ما را نه زریست، نی نثارِ سیمی
جز تحفۀ عجزِ بندگی، تقدیمی
چون شاخِ گلی که خم شود پیشِ نسیم
از دوست سلامی و ز ما تسلیمی!
#بیدل_دهلوی
جز تحفۀ عجزِ بندگی، تقدیمی
چون شاخِ گلی که خم شود پیشِ نسیم
از دوست سلامی و ز ما تسلیمی!
#بیدل_دهلوی
ای صورت و معنی از تو در جلوهگری
اعجازی و سِحری، چه قیامتاثری!
مژگان بندم، تویی چمنزار خیال
ور چشم گشایم، تو بهارِ نظری
#بیدل_دهلوی
اعجازی و سِحری، چه قیامتاثری!
مژگان بندم، تویی چمنزار خیال
ور چشم گشایم، تو بهارِ نظری
#بیدل_دهلوی
بیدل! نازش نفس دمیدهست به من
افسون نگاه او تنیدهست به من
گرم است بساط خاک از پرتو مهر
گر من نرسیدم، او رسیدهست به من
#بیدل_دهلوی
افسون نگاه او تنیدهست به من
گرم است بساط خاک از پرتو مهر
گر من نرسیدم، او رسیدهست به من
#بیدل_دهلوی
هر بوالهوس از ننگ نیاید بیرون
هر آینه از زنگ نیاید بیرون
هر دل ندهد خبر ز کیفیّتِ عشق
این شعله ز هر سنگ نیاید بیرون
#بیدل_دهلوی
هر آینه از زنگ نیاید بیرون
هر دل ندهد خبر ز کیفیّتِ عشق
این شعله ز هر سنگ نیاید بیرون
#بیدل_دهلوی
بیدل! به طلب همنفسی پیدا کن
گر عشق نباشد، هوسی پیدا کن
تنهایی آب میکُند زَهرۀ سنگ
ای بیکس جاوید، کسی پیدا کن
#بیدل_دهلوی
گر عشق نباشد، هوسی پیدا کن
تنهایی آب میکُند زَهرۀ سنگ
ای بیکس جاوید، کسی پیدا کن
#بیدل_دهلوی
هر سویی بود جهد یکسو گشتن
دریا میخواست چشمه و جو گشتن
سیر و سفر سایه به نور انجامید
ما هم از خود رویم تا او گشتن
#بیدل_دهلوی
دریا میخواست چشمه و جو گشتن
سیر و سفر سایه به نور انجامید
ما هم از خود رویم تا او گشتن
#بیدل_دهلوی
آب آرزو نداشت به غیر از روان شدن
دریا غمی نداشت بهجز آسمان شدن
میخواست بال و پر زدن از خویشتن قفس
چندانکه «تن» رها شدن از «خویش» و جان شدن
آهن به فکر تیغ شدن بود و برگزید
در رنجبوتههای زمان، امتحان شدن
تاوان «آشیانه به دوشی» نوشته داشت
همچون نسیم در چمن گل، چمان شدن
آنان که کینهور به گروه بدی زدند
قصدی نداشتند بهجز مهربان شدن
باران من! گداییِ هر قطرۀ تو را
باید نخست در صف دریادلان شدن
با خاک، آرزوی قدح گشتن است و بس
وآنگه برای جرعهای از تو دهان شدن!
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
دریا غمی نداشت بهجز آسمان شدن
میخواست بال و پر زدن از خویشتن قفس
چندانکه «تن» رها شدن از «خویش» و جان شدن
آهن به فکر تیغ شدن بود و برگزید
در رنجبوتههای زمان، امتحان شدن
تاوان «آشیانه به دوشی» نوشته داشت
همچون نسیم در چمن گل، چمان شدن
آنان که کینهور به گروه بدی زدند
قصدی نداشتند بهجز مهربان شدن
باران من! گداییِ هر قطرۀ تو را
باید نخست در صف دریادلان شدن
با خاک، آرزوی قدح گشتن است و بس
وآنگه برای جرعهای از تو دهان شدن!
#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
تا کی به غبار وهم، پنهان گشتن؟
زین بیش نقاب جلوه نتوان گشتن
ای سایه، ز خویش، چشمپوشیدنِ توست
در کسوتِ آفتاب، عریان گشتن
#بیدل_دهلوی
زین بیش نقاب جلوه نتوان گشتن
ای سایه، ز خویش، چشمپوشیدنِ توست
در کسوتِ آفتاب، عریان گشتن
#بیدل_دهلوی
از می به رگ تاک، سراغیست نهان
از گل به کف ریشه، ایاغیست نهان
غافل مگذر ز معنی بدر و هلال
در هر پرِ پروانه چراغیست نهان
#بیدل_دهلوی
از گل به کف ریشه، ایاغیست نهان
غافل مگذر ز معنی بدر و هلال
در هر پرِ پروانه چراغیست نهان
#بیدل_دهلوی
از موج سراب، آب خوردن نتوان
می در قدح حباب خوردن نتوان
از خوان فلک به وهم قانع میباش
قرص مه و آفتاب خوردن نتوان
#بیدل_دهلوی
می در قدح حباب خوردن نتوان
از خوان فلک به وهم قانع میباش
قرص مه و آفتاب خوردن نتوان
#بیدل_دهلوی
14021130045.pdf
1.2 MB
مقدمه کتاب
آهنگ ضربالمثلها
پژوهشی در وزن ضربالمثلها
تأليف مهدی شعبانی
نشر نیش. ۱۴۰۲. ۷۵ صفحه.
معرفی بیش از صد وزن نادر.
کتابی مناسب نوجویان وزن شعر.
@ghazalshermahdishabani
@Nish_pub
آهنگ ضربالمثلها
پژوهشی در وزن ضربالمثلها
تأليف مهدی شعبانی
نشر نیش. ۱۴۰۲. ۷۵ صفحه.
معرفی بیش از صد وزن نادر.
کتابی مناسب نوجویان وزن شعر.
@ghazalshermahdishabani
@Nish_pub
دی سیر خیال این گلستان کردیم
محو تو شدیم و گل به دامان کردیم
وا شد مژهای که همچو بال طاووس
ایجاد هزار چشم حیران کردیم
#بیدل_دهلوی
محو تو شدیم و گل به دامان کردیم
وا شد مژهای که همچو بال طاووس
ایجاد هزار چشم حیران کردیم
#بیدل_دهلوی
تا گردشِ چشمت به تأمل دیدم
در دست خیال، ساغر مُل دیدم
هرگاه چو غنچه در حدیث لعلت
لب وا کردم، دهن پر از گُل دیدم
#بیدل_دهلوی
در دست خیال، ساغر مُل دیدم
هرگاه چو غنچه در حدیث لعلت
لب وا کردم، دهن پر از گُل دیدم
#بیدل_دهلوی
هرچند کمر به عزمِ راحت بستم
در هیچ مکان گَردِ تپش نشکستم
چون طائرِ وحشتزده بر آتش و آب
صد بار فرود آمدم و ننشستم
#بیدل_دهلوی
در هیچ مکان گَردِ تپش نشکستم
چون طائرِ وحشتزده بر آتش و آب
صد بار فرود آمدم و ننشستم
#بیدل_دهلوی
عارف به تماشای چمنزار کمال
جز در قفس دلْ نگشاید پر و بال
هرچند ز امواج، قدم بردارد
از خویش برون رفتن دریاست، محال
#بیدل_دهلوی
جز در قفس دلْ نگشاید پر و بال
هرچند ز امواج، قدم بردارد
از خویش برون رفتن دریاست، محال
#بیدل_دهلوی
تا در کف نیستی عنانم دادند
از کشمکش جهان امانم دادند
چون شمع سراغِ عافیت میجستم
زیر قدم خویش نشانم دادند
#بیدل_دهلوی
از کشمکش جهان امانم دادند
چون شمع سراغِ عافیت میجستم
زیر قدم خویش نشانم دادند
#بیدل_دهلوی
ز نور عالم امکان، گر انتخاب گزینم
چرا تو را نگزینم که آفتاب گزینم؟
چراغ عشرت این بزم بیتو نور ندارد
مگر در آتشی افتم که ماهتاب گزینم
ز حرص، چند کشم انتظار مخمل و دیبا
روم به سایهٔ دیوار فقر و خواب گزینم
گذشتهاست ز هم کاروان محمل فرصت
درنگ کو که من بیخبر شتاب گزینم؟
فلک اگر دهدم اختیار عزت و خواری
به گنج پا زنم و یک دل خراب گزینم
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
چرا تو را نگزینم که آفتاب گزینم؟
چراغ عشرت این بزم بیتو نور ندارد
مگر در آتشی افتم که ماهتاب گزینم
ز حرص، چند کشم انتظار مخمل و دیبا
روم به سایهٔ دیوار فقر و خواب گزینم
گذشتهاست ز هم کاروان محمل فرصت
درنگ کو که من بیخبر شتاب گزینم؟
فلک اگر دهدم اختیار عزت و خواری
به گنج پا زنم و یک دل خراب گزینم
#بیدل
@ghazalshermahdishabani