Telegram Web Link
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است 
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را 
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است 
وگر دست ِ محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت 
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است، آی!
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!
منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم 
منم من، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور 
منم، دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور 
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم 
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم 
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست 
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است 
من امشب آمده‌ستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده‌است این، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است
و قندیل سپهر تنگ‌میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نُه‌توی ِ مرگ‌اندود، پنهان است
حریفا! رو، چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست‌ها پنهان،
نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین،
درختان اسکلت‌های بلورآجین
زمین دل‌مرده، سقفِ آسمان کوتاه،
غبارآلوده مهر و ماه،
زمستان است

#مهدی_اخوان_ثالث
تهران، دی‌ماه ۱۳۳۴
@mehdiakhavansaless
Forwarded from غزل‌شعر
نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپردۀ گل نعره‌زنان خواهد شد

گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایهٔ نقد بقا را که ضَمان خواهد شد؟

ماه شعبان منه از دست قدح، کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد

#حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد

@ghazalshermahdishabani
ای آن‌که غمگنیّ و سزاواری
وندر نهان، سرشک همی‌باری
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتی‌ست، کی پذیرد همواری؟!
آزار بیش بینی زین گردون
گر تو به هر بهانه بیازاری
گویی گماشته‌ست بلایی او
بر هر که تو بر او دل بگماری
ابری پدید نی و کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری!
فرمان کنی و یا نکنی، ترسم
بر خویشتن ظفر ندهی باری!
تا بشکنی سپاه غمان بر دل
آن به که می بیاری و بگساری
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگ‌مردی و سالاری

#رودکی (؟۲۴۴ _ ۳۲۹)
@ghazalshermahdishabani
Ba Sad Hezar
Mohsen Namjoo
ای آن‌که غمگنیّ و سزاواری
وندر نهان، سرشک همی‌باری
مُستی* مکن که ننگرد او مُستی
زاری مکن که نشنود او زاری
رفت آن‌که رفت و آمد آن کآمد
کی رفته را به‌زاری بازآری؟
با صدهزار مردم، تنهایی
بی‌ صدهزار مردم، تنهایی
#رودکی #نامجو
* شکایت
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزل‌شعر (مهدی شعبانی)
زآن باده که در میکدۀ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش!

#حافظ
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزل‌شعر (مهدی شعبانی)
زآن میِ عشق کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است، بیاور جامی

#حافظ
@ghazalshermahdishabani
غزل‌شعر
@ghazalshermahdishabani (2).pdf
حیدربابایه سلام ...

بایرامیدی، گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قیز، بیگ جوْرابی توْخوردی
هرکس شالین بیر باجادان سوْخوردی
آی نه گؤزل قایدادی شال ساللاماق!
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق!

نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود
جورابِ یار بافته در دستِ یار بود
آویخته ز روزنه‌ها شال‌ها فرود
این رسم شال و روزنه خود رسم محشری‌ست!
عیدی به شالِ نامزدان چیز دیگری‌ست!

شال ایسته‌دیم منده ائوده آغلادیم
بیر شال آلیب، تئز بئلیمه باغلادیم
غلام گیله قاشدیم، شالی ساللادیم
فاطمه‌خالا منه جوراب باغلادی
خان‌ننه‌می یادا سالیب، آغلادی

با گریه خواستم که همان شب روم به بام
شالی گرفته بستم و رفتم به وقتِ شام
آویخته ز روزنه خانه غُلام
جوراب بست و دیدمش آن شب ز روزنه
بگریست خاله فاطمه با یاد خانْ‌ننه

حیدربابا، میرزَممدین باخچاسی
باخچالارین تورشاشیرین آلچاسی
گلینلرین دوْزمه لری، تاخچاسی
هی دوْزوْلر گؤزلریمین رفینده
خیمه وورار خاطره‌لر صفینده

در باغ‌های میرزمحمد ز شاخسار
آلوچه‌های سبز و تُرش، همچو گوشوار
وآن چیدنی به تاقچه‌ها اندر آن دیار
صف بسته‌اند و بر رفِ چشمم نشسته‌اند
صف‌ها به خط خاطره‌ام خیمه بسته‌اند

#حیدربابا #شهریار
ترجمه #بهروز_ثروتیان
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from تبادل و معرفی کتاب (مهدی شعبانی)
#فرهنگ_بیدل (دوجلدی)
تألیف و تدوین: عبدالوهاب فایز
صفحه‌آرایی: محمدکاظم کاظمی
کابل، نشر امیری، ۱۴۰۲.
[email protected]
amiripublications.com
سفارش:
تلفن کابل:
+93744440009
تلفن کانادا:
+14036061424
تلفن تهران:
+989046525640
(تهران، انقلاب، پاساژ فروزنده، پلاک ۴۰۴، آقای کریمی)
#معرفی_کتاب
@books_exchange1
پیشیه هفت سین در ایران (1).pdf
288.5 KB
پیشینه هفت‌سین در ایران
مجید دهقانی، مجله بخارا
نوروز ۱۳۹۸
@world_of_iranology
Forwarded from غزل‌شعر (مهدی شعبانی)
#بهارانه
#منوچهری

کرده گلو پُر ز باد، قُمریِ سِنجاب‌پوش
کبکْ فروریخته، مُشک به سوراخِ گوش
بلبلَکان با نشاط، قمریَکان با خروش
در دهنِ لاله، مُشک؛ در دهنِ نَحل، نوش
سوسنِ کافوربوی، گلبُن گوهرفر‎وش‎

زمین به اردیبهشت، گشته بهشت برین

چوک ز شاخ درخت، خویشتن آویخته
زاغِ سیه پرّوبال، غالیه‌آمیخته
ابر بهاری ز دور، اسب برانگیخته
وز سمِ اسبش به راه، لؤلؤ تر ریخته
در دهن لاله، باد ریخته و بیخته

بیخته مُشک سیاه، ریخته دُرّ ثمین

گویی بطّ سپید، جامه به صابون زده‌ست
کبکِ دریْ ساق‌ها در قدحِ خون زده‌ست
بر گلِ ‌تر، عندلیبْ گنجِ فریدون زده‌ست
لشکر چین در بهار بر کُه و هامون زده‌ست
لاله سوی جویبار، لشکرْ بیرون زده‌ست

خیمۀ او سبزگون، خرگه او آتشین

#منوچهری_دامغانی
تصحیح #محمد_دبیرسیاقی

@ghazalshermahdishabani
2024/06/30 19:44:23
Back to Top
HTML Embed Code: