حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفتهست
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفتهست
#شفیعی_کدکنی
@ghazalshermahdishabani
کآرام درون دشت شب خفتهست
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفتهست
#شفیعی_کدکنی
@ghazalshermahdishabani
زلف تو را جیم که کرد؟ آنکه او
خال تو را نقطهٔ آن جیم کرد
وآن دهن تنگ تو گویی کسی
دانگکی نار به دو نیم کرد!
#رودکی
@ghazalshermahdishabani
خال تو را نقطهٔ آن جیم کرد
وآن دهن تنگ تو گویی کسی
دانگکی نار به دو نیم کرد!
#رودکی
@ghazalshermahdishabani
در زلف تو آویخته دلبندیها
پیش خردت خیره خردمندیها
در دل دارم که بندگیهات کنم
تا خود چه کنی تو از خداوندیها
#امیر_معزی
@ghazalshermahdishabani
پیش خردت خیره خردمندیها
در دل دارم که بندگیهات کنم
تا خود چه کنی تو از خداوندیها
#امیر_معزی
@ghazalshermahdishabani
.
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را میگذرانم
مرا نه شکوه است
نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگهای زرد پاییزی را شماره میکنم
که دارند از پاییز جدا میشوند
و به زمستان متصل میشوند
برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز میتوانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم
که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان میدهم
میوههای زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامهٔ من است
از زمین بیبرکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم میخواهم تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
@ghazalshermahdishabani
به دنبال لبخند ناب تو هستم
چنین عمرم را میگذرانم
مرا نه شکوه است
نه گلایه
قلبم اگر یاری کند
برگهای زرد پاییزی را شماره میکنم
که دارند از پاییز جدا میشوند
و به زمستان متصل میشوند
برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز میتوانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم
که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان میدهم
میوههای زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامهٔ من است
از زمین بیبرکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم میخواهم تا آمدن تو بتپد.
#احمدرضا_احمدی
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#لالمانی #حسین_منزوی موزیک #بابک_شهرکی صدا #ارس آلبوم #شوکراننوش @ghazalshermahdishabani وزن قطعهٔ اول این کار عددی (معروف به هجایی) است.
چند نمونه شعر بر وزن عددی
(معروف به هجایی):
گاه است که پاس و سپاس آریم
زین بزم سترگ هنرمندان
وامیست گذار که بگزاریم
این وام، همی ز بن دندان
بزمیست همایون و شاهانه
در وی ز هنرور و فرزانه
چندان که ندانیم بُد یا نه
در بزمگه خرد یونان
میرزاحبیب اصفهانی
(مجله آینده، ش ۳ و ۴، سال ششم، خرداد و تیر ۱۳۵۹: ۲۹۹)
[البته تسامحاً وزن عروضی هم دارد: فعلن فعلن ...]
صبحدم پیمانه شد از خفتن، لبربز
جام بیداری در کف، کجدار و مریز
یحیی دولتآبادی
(کتاب اردیبهشت و اشعار چاپنشده، چاپخانه مسعود، ۱۳۵۴: ۱۵۷)
من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاقهای تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را میکاشتیم
نان میخوردیم از محصول آن
ابوالقاسم لاهوتی
(دیوان، به کوشش احمد بشیری، امیرکبیر، ۱۳۵۸: ۵۸۵)
گنجشگک من پر بزن، در زمستانم لانه کن
با جیکجیک مستانت خانه را پرترانه کن
وقتی تو پر میزنی، من دلم پر میزند
میگوید: آه، بگشا! عشق است در میزند
باز آسمان مهآلود است اما بارانی ندارد
آه از این ابر، این ابری که نه میرود، نه میبارد
شب است و ره گم کردهام در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن، ای خانه چراغانی
حسین منزوی
(مجموعه اشعار، نشر نگاه، ۱۳۸۹: ۳۳۵، ۳۰۲، ۲۴۹ و ۲۴۷)
@ghazalshermahdishabani
توضیح درباره وزن عددی در پست بعدی 👇
(معروف به هجایی):
گاه است که پاس و سپاس آریم
زین بزم سترگ هنرمندان
وامیست گذار که بگزاریم
این وام، همی ز بن دندان
بزمیست همایون و شاهانه
در وی ز هنرور و فرزانه
چندان که ندانیم بُد یا نه
در بزمگه خرد یونان
میرزاحبیب اصفهانی
(مجله آینده، ش ۳ و ۴، سال ششم، خرداد و تیر ۱۳۵۹: ۲۹۹)
[البته تسامحاً وزن عروضی هم دارد: فعلن فعلن ...]
صبحدم پیمانه شد از خفتن، لبربز
جام بیداری در کف، کجدار و مریز
یحیی دولتآبادی
(کتاب اردیبهشت و اشعار چاپنشده، چاپخانه مسعود، ۱۳۵۴: ۱۵۷)
من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاقهای تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را میکاشتیم
نان میخوردیم از محصول آن
ابوالقاسم لاهوتی
(دیوان، به کوشش احمد بشیری، امیرکبیر، ۱۳۵۸: ۵۸۵)
گنجشگک من پر بزن، در زمستانم لانه کن
با جیکجیک مستانت خانه را پرترانه کن
وقتی تو پر میزنی، من دلم پر میزند
میگوید: آه، بگشا! عشق است در میزند
باز آسمان مهآلود است اما بارانی ندارد
آه از این ابر، این ابری که نه میرود، نه میبارد
شب است و ره گم کردهام در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن، ای خانه چراغانی
حسین منزوی
(مجموعه اشعار، نشر نگاه، ۱۳۸۹: ۳۳۵، ۳۰۲، ۲۴۹ و ۲۴۷)
@ghazalshermahdishabani
توضیح درباره وزن عددی در پست بعدی 👇
غزلشعر
چند نمونه شعر بر وزن عددی (معروف به هجایی): گاه است که پاس و سپاس آریم زین بزم سترگ هنرمندان وامیست گذار که بگزاریم این وام، همی ز بن دندان بزمیست همایون و شاهانه در وی ز هنرور و فرزانه چندان که ندانیم بُد یا نه در بزمگه خرد یونان میرزاحبیب اصفهانی…
وزن عددی یا هجایی؟
وزنها به استناد اکثر کتب عروض، این چند نوعاند:
_ وزن کمّی (امتدادی یا عروضی) مثل وزن فارسی و عربی
_ وزن آهنگی (کیفیِ مبتنی بر زیر و بمی)
_ وزن طنینی (کیفیِ مبتنی بر زنگ و طنین اصوات)
_ وزن ضربی (نظم اصوات و شدت و ضعف)
_ و نوع پنجم: وزن عددی، وزنی که در آن، اصوات (بخشها، هجاها یا همان سیلابها) را از روی عدد و با قطعنظر از خواص و صفات آنها منظم میکنند.
در وزن عددی چون مثلاً میگوییم شانزدههجایی، مجازاً این صفت «عددی» معروف شده به «هجایی».
ما لفظ عددی را به گواه اکثر کتب عروض اصح از لفظ هجایی میدانیم. زیرا سایر وزنها هم هجاییاند؛ یکی بر اساس کمیت و امتداد هجا که همان عروضی است. یکی بر اساس طنین هجاها، یکی زیر و بمی و یکی تکیه هجاها.
در شعر فارسی هم وزن عددی داریم که بر اساس تعداد هجاهاست. لازم است فقط تعداد هجاها در دو مصراع برابر باشد، نه امتداد و تکیه و موارد دیگر. درباره پیشینه این وزن سخن زیاد است و مثلاً از خسروانیهای پیش از اسلام نام میبرند (بنگرید به خلاصه تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا، جلد ۱، ص ۴۸). در قرون اخیر هم از میرزاحبیب اصفهانی و یحیی دولتآبادی و ابوالقاسم لاهوتی باید نام برد (بنگرید به موسیقی شعر، کدکنی، فصل ۵، ص ۵۲۹) و این اواخر از حسین منزوی.
وزن عددی با وزن شعر ترکی، کردی و برخی اشعار کودک قابلمقایسه است. مقالات متعددی هم در اینباره نوشته شدهاست.
نمونه شعر عددی (معروف به هجایی):
من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاقهای تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را میکاشتیم
نان میخوردیم از محصول آن.
