Telegram Web Link
Forwarded from درج زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعرخوانی و توضیحات هوشنگ ابتهاج (ا. ه. سایه)
دانشگاه مریلند، ۲۵ نوامبر ۲۰۱۲.
#سایه #ارغوان
@ghazalshermahdishabani
دوم امرداد سال‌روز درگذشت
#احمد_شاملو
یادش گرامی باد
@ShamlouHouse
میراث گل به گلشن روی تو می‌رسد
عمر شب دراز به موی تو می‌رسد

#سالک_قزوینی 👌
@ghazalshermahdishabani
از روی او نبست نظر دیده تا گشود
در خواب، چشمِ آینه آیا چه دیده بود؟!

#سالک_قزوینی
@ghazalshermahdishabani
گران به خاطرم ای یار سنگ‌دل مگذر
بهوش باش که آیینه زیر پا داری

#سالک_قزوینی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from بیدل‌پژوه
ای سراپای من پریشانت!
بعد از این، من کجا و دامانت؟
می‌روی چون نگه ز چشم ترم
بی ‌نگه، بعد از این، که را نگرم؟

از مثنوی «عرفان» #بیدل
تصحیح اکبر بهداروند
قصه «کامدی و مدن»
در «طور سادس»
@bidelpazhooh
غزل‌شعر
آن‌که دائم هوس سوختن ما می‌کرد کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد #طاهری_نایینی @ghazalshermahdishabani
آن‌که دائم هوس سوختن ما می‌کرد
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد

#طاهری_نایینی #اصلی
دیوان، غزل ۱۵۳؛ تذکرهٔ نصرآبادی، صفحهٔ ۲۹۶؛ تذکرهٔ آتشکدهٔ آذر، ذیل طاهر نایینی، صفحهٔ ۱۷۳؛ قاموس‌الاعلام، جلد ۴، ذیل طاهری نایینی.

#عباس_احمدی #جعلی
#عصمت_بخارایی #جعلی
#عصمت_سمرقندی #جعلی

ملا طاهر نایینی متخلص به #طاهری شاعر دورهٔ صفویه در قرن دهم بود (متوفی ۱۰۱۰ ه. ق ؟) شاعری که دیوانش شایستهٔ تصحیح و انتشار است. نسخهٔ خطی منحصربه‌فرد دیوان او را مرحوم محمد نخجوانی به کتابخانهٔ مرکزی تبریز اهدا کرده‌است. منتشرنشدن دیوان برخی شاعران فرصتی شده‌است تا برخی افراد اشعار آن‌ها را از تذکره‌ها بردارند و به نام خود بزنند. بیت بالا در اینترنت به نام عباس احمدی هم منتشر شده که نتیجهٔ اهمال در اشاره به تضمین است. وی این بیت را در مطلع غزلی آورده‌است. در کتاب زنان سخنور از علی‌اکبر مشیرسلیمی، این بیت ذیل نام عصمت بخارایی آمده‌است که اشتباه است زیرا خواجه عصمت بخارایی (بخاری) مرد بوده‌است و مؤلف آن را با عصمت سمرقندی اشتباه گرفته‌است. بیت بالا در کتاب خیرات‌الحسان از اعتمادالسلطنه در غزلی چهاربیتی به نام عصمت (عصمتی) سمرقندی آمده‌است که سند ندارد و هر بیت آن از شاعر دیگری است! تذکره‌ها صرفاً جُنگ و گزیده‌اند و چندان اعتماد را نشایند.
برای اطلاعات بیشتر به منبع زیر رجوع شود: «شاعرانی که در شمار زنان به شمار آمده‌اند» احمد گلچین معانی، مجلهٔ هنر و مردم، دورهٔ پانزدهم، شمارهٔ ۱۷۲، بهمن ۱۳۵۵.

#مهدی_شعبانی
عضو کمپین مبارزه با جعلیات
@ghazalshermahdishabani
@jaliyat
ز من برای چه رنجیده باز بر سر هیچ
بهانه‌جوی مرا گر سر جدایی نیست؟!

 #قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
پرهیز ز درد کار بی‌دردان است
بیم از کشتن شیوهٔ روزردان است
عشاق ندزدند سر از تیغ بلا
آری دزدی عیب جوان‌مردان است

#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
کس را چه خبر که عالم بالا چیست
یا آن طرف نه فلک مینا چیست
گوهر که صدف زاد و صدف پروردش
کی داند، کی، حقیقت دریا چیست

 #قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
#نصرت_رحمانی
می‌آیی و من می‌روم ای مردِ دیگر
___________________


#آهنگ_دیگر
از شاعرِ مینوچهر
زنده‌یاد #منوچهر_آتشی

شعرم سرود پاک مرغان چمن نیست
تا بشكفد از لای زنبق‌های شاداب
یا بشكند چون ساقه‌های سبز و سیراب
یا چون پر فواره ریزد روی گل‌ها

خوش‌خوان باغ شعر من زاغ غریب است
نفرینیِ شعر خداوندان گفتار
فوارهٔ گل‌های من مار است و هر صبح
گل‌برگ‌ها را می‌كند از زهر سرشار

من راندگان بارگاه شاعران را
در كلبهٔ چوبین شعرم می‌پذیرم
افسانه می‌پردازم از جغد
این كوتْوالِ قلعهٔ بی‌برج‌وبارو
از كولیان خانه‌بردوش كلاغان
گاهی كه توفان می‌درد پرهایشان را

از خاک می‌گویم سخن، از خار بدنام
با نیش‌های طعنه در جانش شكسته
از زرد می‌گویم سخن، این رنگ مطرود
از گرگ، این آزادهٔ ازبندرسته

من دیوها را می‌ستایم
از خوان رنگین سلیمان می‌گریزم
من باده می‌نوشم به محراب معابد
من با خدایان می‌ستیزم

من از بهار دیگران غمگین و از پاییزشان شاد
من با خدای دیگران در جنگ و با شیطانشان دوست
من یار آنانم كه زیر آسمان، كس یارشان نیست

#حافظ نی‌ام تا با سرود جاودانم
خوانند یا رقصند تركان سمرقند
#ابن_یمینم پنجه‌زن در چشم اختر
#مسعود_سعدم، روزنی را آرزومند

من آمدم تا بگذرم چون قصه‌ای تلخ
در خاطر هیچ آدمی‌زادی نمانم
این‌جا نی‌ام تا جای كس را تنگ سازم
یا چون خداوندان بی‌همتای گفتار
بی‌مایگان را از ره تاریخ رانم

#سعدی بماناد!
كز شعلهٔ نام بلندش نام‌ها سوخت
من می‌روم تا شاخه‌ای دیگر برویَد
هستی مرا این بخشش مردانه آموخت

ای نخل‌های سوخته در ریگ‌زاران
حسرت میندوزید از دشنام هر باد
زیرا اگر در شعر #حافظ گل نكردید
شعر من، این ویرانه، پرچین شما باد

ای جغدها، ای زاغ‌ها غمگین مباشید
زیرا اگر دشنام زیبایی شما را رانده از باغ
و آوازتان شوم است در شعر خدایان
من قصه‌پرداز نفس‌های سیاهم
فرخنده می‌دانم سرود تلختان را
من آمدم تا بگذرم، آری چنین باد

#سعدی نی‌ام تا بال بگشایم بر آفاق
#مسعود_سعدم، تنگ‌میدان و زمین‌گیر
اِنعام من كُند است و زنجیر است و شلاق

#منوچهر_آتشی
#آهنگ_دیگر
@ghazalshermahdishabani
می‌توان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا
لیک مشکل می‌توان شد از برِ یاران جدا

#فیض_کاشانی
@ghazalshermahdishabani
گر چه جان ما به‌ظاهر هست از جانان جدا
موج را نتوان شمرد از بحر بی‌پایان جدا

#صائب
@ghazalshermahdishabani
گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری
من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری
تا نکند وفای تو در دل من تغیری
چشم نمی‌کنم به خود تا چه رسد به دیگری

#سعدی
@ghazalshermahdishabani
درِ آفاق گشوده‌ست ولیکن بسته‌ست
از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر

#سعدی
@ghazalshermahdishabani
من چنان عاشق رویت که ز خود بی‌خبرم
تو چنان فتنهٔ خویشی که ز ما بی‌خبری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری

#سعدی
@ghazalshermahdishabani
2024/10/07 10:23:34
Back to Top
HTML Embed Code: