Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
با همین دیدگان اشکآلود
از همین روزن گشوده به دود
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
... سر راه شکوفههای بهار
گریه سر میدهیم با دل شاد
گریهٔ شوق، با تمام وجود!
... پیش پای سحر بیفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
#فریدون_مشیری
@ghazalshermahdishabani
از همین روزن گشوده به دود
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
... سر راه شکوفههای بهار
گریه سر میدهیم با دل شاد
گریهٔ شوق، با تمام وجود!
... پیش پای سحر بیفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود
به پرستو، به گل، به سبزه درود!
#فریدون_مشیری
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
زمستان را بوَد فرجام، نوروز
چنانچون تیرهشب را عاقبت، روز
#فخرالدین_اسعد_گرگانی
@ghazalshermahdishabani
چنانچون تیرهشب را عاقبت، روز
#فخرالدین_اسعد_گرگانی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
#بهارانه
#منوچهری
کرده گلو پُر ز باد، قُمریِ سِنجابپوش
کبکْ فروریخته، مُشک به سوراخِ گوش
بلبلَکان با نشاط، قمریَکان با خروش
در دهنِ لاله، مُشک؛ در دهنِ نَحل، نوش
سوسنِ کافوربوی، گلبُن گوهرفروش
زمین به اردیبهشت، گشته بهشت برین
چوک ز شاخ درخت، خویشتن آویخته
زاغِ سیه پرّوبال، غالیهآمیخته
ابر بهاری ز دور، اسب برانگیخته
وز سمِ اسبش به راه، لؤلؤ تر ریخته
در دهن لاله، باد ریخته و بیخته
بیخته مُشک سیاه، ریخته دُرّ ثمین
گویی بطّ سپید، جامه به صابون زدهست
کبکِ دریْ ساقها در قدحِ خون زدهست
بر گلِ تر، عندلیبْ گنجِ فریدون زدهست
لشکر چین در بهار بر کُه و هامون زدهست
لاله سوی جویبار، لشکرْ بیرون زدهست
خیمۀ او سبزگون، خرگه او آتشین
#منوچهری_دامغانی
تصحیح #محمد_دبیرسیاقی
@ghazalshermahdishabani
#منوچهری
کرده گلو پُر ز باد، قُمریِ سِنجابپوش
کبکْ فروریخته، مُشک به سوراخِ گوش
بلبلَکان با نشاط، قمریَکان با خروش
در دهنِ لاله، مُشک؛ در دهنِ نَحل، نوش
سوسنِ کافوربوی، گلبُن گوهرفروش
زمین به اردیبهشت، گشته بهشت برین
چوک ز شاخ درخت، خویشتن آویخته
زاغِ سیه پرّوبال، غالیهآمیخته
ابر بهاری ز دور، اسب برانگیخته
وز سمِ اسبش به راه، لؤلؤ تر ریخته
در دهن لاله، باد ریخته و بیخته
بیخته مُشک سیاه، ریخته دُرّ ثمین
گویی بطّ سپید، جامه به صابون زدهست
کبکِ دریْ ساقها در قدحِ خون زدهست
بر گلِ تر، عندلیبْ گنجِ فریدون زدهست
لشکر چین در بهار بر کُه و هامون زدهست
لاله سوی جویبار، لشکرْ بیرون زدهست
خیمۀ او سبزگون، خرگه او آتشین
#منوچهری_دامغانی
تصحیح #محمد_دبیرسیاقی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
غزلشعر
«آخرین شعر» دیگر مباد هرگزم از دردها برید دیگر مباد هرگزم از تیرگی گسست چنگم که دست کینهٔ خنیاگران شب آواز سینهسوز غمم در گلو شکست موجی شدم، به پهنهٔ دریا گریختم چنگی شدم، سرودگر چرخ و مهر و ماه جغدی شدم، نشسته به ویرانهٔ سکوت اشکی شدم، شکفته ز چشمان…
.
من چگونه ستايش کنم آن چشمه را که نيست؟
من چگونه نوازش کنم اين تشنه را که هست؟
من چگونه بگويم که اين خزان
زيباترين بهار؟
من چگونه بخوانم سرود فتح؟
من چگونه بخواهم که مهر باشد؟
ای مرگ مهربان!
