غزلشعر
#دیالوگ ما اعدام نویسندهها رو دوست داریم. آدمای کودن و احمق رو هر روزی که بخوایم میتونیم اعدام کنیم، این کار رو هم میکنیم اما وقتی یه نویسنده رو اعدام میکنی، درواقع یه پیغام میفرستی بیرون. #مارتین_مک_دونا تئاتر #مرد_بالشی کارگردانها #محمد_یعقوبی و…
Instagram
@mahdishabanipoem on Instagram: “فیلمی قدیمی از مباحثه #بهرام_بیضایی #آربی_اوانسیان #داوود_رشیدی”
42 Likes, 0 Comments - @mahdishabanipoem on Instagram: “فیلمی قدیمی از مباحثه #بهرام_بیضایی #آربی_اوانسیان #داوود_رشیدی”
بیا بیا که دل و جان من فدای تو باد
سری که بر تن من هست خاک پای تو باد
دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
ز خانه تا به در آیی و پا نهی به سرم
سرم فتاده به خاک در سرای تو باد
تو را به بسمل من گر رضاست، باسمالله
بیا بیا که قضا تابع رضای تو باد
مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملایک همه افلاک در دعای تو باد
مباد آنکه رمد هرگز از بلای تو دل
در این جهان و در آن نیز مبتلای تو باد
به درد خوی گرفتم، دوا نمیخواهم
همیشه در دل من درد بیدوای تو باد
چه لطف بود رقیبا که رفتی از کویش؟
بدین ثواب که کردی، بهشت جای تو باد
#هلالی_جغتایی
@ghazalshermahdishabani
سری که بر تن من هست خاک پای تو باد
دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
ز خانه تا به در آیی و پا نهی به سرم
سرم فتاده به خاک در سرای تو باد
تو را به بسمل من گر رضاست، باسمالله
بیا بیا که قضا تابع رضای تو باد
مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملایک همه افلاک در دعای تو باد
مباد آنکه رمد هرگز از بلای تو دل
در این جهان و در آن نیز مبتلای تو باد
به درد خوی گرفتم، دوا نمیخواهم
همیشه در دل من درد بیدوای تو باد
چه لطف بود رقیبا که رفتی از کویش؟
بدین ثواب که کردی، بهشت جای تو باد
#هلالی_جغتایی
@ghazalshermahdishabani
باور نمیکند دل من مرگ خویش را
نه، نه، من این یقین را باور نمیکنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خیال مرگ دمی سرنمیکنم
آخر چگونه گل خس و خاشاک میشود؟
آخر چگونه اینهمه رؤیای نونهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک میشود؟
در من چه وعدههاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه اینهمه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کورهراهها همه خاموش میشوند؟
باور کنم که دخترکان سفیدبخت
بیوصل و نامراد
بالای بامها
و کنار دریاچهها
چشمانتظار یار، سیهپوش میشوند؟
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
بیآنکه سرکشد گل عصیانیاش ز خاک
باور کنم که دل
روزی نمیتپد؟
نفرین بر این دروغ، دروغ هراسناک
پل میکشد به ساحل آینده، شعر من
تا رهروان سرخوشی از آن گذر کنند
پیغام من به بوسهٔ لبها و دستها
پرواز میکند
باشد که عاشقان به چنین پیک آشتی
یک ره نظر کنند
در کاوش پیاپی لبها و دستهاست
کاین نقش آدمی
بر لوحهٔ زمان
جاوید میشود
این ذرهذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بیگمان
سرمیزند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهٔ هم میچکد ز مهر
تا هست در زمانه، یکی جان دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد
از یاد روزگار؟
بسیار گل که از کف من
بردهست باد
اما منِ غمین
گلهای یاد کس را
پرپر نمیکنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
میریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب میشود
زین خواب، چشم هیچکسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است
#سیاوش_کسرایی
@ghazalshermahdishabani
نه، نه، من این یقین را باور نمیکنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خیال مرگ دمی سرنمیکنم
آخر چگونه گل خس و خاشاک میشود؟
آخر چگونه اینهمه رؤیای نونهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک میشود؟
در من چه وعدههاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه اینهمه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کورهراهها همه خاموش میشوند؟
باور کنم که دخترکان سفیدبخت
بیوصل و نامراد
بالای بامها
و کنار دریاچهها
چشمانتظار یار، سیهپوش میشوند؟
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
بیآنکه سرکشد گل عصیانیاش ز خاک
باور کنم که دل
روزی نمیتپد؟
نفرین بر این دروغ، دروغ هراسناک
پل میکشد به ساحل آینده، شعر من
تا رهروان سرخوشی از آن گذر کنند
پیغام من به بوسهٔ لبها و دستها
پرواز میکند
باشد که عاشقان به چنین پیک آشتی
یک ره نظر کنند
در کاوش پیاپی لبها و دستهاست
کاین نقش آدمی
بر لوحهٔ زمان
جاوید میشود
این ذرهذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بیگمان
سرمیزند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داریام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونهٔ هم میچکد ز مهر
تا هست در زمانه، یکی جان دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد
از یاد روزگار؟
بسیار گل که از کف من
بردهست باد
اما منِ غمین
گلهای یاد کس را
پرپر نمیکنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
میریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب میشود
زین خواب، چشم هیچکسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است
#سیاوش_کسرایی
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب؟ که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق #حافظ @ghazalshermahdishabani
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خندهٔ جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
به خنده گفت که #حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
@ghazalshermahdishabani
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خندهٔ جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
به خنده گفت که #حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (Deleted Account)
#منسوبات_مولوی (۱)
هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد
دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن یار برآمد
گه پیر و جوان شد
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۶.
دکتر شفیعی معتقد است از مولوی نیست زیرا صفت رومی تخلص او نیست و بعدها بر مولانا اطلاق شدهاست. ظاهراً این شعر تقلیدی است از غزل دیگر مولوی:
آن سرخقبایی که چو مه، پار برآمد
امسال در این خرقهٔ زنگار برآمد
در این غزل بیتی هست که لفظ «رومی» در آن آمده و گویا بهانه برای این نسبت شدهاست:
رومی بنهان* گشت چو دوران حبش دید
امروز در این لشکر جرار برآمد
که «رومی» نه تخلص است و نه ربطی به عنوان شهرت دارد بلکه در مقابل «حبش» آمدهاست.
____
* بنهان: بهنهان: پنهانی. مولوی این واژه را چند بار به کار بردهاست:
بنهان از همه خلقان چه خوشآیین باغیست
که چو گل در چمنش جامه جان بدْریدم
ز شراب آسمانی که خدا دهد نهانی
بنهان ز دست خصمان، تو به دست آشنا ده
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
بنهان از او بپرسم، به شما جواب گویم
#منسوبات_مولوی (۱)
@ghazalshermahdishabani
هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد
دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن یار برآمد
گه پیر و جوان شد
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۶.
دکتر شفیعی معتقد است از مولوی نیست زیرا صفت رومی تخلص او نیست و بعدها بر مولانا اطلاق شدهاست. ظاهراً این شعر تقلیدی است از غزل دیگر مولوی:
آن سرخقبایی که چو مه، پار برآمد
امسال در این خرقهٔ زنگار برآمد
در این غزل بیتی هست که لفظ «رومی» در آن آمده و گویا بهانه برای این نسبت شدهاست:
رومی بنهان* گشت چو دوران حبش دید
امروز در این لشکر جرار برآمد
که «رومی» نه تخلص است و نه ربطی به عنوان شهرت دارد بلکه در مقابل «حبش» آمدهاست.
____
* بنهان: بهنهان: پنهانی. مولوی این واژه را چند بار به کار بردهاست:
بنهان از همه خلقان چه خوشآیین باغیست
که چو گل در چمنش جامه جان بدْریدم
ز شراب آسمانی که خدا دهد نهانی
بنهان ز دست خصمان، تو به دست آشنا ده
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
بنهان از او بپرسم، به شما جواب گویم
#منسوبات_مولوی (۱)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۲)
آنان که طلبکار خدایید، خدایید
حاجت به طلب نیست، شمایید، شمایید
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۷.
