زمانهی ما زمانهی راستینِ «نقد» است که همه چیز باید تسلیم آن شود. دین از طریقِ «تقدسِ» خود، و «قانون» به واسطهی «ابهتِ» خود، معمولا میخواهند خود را از نقد، معاف کنند.
اما با این کار #شکِ موجهی علیهِ خود به وجود میآورند و نمیتوانند احترامِ دوستانهای را بطلبند که #عقل فقط برای چیزی قائل است که قادر باشد در مقابلِ بررسیِ #آزاد و آشکارِ عقل تاب بیاورد.
پ ن: و این یعنی، اندیشه ی ناب، هیچ اتوریته ای را نمی پذیرد.
#نقد_عقل_محض
#ایمانوئل_کانت
@gzhiner
اما با این کار #شکِ موجهی علیهِ خود به وجود میآورند و نمیتوانند احترامِ دوستانهای را بطلبند که #عقل فقط برای چیزی قائل است که قادر باشد در مقابلِ بررسیِ #آزاد و آشکارِ عقل تاب بیاورد.
پ ن: و این یعنی، اندیشه ی ناب، هیچ اتوریته ای را نمی پذیرد.
#نقد_عقل_محض
#ایمانوئل_کانت
@gzhiner
💢 شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویشاید. اگر مسئولیت کامل این ارکستر را میپذیرید، نباید قدمهای خود را با صدای طبل و شیپور دیگران میزان کنید، بلکه باید گوش به ساز و نوای ارکستر باطنی خود بسپارید، به صدای وجدانتان، به آوای کودک درون و به تمام نواهایی که از باطن شما برمیخیزند و شما افتخار رهبری و هدایت آنها را دارید.
#وین_دایر
@gzhiner
#وین_دایر
@gzhiner
💢مونتنی، مثل اپیکور، دوستی را مولفهی ضروری خوشبختی میدانست:
به باور من، شیرینی مصاحبت رفیقی مناسب و دمساز هرگز به ضرر کسی تمام نمیشود. آه! یک دوست! چقدر قضاوت دوران باستان درست است که معاشرت با کسی گواراتر از عنصر آب و ضروریتر از عنصر آتش است.
✍🏽 #آلن_دو_باتن
📕 تسلی بخشیهای فلسفه
@gzhiner
به باور من، شیرینی مصاحبت رفیقی مناسب و دمساز هرگز به ضرر کسی تمام نمیشود. آه! یک دوست! چقدر قضاوت دوران باستان درست است که معاشرت با کسی گواراتر از عنصر آب و ضروریتر از عنصر آتش است.
✍🏽 #آلن_دو_باتن
📕 تسلی بخشیهای فلسفه
@gzhiner
💢 برای اینکه بتوانم این زندگی را دو قدم پیش ببرم
باید دستکم دهنفر باشم
امّا من سهنفر بیشتر نیستم
یکی که دوستت دارد
یکی که رفته کمک بیاورد
و دیگری که زیر دستوپا مانده است.
#حسین_شکربیگی
ـ از اندوهی به اندوهی دیگر
ـ نشر نگاه
@gzhiner
باید دستکم دهنفر باشم
امّا من سهنفر بیشتر نیستم
یکی که دوستت دارد
یکی که رفته کمک بیاورد
و دیگری که زیر دستوپا مانده است.
#حسین_شکربیگی
ـ از اندوهی به اندوهی دیگر
ـ نشر نگاه
@gzhiner
💢 بهتر است به جای "تا ابد" بگویی "مدتی" و بهجایِ "من میدانم" بگویی "امیدوارم چنین باشد" بهجایِ اینکه بگویی "بی این و آن چیز زندگی غیرممکن است" بگو "زندگیم سختتر خواهد بود اگر این چیز و آن چیز نباشد" در این صورت مطمئن خواهی زیست و به دیگران هم اطمینان خواهی داد.
📕 اندیشههای متی
✍🏽 #برتولت_برشت
@gzhiner
📕 اندیشههای متی
✍🏽 #برتولت_برشت
@gzhiner
🔶🔶… اگر فکر از من برداشته شود، هرچند کلیهی امور دیگر که به تصور من آمده حقیقت داشته باشد، هیچ دلیلی برای قائلشدن به وجود خودم نخواهم داشت. از این رو دانستم من جوهری هستم که ماهیت یا طبع او فقط فکر داشتن است، و هستی او محتاج به مکان و قائم به چیزی مادی نیست، و بنابراین، آن «من»، یعنی روح (نفس)، که بهواسطهی او آنچه هستم هستم، کاملاً از تنام متمایز است، بلکه شناختن او از تن آسانتر است، و اگر هم تن نمیبود روح تماماً همان بود که هست
*
ما می توانیم مدعی شویم كه جسم وجود ندارد و همچنین ادعا كنیم كه جهانی نیز وجود ندارد... اما هرگز نمی توانیم ادعا كنیم كه من وجود ندارم؛ زیرا من می توانم در حقیقت سایر اشیاء شك كنم .
*
زمانی كه خداوند ما را خلق می كرد، تصور فطری خویش را در ذهن ما مهر نمود.
***
رنه دکارت: بنیانگذار هندسه تحلیلی، فلسفه مکانیکی و پدر فلسفه مدرن
@gzhiner
*
ما می توانیم مدعی شویم كه جسم وجود ندارد و همچنین ادعا كنیم كه جهانی نیز وجود ندارد... اما هرگز نمی توانیم ادعا كنیم كه من وجود ندارم؛ زیرا من می توانم در حقیقت سایر اشیاء شك كنم .
*
زمانی كه خداوند ما را خلق می كرد، تصور فطری خویش را در ذهن ما مهر نمود.
***
رنه دکارت: بنیانگذار هندسه تحلیلی، فلسفه مکانیکی و پدر فلسفه مدرن
@gzhiner
💢کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم...!
#احمد_شاملو
@gzhiner
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم...!
#احمد_شاملو
@gzhiner
💢 خوشبختی چیزی نیست که بخواهی آن را به تملک خود درآوری،
خوشبختی کیفیتِ تفکر است،
حالت روحیست؛
خوشبختی،
وابسته به جهانِ درون توست!
📕 ربکا
✍🏽 #دافنه_دوموریه
@gzhiner
خوشبختی کیفیتِ تفکر است،
حالت روحیست؛
خوشبختی،
وابسته به جهانِ درون توست!
📕 ربکا
✍🏽 #دافنه_دوموریه
@gzhiner
💢 هرچه بیشتر به این فکر میکردم که چطور سرپا شوم و دوباره خودم را به عنوان شخصی متعادل و یکپارچه جمعوجور کنم، بیشتر فکرم سمت کتابها میرفت. به گریز فکر کردم. نه اینکه با دویدن بگریزم، بلکه با کتاب خواندن بگریزم.
سیریل کانلی، نویسنده و منتقد ادبی قرن بیستم، نوشته: «کلمهها زندهاند و ادبیات یک گریز است؛ گریزی نه از زندگی، که به سوی آن.» میخواستم اینگونه از کتابها استفاده کنم: به عنوان راه گریزی برای برگشت به زندگی. میخواستم خودم را در کتابها غوطهور کنم و دوباره یکپارچه بیرون بیایم.
✍🏽 #نینا_سنکویچ
📕 تولستوی و مبل بنفش
@gzhiner
سیریل کانلی، نویسنده و منتقد ادبی قرن بیستم، نوشته: «کلمهها زندهاند و ادبیات یک گریز است؛ گریزی نه از زندگی، که به سوی آن.» میخواستم اینگونه از کتابها استفاده کنم: به عنوان راه گریزی برای برگشت به زندگی. میخواستم خودم را در کتابها غوطهور کنم و دوباره یکپارچه بیرون بیایم.
✍🏽 #نینا_سنکویچ
📕 تولستوی و مبل بنفش
@gzhiner
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖤 خوشا روزگاران،
خوشا کوهساران،
خوشا غنچه های گل سوسن،
خوشا بهارانی که پیش چشمان این بلبل خوش الحان عالم اثیری،
برابر این سرو چَمان ما
به عرصه ی ظهور رسیدند.
با تو هیچ انتظاری نیست، بی تو هیچ رخصتی نیست.
تو سکوت پرهیاهوی پرواز را در هفت آسمان طریقت هم آغوش شدی و در هفت حلقه ی زنجیر چه خرامان، رقصیدی.
از خاطرات تو مارا گریزی نیست!
ای روزگار شاهی و کیاست ما!
ای جام زرین دست زرین شراب ما!
توتنها یک پرستو نبودی که هجرت کرد، تو فوج آن پرستوها و چلچله ها بودی که باطرب عاشقی را هم نوا گشتند و سرود رستگاری را خواندند.
تو هزاران هزار بار بزرگتر از واژه ی بدسگال مرگی
تو پژواک را شنیده بودی و ترک چهره ات را،
خواهان.
جانت در کنار جانانت آسوده باد!
که قلبهایی که با نوای ملکوتی ات به عروج رفتند،
در ساحت دوست برایت چلچراغ های نور خواهند آویخت.
تودر اندیشه ی او، قلم من، نبض ماه، نفس حیات به زیستنت ادامه خواهی داد.
ما دمادم به خود می بالیم که در
روزگارانی زیسته ایم که در آن خسرو خوبان،
هاتف و سروش ملت ایران بود
◼اینجا ایران است،
اینجا سینه های پر گداز ما
لحظه لحظه ی
میثاق است.
گلاره _سادات اخوی
@gzhiner
خوشا کوهساران،
خوشا غنچه های گل سوسن،
خوشا بهارانی که پیش چشمان این بلبل خوش الحان عالم اثیری،
برابر این سرو چَمان ما
به عرصه ی ظهور رسیدند.