زيباترين بهار در اين شهر
زيباترين خزان است
من چگونه بر اين سنگفرش سخت
با چگونه گياهی نظر کنم؟
با چگونه رفيقی سفر کنم؟
من چگونه ستايش کنم اين زنده را که مرد؟
من چگونه نوازش کنم آن مرده را که زيست؟
پرندهها به تماشای بادها رفتند
شکوفهها به تماشای آبهای سپيد
زمينِ عريان ماندهست و باغهای گمان
و ياد مهر تو ای مهربانتر از خورشيد
#محمود_مشرف_تهرانی #میم_آزاد
@ghazalshermahdishabani
من چگونه ستايش کنم آن چشمه را که نيست؟
من چگونه نوازش کنم اين تشنه را که هست؟
من چگونه بگويم که اين خزان
زيباترين بهار؟
من چگونه بخوانم سرود فتح؟
من چگونه بخواهم که مهر باشد؟
ای مرگ مهربان!
زيباترين بهار در اين شهر
زيباترين خزان است
من چگونه بر اين سنگفرش سخت
با چگونه گياهی نظر کنم؟
با چگونه رفيقی سفر کنم؟
من چگونه ستايش کنم اين زنده را که مرد؟
من چگونه نوازش کنم آن مرده را که زيست؟
پرندهها به تماشای بادها رفتند
شکوفهها به تماشای آبهای سپيد
زمينِ عريان ماندهست و باغهای گمان
و ياد مهر تو ای مهربانتر از خورشيد
#محمود_مشرف_تهرانی #میم_آزاد
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#درباره_اختیار_قلب (۱) #مهدی_شعبانی طبری در تاریخ خود در حوادث سال 59 هجری مینویسد: «یزید ابن ربیعة بن مفرّغ حِمیَری در سیستان، عباد بن زیاد را هجو گفته بود [...] برادرش عبیدالله گفت تا در بصره دارویی به ابن مفرّغ خورانیدند و بر خری نشاندند و [...] در بازارها…
بررسی_منشا_وزن_شعر_فارسی_از_تقی_وحیدیان_کامیار.pdf
2.1 MB
غزلشعر
. من چگونه ستايش کنم آن چشمه را که نيست؟ من چگونه نوازش کنم اين تشنه را که هست؟ من چگونه بگويم که اين خزان زيباترين بهار؟ من چگونه بخوانم سرود فتح؟ من چگونه بخواهم که مهر باشد؟ ای مرگ مهربان! زيباترين بهار در اين شهر زيباترين خزان است من چگونه بر اين سنگفرش…
Birds (Parandeha)
Hossein Alizadeh, Majid Khaladj, Homa Niknam/Hossein Alizadeh, Majid…
زهی رسم بناگوشت! گل اندر سبزه پروردن
حرامت باد بی یاران، می اندر ساغر آوردن
لطافت گویم آن یا حسن؟ یا خود آدمی کشتن؟
شمایل خوانم آن یا شکل؟ یا خود مردم آزردن؟
چه روی است آن _ تعالیالله _ که نتوان زیستن بی او؟
چه شکل است آن _ نمیدانم _ که نتوان پیش او مردن؟
گهی از رخ فشاندن گرد و گه در دامن افکندن
گهی بر روی، بردن دست و گه در آستین کردن
اگر گویم که دارم بر لبت کاری، به جای لب
روا باشد چنین در کار ما دندان فروبردن
ز زلفت میکشم بسیار تاب از روی تو، روزی
پریشانی چه آرد چون تویی را دست در گردن؟
خوش است آن لب گزیدن گاهِ شورانگیزیِ خنده
اگرچه نیست از معهود حلوا با نمک خوردن
مپرور خسروا! در دل خیال خوبرویان را
نشاید دشمن خود را به خون خویش پروردن
#امیرخسرو_دهلوی
@ghazalshermahdishabani
حرامت باد بی یاران، می اندر ساغر آوردن
لطافت گویم آن یا حسن؟ یا خود آدمی کشتن؟
شمایل خوانم آن یا شکل؟ یا خود مردم آزردن؟
چه روی است آن _ تعالیالله _ که نتوان زیستن بی او؟
چه شکل است آن _ نمیدانم _ که نتوان پیش او مردن؟
گهی از رخ فشاندن گرد و گه در دامن افکندن
گهی بر روی، بردن دست و گه در آستین کردن
اگر گویم که دارم بر لبت کاری، به جای لب
روا باشد چنین در کار ما دندان فروبردن
ز زلفت میکشم بسیار تاب از روی تو، روزی
پریشانی چه آرد چون تویی را دست در گردن؟
خوش است آن لب گزیدن گاهِ شورانگیزیِ خنده
اگرچه نیست از معهود حلوا با نمک خوردن
مپرور خسروا! در دل خیال خوبرویان را
نشاید دشمن خود را به خون خویش پروردن
#امیرخسرو_دهلوی
@ghazalshermahdishabani
Audio
تو آسمانم باش
خواننده: حسین زمان
ترانهسرا: علیاکبر یاغیتبار
آهنگ و تنظیم: انوش تقوی
@hossein_zaman_music
@aliakbaryaghitabar
خواننده: حسین زمان
ترانهسرا: علیاکبر یاغیتبار
آهنگ و تنظیم: انوش تقوی
@hossein_zaman_music
@aliakbaryaghitabar
خوش آن مردن که بر بالین خویشت بینم و باشد
اجل در قبض جان، تن مضطرب، من در تماشایت
#محتشم_کاشانی
@ghazalshermahdishabani
اجل در قبض جان، تن مضطرب، من در تماشایت
#محتشم_کاشانی
@ghazalshermahdishabani
روز شکار، پیرزنی با قباد گفت
کز آتش فساد تو، جز دود و آه نیست
روزی بیا به کلبهٔ ما از ره شکار
تحقیقِ حال گوشهنشینان گناه نیست
هنگام چاشت، سفرهٔ بینان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست
از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد
آب قنات بردی و آبی به چاه نیست
سنگینی خراج به ما عرصه تنگ کرد
گندم تو راست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید
بر عیبهای روشن خویشت نگاه نیست
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت
جز سفله و بخیل در این بارگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو هر مسکن و دهی
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
مُردی در آنزمان که شدی صید گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست
یک دوست از برای تو نگذاشت دشمنی
یک مرد رزمجوی، تو را در سپاه نیست
جمعی سیاهروزِ سیهکاری تواَند
باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست
مزدورِ خفته را ندهد مزد هیچ کس
میدان همت است جهان، خوابگاه نیست
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهنِ سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#پروین_اعتصامی
@ghazalshermahdishabani
کز آتش فساد تو، جز دود و آه نیست
روزی بیا به کلبهٔ ما از ره شکار
تحقیقِ حال گوشهنشینان گناه نیست
هنگام چاشت، سفرهٔ بینان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست
از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد
آب قنات بردی و آبی به چاه نیست
سنگینی خراج به ما عرصه تنگ کرد
گندم تو راست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید
بر عیبهای روشن خویشت نگاه نیست
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت
جز سفله و بخیل در این بارگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو هر مسکن و دهی
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
مُردی در آنزمان که شدی صید گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست
یک دوست از برای تو نگذاشت دشمنی
یک مرد رزمجوی، تو را در سپاه نیست
جمعی سیاهروزِ سیهکاری تواَند
باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست
مزدورِ خفته را ندهد مزد هیچ کس
میدان همت است جهان، خوابگاه نیست
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهنِ سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#پروین_اعتصامی
@ghazalshermahdishabani
ز چینی بهجز چین ابرو مخواه
ندارند پیمانِ مردم نگاه
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان
همه تنگچشمی پسندیدهاند
فراخی به چشم کسان دیدهاند
#نظامی
اسکندرنامه
@ghazalshermahdishabani
ندارند پیمانِ مردم نگاه
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان
همه تنگچشمی پسندیدهاند
فراخی به چشم کسان دیدهاند
#نظامی
اسکندرنامه
@ghazalshermahdishabani