Telegram Web Link
💥هم اکنون/
افتتاحیه شانزدهمین دوره معرفتی و تشکیلاتی خط امام (ره) و فاتح
بسیج دانشجویی استان گیلان
با سخنرانی سردار عباس بایرامی
سالن اجتماعات مجتمع فرهنگی شهید مطهری چابکسر

#بسیج_دانشجویی_استان_گیلان
را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

https://gilbso.yek.link/
💥 گزارش_تصویری/
افتتاحیه شانزدهمین دوره معرفتی و تشکیلاتی خط امام (ره) و فاتح
بسیج دانشجویی استان گیلان
با سخنرانی سردار عباس بایرامی
سالن اجتماعات مجتمع فرهنگی شهید مطهری چابکسر

#بسیج_دانشجویی_استان_گیلان
را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

https://gilbso.yek.link/
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💥 #کلیپ/

#روز_اول شانزدهمین دوره معرفتی و تشکیلاتی خط امام (ره) و فاتح
بسیج دانشجویی استان گیلان

سالن اجتماعات مجتمع فرهنگی شهید مطهری چابکسر

#بسیج_دانشجویی_استان_گیلان
را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

https://gilbso.yek.link/
هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم

امروز؛ صفحه صد و شصت و نه قرآن کریم
سوره مبارکه الأعراف

توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.

پیوستن به کانال #بسیج_دانشجویی_استان_گیلان :
📱@Gilbso
بسیج دانشجویی استان گیلان
﷽ 《ساقیان‌ِ‌حرم》 #خاطرات‌شهید‌سید‌اسماعیل‌سیرت‌نیا (من قهرمانِ‌جودوام!) رفته‌ بودیم گشت.یک نفر با هیکل بسیار ورزیده،خلافی مرتکب شده بود.قرار شد دستگیرش کنیم.سید با یکی سریع رفت جلو. آن من مرد کارتی نشان داد که من قهرمان کشتی در مسابقات جهانی روسیه هستم!…


﴿ساقیانِ‌حرم﴾

#خاطرات‌شهید‌سید‌اسماعیل‌سیرت‌نیا

در خوزستان مدرسه ای برای اسکان زائرین در اختیار ما قرار داده شد.
برای نظافت آنجا حسابی دمار از روزگارمان در آمد؛اما هر چه ماندیم از پتو و موکت هایی که قرار بود از گیلان برایمان بفرستند خبری نشد که نشد!
تا ظهر چند اتوبوس از زائران خواهر مهمان ما می شدند. سپاه خوزستان هم به ما پتو نداد.
کلافه جلو درب مدرسه نشسته بودم.
چهار اتوبوس زائر در راه بودند و ما مانده بودیم و اتاق های خالی بدون پتو و موکت.
نمی دانم در آن گیر و دار سید اسماعیل از کجا پیداش شد!؟
بعد از سلام و احوالپرسی تعارفش کردم برای ناهار،اما قبول نکرد و از علت کلافه بودنم سوال کرد.قضیه را که تعریف کردم؛گفت:یک ماشین بده،من برایت تهیه میکنم.
ساعت ۱۲:۳۰ظهر بود که رفت و یک ساعت بعد،غرق در عَرق برگشت با یک ماشین پُر از پتو و موکت!همه را تنهایی بارگیری کرده بود!
تا ساعت 2 همه کلاس ها را موکت کردیم و بعد نمازش را خواند.
غذا را که برایش آوردم،گفت: این غذا الان می چسبد!

پیوستن به کانال #بسیج_دانشجویی_استان_گیلان :
📱@Gilbso
2024/10/03 13:30:54
Back to Top
HTML Embed Code: