🔴 نامه سرگشادهی جمعی از استادان اخراجی و تعلیقی دانشگاه به رئیس جمهور
ریاست جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
با سلام
نظر به دستور اخیر شما به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر بازگشت و ادامهی کار استادان و دانشجویانی که به دلایل ناموجه، غیرقانونی و سیاسی از حقوق و فرصتهای شهروندی خود محروم شده و در وضعیت اخراج، تعلیق، بازنشستگی و استعفای اجباری قرار گرفتهاند، نکاتی را خدمت شما عرض مینماییم:
_ علی رغم دستور صریح شما، هنوز سازوکار روشنی در خصوص بازگشت استادان اخراجی به دانشگاه اعلام نشده و اقدام موثری درین مورد صورت نگرفته است. قرائن و شواهد موجود حکایت از موانعی دارد که سد راه بازگشت این افراد به دانشگاه شدهاند.
ما جمعی از استادان اخراجی، خواهان اظهار نظر روشن و اقدام قاطع درین مورد هستیم تا روشن شود آیا ارادهای واقعی در کار است یا صرفا با بازگشت تعدادی انگشت شمار قرار است این موضوع مورد بهرهبرداری تبلیغاتی قرار گیرد!
در حافظهی تاریخ بماند که در کشوری با نام جمهوری اسلامی مسئولانی بودند که استادان دانشگاه را به جرم سعادتخواهی، راستگویی و احساس مسئولیت اجتماعی از حق طبیعی و اولیه کارکردن باز داشتند.
_ آنچه که به ناروا بر ما گذشته است محصول سازوکار غیر علمی و غیرشفاف تعیین صلاحیت عمومی و تبدیل وضعیت، تفتیش عقاید، سرکوب آزاداندیشی و ناشکیبایی در برابر تفکر انتقادی است. بخش اصلی مسئله وجود قوانین و مقررات ناقض «آزادی آکادمیک» است که در سالهای اخیر به تصویب رسیده است. قوانین و مقرراتی که دست نهادهای اقتدارگرای غیر دانشگاهی را در سرکوب استادان باز گذاشته است.
_ فرایند تحقیق و تعیین صلاحیت عمومی در دانشگاه جولانگاه اعمال اقتدار نهادهای ایدئولوژیک و سیاسی و امنیتی است، به گونهای که عملا نهاد دانشگاه و مجموعهی علمی و اداری آن تبدیل به اپراتور این نهادها برای گزینش و تعیین صلاحیت اعضای هیات علمی شدهاند! آنچه تحت عنوان «قانونی بودن» اخراج استادان مطرح میشود، محصول این سازوکار شبه قانونی ناسالم و غیر مسئولانه است. پیداست که قانون در صورتی محترم است که حافظ حقوق انسانی تمامی شهروندان بوده و در تضاد با اصل بیطرفی و عدالت به مثابه انصاف نباشد. این چنین «قانونگذاری» اقتدارگرایانه و ناعادلانهای ریشه فساد و ناکارآمدی در دانشگاه است.
_ بدیهی است که بازگشت استادان دگراندیش و منتقد در شرایطی ممکن و مطلوب است که شاهد تغییری در این سازوکار ناسالم باشیم. ما همچنان از حق انسانی و شهروندی خود برای اظهار نظر، نقد حکمرانی و تعهد به مبانی علمی و دانشگاهی که راستگویی، تفکر انتقادی و زیستن در دایرهی حقیقت است، دفاع کرده و حق اعتراض و انتقاد مردم از حاکمان را یک اصل بنیادین و خدشهناپذیر میدانیم.
درین ارتباط خواستار آنیم تا ضمن جبران حق و حقوق تضییع شده استادان اخراجی، بدون تشریفات اداری و بورکراتیک فرسایشی امکان «حضور مجدد همهی آنها» در دانشگاه فراهم شود.
تقاضا داریم ضمن حفظ حرمت و کرامت اعضای هیات علمی دانشگاه، از سرگردانیهای بیحاصل اداری و اخذ تعهدهای عقیدتی و سیاسی توسط نهادهای اقتدارگرا ممانعت شود.
همچنین به عنوان بخشی از بدنهی انسانی دانشگاه «خواهان بازگشت بیقید و شرط تمامی دانشجویان اخراجی و تعلیقی و دلجویی از آنها» هستیم.
امید است با تغییر نگرش و اصلاح ساختارها و موانع موجود شاهد اعتلای جایگاه دانشگاه و نیروی انسانی آن باشیم.
راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگـار
امضا کنندگان:
_ دکتر مرتضی نعمتی، هیات علمی دانشگاه چمران اهواز
_ دکتر حسن باقرینیا، هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
_ دکتر ابولفضل شایان، هیات علمی دانشگاه جهرم
_ دکتر بهروز چمنآرا، هیات علمی دانشگاه کردستان
_ دکتر آمنه عالی، هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
_ دکتر سید جواد امامی، هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
_ دکتر حمیده سادات خادمی، هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
_ دکتر احمد رحیمی، مدرس دانشگاه فردوسی و دانشکدهی فنی شهید منتظری مشهد
_ دکتر ابولقاسم رحیمی، هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
_ دکتر زهرا خشک جان، هیات علمی دانشگاه باهنر کرمان
_ دکتر محمد سلطانی رنانی، هیات علمی دانشگاه اصفهان
_ دکتر مهشید گوهری کاخکی، مدرس دانشگاه فردوسی مشهد
ریاست جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
با سلام
نظر به دستور اخیر شما به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر بازگشت و ادامهی کار استادان و دانشجویانی که به دلایل ناموجه، غیرقانونی و سیاسی از حقوق و فرصتهای شهروندی خود محروم شده و در وضعیت اخراج، تعلیق، بازنشستگی و استعفای اجباری قرار گرفتهاند، نکاتی را خدمت شما عرض مینماییم:
_ علی رغم دستور صریح شما، هنوز سازوکار روشنی در خصوص بازگشت استادان اخراجی به دانشگاه اعلام نشده و اقدام موثری درین مورد صورت نگرفته است. قرائن و شواهد موجود حکایت از موانعی دارد که سد راه بازگشت این افراد به دانشگاه شدهاند.
ما جمعی از استادان اخراجی، خواهان اظهار نظر روشن و اقدام قاطع درین مورد هستیم تا روشن شود آیا ارادهای واقعی در کار است یا صرفا با بازگشت تعدادی انگشت شمار قرار است این موضوع مورد بهرهبرداری تبلیغاتی قرار گیرد!
در حافظهی تاریخ بماند که در کشوری با نام جمهوری اسلامی مسئولانی بودند که استادان دانشگاه را به جرم سعادتخواهی، راستگویی و احساس مسئولیت اجتماعی از حق طبیعی و اولیه کارکردن باز داشتند.
_ آنچه که به ناروا بر ما گذشته است محصول سازوکار غیر علمی و غیرشفاف تعیین صلاحیت عمومی و تبدیل وضعیت، تفتیش عقاید، سرکوب آزاداندیشی و ناشکیبایی در برابر تفکر انتقادی است. بخش اصلی مسئله وجود قوانین و مقررات ناقض «آزادی آکادمیک» است که در سالهای اخیر به تصویب رسیده است. قوانین و مقرراتی که دست نهادهای اقتدارگرای غیر دانشگاهی را در سرکوب استادان باز گذاشته است.
_ فرایند تحقیق و تعیین صلاحیت عمومی در دانشگاه جولانگاه اعمال اقتدار نهادهای ایدئولوژیک و سیاسی و امنیتی است، به گونهای که عملا نهاد دانشگاه و مجموعهی علمی و اداری آن تبدیل به اپراتور این نهادها برای گزینش و تعیین صلاحیت اعضای هیات علمی شدهاند! آنچه تحت عنوان «قانونی بودن» اخراج استادان مطرح میشود، محصول این سازوکار شبه قانونی ناسالم و غیر مسئولانه است. پیداست که قانون در صورتی محترم است که حافظ حقوق انسانی تمامی شهروندان بوده و در تضاد با اصل بیطرفی و عدالت به مثابه انصاف نباشد. این چنین «قانونگذاری» اقتدارگرایانه و ناعادلانهای ریشه فساد و ناکارآمدی در دانشگاه است.
_ بدیهی است که بازگشت استادان دگراندیش و منتقد در شرایطی ممکن و مطلوب است که شاهد تغییری در این سازوکار ناسالم باشیم. ما همچنان از حق انسانی و شهروندی خود برای اظهار نظر، نقد حکمرانی و تعهد به مبانی علمی و دانشگاهی که راستگویی، تفکر انتقادی و زیستن در دایرهی حقیقت است، دفاع کرده و حق اعتراض و انتقاد مردم از حاکمان را یک اصل بنیادین و خدشهناپذیر میدانیم.
درین ارتباط خواستار آنیم تا ضمن جبران حق و حقوق تضییع شده استادان اخراجی، بدون تشریفات اداری و بورکراتیک فرسایشی امکان «حضور مجدد همهی آنها» در دانشگاه فراهم شود.
تقاضا داریم ضمن حفظ حرمت و کرامت اعضای هیات علمی دانشگاه، از سرگردانیهای بیحاصل اداری و اخذ تعهدهای عقیدتی و سیاسی توسط نهادهای اقتدارگرا ممانعت شود.
همچنین به عنوان بخشی از بدنهی انسانی دانشگاه «خواهان بازگشت بیقید و شرط تمامی دانشجویان اخراجی و تعلیقی و دلجویی از آنها» هستیم.
امید است با تغییر نگرش و اصلاح ساختارها و موانع موجود شاهد اعتلای جایگاه دانشگاه و نیروی انسانی آن باشیم.
راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگـار
امضا کنندگان:
_ دکتر مرتضی نعمتی، هیات علمی دانشگاه چمران اهواز
_ دکتر حسن باقرینیا، هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
_ دکتر ابولفضل شایان، هیات علمی دانشگاه جهرم
_ دکتر بهروز چمنآرا، هیات علمی دانشگاه کردستان
_ دکتر آمنه عالی، هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
_ دکتر سید جواد امامی، هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
_ دکتر حمیده سادات خادمی، هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
_ دکتر احمد رحیمی، مدرس دانشگاه فردوسی و دانشکدهی فنی شهید منتظری مشهد
_ دکتر ابولقاسم رحیمی، هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
_ دکتر زهرا خشک جان، هیات علمی دانشگاه باهنر کرمان
_ دکتر محمد سلطانی رنانی، هیات علمی دانشگاه اصفهان
_ دکتر مهشید گوهری کاخکی، مدرس دانشگاه فردوسی مشهد
روحانی سابق: حسن نصرالله رهبر نبود، مجری سیاستهای جمهوری اسلامی بود
«محمد خوشبیان»، روحانی سابق که پیشتر در اعتراض به جنایات خامنهای خائن، خود را خلع لباس کرد و عمامه از سر برداشت، طی پیامی در واکنش به خنثیسازی حسن نصرالله میگوید؛
نصرالله نه یک رهبر مستقل، بلکه مجری بی چون و چرای سیاستهای تروریستی جمهوری اسلامی بود.
پس از مرگ هر شخصیت سیاسی، کارنامه زندگی سیاسی او مورد بررسی قرار میگیرد. اکنون با مرگ حسن نصرالله، نصرالله در تمام دوران رهبریاش، همواره به عنوان یک مزدور سرسپرده در خدمت رژیم جمهوری اسلامی ایران و مجری بیچون و چرای سیاستهای علی خامنهای و سپاه قدس بود. او استقلالی از خود نداشت و هر گام او به فرمان مستقیم تهران برداشته میشد.
حزبالله به عنوان بازوی اجرایی سپاه پاسداران در منطقه عمل میکرد و نصرالله ابزار اصلی جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ و بیثباتی در خاورمیانه بود.
نصرالله و حزبالله نقش کلیدی در دخالتهای نظامی جمهوری اسلامی در منطقه ایفا کردند. نمونه بارز آن، دخالت در جنگ داخلی سوریه بود. به دستور علی خامنهای و برای حفظ رژیم بشار اسد، حزبالله با ورود به این جنگ خونین، حمام خونی در سوریه به راه انداخت و شهرها و روستاها را ویران کرد. حضور حزبالله در این جنگ به کشته شدن هزاران نفر از غیرنظامیان و نابودی گسترده زیرساختها انجامید.
علاوه بر سوریه، نقش حزبالله در جنگ یمن نیز مشهود است. نصرالله با حمایت از حوثیها و ارسال تسلیحات به یمن، بخشی از طرح خامنهای برای تسلط بر این کشور و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس بود.
از دیگر جنایتهای نصرالله، ترور رفیق حریری، نخستوزیر سابق لبنان و همراهانش در سال ۲۰۰۵ است. این ترور خونین با بمبگذاری در بیروت، به کشته شدن حریری و تعدادی از نزدیکان او انجامید. دادگاه بینالمللی سازمان ملل حزبالله و نصرالله را مسئول این ترور دانست، این حادثه نشاندهنده خشونت سیاسی و تروریسم داخلی بود که او برای حفظ منافع رژیم ایران در لبنان به کار گرفت.
یکی دیگر از ابعاد کارنامه تاریک سرکرده حزب الله، نقش او در قاچاق مواد مخدر و سلاح در سطح بینالمللی است. گزارشهای متعددی از سوی رسانههای بزرگ خبری به افشای نقش حزبالله در قاچاق مواد مخدر از آمریکای لاتین به اروپا پرداختهاند.
سالهاست که جمهوری اسلامی ایران با تبلیغ «مقاومت» و ساختن چهرههای به اصطلاح اسطورهای همچون حسن نصرالله، سعی کرده قدرت و نفوذ خود را در منطقه به رخ بکشد.
اما با مرگ نصرالله، بیش از پیش عیان میشود که این مقاومت چیزی جز ابزاری برای سرکوب ملتها و گسترش تروریسم نبوده است. نصرالله نه یک رهبر مستقل، بلکه مجری بیچون و چرای سیاستهای تروریستی جمهوری اسلامی بود که با ادعاهای دروغین و خونریزی، تنها به تقویت دیکتاتوری و خشونت در منطقه کمک کرد.
«محمد خوشبیان»، روحانی سابق که پیشتر در اعتراض به جنایات خامنهای خائن، خود را خلع لباس کرد و عمامه از سر برداشت، طی پیامی در واکنش به خنثیسازی حسن نصرالله میگوید؛
نصرالله نه یک رهبر مستقل، بلکه مجری بی چون و چرای سیاستهای تروریستی جمهوری اسلامی بود.
پس از مرگ هر شخصیت سیاسی، کارنامه زندگی سیاسی او مورد بررسی قرار میگیرد. اکنون با مرگ حسن نصرالله، نصرالله در تمام دوران رهبریاش، همواره به عنوان یک مزدور سرسپرده در خدمت رژیم جمهوری اسلامی ایران و مجری بیچون و چرای سیاستهای علی خامنهای و سپاه قدس بود. او استقلالی از خود نداشت و هر گام او به فرمان مستقیم تهران برداشته میشد.
حزبالله به عنوان بازوی اجرایی سپاه پاسداران در منطقه عمل میکرد و نصرالله ابزار اصلی جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ و بیثباتی در خاورمیانه بود.
نصرالله و حزبالله نقش کلیدی در دخالتهای نظامی جمهوری اسلامی در منطقه ایفا کردند. نمونه بارز آن، دخالت در جنگ داخلی سوریه بود. به دستور علی خامنهای و برای حفظ رژیم بشار اسد، حزبالله با ورود به این جنگ خونین، حمام خونی در سوریه به راه انداخت و شهرها و روستاها را ویران کرد. حضور حزبالله در این جنگ به کشته شدن هزاران نفر از غیرنظامیان و نابودی گسترده زیرساختها انجامید.
علاوه بر سوریه، نقش حزبالله در جنگ یمن نیز مشهود است. نصرالله با حمایت از حوثیها و ارسال تسلیحات به یمن، بخشی از طرح خامنهای برای تسلط بر این کشور و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس بود.
از دیگر جنایتهای نصرالله، ترور رفیق حریری، نخستوزیر سابق لبنان و همراهانش در سال ۲۰۰۵ است. این ترور خونین با بمبگذاری در بیروت، به کشته شدن حریری و تعدادی از نزدیکان او انجامید. دادگاه بینالمللی سازمان ملل حزبالله و نصرالله را مسئول این ترور دانست، این حادثه نشاندهنده خشونت سیاسی و تروریسم داخلی بود که او برای حفظ منافع رژیم ایران در لبنان به کار گرفت.
یکی دیگر از ابعاد کارنامه تاریک سرکرده حزب الله، نقش او در قاچاق مواد مخدر و سلاح در سطح بینالمللی است. گزارشهای متعددی از سوی رسانههای بزرگ خبری به افشای نقش حزبالله در قاچاق مواد مخدر از آمریکای لاتین به اروپا پرداختهاند.
سالهاست که جمهوری اسلامی ایران با تبلیغ «مقاومت» و ساختن چهرههای به اصطلاح اسطورهای همچون حسن نصرالله، سعی کرده قدرت و نفوذ خود را در منطقه به رخ بکشد.
اما با مرگ نصرالله، بیش از پیش عیان میشود که این مقاومت چیزی جز ابزاری برای سرکوب ملتها و گسترش تروریسم نبوده است. نصرالله نه یک رهبر مستقل، بلکه مجری بیچون و چرای سیاستهای تروریستی جمهوری اسلامی بود که با ادعاهای دروغین و خونریزی، تنها به تقویت دیکتاتوری و خشونت در منطقه کمک کرد.
🔻🔺کشته شدن یک نظامی طی حمله جیش العدل در خاش
«رامین ولایتی» نیروی نظامی یگان تکاوری شهرستان خاش شب گذشته توسط گروه جیش العدل هدف قرار گرفت و کشته شد.
این گروه با انتشار بیانیهای نوشت: «واحد اطلاعات و امنیت سازمان جیش العدل موفق شدهاند، یکی از افسران جنایتکار یگان تکاوری را در شهر خاش به صورت انقلابی مجازات کنند.»
جیش العدل همچنین در روزهای گذشته با حمله به پاسگاه انتظامی منطقه دومگ واقع در شهرستان زاهدان باعث کشته و زخمی شدن شماری از نیروهای نظامی شده بود.
روز گذشته نیز دو خودرو نیروهای مرصاد را در پشامگ از توابع شهرستان راسک هدف قرار داد که گفته شده چهار تن از سرنشین این دو خودرو کشته و زخمی شدند.
«رامین ولایتی» نیروی نظامی یگان تکاوری شهرستان خاش شب گذشته توسط گروه جیش العدل هدف قرار گرفت و کشته شد.
این گروه با انتشار بیانیهای نوشت: «واحد اطلاعات و امنیت سازمان جیش العدل موفق شدهاند، یکی از افسران جنایتکار یگان تکاوری را در شهر خاش به صورت انقلابی مجازات کنند.»
جیش العدل همچنین در روزهای گذشته با حمله به پاسگاه انتظامی منطقه دومگ واقع در شهرستان زاهدان باعث کشته و زخمی شدن شماری از نیروهای نظامی شده بود.
روز گذشته نیز دو خودرو نیروهای مرصاد را در پشامگ از توابع شهرستان راسک هدف قرار داد که گفته شده چهار تن از سرنشین این دو خودرو کشته و زخمی شدند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، معترض کشتهشده در خیزش انقلابی، با انتشار ویدیویی در اینستاگرام خود خطاب به خانوادههای دادخواه گفت: «ما زنده میمانیم و دادخواهی خون فرزندانمان را خواهیم دید.» او در این پست نوشته: «تا رسیدن به عدالت و آزادی دادخواه خون پاک فرزندانمان هستیم.»