دکتر شفیعی معتقد است ظاهراً تقلیدی است از غزل مولانا به مطلع
ای قوم به حج رفته! کجایید؟ کجایید؟
معشوق همینجاست، بیایید، بیایید
#منسوبات_مولوی (۲)
@ghazalshermahdishabani
آنان که طلبکار خدایید، خدایید
حاجت به طلب نیست، شمایید، شمایید
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۷.
دکتر شفیعی معتقد است ظاهراً تقلیدی است از غزل مولانا به مطلع
ای قوم به حج رفته! کجایید؟ کجایید؟
معشوق همینجاست، بیایید، بیایید
#منسوبات_مولوی (۲)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۳)
روزها فکر من این است و همهشب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۸.
دکتر شفیعی ابیات این غزل را متناقض میداند و بیت «ز کجا آمدهام ...» را دارای اندیشه خیامی میداند. ممکن است برخی ابیاتش از مولوی باشد.
____
نکته دیگر اینکه بیت
مرغ باغ ملکوتم، نیام از عالم خاک
دوسهروزی قفسی ساختهاند از بدنم
در دیوان همام تبریزی هم هست (دیوان، تصحیح رشید عیوضی، نشر دانشگاه تبریز، ۱۳۵۱: ۱۲۵).
#منسوبات_مولوی (۳)
@ghazalshermahdishabani
روزها فکر من این است و همهشب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۸.
دکتر شفیعی ابیات این غزل را متناقض میداند و بیت «ز کجا آمدهام ...» را دارای اندیشه خیامی میداند. ممکن است برخی ابیاتش از مولوی باشد.
____
نکته دیگر اینکه بیت
مرغ باغ ملکوتم، نیام از عالم خاک
دوسهروزی قفسی ساختهاند از بدنم
در دیوان همام تبریزی هم هست (دیوان، تصحیح رشید عیوضی، نشر دانشگاه تبریز، ۱۳۵۱: ۱۲۵).
#منسوبات_مولوی (۳)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۴)
من عاشق جانبازم، از عشق نپرهیزم
من مست سراندازم، از عربده نگْریزم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۹.
#منسوبات_مولوی (۴)
@ghazalshermahdishabani
من عاشق جانبازم، از عشق نپرهیزم
من مست سراندازم، از عربده نگْریزم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۶۹.
#منسوبات_مولوی (۴)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۵)
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۰.
#منسوبات_مولوی (۵)
@ghazalshermahdishabani
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۰.
#منسوبات_مولوی (۵)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۶)
بر قدسیان آسمان، من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند، من دم ز الا هو زنم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۱.
دکتر شفیعی نوشتهاست این غزل از سرودههای فضلالله حروفی استرآبادی (۷۴۰ _ ۸۰۴) متخلص به نعیمی، پیشوای [فرقهٔ] حروفیه است.
#منسوبات_مولوی (۶)
@ghazalshermahdishabani
بر قدسیان آسمان، من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند، من دم ز الا هو زنم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۱.
دکتر شفیعی نوشتهاست این غزل از سرودههای فضلالله حروفی استرآبادی (۷۴۰ _ ۸۰۴) متخلص به نعیمی، پیشوای [فرقهٔ] حروفیه است.
#منسوبات_مولوی (۶)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۷)
ای مطرب خوشقاقا تو قیقی و من قوقو
تو دقدق و من حقحق تو هیهی و من هوهو
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۲.
دکتر شفیعی نوشتهاست قراین لفظی و معنوی نشان میدهد از مولانا نیست.
#منسوبات_مولوی (۷)
@ghazalshermahdishabani
ای مطرب خوشقاقا تو قیقی و من قوقو
تو دقدق و من حقحق تو هیهی و من هوهو
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۲.
دکتر شفیعی نوشتهاست قراین لفظی و معنوی نشان میدهد از مولانا نیست.
#منسوبات_مولوی (۷)
@ghazalshermahdishabani
ای خرّم از فروغ رخت لالهزار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست
کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
#حافظ
@ghazalshermahdishabani
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست
کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
#حافظ
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
@ghazalshermahdishabani musiqi.pdf
درباره وزن غزل «زهی عشق ...» مولوی
از مقالهٔ «تن»ِ واژه بر «تن»ِ آهنگ (شناساندن کتاب وزن موسیقی و شعر) اثر احمد رضایی.
منتقد: مهدی شعبانی
فصلنامه نقد کتاب ادبیات، سال سوم، شمارهٔ ۹ و ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۶: ۹۵ _ ۹۶.
@ghazalshermahdishabani
از مقالهٔ «تن»ِ واژه بر «تن»ِ آهنگ (شناساندن کتاب وزن موسیقی و شعر) اثر احمد رضایی.
منتقد: مهدی شعبانی
فصلنامه نقد کتاب ادبیات، سال سوم، شمارهٔ ۹ و ۱۰، بهار و تابستان ۱۳۹۶: ۹۵ _ ۹۶.
@ghazalshermahdishabani
اینک این من: سر به سودای پریشانی نهاده
داغ نامت را نشان کرده، به پیشانی نهاده
گریهام را میخورم زیرا که میترسم ز باران
مثل برجی خسته، برجی رو به ویرانی نهاده
از هراس گم شدن در گیسویت، با دل چه گویم
با دل _ این گستاخ پا در راه ظلمانی نهاده
تا که بیدارش کند کی بخت من _ اکنون که خواب است
سر به بالین شبی تاریک و طولانی نهاده
ذرهذره میروم تحلیل، سنگ ساحلم من
خویش را در معرض امواج توفانی نهاده
شاعرم من یا تو؟ ای چشمان تو امضای خود را
پای هر یک زین غزلهای سلیمانی نهاده!
#حسین_منزوى
@ghazalshermahdishabani
داغ نامت را نشان کرده، به پیشانی نهاده
گریهام را میخورم زیرا که میترسم ز باران
مثل برجی خسته، برجی رو به ویرانی نهاده
از هراس گم شدن در گیسویت، با دل چه گویم
با دل _ این گستاخ پا در راه ظلمانی نهاده
تا که بیدارش کند کی بخت من _ اکنون که خواب است
سر به بالین شبی تاریک و طولانی نهاده
ذرهذره میروم تحلیل، سنگ ساحلم من
خویش را در معرض امواج توفانی نهاده
شاعرم من یا تو؟ ای چشمان تو امضای خود را
پای هر یک زین غزلهای سلیمانی نهاده!
#حسین_منزوى
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#منسوبات_مولوی (۷) ای مطرب خوشقاقا تو قیقی و من قوقو تو دقدق و من حقحق تو هیهی و من هوهو غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۲. دکتر شفیعی نوشتهاست…
#منسوبات_مولوی (۸)
چه تدبیر ای مسلمانان؟! که من خود را نمیدانم
نه ترسا، نه یهودی، من نه گبرم، نه مسلمانم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۳.
#منسوبات_مولوی (۸)
@ghazalshermahdishabani
چه تدبیر ای مسلمانان؟! که من خود را نمیدانم
نه ترسا، نه یهودی، من نه گبرم، نه مسلمانم
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۳.
#منسوبات_مولوی (۸)
@ghazalshermahdishabani
#منسوبات_مولوی (۹)
من آنروز بودم که اسما نبود
نشان از وجود مسما نبود
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۴.
#منسوبات_مولوی (۹)
@ghazalshermahdishabani
من آنروز بودم که اسما نبود
نشان از وجود مسما نبود
غزلیات شمس تبریز (گزیده دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی) مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۸۸: ج ۲، بخش منسوبات: ص ۱۰۷۴.
#منسوبات_مولوی (۹)
@ghazalshermahdishabani