Telegram Web Link
پارسی «تو» گفت و تازی «انت»، ترکی «سن‌سنی»
جنگ از الفاظ خیزد وز معانی، آشتی!

#ادیب_نیشابوری
@ghazalshermahdishabani
ز جانان، جان و از ما جان‌فشانی
جواب مهربانی مهربانی‌ست

#همام_تبریزی
@ghazalshermahdishabani
سرمست شد نگارم، بنگر به نرگسانش!
مستانه شد حدیثش، پیچیده شد زبانش

گه می‌فُتد از این‌سو، گه می‌فُتد از آن‌سو
آن کس که مست گردد، خودْ این بوَد نشانش

چشمش بلای مستان، ما را از او مترسان
من مستم و نترسم از چوب شحنگانش

ای عشق! الله‌الله سرمست شد شهنشه
برجه بگیر زلفش، درکش در این میانش

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید
جان بر سرش فشانم، پُرزر کنم دهانش

آن روی گلْستانش وآن بلبل بیانش
وآن شیوه‌هاش یارب تا با کی است آنش

این صورتش بهانه‌ست، او نور آسمان است
بگذر ز نقش و صورت، جانش خوش است، جانش

دی را بهار بخشد، شب را نهار بخشد
پس این جهانِ مرده زنده‌ست از آن جهانش

#مولوی
@ghazalshermahdishabani
دلیل روی تو هم روی توست سعدی را
چراغ را نتوان دید جز به نور چراغ

@ghazalshermahdishabani
ای دل از درد، تو بی‌تابی و من بی‌طاقت 
چاره صبر است که آن هم نه تو داری و نه من 

#شجاع_کاشی
@ghazalshermahdishabani
به سرنگونیِ جاوید، چون قلم برخیز!
#بیدل

@ghazalshermahdishabani
وداع‌آماده شو گر ذوق استقبال من داری
که من چون برق، از خود رفتنی در آمدن دارم

#بیدل_دهلوی
@kaghaze_atashzade
در شب تاریک، خورشیدم در آغوش آمدی
همچو زلف ار بودمی یک شب در آغوش شما

#خواجو
@ghazalshermahdishabani
گفتم مگر به خواب توان دیدنت ولیک
دانم که خواب را نتوان دید جز به خواب

#خواجو
@ghazalshermahdishabani
در دولختی چشمان شوخ دلبندت
چه کرده‌ام که به رویم نمی‌گشایی باز!

#سعدی
@ghazalshermahdishabani
مرا که از درت امّید فتح بابی نیست
در دولختی چشم است بر رهت مفتوح

#اوحدی_مراغه‌ای
@ghazalshermahdishabani
2024/10/02 02:42:33
Back to Top
HTML Embed Code: