آخرین مقاله من در اخبار روز
وظیفه مبرم اپوزیسیون واقعی در حمایت حداکثری از نرگس محمدی - کيوان کابلی https://www.akhbar-rooz.com/251227/1403/07/02/
وظیفه مبرم اپوزیسیون واقعی در حمایت حداکثری از نرگس محمدی - کيوان کابلی https://www.akhbar-rooz.com/251227/1403/07/02/
اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ
وظیفه مبرم اپوزیسیون واقعی در حمایت حداکثری از نرگس محمدی – کیوان کابلی
مطلب حاضر در باره نامه خانم فائزه رفسنجانی در آستانه دومین سالگرد قیام ژینا نیست، چرا که دو پاسخ بجا و مناسبِ خانمها گلرخ ایرایی و آتنا دائمی به میزان زیادی از پروژه امنیتی حکومت برای در…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داغ طبس بر دل خانواده ها
🟣کارگران معدن طبس ۱۲ میلیون حقوق میگرفتند
علی مقدس زاده ویدیویی از گفتوگوی خود با احمد میدری، وزیر کار را در اینستاگرامش منتشر کرده و در خصوص فاجعه معدن طبس میگوید: «اگر سنسور گاز متان داشتیم این اتفاق نمیافتاد.»
میدری میگوید همان سنسوری که معدن شستا دارد؟، مقدس زاده هم می کوید بله۰
، خواهش میکنیم حقوق بر مبنای اصل ۴۱ باشد. اینها میدانید چقدر میگرفتند (کارگران معدن طبس)؟ ۱۲ میلیون تومان.
نکته اینجاست که همین وزیر کار کمتر از یک روز پس از فاجعه معدن طبس گفته:
این حادثه قابل پیشبینی نبوده و این معدن ایمنیهای لازم را داشته است‼️
علی مقدس زاده ویدیویی از گفتوگوی خود با احمد میدری، وزیر کار را در اینستاگرامش منتشر کرده و در خصوص فاجعه معدن طبس میگوید: «اگر سنسور گاز متان داشتیم این اتفاق نمیافتاد.»
میدری میگوید همان سنسوری که معدن شستا دارد؟، مقدس زاده هم می کوید بله۰
، خواهش میکنیم حقوق بر مبنای اصل ۴۱ باشد. اینها میدانید چقدر میگرفتند (کارگران معدن طبس)؟ ۱۲ میلیون تومان.
نکته اینجاست که همین وزیر کار کمتر از یک روز پس از فاجعه معدن طبس گفته:
این حادثه قابل پیشبینی نبوده و این معدن ایمنیهای لازم را داشته است‼️
Forwarded from کانال شورای آزادیخواهان سوسیالیست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «فاطمه حیدری»، خواهر «#جواد_حیدری» از کشته شدگان اعتراضات مردمی سال ۱۴۰۳ با انتشار ویدیویی به مناسبت دومین سال کشته شدن برادرش در اینستاگرام خود نوشته است: «دو سال گذشت. رسواتون میکنیم.»
#علیه_فراموشی
#علیه_فراموشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بیاد_آر
💥دوشنبه ۰۲ آبان ۱۴۰۱
تهران دانشگاه صنعتی شریف
میجنگیم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم!🚩👊✌️
۲ آبان ۱۴۰۱
#آزادی_آزادی_آزادی
#قیام_تا_سرنگونی
💥دوشنبه ۰۲ آبان ۱۴۰۱
تهران دانشگاه صنعتی شریف
میجنگیم، میمیریم، ایران رو پس میگیریم!🚩👊✌️
۲ آبان ۱۴۰۱
#آزادی_آزادی_آزادی
#قیام_تا_سرنگونی
🔹باجگیری ماشین گشت کلانتری ۱۳ زاهدان از بنزینفروشان خیابانی برای تأمین سوخت
براساس گزارش های مردمی از منطقه شیرآباد زاهدان به رصد بلوچستان، ماشین گشت کلانتری ۱۳ به جای استفاده از پمپبنزینهای شهر، از بنزینفروشان کنار خیابان بنزین تأمین میکند و از آنها باج میگیرد.
یکی از منابع مطلع با ارسال تصویر به رصد بلوچستان گفت: «این ماشین گشت کلانتری ۱۳ شیرآباد زاهدان هست که از بنزین فروش های کنار خیابان باج میگیرد و ازشون بنزین میزند در حالیکه اون بیچاره ها کنار پمپ برای امرار معاش چند لیتر بنزین خرید وفروش میکنند از پمپ بنزین نمیزنند می آیند از این بنزین فروش های کنار خیابان باج میگیرند.»
گفتنی است، این افراد بی بضاعت نه تنها از درآمد ناچیز خود بینصیب مانده اند، بلکه مجبورند برای ادامه فعالیت، به زور به مأموران بنزین بدهند.
براساس گزارش های مردمی از منطقه شیرآباد زاهدان به رصد بلوچستان، ماشین گشت کلانتری ۱۳ به جای استفاده از پمپبنزینهای شهر، از بنزینفروشان کنار خیابان بنزین تأمین میکند و از آنها باج میگیرد.
یکی از منابع مطلع با ارسال تصویر به رصد بلوچستان گفت: «این ماشین گشت کلانتری ۱۳ شیرآباد زاهدان هست که از بنزین فروش های کنار خیابان باج میگیرد و ازشون بنزین میزند در حالیکه اون بیچاره ها کنار پمپ برای امرار معاش چند لیتر بنزین خرید وفروش میکنند از پمپ بنزین نمیزنند می آیند از این بنزین فروش های کنار خیابان باج میگیرند.»
گفتنی است، این افراد بی بضاعت نه تنها از درآمد ناچیز خود بینصیب مانده اند، بلکه مجبورند برای ادامه فعالیت، به زور به مأموران بنزین بدهند.
🔴اعتراض مدنی یک فرد معلول در مقابل اداره ی بهزیستی چابهار و درخواست اجرای ماده ۲۷ قانون معلولان.
🔺 یک فرد دارای معلولیت با برگزاری اعتراض مدنی در مقابل «اداره بهزیستی شهرستان چابهار» خواستار اجرای کامل ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان شد.
♦️این فرد که بر روی ویلچر نشسته و پلاکاردی در دست دارد عدم اجرای این قانون را «توهین به شأن و منزلت انسانی» و «نقض آشکار حقوق بشر» عنوان کرد.ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان به تضمین حقوق اجتماعی، رفاهی، آموزشی و شغلی افراد معلول اشاره دارد و اجرای کامل آن به منظور دسترسی بهتر این افراد به خدمات بهداشتی و حمایتی ضروری است.
🔺 یک فرد دارای معلولیت با برگزاری اعتراض مدنی در مقابل «اداره بهزیستی شهرستان چابهار» خواستار اجرای کامل ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان شد.
♦️این فرد که بر روی ویلچر نشسته و پلاکاردی در دست دارد عدم اجرای این قانون را «توهین به شأن و منزلت انسانی» و «نقض آشکار حقوق بشر» عنوان کرد.ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان به تضمین حقوق اجتماعی، رفاهی، آموزشی و شغلی افراد معلول اشاره دارد و اجرای کامل آن به منظور دسترسی بهتر این افراد به خدمات بهداشتی و حمایتی ضروری است.
نیروهای امنیتی از اعتصاب غذای گوهر عشقی در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران جلوگیری کردند
گوهر عشقی، مادر دادخواه ستار بهشتی، هفته گذشته با انتشار پیام ویدئویی اعلام کرده بود که در اعتراض به بازداشت مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی، از کشتهشدگان خیزش «زن زندگی آزادی» در بوکان و بازداشت اعضای خانواده پویا بختیاری، معترض جوانی که در اعتراضات آبان ۹۸ کشته شد، دوشنبه ۲ مهر در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران اعتصاب غذا خواهد کرد. اما امروز دوشنبه دوم مهر ماه، صفحه گوهر عشقی در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) خبر داد که از غروب روز یکشنبه، مأموران امنیتی حکومت با استقرار در کوچهها و خیابانهای اطراف خانه گوهر عشقی، «منطقه را محاصره کردند و با قطع کامل ارتباطات تلفنی و موبایل، وی را از هرگونه تماس با جهان بیرون محروم کردند».
در پیغام منتشرشده آمده است که «این فشار روانی شدید منجر به افت فشار خون» گوهر عشقی شد و تلاشهای دخترش، سحر بهشتی برای تماس با او بینتیجه ماند.
همچنین گفته شده زمانیکه گوهر عشقی شخصاً قصد رفتن به تهران را داشت، نیروهای امنیتی مانع شده و «او به علت اضطراب ناشی از شرایط امنیتی، دوباره دچار سرگیجه و افت مجدد فشار خون» شد.
سحر بهشتی از یکی از نزدیکان خود خواست تا برای جویا شدن از حال مادرش به منزل او برود و او را به خانه دخترش بیاورد.
این گزارش افزوده است که وضعیت اطراف خانه گوهر عشقی «کاملاً غیرعادی و تحت کنترل نیروهای امنیتی» بوده است. گوهر عشقی و یکی از نزدیکانش در مسیر متوجه تعقیب خودروهای مشکوک میشوند که تا درب منزل سحر بهشتی، ماشین حامل گوهر عشقی را همراهی میکردند.
پس از انتقال گوهر عشقی به منزل دخترش، «محله تحت کنترل قرار گرفته و هر نوع رفت و آمدی از سوی نیروهای امنیتی رژیم کنترل میشود».
#گوهرعشقی
#دادخواهی
#همبستگی_خانواده_های_دادخواه
گوهر عشقی، مادر دادخواه ستار بهشتی، هفته گذشته با انتشار پیام ویدئویی اعلام کرده بود که در اعتراض به بازداشت مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی، از کشتهشدگان خیزش «زن زندگی آزادی» در بوکان و بازداشت اعضای خانواده پویا بختیاری، معترض جوانی که در اعتراضات آبان ۹۸ کشته شد، دوشنبه ۲ مهر در مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران اعتصاب غذا خواهد کرد. اما امروز دوشنبه دوم مهر ماه، صفحه گوهر عشقی در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) خبر داد که از غروب روز یکشنبه، مأموران امنیتی حکومت با استقرار در کوچهها و خیابانهای اطراف خانه گوهر عشقی، «منطقه را محاصره کردند و با قطع کامل ارتباطات تلفنی و موبایل، وی را از هرگونه تماس با جهان بیرون محروم کردند».
در پیغام منتشرشده آمده است که «این فشار روانی شدید منجر به افت فشار خون» گوهر عشقی شد و تلاشهای دخترش، سحر بهشتی برای تماس با او بینتیجه ماند.
همچنین گفته شده زمانیکه گوهر عشقی شخصاً قصد رفتن به تهران را داشت، نیروهای امنیتی مانع شده و «او به علت اضطراب ناشی از شرایط امنیتی، دوباره دچار سرگیجه و افت مجدد فشار خون» شد.
سحر بهشتی از یکی از نزدیکان خود خواست تا برای جویا شدن از حال مادرش به منزل او برود و او را به خانه دخترش بیاورد.
این گزارش افزوده است که وضعیت اطراف خانه گوهر عشقی «کاملاً غیرعادی و تحت کنترل نیروهای امنیتی» بوده است. گوهر عشقی و یکی از نزدیکانش در مسیر متوجه تعقیب خودروهای مشکوک میشوند که تا درب منزل سحر بهشتی، ماشین حامل گوهر عشقی را همراهی میکردند.
پس از انتقال گوهر عشقی به منزل دخترش، «محله تحت کنترل قرار گرفته و هر نوع رفت و آمدی از سوی نیروهای امنیتی رژیم کنترل میشود».
#گوهرعشقی
#دادخواهی
#همبستگی_خانواده_های_دادخواه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"شرکت پر درآمد! چه بر سر تو آمد؟!"
#تهران
دوشنبه ۲مهر۱۴۰۳
تجمع بازنشستگان مخابرات در برابر ساختمان مرکزی شرکت مخابرات (خیابان سردار جنگل)، در اعتراض به اجرا نشدن آیین نامه ی استخدامی و رفاهی ۱۳۸۹
#تهران
دوشنبه ۲مهر۱۴۰۳
تجمع بازنشستگان مخابرات در برابر ساختمان مرکزی شرکت مخابرات (خیابان سردار جنگل)، در اعتراض به اجرا نشدن آیین نامه ی استخدامی و رفاهی ۱۳۸۹
Forwarded from تاریخ فلسفه از صفر (Abozar shariati)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️خداوند خالق نیست!
▪️قهر و غضب هم ندارد!
▪️رحمت و لطفی هم در کار نیست!
▪️معصیت و توبه هم بی معنی است!
▪️نیازی هم به پول و صدقه ندارد!
▪️چرک هم در گلوی احدی نمی ریزد!
▪️از آخرت هم هیچ خبری نیست!
▫️برشی کوتاه از فصل فلسفهی اسپینوزا
▪️تماشا در یوتیوب
#خدای_اسپینوزا
#ابوذر_شریعتی
▪️قهر و غضب هم ندارد!
▪️رحمت و لطفی هم در کار نیست!
▪️معصیت و توبه هم بی معنی است!
▪️نیازی هم به پول و صدقه ندارد!
▪️چرک هم در گلوی احدی نمی ریزد!
▪️از آخرت هم هیچ خبری نیست!
▫️برشی کوتاه از فصل فلسفهی اسپینوزا
▪️تماشا در یوتیوب
#خدای_اسپینوزا
#ابوذر_شریعتی
#یادداشت
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده
🔸به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفعتری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما میبیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانهاش تصویر میکشد، دوست میدارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعالتر است، میخواهد در یکی از رشتههای مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانهاش میخواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر میشوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض میکنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور میکردم و یقین داشتم، نمیتوانم شغل دیگری داشته باشم. میدانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغلهای پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچکتر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبهها که میشد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم میدانستند پدر که شب به خانه میآید، من جدی جدی، حتی جدیتر از مدرسه، این برگهها را جلوی او میگذارم...
🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل مینوشتیم و تکثیر میکردیم. گمان نمیکنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را مینوشتیم و تکثیر میکردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار میکردم و دستگاه استنسیل جواب نمیداد، وقتی از عمارلو به منزل پدری میآمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمونها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار میشد، به تعداد دانش آموزان کپی میگرفتم و با خود به روستا میبردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس میدادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمهای را میخوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری میرفتم. راههایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد میوزید که گاهی تصور میکردی این باد مانع رفتن تو میشود؛ تو میکوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس میزد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه میکردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی میگرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر میشد و من با وجود این مشقتها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...
🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...
🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمیتوانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!
🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج میکنند...
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
Telegraph
دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
به سالهای دوردست پرواز میکنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سالهای ابتدایی را میگذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظهای نمیگنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شروین حاجیپور، موسیقیدان برنده جایزه گرمی و سازنده و خواننده ترانه «برای»، با انتشار ویدیویی در استوری اینستاگرامش خبر داد که در راستای بخشنامه جدیدی برای عفو، پرونده او بهصورت کامل مختومه شده است.
او از حمایت شهروندان و همچنین محسن چاوشی تشکر کرد و گفت: «قرار نیست ما نسل سوخته باشیم و باید آنطور که شایسته آن هستیم زندگی کنیم.»
او از حمایت شهروندان و همچنین محسن چاوشی تشکر کرد و گفت: «قرار نیست ما نسل سوخته باشیم و باید آنطور که شایسته آن هستیم زندگی کنیم.»
بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران پیرامون فاجعه هولناک انفجار معدن معدنجو
مسئولیت مستقیم کشتار هولناک کارگران معدنجو تماما بر عهده حکومت جمهوری اسلامی است
انفجار در معدن معدنجو و مرگ هولناک ۵۱ کارگر، بار دیگر افکار عمومی و رسانه های خبری را از اولین دقایق صبح اول مهر متوجه وضعیت به غایت ضد انسانی حاکم بر کارگران ایران کرده است.
کارگرانی که از سر فقر و فلاکت و برای دستمزدی چندین برابر زیر خط فقر، به ناچار باید جان عزیز خود را نیز جهت تضمین و تامین سودهای نجومی مافیای ثروت و قدرت کف دست بگذارند و در زیر خروارها سنگ و خاک مدفون شوند.
۵۱ کارگر معدن معدنجو در حالی در مسلخ تضمین سودهای نجومی حکومت و رانت خواران حکومتی جمهوری اسلامی قربانی شده اند که وزیر کار و دیگر مقامات حکومتی در حال توجیه بی شرمانه این جنایت و دست بردن در آمار کارگران جانباخته و حداکثر در حال تبلیغات ریاکارانه برای رسیدگی به این جنایت دهشتناک هستند.
رویکرد عوامفریبانه رسیدگی به این ج ...ادامه مطلب
مسئولیت مستقیم کشتار هولناک کارگران معدنجو تماما بر عهده حکومت جمهوری اسلامی است
انفجار در معدن معدنجو و مرگ هولناک ۵۱ کارگر، بار دیگر افکار عمومی و رسانه های خبری را از اولین دقایق صبح اول مهر متوجه وضعیت به غایت ضد انسانی حاکم بر کارگران ایران کرده است.
کارگرانی که از سر فقر و فلاکت و برای دستمزدی چندین برابر زیر خط فقر، به ناچار باید جان عزیز خود را نیز جهت تضمین و تامین سودهای نجومی مافیای ثروت و قدرت کف دست بگذارند و در زیر خروارها سنگ و خاک مدفون شوند.
۵۱ کارگر معدن معدنجو در حالی در مسلخ تضمین سودهای نجومی حکومت و رانت خواران حکومتی جمهوری اسلامی قربانی شده اند که وزیر کار و دیگر مقامات حکومتی در حال توجیه بی شرمانه این جنایت و دست بردن در آمار کارگران جانباخته و حداکثر در حال تبلیغات ریاکارانه برای رسیدگی به این جنایت دهشتناک هستند.
رویکرد عوامفریبانه رسیدگی به این ج ...ادامه مطلب
🔴 رئیسی جلاد در شهریور ۱۴۰۰ در معیت وزیر مفسدصمت از معادن طبس بازدید کرد جلوی دوربین گفت
"به مدت ۲۰ روز به پیمانکار وقت میدهم که وضعیت کارگران را متحول کنند و اگر این اقدام را در این مدت انجام ندهند، اقدام لازم را انجام میدهم. امروز جنازه ۵۱ کارگر در سردخانه تحویل خانواده شد🖤
#طبس
"به مدت ۲۰ روز به پیمانکار وقت میدهم که وضعیت کارگران را متحول کنند و اگر این اقدام را در این مدت انجام ندهند، اقدام لازم را انجام میدهم. امروز جنازه ۵۱ کارگر در سردخانه تحویل خانواده شد🖤
#طبس
✅پزشکیان در نیویورک:آماده بازگشت متقابل همه طرفها به توافق هستهای هستیم
🔹 به هیچ وجه به دنبال ایجاد جنگ و نا امنی نیستیم و تاکنون به هیچ کشوری حمله نکردهایم
🔹 ما به هیچ وجه از جنگ روسیه علیه اوکراین حمایت نکرده و نخواهیم کرد
🔹 به هیچ وجه به دنبال ایجاد جنگ و نا امنی نیستیم و تاکنون به هیچ کشوری حمله نکردهایم
🔹 ما به هیچ وجه از جنگ روسیه علیه اوکراین حمایت نکرده و نخواهیم کرد