This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام
#غلامحسین_ساعدی
مستند #آزادی_و_دیگر_رنجها
از #شیرین_سقایی
@ghazalshermahdishabani
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام
#غلامحسین_ساعدی
مستند #آزادی_و_دیگر_رنجها
از #شیرین_سقایی
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
تمام عطرهای رفته را هم میکشد سویت بپیچد ناگهان در باغ اگر یک ذره از بویت به دیدارت بهار آوردم، از شرمت خزانی شد خجالت میکشد باغ از تماشای گل رویت خلل در شک من انداخت ایمانم به تو اما نه من رو برنمیگردانم از محراب ابرویت دلم ناغافل از من کنج گیسوی تو…
دوباره شب شد و در قلب من بهانهٔ تو
نشست، روی لبم: باز هم ترانهٔ تو
میان اینهمه بغض، این همه گلایه و اشک
خوشم به غنچهٔ لبخند شادمانه تو
نخواه بگذرم از باتوهای پیدرپی
که عادتم شده تکرار عاشقانه تو
خمار صدشبه دارم! بگو به لبهایت
شرابخانهٔ من: بوسه شبانه تو
به اشک شوق به سمت تو آمدم، بگذار
که باز سر بگذارم به روی شانه تو
#مهدی_شعبانی #غزل
@ghazalshermahdishabani
نشست، روی لبم: باز هم ترانهٔ تو
میان اینهمه بغض، این همه گلایه و اشک
خوشم به غنچهٔ لبخند شادمانه تو
نخواه بگذرم از باتوهای پیدرپی
که عادتم شده تکرار عاشقانه تو
خمار صدشبه دارم! بگو به لبهایت
شرابخانهٔ من: بوسه شبانه تو
به اشک شوق به سمت تو آمدم، بگذار
که باز سر بگذارم به روی شانه تو
#مهدی_شعبانی #غزل
@ghazalshermahdishabani
|پادکست ماز|
📻 «پادکست ماز» را میتوانید از این کانال بشنوید.
https://www.tg-me.com/maaz_podcast
👨👨👧👦 دوستان و آشنایان خود را دعوت کنید
🎬 اپیزود دوم منتشر شد
🎤 به روایت:
سجاد بدری و نغمه حسینی
🎧📻
📻 «پادکست ماز» را میتوانید از این کانال بشنوید.
https://www.tg-me.com/maaz_podcast
👨👨👧👦 دوستان و آشنایان خود را دعوت کنید
🎬 اپیزود دوم منتشر شد
🎤 به روایت:
سجاد بدری و نغمه حسینی
🎧📻
Telegram
پادکستِ ماز
ماز به معنای چین و شکن است، پس از دل من تا دل تو روزن است
Forwarded from برکهی کهن (حمید زارعیِ مرودشت)
«معرفی «بیدل و انشای تحیر.pdf
1.7 MB
معرفیِ کتابِ «بیدل و انشای تحیر»، به قلمِ خانمِ «فرزانه معینی» منتشر شده در نشریهی چامه.
ـ @berkeye_kohan ـ
معرفیِ کتابِ «بیدل و انشای تحیر»، به قلمِ خانمِ «فرزانه معینی» منتشر شده در نشریهی چامه.
ـ @berkeye_kohan ـ
غزلشعر
من آنچه را احساس باید کرد یا از نگاه دوست باید خواند هرگز نمیپرسم هرگز نمیپرسم که آیا دوستم داری؟ قلب من و چشم تو میگوید به من: آری #فریدون_مشیری @ghazalshermahdishabani
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم
چه خوش لحظههایی که دزدانه از هم
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم
چه خوش لحظههایی که «میخواهمت» را
به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم
دو آوای تنهای سرگشته بودیم
رها در گذرگاه هستی
به سوی هم از دورها پر گشودیم
چه خوش لحظههایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظههایی که در هم وزیدیم
چه خوش لحظههایی که در پردهٔ عشق
چو یک نغمهٔ شاد با هم شکفتیم
چه شبها ... چه شبها ... که همراه حافظ
در آن کهکشانهای رنگین
در آن بیکرانهای سرشار از نرگس و نسترن، یاس و نسرین
ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم
تو با آن صفای خدایی
تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی
از این خاکیان دور بودی
من آن مرغ شیدا
در آن باغ بالنده در عطر و رؤیا
بر آن شاخههای فرارفته تا عالم بیخیالی
چه مغرور بودم
چه مغرور بودم ...
