Telegram Web Link
هر کس ز دیار خود جدا می‌افتد
تا برگشتن، به رنج‌ها می‌افتد
بی‌طاقت و بی‌قرار و بی‌آرام‌ است
تا عضوِ زجارفته به جا می‌افتد

#تاثیر_تبریزی
@ghazalshermahdishabani
چه آتشی تو _ ندانیم _ و این چه تأثیر است
که هر که دورتر از توست بیشتر سوزد؟!

#روشنی_همدانی
@ghazalshermahdishabani
کتابِ فضلِ تو را آبِ بحر کافی نیست
که تر کنم سرِ انگشت و صفحه بشمارم

#ملا_امیدی
@ghazalshermahdishabani
کردم نظر به روی تو، جای نگاه ماند
بر گردنِ نظارۀ من این گناه ماند!

#مسیح_کاشانی_رکنا
@ghazalshermahdishabani
خار حسرت می‌خورم از چشم خرمارنگ تو
دست ما کوتاه و بر نخل تو خرما دیدنی‌ست

#شیون_فومنی
@ghazalshermahdishabani
تبسمی اگرم رو دهد، ز عیش ندانی
که گاهی آدمی از کثرت ملال بخندد

#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
به اشکی فکرِ استقبالِ آهم می‌توان ‌کردن
که ‌گَردآلوده از فتحِ طلسمِ راز می‌آید

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
‌گهی گل ریزَدَم در بَر، گهی سنگم زند بر سر
بلی می‌زیبد از مستان چنین دیوانه‌آرایی!

#نظیری_نیشابوری
@ghazalshermahdishabani
به تن، بویا کند گل‌های تصویر خیالی را
به پا، بیدار سازد خفتگانِ نقشِ قالی را

#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
نزاکت آن‌قدَر دارد که در وقتِ خرامیدن
توان از پشت پایش دید نقش روی قالی را

#صائب
@ghazalshermahdishabani
از لطافت می‌توان چون شمع در فانوس ديد
از زلالِ گردن او، شعلۀ آواز را

#صائب
@ghazalshermahdishabani
به صورتی که تویی، کمتر آفریده خدا‎
تو را کشیده و دست از قلم کشیده خدا!

#سلیم_تهرانی
@ghazalshermahdishabani
رمزآشنای معنی، هر خیره‌سر نباشد
طبع سلیمْ فضل است، ارث پدر نباشد

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
ز خانهٔ پدری کی شوند مانع فرزند؟
ز ما دریغ ندارد خدا بهشت برین را

#صائب
@ghazalshermahdishabani
ذرّه ‌ذرّه هر چه بود از من گرفت!
دیر دانستم که گیتی رهزن است

#پروین_اعتصامی
@ghazalshermahdishabani
ستاره نیست نمایان بر آسمان که فلک
به قصد شیشهٔ ما دامنش پر از سنگ است

#ذبیحی_یزدی
@ghazalshermahdishabani
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر، قلب چراغ‌های مرا تکه‌تکه می‌کردند ...
وقتی که زندگی من دیگر چیزی نبود،
هیچ‌چیز به‌جز تیک‌تاک ساعت دیواری
دریافتم که باید، باید، باید
دیوانه‌وار دوست بدارم

#فروغ_فرخزاد
@ghazalshermahdishabani
به خیالم
قدم‌های تو بود
که این‌چنین تند در سینه‌ام می‌زد

#مرام_المصری
ترجمه #محمد_مرکبیان
@ghazalshermahdishabani
به شهادت رسیده بودی
با این‌همه
پیش از آن‌که
جرئت کنند به تو نزدیک شوند
جنازه‌ات را به گلوله بستند
چه‌قدر می‌ترسیدند

#سعید_سلطان‌پور
@ghazalshermahdishabani
به قتل من برانگیزید _ یارب_ آن جفاجو را
که شاید گیرم از بهر تظلم، دامن او را

#ضمیری_اصفهانی

@ghazalshermahdishabani
2024/10/02 14:19:34
Back to Top
HTML Embed Code: