Forwarded from Pahlavi Notes یادداشتهای پهلوی
خیابان اوژن بورنوف اوستاشناس فرانسوی در پاریس (تصاویر یک و دو)
تندیس اوژن بورنوف واقع بر نمای تالار شهر پاریس (تصاویر سه و چهار)
اوژن بورنوف (به فرانسوی: Eugène Burnouf) (زادهٔ ۸ آوریل۱۸۰۱ - مرگ ۲۸ می ۱۸۵۲)
اوژن بورنوف نخستین کسی بود که توانست نام اهورامزدا و چندین قوم را به درستی در کتیبههای فارسی باستان (یکی از خطوط میخی دوران هخامنشی) تشخیص دهد و به درستی آنان را بخواند. او ثابت کرد که زبان کتیبههای هخامنشی با اوستایی تفاوت دارد.
بورنوف متون سانسکریت و گاهان اوستایی را به فرانسوی ترجمه و منتشر کردهاست. مطالعات اوستایی را به دوران پیش از بورنف و پس از بورنف تقسیم کردهاند زیرا او به مطالعات اوستایی دایرههای علمی نوینی بخشید.
تصاویر و حواشی
میلاد عابدی
https://www.tg-me.com/pahlavinotes
@pahlavinotes
تندیس اوژن بورنوف واقع بر نمای تالار شهر پاریس (تصاویر سه و چهار)
اوژن بورنوف (به فرانسوی: Eugène Burnouf) (زادهٔ ۸ آوریل۱۸۰۱ - مرگ ۲۸ می ۱۸۵۲)
اوژن بورنوف نخستین کسی بود که توانست نام اهورامزدا و چندین قوم را به درستی در کتیبههای فارسی باستان (یکی از خطوط میخی دوران هخامنشی) تشخیص دهد و به درستی آنان را بخواند. او ثابت کرد که زبان کتیبههای هخامنشی با اوستایی تفاوت دارد.
بورنوف متون سانسکریت و گاهان اوستایی را به فرانسوی ترجمه و منتشر کردهاست. مطالعات اوستایی را به دوران پیش از بورنف و پس از بورنف تقسیم کردهاند زیرا او به مطالعات اوستایی دایرههای علمی نوینی بخشید.
تصاویر و حواشی
میلاد عابدی
https://www.tg-me.com/pahlavinotes
@pahlavinotes
سیزدهم تیرماه سالروز درگذشت محمّد معین
نقایص فرهنگها
فرهنگهای فارسی که از قرن پنجم تا این اواخر تألیف شدهاند بهطور کلی دارای نقایصی هستند که مهمترین آنها از این قرار است:
۱. بیشتر توجه مؤلفان به لغات مشکل دور از ذهن مخصوصاً لغاتی که در شعر به کار میرود، معطوف بوده و در نتیجه بسیاری از لغات معمول و متداول عصر خود و عصرهای پیشین را یاد نکردهاند.
۲. کمتر به تعریف لغات پرداختهاند و در عوض آنها را با یک یا چند مترادف شناساندهاند و چون به آن مترادف یا مترادفات مراجعه کنید، میبینید که آن هم به لغت اوّلی ارجاع شده و بدین ترتیب دور پدید میآید.
۳. بسیاری از لغات را مصحف و محرف ثبت کردهاند و این امر غالباً بهسبب خط عربی فارسی پیش آمده که در آن امتیاز حروف از یکدیگر وابسته به نقطههاست و همین نقطهگذاری خود موجب تصحیف و تحریف بسیار شده.
۴. تلفّظ کلمه را به دو صورت یاد کردهاند:
الف. ذکر حرکات و سکنات که هم مایۀ اطناب و تفصیل و فهم آن برای بسیاری از مراجعان مشکل و هم فاقد دقت از لحاظ تلفّظ کلمات است.
ب. ذکر هموزن در بسیاری از موارد که خواننده تلفّظ هموزن را نمیداند و دچار اشکال میشود.
۵. وجه اشتقاق و ریشۀ لغات را نشان ندادهاند و در مواردی هم که اظهار نظر کردهاند، فقهاللغۀ عامیانه را به کار بردهاند.
۶. هویت دستوری (گرامری) لغات را نشان ندادهاند.
۷. لغات متشابه که از زبانهای مختلف (مثلاً زبانهای سامی و زبانهای هند و اروپایی) یا از زبانهای ایرانی ناشی شدهاند ولی از ریشههای مختلف هستند همه را ذیل یک ماده آورده با هم خلط کردهاند.
۸. مواد را به ترتیب منطقی الفبایی ضبط نکردهاند.
۹. بعضی از فرهنگها تقریباً کلیۀ لغات عربی را که بسیاری از آنها در فارسی به هیچ وجه مورد استعمال ندارد در فرهنگ خود آوردهاند.
این نقایص موجب گردید که در عهد حاضر فاضلان ایرانی کمر همت بربندند و به رفع آنها بکوشند. فرهنگستان ایران هم پس از تأسیس، اولین وظایف خود را «ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات در زبان فارسی و اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشتههای زندگانی با سعی در اینکه حتیالامکان فارسی باشد ... جمعآوری لغات و اصطلاحات از کتب قدیم، جمعآوری لغات و اصطلاحات ... ولایتی» قرار داده.
بعضی فرهنگها توسط مؤلفان به طور انفرادی و برخی بهطور دستهجمعی و همچنین برخی مؤسسات دولتی وابسته به دولت به تألیف فرهنگهای مختلف مشغولاند و تاکنون پیشرفتهایی در رفع معایب و نواقص مذکور به عمل آمده و امیدواری حاصل است که در ظرف چند سال فرهنگ مستدل و مستند فارسی تألیف و منتشر شود.
«فرهنگهای فارسی»، محمّد معین
[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۱۲۰۸-۱۲۰۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸 https://www.tg-me.com/eshtadan
نقایص فرهنگها
فرهنگهای فارسی که از قرن پنجم تا این اواخر تألیف شدهاند بهطور کلی دارای نقایصی هستند که مهمترین آنها از این قرار است:
۱. بیشتر توجه مؤلفان به لغات مشکل دور از ذهن مخصوصاً لغاتی که در شعر به کار میرود، معطوف بوده و در نتیجه بسیاری از لغات معمول و متداول عصر خود و عصرهای پیشین را یاد نکردهاند.
۲. کمتر به تعریف لغات پرداختهاند و در عوض آنها را با یک یا چند مترادف شناساندهاند و چون به آن مترادف یا مترادفات مراجعه کنید، میبینید که آن هم به لغت اوّلی ارجاع شده و بدین ترتیب دور پدید میآید.
۳. بسیاری از لغات را مصحف و محرف ثبت کردهاند و این امر غالباً بهسبب خط عربی فارسی پیش آمده که در آن امتیاز حروف از یکدیگر وابسته به نقطههاست و همین نقطهگذاری خود موجب تصحیف و تحریف بسیار شده.
۴. تلفّظ کلمه را به دو صورت یاد کردهاند:
الف. ذکر حرکات و سکنات که هم مایۀ اطناب و تفصیل و فهم آن برای بسیاری از مراجعان مشکل و هم فاقد دقت از لحاظ تلفّظ کلمات است.
ب. ذکر هموزن در بسیاری از موارد که خواننده تلفّظ هموزن را نمیداند و دچار اشکال میشود.
۵. وجه اشتقاق و ریشۀ لغات را نشان ندادهاند و در مواردی هم که اظهار نظر کردهاند، فقهاللغۀ عامیانه را به کار بردهاند.
۶. هویت دستوری (گرامری) لغات را نشان ندادهاند.
۷. لغات متشابه که از زبانهای مختلف (مثلاً زبانهای سامی و زبانهای هند و اروپایی) یا از زبانهای ایرانی ناشی شدهاند ولی از ریشههای مختلف هستند همه را ذیل یک ماده آورده با هم خلط کردهاند.
۸. مواد را به ترتیب منطقی الفبایی ضبط نکردهاند.
۹. بعضی از فرهنگها تقریباً کلیۀ لغات عربی را که بسیاری از آنها در فارسی به هیچ وجه مورد استعمال ندارد در فرهنگ خود آوردهاند.
این نقایص موجب گردید که در عهد حاضر فاضلان ایرانی کمر همت بربندند و به رفع آنها بکوشند. فرهنگستان ایران هم پس از تأسیس، اولین وظایف خود را «ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات در زبان فارسی و اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشتههای زندگانی با سعی در اینکه حتیالامکان فارسی باشد ... جمعآوری لغات و اصطلاحات از کتب قدیم، جمعآوری لغات و اصطلاحات ... ولایتی» قرار داده.
بعضی فرهنگها توسط مؤلفان به طور انفرادی و برخی بهطور دستهجمعی و همچنین برخی مؤسسات دولتی وابسته به دولت به تألیف فرهنگهای مختلف مشغولاند و تاکنون پیشرفتهایی در رفع معایب و نواقص مذکور به عمل آمده و امیدواری حاصل است که در ظرف چند سال فرهنگ مستدل و مستند فارسی تألیف و منتشر شود.
«فرهنگهای فارسی»، محمّد معین
[ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۱۲۰۸-۱۲۰۹]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸 https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
مالیات گزاف و ستم بر خلق
۱۲ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
متوکل، خلیفه عباسی، در شکارگاهی میگشت. به کشتزاری رسید که هنوز نارس و سبز بود و زمان درو نشده بود.
بپرسید که پس چرا از من اجازه گرفته و مالیات و خراج از مردم گرفتهاید؟ با آن که هنوز غلات نارس است! مردم از کجا بیاورند که به ما خراج بپردازند؟
بدو پاسخ دادند که چنین شده و این رفتارها زیان فراوان به مردم رسانده. رعایا دسترنج خود را پیشفروش میکنند تا از پس پرداخت خراج برآیند. برخی هم چون از عهده پرداخت مالیات برنمیآیند وطن خود را رها و کوچ میکنند و از این رفتارها بسیار شاکی هستند.
- ابوریحان بیرونی.
آثارالباقیه. ص ۵۱.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
مالیات گزاف و ستم بر خلق
۱۲ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
متوکل، خلیفه عباسی، در شکارگاهی میگشت. به کشتزاری رسید که هنوز نارس و سبز بود و زمان درو نشده بود.
بپرسید که پس چرا از من اجازه گرفته و مالیات و خراج از مردم گرفتهاید؟ با آن که هنوز غلات نارس است! مردم از کجا بیاورند که به ما خراج بپردازند؟
بدو پاسخ دادند که چنین شده و این رفتارها زیان فراوان به مردم رسانده. رعایا دسترنج خود را پیشفروش میکنند تا از پس پرداخت خراج برآیند. برخی هم چون از عهده پرداخت مالیات برنمیآیند وطن خود را رها و کوچ میکنند و از این رفتارها بسیار شاکی هستند.
- ابوریحان بیرونی.
آثارالباقیه. ص ۵۱.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
پندنامه محمدعلی فروغی
هو
فرزند جان
سخن فراوان است و پند بسیار میتوان گفت. اما من پرگفتن خوش ندارم. حاصل علم و تجربه شصت ساله خود را برای تو و خواهر و برادرانت مینگارم.
بدان که هیچ پیشامدی هر اندازه بد به نظر آید بلیه و مصیبت حقیقی نیست و از آن آشفته نباید شد. مگر اینکه کاری بکنی که شرافت ذاتی تو را لکه دار کند و پیش نفس خود خجل گردی و خدا از آن راضی نباشد.
پس راست بگو. درست رفتار کن. حرص و طمع را کنار بگذار. کینهجویی و رشک و حسد به خود راه مده. بدخواه مردم مشو و هر قدر بتوانی به بندگان خدا دلسوز و مهربان باش. با دوستان مروت و با دشمنان مدارا کن. از مردمان بد بپرهیز. به اقبال روزگار غره مشو. در سوانح و حوادث صبر پیشه کن و همیشه به فضل خداوند امیدوار باش.
سعادت و شرافت در این احوال است، نه در جاه و مال. این سخنان را جدی بدان و یقین کن که اگر به این صفات متصف شدی خیر دنیا و آخرت با توست.
میرزا محمدعلی خان فروغی - ذکاالملک دوم.
۱۳ تیر ۱۲۵۴ - ۵ آذر ۱۳۲۱.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
پندنامه محمدعلی فروغی
هو
فرزند جان
سخن فراوان است و پند بسیار میتوان گفت. اما من پرگفتن خوش ندارم. حاصل علم و تجربه شصت ساله خود را برای تو و خواهر و برادرانت مینگارم.
بدان که هیچ پیشامدی هر اندازه بد به نظر آید بلیه و مصیبت حقیقی نیست و از آن آشفته نباید شد. مگر اینکه کاری بکنی که شرافت ذاتی تو را لکه دار کند و پیش نفس خود خجل گردی و خدا از آن راضی نباشد.
پس راست بگو. درست رفتار کن. حرص و طمع را کنار بگذار. کینهجویی و رشک و حسد به خود راه مده. بدخواه مردم مشو و هر قدر بتوانی به بندگان خدا دلسوز و مهربان باش. با دوستان مروت و با دشمنان مدارا کن. از مردمان بد بپرهیز. به اقبال روزگار غره مشو. در سوانح و حوادث صبر پیشه کن و همیشه به فضل خداوند امیدوار باش.
سعادت و شرافت در این احوال است، نه در جاه و مال. این سخنان را جدی بدان و یقین کن که اگر به این صفات متصف شدی خیر دنیا و آخرت با توست.
میرزا محمدعلی خان فروغی - ذکاالملک دوم.
۱۳ تیر ۱۲۵۴ - ۵ آذر ۱۳۲۱.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
آنکه میهن دارد
آنکه میهن ندارد
۱۴ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
دکتر باستانی پاریزی مینویسد:
وقتی استخراج معدن مس سرچشمه را آغاز کردند دهات اطراف را خریدند، یا تصاحب کردند و ساکنان آنها را راندند.
پیرزنی در یکی از آن دهات، کلبهای چوبی داشت که رویش را با خار و خاشاک پوشانده بود. مس سرچشمه کلبه او را هم خرید.
پیرزن چند گوسفند و چهار درخت جوز پانصدساله هم داشت. پول آن را هم دادند و کرایه رفتن از آن ده تا رفسنجان را هم به پیرزن دادند.
در آخر کار مدیر معدن در حضور حسابدار و هموارانش از پیرزن پرسید:
مادرجان، از ما راضی هستی؟ به سلامت برو.
پیرزن سری جنباند و گفت: بله، پسرم راضی هستم. ولی نمیتوانم بروم.
سرش را به طرف تپهای برگرداند و گفت: از اینها که نمیشود دل بکنم.
مدیر معدن نگاه کرد. تپهای دیده میشد، سنگلاخی و بدقواره.
پیرزن گفت: اینجا خاک پدرم، مادرم، شوهرم، و خویشان من است. از اینجا به کجا بروم؟ این خاک نه فروختنی است، نه خریدنی. مگر اینها را میشود بردارم و با خودم ببرم؟
- از سیر تا پیاز.
ص ۱۵۲.
شنیده شده که کسانی از مدعیان صدرنشینی در این روزها به هماوردان خود سخن از خوارداشت میهن گفتهاند.
جا دارد گفته شود آنکس که میهن ندارد، اگر هم دکترش بخوانند، دنیایش در قیاس، کوچکتر است از دنیای چنین پیرزنی روستایی.
و یاد آور شود که امام محمد غزالی، از بلندای دانش دینی خود گفته بود آرزو دارم بر دانایی و بر دین پیرزنان بمیرم.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
آنکه میهن دارد
آنکه میهن ندارد
۱۴ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
دکتر باستانی پاریزی مینویسد:
وقتی استخراج معدن مس سرچشمه را آغاز کردند دهات اطراف را خریدند، یا تصاحب کردند و ساکنان آنها را راندند.
پیرزنی در یکی از آن دهات، کلبهای چوبی داشت که رویش را با خار و خاشاک پوشانده بود. مس سرچشمه کلبه او را هم خرید.
پیرزن چند گوسفند و چهار درخت جوز پانصدساله هم داشت. پول آن را هم دادند و کرایه رفتن از آن ده تا رفسنجان را هم به پیرزن دادند.
در آخر کار مدیر معدن در حضور حسابدار و هموارانش از پیرزن پرسید:
مادرجان، از ما راضی هستی؟ به سلامت برو.
پیرزن سری جنباند و گفت: بله، پسرم راضی هستم. ولی نمیتوانم بروم.
سرش را به طرف تپهای برگرداند و گفت: از اینها که نمیشود دل بکنم.
مدیر معدن نگاه کرد. تپهای دیده میشد، سنگلاخی و بدقواره.
پیرزن گفت: اینجا خاک پدرم، مادرم، شوهرم، و خویشان من است. از اینجا به کجا بروم؟ این خاک نه فروختنی است، نه خریدنی. مگر اینها را میشود بردارم و با خودم ببرم؟
- از سیر تا پیاز.
ص ۱۵۲.
شنیده شده که کسانی از مدعیان صدرنشینی در این روزها به هماوردان خود سخن از خوارداشت میهن گفتهاند.
جا دارد گفته شود آنکس که میهن ندارد، اگر هم دکترش بخوانند، دنیایش در قیاس، کوچکتر است از دنیای چنین پیرزنی روستایی.
و یاد آور شود که امام محمد غزالی، از بلندای دانش دینی خود گفته بود آرزو دارم بر دانایی و بر دین پیرزنان بمیرم.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from Pahlavi Notes یادداشتهای پهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ایران، ایران، ایرانشهر» به خط پهلوی کتابی و زبان فارسی میانهٔ زرتشتی، خط و زبان رایج در دوران ساسانی.
حرف نویسی:
ʾylʾn ʾylʾn ʾylʾn štr'
آوانویسی:
Ērān, Ērān, Ērān-šahr
اِران، اِران، اِرانشهر
خوشنویسی از میلاد عابدی
https://www.tg-me.com/pahlavinotes
@pahlavinotes
حرف نویسی:
ʾylʾn ʾylʾn ʾylʾn štr'
آوانویسی:
Ērān, Ērān, Ērān-šahr
اِران، اِران، اِرانشهر
خوشنویسی از میلاد عابدی
https://www.tg-me.com/pahlavinotes
@pahlavinotes
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
این همسفران پشت به مقصود روانند
شاید که بمانم، قدمی پیشتر اُفتم
#کلیمهمدانی
مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهلوشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاءالحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۳۳۹.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
شاید که بمانم، قدمی پیشتر اُفتم
#کلیمهمدانی
مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهلوشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاءالحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۳۳۹.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
#دکتر_اسلامی_ندوشن:
ما اگر عادت کنیم که در هر موردی یاسای «با ما، یا بر ما» و تعصّب قبیلهای را به کار اندازیم و در حقّ يک نفر، دو نفر و یا چند نفر، داوریهای عاطفیِ دور از واقع جاری گردانیم؛ و غلوّ را مانند نقل و نبات به کار بریم، مردمی شناخته خواهیم شد که در سایر شئون نیز احترام به منطق را فراموش کردهاند و در این صورت، این کشورِ پر از مشکل، بر چه متکّی باشد و به که امیدوار؟
ما چه خوش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، زمانه در قضاوت بیرحم است. قدری بنیادها را در نظر آوریم، رفتگان رفتند. بسیاری از کسانی که در همین عصر ما، در صحنهی فرهنگ ایران درخششی داشتند، دیگر در میانِ ما نیستند، و ما نیز همگی به قول بیهقی «بر کاروانگاهیم».
آنچه میماند و باید بماند، این سرزمین و مردمِ آن است، و از این سرزمین و مردم نیز گرامیتر «حقیقت» است، که سرنوشتِ بشریّت به باقی ماندنِ کور سوئی از آن وابسته میباشد.
#آواها_و_ایماها
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
https://www.tg-me.com/eshtadan
ما اگر عادت کنیم که در هر موردی یاسای «با ما، یا بر ما» و تعصّب قبیلهای را به کار اندازیم و در حقّ يک نفر، دو نفر و یا چند نفر، داوریهای عاطفیِ دور از واقع جاری گردانیم؛ و غلوّ را مانند نقل و نبات به کار بریم، مردمی شناخته خواهیم شد که در سایر شئون نیز احترام به منطق را فراموش کردهاند و در این صورت، این کشورِ پر از مشکل، بر چه متکّی باشد و به که امیدوار؟
ما چه خوش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، زمانه در قضاوت بیرحم است. قدری بنیادها را در نظر آوریم، رفتگان رفتند. بسیاری از کسانی که در همین عصر ما، در صحنهی فرهنگ ایران درخششی داشتند، دیگر در میانِ ما نیستند، و ما نیز همگی به قول بیهقی «بر کاروانگاهیم».
آنچه میماند و باید بماند، این سرزمین و مردمِ آن است، و از این سرزمین و مردم نیز گرامیتر «حقیقت» است، که سرنوشتِ بشریّت به باقی ماندنِ کور سوئی از آن وابسته میباشد.
#آواها_و_ایماها
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo
https://www.tg-me.com/eshtadan
#میر_جلال_الدین_کزازی :
حماسه بزرگ فردوسی، شبیه کوه دماوند است.
اگر بخواهید داوری کنید که چه کسی از میان ایرانیان، ایرانیتر است، باید سنجید که تا چه پایه با فردوسی و شاهنامه آشنایی دارد. اگر فردوسی، شاهنامه را نمیسرود، هیچیک از شاعران بزرگ ایران به آن پایه که رسیدهاند، نمیرسیدند و فراتر از آن، اگر اکنون ما به زبان شیوای فارسی با یکدیگر سخن میگوییم، مدیون فردوسی و شاهنامه هستیم. حماسه بزرگ فردوسی، شبیه کوه دماوند است. هر دو نمادی از ایران هستند؛ همانگونه که شاهنامه در میان دیوانهای شعر فارسی پایگاهی بلند دارد، دماوند هم در میان کوههای ایران، ارجمند است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
حماسه بزرگ فردوسی، شبیه کوه دماوند است.
اگر بخواهید داوری کنید که چه کسی از میان ایرانیان، ایرانیتر است، باید سنجید که تا چه پایه با فردوسی و شاهنامه آشنایی دارد. اگر فردوسی، شاهنامه را نمیسرود، هیچیک از شاعران بزرگ ایران به آن پایه که رسیدهاند، نمیرسیدند و فراتر از آن، اگر اکنون ما به زبان شیوای فارسی با یکدیگر سخن میگوییم، مدیون فردوسی و شاهنامه هستیم. حماسه بزرگ فردوسی، شبیه کوه دماوند است. هر دو نمادی از ایران هستند؛ همانگونه که شاهنامه در میان دیوانهای شعر فارسی پایگاهی بلند دارد، دماوند هم در میان کوههای ایران، ارجمند است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
میشود از تیرهروزی غفلتِ مردم زیاد
داروی بیهوشیِ شب خواب را سنگین کند
#شفیعایشیرازی #اثر
مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهلوشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاءالحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۶۳۷.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
داروی بیهوشیِ شب خواب را سنگین کند
#شفیعایشیرازی #اثر
مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهلوشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاءالحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۶۳۷.
https://www.tg-me.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
Forwarded from چشموچراغ
💰 به مناسبت روز مالیات
واژهٔ عربیتبار «مالیه» در حدود یکصد سال پیش در زبان فارسی، هم بهصورت صفت بهمعنی مالی و مربوط به مال بهکار میرفت و هم بهصورت اسم، بهمعنای دارایی و ثروت. هنگامی که فرهنگستان اول (تأسیس ۱۳۱۴) نام وزارتخانهها را تغییر داد، نام «وزارت مالیه» نیز به «وزارت دارایی» تغییر یافت. این وزارتخانه اکنون «وزارت امور اقتصادی و دارایی» خوانده میشود. اما «مالیات»، که صورت جمع «مالیه» است، از زبان فارسی محو نشد و برای نشان دادن مفهومی حقوقی و اقتصادی باقی ماند که فارسیزبانان بهخوبی با آن آشنا هستند. در زبان عربی برای بیان این مفهوم از اصطلاح «ضَریبَة» استفاده میشود.
#واژه_شناسی
https://www.tg-me.com/cheshmocheragh
واژهٔ عربیتبار «مالیه» در حدود یکصد سال پیش در زبان فارسی، هم بهصورت صفت بهمعنی مالی و مربوط به مال بهکار میرفت و هم بهصورت اسم، بهمعنای دارایی و ثروت. هنگامی که فرهنگستان اول (تأسیس ۱۳۱۴) نام وزارتخانهها را تغییر داد، نام «وزارت مالیه» نیز به «وزارت دارایی» تغییر یافت. این وزارتخانه اکنون «وزارت امور اقتصادی و دارایی» خوانده میشود. اما «مالیات»، که صورت جمع «مالیه» است، از زبان فارسی محو نشد و برای نشان دادن مفهومی حقوقی و اقتصادی باقی ماند که فارسیزبانان بهخوبی با آن آشنا هستند. در زبان عربی برای بیان این مفهوم از اصطلاح «ضَریبَة» استفاده میشود.
#واژه_شناسی
https://www.tg-me.com/cheshmocheragh
Telegram
چشموچراغ
با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
مهربان
۱۸ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
"مهربان" واژهای است بس دیرینه که هزارههایی را درنوردیده و تا روزگار کنونی بمانده است.
امروز این واژه با رای مفتوح، به ریخت "مهرَبان" بر زبان رانده میشود و مراد از آن دوست، همدل، با آزرم و دلسپید است.
اگر به ریخت "مهرَبانی" گفته شود هم مراد از آن دوستی ورزیدن و دلسپیدی است.
اما این واژه دو پاره است:
مهر، که آیینی کهن ایرانی بود و از هند تا روم و افریقا را درنوردید، و هم نام ایزدی بود.
بان، به ماناک آن کس که میپاید و نگهبانی میکند.
این واژه بر روی هم به نگاهبان نیایشگاه مهر گفته میشد.
چون آیین ایرانی زرتشت بیامد زبانزدهایی از فرهنگ و آیینهای پیشین را به کار بست.
پس "مهربان" به نگاهبان آتشگاه یا آتشکده هم گفته شد.
کاربرد "مهربان" با گذشت روزگاران دیگر شد. آدمیان از نگاهبانان آتشکدهها خوشخویی دیده بودند و چنین شد که این واژه از آتشکده بیرون آمد و به هر آنکس گفته شد که دوستی و نیکی میورزد.
"مهربان" واژهای است دیرینه، و یاد از نیاکان خوشخوی و خوشنهاد ما دارد که در آتشکدهها کمربسته آیین ایرانی و پیروان آن بودهاند.
گرامی است این واژگان دیرنده که شکوه ایران کهن را از پارینه تا به امروز نگه داشته و با خود آورده است.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
مهربان
۱۸ تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
"مهربان" واژهای است بس دیرینه که هزارههایی را درنوردیده و تا روزگار کنونی بمانده است.
امروز این واژه با رای مفتوح، به ریخت "مهرَبان" بر زبان رانده میشود و مراد از آن دوست، همدل، با آزرم و دلسپید است.
اگر به ریخت "مهرَبانی" گفته شود هم مراد از آن دوستی ورزیدن و دلسپیدی است.
اما این واژه دو پاره است:
مهر، که آیینی کهن ایرانی بود و از هند تا روم و افریقا را درنوردید، و هم نام ایزدی بود.
بان، به ماناک آن کس که میپاید و نگهبانی میکند.
این واژه بر روی هم به نگاهبان نیایشگاه مهر گفته میشد.
چون آیین ایرانی زرتشت بیامد زبانزدهایی از فرهنگ و آیینهای پیشین را به کار بست.
پس "مهربان" به نگاهبان آتشگاه یا آتشکده هم گفته شد.
کاربرد "مهربان" با گذشت روزگاران دیگر شد. آدمیان از نگاهبانان آتشکدهها خوشخویی دیده بودند و چنین شد که این واژه از آتشکده بیرون آمد و به هر آنکس گفته شد که دوستی و نیکی میورزد.
"مهربان" واژهای است دیرینه، و یاد از نیاکان خوشخوی و خوشنهاد ما دارد که در آتشکدهها کمربسته آیین ایرانی و پیروان آن بودهاند.
گرامی است این واژگان دیرنده که شکوه ایران کهن را از پارینه تا به امروز نگه داشته و با خود آورده است.
https://www.tg-me.com/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from ایران ورجاوند ™ Irān-i Varjāvand
💠 فرهنگ و هنر
💠 یک ایرانی که دستور زبان عربی را نوشت
💠 درباره سیبویه نوشتهاند: نخستین کسی بود که قواعد زبان عربی را گرد آورد و دستور زبان عربی را پایهگذاری کرد.
در مطلبی که در الجزیره منتشر شده و یدالله گودرزی آن را ترجمه کرده، در ادامه آمده است: «نام سیبویه از بوی سیب گرفته شده، درباره وی و عظمت کارش یکی از پژوهشگران عرب گفته است «… و ما ادراک ما سیبویه؟! » او بزرگترین دانشمند و نابغهای است که توانسته زبان عربی را از پراکندگی و تشتت نجات دهد و دستور و قاعدههای این زبان را تدوین و در شش مجلد برای آیندگان به ارمغان بگذارد. مردمان عرب خود را مدیون این کوشش و تلاش نبوغآمیز میدانند. او در جوانی در شیراز درگذشت اما باز به قول زبانشناسان عرب: «مات و ترک لنا کتابا لایموت» او مُرد اما برای ما کتابی به جا نهاد که هرگز نمیمیرد.
در بخش مستند «پرتره»(چهره)، شبکه الجزیره به معرفی این دانشمند ایرانی پرداخته است.
در این مستند بیش از ده تن از استادان و زبانشناسان عرب درباره سیبویه و کار یگانهاش سخن میگویند. استادانی همچون دکتر محمدحماسه عبدالطیف از دانشگاه قاهره، دکتر محمدحسن عبدالعزیز استاد علوم زبانشناسی دانشگاه قاهره، دکترعبدالحمید مدکور عضو فرهنگستان زبان عربی، دکتر عماد ابوغازی استاد تاریخ، دکترفوزی عیسی استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، دکتر محمودحمزه استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، استاد شریف شوباشی نویسنده و استاد زبان فرانسه، دکترحسن طلب استاد زیبایی شناسی دانشگاه حلوان، دکترمحمود فهمی حجازی، زبانشناس دانشگاه قاهره.
گزیدهای از سخنانشان را به ترجمه یدالله گودرزی بخوانید:
سیبویه پارسی مردی که قوانین زبان عربی را گردآورد. تعجبی ندارد که عربها طرفدار زبان خود باشند اما اینکه پایههای دستور و زبان عربی را فردی بیگانه بنیاد نهد از شگفتیها و پارادوکسهاست. به ذهن کسی خطور نمیکرد که پسرکی با گونههای سرخ و سیبگونش بنیانگذار دستور زبان عربی و آفریننده دانش و قواعد آن باشد. او پیشوای نحو…
💠 یک ایرانی که دستور زبان عربی را نوشت
💠 درباره سیبویه نوشتهاند: نخستین کسی بود که قواعد زبان عربی را گرد آورد و دستور زبان عربی را پایهگذاری کرد.
در مطلبی که در الجزیره منتشر شده و یدالله گودرزی آن را ترجمه کرده، در ادامه آمده است: «نام سیبویه از بوی سیب گرفته شده، درباره وی و عظمت کارش یکی از پژوهشگران عرب گفته است «… و ما ادراک ما سیبویه؟! » او بزرگترین دانشمند و نابغهای است که توانسته زبان عربی را از پراکندگی و تشتت نجات دهد و دستور و قاعدههای این زبان را تدوین و در شش مجلد برای آیندگان به ارمغان بگذارد. مردمان عرب خود را مدیون این کوشش و تلاش نبوغآمیز میدانند. او در جوانی در شیراز درگذشت اما باز به قول زبانشناسان عرب: «مات و ترک لنا کتابا لایموت» او مُرد اما برای ما کتابی به جا نهاد که هرگز نمیمیرد.
در بخش مستند «پرتره»(چهره)، شبکه الجزیره به معرفی این دانشمند ایرانی پرداخته است.
در این مستند بیش از ده تن از استادان و زبانشناسان عرب درباره سیبویه و کار یگانهاش سخن میگویند. استادانی همچون دکتر محمدحماسه عبدالطیف از دانشگاه قاهره، دکتر محمدحسن عبدالعزیز استاد علوم زبانشناسی دانشگاه قاهره، دکترعبدالحمید مدکور عضو فرهنگستان زبان عربی، دکتر عماد ابوغازی استاد تاریخ، دکترفوزی عیسی استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، دکتر محمودحمزه استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، استاد شریف شوباشی نویسنده و استاد زبان فرانسه، دکترحسن طلب استاد زیبایی شناسی دانشگاه حلوان، دکترمحمود فهمی حجازی، زبانشناس دانشگاه قاهره.
گزیدهای از سخنانشان را به ترجمه یدالله گودرزی بخوانید:
سیبویه پارسی مردی که قوانین زبان عربی را گردآورد. تعجبی ندارد که عربها طرفدار زبان خود باشند اما اینکه پایههای دستور و زبان عربی را فردی بیگانه بنیاد نهد از شگفتیها و پارادوکسهاست. به ذهن کسی خطور نمیکرد که پسرکی با گونههای سرخ و سیبگونش بنیانگذار دستور زبان عربی و آفریننده دانش و قواعد آن باشد. او پیشوای نحو…
Forwarded from پیام مهر(گنجینه کنفرانسهای دین و تاریخ ایران باستان)
🗓 برگی از تقویم تاریخ 🗓
۲۰ تیر زادروز تورج دریایی
(زاده ۲۰ تیر ۱۳۴۶ تهران) استاد تاریخ
او استاد «تاریخ ایران و جوامع پارسیزبان» و رئیس مرکز مطالعات ایرانی دکتر سموئل جردن در دانشگاه کالیفرنیا، ارواین است. از او تاکنون چندین کتاب و دهها مقاله به چاپ رسیده و بخشی از آثار انگلیسی او به فارسی نیز ترجمه شدهاست. مدیریت پروژه «ساسانیکا» ویراستاری نشریه «نامه ایران باستان» و انتشار مقالات در گاهنامههای مهم ایرانشناسی از دیگر فعالیتهای اوست.
وی دوران دبستان و دبیرستان را در ایران و یونان گذراند و در سال ۱۹۹۹ از دانشگاه کالیفرنیا در لُسآنجلس دکترای تاریخ گرفت. او در صفحه شخصی در مورد پیشینه خانوادهاش نیز توضیح داده و آنگونه که از این اطلاعات برمیآید، او از نوادگان ناخدا ابراهیم دریایی، ناخدای کشتی پرسپولیس است که در بوشهر فعالیت داشت. کشتی پرسپولیس نخستین ناو جنگی مدرن بود که دولت ایران در زمان ناصرالدینشاه وارد خلیج پارس کرد.
وی در گفتگو با روزنامه توقیفشده اعتمادملی، انگیزهاش از پژوهش تاریخ ساسانیان را، وقف زندگی علمیاش به تاریخ ساسانیان میداند و درباره علت آن گفتهاست: «برای اینکه فراموش شدهاند؛ در ایران به نوعی و در خارج کاملاً. به هرحال باید یک ناجی داشته باشند.»
در سال ۲۰۱۰ «انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه» (BRISMES) کتاب «ایران ساسانی» (Sasanian Persia) نوشته تورج دریایی را بهعنوان یکی از سه برنده جایزه امسال «انجمن دوستی بریتانیایی-کویتی» در زمینه پژوهشهای خاورمیانه معرفی کرد.
«انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه» این کتاب را «یک شاهکار» و «کتابی واقعاً عالی» توصیف کرد.
بهگفته داوران اهدای جوایز این انجمن، کتاب ایران ساسانی، «در روزگاری که اروپامحوری، باعث شده تا مطالعات دوران باستان با تحریف روبهرو شود، وزنهای به موقع در برابر این تحریفها قرار دادهاست.»
جوایز این انجمن هرساله به بهترین آثار دانشوران تعلق میگیرد که به زبان انگلیسی در موضوع خاورمیانه نوشته شده باشد و نخستین بار در بریتانیا به چاپ رسیده باشد.
او در کتاب «ایران ساسانی» تلاش کردهاست تا به آن بخش از تاریخ که معمولاً مورد غفلت قرار گرفته، یعنی تاریخ اجتماعی بپردازد و با استفاده از منابعی تازه، روند شکلگیری نهادهای اداری ایران را از زمان اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی تا دوران یزدگرد سوم، آخرین شاه این دودمان پیگیری کند. بررسی فراز و نشیب کوششهای نوادگان یزدگرد سوم برای برپایی حکومتی ایرانی، در حدود یک قرن پس از شکست ساسانیان از اعراب، بخشی دیگر از اثر تحقیقی وی را تشکیل میدهد.
شایان ذکر است که کتاب «ایران ساسانی» (Sasanian Persia) با نام «شاهنشاهی ساسانی» و البته با نام اشتباه انگلیسی The Sasanian Empire توسط انتشارات ققنوس و به ترجمه مرتضی ثاقبفر بهزبان فارسی چاپ شده است.
علاوه بر تاریخ دوران ساسانی، او در حوزه پژوهش در زبان و ادبیات فارسی میانه، دین زرتشت و سکهشناسی ایرانی نیز از دانشگاهیان فعال است و ویراستار کتابی درباره احمد تفضلی زبانشناس ایرانی "نوشته محمود امیدسالار" است.
از جمله کتابهای وی که به فارسی چاپ شدهاند، «شاهنشاهی ساسانی»، «شهرستانهای ایرانشهر» و «غروب یک امپراطوری» است
🔥
🏆
🆔 @payammehrzartosht🌼
۲۰ تیر زادروز تورج دریایی
(زاده ۲۰ تیر ۱۳۴۶ تهران) استاد تاریخ
او استاد «تاریخ ایران و جوامع پارسیزبان» و رئیس مرکز مطالعات ایرانی دکتر سموئل جردن در دانشگاه کالیفرنیا، ارواین است. از او تاکنون چندین کتاب و دهها مقاله به چاپ رسیده و بخشی از آثار انگلیسی او به فارسی نیز ترجمه شدهاست. مدیریت پروژه «ساسانیکا» ویراستاری نشریه «نامه ایران باستان» و انتشار مقالات در گاهنامههای مهم ایرانشناسی از دیگر فعالیتهای اوست.
وی دوران دبستان و دبیرستان را در ایران و یونان گذراند و در سال ۱۹۹۹ از دانشگاه کالیفرنیا در لُسآنجلس دکترای تاریخ گرفت. او در صفحه شخصی در مورد پیشینه خانوادهاش نیز توضیح داده و آنگونه که از این اطلاعات برمیآید، او از نوادگان ناخدا ابراهیم دریایی، ناخدای کشتی پرسپولیس است که در بوشهر فعالیت داشت. کشتی پرسپولیس نخستین ناو جنگی مدرن بود که دولت ایران در زمان ناصرالدینشاه وارد خلیج پارس کرد.
وی در گفتگو با روزنامه توقیفشده اعتمادملی، انگیزهاش از پژوهش تاریخ ساسانیان را، وقف زندگی علمیاش به تاریخ ساسانیان میداند و درباره علت آن گفتهاست: «برای اینکه فراموش شدهاند؛ در ایران به نوعی و در خارج کاملاً. به هرحال باید یک ناجی داشته باشند.»
در سال ۲۰۱۰ «انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه» (BRISMES) کتاب «ایران ساسانی» (Sasanian Persia) نوشته تورج دریایی را بهعنوان یکی از سه برنده جایزه امسال «انجمن دوستی بریتانیایی-کویتی» در زمینه پژوهشهای خاورمیانه معرفی کرد.
«انجمن بریتانیایی مطالعات خاورمیانه» این کتاب را «یک شاهکار» و «کتابی واقعاً عالی» توصیف کرد.
بهگفته داوران اهدای جوایز این انجمن، کتاب ایران ساسانی، «در روزگاری که اروپامحوری، باعث شده تا مطالعات دوران باستان با تحریف روبهرو شود، وزنهای به موقع در برابر این تحریفها قرار دادهاست.»
جوایز این انجمن هرساله به بهترین آثار دانشوران تعلق میگیرد که به زبان انگلیسی در موضوع خاورمیانه نوشته شده باشد و نخستین بار در بریتانیا به چاپ رسیده باشد.
او در کتاب «ایران ساسانی» تلاش کردهاست تا به آن بخش از تاریخ که معمولاً مورد غفلت قرار گرفته، یعنی تاریخ اجتماعی بپردازد و با استفاده از منابعی تازه، روند شکلگیری نهادهای اداری ایران را از زمان اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی تا دوران یزدگرد سوم، آخرین شاه این دودمان پیگیری کند. بررسی فراز و نشیب کوششهای نوادگان یزدگرد سوم برای برپایی حکومتی ایرانی، در حدود یک قرن پس از شکست ساسانیان از اعراب، بخشی دیگر از اثر تحقیقی وی را تشکیل میدهد.
شایان ذکر است که کتاب «ایران ساسانی» (Sasanian Persia) با نام «شاهنشاهی ساسانی» و البته با نام اشتباه انگلیسی The Sasanian Empire توسط انتشارات ققنوس و به ترجمه مرتضی ثاقبفر بهزبان فارسی چاپ شده است.
علاوه بر تاریخ دوران ساسانی، او در حوزه پژوهش در زبان و ادبیات فارسی میانه، دین زرتشت و سکهشناسی ایرانی نیز از دانشگاهیان فعال است و ویراستار کتابی درباره احمد تفضلی زبانشناس ایرانی "نوشته محمود امیدسالار" است.
از جمله کتابهای وی که به فارسی چاپ شدهاند، «شاهنشاهی ساسانی»، «شهرستانهای ایرانشهر» و «غروب یک امپراطوری» است
🔥
🏆
🆔 @payammehrzartosht🌼
Telegram
attach 📎
Forwarded from چشموچراغ
📗 جواد مهدویان، نخستین فرهنگستان ایران به روایت اسناد (صورتجلسات آکادمی ادبیات و صنایع ظریفه، ۱۳۰۵–۱۳۰۶ ش)، تهران: مؤسسۀ تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری متن، ۱۳۹۲.
در اوایل دهۀ ۱۳۰۰ شمسی، برخی نخبگان با ایجاد انجمنها و مؤسسههای فرهنگی، سعی در نوسازی فرهنگی داشتند. انجمنها و مؤسسههایی با هزینۀ شخصی و نشستهای هفتگی در منازل اعضا تشکیل میشد که ازجملۀ آنها «آکادمی ادبیات و صنایع ظریفه» بود. آکادمی نام و وظیفه از آکادمی فرانسه به عاریه داشت. حضور افرادی چون حسنعلی و علینقی وزیری، خانمَلِک ساسانی، #نصرالله_فلسفی، #سعید_نفیسی، و #غلامرضا_رشید_یاسمی در بین مؤسسان آن نشان از هدفی فراتر از زبان و ادبیات دارد... برخی اعضا همچون #علی_اکبر_دهخدا فراهم آوردن کتاب لغت را از وظایف آکادمی میدانستند. بهجز فرهنگ لغت، بحث دربارۀ رسمالخط نیز از مجادلات آکادمی بود. آکادمی، بهدلیل اختلاف در میان اعضا، که منجر به استعفای #مهدی_قلی_هدایت و تقاضای کنارهگیری نفیسی شد، بهمدت پنج ماه (از ۲۷ اردیبهشت تا ۲۶ مهر ۱۳۰۶) تعطیل شد و باز ادامه پیدا کرد؛ ولی در نهایت، درحالیکه پس از مباحثات فراوان دربارۀ مرامنامه، اساسنامه، و نظامنامه به کار تدوین کتاب لغت مشغول شده بود، این تعطیلی همیشگی شد. پس از سالها نخستین فرهنگستان دولتی ایران در ۱۳۱۴ ایجاد شد و اساسنامۀ آن از اساسنامۀ آکادمی ادبیات و صنایع ظریفه الگو گرفت. برخی از دیگر اعضای این آکادمی (که در پایان کتاب با عکس و شرح کوتاهی معرفی شدهاند) عبارت بودند از: عبدالحسین احمدی بختیاری، ادیب پیشاوری، ابوالقاسم اعتصامزاده، یوسف اعتصامی، محمدهاشم افسر، #ایرجمیرزا، #محمدتقی_بهار، #ذبیحالله_بهروز، سید حسن تقیزاده، ابراهیم حکیمی، روحالله خالقی، علی دشتی، غلامحسین رهنما، محمد سعیدی، #حسین_سمیعی، حسین سنجری، #علی_اکبر_سیاسی، کریم طاهرزادۀ بهزاد، #بدیع_الزمان_فروزانفر، #عبدالعظیم_قریب، احمد کسروی، رضا کمال (شهرزاد)، #حسین_گل_گلاب، حسینعلی ملاح، سلیمان میکده، #مجتبی_مینوی، #نظام_وفا، و رضا هنری.
در این کتاب ۴۰ صورتجلسه (آغاز: ۱۰ فروردین ۱۳۰۵، پایان: ۲۴ آبان ۱۳۰۶) آورده شده که تصویر چند نمونه از دستنویس آنها در آخر کتاب پیوست شدهاست.
در فرستۀ آینده بخشی از یکی از صورتجلسات را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
در اوایل دهۀ ۱۳۰۰ شمسی، برخی نخبگان با ایجاد انجمنها و مؤسسههای فرهنگی، سعی در نوسازی فرهنگی داشتند. انجمنها و مؤسسههایی با هزینۀ شخصی و نشستهای هفتگی در منازل اعضا تشکیل میشد که ازجملۀ آنها «آکادمی ادبیات و صنایع ظریفه» بود. آکادمی نام و وظیفه از آکادمی فرانسه به عاریه داشت. حضور افرادی چون حسنعلی و علینقی وزیری، خانمَلِک ساسانی، #نصرالله_فلسفی، #سعید_نفیسی، و #غلامرضا_رشید_یاسمی در بین مؤسسان آن نشان از هدفی فراتر از زبان و ادبیات دارد... برخی اعضا همچون #علی_اکبر_دهخدا فراهم آوردن کتاب لغت را از وظایف آکادمی میدانستند. بهجز فرهنگ لغت، بحث دربارۀ رسمالخط نیز از مجادلات آکادمی بود. آکادمی، بهدلیل اختلاف در میان اعضا، که منجر به استعفای #مهدی_قلی_هدایت و تقاضای کنارهگیری نفیسی شد، بهمدت پنج ماه (از ۲۷ اردیبهشت تا ۲۶ مهر ۱۳۰۶) تعطیل شد و باز ادامه پیدا کرد؛ ولی در نهایت، درحالیکه پس از مباحثات فراوان دربارۀ مرامنامه، اساسنامه، و نظامنامه به کار تدوین کتاب لغت مشغول شده بود، این تعطیلی همیشگی شد. پس از سالها نخستین فرهنگستان دولتی ایران در ۱۳۱۴ ایجاد شد و اساسنامۀ آن از اساسنامۀ آکادمی ادبیات و صنایع ظریفه الگو گرفت. برخی از دیگر اعضای این آکادمی (که در پایان کتاب با عکس و شرح کوتاهی معرفی شدهاند) عبارت بودند از: عبدالحسین احمدی بختیاری، ادیب پیشاوری، ابوالقاسم اعتصامزاده، یوسف اعتصامی، محمدهاشم افسر، #ایرجمیرزا، #محمدتقی_بهار، #ذبیحالله_بهروز، سید حسن تقیزاده، ابراهیم حکیمی، روحالله خالقی، علی دشتی، غلامحسین رهنما، محمد سعیدی، #حسین_سمیعی، حسین سنجری، #علی_اکبر_سیاسی، کریم طاهرزادۀ بهزاد، #بدیع_الزمان_فروزانفر، #عبدالعظیم_قریب، احمد کسروی، رضا کمال (شهرزاد)، #حسین_گل_گلاب، حسینعلی ملاح، سلیمان میکده، #مجتبی_مینوی، #نظام_وفا، و رضا هنری.
در این کتاب ۴۰ صورتجلسه (آغاز: ۱۰ فروردین ۱۳۰۵، پایان: ۲۴ آبان ۱۳۰۶) آورده شده که تصویر چند نمونه از دستنویس آنها در آخر کتاب پیوست شدهاست.
در فرستۀ آینده بخشی از یکی از صورتجلسات را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
#علیرضا_قیامتی:
یکی از آموزههای شاهنامه بخشش و نداشتن کینه است
🔸یکی از آشکارترین نکات و آموزههای شاهنامه بخشش و نداشتن کینه است و فردوسی در شاهنامه بارها فریاد زده که بخشش انسانها باعث عزتمندی میشود و زمانی که انسان گذشت میکند کرامت و عزت نفس ویژهای نیز پیدا میکند. فردوسی در شاهنامه میگوید که گذشت کردن و بخشیدن باعث آرامش روحی میشود و زندگی همراه با گذشت و بخشش موجب ایجاد آرامش در زندگی میشود و بسیار میتواند به دوام و پایداری جامعه کمک کند.
ببخشای برمردم مستمند
ز بد دور باش و بترس از گزند
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
فردوسی میگوید کینهها را کنار بگذارید
🔸فردوسی میگوید کینهها را کنار بگذارید و اگر کسی گناهی هم کرده گناه او را به یزدان بسپارید و ستیزه نکنید.
ابا آنک زو کینه داری به دل
به مردی ز دل کینهها برگسل
گناهش بیزدان دارنده بخش
مکن روز بر دشمن و دوست دخش
ستیزه نه نیک آید از نامجوی
بپرهیز و گرد ستیزه مپوی
همه مهر جویید و افسون کنید
زتن آلت جنگ بیرون کنید
🔸همه سخن فردوسی در شاهنامه این است که با هم مهربان باشید و از همدیگر جدا مباشید. توصیه و سفارش فردوسی به همه انسانها این است که اگر کسی گناه کرد از گناه او چشمپوشی کنید و خشم خود را فرو بخوردید، چراکه فرو خوردن خشم موجب میشود که انسان به والایی زندگی دست پیدا کند و گوهر زندگی را با تمام وجود دریابد. فردوسی در شاهنامه توصیه میکند که کینهها از دل برود تا جامعه پویایی و نشاط بیشتری پیدا کند. راهکارهای مسالمتآمیز در جامعه روزافزون شود و بخششی که در اوج توانایی باشد بسیار ارزشمند است و همه را به آن سفارش میکند.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
فردی که دنبال کینه است از خرد دور است
🔶فردوسی سفارش میکند که کارها و گناهان گذشته را خیلی بزرگ نکنیم پوزش فرد را بپذیریم و زمانی که یزدان پوزش افراد را میپذیرد، دیگر شما هم باید این پوزش و توبه را بپذیرید.
به دل کارهای گذشته مگیر
که یزدان زبنده است پوزش پذیر
هر آن کس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه
کینه گذشته را رها و فراموش کنید، زیرا فردی که دنبال کینه است از خرد دور است. بنابراین کینه و خرد هیچگاه با هم جمع نمیشوند و انسانی که قدرت گذشت نداشته باشد شاید نمیتواند بزرگی خود را هم نمایان کند.
به دانش نیاید سر جنگجوی
نباشد به جنگ اندرون آبروی
سر مرد جنگی خرد نسپرد
که هرگز نیامیخت کین با خرد
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
یکی از آموزههای شاهنامه بخشش و نداشتن کینه است
🔸یکی از آشکارترین نکات و آموزههای شاهنامه بخشش و نداشتن کینه است و فردوسی در شاهنامه بارها فریاد زده که بخشش انسانها باعث عزتمندی میشود و زمانی که انسان گذشت میکند کرامت و عزت نفس ویژهای نیز پیدا میکند. فردوسی در شاهنامه میگوید که گذشت کردن و بخشیدن باعث آرامش روحی میشود و زندگی همراه با گذشت و بخشش موجب ایجاد آرامش در زندگی میشود و بسیار میتواند به دوام و پایداری جامعه کمک کند.
ببخشای برمردم مستمند
ز بد دور باش و بترس از گزند
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
فردوسی میگوید کینهها را کنار بگذارید
🔸فردوسی میگوید کینهها را کنار بگذارید و اگر کسی گناهی هم کرده گناه او را به یزدان بسپارید و ستیزه نکنید.
ابا آنک زو کینه داری به دل
به مردی ز دل کینهها برگسل
گناهش بیزدان دارنده بخش
مکن روز بر دشمن و دوست دخش
ستیزه نه نیک آید از نامجوی
بپرهیز و گرد ستیزه مپوی
همه مهر جویید و افسون کنید
زتن آلت جنگ بیرون کنید
🔸همه سخن فردوسی در شاهنامه این است که با هم مهربان باشید و از همدیگر جدا مباشید. توصیه و سفارش فردوسی به همه انسانها این است که اگر کسی گناه کرد از گناه او چشمپوشی کنید و خشم خود را فرو بخوردید، چراکه فرو خوردن خشم موجب میشود که انسان به والایی زندگی دست پیدا کند و گوهر زندگی را با تمام وجود دریابد. فردوسی در شاهنامه توصیه میکند که کینهها از دل برود تا جامعه پویایی و نشاط بیشتری پیدا کند. راهکارهای مسالمتآمیز در جامعه روزافزون شود و بخششی که در اوج توانایی باشد بسیار ارزشمند است و همه را به آن سفارش میکند.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
فردی که دنبال کینه است از خرد دور است
🔶فردوسی سفارش میکند که کارها و گناهان گذشته را خیلی بزرگ نکنیم پوزش فرد را بپذیریم و زمانی که یزدان پوزش افراد را میپذیرد، دیگر شما هم باید این پوزش و توبه را بپذیرید.
به دل کارهای گذشته مگیر
که یزدان زبنده است پوزش پذیر
هر آن کس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه
کینه گذشته را رها و فراموش کنید، زیرا فردی که دنبال کینه است از خرد دور است. بنابراین کینه و خرد هیچگاه با هم جمع نمیشوند و انسانی که قدرت گذشت نداشته باشد شاید نمیتواند بزرگی خود را هم نمایان کند.
به دانش نیاید سر جنگجوی
نباشد به جنگ اندرون آبروی
سر مرد جنگی خرد نسپرد
که هرگز نیامیخت کین با خرد
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
بیست و سوم تیرماه سالروز درگذشت مهدی حمیدی، شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه
گُلِ ناز
از برون آمد صدای باغبان
گفت: کو ارباب؟ کارش داشتم
از درون گفتم که: اینجایم بگو!
گفت: هرجا هرچه باید کاشتم
گفتم: آخر بود در گلهای تو
نازِ دلخواهی که گفتم، کاشتی؟
گفت: در واکُن، بیا بیرون ببین
هرگز این گُلها که کِشتم کاشتی؟
رفتم و دیدم که سحرِ باغبان
معنی ناسازگاری سوخته
آتشی از شمعدانیهای سرخ
در حریر سبزهها افروخته!
جَعد شبنمدارِ سنبل خورده تاب
در هوا پاشیده مُشک و زعفران
چشمِ مستِ نرگسِ بیدادگر
بازگشته تازه از خوابِ گران
وان بنفشه، زرد و مشکین و کبود
غرقِ گُل چسبیده در آغوشِ هم
تا جَهَد از محبسِ شمشادها
رفته بالا از سر و از دوشِ هم
زیر نازِ گیسوی افشانِ بید
سوسن و مینا و ناز افتاده مست
هر زمان در سینۀ گلهای سرخ
برگِ لرزانِ چناری برده دست
لحظهای بر هر گُلی کردم نگاه
زیرِ لب گفتم که: پس آن ناز کو؟
باغبان بر شاخهای انگشت زد
یعنی این ناز است! چشمِ باز کو؟
گفتم این را دیده بودم پیش ازین
این کجا ناز است؟ این نازِ شماست!
خشمگین شد، گفت: جز این ناز نیست
یا اگر باشد به شیرازِ شماست!
باغبان گر این سخن بیطعنه گفت
راستی را چشمِ جانش باز بود
کان گُلِ نازی که دلخواهِ من است
یک گُلِ ناز است و در شیراز بود!
تهران، ۱۳۳۰/۱۲/۱۳
مهدی حمیدی (متولد ۱۲۹۳ در شیراز - درگذشتۀ ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ در تهران) فرزند سید محمدحسن ثقةالاعلام، نمایندۀ شیراز در اولین دورۀ مجلس شورای ملّی. او فارغالتحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. شعر حمیدی شعری است غنایی با زبانی غنی و استوار. از مجموعههای شعری و آثار انتقادی وی میتوان به عصیان، اشک معشوق، زمزمۀ بهشت و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
گُلِ ناز
از برون آمد صدای باغبان
گفت: کو ارباب؟ کارش داشتم
از درون گفتم که: اینجایم بگو!
گفت: هرجا هرچه باید کاشتم
گفتم: آخر بود در گلهای تو
نازِ دلخواهی که گفتم، کاشتی؟
گفت: در واکُن، بیا بیرون ببین
هرگز این گُلها که کِشتم کاشتی؟
رفتم و دیدم که سحرِ باغبان
معنی ناسازگاری سوخته
آتشی از شمعدانیهای سرخ
در حریر سبزهها افروخته!
جَعد شبنمدارِ سنبل خورده تاب
در هوا پاشیده مُشک و زعفران
چشمِ مستِ نرگسِ بیدادگر
بازگشته تازه از خوابِ گران
وان بنفشه، زرد و مشکین و کبود
غرقِ گُل چسبیده در آغوشِ هم
تا جَهَد از محبسِ شمشادها
رفته بالا از سر و از دوشِ هم
زیر نازِ گیسوی افشانِ بید
سوسن و مینا و ناز افتاده مست
هر زمان در سینۀ گلهای سرخ
برگِ لرزانِ چناری برده دست
لحظهای بر هر گُلی کردم نگاه
زیرِ لب گفتم که: پس آن ناز کو؟
باغبان بر شاخهای انگشت زد
یعنی این ناز است! چشمِ باز کو؟
گفتم این را دیده بودم پیش ازین
این کجا ناز است؟ این نازِ شماست!
خشمگین شد، گفت: جز این ناز نیست
یا اگر باشد به شیرازِ شماست!
باغبان گر این سخن بیطعنه گفت
راستی را چشمِ جانش باز بود
کان گُلِ نازی که دلخواهِ من است
یک گُلِ ناز است و در شیراز بود!
تهران، ۱۳۳۰/۱۲/۱۳
مهدی حمیدی (متولد ۱۲۹۳ در شیراز - درگذشتۀ ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۵ در تهران) فرزند سید محمدحسن ثقةالاعلام، نمایندۀ شیراز در اولین دورۀ مجلس شورای ملّی. او فارغالتحصیل دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران بود. شعر حمیدی شعری است غنایی با زبانی غنی و استوار. از مجموعههای شعری و آثار انتقادی وی میتوان به عصیان، اشک معشوق، زمزمۀ بهشت و فنون شعر و کالبدهای پولادین آن اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
Forwarded from جستارهای ابوالفضل خطیبی
اشارات فردوسی به تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر
میدانیم داستان آرش در شاهنامه نیست و در منبع او هم نبوده است، اما در چندین بیت به نام آرش و تیرافکنی او و تعیین مرز ایران و توران اشاره شده است. در داستان «رزم دوازده رخ»، ایرانیان به فرماندهی گودرز، در برابر تورانیان به فرماندهی پیران صف کشیدهاند و پیش از آنکه جنگ آغاز شود، پیران در نامهای به گودرز پیشنهاد صلح میدهد و یادآور میشود که حاضر است پیکی نزد افراسیاب بفرستد و از او اجازه بگیرد که هر شهری را که کیخسرو گمان میبرد از آن ایرانیان است و تورانیان تصاحب کردهاند، بازپس دهد، درست مانند زمان منوچهرشاه که او با تعیین مرز میان ایران و توران (بخشش) در درازای رود جیحون، نظم نوینی را در جهان بنیاد نهاد:
چنان چون به گاه منوچهرشاه
به بخشش همی داشت گیتی نگاه
در بیت دیگری نیز به تقسیمبندی عادلانۀ سرزمین ایران و توران در زمان منوچهر اشاره شده است. افراسیاب پس از دیدن خواب دهشتناکی میگوید:
منوچهر گیتی ببخشید راست
هم او بهرۀ خویشتن کم نخواست
این گزارش با آنچه در زمان منوچهر در شاهنامه روی داده است، همخوانی ندارد. در شاهنامه خبری از تعیین مرز میان ایران و توران در زمان منوچهر و افراسیاب نیست و اساساً افراسیاب در زمان منوچهر ظهور نمیکند، بلکه در زمان جانشین او، نوذر و با کشتن همو، پای به عرصۀ نامآوری مینهد. در بیت دیگری بازهم به معاصر بودن افراسیاب با منوچهر اشاره شده و گفته شده است افراسیاب با منوچهر و نوذر و کیقباد بر سر کین بود:
ز سر با منوچهر نو کین نهاد
همیدون ابا نوذر و کیقباد
این اختلاف را چگونه میتوان توجیه کرد؟ داستان از این قرار است که بنابر روایت رسمی خداینامه که سرچشمۀ آن به یشتهای اوستا میرسد و در منابع پهلوی و بیشتر منابع فارسی و عربی منبعث از خداینامه باقی مانده است، افراسیاب در زمان منوچهر به ایران میتازد و بخشهای وسیعی از ایران را فراچنگ میآورد و منوچهر را در طبرستان در حصار میگیرد و در نهایت بین ایران و توران آشتی برقرار میشود، بر این قرار که تورانیان به اندازۀ یک تیرپرتاب از ایران عقب بنشینند. آرش کمانگیر تیری از کمان رها میکند که تا دوردستها بر کرانۀ جیحون مینشیند و همین جیحون از آن پس مرز میان ایران و توران تعیین میگردد. بنابراین، هرسه بیت بالا به همین رویداد اشاره دارد که در شاهنامه نیست. بنابر شاهنامه در زمان کیقباد افراسیاب از ایران به آن سوی جیحون رانده میشود و جیحون به عنوان مرز دو کشور تعیین میشود، اما اشارۀ شاهنامه در بیتهای بالا به تعیین مرز جیحون با تیرافکنی آرش در زمان منوچهر و افراسیاب منبعث از همان تحریر رسمی است که وارد تحریری از خداینامه میشود که به شاهنامه رسیده است. توضیح بیشتر آنکه هنگام تدوین تحریری از خداینامه که شاهنامه بر مبنای آن به نظم درآمده است، تغییرات بسیاری در این بخش رخ میدهد تا فضای لازم برای هنرنماییهای برخی خاندانهای بزرگ ایرانشهر بهویژه خاندان سکایی سیستان و پهلوان پرآوازۀ خاندان، رستم، و خاندان کارن با پهلوانانی چون قارن و کشواد و گودرز فراهم شود، ولی اشاراتی از روایت رسمی کهنتر برای تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر، بهسبب شهرت و رواج آن، در این تحریر که با پهلوانان همدلی شده، باقی مانده است.
دکتر ابوالفضل خطیبی
اردیبهشت ۱۴۰۱
@AfsharFoundation
@dr_khatibi_abolfazl
اشارات فردوسی به تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر
میدانیم داستان آرش در شاهنامه نیست و در منبع او هم نبوده است، اما در چندین بیت به نام آرش و تیرافکنی او و تعیین مرز ایران و توران اشاره شده است. در داستان «رزم دوازده رخ»، ایرانیان به فرماندهی گودرز، در برابر تورانیان به فرماندهی پیران صف کشیدهاند و پیش از آنکه جنگ آغاز شود، پیران در نامهای به گودرز پیشنهاد صلح میدهد و یادآور میشود که حاضر است پیکی نزد افراسیاب بفرستد و از او اجازه بگیرد که هر شهری را که کیخسرو گمان میبرد از آن ایرانیان است و تورانیان تصاحب کردهاند، بازپس دهد، درست مانند زمان منوچهرشاه که او با تعیین مرز میان ایران و توران (بخشش) در درازای رود جیحون، نظم نوینی را در جهان بنیاد نهاد:
چنان چون به گاه منوچهرشاه
به بخشش همی داشت گیتی نگاه
در بیت دیگری نیز به تقسیمبندی عادلانۀ سرزمین ایران و توران در زمان منوچهر اشاره شده است. افراسیاب پس از دیدن خواب دهشتناکی میگوید:
منوچهر گیتی ببخشید راست
هم او بهرۀ خویشتن کم نخواست
این گزارش با آنچه در زمان منوچهر در شاهنامه روی داده است، همخوانی ندارد. در شاهنامه خبری از تعیین مرز میان ایران و توران در زمان منوچهر و افراسیاب نیست و اساساً افراسیاب در زمان منوچهر ظهور نمیکند، بلکه در زمان جانشین او، نوذر و با کشتن همو، پای به عرصۀ نامآوری مینهد. در بیت دیگری بازهم به معاصر بودن افراسیاب با منوچهر اشاره شده و گفته شده است افراسیاب با منوچهر و نوذر و کیقباد بر سر کین بود:
ز سر با منوچهر نو کین نهاد
همیدون ابا نوذر و کیقباد
این اختلاف را چگونه میتوان توجیه کرد؟ داستان از این قرار است که بنابر روایت رسمی خداینامه که سرچشمۀ آن به یشتهای اوستا میرسد و در منابع پهلوی و بیشتر منابع فارسی و عربی منبعث از خداینامه باقی مانده است، افراسیاب در زمان منوچهر به ایران میتازد و بخشهای وسیعی از ایران را فراچنگ میآورد و منوچهر را در طبرستان در حصار میگیرد و در نهایت بین ایران و توران آشتی برقرار میشود، بر این قرار که تورانیان به اندازۀ یک تیرپرتاب از ایران عقب بنشینند. آرش کمانگیر تیری از کمان رها میکند که تا دوردستها بر کرانۀ جیحون مینشیند و همین جیحون از آن پس مرز میان ایران و توران تعیین میگردد. بنابراین، هرسه بیت بالا به همین رویداد اشاره دارد که در شاهنامه نیست. بنابر شاهنامه در زمان کیقباد افراسیاب از ایران به آن سوی جیحون رانده میشود و جیحون به عنوان مرز دو کشور تعیین میشود، اما اشارۀ شاهنامه در بیتهای بالا به تعیین مرز جیحون با تیرافکنی آرش در زمان منوچهر و افراسیاب منبعث از همان تحریر رسمی است که وارد تحریری از خداینامه میشود که به شاهنامه رسیده است. توضیح بیشتر آنکه هنگام تدوین تحریری از خداینامه که شاهنامه بر مبنای آن به نظم درآمده است، تغییرات بسیاری در این بخش رخ میدهد تا فضای لازم برای هنرنماییهای برخی خاندانهای بزرگ ایرانشهر بهویژه خاندان سکایی سیستان و پهلوان پرآوازۀ خاندان، رستم، و خاندان کارن با پهلوانانی چون قارن و کشواد و گودرز فراهم شود، ولی اشاراتی از روایت رسمی کهنتر برای تعیین مرز ایران و توران در زمان منوچهر، بهسبب شهرت و رواج آن، در این تحریر که با پهلوانان همدلی شده، باقی مانده است.
دکتر ابوالفضل خطیبی
اردیبهشت ۱۴۰۱
@AfsharFoundation
@dr_khatibi_abolfazl