غزلشعر
حتما تا الان ویدیوی مصاحبه با این نابغه ۱۰ ساله رو که در ایران ۱۶ تا اختراع کرده و از طرف تسلا و ولوو دعوت به همکاری شده دیدید (اگه ندیدید در بخش کامنت گذاشتم). یکی از دوستانم پاسخی زیبا (البته با لحن کمی تند) نوشته که عیناً براتون اینجا میذارم: «این پسر…
گویا این مطلب از کانال بیدارباش حذف شده. جهت دیدن کلیپ و بازخوردها این کلیدواژهها را در اینترنت جستوجو کنید: نابغه ده ساله | حالا خورشید | حسین عطایی | تکذیب | نوبخت
فرود آمدم از بهشتت در این باغِ ویران خدایا
فرود آمدم تا نباشم جدا زین اسیران خدایا
مگر این فراموشخانه به زیر نگین شما نیست؟
که کس حسب حالی نپرسید از این گوشهگیران خدایا
بهجز سایههای ابوالهول، در این لوحِ وحشت عیان نیست
چه خشت و چه آیینه پیشِ جوانان و پیران خدایا
به باغ جهانت چه بندم دلی را که بسیار دیدهست
که حتی بهار جنانت پر است از کویران خدایا
پشیمانم از زر شدنها مرا آن مسی کن که بودم
به خود بازگردان مرا وُ ز غیرم بمیران خدایا
گُنه قند و ابنای آدم شکربند، آیا روا بود
در آن لوح، دوزخ نوشتن بر این ناگزیران خدایا؟
جهانت قفس بود و این را پذیرفته بودیم اما
نه همبندیِ روبهان بود سزاوارِ شیران خدایا
گرفتم بهشت است اینجا ولی کو پسند دل ما
چه داری بگویی تو آیا به دوزخضمیران خدایا؟
اگر دیگران خوب، من بد، مرا ای بزرگِ سرآمد
به دلناپذیری جدا کن از این دلپذیران خدایا
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
فرود آمدم تا نباشم جدا زین اسیران خدایا
مگر این فراموشخانه به زیر نگین شما نیست؟
که کس حسب حالی نپرسید از این گوشهگیران خدایا
بهجز سایههای ابوالهول، در این لوحِ وحشت عیان نیست
چه خشت و چه آیینه پیشِ جوانان و پیران خدایا
به باغ جهانت چه بندم دلی را که بسیار دیدهست
که حتی بهار جنانت پر است از کویران خدایا
پشیمانم از زر شدنها مرا آن مسی کن که بودم
به خود بازگردان مرا وُ ز غیرم بمیران خدایا
گُنه قند و ابنای آدم شکربند، آیا روا بود
در آن لوح، دوزخ نوشتن بر این ناگزیران خدایا؟
جهانت قفس بود و این را پذیرفته بودیم اما
نه همبندیِ روبهان بود سزاوارِ شیران خدایا
گرفتم بهشت است اینجا ولی کو پسند دل ما
چه داری بگویی تو آیا به دوزخضمیران خدایا؟
اگر دیگران خوب، من بد، مرا ای بزرگِ سرآمد
به دلناپذیری جدا کن از این دلپذیران خدایا
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
فرود آمدم از بهشتت در این باغِ ویران خدایا فرود آمدم تا نباشم جدا زین اسیران خدایا مگر این فراموشخانه به زیر نگین شما نیست؟ که کس حسب حالی نپرسید از این گوشهگیران خدایا بهجز سایههای ابوالهول، در این لوحِ وحشت عیان نیست چه خشت و چه آیینه پیشِ جوانان و…
وزن این غزل چنین است:
فعولن فعولن فعولن دوبار.
در روش ابوالحسن نجفی در میانهٔ مصراع اینگونه اوزان ششرکنی اگر شاعر از اختیار هجای کشیده استفاده کرده باشد، وزن دوری است از نوع متفقالارکان. همچنان که در مقاله حاصل عمر گفتهایم ایشان معتقد به دو نوع دوریاند: متناوبالارکان که معروفاند و متفقالارکان مانند فاعلاتن فاعلن دوبار، فعلاتن فعلن دوبار و امثالهم.
فعولن فعولن فعولن دوبار.
در روش ابوالحسن نجفی در میانهٔ مصراع اینگونه اوزان ششرکنی اگر شاعر از اختیار هجای کشیده استفاده کرده باشد، وزن دوری است از نوع متفقالارکان. همچنان که در مقاله حاصل عمر گفتهایم ایشان معتقد به دو نوع دوریاند: متناوبالارکان که معروفاند و متفقالارکان مانند فاعلاتن فاعلن دوبار، فعلاتن فعلن دوبار و امثالهم.
و گفت: اگر دوزخ مرا بخشند، هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشقْ خودْ او را صد بار سوختهاست.
سائلی گفت: اگر آن عاشق را جرم بسیار بود، او را نسوزی؟
گفت: نی، که آن جرم به اختیار نبودهاست، که کار عاشقان اضطراری بوَد نه اختیاری.
#تذکرةالاولیاء #عطار
ذکر یحیی معاذ رازی
@ghazalshermahdishabani
سائلی گفت: اگر آن عاشق را جرم بسیار بود، او را نسوزی؟
گفت: نی، که آن جرم به اختیار نبودهاست، که کار عاشقان اضطراری بوَد نه اختیاری.
#تذکرةالاولیاء #عطار
ذکر یحیی معاذ رازی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from مجله و انتشارات هنر موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
غزلشعر
سربهزیر و ساکت و بیدستوپا میرفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد #قیصر_امینپور قافیه صوتی که امروزه رایج هم شده میتواند حتی فقط هممخرج باشد. در اینجا شاعر از ظرفیت صوتی هممخرجی د و ت بهره برده و به بهانه حواسپرتی پرت را با درد و زرد و گرد…
#قافیه_صوتی
مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم «لا تذرنی فرداً»* آمد
#حافظ #مثنوی «آهوی وحشی»
* بخشی از آیهٔ ۸۹ انبیاء
وز ملک هم بایدم جَستن ز جو
«کلُ شیءٍ هالکْ الّا وجهُهُ»*
#مولوی #مثنوی / دفتر سوم
* بخشی از آیهٔ ۸۸ قصص
@ghazalshermahdishabani
مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم «لا تذرنی فرداً»* آمد
#حافظ #مثنوی «آهوی وحشی»
* بخشی از آیهٔ ۸۹ انبیاء
وز ملک هم بایدم جَستن ز جو
«کلُ شیءٍ هالکْ الّا وجهُهُ»*
#مولوی #مثنوی / دفتر سوم
* بخشی از آیهٔ ۸۸ قصص
@ghazalshermahdishabani
#نوآوری_در_رباعی #مولوی
✅ هنجارگریزی مولانا در کاربرد ردیف و قافیه در رباعیات
مولانا در ردیفها و قوافی رباعیات خود نیز همانند غزلیات، دست به هنجارگریزیها و سنّتشکنیهای بسیار میزند.
الف. با آنکه در ردیف، اصل آن است که کلمات ردیف دقیقاً همانند هم تکرار شوند، امّا در میان رباعیات مولانا نمونههایی مشاهده میشود که او وجود قافیه را در یکی از دو بیت رباعی نادیده گرفته، فقط به آوردن ردیف اکتفا میکند. در این موارد، ردیف نقش کامل موسیقی کناری، یعنی هم قافیه و هم ردیف را ایفا میکند؛ مثلاً در رباعیهای زیر میبینیم که بیت دوم فقط ردیف دارد و قافیهای در آن دیده نمیشود:
گر آب حیات خوشگواری ای خواب
امشب برِ ما کار نداری ای خواب
گر با عدد موی سر توست امشب
یکسر نبری و سر نخارم ای خواب
(رباعی 107)
مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بیسروپای دستگیری دارد
من بیسر و بیپای توام دستم گیر
(رباعی 919)
ماییم که دل ز جسم و گوهر کندیم
مهر از فلک و جهان اغبر کندیم
از کبر جهان سبیل خود میمالید
از دولت دل سبلت او را کندیم
(رباعی 1323)
ب. یا در رباعی زیر که بیت اوّل، فقط ردیف دارد؛ امّا همین ردیف در بیت دوم تبدیل به قافیه میشود:
آواز سرافیل طرب میرسدم
از خاک فنا به آسمان میرسدم
کس را خبری نیست که بر من چه رسید
زآن بیخبری که بیخبر میکشدم
(رباعی 1119)
مولانا علاوه بر موارد ذکرشده، در چند رباعی دیگر (رباعیهای 219، 245، 250، 337 و 1748) نیز این شیوه را به کار میگیرد.
پ. مولوی گاه رباعی را در مصرع اوّل بدون ردیف میآورد؛ امّا همان قافیهٔ مصرع دوم را در بیت بعد تبدیل به ردیف میکند:
تو هیچ نهای و هیچ تو به ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گویی که مرا نیست بهجز خاک به دست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
(رباعی 616)
از درد چو جان تو به فریاد آید
آنگه ز خدای عالمت یاد آید
واللّه که گر داد کنی داد آید
ور عشوه دهی یاد تو در یاد آید
(رباعی 519)
اینگونه کاربرد قافیه و ردیف در رباعیهای 285، 716، 1288، 1297 و 1360 نیز مشاهده میشود.
ت. گاه برعکس مورد بالا، در برخی از رباعیها، بیت اوّل را مردّف میآورد؛ امّا همان کلمهٔ ردیف را در مقایسه با بیت دوم به قافیه مبدّل میکند:
امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست
میگردم تا به صبح در خانهٔ دوست
زیرا که به هر صبوح موسوم شدهست
کاین کاسهٔ سر به دست پیمانهٔ اوست
(رباعی 171)
گویند مرا که «این همه درد چراست؟
وین نعره و آواز و رخ زرد چراست؟»
گویم که «چنین مگو که این کار خطاست
رو روی مهش ببین» و مشکل برخاست
(رباعی 401)
ث. از دیگر کارهای شگفت مولانا در کاربرد ردیف و قافیه آن است که در یکی از رباعیها ردیف ابتدا کوتاه آمده و در بیت بعدی به صورت طولانیتری تکرار شدهاست:
از حاصل کار این جهانی کردن
میکن ز بهی آنچه توانی کردن
زیرا همه عمرت به دمی موقوف است
پیداست به یک دم چه توانی کردن
(رباعی 1389)
در این رباعی، مصدر «کردن» به عنوان ردیف ذکر شدهاست و دو کلمهٔ «جهانی و توانی» قافیه هستند؛ امّا در بیت بعدی «توانی کردن» در جایگاه ردیف آمدهاست.
✅ امتزاج قافیه و ردیف در رباعیات مولانا
گاه در رباعیات مولانا قافیه و ردیف در هم آمیخته میشوند. این همان هنر و ابتکار شاعرانهای است که در بدایعالافکار از آن با عنوان «امتزاج» یاد میشود: «امتزاج در لغت آمیختن است و در اصطلاح آن است که ردیف و قافیه را به هم ممتزج سازند» (واعظ کاشفی سبزواری، 1369: 188). این شیوهٔ بهکارگیری ردیف و قافیه نوعی هنجارگریزی شمرده میشود و اگر شاعر بتواند چنین خلّاقیّتی از خود نشان بدهد، شعر را زیباتر میکند. به قافیه و ردیفی که به این شیوه ساخته شوند، ردیف یا قافیهٔ «معموله» (رک: محسنی، 1382: 70) هم میگویند:
دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست
یا جان فرشته است یا روح پریست
مردهست هر آنکه بی چنین روح بزیست
بیاو بهخبر بودن از بیخبریست
(رباعی 335)
روز آمد و غوغای تو در بر دارد
شب آمد و سودای تو در سر دارد
کار شب و روز نیست این کار من است
کی دو خر لنگ بار من بردارد؟!
(رباعی 713)
ای دل تو اگر هزار دلبر داری
شرط آن نبوَد که دل ز ما برداری
گر دل داری که دل ز ما برداری
از یار نوت مباد برخورداری
(رباعی 1729)
این شگرد را مولانا در رباعیهای زیر نیز به کار میبندد: 192، 271، 286، 383، 393، 401، 425، 884، 920، 938، 1432 و 1523.
#نوآوری_در_رباعی #مولوی
#هنجارگریزی #ابداع #خلاقیت
منبع در پست بعدی 👇
@ghazalshermahdishabani
✅ هنجارگریزی مولانا در کاربرد ردیف و قافیه در رباعیات
مولانا در ردیفها و قوافی رباعیات خود نیز همانند غزلیات، دست به هنجارگریزیها و سنّتشکنیهای بسیار میزند.
الف. با آنکه در ردیف، اصل آن است که کلمات ردیف دقیقاً همانند هم تکرار شوند، امّا در میان رباعیات مولانا نمونههایی مشاهده میشود که او وجود قافیه را در یکی از دو بیت رباعی نادیده گرفته، فقط به آوردن ردیف اکتفا میکند. در این موارد، ردیف نقش کامل موسیقی کناری، یعنی هم قافیه و هم ردیف را ایفا میکند؛ مثلاً در رباعیهای زیر میبینیم که بیت دوم فقط ردیف دارد و قافیهای در آن دیده نمیشود:
گر آب حیات خوشگواری ای خواب
امشب برِ ما کار نداری ای خواب
گر با عدد موی سر توست امشب
یکسر نبری و سر نخارم ای خواب
(رباعی 107)
مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بیسروپای دستگیری دارد
من بیسر و بیپای توام دستم گیر
(رباعی 919)
ماییم که دل ز جسم و گوهر کندیم
مهر از فلک و جهان اغبر کندیم
از کبر جهان سبیل خود میمالید
از دولت دل سبلت او را کندیم
(رباعی 1323)
ب. یا در رباعی زیر که بیت اوّل، فقط ردیف دارد؛ امّا همین ردیف در بیت دوم تبدیل به قافیه میشود:
آواز سرافیل طرب میرسدم
از خاک فنا به آسمان میرسدم
کس را خبری نیست که بر من چه رسید
زآن بیخبری که بیخبر میکشدم
(رباعی 1119)
مولانا علاوه بر موارد ذکرشده، در چند رباعی دیگر (رباعیهای 219، 245، 250، 337 و 1748) نیز این شیوه را به کار میگیرد.
پ. مولوی گاه رباعی را در مصرع اوّل بدون ردیف میآورد؛ امّا همان قافیهٔ مصرع دوم را در بیت بعد تبدیل به ردیف میکند:
تو هیچ نهای و هیچ تو به ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گویی که مرا نیست بهجز خاک به دست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
(رباعی 616)
از درد چو جان تو به فریاد آید
آنگه ز خدای عالمت یاد آید
واللّه که گر داد کنی داد آید
ور عشوه دهی یاد تو در یاد آید
(رباعی 519)
اینگونه کاربرد قافیه و ردیف در رباعیهای 285، 716، 1288، 1297 و 1360 نیز مشاهده میشود.
ت. گاه برعکس مورد بالا، در برخی از رباعیها، بیت اوّل را مردّف میآورد؛ امّا همان کلمهٔ ردیف را در مقایسه با بیت دوم به قافیه مبدّل میکند:
امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست
میگردم تا به صبح در خانهٔ دوست
زیرا که به هر صبوح موسوم شدهست
کاین کاسهٔ سر به دست پیمانهٔ اوست
(رباعی 171)
گویند مرا که «این همه درد چراست؟
وین نعره و آواز و رخ زرد چراست؟»
گویم که «چنین مگو که این کار خطاست
رو روی مهش ببین» و مشکل برخاست
(رباعی 401)
ث. از دیگر کارهای شگفت مولانا در کاربرد ردیف و قافیه آن است که در یکی از رباعیها ردیف ابتدا کوتاه آمده و در بیت بعدی به صورت طولانیتری تکرار شدهاست:
از حاصل کار این جهانی کردن
میکن ز بهی آنچه توانی کردن
زیرا همه عمرت به دمی موقوف است
پیداست به یک دم چه توانی کردن
(رباعی 1389)
در این رباعی، مصدر «کردن» به عنوان ردیف ذکر شدهاست و دو کلمهٔ «جهانی و توانی» قافیه هستند؛ امّا در بیت بعدی «توانی کردن» در جایگاه ردیف آمدهاست.
✅ امتزاج قافیه و ردیف در رباعیات مولانا
گاه در رباعیات مولانا قافیه و ردیف در هم آمیخته میشوند. این همان هنر و ابتکار شاعرانهای است که در بدایعالافکار از آن با عنوان «امتزاج» یاد میشود: «امتزاج در لغت آمیختن است و در اصطلاح آن است که ردیف و قافیه را به هم ممتزج سازند» (واعظ کاشفی سبزواری، 1369: 188). این شیوهٔ بهکارگیری ردیف و قافیه نوعی هنجارگریزی شمرده میشود و اگر شاعر بتواند چنین خلّاقیّتی از خود نشان بدهد، شعر را زیباتر میکند. به قافیه و ردیفی که به این شیوه ساخته شوند، ردیف یا قافیهٔ «معموله» (رک: محسنی، 1382: 70) هم میگویند:
دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست
یا جان فرشته است یا روح پریست
مردهست هر آنکه بی چنین روح بزیست
بیاو بهخبر بودن از بیخبریست
(رباعی 335)
روز آمد و غوغای تو در بر دارد
شب آمد و سودای تو در سر دارد
کار شب و روز نیست این کار من است
کی دو خر لنگ بار من بردارد؟!
(رباعی 713)
ای دل تو اگر هزار دلبر داری
شرط آن نبوَد که دل ز ما برداری
گر دل داری که دل ز ما برداری
از یار نوت مباد برخورداری
(رباعی 1729)
این شگرد را مولانا در رباعیهای زیر نیز به کار میبندد: 192، 271، 286، 383، 393، 401، 425، 884، 920، 938، 1432 و 1523.
#نوآوری_در_رباعی #مولوی
#هنجارگریزی #ابداع #خلاقیت
منبع در پست بعدی 👇
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#نوآوری_در_رباعی #مولوی ✅ هنجارگریزی مولانا در کاربرد ردیف و قافیه در رباعیات مولانا در ردیفها و قوافی رباعیات خود نیز همانند غزلیات، دست به هنجارگریزیها و سنّتشکنیهای بسیار میزند. الف. با آنکه در ردیف، اصل آن است که کلمات ردیف دقیقاً همانند…
@ghazalshermahdishabani رباعی.pdf
231.2 KB
موسیقی کناری (ردیف و قافیه) در رباعیات مولانا | نویسندگان: محمدرضا صالحی مازندرانی؛ پروین گلیزاده؛ نصرالله امامی؛ سعاد سواری | مجله فنون ادبی
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
مثل قارچ زاده نشدم بیپدرومادر اما مثل قارچ نمو کردم ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم؛ هر جا نَمی بود، به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند، من نمو کردم...
#صمد_بهرنگی
صمد چهرهٔ حیرتانگیز تعهد بود. تعهدی که بهحق میباید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: غول تعهد! هیولای تعهد! چرا که هیچچیز در هیچ دور و زمانهای همچون تعهد روشنفکران وهنرمندان جامعه خوفانگیز و آسایشبرهمزن و خانهخرابکن کژیها و کاستیها نیست.
چرا که تعهد اژدهایی است که گرانبهاترین گنج عالم را پاس میدارد. گنجی که نامش آزادی و حق حیات ملتها است و این اژدهای پاسدار میباید از دسترس مرگ دور بماند تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیان دور بدارد. میباید اژدهایی باشد بیمرگ و بیآشتی و بدینسبب میباید هزار سر داشته باشد و یک سودا. اما اگر یک سرش باشد و هزار سودا، چون مرگ بر او بتازد، گنج بیپاسدار میمانَد.
صمد سری از این هیولا بود و کاش، کاش این هیولا از آنگونه سر، هزار میداشت؛ هزاران میداشت!
#احمد_شاملو
از کتاب
«صمد بهرنگی با موجهای ارس به دریا پیوست»
@ghazalshermahdishabani
۲ تیر زادروز #صمد_بهرنگی
یادش گرامی.
#صمد_بهرنگی
صمد چهرهٔ حیرتانگیز تعهد بود. تعهدی که بهحق میباید با مضاف غول و هیولا توصیف شود: غول تعهد! هیولای تعهد! چرا که هیچچیز در هیچ دور و زمانهای همچون تعهد روشنفکران وهنرمندان جامعه خوفانگیز و آسایشبرهمزن و خانهخرابکن کژیها و کاستیها نیست.
چرا که تعهد اژدهایی است که گرانبهاترین گنج عالم را پاس میدارد. گنجی که نامش آزادی و حق حیات ملتها است و این اژدهای پاسدار میباید از دسترس مرگ دور بماند تا آن گنج عظیم را از دسترس تاراجیان دور بدارد. میباید اژدهایی باشد بیمرگ و بیآشتی و بدینسبب میباید هزار سر داشته باشد و یک سودا. اما اگر یک سرش باشد و هزار سودا، چون مرگ بر او بتازد، گنج بیپاسدار میمانَد.
صمد سری از این هیولا بود و کاش، کاش این هیولا از آنگونه سر، هزار میداشت؛ هزاران میداشت!
#احمد_شاملو
از کتاب
«صمد بهرنگی با موجهای ارس به دریا پیوست»
@ghazalshermahdishabani
۲ تیر زادروز #صمد_بهرنگی
یادش گرامی.
Forwarded from مجله و انتشارات هنر موسیقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت ۲ تیر زادروز صمد بهرنگی
«باغ بهرنگ»
آهنگ بابک #بیات
آواز سیمین قدیری
🔸 این آهنگ برای بزرگداشت #صمد_بهرنگی با اشاره به عناوین دستنوشتههای او ساخته و اجرا شده است.
@honaremusighimag
«باغ بهرنگ»
آهنگ بابک #بیات
آواز سیمین قدیری
🔸 این آهنگ برای بزرگداشت #صمد_بهرنگی با اشاره به عناوین دستنوشتههای او ساخته و اجرا شده است.
@honaremusighimag
عیوب قافیه؛ عروض و قافیه پیشدانشگاهی، ۱۳۸۸، صفحه ۱۲.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ عروض و قافیه پیشدانشگاهی، ۱۳۸۸، صفحه ۱۳.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، چاپ دوم از ویرایش چهارم، نشر میترا، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۱.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، چاپ دوم از ویرایش چهارم، نشر میترا، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۲.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، چاپ دوم از ویرایش چهارم، نشر میترا، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، چاپ دوم از ویرایش چهارم، نشر میترا، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۴.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
عیوب قافیه؛ آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، چاپ دوم از ویرایش چهارم، نشر میترا، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۵.
@ghazalshermahdishabani
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
عیوب #قافیه در شعر پارسی ۱. اِقوا: هرگاه در هجای قافیه، همسانی مصوت بر خلاف قاعده رعایت نشود، عیب اِقواست. مثال: نشسته به یک دست او زردهُشت که با زند و اُست آمده از بهِشت فردوسی (اُست مخفف اوستاست، زند تفسیر اوستاست) هجای قافیه: هُشت، هِشت ۲. اِکفا: اکفا…
عکسهای بالا در تکمیل این پست 👇
www.tg-me.com/ghazalshermahdishabani/5224
www.tg-me.com/ghazalshermahdishabani/5224
Telegram
غزلشعر
عیوب #قافیه در شعر پارسی
۱. اِقوا: هرگاه در هجای قافیه، همسانی مصوت بر خلاف قاعده رعایت نشود، عیب اِقواست. مثال:
نشسته به یک دست او زردهُشت
که با زند و اُست آمده از بهِشت
فردوسی
(اُست مخفف اوستاست، زند تفسیر اوستاست)
هجای قافیه: هُشت، هِشت
۲. اِکفا: اکفا…
۱. اِقوا: هرگاه در هجای قافیه، همسانی مصوت بر خلاف قاعده رعایت نشود، عیب اِقواست. مثال:
نشسته به یک دست او زردهُشت
که با زند و اُست آمده از بهِشت
فردوسی
(اُست مخفف اوستاست، زند تفسیر اوستاست)
هجای قافیه: هُشت، هِشت
۲. اِکفا: اکفا…
حیف است حرف عشق ز ما نشنود کسی
بوی گل از نسیم صبا نشنود کسی
از بتپرست، وقت تماشای حسن تو
حرفی به غیر نام خدا نشنود کسی
#صائب
@ghazalshermahdishabani
این عبارت «نام خدا» را شبهجمله هم میتوان گرفت در معنی ما شاء الله مانند بنامیزد [به نام ایزد]، باسم الله، یا رب، خدای من و ...
بوی گل از نسیم صبا نشنود کسی
از بتپرست، وقت تماشای حسن تو
حرفی به غیر نام خدا نشنود کسی
#صائب
@ghazalshermahdishabani
این عبارت «نام خدا» را شبهجمله هم میتوان گرفت در معنی ما شاء الله مانند بنامیزد [به نام ایزد]، باسم الله، یا رب، خدای من و ...