غزلشعر
14021130045.pdf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب آهنگ ضربالمثلها
پژوهشی در وزن ضربالمثلها
انتشارات نیش. ۱۴۰۲. ۷۵ صفحه.
معرفی بیش از صد وزن کمیاب.
کتابی مناسب نوجویان وزن شعر.
@ghazalshermahdishabani
@Nish_pub
پژوهشی در وزن ضربالمثلها
انتشارات نیش. ۱۴۰۲. ۷۵ صفحه.
معرفی بیش از صد وزن کمیاب.
کتابی مناسب نوجویان وزن شعر.
@ghazalshermahdishabani
@Nish_pub
Forwarded from برکهی کهن (حمید زارعیِ مرودشت)
ماهم اندر پیچِ زلفِ او گرفتار آمدیم
اتفاقِ طرفهای افتاد، یاران! شب به خیر!
«بیخبرِ بلگرامی»
ـ @berkeye_kohan ـ
ماهم اندر پیچِ زلفِ او گرفتار آمدیم
اتفاقِ طرفهای افتاد، یاران! شب به خیر!
«بیخبرِ بلگرامی»
ـ @berkeye_kohan ـ
سنگ را هم میخورد حرصی که دارد احتشام
روز اول طعمه از جزو نگین کردهست نام
خانه روشن کردهای هشدار ای مغرور جاه
آنقدر فرصت ندارد آفتاب روی بام
بیخبر فال تماشا میزنی هشیار باش
شمع را واکردن چشم است داغ انتقام
فکر استعداد خود کن، فیض حرفی بیش نیست
صبح بهر عالمی صبح است و بهر شام، شام
همت آزاد را #بیدل ره و منزل یکیست
نغمه را در جادههای تار میباشد مقام
روز اول طعمه از جزو نگین کردهست نام
خانه روشن کردهای هشدار ای مغرور جاه
آنقدر فرصت ندارد آفتاب روی بام
بیخبر فال تماشا میزنی هشیار باش
شمع را واکردن چشم است داغ انتقام
فکر استعداد خود کن، فیض حرفی بیش نیست
صبح بهر عالمی صبح است و بهر شام، شام
همت آزاد را #بیدل ره و منزل یکیست
نغمه را در جادههای تار میباشد مقام
Forwarded from احسان عبدی پور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Khasteh
Hosein Monzavi
از زندگی، از این همه تکرار خستهام
از باغ لال (۱۳۵۰)
شعر #محمدعلی_بهمنی
صدای #حسین_منزوی
سال ۱۳۵۹، برنامهٔ «یک شعر و یک شاعر» زیر نظر #نادر_نادرپور
اجرای حسین منزوی
@ghazalshermahdishabani
از باغ لال (۱۳۵۰)
شعر #محمدعلی_بهمنی
صدای #حسین_منزوی
سال ۱۳۵۹، برنامهٔ «یک شعر و یک شاعر» زیر نظر #نادر_نادرپور
اجرای حسین منزوی
@ghazalshermahdishabani
گوارای من، آه ای شعر نابِ من، سلام ای عشق
به جام شوکران من، شراب من، سلام ای عشق
زمین خاکیام، گِرد سرت میگردم و هستم
سلام ای زندگیبخشْ آفتاب من، سلام ای عشق
درِ عرفان زیبایی به روی من تو واکردی
سلام ای معرفت را فتح باب من، سلام ای عشق
دو فصل گمشده پیدا شد آخِر با تو زین دفتر
تو ای آغاز و انجام کتاب من، سلام ای عشق
سلام ای خط زده کابوسهایم را طلوع تو
از آفاق پر از آشوب خواب من، سلام ای عشق
به هنگام غروب خویش هم با آخرین خطّش
رقم بر صفحۀ شب زد شهاب من، سلام ای عشق
به دور افکندهام غمها و شادیهای کوچک را
تو ای رمز بزرگ انتخاب من، سلام ای عشق
تو عقل سرخ را با واژههایم آشتی دادی
سلام آه ای شعورِ شعرِ ناب من، سلام ای عشق
حقیقت با تو از آرایه و پیرایه عریان شد
سلام ای راستینِ بینقاب من، سلام ای عشق
درود ای آبیِ بودایی، ای تمثیل زیبایی
گل نیلوفر باغ سراب من، سلام ای عشق
«چرا هستم» سؤال بیجوابم بود از هستی
تو دادی با سلام خود، جواب من، سلام ای عشق
اگر چه با تو دور زندگی تند است، اما باز
سلام ای شطّ شیرینِ شتابِ من، سلام ای عشق
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
به جام شوکران من، شراب من، سلام ای عشق
زمین خاکیام، گِرد سرت میگردم و هستم
سلام ای زندگیبخشْ آفتاب من، سلام ای عشق
درِ عرفان زیبایی به روی من تو واکردی
سلام ای معرفت را فتح باب من، سلام ای عشق
دو فصل گمشده پیدا شد آخِر با تو زین دفتر
تو ای آغاز و انجام کتاب من، سلام ای عشق
سلام ای خط زده کابوسهایم را طلوع تو
از آفاق پر از آشوب خواب من، سلام ای عشق
به هنگام غروب خویش هم با آخرین خطّش
رقم بر صفحۀ شب زد شهاب من، سلام ای عشق
به دور افکندهام غمها و شادیهای کوچک را
تو ای رمز بزرگ انتخاب من، سلام ای عشق
تو عقل سرخ را با واژههایم آشتی دادی
سلام آه ای شعورِ شعرِ ناب من، سلام ای عشق
حقیقت با تو از آرایه و پیرایه عریان شد
سلام ای راستینِ بینقاب من، سلام ای عشق
درود ای آبیِ بودایی، ای تمثیل زیبایی
گل نیلوفر باغ سراب من، سلام ای عشق
«چرا هستم» سؤال بیجوابم بود از هستی
تو دادی با سلام خود، جواب من، سلام ای عشق
اگر چه با تو دور زندگی تند است، اما باز
سلام ای شطّ شیرینِ شتابِ من، سلام ای عشق
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
بیا ای جام و مینای طربْ نقش کف پایت
خرامِ موجِ می مخمورِ طرزِ آمدنهایت
نفس در سینه، نکهتآشیان خُلدِ توصیفت
نگه در دیده شبنمپرور باغِ تماشایت
شکوه جلوهات جز در فضای دل نمیگنجد
جهان پر گردد از آیینه تا خالی شود جایت
پُرآسان است اگر توفیق بخشد نور بیتابی
تماشای بهشت از گوشهٔ چشمِ تمنایت
توان در موج ساغر غوطه زد از نقش پیشانی
به مستی گر دهد فرمان نگاه نشئهپیمایت
فروغ شمع هم مشکل تواند رنگ گرداندن
در آن محفل که منعِ دور ساغر باشد ایمایت!
تهی از سجدهٔ شوقت سر مویی نمییابم
سراپا در جبین میغلتم از یاد سراپایت
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
خرامِ موجِ می مخمورِ طرزِ آمدنهایت
نفس در سینه، نکهتآشیان خُلدِ توصیفت
نگه در دیده شبنمپرور باغِ تماشایت
شکوه جلوهات جز در فضای دل نمیگنجد
جهان پر گردد از آیینه تا خالی شود جایت
پُرآسان است اگر توفیق بخشد نور بیتابی
تماشای بهشت از گوشهٔ چشمِ تمنایت
توان در موج ساغر غوطه زد از نقش پیشانی
به مستی گر دهد فرمان نگاه نشئهپیمایت
فروغ شمع هم مشکل تواند رنگ گرداندن
در آن محفل که منعِ دور ساغر باشد ایمایت!
تهی از سجدهٔ شوقت سر مویی نمییابم
سراپا در جبین میغلتم از یاد سراپایت
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
کتابی سرشار از جعلیات ادبی! - ایسنا
https://www.isna.ir/news/1403030401916/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C
یادداشتی از مهدی شعبانی
@ghazalshermahdishabani
https://www.isna.ir/news/1403030401916/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C
یادداشتی از مهدی شعبانی
@ghazalshermahdishabani
ایسنا
کتابی سرشار از جعلیات ادبی!