🔴یاد نیکا شاکرمی گرامی باد !
زادروز نیکا و روز خاکسپاری او دهم مهر است.
نسرین شاکرمی مادر نیکا ویدیویی از دوران خردسالی اش منتشر کرد و خاطرهای از روز تولدش نوشت:
«بزرگترین لذت زندگی برای من تماشای نیکا و کارها و رفتارها حرفهایش و شنیدن صدایش بود. همیشه احساس میکردم نیکا خودش بزرگ به دنیا آمده و نیاز چندانی به تربیت ندارد و من فقط باید تماشایش کنم و در آن لحظات پر از سعادت تماشا گوییا از جسم و حتی از زمین فاصله میگرفتم و در آسمانها و ملکوت پرواز میکردم
دهم مهر روز تولد نیکاست
و نیز دهم مهر همان روزیست که دستان پلید اهریمن پیکر نازنین نیکایم را ظالمانه از من ربودند و به خاک سپردند در روز تولد هفده سالگیش به جای تولدت مبارک با قلبی پاره پاره فریاد زدم فرزندم شهادتت مبارک عزیز نازنینم عمرت کوتاه بود اما نگاهت بلند کلامت بزرگ و عملت ارزشمند، روز تولدت همچون بذر کاشته شدی تا در دلها جوانه بزنی و در جانها متولد شوی تاج سرم، زیرا تو آنقدر زیبایی که باید تکثیر شوی و آزادگی حریت و شهامت شرافت و بزرگی و انسانیت، اصالت و عشق و مهربانی را [معنا بخشی]»
زادروز نیکا و روز خاکسپاری او دهم مهر است.
نسرین شاکرمی مادر نیکا ویدیویی از دوران خردسالی اش منتشر کرد و خاطرهای از روز تولدش نوشت:
«بزرگترین لذت زندگی برای من تماشای نیکا و کارها و رفتارها حرفهایش و شنیدن صدایش بود. همیشه احساس میکردم نیکا خودش بزرگ به دنیا آمده و نیاز چندانی به تربیت ندارد و من فقط باید تماشایش کنم و در آن لحظات پر از سعادت تماشا گوییا از جسم و حتی از زمین فاصله میگرفتم و در آسمانها و ملکوت پرواز میکردم
دهم مهر روز تولد نیکاست
و نیز دهم مهر همان روزیست که دستان پلید اهریمن پیکر نازنین نیکایم را ظالمانه از من ربودند و به خاک سپردند در روز تولد هفده سالگیش به جای تولدت مبارک با قلبی پاره پاره فریاد زدم فرزندم شهادتت مبارک عزیز نازنینم عمرت کوتاه بود اما نگاهت بلند کلامت بزرگ و عملت ارزشمند، روز تولدت همچون بذر کاشته شدی تا در دلها جوانه بزنی و در جانها متولد شوی تاج سرم، زیرا تو آنقدر زیبایی که باید تکثیر شوی و آزادگی حریت و شهامت شرافت و بزرگی و انسانیت، اصالت و عشق و مهربانی را [معنا بخشی]»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💥نامه گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین به مناسبت سالگرد جمعه خونین زاهدان در همبستگی با خانواده جانباختگان
سهشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳
#جمعه_خونین_زاهدان
#گلرخ_ایرایی
#اعتصابات_سراسری
سهشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳
#جمعه_خونین_زاهدان
#گلرخ_ایرایی
#اعتصابات_سراسری
🔹تصاویر چهار نفر کشته شده توسط افراد مسلح در بنت شهرستان گیه
رصد بلوچستان/ امروز سه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳، در پی حمله افراد مسلح به نیروهای سپاه و بسیج در بنت شهرستان گیه چهار نفر کشته شدند.
هویت این چهار نفر «پرویز (عبدالله) کدخدایی» فرمانده سپاه گیه، سرباز وظیفه «جواد ساداتی» سرباز وظیفه «مجیب بلوچی» و شورای شهر بنت «یوسف شیرانی» اعلام شده اند.
گفتنی است، این افراد پس از پایان یک جلسه در مدرسه شیخان بنت پس از خروج مورد حمله افراد مسلح قرار گرفته اند که سه نفر دم دم جان خود را از دست داده و فرمانده سپاه شهرستان گیه حین انتقال به بیمارستان نیز جان خود را از دست داده است.
رصد بلوچستان/ امروز سه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳، در پی حمله افراد مسلح به نیروهای سپاه و بسیج در بنت شهرستان گیه چهار نفر کشته شدند.
هویت این چهار نفر «پرویز (عبدالله) کدخدایی» فرمانده سپاه گیه، سرباز وظیفه «جواد ساداتی» سرباز وظیفه «مجیب بلوچی» و شورای شهر بنت «یوسف شیرانی» اعلام شده اند.
گفتنی است، این افراد پس از پایان یک جلسه در مدرسه شیخان بنت پس از خروج مورد حمله افراد مسلح قرار گرفته اند که سه نفر دم دم جان خود را از دست داده و فرمانده سپاه شهرستان گیه حین انتقال به بیمارستان نیز جان خود را از دست داده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅سید حسن نصرالله: مقامات جمهوری اسلامی منافع ملی ایران را فدای منافع امت اسلامی می کنند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزودی در ایران .
🔹کشته شدن یک جوان بلوچ توسط لباس شخصی های ناشناس با سلاح سرد در چابهار
به گزارش رصد بلوچستان/ صبح امروز سه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳، پیکر یک جوان بلوچ پس از دو روز مفقودی پشت هتل لیپار چابهار که با سلاح سرد توسط لباس شخصی های ناشناس کشته شده است توسط مردم منطقه پیدا و به سردخانه چابهار منتقل شد.
هویت این جوان بلوچ «نوید آبادیان» ۲۸ ساله، متاهل، فرزند ناصر آبادیان ساکن روستای کمب چابهار برای رصد بلوچستان احراز شده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر رصد بلوچستان گفت: «این جوان بلوچ دو روز قبل برای کار از منزل خارج شده و گوشی همراه وی پس از آن خاموش شده است تا اینکه روز گذشته پیکر این جوان توسط مردم پشت هتل لیپار کشف شده که با ضربات چاقو به سر کشته شده است و به سردخانه منتقل میشود.»
خانواده پس از دو روز مفقودی پیکر فرزندشان را امروز در سردخانه چابهار پیدا کرده اند.
از هویت ضاربان تاکنون اطلاعی بدست نیامده است.
به گزارش رصد بلوچستان/ صبح امروز سه شنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳، پیکر یک جوان بلوچ پس از دو روز مفقودی پشت هتل لیپار چابهار که با سلاح سرد توسط لباس شخصی های ناشناس کشته شده است توسط مردم منطقه پیدا و به سردخانه چابهار منتقل شد.
هویت این جوان بلوچ «نوید آبادیان» ۲۸ ساله، متاهل، فرزند ناصر آبادیان ساکن روستای کمب چابهار برای رصد بلوچستان احراز شده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به گزارشگر رصد بلوچستان گفت: «این جوان بلوچ دو روز قبل برای کار از منزل خارج شده و گوشی همراه وی پس از آن خاموش شده است تا اینکه روز گذشته پیکر این جوان توسط مردم پشت هتل لیپار کشف شده که با ضربات چاقو به سر کشته شده است و به سردخانه منتقل میشود.»
خانواده پس از دو روز مفقودی پیکر فرزندشان را امروز در سردخانه چابهار پیدا کرده اند.
از هویت ضاربان تاکنون اطلاعی بدست نیامده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ خشم نیروهایی حزل الله و....
🔵 به یاد #آرمیتا_گراوند و در دادخواهی از این دانشآموز جانباخته
۹ مهرماه روزی بود که حجاببانهای جمهوری اسلامی به آرمیتا گراوند حمله کردند، او به کما فرستادند تا ۲۸ روز بعد جانش را از دست دهد؛ نوجوانی مدرن، پرشور و مبارز که قتل حکومتیاش به خاطر تحمیل حجاب، او را به یکی از نمادهای انقلاب زن زندگی آزادی تبدیل کرد. آرمیتا نمونهای از میلیونها دانشآموز نسل زد بود که در برابر رژیم کودککش تنها یک حرف برای گفتن دارد: «سر خم قدغن». یاد آرمیتا را گرامی میداریم و در دادخواهی از او و هزاران جانباخته دیگر، حکومت ضدزن اسلامی را سرنگون خواهیم کرد.
🔹#کمیته_دادخواهی
✊ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
۹ مهرماه روزی بود که حجاببانهای جمهوری اسلامی به آرمیتا گراوند حمله کردند، او به کما فرستادند تا ۲۸ روز بعد جانش را از دست دهد؛ نوجوانی مدرن، پرشور و مبارز که قتل حکومتیاش به خاطر تحمیل حجاب، او را به یکی از نمادهای انقلاب زن زندگی آزادی تبدیل کرد. آرمیتا نمونهای از میلیونها دانشآموز نسل زد بود که در برابر رژیم کودککش تنها یک حرف برای گفتن دارد: «سر خم قدغن». یاد آرمیتا را گرامی میداریم و در دادخواهی از او و هزاران جانباخته دیگر، حکومت ضدزن اسلامی را سرنگون خواهیم کرد.
🔹#کمیته_دادخواهی
✊ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
به یاد #خدانور_لجعهای که مرگ تلخش مشق تولد بسیاری از ما بود.
" همواره از اعماق به زندگی نگریسته اند و فقر و محرومیت تار و پودشان را شکل داد."
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
" همواره از اعماق به زندگی نگریسته اند و فقر و محرومیت تار و پودشان را شکل داد."
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
🔴تداوم سیوششمین هفتهٔ کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام، با پیوستن زندان اراک در بیست و دو زندان مختلف
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعهٔ خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند؛ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابهجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرونوسطایی روز گذشته دو نفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴ شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد. هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد؛ به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد، در دسترسترین ابزار انتقام، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار میدهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژهٔ جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بینالمللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند. لذا از همهٔ فعالان حقوقبشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸ مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفتهٔ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبهٔ هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در سیوششمین هفتهٔ خود با پیوستن «زندان اراک» سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تاکنون شامل زندانهای زیر هستند:
زندان اوین (بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهرانبزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسدآباداصفهان، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکانرشت، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰ مهر ۱۴۰۳
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعهٔ خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند؛ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابهجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرونوسطایی روز گذشته دو نفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴ شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد. هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد؛ به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد، در دسترسترین ابزار انتقام، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار میدهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژهٔ جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بینالمللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند. لذا از همهٔ فعالان حقوقبشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸ مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفتهٔ کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبهٔ هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در سیوششمین هفتهٔ خود با پیوستن «زندان اراک» سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» تاکنون شامل زندانهای زیر هستند:
زندان اوین (بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهرانبزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسدآباداصفهان، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکانرشت، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰ مهر ۱۴۰۳
امروز سه شنبه، گروهی از فعالان #محیط_زیست در اعتراض به قطع درختان و بیتوجهی مسئولان به حفاظت از فضاهای سبز، در مقابل ساختمان شورای شهر تهران تجمع کردند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تهران دریاچه چیتگر
✅رسانههای اسرائیلی: بیش از ۱۰۰ موشک از ایران شلیک شد
🔸منابع خبری اسرائیل اذعان کردند که جمهوری اسلامی ایران بیش از ۱۰۰ موشک به سمت فلسطین اشغالی شلیک کرده است. در پی این حملات، آژیرهای خطر از شمال تا جنوب فلسطین به صدا درآمده است.
🔸منابع خبری اسرائیل اذعان کردند که جمهوری اسلامی ایران بیش از ۱۰۰ موشک به سمت فلسطین اشغالی شلیک کرده است. در پی این حملات، آژیرهای خطر از شمال تا جنوب فلسطین به صدا درآمده است.