با تو هیچ انتظاری نیست، بی تو هیچ رخصتی نیست.
تو سکوت پرهیاهوی پرواز را در هفت آسمان طریقت هم آغوش شدی و در هفت حلقه ی زنجیر چه خرامان، رقصیدی.
از خاطرات تو مارا گریزی نیست!
ای روزگار شاهی و کیاست ما!
ای جام زرین دست زرین شراب ما!
توتنها یک پرستو نبودی که هجرت کرد، تو فوج آن پرستوها و چلچله ها بودی که باطرب عاشقی را هم نوا گشتند و سرود رستگاری را خواندند.
تو هزاران هزار بار بزرگتر از واژه ی بدسگال مرگی
تو پژواک را شنیده بودی و ترک چهره ات را،
خواهان.
جانت در کنار جانانت آسوده باد!
که قلبهایی که با نوای ملکوتی ات به عروج رفتند،
در ساحت دوست برایت چلچراغ های نور خواهند آویخت.
تودر اندیشه ی او، قلم من، نبض ماه، نفس حیات به زیستنت ادامه خواهی داد.
ما دمادم به خود می بالیم که در
روزگارانی زیسته ایم که در آن خسرو خوبان،
هاتف و سروش ملت ایران بود
◼اینجا ایران است،
اینجا سینه های پر گداز ما
لحظه لحظه ی
میثاق است.
گلاره _سادات اخوی
@gzhiner
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در جهان
برای خیلی مفاهیم،
نمی توان عمقی
متصور شد.
گاهی حتی استشمام واژه ای
جهانی ژرف را پیش رویت
می گشاید!
گویی واژه جان می گیرد و کنارت می نشیند
قلبت را تسخیر می سازد و وجودت را معطر می کند
و تو دیگر از حضورش،
گریزی نداری
افسوس،
که مخاطبانش به قلم نیز کم در آیند
و مدعیان بیشماری
لاف آنرا در سر پرورانند
اما آن همچنان به نورانیتش ادامه خواهد داد
واژه گانی همچون
انسانیت و کرامت او
که حتی بوییدنشان
مستت خواهد ساخت.
# گلاره_سادات اخوی
@gzhiner
برای خیلی مفاهیم،
نمی توان عمقی
متصور شد.
گاهی حتی استشمام واژه ای
جهانی ژرف را پیش رویت
می گشاید!
گویی واژه جان می گیرد و کنارت می نشیند
قلبت را تسخیر می سازد و وجودت را معطر می کند
و تو دیگر از حضورش،
گریزی نداری
افسوس،
که مخاطبانش به قلم نیز کم در آیند
و مدعیان بیشماری
لاف آنرا در سر پرورانند
اما آن همچنان به نورانیتش ادامه خواهد داد
واژه گانی همچون
انسانیت و کرامت او
که حتی بوییدنشان
مستت خواهد ساخت.
# گلاره_سادات اخوی
@gzhiner
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◼️ بیا که جام هذيان
ز طوفان پاييز سر کشیم!
شور باشيم
بر تقدير بهاران
فریاد کشیم!
# گلاره سادات اخوی
@gzhiner
ز طوفان پاييز سر کشیم!
شور باشيم
بر تقدير بهاران
فریاد کشیم!
# گلاره سادات اخوی
@gzhiner
💢حافظا
خویش را با تو برابر نهادن جز نشان دیوانگی نیست. تو آن کشتیای هستی که مغرورانه باد در بادبان افکنده است تا سینهی دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد و من آن تخته پارهام که بیخودانه سیلی خور اقیانوسم.
در دل سخن شورانگیز تو گاه موجی از پس موج دگر میزاید و گاه دریایی از آتش تلاطم میکند، اما این موج آتشین مرا در کام خویش میکشد و فرو میبرد. با اینهمه، هنوز در خود جرأت اندکی مییابم که خویش را مریدی از مریدان تو شمارم؛ زیرا من نیز چون تو در سرزمینی غرق نور زندگی کردم و عشق ورزیدم.
📕 دیوان شرقی غربی
✍🏽 #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته
@gzhiner
خویش را با تو برابر نهادن جز نشان دیوانگی نیست. تو آن کشتیای هستی که مغرورانه باد در بادبان افکنده است تا سینهی دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد و من آن تخته پارهام که بیخودانه سیلی خور اقیانوسم.
در دل سخن شورانگیز تو گاه موجی از پس موج دگر میزاید و گاه دریایی از آتش تلاطم میکند، اما این موج آتشین مرا در کام خویش میکشد و فرو میبرد. با اینهمه، هنوز در خود جرأت اندکی مییابم که خویش را مریدی از مریدان تو شمارم؛ زیرا من نیز چون تو در سرزمینی غرق نور زندگی کردم و عشق ورزیدم.
📕 دیوان شرقی غربی
✍🏽 #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته
@gzhiner