ابوالقاسم لاهوتی
میبینیم که تساوی عددی گاهی دقیقاً هم رعایت نشده. وحیدیان بر عدم تساوی برخی مصاریع شعر عددی حبیب، لاهوتی و دولتآبادی نقد دارد (منشأ وزن شعر فارسی، ۱۳۷۰: ۱۲۸ _ ۱۲۹). در اینباره خواجه نصیر در معیارالاشعار (۱۳۹۳: ۸) بحثی دارد که راهگشاست: «وزن از فصول ذاتی شعر است، الّا آن که هیئتی باشد که تناسب آن تام نباشد و نزدیک باشد به تام. مانند اوزان خسروانیها». خواجه در اساسالاقتباس (نشر دانشگاه تهران، تصحیح مدرس رضوی: ۵۸۶) نیز وزن خسروانی را به خطابه (نثر مسجع) نزدیک میبیند و نثر مسجع را چند نوع میداند.
نمونه شعر عددیِ هشتهجایی:
ای دزدیده چشم از آهو
آموخته افسون به جادو
ابوالقاسم لاهوتی
ای / دز / دی / ده / چشم / از / آ / هو
آ / موخ / ته / اف / سون / به / جا / دو
در ادامه به مهمترین منابعی که اصطلاح وزن عددی را به کار بردهاند مختصراً اشاره میکنیم:
«وزن عددی: مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع». (فرهنگنامه ادبی، حسن انوشه، ج ۲، ذیل وزن، ص ۱۴۱۷، فرهنگ اصطلاحات ادبی، چ ۶، سیما داد، ۱۳۹۲، ویرایش جدید، ص ۵۱۸، فرهنگ توصیفی مطالعات ادبی، کوروش صفوی، ۵۶۸).
«وزن عددی یا شماری که به وزن هجایی نیز معروف شده است ... در آن تعداد شماره هجاها در پارههای وزن یا مصراعها مبنای ایجاد وزن است.» (واژهنامه هنر شاعری، فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبکها و مکتبهای آن، میمنت [ذوالقدر] میرصادقی، ۲۹۷ _ ۲۹۸).
«در وزن هجایی، فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم دانسته شده است، چندان که این نوع وزن را باید وزن عددی نامید.» (منشا وزن شعر فارسی وحیدیان، ۱۳۷۰: ۱۳۸)
«[وزن] عددی یا شماری که در آن همان تساوی شماره هجاها در پارههای وزن با مصراعها مبنای نظم است.» (پرویز ناتل خانلری، مجله سخن، دوره ۵، سال ۱۳۳۳: ۳۳۵، ذیل بحث از انواع وزن).
«وزن عددی مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع (یعنی عامل خاصی در این وزن دخیل نیست)، کمّی مبتنی بر امتداد زمانی یعنی کمیت (کوتاهی و بلندی) هجاهاست». (شمیسا، عروض و قافیه، چاپ دو از ویرایش چهار، نشر میترا، بهار ۱۳۸۶: ۲۴)، (شمیسا، فرهنگ عروضی، چاپ چهار از ویرایش چهار، علم، ۱۳۸۶: ۱۸۳ _ ۱۸۴).
«در اشعار کهن ارمنی، نشانههای فراوانی از وزن عددی دیده میشود یعنی واژههای شعر به گروههایی تقسیم میشوند که عدد هجاهای هر گروه با گروه دیگر متساوی است بدون آنکه ویژگی دیگرِ اصواتِ [هجاهای] واژهها در نظر گرفته شده باشد.» (صد سال شعر ارمنی، احمد نوریزاده، چشمه، ۱۳۶۹: ۱۴۳).
خانلری هم پس از تقسیم وزن به کمّی (امتداد زمانی هجاها)، ضربی (شدت هجاها)، کیفیِ آهنگی (زیر و بمی هجاها)، کیفیِ طنینی (طنین و زنگ هجاها)، عددی را هم نوعی وزن دانسته و چنین تعریف میکند:
«وزنی که در آن اصوات را از روی عدد و با قطعنظر از خواص و صفات آنها منظم میکنند ... که فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم باشد یعنی کلمات به دستههایی تقسیم شوند که عدد هجاهای هر دسته با دستههای دیگر متساوی باشد و هیچ یک از صفات دیگر آن اصوات [هجاها] منظور نگردد. این نوع وزن را عددی باید خواند و همین نوع است که گاهی بهخطا هجایی خوانده میشود.» (خانلری، ۱۳۳۷: ۲۶ و ۲۷).
#مهدی_شعبانی
@ghazalshermahdishabani
وزنها به استناد اکثر کتب عروض، این چند نوعاند:
_ وزن کمّی (امتدادی یا عروضی) مثل وزن فارسی و عربی
_ وزن آهنگی (کیفیِ مبتنی بر زیر و بمی)
_ وزن طنینی (کیفیِ مبتنی بر زنگ و طنین اصوات)
_ وزن ضربی (نظم اصوات و شدت و ضعف)
_ و نوع پنجم: وزن عددی، وزنی که در آن، اصوات (بخشها، هجاها یا همان سیلابها) را از روی عدد و با قطعنظر از خواص و صفات آنها منظم میکنند.
در وزن عددی چون مثلاً میگوییم شانزدههجایی، مجازاً این صفت «عددی» معروف شده به «هجایی».
ما لفظ عددی را به گواه اکثر کتب عروض اصح از لفظ هجایی میدانیم. زیرا سایر وزنها هم هجاییاند؛ یکی بر اساس کمیت و امتداد هجا که همان عروضی است. یکی بر اساس طنین هجاها، یکی زیر و بمی و یکی تکیه هجاها.
در شعر فارسی هم وزن عددی داریم که بر اساس تعداد هجاهاست. لازم است فقط تعداد هجاها در دو مصراع برابر باشد، نه امتداد و تکیه و موارد دیگر. درباره پیشینه این وزن سخن زیاد است و مثلاً از خسروانیهای پیش از اسلام نام میبرند (بنگرید به خلاصه تاریخ ادبیات ایران، ذبیحالله صفا، جلد ۱، ص ۴۸). در قرون اخیر هم از میرزاحبیب اصفهانی و یحیی دولتآبادی و ابوالقاسم لاهوتی باید نام برد (بنگرید به موسیقی شعر، کدکنی، فصل ۵، ص ۵۲۹) و این اواخر از حسین منزوی.
وزن عددی با وزن شعر ترکی، کردی و برخی اشعار کودک قابلمقایسه است. مقالات متعددی هم در اینباره نوشته شدهاست.
نمونه شعر عددی (معروف به هجایی):
من فرزند یک دهقانی بودم
در قشلاقهای تاجیکستان
یک زمینی داشتیم، آن را میکاشتیم
نان میخوردیم از محصول آن.
ابوالقاسم لاهوتی
میبینیم که تساوی عددی گاهی دقیقاً هم رعایت نشده. وحیدیان بر عدم تساوی برخی مصاریع شعر عددی حبیب، لاهوتی و دولتآبادی نقد دارد (منشأ وزن شعر فارسی، ۱۳۷۰: ۱۲۸ _ ۱۲۹). در اینباره خواجه نصیر در معیارالاشعار (۱۳۹۳: ۸) بحثی دارد که راهگشاست: «وزن از فصول ذاتی شعر است، الّا آن که هیئتی باشد که تناسب آن تام نباشد و نزدیک باشد به تام. مانند اوزان خسروانیها». خواجه در اساسالاقتباس (نشر دانشگاه تهران، تصحیح مدرس رضوی: ۵۸۶) نیز وزن خسروانی را به خطابه (نثر مسجع) نزدیک میبیند و نثر مسجع را چند نوع میداند.
نمونه شعر عددیِ هشتهجایی:
ای دزدیده چشم از آهو
آموخته افسون به جادو
ابوالقاسم لاهوتی
ای / دز / دی / ده / چشم / از / آ / هو
آ / موخ / ته / اف / سون / به / جا / دو
در ادامه به مهمترین منابعی که اصطلاح وزن عددی را به کار بردهاند مختصراً اشاره میکنیم:
«وزن عددی: مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع». (فرهنگنامه ادبی، حسن انوشه، ج ۲، ذیل وزن، ص ۱۴۱۷، فرهنگ اصطلاحات ادبی، چ ۶، سیما داد، ۱۳۹۲، ویرایش جدید، ص ۵۱۸، فرهنگ توصیفی مطالعات ادبی، کوروش صفوی، ۵۶۸).
«وزن عددی یا شماری که به وزن هجایی نیز معروف شده است ... در آن تعداد شماره هجاها در پارههای وزن یا مصراعها مبنای ایجاد وزن است.» (واژهنامه هنر شاعری، فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبکها و مکتبهای آن، میمنت [ذوالقدر] میرصادقی، ۲۹۷ _ ۲۹۸).
«در وزن هجایی، فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم دانسته شده است، چندان که این نوع وزن را باید وزن عددی نامید.» (منشا وزن شعر فارسی وحیدیان، ۱۳۷۰: ۱۳۸)
«[وزن] عددی یا شماری که در آن همان تساوی شماره هجاها در پارههای وزن با مصراعها مبنای نظم است.» (پرویز ناتل خانلری، مجله سخن، دوره ۵، سال ۱۳۳۳: ۳۳۵، ذیل بحث از انواع وزن).
«وزن عددی مبتنی بر تساوی تعداد هجاهای هر مصراع (یعنی عامل خاصی در این وزن دخیل نیست)، کمّی مبتنی بر امتداد زمانی یعنی کمیت (کوتاهی و بلندی) هجاهاست». (شمیسا، عروض و قافیه، چاپ دو از ویرایش چهار، نشر میترا، بهار ۱۳۸۶: ۲۴)، (شمیسا، فرهنگ عروضی، چاپ چهار از ویرایش چهار، علم، ۱۳۸۶: ۱۸۳ _ ۱۸۴).
«در اشعار کهن ارمنی، نشانههای فراوانی از وزن عددی دیده میشود یعنی واژههای شعر به گروههایی تقسیم میشوند که عدد هجاهای هر گروه با گروه دیگر متساوی است بدون آنکه ویژگی دیگرِ اصواتِ [هجاهای] واژهها در نظر گرفته شده باشد.» (صد سال شعر ارمنی، احمد نوریزاده، چشمه، ۱۳۶۹: ۱۴۳).
خانلری هم پس از تقسیم وزن به کمّی (امتداد زمانی هجاها)، ضربی (شدت هجاها)، کیفیِ آهنگی (زیر و بمی هجاها)، کیفیِ طنینی (طنین و زنگ هجاها)، عددی را هم نوعی وزن دانسته و چنین تعریف میکند:
«وزنی که در آن اصوات را از روی عدد و با قطعنظر از خواص و صفات آنها منظم میکنند ... که فقط شماره هجاها ملاک ایجاد نظم باشد یعنی کلمات به دستههایی تقسیم شوند که عدد هجاهای هر دسته با دستههای دیگر متساوی باشد و هیچ یک از صفات دیگر آن اصوات [هجاها] منظور نگردد. این نوع وزن را عددی باید خواند و همین نوع است که گاهی بهخطا هجایی خوانده میشود.» (خانلری، ۱۳۳۷: ۲۶ و ۲۷).
#مهدی_شعبانی
@ghazalshermahdishabani
از تحیر، ششجهت بستهست بر من، راهْ عشق
چند گویم: آه عشق و آه عشق و آه عشق؟!
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
چند گویم: آه عشق و آه عشق و آه عشق؟!
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
تهمت رحمی به خود مگذار و خون من بریز
میتوان با خون من شستن گناه خویش را
#واعظ_قزوینی
@ghazalshermahdishabani
میتوان با خون من شستن گناه خویش را
#واعظ_قزوینی
@ghazalshermahdishabani
او به فکر کشتن من بود، آه از من که من
لاابالی خواندمش، نامهربان نامیدمش
#غالب_دهلوی
@ghazalshermahdishabani
لاابالی خواندمش، نامهربان نامیدمش
#غالب_دهلوی
@ghazalshermahdishabani
به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را
خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را
#اسیر_شهرستانی
@ghazalshermahdishabani
خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را
#اسیر_شهرستانی
@ghazalshermahdishabani
گریه کی از رفتن جان میکنند آزادگان؟
دُرفشانیهای چشمم مزد دست قاتل است
#جویای_تبریزی
@ghazalshermahdishabani
دُرفشانیهای چشمم مزد دست قاتل است
#جویای_تبریزی
@ghazalshermahdishabani
مگر فردا به قتلم خواهد آمد یار کز هرسو
به گوشم امشب آواز مبارک باد میآید!
#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
به گوشم امشب آواز مبارک باد میآید!
#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from نیما یوشیج
https://hamdelidaily.ir/index.php?post=28724
چاپنشدههای نیما؛ گروگان یک اختلاف
پدر شعر نو هنوز هم مطالبی دارد
روزنامه همدلی، ۲۲ دی ۱۴۰۰
#سیدعلی_اصغرزاده
@nima_yoooshij
چاپنشدههای نیما؛ گروگان یک اختلاف
پدر شعر نو هنوز هم مطالبی دارد
روزنامه همدلی، ۲۲ دی ۱۴۰۰
#سیدعلی_اصغرزاده
@nima_yoooshij