملیت فرد آزاردیده است، گزارهای که آزاردیده را صاحب چنان درجهای از عاملیت میداند که در هرلحظه میتواند صحنهها را به میل خود تغییر دهد. این نوع مواجهه که رویکردی فردگرا و منفک از موقعیت/جامعه است، بیش از آنکه فهمی از وضعیت افراد در موقعیت آزار جنسی به دست دهد، بیشتر به سادهسازی تجربه آزار منتهی میشود و تمام مسئولیت اجتماعی را به نفع مواجهات فردگرا حذف میکند. البته میتوان گفت که متن نسیم سلطانبیگی فرمی پداگوژیک دارد و به کسانی که در حوزه رواندرمانی کار میکنند یاری میرساند.
🔹️ انتظار کنشگریِ برابر از افرادی که دسترسیهای نابرابری به منابع قدرت دارند میتواند در نهایت یک تصویر یکدست و همگن از آزار دیدهها به دست دهد؛ موضوعی که موقعیتهای نابرابر آزاردیدگان را نادیده میگیرد. طبقه، اتنیک، نژاد، تعلق به گروههای مختلف جنسی و جنسیتی و داشتن یا نداشتن معلولیت، همگی اینترسکشنهایی از موقعیتهای نابرابری میسازند که بر موقعیت فرد آزاردیده تاثیر میگذارند. تصور کنید زنی از حاشیه، بدون امکان دسترسی به آموزش و بهداشت رایگان، آزار جنسی میبیند. آیا موقعیت این زن را میتوان با زن آزاردیدهای که دسترسی بهتری به خدمات آموزشی و بهداشتی مرکز دارد مقایسه کرد؟
🔹️اگرچه بخش مهمی از مبارزات فمینیستی درگیر تغییر زبان و دلالتهای زبانی هستند، اما برانداختن سامان زبانی تنها با جایگزینکردن واژهها ممکن نیست. پرهیز زبانی از واژه «قربانی» و جدال واژگانی بر سر جایگزین کردن آن با «آسیبدیده»، تحلیلها را پس از مدتی به حوزه زبان محدود میکند. چنین تلاشی در نهایت، اهمیت پروبلماتیزه کردن اجتماعی مساله آزار جنسی را به نوعی «وسواس» یا «پرهیز زبانی» تقلیل میدهد؛ بیآنکه بتواند نظام قدرت و روابط قدرت پنهان در پشت واژهها را در هم بشکند.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1982/
هرس واچ | دیدبان آزار
قربانی، آسیبدیده یا آفرینشگر؟ وسواس زبانی بر سر واژگان
نسیم سلطانبیگی، متن مهم و خوبی درباره روایتهای جنبش میتو و لزوم فراتر رفتن از نقش قربانی به سوی نقش آفرینشگر با عنوان من قربانی نیستم نوشته است؛ فرا رفتنی که به جای ماندن در تجربه دردناک آزار، «به دنبال راهکارهایی برای خروج از وضعیت وخیمی است» که
اگر سبزهای را بکنم، خواهم مرد
مویه
❇️ #مویه - اگر سبزهای را بکنم، خواهم مرد - بخش سوم
در قسمت جدید مویه به مسئلهی اعدام زنان پرداختیم. در بررسی اعدام زنان تاثیر فرودستی در ارتکاب جرم و در نتیجه تحمل مجازاتی مانند اعدام به وضوح دیده میشود. همچنین میتوان مشاهده کرد که چگونه تبعیض و نابرابری ساختاری باعث پیشداوری در صدور حکم میشود.
🎧 مویه را میتوانید از طریق Castbox و گوگل پادکست، نیز بشنوید.
#پادکست
🆔 @moyehcast
در قسمت جدید مویه به مسئلهی اعدام زنان پرداختیم. در بررسی اعدام زنان تاثیر فرودستی در ارتکاب جرم و در نتیجه تحمل مجازاتی مانند اعدام به وضوح دیده میشود. همچنین میتوان مشاهده کرد که چگونه تبعیض و نابرابری ساختاری باعث پیشداوری در صدور حکم میشود.
🎧 مویه را میتوانید از طریق Castbox و گوگل پادکست، نیز بشنوید.
#پادکست
🆔 @moyehcast
Forwarded from شرق
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺من هَم روایَتی دارَم؛
روایتی از دادگاه و حواشی پرونده «ک.الف» متهم به تجاوز جنسی
🔹شهریور سال ۹۹ «ک.الف»به اتهام تجاوز سریالی بازداشت و پروندهای با اتهام افساد فیالارض برای او تشکیل شد.
آخرین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده، یکم تیرماه ۱۴۰۱ برگزار شد.
🔹شبکه شرق در گفت و گو با دو شاکی و وکیل آنها حواشی و روند حقوقی این پرونده را بررسی کرده است.
👈🏻ویدئو با کیفیت در:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-850042
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com
روایتی از دادگاه و حواشی پرونده «ک.الف» متهم به تجاوز جنسی
🔹شهریور سال ۹۹ «ک.الف»به اتهام تجاوز سریالی بازداشت و پروندهای با اتهام افساد فیالارض برای او تشکیل شد.
آخرین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده، یکم تیرماه ۱۴۰۱ برگزار شد.
🔹شبکه شرق در گفت و گو با دو شاکی و وکیل آنها حواشی و روند حقوقی این پرونده را بررسی کرده است.
👈🏻ویدئو با کیفیت در:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-850042
👈🏻از طریق لینک زیر، حامی باش:
hamibash.com/sharghdaily
@sharghdaily
sharghdaily.com
🔻تجاوز به زنان نظامی در جنگ داخلی
🔶 زنان سرخ فنلاند
✍نویسنده: کریستین آر. قدسی
🖊برگردان: آریاناز گلرخ
🔹یکی از سویههای تاریک جنگ داخلی فنلاند، خشونتهای وسیعی بود که علیه گارد سرخ زنان صورت گرفت و اعدامهای خودسرانه و تجاوزهای وحشیانهای که پس از دستگیری و اسارت آنها در اردوگاههای کار اجباری فنلاند به آنها تحمیل شد که تا همین اواخر بخشِ محذوف تاریخ این جنگ به شمار میرفت و کسی نمیخواست درباره آن سخنی به میان آورد.
🔹فنلاند سبقهای طولانی در زمینه اکتیویسم زنان چپگرا دارد و در سال ۱۹۰۶، مبارزات زنان سوسیالیست فنلاند این کشور را به اولین کشوری تبدیل کرد که حق رای همگانی داشت و مسیر زنان را برای گرفتن حق رای و حضور در مناصب انتخاباتی هموار کرد. دوازده سال بعد در سال ۱۹۱۸، زنان کارگر در کارخانههای صنعتی، زنان مستخدم و دیگر خدمتکاران زن در همبستگی با آرمانهای سرخ سوسیالیستی داوطلب شدند تا در یگانهای زنان که در میان شبهنظامیان گارد سرخ تشکیل شده بود، خدمت کنند. اولین یگانهای زنان گارد سرخ در اوایل فوریه و در شهرهای اصلی فنلاند تشکیل شد و تا پایان ماه مارس ۱۹۱۸ بیش از ۱۵ یگان زنان در گارد سرخ مستقر شدند که در مجموع حدود دو هزار نیروی زن در این یگانها در حال خدمت بودند. آنها در ابتدا به طور سنتی در پشت خط مقدم به نقشهای پشتیبانی و حمایتی از سربازان مرد مشغول بودند و فرماندهان ارتش سرخ تمایلی به فرستادن واحدهای زنان به خط مقدم نداشتند و ترجیح میدادند آنها را به عنوان نیروی ذخیره در پشت جبههها نگه دارند. اما با گذشت اندک زمانی این زنان نیز در کنار دیگر سربازان گارد سرخ، پا به میدان نبرد گذاشتند. زنان با پیوستن به گارد سرخ، از نقشهای سنتی خود در جامعه فنلاند فراتر رفتند و همین باعث شد تا توسط سفیدها و شبهنظامیان ضدکمونیست اهریمنانگاری شوند.
🔹بسیاری از زنانی که در طول جنگ داخلی به گارد سرخ پیوستند شهرنشین و متعلق به فرهنگی مدرن بودند که باور داشتند تنها راه دستیابی به آزادی سیاسی و اقتصادی زنان، سوسیالیسم است. اکثر آنها، زنان جوان و آرمانگرایی بودند که از استثمار مداوم به تنگ آمده بودند. آنها به عنوان کارگران مزدبگیر، در معرض آزار جنسی مداوم از سوی کارفرمایان خود قرار داشتند و از حمایتهای قانونی اندکی در برابر سوءاستفاده و تعرض برخوردار بودند. با وجود انگیزههای برابریخواهانه در این زنان برای به چالش کشیدن کلیشههای سنتی و سرمایهدارانه از زنانگی، اما توصیفهای روزنامههای محافظهکار و نزدیک به سفیدپوستان از زنان گارد سرخ مملو از ادبیات خشونتآمیز بود که از آنها انسانیتزدایی میکرد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1951/
🔶 زنان سرخ فنلاند
✍نویسنده: کریستین آر. قدسی
🖊برگردان: آریاناز گلرخ
🔹یکی از سویههای تاریک جنگ داخلی فنلاند، خشونتهای وسیعی بود که علیه گارد سرخ زنان صورت گرفت و اعدامهای خودسرانه و تجاوزهای وحشیانهای که پس از دستگیری و اسارت آنها در اردوگاههای کار اجباری فنلاند به آنها تحمیل شد که تا همین اواخر بخشِ محذوف تاریخ این جنگ به شمار میرفت و کسی نمیخواست درباره آن سخنی به میان آورد.
🔹فنلاند سبقهای طولانی در زمینه اکتیویسم زنان چپگرا دارد و در سال ۱۹۰۶، مبارزات زنان سوسیالیست فنلاند این کشور را به اولین کشوری تبدیل کرد که حق رای همگانی داشت و مسیر زنان را برای گرفتن حق رای و حضور در مناصب انتخاباتی هموار کرد. دوازده سال بعد در سال ۱۹۱۸، زنان کارگر در کارخانههای صنعتی، زنان مستخدم و دیگر خدمتکاران زن در همبستگی با آرمانهای سرخ سوسیالیستی داوطلب شدند تا در یگانهای زنان که در میان شبهنظامیان گارد سرخ تشکیل شده بود، خدمت کنند. اولین یگانهای زنان گارد سرخ در اوایل فوریه و در شهرهای اصلی فنلاند تشکیل شد و تا پایان ماه مارس ۱۹۱۸ بیش از ۱۵ یگان زنان در گارد سرخ مستقر شدند که در مجموع حدود دو هزار نیروی زن در این یگانها در حال خدمت بودند. آنها در ابتدا به طور سنتی در پشت خط مقدم به نقشهای پشتیبانی و حمایتی از سربازان مرد مشغول بودند و فرماندهان ارتش سرخ تمایلی به فرستادن واحدهای زنان به خط مقدم نداشتند و ترجیح میدادند آنها را به عنوان نیروی ذخیره در پشت جبههها نگه دارند. اما با گذشت اندک زمانی این زنان نیز در کنار دیگر سربازان گارد سرخ، پا به میدان نبرد گذاشتند. زنان با پیوستن به گارد سرخ، از نقشهای سنتی خود در جامعه فنلاند فراتر رفتند و همین باعث شد تا توسط سفیدها و شبهنظامیان ضدکمونیست اهریمنانگاری شوند.
🔹بسیاری از زنانی که در طول جنگ داخلی به گارد سرخ پیوستند شهرنشین و متعلق به فرهنگی مدرن بودند که باور داشتند تنها راه دستیابی به آزادی سیاسی و اقتصادی زنان، سوسیالیسم است. اکثر آنها، زنان جوان و آرمانگرایی بودند که از استثمار مداوم به تنگ آمده بودند. آنها به عنوان کارگران مزدبگیر، در معرض آزار جنسی مداوم از سوی کارفرمایان خود قرار داشتند و از حمایتهای قانونی اندکی در برابر سوءاستفاده و تعرض برخوردار بودند. با وجود انگیزههای برابریخواهانه در این زنان برای به چالش کشیدن کلیشههای سنتی و سرمایهدارانه از زنانگی، اما توصیفهای روزنامههای محافظهکار و نزدیک به سفیدپوستان از زنان گارد سرخ مملو از ادبیات خشونتآمیز بود که از آنها انسانیتزدایی میکرد.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1951/
هرس واچ | دیدبان آزار
زنان سرخ فنلاند
فنلاند سبقهای طولانی در زمینه اکتیویسم زنان چپگرا دارد و در سال 1906، مبارزات زنان سوسیالیست فنلاند این کشور را به اولین کشوری تبدیل کرد که حق رای همگانی داشت و مسیر زنان را برای گرفتن حق رای و حضور در مناصب انتخاباتی هموار کرد. دوازده سال بعد در س
🔻روایاتی از مواجهه با گشت ارشاد
🔶 زنان محصور، زنان نافرمان
🔹دیدبان آزار: «اگر از دست گشت ارشاد فرار کنی و بدوی ممکنه بهت تیر بزنن؟ من میخوام بدوم.» این جملات را زنی در توییتر نوشته است. همزمان با افزایش حضور گشتهای ارشاد در تهران و برخی از شهرهای دیگر، بستهشدن بسیاری از مراکز فرهنگی و تفریحی همچون برخی پاتوقهای هنری در شیراز، انتشار موازین مرتبط با فروش مانتوهای با دکمه در پیجهای اینستاگرامی مزونهای لباس و ابلاغ بخشنامههای جدید ادارات در زمینه پوشش کارمندان، شبکههای اجتماعی به عرصه روایتگری و اعتراض تبدیل شدهاند.
🔹در ادامه این تصمیمگیریها، دیروز ابراهیم رئیسی، رییسجمهور دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی را موظف کرد نسبت به اجرای قوانین عفاف و حجاب اهتمام لازم را داشته باشند.
🔹این روزها تجربههای بیشماری از ترومای مواجهه با گشت ارشاد و البته شیوههای مقاومت در برابر آن منتشر شده است. با این حال زنان بسیاری نوشتهاند که به نافرمانی ادامه خواهند داد. زنی تصویر بیحجاب خود را منتشر کرده و نوشته است: «بدون شال و روسری اومدم بیرون، وقت دکتر دارم و تو اتاق انتظار نشستم. نمیدونم از هیجانه یا ترس، اما تنم داره میلرزه.» زنی دیگر عکسی از دامن گلداری که به تن کرده به اشتراک گذاشته و نوشته: «به پیشواز گشت ارشاد.»
🔹تصویر دیگری که هزاران بار بازنشر شده زنی جوان را در ایستگاه مترو نشان میدهد که شلوار کوتاه به پا دارد، شال از سر خود برداشته و از خود عکس میگیرد. توییتریها با اشاره به این عکس نوشتهاند که زنانی چنین شجاع، میلیونها میلیون بودجه گشت ارشاد را دود میکنند و به هوا میفرستند.
🔹 در روایات اخیر همزمان که زنان از خشونت گسترده گشت ارشاد نوشتهاند، نکته قابل توجه به اشتراک گذاشتن شیوههای مقاومت مدنی در برابر این سرکوب هر روزه است. زنی توییت کرده است: «کار خیر امروز: با ماشینم دور ونک قبل از گشت واستادم، ضمن انذار دختران، اونها رو تا صدمتر جلوتر میرسوندم و باز از اول.»
و زن دیگری نوشته است: همین الان میدون ولیعصر مردم ریختن سر ون گشت ارشاد فراریش دادن، دخترا رو هم فراری دادن! آفرین، زنده باد!
🔹از دیگر ابتکارات جمعی اخیر، نام بردن از کافههایی بوده که در آنها به زنان تذکر حجاب داده میشود. کاربران نام این کافهها را علنی و درخواست کردند مردم آنها را در لیست سیاه بگذارند و تحریم کنند. بسیاری از زنان در شبکههای اجتماعی نوشتهاند که آنها نباید تنها هزینهدهندههای این سرکوب سیستماتیک باشند: «یه عمر تماشا کردید زنها رو کف خیابون کشیدن و بردن و جوری از کنارش رد شدید انگار کور و کرید. کار به جایی رسیده که دختربچههای مدرسهای رو میگیرن. حالا انتظار دارید زنها نگران کسب و کار شما باشن؟! نه عزیزم همه با هم هزینه میدیم. دیگه نمیشه جلوشو گرفت.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1984/
🔶 زنان محصور، زنان نافرمان
🔹دیدبان آزار: «اگر از دست گشت ارشاد فرار کنی و بدوی ممکنه بهت تیر بزنن؟ من میخوام بدوم.» این جملات را زنی در توییتر نوشته است. همزمان با افزایش حضور گشتهای ارشاد در تهران و برخی از شهرهای دیگر، بستهشدن بسیاری از مراکز فرهنگی و تفریحی همچون برخی پاتوقهای هنری در شیراز، انتشار موازین مرتبط با فروش مانتوهای با دکمه در پیجهای اینستاگرامی مزونهای لباس و ابلاغ بخشنامههای جدید ادارات در زمینه پوشش کارمندان، شبکههای اجتماعی به عرصه روایتگری و اعتراض تبدیل شدهاند.
🔹در ادامه این تصمیمگیریها، دیروز ابراهیم رئیسی، رییسجمهور دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی را موظف کرد نسبت به اجرای قوانین عفاف و حجاب اهتمام لازم را داشته باشند.
🔹این روزها تجربههای بیشماری از ترومای مواجهه با گشت ارشاد و البته شیوههای مقاومت در برابر آن منتشر شده است. با این حال زنان بسیاری نوشتهاند که به نافرمانی ادامه خواهند داد. زنی تصویر بیحجاب خود را منتشر کرده و نوشته است: «بدون شال و روسری اومدم بیرون، وقت دکتر دارم و تو اتاق انتظار نشستم. نمیدونم از هیجانه یا ترس، اما تنم داره میلرزه.» زنی دیگر عکسی از دامن گلداری که به تن کرده به اشتراک گذاشته و نوشته: «به پیشواز گشت ارشاد.»
🔹تصویر دیگری که هزاران بار بازنشر شده زنی جوان را در ایستگاه مترو نشان میدهد که شلوار کوتاه به پا دارد، شال از سر خود برداشته و از خود عکس میگیرد. توییتریها با اشاره به این عکس نوشتهاند که زنانی چنین شجاع، میلیونها میلیون بودجه گشت ارشاد را دود میکنند و به هوا میفرستند.
🔹 در روایات اخیر همزمان که زنان از خشونت گسترده گشت ارشاد نوشتهاند، نکته قابل توجه به اشتراک گذاشتن شیوههای مقاومت مدنی در برابر این سرکوب هر روزه است. زنی توییت کرده است: «کار خیر امروز: با ماشینم دور ونک قبل از گشت واستادم، ضمن انذار دختران، اونها رو تا صدمتر جلوتر میرسوندم و باز از اول.»
و زن دیگری نوشته است: همین الان میدون ولیعصر مردم ریختن سر ون گشت ارشاد فراریش دادن، دخترا رو هم فراری دادن! آفرین، زنده باد!
🔹از دیگر ابتکارات جمعی اخیر، نام بردن از کافههایی بوده که در آنها به زنان تذکر حجاب داده میشود. کاربران نام این کافهها را علنی و درخواست کردند مردم آنها را در لیست سیاه بگذارند و تحریم کنند. بسیاری از زنان در شبکههای اجتماعی نوشتهاند که آنها نباید تنها هزینهدهندههای این سرکوب سیستماتیک باشند: «یه عمر تماشا کردید زنها رو کف خیابون کشیدن و بردن و جوری از کنارش رد شدید انگار کور و کرید. کار به جایی رسیده که دختربچههای مدرسهای رو میگیرن. حالا انتظار دارید زنها نگران کسب و کار شما باشن؟! نه عزیزم همه با هم هزینه میدیم. دیگه نمیشه جلوشو گرفت.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1984/
هرس واچ | دیدبان آزار
زنان محصور، زنان نافرمان
شبکههای اجتماعی به عرصه روایتگری و اعتراض علیه تشدید برخوردهای گشت ارشاد با زنان تبدیل شدهاند.
🔻آغاز دادخواهی بازماندگان تجاوز جنسی در جنگ اوکراین
🔶 فراموشی ممکن نیست
🔹شب هشتم مارس، در خانه ویکتوریا را زدند. سه سرباز روس مست و پاتیل وارد خانه شدند. آنها ویکتوریا را مجبور کردند که همراهشان به خانه همسایه بغلی بروقصد داشتند زن دیگری را هم از خانه با خود همراه کنند که به علت «تپل بودن» او پشیمان شدند. سربازان او را به خانه سومی بردند که همسایهای به نام والنتینا با دختر و داماد و نوه ۱۵ سالهاش در آن زندگی میکرد. الکساندر، داماد خانه در را باز کرد. سربازان به دنبال همسر او ناتاشا بودند. الکساندر به آنها گفت که خودش اهل روسیه است و در کریمه به دنیا آمده و بزرگ شده است. ویکتوریا شاهد بود که او به سربازان التماس میکرد که به همسرش کاری نداشته باشند و خودش را ببرند. سرباز به الکساندر شلیک کرد.
🔹سربازان ویکتوریا و ناتاشا را با تهدید اسلحه همراه خود به مقرشان بردند. سربازی به نام اولگ ناتاشا را برد و سربازی دیگر به نام دانیا ویکتوریا را. ویکتوریا از سرباز پرسید که چند سال دارد. او پاسخ داد ۱۹ سال. ویکتوریا به دانیا گفت که همسن پسرش است و مکالمه را ادامه داد. پرسید: دوستدختر داری؟ جواب مثبت داد و گفت دختر ۱۷ سال دارد و هرگز با او رابطه جنسی نداشته است. ویکتوریا میگوید: «تنها در صورت فراموشی میتوان به زندگی ادامه داد. اما فراموشی ممکن نیست.»
🔹دادستانی اوکراین میگوید در حال بررسی دهها مورد تجاوز است که البته تنها مشتی نمونه خروار از واقعیت هولناک خشونت نظامیان روسیه در اوکراین است. یه گفته دادستان در میان قربانیان تجاوز، زنی 82 ساله هم حضور داشته است. ماه گذشته، اولین محاکمه مربوط به تجاوز به مثابه جنایت جنگی برگزار شد. در دادگاهی در کیو، سرباز روسی متهم شد که به خانهای حمله کرده، مرد خانواده را کشته و جلوی چشمان فرزند به زن تجاوز کرده است.
🔹فعالان حقوق بشر در اوکراین میگویند از تاریخ یکم آوریل تا 15 ماه مه، خط تلفن مشاوره روانی تحت مدیریت آنها 1500 تماس دریافت کرده که بسیاری از آنها مربوط به افرادی بوده که نیازمند کمک برای مواجهه با آسیبهای خشونت جنسی و شکنجه بودهاند. یکی از فعالان میگوید: «مادری تماس گرفت و گزارش داد که بچه 9 ماههاش با شمع مورد تجاوز قرار گرفته است. سربازان مادر را با طناب بسته و مجبورش کرده بودند که تماشا کند. زن افکار خودکشی داشت و میخواست فرزندنش را بغل کند و از بالای ساختمان خود را پرت کند.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1985/
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔶 فراموشی ممکن نیست
🔹شب هشتم مارس، در خانه ویکتوریا را زدند. سه سرباز روس مست و پاتیل وارد خانه شدند. آنها ویکتوریا را مجبور کردند که همراهشان به خانه همسایه بغلی بروقصد داشتند زن دیگری را هم از خانه با خود همراه کنند که به علت «تپل بودن» او پشیمان شدند. سربازان او را به خانه سومی بردند که همسایهای به نام والنتینا با دختر و داماد و نوه ۱۵ سالهاش در آن زندگی میکرد. الکساندر، داماد خانه در را باز کرد. سربازان به دنبال همسر او ناتاشا بودند. الکساندر به آنها گفت که خودش اهل روسیه است و در کریمه به دنیا آمده و بزرگ شده است. ویکتوریا شاهد بود که او به سربازان التماس میکرد که به همسرش کاری نداشته باشند و خودش را ببرند. سرباز به الکساندر شلیک کرد.
🔹سربازان ویکتوریا و ناتاشا را با تهدید اسلحه همراه خود به مقرشان بردند. سربازی به نام اولگ ناتاشا را برد و سربازی دیگر به نام دانیا ویکتوریا را. ویکتوریا از سرباز پرسید که چند سال دارد. او پاسخ داد ۱۹ سال. ویکتوریا به دانیا گفت که همسن پسرش است و مکالمه را ادامه داد. پرسید: دوستدختر داری؟ جواب مثبت داد و گفت دختر ۱۷ سال دارد و هرگز با او رابطه جنسی نداشته است. ویکتوریا میگوید: «تنها در صورت فراموشی میتوان به زندگی ادامه داد. اما فراموشی ممکن نیست.»
🔹دادستانی اوکراین میگوید در حال بررسی دهها مورد تجاوز است که البته تنها مشتی نمونه خروار از واقعیت هولناک خشونت نظامیان روسیه در اوکراین است. یه گفته دادستان در میان قربانیان تجاوز، زنی 82 ساله هم حضور داشته است. ماه گذشته، اولین محاکمه مربوط به تجاوز به مثابه جنایت جنگی برگزار شد. در دادگاهی در کیو، سرباز روسی متهم شد که به خانهای حمله کرده، مرد خانواده را کشته و جلوی چشمان فرزند به زن تجاوز کرده است.
🔹فعالان حقوق بشر در اوکراین میگویند از تاریخ یکم آوریل تا 15 ماه مه، خط تلفن مشاوره روانی تحت مدیریت آنها 1500 تماس دریافت کرده که بسیاری از آنها مربوط به افرادی بوده که نیازمند کمک برای مواجهه با آسیبهای خشونت جنسی و شکنجه بودهاند. یکی از فعالان میگوید: «مادری تماس گرفت و گزارش داد که بچه 9 ماههاش با شمع مورد تجاوز قرار گرفته است. سربازان مادر را با طناب بسته و مجبورش کرده بودند که تماشا کند. زن افکار خودکشی داشت و میخواست فرزندنش را بغل کند و از بالای ساختمان خود را پرت کند.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1985/
#دیدبان_آزار
@harasswatch
هرس واچ | دیدبان آزار
فراموشی ممکن نیست
ویکتوریا هرروز از روبروی خانهای میگذرد که در آن توسط یک سرباز روس مورد تجاوز قرار گرفته است. سربازی همسن و سال پسر نوجوانش. اوایل ماه مارس نظامیان روسیه به روستای او در نزدیکی حومه کیو رسیدند. مدت کوتاهی بعد سربازان روس به او و زن همسایه تجاوز کرد
🔻اعتصاب فرامنطقهای زنان عرب در اعتراض به زنکشی
🔶دست دولت به خون ما آلوده است
✍پردیس ربیعی
🔹 با افزایش موارد زنکشی در هفتههای اخیر، زنان و فعالان عرب خاورمیانه و شمال آفریقا در شبکههای اجتماعی اعتراضات خود را آغاز و فراخوانی فرامنطقهای برای اعتصاب عمومی زنان منتشر کردند. در متن فراخوان آمده است: «خواهران، بازماندگان، مبارزان و قربانیان بالقوه، وقتی کسی امنیت و جان ما را تضمین نمیکند، چهچیز برای از دست دادن داریم؟ ما از خواهران و متحدان خود، از تمامی گروههای مدنی و سیاسی میخواهیم به این اعتصاب فرامنطقهای بپیوندند و پیام آن را گسترش دهند. در این اعتصاب زنانه ما صداهای خود را متحد و همبستگی خود را به مثابه یک تن واحد اعلام میکنیم.»
🔹در این بیانیه تاکید شده که زنان دیگر راهحلهای فردی را برای مقابله با ظلم و خشونت ساختاری برنمیتابند و به دنبال تغییرات رادیکال ساختاری و حقوقیاند. در پاسخ به فراخوان در شبکههای اجتماعی نیز سیل وسیعی از تصاویر زنان همراه با پلاکاردهای اعتراضی روانه شد. روی پلاکاردها شعارهایی چون «دست دولتها به خون ما آلوده است».
🔹میعاد برحایل دختر پانزده سالهای بود که در بغداد به دست تعدادی مرد ربوده شده بود و بعد از اینکه ربایندگان او را برگرداندند پدر میعاد با ظن به اینکه ربایندگان به میعاد تجاوز کرده باشند او را با اسلحه به قتل رساند. این اتفاق دو روز پیش افتاد. چند ماه قبل قتل کودک سوری اعتراضاتی را در این کشور به دنبال داشت. یاسمین الحنطاوی، دختر ۵ ساله پس از بازی با دوستانش تنهایی به سمت مزرعه پدرش به راه افتاد که مردی به سمتش حمله کرد و به او تجاوز کرد. پس از اینکه خانواده یاسمین از این واقعه خبردار شدند یاسمین را سلاخی و جسدش را در کنار سطل زباله رها کردند.
🔹نکته قابل توجه اینکه میان عکسهایی که زنان عرب از چهره قربانیان ناموسپرستی و پدر/مردسالاری منتشر کردهاند، عکس #رومینا_اشرفی، #مونا_حیدری، #ریحانه_عامری و #مبینا_سوری هم دیده میشود. این تصاویر پیام مهمی برای فعالان و فمینیستهای ایرانی دارد. ما در این جنگ همرزمیم و باید متحد شویم. آن هم در روزهایی که اخبار زنکشی از سراسر ایران نیز متوقف نمیشد و هرروز به تعداد زنانی که باید برای آنان عزاداری کنیم افزوده میشود. ما باید به زنان عرب بپیوندیم و به طور جمعی امنیت زنان در برابر خشونت مردسالار را مطالبه کنیم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1986/
🔶دست دولت به خون ما آلوده است
✍پردیس ربیعی
🔹 با افزایش موارد زنکشی در هفتههای اخیر، زنان و فعالان عرب خاورمیانه و شمال آفریقا در شبکههای اجتماعی اعتراضات خود را آغاز و فراخوانی فرامنطقهای برای اعتصاب عمومی زنان منتشر کردند. در متن فراخوان آمده است: «خواهران، بازماندگان، مبارزان و قربانیان بالقوه، وقتی کسی امنیت و جان ما را تضمین نمیکند، چهچیز برای از دست دادن داریم؟ ما از خواهران و متحدان خود، از تمامی گروههای مدنی و سیاسی میخواهیم به این اعتصاب فرامنطقهای بپیوندند و پیام آن را گسترش دهند. در این اعتصاب زنانه ما صداهای خود را متحد و همبستگی خود را به مثابه یک تن واحد اعلام میکنیم.»
🔹در این بیانیه تاکید شده که زنان دیگر راهحلهای فردی را برای مقابله با ظلم و خشونت ساختاری برنمیتابند و به دنبال تغییرات رادیکال ساختاری و حقوقیاند. در پاسخ به فراخوان در شبکههای اجتماعی نیز سیل وسیعی از تصاویر زنان همراه با پلاکاردهای اعتراضی روانه شد. روی پلاکاردها شعارهایی چون «دست دولتها به خون ما آلوده است».
🔹میعاد برحایل دختر پانزده سالهای بود که در بغداد به دست تعدادی مرد ربوده شده بود و بعد از اینکه ربایندگان او را برگرداندند پدر میعاد با ظن به اینکه ربایندگان به میعاد تجاوز کرده باشند او را با اسلحه به قتل رساند. این اتفاق دو روز پیش افتاد. چند ماه قبل قتل کودک سوری اعتراضاتی را در این کشور به دنبال داشت. یاسمین الحنطاوی، دختر ۵ ساله پس از بازی با دوستانش تنهایی به سمت مزرعه پدرش به راه افتاد که مردی به سمتش حمله کرد و به او تجاوز کرد. پس از اینکه خانواده یاسمین از این واقعه خبردار شدند یاسمین را سلاخی و جسدش را در کنار سطل زباله رها کردند.
🔹نکته قابل توجه اینکه میان عکسهایی که زنان عرب از چهره قربانیان ناموسپرستی و پدر/مردسالاری منتشر کردهاند، عکس #رومینا_اشرفی، #مونا_حیدری، #ریحانه_عامری و #مبینا_سوری هم دیده میشود. این تصاویر پیام مهمی برای فعالان و فمینیستهای ایرانی دارد. ما در این جنگ همرزمیم و باید متحد شویم. آن هم در روزهایی که اخبار زنکشی از سراسر ایران نیز متوقف نمیشد و هرروز به تعداد زنانی که باید برای آنان عزاداری کنیم افزوده میشود. ما باید به زنان عرب بپیوندیم و به طور جمعی امنیت زنان در برابر خشونت مردسالار را مطالبه کنیم.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1986/
هرس واچ | دیدبان آزار
دست دولت به خون ما آلوده است
با افزایش موارد زنکشی در هفتههای اخیر، زنان و فعالان عرب خاورمیانه و شمال آفریقا در شبکههای اجتماعی اعتراضات خود را آغاز و فراخوانی فرامنطقهای برای اعتصاب عمومی زنان منتشر کردند.
Forwarded from بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: بعدازظهر روز شنبه ۱۴ تیر ۱۳۵۹، حدود ۳ هزار نفر از طیفهای گستردهی زنان در اعتراض به حجاب اجباری در اطراف کاخ نخستوزیری، دست به تجمع اعتراضی زدند و شعارهایی نظیر:
⚪️ آزادگی، فرهنگ ماست، خاموش ماندن، ننگ ماست
⚪️ حجاب اجباری، ملغی باید گردد
⚪️ بیکاری و گرانی با «حجاب» حل نمیشود و
⚪️ زنانْ زحمتکشاند، زحمتکشانْ آزاداند، را سر دادند.
گزارش این تجمع از حضور گستردهی زنان فعال در سازمانهای سیاسی، کارمندان، کارگران، دانشجویان، دانشآموزان، وکلا و سایر زنان معترض به حجاب اجباری در روزنامهی اطلاعات، مورخ یکشنبه ۱۵ تیرماه ۵۹، با جعل و وارونهسازی، اینگونه تیتر زده شد:
«رقاصه کابارهها و اشراف در تظاهرات علیه پوشش اسلامی».
▪️حکومت نوپای جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به حجاب اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. از سوی دیگر، اتهام بیاساس طرفداری از «اشراف» نیز، به اکثریت زنان مخالف حجاب اجباری در تظاهرات، اطلاق میشد.
@bidarzani
⚪️ آزادگی، فرهنگ ماست، خاموش ماندن، ننگ ماست
⚪️ حجاب اجباری، ملغی باید گردد
⚪️ بیکاری و گرانی با «حجاب» حل نمیشود و
⚪️ زنانْ زحمتکشاند، زحمتکشانْ آزاداند، را سر دادند.
گزارش این تجمع از حضور گستردهی زنان فعال در سازمانهای سیاسی، کارمندان، کارگران، دانشجویان، دانشآموزان، وکلا و سایر زنان معترض به حجاب اجباری در روزنامهی اطلاعات، مورخ یکشنبه ۱۵ تیرماه ۵۹، با جعل و وارونهسازی، اینگونه تیتر زده شد:
«رقاصه کابارهها و اشراف در تظاهرات علیه پوشش اسلامی».
▪️حکومت نوپای جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به حجاب اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. از سوی دیگر، اتهام بیاساس طرفداری از «اشراف» نیز، به اکثریت زنان مخالف حجاب اجباری در تظاهرات، اطلاق میشد.
@bidarzani
🔹روز گذشته رای دادگاه بدوی در پرونده کیوان اماموردی صادر و او به اتهام افساد فیالارض به اعدام محکوم شد. شکات این پرونده از ابتدا در بیانیهای گفته بودند که به دنبال اعدام متجاوز نیستند و شیما قوشه، وکیل گروهی از شکات دیروز در لایو اینستاگرام اعلام کرد که به رای صادره اعتراض خواهند کرد.
🔹شیما قوشه میگوید بازماندگان دنبال جبران خسارت بوده و به همین دلیل تحت عنوان زنای به عنف از کیوان امام شکایت کردهاند. اما دادگاه او را به اتهام افساد فیالارض محاکمه کرده است. به دنبال صدور این حکم ناعادلانه، بنا داریم سلسلهمتنهایی را در رابطه با عواقب صدور مجازات اعدام برای متجاوزان و نسبت آن با عدالت، ماهیت سرکوبگرانه عدالت کیفری، نادیدهگرفتن خواستهها و انتظارات بزهدیدگان خشونت جنسی، بدیلهای قانونی مجازات اعدام و در کل ضرورت فمینیستی مقابله با این مجازات غیرانسانی و ناعادلانه منتشر کنیم.
🔹 در این راستا از شما دعوت میکنیم که دیدگاههای خود را در قالب یادداشت، ترجمه و حتی روایت برای دیدبان آزار ارسال کنید.
#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔹شیما قوشه میگوید بازماندگان دنبال جبران خسارت بوده و به همین دلیل تحت عنوان زنای به عنف از کیوان امام شکایت کردهاند. اما دادگاه او را به اتهام افساد فیالارض محاکمه کرده است. به دنبال صدور این حکم ناعادلانه، بنا داریم سلسلهمتنهایی را در رابطه با عواقب صدور مجازات اعدام برای متجاوزان و نسبت آن با عدالت، ماهیت سرکوبگرانه عدالت کیفری، نادیدهگرفتن خواستهها و انتظارات بزهدیدگان خشونت جنسی، بدیلهای قانونی مجازات اعدام و در کل ضرورت فمینیستی مقابله با این مجازات غیرانسانی و ناعادلانه منتشر کنیم.
🔹 در این راستا از شما دعوت میکنیم که دیدگاههای خود را در قالب یادداشت، ترجمه و حتی روایت برای دیدبان آزار ارسال کنید.
#دیدبان_آزار
@harasswatch