یکی از اعضای انجمن مبارزه با نشر جعلیات به جعلیات منتشر شده در کتاب «کیمیای سخن» پرداخته است.
نوجوان ایرانی و آموزش زبان فارسی
به کوشش و گزینش مهدی شعبانی.
۱۲۶ صفحه، نشر جهان کتاب، ۱۴۰۳
@ghazalshermahdishabani
به کوشش و گزینش مهدی شعبانی.
۱۲۶ صفحه، نشر جهان کتاب، ۱۴۰۳
@ghazalshermahdishabani
عطر گلها نیست این بوی غریب از موی توست
وین نسیم عطرگردان قاصد گیسوی توست
كیست شببو تا نسیم او برآشوبد مرا؟
در من این شیدایی از یاد تن خوشبوی توست
زلف مشكین را به باد صبحگاهی دادهای
وین قیامتها همه از نافهی آهوی توست
هم تو سيرابم توانی کرد، ای جاریترین!
ای که دریا از عطشپروردگان جوی توست
چشمهی آب حیات است، آه خضر من! نه چشم
اینکه جوشان زیر طاق طرفهی ابروی توست
دو گل سرخ و سفید و پنجپر چون آفتاب
وا شده بر ساقههای همگنِ بازوی توست
چون گل خورشیدگردان محو دیدار تو شد
که به هرسو میروی، خورشید، چشمش سوی توست
عشق نجوا کرد با دیدار تو در گوش شعر:
اینک آن کاو لایقِ تختِ غزل بانوی توست!
صبح شد برخیز و بنشین روبهروی آینه
تا ببینی بهتر از خورشید رویاروی توست
#حسین_منزوی
وین نسیم عطرگردان قاصد گیسوی توست
كیست شببو تا نسیم او برآشوبد مرا؟
در من این شیدایی از یاد تن خوشبوی توست
زلف مشكین را به باد صبحگاهی دادهای
وین قیامتها همه از نافهی آهوی توست
هم تو سيرابم توانی کرد، ای جاریترین!
ای که دریا از عطشپروردگان جوی توست
چشمهی آب حیات است، آه خضر من! نه چشم
اینکه جوشان زیر طاق طرفهی ابروی توست
دو گل سرخ و سفید و پنجپر چون آفتاب
وا شده بر ساقههای همگنِ بازوی توست
چون گل خورشیدگردان محو دیدار تو شد
که به هرسو میروی، خورشید، چشمش سوی توست
عشق نجوا کرد با دیدار تو در گوش شعر:
اینک آن کاو لایقِ تختِ غزل بانوی توست!
صبح شد برخیز و بنشین روبهروی آینه
تا ببینی بهتر از خورشید رویاروی توست
#حسین_منزوی
Forwarded from جهان کتاب
◽️
🌸به مناسبت اول ماه مهر
منتشر شد:
نوجوان ایرانی و آموزش زبان فارسی
شانزده گفتار از ادیبان، نویسندگان و استادان نامدار ایران
بهکوشش و گزینش مهدی شعبانی
124 ص
این کتاب حاوی گزیدۀ مقالاتی است با موضوع زبان و ادب فارسی، از سالهای 1297 تا 1356. این مقالات از ادیبان و نویسندگان و استادان بنام ایران هستند که دغدغۀ طرح و حل مسائل آموزشی زبان فارسی و موضوعات زیرمجموعه آن مانند فنون مکالمه، زبان معیار، فن نگارش و انشاء، حراست از زبان، دستور زبان، ادبیات و ... را داشتند.
در این مجموعه سعی شده است از مقالات تخصصی زبانشناسی و مباحث پیچیدۀ دستوری استفاده نشود و مقالات کاربردی گزیده شوند. ازاینرو مخاطب این کتاب چه نوجوان علاقهمند به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی باشد، چه جوان دانشجو و چه بزرگترها، هر یک به سهم خود میتوانند از مطالعه و بهکارگیری این مطالب بهرهمند شوند.
#ایران_ما
⭕️ www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
🌸به مناسبت اول ماه مهر
منتشر شد:
نوجوان ایرانی و آموزش زبان فارسی
شانزده گفتار از ادیبان، نویسندگان و استادان نامدار ایران
بهکوشش و گزینش مهدی شعبانی
124 ص
این کتاب حاوی گزیدۀ مقالاتی است با موضوع زبان و ادب فارسی، از سالهای 1297 تا 1356. این مقالات از ادیبان و نویسندگان و استادان بنام ایران هستند که دغدغۀ طرح و حل مسائل آموزشی زبان فارسی و موضوعات زیرمجموعه آن مانند فنون مکالمه، زبان معیار، فن نگارش و انشاء، حراست از زبان، دستور زبان، ادبیات و ... را داشتند.
در این مجموعه سعی شده است از مقالات تخصصی زبانشناسی و مباحث پیچیدۀ دستوری استفاده نشود و مقالات کاربردی گزیده شوند. ازاینرو مخاطب این کتاب چه نوجوان علاقهمند به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی باشد، چه جوان دانشجو و چه بزرگترها، هر یک به سهم خود میتوانند از مطالعه و بهکارگیری این مطالب بهرهمند شوند.
#ایران_ما
⭕️ www.jahaneketab.ir
@jahaneketabpub
سالها از درون تونلها
هفتخوان را گذشت و نان آورد
او که نانش همیشه آجر بود
باز نان را به نرخ جان آورد
زیر کوهی که سنگ میبارید
کوره کوره دوباره آتش شد
در میان زغالها میسوخت
قصهی غربتِ سیاوش شد
تا که نانش حلالتر باشد
در دل کوهها خطر میکرد
با حقوقی که هی عقب افتاد
زندگی را همیشه سر میکرد
از فروش زغالها اما
سهم او سفرههای خالی بود
هیچکس هم به داد او نرسید
زندگی عین بیخیالی بود
کوه را عاشقانه میفهمید
کوه پژواک ِ لحظههایش بود
کوه آواز خستهاش هر روز
کوه آیینهی صدایش بود
زیر آوار، بیصدا جان داد
او که نانش همیشه آجر بود
او که وقتی به خانه برمیگشت
دلش از دست دیگران پر بود
#موسی_عصمتی
#برای_طبس
@braillehayenagozir
هفتخوان را گذشت و نان آورد
او که نانش همیشه آجر بود
باز نان را به نرخ جان آورد
زیر کوهی که سنگ میبارید
کوره کوره دوباره آتش شد
در میان زغالها میسوخت
قصهی غربتِ سیاوش شد
تا که نانش حلالتر باشد
در دل کوهها خطر میکرد
با حقوقی که هی عقب افتاد
زندگی را همیشه سر میکرد
از فروش زغالها اما
سهم او سفرههای خالی بود
هیچکس هم به داد او نرسید
زندگی عین بیخیالی بود
کوه را عاشقانه میفهمید
کوه پژواک ِ لحظههایش بود
کوه آواز خستهاش هر روز
کوه آیینهی صدایش بود
زیر آوار، بیصدا جان داد
او که نانش همیشه آجر بود
او که وقتی به خانه برمیگشت
دلش از دست دیگران پر بود
#موسی_عصمتی
#برای_طبس
@braillehayenagozir
غزلشعر
◽️ 🌸به مناسبت اول ماه مهر منتشر شد: نوجوان ایرانی و آموزش زبان فارسی شانزده گفتار از ادیبان، نویسندگان و استادان نامدار ایران بهکوشش و گزینش مهدی شعبانی 124 ص این کتاب حاوی گزیدۀ مقالاتی است با موضوع زبان و ادب فارسی، از سالهای 1297 تا 1356. این مقالات…
نوجوان ایرانی و آموزش زبان فارسی
شانزده گفتار از ادیبان، نویسندگان و استادان نامدار ایران / بهکوشش و گزینش مهدی شعبانی / ۱۲۴ ص.
#مقدمه_کتاب
@jahaneketabpub
@ghazalshermahdishabani
شانزده گفتار از ادیبان، نویسندگان و استادان نامدار ایران / بهکوشش و گزینش مهدی شعبانی / ۱۲۴ ص.
#مقدمه_کتاب
@jahaneketabpub
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر
سهراب سپهری (۱۳۰۷ _ ۱۳۵۹) از شاعران نوگرای پیرو سبک نیماست که پس از چندی، با زبان خاص خود، به بیان مضامین و مفاهیم مختلف میپردازد. در نخستین شعرهایش، علاوهبر ساختار و محتوای نیماگونه، ناامیدی و حتی سیاهبینی دهۀ سی هم بهوضوح احساس میشود؛ اما بهتدریج شعر آزاد بیوزن هم میگوید که «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» دو دفتر سرودهشده با اشعار بیوزن است. کمی بعد، وزنهای طربناک و حتی رباعیگونه نیز در اشعارش جلب توجه میکنند که دفتر «شرق اندوه» اینگونه است.
سهراب آرامآرام از پرداختن به «گذشته» دل میکنَد و در «حال» زندگی میکند؛ بهویژه در دو دفتر «حجم سبز» و «صدای پای آب» که از نظر ساختار و محتوا بسیار به هم شبیهاند و زبانی ساده و صمیمی دارند؛ البته لحن شاعر در «صدای پای آب» بیشتر اندرزگونه است.
در دفتر «ما هیچ ما نگاه» که دربرگیرندۀ آخِرین سرودههای سهراب است، شاعر خودآگاه یا ناخودآگاه به مرگ خود اشاره میکند؛ بهار جایش را به پاییز میدهد و یأس و ناامیدی مضامین برخی از این شعرهاست. علاوهبراین، تزاحم استعارات و دشواری رهیافت به شعر او، بین مخاطبان همیشگی سهراب و شعرش، فاصلهای معنادار ایجاد میکند.
از ویژگیهای مهم سبک شعری سهراب میتوان به تشخیص (جاندارانگاری اشیاء)، حسآمیزی، وجود تشبیهات و استعارات تازه و واسپاریِ صفت به مضاف به جای موصوف، اشاره نمود؛ مانند عادتِ سبزِ درخت، سرنوشتِ ترِ آب.
برخی منتقدان نیز به حضور جریان سوررئالیسم در شعر او معتقدند؛ از این منظر شعر او را میتوان با شعر بیدل، الیوت و ادونیس مقایسه کرد.
همچنین وجود برخی ترکیبات پیچیده، مضامین بدیع و نازکخیالیهای شاعرانه در سرودههایش نشاندهندۀ انس او با سبک هندی، بهویژه شعر بیدل است؛ مانندِ انتهای صمیمیتِ حزن، پریشانی تلفظِ درها.
آنچه بیشتر در شعر سهراب مورد توجه قرار میگیرد، شاد بودن و لذتبردن از لحظۀ اکنون است. به اینشیوه، دم را غنیمت دانستن نزد او مقدس است. شاد بودن در قاموس او، نه به معنای آلودن خود و دیگران به هویٰ و هوس است؛ نه به معنای ریاضت و ترک دنیا.
در عرفان او، جهان حجاب نیست و در سرودههایش، همه را به سیر در لحظات ناب و فرحناک هستی فرامیخواند. اشعارش گاه همچون هایکوهای بههمپیوسته، پیوند نامرئی با یکدیگر دارند؛ مانند گالری تابلوهای کوچک نقاشی که بیننده خود را در هر یک از آنها میبیند، از منظر شعر، به آبادیها سفر میکند، نقاشی میبیند، موسیقی میشنود. سهراب نگاهی تازه به هستی دارد، نگاهی یگانه به همهچیز.
سهراب در زمانۀ ماست اما بهشدت احساس غربت میکند. این ویژگی شخصیتی شاعر در شعر و زندگی شخصیاش نیز بهخوبی نمایان است. از سپهری پرتره و عکسهای زیادی بهجا مانده اما این موضوع را که بهجز یکی دو ویدئوی بیصدای بسیارکوتاه، صدا و تصویر دیگری از وی ضبط نشدهاست، میبایست یکی از حسرتهای همیشگی تاریخ شعر معاصر تلقی کرد. گویی هرگز در این عصر نبوده و در گمشدگی ازلی _ ابدی بهسرمیبرد!
علاقۀ وافرش به عکس و نقاشی که بیانگر ثبت لحظهاند و نه زمان جاری، شاید ریشه در همین تمایل به جاودانگی در بیزمانی دارد. او میگوید انسان همیشه باید کودک بماند! این در صورتی ممکن است که زمان را ازلی _ ابدی ببینیم؛ مرگ را سرانجامِ کار انسان ندانیم؛ در صنعتیترین عصر، قدیمی باشیم؛ طبیعت را دوست بداریم و شاعرانه زندگی کنیم. این هستیشناسی عرفانی او در شعر فارسی بیهمتاست و یادآور تفکر ذن، تناسخ و عرفانهای شرق دور است.
سهراب ما را به فضاهای ناآشنایی که با تخیل شگفتیزای خود کشف کردهاست، دعوت میکند. او دارای اندیشۀ عرفانی خاصی است و آمیختگی این عرفان تازه با اشیاء، متأثر از آشنایی شاعر با شرق دور است. سفرهای وی به ژاپن، هند و سایر نقاط جهان، جهت آشنایی با فرهنگ و هنر جوامع دیگر، علاقهاش به فلسفۀ بودایی، تمایلش به اندیشههای کریشنا مورتی، آشناییاش با زبانهای فرانسه و انگلیسی و مطالعۀ شعر، ادبیات، هنر و فلسفۀ ملل مختلف، در شعر، نقاشی و حتی زندگی شخصیاش، تاثیرگذار بودهاست؛ این تأثیرپذیری عمیق را میتوان در کتابِ انشاگونۀ «اتاق آبی» ردیابی کرد.
تأملات و تصورات سهراب در سرودههایش گاه چنان رنگ اسطورهای به خود میگیرد و رمزآمیز میشود که رهیافت به اندیشۀ او دشوار و نیازمند کوشش ذهنی و تفسیر است؛ به گونهای که برای کشف ارتباط واژگان با یکدیگر و درک صحیح مفاهیم آنها، مراجعه به اشعار قبلی شاعر اجتنابناپذیر است.
#مهدی_شعبانی
#مقدمهای_بر_آلبوم_مینای_مهتاب
دکلمه گزیدهاشعار #سهراب_سپهری
@ghazalshermahdishabani
سهراب آرامآرام از پرداختن به «گذشته» دل میکنَد و در «حال» زندگی میکند؛ بهویژه در دو دفتر «حجم سبز» و «صدای پای آب» که از نظر ساختار و محتوا بسیار به هم شبیهاند و زبانی ساده و صمیمی دارند؛ البته لحن شاعر در «صدای پای آب» بیشتر اندرزگونه است.
در دفتر «ما هیچ ما نگاه» که دربرگیرندۀ آخِرین سرودههای سهراب است، شاعر خودآگاه یا ناخودآگاه به مرگ خود اشاره میکند؛ بهار جایش را به پاییز میدهد و یأس و ناامیدی مضامین برخی از این شعرهاست. علاوهبراین، تزاحم استعارات و دشواری رهیافت به شعر او، بین مخاطبان همیشگی سهراب و شعرش، فاصلهای معنادار ایجاد میکند.
از ویژگیهای مهم سبک شعری سهراب میتوان به تشخیص (جاندارانگاری اشیاء)، حسآمیزی، وجود تشبیهات و استعارات تازه و واسپاریِ صفت به مضاف به جای موصوف، اشاره نمود؛ مانند عادتِ سبزِ درخت، سرنوشتِ ترِ آب.
برخی منتقدان نیز به حضور جریان سوررئالیسم در شعر او معتقدند؛ از این منظر شعر او را میتوان با شعر بیدل، الیوت و ادونیس مقایسه کرد.
همچنین وجود برخی ترکیبات پیچیده، مضامین بدیع و نازکخیالیهای شاعرانه در سرودههایش نشاندهندۀ انس او با سبک هندی، بهویژه شعر بیدل است؛ مانندِ انتهای صمیمیتِ حزن، پریشانی تلفظِ درها.
آنچه بیشتر در شعر سهراب مورد توجه قرار میگیرد، شاد بودن و لذتبردن از لحظۀ اکنون است. به اینشیوه، دم را غنیمت دانستن نزد او مقدس است. شاد بودن در قاموس او، نه به معنای آلودن خود و دیگران به هویٰ و هوس است؛ نه به معنای ریاضت و ترک دنیا.
در عرفان او، جهان حجاب نیست و در سرودههایش، همه را به سیر در لحظات ناب و فرحناک هستی فرامیخواند. اشعارش گاه همچون هایکوهای بههمپیوسته، پیوند نامرئی با یکدیگر دارند؛ مانند گالری تابلوهای کوچک نقاشی که بیننده خود را در هر یک از آنها میبیند، از منظر شعر، به آبادیها سفر میکند، نقاشی میبیند، موسیقی میشنود. سهراب نگاهی تازه به هستی دارد، نگاهی یگانه به همهچیز.
سهراب در زمانۀ ماست اما بهشدت احساس غربت میکند. این ویژگی شخصیتی شاعر در شعر و زندگی شخصیاش نیز بهخوبی نمایان است. از سپهری پرتره و عکسهای زیادی بهجا مانده اما این موضوع را که بهجز یکی دو ویدئوی بیصدای بسیارکوتاه، صدا و تصویر دیگری از وی ضبط نشدهاست، میبایست یکی از حسرتهای همیشگی تاریخ شعر معاصر تلقی کرد. گویی هرگز در این عصر نبوده و در گمشدگی ازلی _ ابدی بهسرمیبرد!
علاقۀ وافرش به عکس و نقاشی که بیانگر ثبت لحظهاند و نه زمان جاری، شاید ریشه در همین تمایل به جاودانگی در بیزمانی دارد. او میگوید انسان همیشه باید کودک بماند! این در صورتی ممکن است که زمان را ازلی _ ابدی ببینیم؛ مرگ را سرانجامِ کار انسان ندانیم؛ در صنعتیترین عصر، قدیمی باشیم؛ طبیعت را دوست بداریم و شاعرانه زندگی کنیم. این هستیشناسی عرفانی او در شعر فارسی بیهمتاست و یادآور تفکر ذن، تناسخ و عرفانهای شرق دور است.
سهراب ما را به فضاهای ناآشنایی که با تخیل شگفتیزای خود کشف کردهاست، دعوت میکند. او دارای اندیشۀ عرفانی خاصی است و آمیختگی این عرفان تازه با اشیاء، متأثر از آشنایی شاعر با شرق دور است. سفرهای وی به ژاپن، هند و سایر نقاط جهان، جهت آشنایی با فرهنگ و هنر جوامع دیگر، علاقهاش به فلسفۀ بودایی، تمایلش به اندیشههای کریشنا مورتی، آشناییاش با زبانهای فرانسه و انگلیسی و مطالعۀ شعر، ادبیات، هنر و فلسفۀ ملل مختلف، در شعر، نقاشی و حتی زندگی شخصیاش، تاثیرگذار بودهاست؛ این تأثیرپذیری عمیق را میتوان در کتابِ انشاگونۀ «اتاق آبی» ردیابی کرد.
تأملات و تصورات سهراب در سرودههایش گاه چنان رنگ اسطورهای به خود میگیرد و رمزآمیز میشود که رهیافت به اندیشۀ او دشوار و نیازمند کوشش ذهنی و تفسیر است؛ به گونهای که برای کشف ارتباط واژگان با یکدیگر و درک صحیح مفاهیم آنها، مراجعه به اشعار قبلی شاعر اجتنابناپذیر است.
#مهدی_شعبانی
#مقدمهای_بر_آلبوم_مینای_مهتاب
دکلمه گزیدهاشعار #سهراب_سپهری
@ghazalshermahdishabani