This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
از ترس لتوکوبها، نمیتوانم سر کار بروم: گزارش یک پناهندهی افغانستانی از خشونت فیزیکی گسترده علیه پناهندگان افغانستانی در تهران توسط نژادپرستان
طبق گزارشهایی که به دست روزنامهی اطلاعات روز رسیده است، تنها در منطقهی ۱۵ تهران در روزهای اخیر بیش از ۲۰ شهروند افغانستانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و برخی به شدت زخمی شدهاند.
#زن_زندگی_آزادی
#نژاد_پرستی
#نژادپرستی_ممنوع
#نژادپرستی
#پناهندگان_افغانستانی
#مهاجران_افغانستانی
از ترس لتوکوبها، نمیتوانم سر کار بروم: گزارش یک پناهندهی افغانستانی از خشونت فیزیکی گسترده علیه پناهندگان افغانستانی در تهران توسط نژادپرستان
طبق گزارشهایی که به دست روزنامهی اطلاعات روز رسیده است، تنها در منطقهی ۱۵ تهران در روزهای اخیر بیش از ۲۰ شهروند افغانستانی مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و برخی به شدت زخمی شدهاند.
#زن_زندگی_آزادی
#نژاد_پرستی
#نژادپرستی_ممنوع
#نژادپرستی
#پناهندگان_افغانستانی
#مهاجران_افغانستانی
Forwarded from خبرگزاری هرانا
کامیاران؛ ده شهروند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند
❗️ ❗️ ❗️ ❗️ ❗️ – روز چهارشنبه سوم مردادماه، #حسام_مهدی، #امیر_ندیمی، #فریده_ویسی، #حمید_سبزه، #آمانج_قربانی و #فرزین_موفقی به همراه چهار شهروند دیگر در جریان مراسم خاکسپاری #اسماعیل_کریمی، نیروی منابع طبیعی در کامیاران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
ادامه مطلب
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
ادامه مطلب
↘️
@hranews_bot تماس ✉️ - @Hranews کانال هرانا 🆑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خبرگزاری هرانا
کامیاران؛ ده شهروند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا – روز چهارشنبه سوم مردادماه، حسام مهدی، امیر ندیمی، فریده ویسی، حمید سبزه، آمانج قربانی و فرزین موفقی به همراه چهار شهروند دیگر در جریان مراسم . . .
🔹فراخوان بزرگ مردمی برای اعتراض به تعطیلی معدن و اخراج معدنکاوان از تفتان
رصد بلوچستان/ در پی انتشار اخباری مبنی بر افتتاح کارخانه استخراج منابع معدنی کوه تفتان، بزرگان و جوانان غیور طوایف حاشیه تفتان تمامی اقوام بلوچستان را به یک اجتماع بزرگ اعتراضی در روز جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، در مسجد جامع کوته دعوت کردند.
در این فراخوان آمده است:
فراخوان مردمی مسجد جامع کوته جمعه 1403/5/5
آخرین تصمیم، وحدت همگانی
بزرگترین اجتماع مردمی اقوام حاشیه تفتان
اجتماع بزرگ اعتراضی تمامی اقوام حاشیه تفتان اعم از *کرمزهی* *سالارزهی* *میرعارفی(تمندانی،عجب زهی،میر ولانی)* *نتوزهی* *میر* و.... در رابطه با تعطیلی معدن و اخراج معدنکاوان از کوهستان تفتان.
بعد از تماس های متعدد و مشورت های گوناگونی که در تاریخ ۱۴۰۳/۵/۱ بعد از شنیدن اخباری مبنی بر افتتاح کارخانه استخراج منابع معدنی کوه تفتان بین بزرگانی از طوایف گوناگون و جوانان غیور از طایفه های حاشیه تفتان رد و بدل شد تصمیم بر این شد که با نشان دادن اتحاد و انسجامی بزرگ، با متحد شدن تمامی طوایف تفتان زمین، با اجتماع بزرگ اقوام حاشیه تفتان
در روز جمعه ۱۴۰۳/۵/۵، در دوراهی نارون اتمام حجتی با غارتگران تفتان زمین و همچنین اخراج آنان از منطقه آباء و اجدادی و زمین مادریمان بکنیم.
لذا از تمامی دوستان و عزیزان
از اقوام گوناگون تفتان زمین
برادران *سالارزهی*
برادران *تمندانی*
برادران *عجب زهی*
برادران *میر ولانی*
برادران *کرمزهی*
برادران *نتوزهی*
برادران *میر*
برادران *نارویی*
برادران *ولانی*
برادران *جمشید زهی*
برادران *هاشمزهی*
و بقیه طوایف بلوچستان
از شهر های دور و نزدیک
دعوت به عمل می آید
که با حضور پررنگ خود در این اجتماع اعتراضی بزرگ(*مسجد جامع کوته جمعه ۱۴۰۳/۵/۵ساعت 12*) قدرت اتحاد و برادری و دوستی خود را به غارتگران نشان داده و آخرین و تمام کننده ترین ضربه شست خود را به غارتگران تفتان زمین وارد کنیم.
همه مسئول هستیم.
<إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ>
رصد بلوچستان/ در پی انتشار اخباری مبنی بر افتتاح کارخانه استخراج منابع معدنی کوه تفتان، بزرگان و جوانان غیور طوایف حاشیه تفتان تمامی اقوام بلوچستان را به یک اجتماع بزرگ اعتراضی در روز جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳، در مسجد جامع کوته دعوت کردند.
در این فراخوان آمده است:
فراخوان مردمی مسجد جامع کوته جمعه 1403/5/5
آخرین تصمیم، وحدت همگانی
بزرگترین اجتماع مردمی اقوام حاشیه تفتان
اجتماع بزرگ اعتراضی تمامی اقوام حاشیه تفتان اعم از *کرمزهی* *سالارزهی* *میرعارفی(تمندانی،عجب زهی،میر ولانی)* *نتوزهی* *میر* و.... در رابطه با تعطیلی معدن و اخراج معدنکاوان از کوهستان تفتان.
بعد از تماس های متعدد و مشورت های گوناگونی که در تاریخ ۱۴۰۳/۵/۱ بعد از شنیدن اخباری مبنی بر افتتاح کارخانه استخراج منابع معدنی کوه تفتان بین بزرگانی از طوایف گوناگون و جوانان غیور از طایفه های حاشیه تفتان رد و بدل شد تصمیم بر این شد که با نشان دادن اتحاد و انسجامی بزرگ، با متحد شدن تمامی طوایف تفتان زمین، با اجتماع بزرگ اقوام حاشیه تفتان
در روز جمعه ۱۴۰۳/۵/۵، در دوراهی نارون اتمام حجتی با غارتگران تفتان زمین و همچنین اخراج آنان از منطقه آباء و اجدادی و زمین مادریمان بکنیم.
لذا از تمامی دوستان و عزیزان
از اقوام گوناگون تفتان زمین
برادران *سالارزهی*
برادران *تمندانی*
برادران *عجب زهی*
برادران *میر ولانی*
برادران *کرمزهی*
برادران *نتوزهی*
برادران *میر*
برادران *نارویی*
برادران *ولانی*
برادران *جمشید زهی*
برادران *هاشمزهی*
و بقیه طوایف بلوچستان
از شهر های دور و نزدیک
دعوت به عمل می آید
که با حضور پررنگ خود در این اجتماع اعتراضی بزرگ(*مسجد جامع کوته جمعه ۱۴۰۳/۵/۵ساعت 12*) قدرت اتحاد و برادری و دوستی خود را به غارتگران نشان داده و آخرین و تمام کننده ترین ضربه شست خود را به غارتگران تفتان زمین وارد کنیم.
همه مسئول هستیم.
<إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ>
Forwarded from صدای بازداشت شدگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴جانهایی که در خطرن
#شريفه_محمدی
#پخشان_عزیزی
#نسیم_غلامی_سیمیاری
#عباس_دریس
#حبیب_دریس
#محمود_مهرابی
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
صدایشان باشیم ...
#شريفه_محمدی
#پخشان_عزیزی
#نسیم_غلامی_سیمیاری
#عباس_دریس
#حبیب_دریس
#محمود_مهرابی
#رضا_رسایی
#مجاهد_کورکور
صدایشان باشیم ...
🚩 فریاد اعتراض زنان زندان اوین به قزلحصار هم رسید
بلافاصله بعد از نمایش انتخابات و تحریم گسترده آن، چنانکه قابل پیشبینی بود ماشین سرکوب و اعدام در اقدامی انتقامجویانه و جنایتکارانه، مجدداً به راه افتاده و طی چهار روز بیش از ۱۸ زندانی در زندانهای مختلف اعدام شدهاند: همین سهشنبه نیز ۷ زندانی اعدام شدند که ۳ تن از آنان از زنان زندانی بودند که نشان از ماهیت زنستیزانه رژیم است.
با فریاد اعتراض زنان قهرمان #زندان_اوین مطلع شدیم که زندانی سیاسی #پخشان_عزیزی هم با اتهام ساخته حکومت "بغی" به اعدام محکوم گردیده و همزمان آقای #کامران_شیخه همبندی سابق ما نیز امروز صبح در #زندان_ارومیه اعدام شده است. همچنین خبردار شدیم بیش از ۱۰ نفر دیگر هم برای اجرای حکم به انفرادی انتقال داده شدهاند.
ما زندانیان #زندان_قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان همنوا میشویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر را به موج اعدامهای به راه افتاده جدید جلب میکنیم و تاکید میکنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدام، "عادی و غیرعادی" ، "سیاسی و غیرسیاسی" نمیشناسد و تعطیلبردار نیست.
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار
۴ مرداد ۱۴۰۳
پانوشت: عصر ۳ مرداد، جمعی از زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در اعتراض به حکم اعدام #پخشان_عزیزی در هواخوری بند زنان تحصن کرده و اعلام کردند که امشب به بند باز نمیگردند. زنان زندانی از مردم خواستهاند به این حکم ظالمانه اعتراض کنند.
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
بلافاصله بعد از نمایش انتخابات و تحریم گسترده آن، چنانکه قابل پیشبینی بود ماشین سرکوب و اعدام در اقدامی انتقامجویانه و جنایتکارانه، مجدداً به راه افتاده و طی چهار روز بیش از ۱۸ زندانی در زندانهای مختلف اعدام شدهاند: همین سهشنبه نیز ۷ زندانی اعدام شدند که ۳ تن از آنان از زنان زندانی بودند که نشان از ماهیت زنستیزانه رژیم است.
با فریاد اعتراض زنان قهرمان #زندان_اوین مطلع شدیم که زندانی سیاسی #پخشان_عزیزی هم با اتهام ساخته حکومت "بغی" به اعدام محکوم گردیده و همزمان آقای #کامران_شیخه همبندی سابق ما نیز امروز صبح در #زندان_ارومیه اعدام شده است. همچنین خبردار شدیم بیش از ۱۰ نفر دیگر هم برای اجرای حکم به انفرادی انتقال داده شدهاند.
ما زندانیان #زندان_قزلحصار هم به حمایت از زندانیان سیاسی بند زنان اوین، با اعتراض آنان همنوا میشویم و ضمن محکوم کردن نقض حق حیات مردم ایران توسط ماشین اعدام، توجه همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر را به موج اعدامهای به راه افتاده جدید جلب میکنیم و تاکید میکنیم که مقاومت و اعتراض در برابر سرکوب و اعدام، "عادی و غیرعادی" ، "سیاسی و غیرسیاسی" نمیشناسد و تعطیلبردار نیست.
زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار
۴ مرداد ۱۴۰۳
پانوشت: عصر ۳ مرداد، جمعی از زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در اعتراض به حکم اعدام #پخشان_عزیزی در هواخوری بند زنان تحصن کرده و اعلام کردند که امشب به بند باز نمیگردند. زنان زندانی از مردم خواستهاند به این حکم ظالمانه اعتراض کنند.
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
احمد وحیدی، وزیر کشور، با بیان اینکه «در دولت رئیسی مانع از حوادث اجتماعی منفی به دلیل تغییر نرخ ارز ترجیحی شدیم»، گفت: «تجمعات شهری را با تصمیمات درست مدیریت کردیم، ۱۲۹ جلسه شورای امنیت با بیش از ۲۱۰۰ جلسه و بیش از ۱۰۰۰ تصمیم را انجام دادیم.»
https://iranintl.com/202407248415
https://iranintl.com/202407248415
Forwarded from کانال شورای آزادیخواهان سوسیالیست
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ بنا بر اطلاعات رسیده به ایرانوایر، امروز سوم مردادماه، پس از اتمام مراسم خاکسپاری «اسماعیل کریمی»، از فعالان محیطزیست، نیروهای امنیتی با حمله به برخی فعالان حاضر در این مراسم، دستکم پنج نفر را دستگیر کردهاند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 من جلو میرفتم و [شکنجهگرم] از پشت من را گرفته بود و سرم را به پایین فشار میداد. پشتسرم راه میرفت. من را با دستبند و چشمبند، بعد از بازجویی به انفرادی میبرد. از پشتسر با مشت زد. مشت جلو آمد و به چشمم خورد. احساس کردم چیزی که نباید میشد، شد.
این ویدیو بخشی از سلسله گزارشهای چشمهایش در ایرانوایر است. ویدیو و گزارش کامل در یوتیوب و وبسایت ایرانوایر در دسترس است.
#چشمهایش #اعتراضات_سراسری #تیراندازی_به_چشم #یحیی_سرخانی #آیدا_قجر
این ویدیو بخشی از سلسله گزارشهای چشمهایش در ایرانوایر است. ویدیو و گزارش کامل در یوتیوب و وبسایت ایرانوایر در دسترس است.
#چشمهایش #اعتراضات_سراسری #تیراندازی_به_چشم #یحیی_سرخانی #آیدا_قجر
Forwarded from کانال شورای آزادیخواهان سوسیالیست
دو یار همراه صادق و استوار و خستگی ناپذیر معلمان ایران #اسماعیل_عبدی و #رسول_بداقی
عزیز قاسم زاده
«به این تصویر و این دو پهلوان جامعه معلمان نظر کنید.اسماعیل،رسول را شیر زندان اوین میخواند.
اشتیاق او به رسول وصف ناشدنی است.وقتی نام رسول بر لب او جاری میشود شوق صدا و نگاه اسماعیل بی انتهاست و رسول هم که به نام اسماعیل میرسد بی تاب ظلم بی حدی است که به او شده است.
شب سال تحویل که میآمد نبود اسماعیل برای رسول آزار دهنده بود. او اسماعیل را رفیقی محکم و همیشه همراه میداند و برای اسماعیل خود را به آب و آتش میزند به این عکسها که خیره میشویم غایت شرف و غیرت را در این دو مرد میبینیم که برای آموزش رایگان همه زندگی خود را به قمار گذاشتند»
#عزیز_قاسم_زاده
اسماعیل با قید وثیقه بطور موقت آزاد شده و منتظر دادگاه است تا حکم نهایی را بدهند و رسول علیرغم اخراج و هفت سال زندان بدون مرخصی دوباره دستگیر و روانه زندان شد و ...
عزیز قاسم زاده
«به این تصویر و این دو پهلوان جامعه معلمان نظر کنید.اسماعیل،رسول را شیر زندان اوین میخواند.
اشتیاق او به رسول وصف ناشدنی است.وقتی نام رسول بر لب او جاری میشود شوق صدا و نگاه اسماعیل بی انتهاست و رسول هم که به نام اسماعیل میرسد بی تاب ظلم بی حدی است که به او شده است.
شب سال تحویل که میآمد نبود اسماعیل برای رسول آزار دهنده بود. او اسماعیل را رفیقی محکم و همیشه همراه میداند و برای اسماعیل خود را به آب و آتش میزند به این عکسها که خیره میشویم غایت شرف و غیرت را در این دو مرد میبینیم که برای آموزش رایگان همه زندگی خود را به قمار گذاشتند»
#عزیز_قاسم_زاده
اسماعیل با قید وثیقه بطور موقت آزاد شده و منتظر دادگاه است تا حکم نهایی را بدهند و رسول علیرغم اخراج و هفت سال زندان بدون مرخصی دوباره دستگیر و روانه زندان شد و ...
Forwarded from کانال چالش صنفی معلمان ایران
🌅آخرین دورهمیِ شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم همراه با خانوداه در مشهد
🔹در حالی که مطالبات زیادی از معلمان در دولت سیزدهم هنوز پرداخت نشده و آموزش و پرورش مواد ریز و درشت زیادی دارد که با هر تخصیص بودجه ای باید بهآنها رسیدگی کند، صحرایی به همراه شورای معاونان خود هفته آینده در مشهد دورهمی خانوادگی دارند.
🔹آقای وزیر، این امکان وجود نداشت که مهمانی خداحافظی رادر دفتر خودتان بدون برداشت از جیب بیت المال برگزار کنید؟
شورای معاونان شماچه گلی به سر دانش آموزان و معلمان زده که حق مسافرت خانوادگی و پذیرایی و اسکان را به آنان دادید؟
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
🔹در حالی که مطالبات زیادی از معلمان در دولت سیزدهم هنوز پرداخت نشده و آموزش و پرورش مواد ریز و درشت زیادی دارد که با هر تخصیص بودجه ای باید بهآنها رسیدگی کند، صحرایی به همراه شورای معاونان خود هفته آینده در مشهد دورهمی خانوادگی دارند.
🔹آقای وزیر، این امکان وجود نداشت که مهمانی خداحافظی رادر دفتر خودتان بدون برداشت از جیب بیت المال برگزار کنید؟
شورای معاونان شماچه گلی به سر دانش آموزان و معلمان زده که حق مسافرت خانوادگی و پذیرایی و اسکان را به آنان دادید؟
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
https://www.tg-me.com/kchaleshFI
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅برادر خانم ۹۰۰ میلیاردی
بر اساس صحبتهای مرعشی استاندار سابق کرمان تنها در یک فقره برادر خانم یک نماینده متنفذ سابق مجلس ۹۰۰ میلیارد تومان از شرکت ملی مس برده است
این آقای برادر خانم مدتی است به انحا مختلف در حال مذاکره با ما برای حذف اخبار پیرامون خودش است
حکم محکومیت دادگاه بدوی وی صادر شده است و پس از تایید در دادگاه تجدید نظر بصورت مبسوط پیرامون این پرونده اطلاع رسانی خواهیم کرد./پشت پرده
بر اساس صحبتهای مرعشی استاندار سابق کرمان تنها در یک فقره برادر خانم یک نماینده متنفذ سابق مجلس ۹۰۰ میلیارد تومان از شرکت ملی مس برده است
این آقای برادر خانم مدتی است به انحا مختلف در حال مذاکره با ما برای حذف اخبار پیرامون خودش است
حکم محکومیت دادگاه بدوی وی صادر شده است و پس از تایید در دادگاه تجدید نظر بصورت مبسوط پیرامون این پرونده اطلاع رسانی خواهیم کرد./پشت پرده
🔺حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی گفت: «به پزشکیان گفتم خامنهای امروز از هر زمان دیگری تنهاتر است.»
🔺او افزود: «بزرگان و سیاستمداران و کارشناسان ارشد کشور و صاحبان تجربههای اصلی یکبار دیگر باید در خدمت خامنهای قرار بگیرند.»
◾️این افراد بارها و به صراحت اعلام کردهاند که دغدغهشان نه اصلاح امور و مصلحت مردم، بلکه حضور در قدرت با خدمت به راسِ هرم است.
🔺او افزود: «بزرگان و سیاستمداران و کارشناسان ارشد کشور و صاحبان تجربههای اصلی یکبار دیگر باید در خدمت خامنهای قرار بگیرند.»
◾️این افراد بارها و به صراحت اعلام کردهاند که دغدغهشان نه اصلاح امور و مصلحت مردم، بلکه حضور در قدرت با خدمت به راسِ هرم است.
⭕️ چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
🔴 جنبش محتمل پیرامون و مسیر پرخطر آینده
✍️ عقیل دغاقله
🔺محتمل است آمدن مسعود پزشکیان به خیزش پیرامون کمک کند. این بدان معنا نیست که او قدمی در این مسیر بردارد یا سیاستهای نظام در این خصوص تغییری پیدا کند. این انتخابات فینفسه واجد شرایطی بود که به شکل غیر مستقیم میتواند به این بحث دامن بزند و طرح مسئله کند، به ویژه آنکه پیرامون نیز رشد کرده است. این فرصت را هم باید دموکراسیخواهان مرکز جدی بگیرند و هم نیروهای پیرامون. و مخاطب این متن نیروهای پیرامون است.
🔺باید بدانیم اگر مسیر و فضایی ساخته شود این مسیر پرمخاطره است. میدان مین است که ایمنتر قدم گذاشتن در آن نیازمند یک شرط جدی و حیاتی است: گفتگو. بدون گفتگو هر فرصت تاریخی ممکن از دست برود و به عقب بر میگردیم. اما این گفتگو چند مانع جدی دارد: اول و مهمتر از همه تمامیت ارضی.
🔺بسیاری از دموکراسیخواهان مرکز این دغدغه را دارند که مبادا مطالبات پیرامون خطری برای تمامیت ارضی ایران باشند. شاید بگویید این مدعا بهانهای برای به حاشیه راندن مطالبات پیرامون است. میپذیرم. بخشی از آن تلاشی برای ممتنع کردن گفتگو است. قبلا درباره آن نوشتهام. اما این تمام ماجرا نیست.
🔺در جهانی احاطه شده با کشورهای استعماری این خطر جدی است. باید به یاد آوریم ناسیونالیسم، حداقل در کشورهای جنوب، پاسخی بود به خطر استعمار. راهی برای مهار قدرتهای استعماری و دستدرازیهای آنان. بسیاری از این پروژههای ناسیونالیستی ضداستعماری در مرحله بعد، متاسفانه، خود به پروژههای سرکوبگر بدل شدند و از دل آن استعمارهای درونی متولد شد. با این همه هنوز ناسیونالیسم یکی از تنها راههای موجود برای مقابله با آن استعمار بیرونی است. البته در اینجا صحبت از ناسیونالیسم مدنی در برابر ناسیونالیسم قومی است. بدون توجه به این نکته رفتن به مبارزه با استعمار درونی نمیتواند فینفسه رهاییبخش باشد.
🔺علاوه بر دغدغه «تمامیت ارضی» ما با یک سکوت صد ساله درباره مسئله قومیتها روبرو هستیم. این عامل دوم است که گفتگو را دشوار میکند. مسئله پیرامون در دل شکلگیری دولت مدرن در ایران قرار دارد. در عین حال آن سکوت به تدریج باعث شده است شکاف و درهی عمیقی مرکز و پیرامون را جدا کند و دیوار بیاعتمادی سختتر و بلندتر شود. دموکراسیخواهان مرکز قادر به دیدن جهان پیرامون نیستند. درک اندکی از آن دارند. اما همه این را نمیتوان به پای ساخت قدرت گذاشت.
🔺دموکراسیخواهان مرکز مشکلی در دفاع از حقوق زنان ندارند، مشکلی در دفاع از اقلیتهای دینی ندارند، مشکلی در دفاع از حقوق بهاییها ندارند. اما به پیرامون که میرسند سکته میکنند. تمام نیروی وجودشان را به کار میگیرند تا این بحث باز نشود، تا گفتگویی رخ ندهد. چرا؟ یک بخش همان خطر تمامیت ارضی است و بخش دیگر همان سکوت یکصد ساله است که به نوعی استثناگرایی منجر شده است که ملت ایران را ازلی تصور میکند. بسیاری از ایرانیان با این تصاویر ازلی و «طبیعی شده» زیستهاند. زمینی کردن این تصاویر ازلی و طبیعی شده، اگر نه غیر ممکن، که بسیار سخت است.
🔺مهمتر آنکه، ما باید بدانیم راه حل سادهای نیز وجود ندارد. ناسیونالیسم قومی در طی یکصد ساله اخیر با هدف ادغام پیرامون و به تدریج مضمحل کردن آن در یک دولت-ملت پارسی شکل گرفته است. این پروژه ناسیونالیسم قومی بنیانی را فراهم آورده که دولت-ملت مدرن ایران بر آن بنا شده است. اما پیرامون ادغام و مضمحل نشد و اکنون سوالات جدی بر بسیاری از مفروضات آن پروژه ناسیونالیسم قومی مطرح شده است. پیرامون نیز آمده است و به صراحت میگوید ایرانی که شما ساختهاید نمیتواند برای همه ایرانیان باشد. ما هم هستیم!
🔺بنابراین لاجرم تنش و اصطکاک در راه است. گریزی نیست. و این نیروهای پیرامون هستند که باید تلاش کنند در میان این تنش و اصطکاکها این نهال بازتعریف ایران زنده بماند و تداوم پیدا کند.
🔺نیروهای پیرامون میتوانند بخشی از پروژه دموکراتیزاسیون شوند و به پیشبرد آن کمک کنند اگر خود بتوانند از پروژههای ناسیونالیسم قومی فراتر بروند و شرایط فوق را درک کنند. آنها باید این پیام مستقیم و روشن را بدهند که برای همان آروزی «ایران برای همه ایرانیان» آمدهاند. شعاری که در آن «ایران» نه برای یک گروه که برای همه «ما» تعریف شود: فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، گیلک و دیگر گروههای به حاشیه رفته.
🔺پیرامون باید با صدای بلند بگوید که ما برای بازتعریف ایران، استعمارزدایی از ایران و حفظ ایران آمدهایم: برای ایرانی دموکراتیک که سعادت همه ایرانیان را تضمین کند. این مهمترین رسالت پیرامون است. و باید متوجه بود که راهحلی وجود ندارد. راهحلها متولد خواهند شد از همین کشاکشها و تضادها و اصطکاکهای روزانه و مستمر.
✍️ عقیل دغاقله
🔺محتمل است آمدن مسعود پزشکیان به خیزش پیرامون کمک کند. این بدان معنا نیست که او قدمی در این مسیر بردارد یا سیاستهای نظام در این خصوص تغییری پیدا کند. این انتخابات فینفسه واجد شرایطی بود که به شکل غیر مستقیم میتواند به این بحث دامن بزند و طرح مسئله کند، به ویژه آنکه پیرامون نیز رشد کرده است. این فرصت را هم باید دموکراسیخواهان مرکز جدی بگیرند و هم نیروهای پیرامون. و مخاطب این متن نیروهای پیرامون است.
🔺باید بدانیم اگر مسیر و فضایی ساخته شود این مسیر پرمخاطره است. میدان مین است که ایمنتر قدم گذاشتن در آن نیازمند یک شرط جدی و حیاتی است: گفتگو. بدون گفتگو هر فرصت تاریخی ممکن از دست برود و به عقب بر میگردیم. اما این گفتگو چند مانع جدی دارد: اول و مهمتر از همه تمامیت ارضی.
🔺بسیاری از دموکراسیخواهان مرکز این دغدغه را دارند که مبادا مطالبات پیرامون خطری برای تمامیت ارضی ایران باشند. شاید بگویید این مدعا بهانهای برای به حاشیه راندن مطالبات پیرامون است. میپذیرم. بخشی از آن تلاشی برای ممتنع کردن گفتگو است. قبلا درباره آن نوشتهام. اما این تمام ماجرا نیست.
🔺در جهانی احاطه شده با کشورهای استعماری این خطر جدی است. باید به یاد آوریم ناسیونالیسم، حداقل در کشورهای جنوب، پاسخی بود به خطر استعمار. راهی برای مهار قدرتهای استعماری و دستدرازیهای آنان. بسیاری از این پروژههای ناسیونالیستی ضداستعماری در مرحله بعد، متاسفانه، خود به پروژههای سرکوبگر بدل شدند و از دل آن استعمارهای درونی متولد شد. با این همه هنوز ناسیونالیسم یکی از تنها راههای موجود برای مقابله با آن استعمار بیرونی است. البته در اینجا صحبت از ناسیونالیسم مدنی در برابر ناسیونالیسم قومی است. بدون توجه به این نکته رفتن به مبارزه با استعمار درونی نمیتواند فینفسه رهاییبخش باشد.
🔺علاوه بر دغدغه «تمامیت ارضی» ما با یک سکوت صد ساله درباره مسئله قومیتها روبرو هستیم. این عامل دوم است که گفتگو را دشوار میکند. مسئله پیرامون در دل شکلگیری دولت مدرن در ایران قرار دارد. در عین حال آن سکوت به تدریج باعث شده است شکاف و درهی عمیقی مرکز و پیرامون را جدا کند و دیوار بیاعتمادی سختتر و بلندتر شود. دموکراسیخواهان مرکز قادر به دیدن جهان پیرامون نیستند. درک اندکی از آن دارند. اما همه این را نمیتوان به پای ساخت قدرت گذاشت.
🔺دموکراسیخواهان مرکز مشکلی در دفاع از حقوق زنان ندارند، مشکلی در دفاع از اقلیتهای دینی ندارند، مشکلی در دفاع از حقوق بهاییها ندارند. اما به پیرامون که میرسند سکته میکنند. تمام نیروی وجودشان را به کار میگیرند تا این بحث باز نشود، تا گفتگویی رخ ندهد. چرا؟ یک بخش همان خطر تمامیت ارضی است و بخش دیگر همان سکوت یکصد ساله است که به نوعی استثناگرایی منجر شده است که ملت ایران را ازلی تصور میکند. بسیاری از ایرانیان با این تصاویر ازلی و «طبیعی شده» زیستهاند. زمینی کردن این تصاویر ازلی و طبیعی شده، اگر نه غیر ممکن، که بسیار سخت است.
🔺مهمتر آنکه، ما باید بدانیم راه حل سادهای نیز وجود ندارد. ناسیونالیسم قومی در طی یکصد ساله اخیر با هدف ادغام پیرامون و به تدریج مضمحل کردن آن در یک دولت-ملت پارسی شکل گرفته است. این پروژه ناسیونالیسم قومی بنیانی را فراهم آورده که دولت-ملت مدرن ایران بر آن بنا شده است. اما پیرامون ادغام و مضمحل نشد و اکنون سوالات جدی بر بسیاری از مفروضات آن پروژه ناسیونالیسم قومی مطرح شده است. پیرامون نیز آمده است و به صراحت میگوید ایرانی که شما ساختهاید نمیتواند برای همه ایرانیان باشد. ما هم هستیم!
🔺بنابراین لاجرم تنش و اصطکاک در راه است. گریزی نیست. و این نیروهای پیرامون هستند که باید تلاش کنند در میان این تنش و اصطکاکها این نهال بازتعریف ایران زنده بماند و تداوم پیدا کند.
🔺نیروهای پیرامون میتوانند بخشی از پروژه دموکراتیزاسیون شوند و به پیشبرد آن کمک کنند اگر خود بتوانند از پروژههای ناسیونالیسم قومی فراتر بروند و شرایط فوق را درک کنند. آنها باید این پیام مستقیم و روشن را بدهند که برای همان آروزی «ایران برای همه ایرانیان» آمدهاند. شعاری که در آن «ایران» نه برای یک گروه که برای همه «ما» تعریف شود: فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، گیلک و دیگر گروههای به حاشیه رفته.
🔺پیرامون باید با صدای بلند بگوید که ما برای بازتعریف ایران، استعمارزدایی از ایران و حفظ ایران آمدهایم: برای ایرانی دموکراتیک که سعادت همه ایرانیان را تضمین کند. این مهمترین رسالت پیرامون است. و باید متوجه بود که راهحلی وجود ندارد. راهحلها متولد خواهند شد از همین کشاکشها و تضادها و اصطکاکهای روزانه و مستمر.
Forwarded from کانال شورای آزادیخواهان سوسیالیست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعهٔ «اسب»
ترانه، ملودی و صدا: سپیده رشنو
سپیده رشنو، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
در گلویِ همهی ما فریادی است.
#سپیده_رشنو
#هنر_اعتراض
ترانه، ملودی و صدا: سپیده رشنو
سپیده رشنو، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
در گلویِ همهی ما فریادی است.
#سپیده_رشنو
#هنر_اعتراض
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوهای منتشرشده از ورزشگاه آزادی تهران در روز پنجشنبه چهارم مردادماه و هنگام برگزاری مراسم حکومتی برای تبلیغ حجاب، نشان میدهد که بسیاری از سکوهای ورزشگاه در این مراسم از شرکتکننده خالی ماند.
#زبان_مادر
برای من، نه نژاد قابل افتخار (از موضع فخر) است و نه زبان. افتخار به نژادی خاص و یا زبانی خاص، نشان از بدوی زیستنِ اشخاص دارد. کسانی که هیچ گاه از موضع جاه طلبی، با هر عنوان یا برچسبی، فراتر نرفتند. از موضع روانشناسی، افرادی که هنوز آنقدر به ثروت روانی نرسیدهاند، مجبورند که این فقر را در ارتباط با یک چیز در بیرون، قوم، نژاد، شخصیت......جبران کنند.
اما از موضع دیگر میتوان به زبان مادری پرداخت. برای روشن شدنِ موضوع، از تجربه ی زیسته خود در جهانِ زبان لری حرف میزنم. زمانی که منِ لر زبان، که در دامنههای زاگرس زیسته ام، حرفی از گیاه کوهی چویل، بلوط، کلخونگ، بنه... میشنوم، گویی یک ندایی، زنگی، یک چیزی که تمام هستی ام را با جهان پیوند میدهد، مرا فراخوانده است! بدون اینکه اراده ایی از من ساطع شود، تماماً پرتاب شدهام، همچون پر پرندهای که در هوا رهاست...
زبان مادری، نه تنها میتواند محیط را برای من مفهوم سازی کند، بلکه میتواند مرا با چیزها، با جهان یکی سازد که اگر این زبان را از من بگیرید، واقعی ترین امکانِ پیوند با جهان را از هستی ام حذف کردهاید!
از این رو، حفظ زبان مادر، نه تنها یک حق است برای هر گروهی، بلکه واقعی ترین امکانی است که آن گروه یا قوم را میتواند تمامیت هستی شأن را با جهان گره بزند! و این نه از موضع فخر، نه از موضع برتری جویی زبانی یا نژادی، بلکه از موضع هستی شناختی حق است!
هیچ زبانی در جهان نمیتواند واژه ی دوغ (دوو)، ماست (ماس)، تابه ی (تاوَ) نون پزی محلی، وریس، کلوس، موسیر... را برای من آنگونه که زبان مادری در شعورم تفسیر میکند، تفسیر کند!
متنی خوانده ام که نوشته بود؛ «ارزش سرزمین مادری را از سفر کرده بپرس». حدس میزنم کسی که این متن را از تجربه ی زیسته اش الهام گرفت، به خوبی این بیخانمانی زبانی را در سرزمین بیگانهایی احساس کرد و این غربت تَن نبود که او را اینچنین به حزن آلود، بلکه غربت زبانی بود که جهان را در پرده ایی از مه غلیظ حیات پنهان داشت و این متن، فریادِ فغانی ست که از سینه ی دردآلودش برآمد و فقدان زبان مادری در برابر دیدگانِ دلش تجلی یافت!
#حمزه_ میرسالاری
برای من، نه نژاد قابل افتخار (از موضع فخر) است و نه زبان. افتخار به نژادی خاص و یا زبانی خاص، نشان از بدوی زیستنِ اشخاص دارد. کسانی که هیچ گاه از موضع جاه طلبی، با هر عنوان یا برچسبی، فراتر نرفتند. از موضع روانشناسی، افرادی که هنوز آنقدر به ثروت روانی نرسیدهاند، مجبورند که این فقر را در ارتباط با یک چیز در بیرون، قوم، نژاد، شخصیت......جبران کنند.
اما از موضع دیگر میتوان به زبان مادری پرداخت. برای روشن شدنِ موضوع، از تجربه ی زیسته خود در جهانِ زبان لری حرف میزنم. زمانی که منِ لر زبان، که در دامنههای زاگرس زیسته ام، حرفی از گیاه کوهی چویل، بلوط، کلخونگ، بنه... میشنوم، گویی یک ندایی، زنگی، یک چیزی که تمام هستی ام را با جهان پیوند میدهد، مرا فراخوانده است! بدون اینکه اراده ایی از من ساطع شود، تماماً پرتاب شدهام، همچون پر پرندهای که در هوا رهاست...
زبان مادری، نه تنها میتواند محیط را برای من مفهوم سازی کند، بلکه میتواند مرا با چیزها، با جهان یکی سازد که اگر این زبان را از من بگیرید، واقعی ترین امکانِ پیوند با جهان را از هستی ام حذف کردهاید!
از این رو، حفظ زبان مادر، نه تنها یک حق است برای هر گروهی، بلکه واقعی ترین امکانی است که آن گروه یا قوم را میتواند تمامیت هستی شأن را با جهان گره بزند! و این نه از موضع فخر، نه از موضع برتری جویی زبانی یا نژادی، بلکه از موضع هستی شناختی حق است!
هیچ زبانی در جهان نمیتواند واژه ی دوغ (دوو)، ماست (ماس)، تابه ی (تاوَ) نون پزی محلی، وریس، کلوس، موسیر... را برای من آنگونه که زبان مادری در شعورم تفسیر میکند، تفسیر کند!
متنی خوانده ام که نوشته بود؛ «ارزش سرزمین مادری را از سفر کرده بپرس». حدس میزنم کسی که این متن را از تجربه ی زیسته اش الهام گرفت، به خوبی این بیخانمانی زبانی را در سرزمین بیگانهایی احساس کرد و این غربت تَن نبود که او را اینچنین به حزن آلود، بلکه غربت زبانی بود که جهان را در پرده ایی از مه غلیظ حیات پنهان داشت و این متن، فریادِ فغانی ست که از سینه ی دردآلودش برآمد و فقدان زبان مادری در برابر دیدگانِ دلش تجلی یافت!
#حمزه_ میرسالاری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Video van Arash Azarakhs