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم
من و تو به سوی افقهای ناآشنا پر کشیدیم
من و تو ندانسته، دانسته، رفتیم و رفتیم و رفتیم ...
چنان شاد، خوش، گرم، پویا
که گفتی به سرمنزل آرزوها رسیدیم
دریغا
دریغا ندیدیم
که دستی در آن آسمانها
چه بر لوح پیشانی ما نوشتهست!
دریغا در آن قصهها و غزلها نخواندیم
که آب و گل عشق با غم سرشتهست
فریب و فسون جهان را
تو کر بودی ای دوست، من کور بودم!
از آن روزها _ آه _ عمری گذشتهست ...
من و تو دگرگونه گشتیم، دنیا دگرگونه گشتهست
در این روزگاران بیروشنایی
در این تیره شبهای غمگین
که دیگر ندانی کجایم ...
ندانم کجایی ...
چو با یاد آن روزها مینشینم
چو یاد تو را پیش رو مینشانم
دل جاودانْ عاشقم را
به دنبال آن لحظهها میکشانم
سرشکی به همراه این بیتها میفشانم ...
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و ...
به مهمانی عشق برد
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم.
#فریدون_مشیری
@ghazalshermahdishabani
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم
چه خوش لحظههایی که دزدانه از هم
نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم
چه خوش لحظههایی که «میخواهمت» را
به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم
دو آوای تنهای سرگشته بودیم
رها در گذرگاه هستی
به سوی هم از دورها پر گشودیم
چه خوش لحظههایی که هم را شنیدیم
چه خوش لحظههایی که در هم وزیدیم
چه خوش لحظههایی که در پردهٔ عشق
چو یک نغمهٔ شاد با هم شکفتیم
چه شبها ... چه شبها ... که همراه حافظ
در آن کهکشانهای رنگین
در آن بیکرانهای سرشار از نرگس و نسترن، یاس و نسرین
ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم
تو با آن صفای خدایی
تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی
از این خاکیان دور بودی
من آن مرغ شیدا
در آن باغ بالنده در عطر و رؤیا
بر آن شاخههای فرارفته تا عالم بیخیالی
چه مغرور بودم
چه مغرور بودم ...
من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم
من و تو به سوی افقهای ناآشنا پر کشیدیم
من و تو ندانسته، دانسته، رفتیم و رفتیم و رفتیم ...
چنان شاد، خوش، گرم، پویا
که گفتی به سرمنزل آرزوها رسیدیم
دریغا
دریغا ندیدیم
که دستی در آن آسمانها
چه بر لوح پیشانی ما نوشتهست!
دریغا در آن قصهها و غزلها نخواندیم
که آب و گل عشق با غم سرشتهست
فریب و فسون جهان را
تو کر بودی ای دوست، من کور بودم!
از آن روزها _ آه _ عمری گذشتهست ...
من و تو دگرگونه گشتیم، دنیا دگرگونه گشتهست
در این روزگاران بیروشنایی
در این تیره شبهای غمگین
که دیگر ندانی کجایم ...
ندانم کجایی ...
چو با یاد آن روزها مینشینم
چو یاد تو را پیش رو مینشانم
دل جاودانْ عاشقم را
به دنبال آن لحظهها میکشانم
سرشکی به همراه این بیتها میفشانم ...
نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت
نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت
نخستین کلامی که دلهای ما را
به بوی خوش آشنایی سپرد و ...
به مهمانی عشق برد
پر از مهر بودی
پر از نور بودم
همه شوق بودی
همه شور بودم.
#فریدون_مشیری
@ghazalshermahdishabani
میدانم
حالا سالهاست که ديگر هيچ نامهای به مقصد نمیرسد
حالا بعد از آنهمه سال، آنهمه دوری،
آنهمه صبوری
من ديدم از همان سرِ صبحِ آسوده، هی بوی بال کبوتر و نایِ تازهٔ نعنای نورسيده میآيد
پس بگو قرار بود که تو بيايی و ... من نمیدانستم!
دردت به جانِ بیقرارِ پُرگريهام
پس اينهمه سال و ماهِ ساکتِ من، کجا بودی؟
#سیدعلی_صالحی
@ghazalshermahdishabani
حالا سالهاست که ديگر هيچ نامهای به مقصد نمیرسد
حالا بعد از آنهمه سال، آنهمه دوری،
آنهمه صبوری
من ديدم از همان سرِ صبحِ آسوده، هی بوی بال کبوتر و نایِ تازهٔ نعنای نورسيده میآيد
پس بگو قرار بود که تو بيايی و ... من نمیدانستم!
دردت به جانِ بیقرارِ پُرگريهام
پس اينهمه سال و ماهِ ساکتِ من، کجا بودی؟
#سیدعلی_صالحی
@ghazalshermahdishabani
دست نداد
<unknown>
غنچگی کردی و بوییدن تو دست نداد
همهتن دست شدم، چیدن تو دست نداد
پابهپا کردم و هی عقربهها رفت جلو
دیر شد، لحظهٔ بوسیدن تو دست نداد
دلم از حسرت دیدار تو دریایی شد
قدر یک قطره ولی دیدن تو دست نداد
با لبم وعدهٔ لبهای کسی جز تو نبود
چه کنم؟ رخصت نوشیدن تو دست نداد
آسمانیتر از آنی که خدایی بکنی
خاکسارم که پرستیدن تو دست نداد
#مهدی_شعبانی #غزل
دکلمه #نرگس_نوروزی
@ghazalshermahdishabani
همهتن دست شدم، چیدن تو دست نداد
پابهپا کردم و هی عقربهها رفت جلو
دیر شد، لحظهٔ بوسیدن تو دست نداد
دلم از حسرت دیدار تو دریایی شد
قدر یک قطره ولی دیدن تو دست نداد
با لبم وعدهٔ لبهای کسی جز تو نبود
چه کنم؟ رخصت نوشیدن تو دست نداد
آسمانیتر از آنی که خدایی بکنی
خاکسارم که پرستیدن تو دست نداد
#مهدی_شعبانی #غزل
دکلمه #نرگس_نوروزی
@ghazalshermahdishabani
قطاری که از دوردستها میآمد
گذشت و ما را ندید
گذشت و دختران منتظر را با دستههای گل ندید
_ ای قطاری که از دوردستها میآیی!
بگو دورها چگونه است؟
آنجا برگها چگونه؟ گلها چگونه است؟
_ برگهایشان سبز سبز، گلهایشان تا زانوست
صحبت مردمانش شبانهروز از شماست
کوههایشان پشت کوههایتان
و دریایشان ادامهٔ دریای شماست
برای آنها هم
دوردستها سرزمین شماست!
#رامیز_روشن
ترجمه #اردشیر_رستمی
@ghazalshermahdishabani
گذشت و ما را ندید
گذشت و دختران منتظر را با دستههای گل ندید
_ ای قطاری که از دوردستها میآیی!
بگو دورها چگونه است؟
آنجا برگها چگونه؟ گلها چگونه است؟
_ برگهایشان سبز سبز، گلهایشان تا زانوست
صحبت مردمانش شبانهروز از شماست
کوههایشان پشت کوههایتان
و دریایشان ادامهٔ دریای شماست
برای آنها هم
دوردستها سرزمین شماست!
#رامیز_روشن
ترجمه #اردشیر_رستمی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from کانال شعر مریم جعفری آذرمانی (مریم جعفری آذرمانی)
30Book
جستجو مريم جعفري آذرماني در فروشگاه آنلاین کتاب 30بوک
فروشگاه آنلاین کتاب ۳۰ بوک، خرید کتاب با تخفیف های چهار فصل در بزرگترین فروشگاه آنلاین کتاب کشور با بیش از ۱۰۰ هزار عنوان کتاب عمومی، کمک درسی، کتاب خارجی و انواع بازی ها و سرگرمی های کودک و نوجوان
Forwarded from غزلشعر (مهدی شعبانی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#قفس (قماربازان گمنام)
موزیکویدئوی فیلمِ
3-Iron (Bin-jip)
#چوب_گلف یا #خانه_خالی #کیم_کی_دوک (۲۰۰۴)
از آلبوم #حلیم (۱۹۹۷) #ناتاشا_اطلس
@ghazalshermahdishabani
موزیکویدئوی فیلمِ
3-Iron (Bin-jip)
#چوب_گلف یا #خانه_خالی #کیم_کی_دوک (۲۰۰۴)
از آلبوم #حلیم (۱۹۹۷) #ناتاشا_اطلس
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
Natacha Atlas – Gafsa
کم گوی و گزیده گوی چون #کیم_کی_دوک
کارگردان بزرگ کرهای از در دنیا گذشت.
خالقِ
Crocodile (2996)
Wild animals (1997)
Bridcage inn (1998)
Real fiction (2000)
The Isle (2000)
Address unknown (2001)
Bad guy (2001)
The coast guard (2002)
Spring, Summer, Fall, Winter ... and Spring (2003)
3-Iron (2004)
Samaritan girl (2004)
The bow (2005)
Time (2006)
Breath (2007)
Amen (2011)
Arirang (2012)
Pieta (2011)
Moebius (2013)
One on one (2014)
Stop (2015)
The net (2016)
Human, Space, Time and Human (2018)
Dissolve (2019)
متأسفانه فیلمهای (Stop) که یک بار در چک اکران شد و (Dissolve) که یک بار در کن با نام (3000) اکران شد، نایاباند.
@ghazalshermahdishabani
کارگردان بزرگ کرهای از در دنیا گذشت.
خالقِ
Crocodile (2996)
Wild animals (1997)
Bridcage inn (1998)
Real fiction (2000)
The Isle (2000)
Address unknown (2001)
Bad guy (2001)
The coast guard (2002)
Spring, Summer, Fall, Winter ... and Spring (2003)
3-Iron (2004)
Samaritan girl (2004)
The bow (2005)
Time (2006)
Breath (2007)
Amen (2011)
Arirang (2012)
Pieta (2011)
Moebius (2013)
One on one (2014)
Stop (2015)
The net (2016)
Human, Space, Time and Human (2018)
Dissolve (2019)
متأسفانه فیلمهای (Stop) که یک بار در چک اکران شد و (Dissolve) که یک بار در کن با نام (3000) اکران شد، نایاباند.
@ghazalshermahdishabani
#بیتهای_یلدایی
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
(محتشم کاشانی)
@ghazalshermahdishabani
شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری
رُخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
(اوحدی مراغهای)
@ghazalshermahdishabani
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی، مشهور
(عبید زاکانی)
@ghazalshermahdishabani
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن
صد شب یلداست در هر گوشۀ زندان، مرا
(عُرفی شیرازی)
@ghazalshermahdishabani
بر من و یاران شب یلدا گذشت
بسکه ز زلف تو سخن رفت دوش
(قاآنی)
@ghazalshermahdishabani
روزهای تیره بر شبها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق
(فیض کاشانی)
@ghazalshermahdishabani
هنوز با همهْ دردم، امیدِ درمان است
که آخِری بوَد آخِر، شَبانِ یلدا را
(سعدی)
@ghazalshermahdishabani
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
(محتشم کاشانی)
@ghazalshermahdishabani
شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری
رُخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
(اوحدی مراغهای)
@ghazalshermahdishabani
با زلف تو قصهایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی، مشهور
(عبید زاکانی)
@ghazalshermahdishabani
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن
صد شب یلداست در هر گوشۀ زندان، مرا
(عُرفی شیرازی)
@ghazalshermahdishabani
بر من و یاران شب یلدا گذشت
بسکه ز زلف تو سخن رفت دوش
(قاآنی)
@ghazalshermahdishabani
روزهای تیره بر شبها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق
(فیض کاشانی)
@ghazalshermahdishabani
هنوز با همهْ دردم، امیدِ درمان است
که آخِری بوَد آخِر، شَبانِ یلدا را
(سعدی)
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
Forough Farrokhzad – Iman Biyavarim Be Aghaaze Fasle Sard 1
امروز روز اول دیماه است
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظهها را میفهمم
نجاتدهنده در گور خفتهاست
و خاک، خاک پذيرنده
اشارتیست به آرامش!
#فروغ_فرخزاد
@ghazalshermahdishabani
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظهها را میفهمم
نجاتدهنده در گور خفتهاست
و خاک، خاک پذيرنده
اشارتیست به آرامش!
#فروغ_فرخزاد
@ghazalshermahdishabani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند!
#حافظ
_________
#دیالوگ ۷۶ #ماهی_بزرگ #تیم_برتون
@ghazalshermahdishabani
گلرخانش دیده نرگسدان کنند!
#حافظ
_________
#دیالوگ ۷۶ #ماهی_بزرگ #تیم_برتون
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#کی_گوشمیکند_به_پیام_سروش_ما (مروری بر برخی اشتباهات کتابهای درسی) #مهدی_شعبانی در اولین نشست از سلسلهنشستهای استانداردسازی کتاب کودک و نوجوان در مرکز مطالعات فرهنگی تهران، به تاریخ یکشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۵، goo.gl/epFJuP به برخی اشتباهات و تناقضات آموزشی…
ایسنا
توضیحی درباره حذف نام مولانا از کتاب درسی
گفته میشود حذف نام مولانا مربوط به شعری در کتاب درسی و گذاشتن عنوان «شاعری» به جایش به موضوع بحثبرانگیز حذفیات و تغییرات کتابهای درسی ربطی ندارد و بر این اساس، این حذف برای اصلاح شعر جعلی منسوب به مولانا بوده است.
Forwarded from انجمن مبارزه با نشر جعلیات
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید...
#اصلی
#نیما_یوشیج
۱۳ دی سالروز درگذشت نیما یوشیج...یادش گرامی
@jaliyat
@jaliyat
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید...
#اصلی
#نیما_یوشیج
۱۳ دی سالروز درگذشت نیما یوشیج...یادش گرامی
@jaliyat
@jaliyat
Forwarded from کانال شعر مریم جعفری آذرمانی
🔹 نیما یوشیج و عنوانی مجعول بنام علی اسفندیاری
محمد عظیمی
در سایت #نیما_یوشیج بخوانید:
http://www.nimayooshij.com/fullcontent/Persian/300/نیما-یوشیج-و-عنوانی-مجعول-بنام-علی-اسفندیاری/
@maryam_jafari_azarmani
محمد عظیمی
در سایت #نیما_یوشیج بخوانید:
http://www.nimayooshij.com/fullcontent/Persian/300/نیما-یوشیج-و-عنوانی-مجعول-بنام-علی-اسفندیاری/
@maryam_jafari_azarmani
Forwarded from برچیده (گزیده نثر)
بعضى آدمها عین یک گل نایاب هستند، دیگران به جلوهشان حسد مىبرند. خیال مىکنند این گل نایاب تمام نیروى زمین را مىگیرد. تمام درخشش آفتاب و ترى هوا را مىبلعد و جا را براى آنها تنگ کرده، براى آنها آفتاب و اکسیژن باقى نگذاشته؛ به او حسد مىبرند و دلشان مىخواهد وجود نداشته باشد. یا عین ما باش یا اصلاً نباش.
سَووشون [savushun]
#سیمین_دانشور
@nasrha
سَووشون [savushun]
#سیمین_دانشور
@nasrha