▪️دکتر جلیل تجلیل درگذشت
🔺جلیل تجلیل، مترجم، مصحح و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در ۹۰ سالگی از دنیا رفت.
📝 دکتر جلیل تجلیل در سال ۱۳۱۳ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند و به خاطر علاقهمندی به تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه شهر تبریز وارد شد پس از آن به علت اشتیاق به تحصیل وارد دانشکده ادبیات شد و در سال ۱۳۳۴ لیسانس ادبیات فارسی را از آن دانشگاه اخذ کرد و ار محضر اساتیدی چون دکتر عبدالرسول خیامپور، دکتر قاضی طباطبایی، استاد ادیب طوسی و استاد احمد ترجانی زاده بهره برد و در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی شد و درجهٔ کارشناسی ارشد و دکتری را از آن دانشگاه اخذ کرد. وی همچنین همزمان با تحصیل در دانشگاه در حوزهٔ علمیه و تهران به فراگیری فلسفه، منطق، صرف و نحو پرداخت. دکتر تجلیل استاد تمام و باز نشستهٔ دانشگاه تهران بود. جلیل تجلیل در دورهٔ ششم (سال ۱۳۸۵) به عنوان یکی از چهرههای ماندگار ایران معرّفی شد.
👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
🔺جلیل تجلیل، مترجم، مصحح و استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در ۹۰ سالگی از دنیا رفت.
📝 دکتر جلیل تجلیل در سال ۱۳۱۳ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند و به خاطر علاقهمندی به تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه شهر تبریز وارد شد پس از آن به علت اشتیاق به تحصیل وارد دانشکده ادبیات شد و در سال ۱۳۳۴ لیسانس ادبیات فارسی را از آن دانشگاه اخذ کرد و ار محضر اساتیدی چون دکتر عبدالرسول خیامپور، دکتر قاضی طباطبایی، استاد ادیب طوسی و استاد احمد ترجانی زاده بهره برد و در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی شد و درجهٔ کارشناسی ارشد و دکتری را از آن دانشگاه اخذ کرد. وی همچنین همزمان با تحصیل در دانشگاه در حوزهٔ علمیه و تهران به فراگیری فلسفه، منطق، صرف و نحو پرداخت. دکتر تجلیل استاد تمام و باز نشستهٔ دانشگاه تهران بود. جلیل تجلیل در دورهٔ ششم (سال ۱۳۸۵) به عنوان یکی از چهرههای ماندگار ایران معرّفی شد.
👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
Telegram
اهل قلم و فرهنگ
👈این کانال با اهداف: نزدیکی هر چه بیشتر اهل قلم و فرهنگ؛ معرفی و پاسداری از میراث فرهنگ ایرانی؛ شناخت مشکلات فرهنگی و چاره جویی برای آنها و ارتقاء سطح فرهنگ جامعه امروزین ایران ایجاد شده است.
Forwarded from ایران بوم
آغاز کار نوسازی آرامگاه فردوسی بزرگ در توس...
در چنین روزی (12 شهريور) سال1307 كار نوسازي آرامگاه فردوسي، ايراني بزرگي كه خود را وقف خدمت به ايران و زبان پارسي كرده بود در توس خراسان آغاز شد.
اين ساختمان باشكوه پس از تكميل و آنگاه تزيين مجدد، طي مراسمي كم نظير با حضور ايرانشناسان سراسر جهان، اديبان كشور و مقامات فرهنگي و دولتي گشايش يافت.
مورخان متفقا «ابوالقاسم فردوسي» را تنها فرد در سراسر تاريخ بشر خوانده اند كه بدون هرگونه چشمداشت، همه عمر خودرا صرف زنده كردن تاريخ وطنش (ايران)، خصلت هاي نيك هموطنان (ايرانيان) و زبان نياكان (زبان پارسي) و خدمت بي دريغ به شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ميهنش كرد و به نوشته مرحوم دكتر رضا زاده شفق، شصت هزار بيت شعر گفت تا شكوه ايران باقي بماند و باعث افتخار و دلگرمي نسلهاي بعد باشد تا بدانند كه چه ميراثي گرانبها و با عظمت برايشان باقي مانده است و با همه توان بكوشند كه اين ميراث همچنان سربلند، بزرگ و عزيز باقي بماند. فردوسي براي به نظم در آوردن تاريخ ايران، اسناد و نامه هاي فراوان خواند كه خود او گفته است:
«بسي رنج بردم بسي نامه (مكتوب و سند) خواندم ـ زگفتار تازي (اسنادي كه به زبان عربي نوشته شده بود) و از پهلواني (اسنادي كه به پارسي دوران اشكاني و ساساني بود)»
به مناسبت هزار ساله شدن فردوسي كه ايرانيان بايد هميشه مرهون زحمات، احساس و عواطف وطندوستانه او باشند يك هفته در سراسر كشور جشن گرفته شد و بهترين خيابان و ميدان تهران به اسم او نامگذاري گرديد. در شهرهاي ديگر مدارس و تالارها و خيابانها به نام فردوسي نامگذاري شد و بعدا مدارس تازه ساز و دانشگاه، كه اين قدرشناسي ها باز هم براي مردي كه گفت:
چو ايران نباشد تن من مباد و ...
همه سر به سر تن به كشتن دهيم
به از آن كه ايران به دشمن دهيم
كم است.
ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند.
دکتر انوشیروان کیهانی زاده / امروز در تاریخ
@iranboom_ir
در چنین روزی (12 شهريور) سال1307 كار نوسازي آرامگاه فردوسي، ايراني بزرگي كه خود را وقف خدمت به ايران و زبان پارسي كرده بود در توس خراسان آغاز شد.
اين ساختمان باشكوه پس از تكميل و آنگاه تزيين مجدد، طي مراسمي كم نظير با حضور ايرانشناسان سراسر جهان، اديبان كشور و مقامات فرهنگي و دولتي گشايش يافت.
مورخان متفقا «ابوالقاسم فردوسي» را تنها فرد در سراسر تاريخ بشر خوانده اند كه بدون هرگونه چشمداشت، همه عمر خودرا صرف زنده كردن تاريخ وطنش (ايران)، خصلت هاي نيك هموطنان (ايرانيان) و زبان نياكان (زبان پارسي) و خدمت بي دريغ به شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ميهنش كرد و به نوشته مرحوم دكتر رضا زاده شفق، شصت هزار بيت شعر گفت تا شكوه ايران باقي بماند و باعث افتخار و دلگرمي نسلهاي بعد باشد تا بدانند كه چه ميراثي گرانبها و با عظمت برايشان باقي مانده است و با همه توان بكوشند كه اين ميراث همچنان سربلند، بزرگ و عزيز باقي بماند. فردوسي براي به نظم در آوردن تاريخ ايران، اسناد و نامه هاي فراوان خواند كه خود او گفته است:
«بسي رنج بردم بسي نامه (مكتوب و سند) خواندم ـ زگفتار تازي (اسنادي كه به زبان عربي نوشته شده بود) و از پهلواني (اسنادي كه به پارسي دوران اشكاني و ساساني بود)»
به مناسبت هزار ساله شدن فردوسي كه ايرانيان بايد هميشه مرهون زحمات، احساس و عواطف وطندوستانه او باشند يك هفته در سراسر كشور جشن گرفته شد و بهترين خيابان و ميدان تهران به اسم او نامگذاري گرديد. در شهرهاي ديگر مدارس و تالارها و خيابانها به نام فردوسي نامگذاري شد و بعدا مدارس تازه ساز و دانشگاه، كه اين قدرشناسي ها باز هم براي مردي كه گفت:
چو ايران نباشد تن من مباد و ...
همه سر به سر تن به كشتن دهيم
به از آن كه ايران به دشمن دهيم
كم است.
ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند.
دکتر انوشیروان کیهانی زاده / امروز در تاریخ
@iranboom_ir
(ناصرخسروقبادیانی، ۱۲شهریور۳۸۳ در شهربلخ بدنیا آمد و در ۴۶۷ در شهر بدخشان درگذشت)
شکی نیست که ناصرخسرو در همان زمان خود خیلی معروف و مشهور بوده و صیت علم و فضل و حکمت و همچنین دعوت او به طریق اسمعیلی و تشیع همه جا رسیدهبود و با وجود طعن به دین او خاص و عام به فضل و حکمت او معترف بودند و حتی گاهی انحراف او را از دین به فضل او نسبت میدادند. در شعر نیز همان وقت مقام بلندی داشت و با آنکه غزل سرائی و مدیحه و هجو و هزل شعرای زمان را سخت تقبیح و خود از این کار بشدت تبری میکند خود فن شاعری و دبیری را که هنر خود و حرفت قدیمش بود بیمعنی نمیپندارد و گاهی میستاید ولی این دو فن را علم و هنر ندانسته پیشه میخواند و به خود اسم شاعر نمیدهد و شعر را بتنهائی فخر خود نمیداند و فقط شعر زهد و طاعت و بند میفرستاد و نشر حکمت به نثر و نظم مینموده است و خود فوقالعاده به بلندی اشعار خود و قوت طبع و سخنوری خویش در نظم و فارسی و عربی معتقد و به پایه علم و حکمت خود مفتخر بوده خصوصاً بعد از عودت از سفر مصر که به قول خودش پایه علمش يك برهزار بالا رفته و نسبتی با زمان سابق نداشته است نظم و نثر او در زمان خودش پیش دوست و دشمن مطلوب و مرغوب بوده و وی خود را در عهد خود در کتابت یگانه و بینظیر میدانسته چنانکه در نظم عربی و حکمت و یا منقبت اولیای حق و یا مصیبت وارده بر ائمه را ممدوح میداند و خود نیز گوید که اغلب اوقات خود را صرف انشای اشعار و خطب در دو زبان و مناقب و مقتل و تصانیف و جواب سؤالات وارده و نوشتن دعوت نامهها که به قول خود یکی هر ساله به اطراف ولایات خود را با جریر و بحتری و حسان و در نظم فارسی با رودکی و عنصری معادل میشمارد.
#سخن_و_سخنوران
#بدیعالزمان_فروزانفر
ص۱۵۸
@vir486
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
شکی نیست که ناصرخسرو در همان زمان خود خیلی معروف و مشهور بوده و صیت علم و فضل و حکمت و همچنین دعوت او به طریق اسمعیلی و تشیع همه جا رسیدهبود و با وجود طعن به دین او خاص و عام به فضل و حکمت او معترف بودند و حتی گاهی انحراف او را از دین به فضل او نسبت میدادند. در شعر نیز همان وقت مقام بلندی داشت و با آنکه غزل سرائی و مدیحه و هجو و هزل شعرای زمان را سخت تقبیح و خود از این کار بشدت تبری میکند خود فن شاعری و دبیری را که هنر خود و حرفت قدیمش بود بیمعنی نمیپندارد و گاهی میستاید ولی این دو فن را علم و هنر ندانسته پیشه میخواند و به خود اسم شاعر نمیدهد و شعر را بتنهائی فخر خود نمیداند و فقط شعر زهد و طاعت و بند میفرستاد و نشر حکمت به نثر و نظم مینموده است و خود فوقالعاده به بلندی اشعار خود و قوت طبع و سخنوری خویش در نظم و فارسی و عربی معتقد و به پایه علم و حکمت خود مفتخر بوده خصوصاً بعد از عودت از سفر مصر که به قول خودش پایه علمش يك برهزار بالا رفته و نسبتی با زمان سابق نداشته است نظم و نثر او در زمان خودش پیش دوست و دشمن مطلوب و مرغوب بوده و وی خود را در عهد خود در کتابت یگانه و بینظیر میدانسته چنانکه در نظم عربی و حکمت و یا منقبت اولیای حق و یا مصیبت وارده بر ائمه را ممدوح میداند و خود نیز گوید که اغلب اوقات خود را صرف انشای اشعار و خطب در دو زبان و مناقب و مقتل و تصانیف و جواب سؤالات وارده و نوشتن دعوت نامهها که به قول خود یکی هر ساله به اطراف ولایات خود را با جریر و بحتری و حسان و در نظم فارسی با رودکی و عنصری معادل میشمارد.
#سخن_و_سخنوران
#بدیعالزمان_فروزانفر
ص۱۵۸
@vir486
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
🔬 🧲 🔭
سیزدهم شهریور -روز بزرگداشت #ابوریحان بیرونی
ویژگی برجسته ابوریحان بیرونی این بود که هر گزارهای اعم از علوم عقلی یا نقلی را در بار نخست به دیده تردید و انکار مینگریست و آن را در بوته نقد میگذاشت و تا خود به ژرفی نمیپژوهید نمیپذیرفت.
به گفته دیگر، مهمترین ویژگی شخصیت علمی بیرونی حقیقتجویی و دوری از تعصب و پیروی کورکورانه از باورهای رایج است. به دید وی:
تعصب، چشمهای بینا را کور و گوشهای شنوا را کر میکند و انسان را به کاری وامیدارد که خرد و دانش آن را گواهی ندهد.
دانشمندی بود که محمود غزنوی ، امیر خودکامه گجستگ غزنین به خشم از درستی پیشبینیهای حکیمانهاش، او را به زندان افگند و به فرجام به او گفت :
سخن بر مراد من گوی!
نه بر سلطنت علم خویش!
آوردهاند که روزی ابوریحان درس به شاگردان میگفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد. شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او میدادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سوال ساده نمود و رفت .
فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده تا سوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود .
یکی از شاگردان در پی او رفت و پرسید: چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسشهایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ای سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید؟!
ابوریحان گفت:
یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد.
پیوست :
گفتاری در باره زندگی و کارهای #ابوریحان_بیرونی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
سیزدهم شهریور -روز بزرگداشت #ابوریحان بیرونی
ویژگی برجسته ابوریحان بیرونی این بود که هر گزارهای اعم از علوم عقلی یا نقلی را در بار نخست به دیده تردید و انکار مینگریست و آن را در بوته نقد میگذاشت و تا خود به ژرفی نمیپژوهید نمیپذیرفت.
به گفته دیگر، مهمترین ویژگی شخصیت علمی بیرونی حقیقتجویی و دوری از تعصب و پیروی کورکورانه از باورهای رایج است. به دید وی:
تعصب، چشمهای بینا را کور و گوشهای شنوا را کر میکند و انسان را به کاری وامیدارد که خرد و دانش آن را گواهی ندهد.
دانشمندی بود که محمود غزنوی ، امیر خودکامه گجستگ غزنین به خشم از درستی پیشبینیهای حکیمانهاش، او را به زندان افگند و به فرجام به او گفت :
سخن بر مراد من گوی!
نه بر سلطنت علم خویش!
آوردهاند که روزی ابوریحان درس به شاگردان میگفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد. شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او میدادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سوال ساده نمود و رفت .
فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده تا سوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود .
یکی از شاگردان در پی او رفت و پرسید: چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسشهایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ای سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید؟!
ابوریحان گفت:
یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد.
پیوست :
گفتاری در باره زندگی و کارهای #ابوریحان_بیرونی
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
attach 📎
Forwarded from چشموچراغ
چرا این فزودن و کاستن نور، قمر راست و ستارگان دیگر را نیست؟ میان مردمان نگرستن و ناستدن این معنیها را خلاف است در روشنایی ستارگان، که ایشان را روشنایی از خویشتن است.
(از کتاب التّفهیم)
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، دانشمند، ریاضیدان، ستارهشناس، انسانشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی، در سال ۳۵۲ خورشیدی در خوارزم به دنیا آمد. بسیاری از او با عنوان بحرالعلوم یا همهچیزدان یاد میکنند. وی به زبانهای خوارزمی، فارسی، عربی و سانسکریت مسلط بود و با زبانهای یونانی باستان، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت. از آثار او میتوان به تحقیق ماللهند، قانون مسعودی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه، و التّفهیم لأوائلِ صِناعةِ التّنجیم اشاره کرد.
ابوریحان در التّفهیم، که نخستین کتاب دربارۀ نجوم و حساب و هندسه به زبان فارسی است، برای بیش از ۲۰۰ واژۀ علمی، معادل فارسی ازجمله زمینلرز (زلزله)، کرانه (ساحل)، نیاکان (اجداد)، همچند (مساوی) بهکار برده است.
📜 بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی
@cheshmocheragh
(از کتاب التّفهیم)
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، دانشمند، ریاضیدان، ستارهشناس، انسانشناس و تاریخنگار بزرگ ایرانی، در سال ۳۵۲ خورشیدی در خوارزم به دنیا آمد. بسیاری از او با عنوان بحرالعلوم یا همهچیزدان یاد میکنند. وی به زبانهای خوارزمی، فارسی، عربی و سانسکریت مسلط بود و با زبانهای یونانی باستان، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت. از آثار او میتوان به تحقیق ماللهند، قانون مسعودی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه، و التّفهیم لأوائلِ صِناعةِ التّنجیم اشاره کرد.
ابوریحان در التّفهیم، که نخستین کتاب دربارۀ نجوم و حساب و هندسه به زبان فارسی است، برای بیش از ۲۰۰ واژۀ علمی، معادل فارسی ازجمله زمینلرز (زلزله)، کرانه (ساحل)، نیاکان (اجداد)، همچند (مساوی) بهکار برده است.
📜 بزرگداشت #ابوریحان_بیرونی
@cheshmocheragh
چهاردهم شهریورماه زادروز بدیعالزمان فروزانفر
شوخی فروزانفر
نصرالله فلسفی میگفت: اولبار که دکتر صدیق اعلم، وزیر فرهنگ شد با سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و عباس اقبال برای تبریکگویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی دکتر صدیق به احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود از پوشیدن پالتو ابا و خود را کج و دور میکرد و میکوشید که پالتو را از دست صدیق بگیرد و شخصاً بر تن کند.
صدیق برای آرام کردن فروزانفر گفت: اشکالی ندارد. بگذارید بر شما بپوشانم. این کار از آداب جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی اولبار به امریکا رفته بودم و به دیدن فورد متمول رفتم، او با وجود تفاوت سن و مقام مهم خود پالتوی مرا گرفت و پوشیدم.
فلسفی گفت: فروزانفر پس از خروج از خانۀ صدیق گفت: رفقا دیدید که صدیق اعلم چه بدجنسی کرد؟ پرسیدم مگر چه کرد؟ گفت مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد!
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۳۹۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
شوخی فروزانفر
نصرالله فلسفی میگفت: اولبار که دکتر صدیق اعلم، وزیر فرهنگ شد با سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و عباس اقبال برای تبریکگویی به منزلش رفتیم. پاییز بود و هوا کمی سرد و فروزانفر پالتو داشت. موقع خداحافظی دکتر صدیق به احترام مقام علمی فروزانفر پالتوی او را برداشت تا بر او بپوشاند. فروزانفر که از وزرای پیش از صدیق چنین ادبی ندیده بود از پوشیدن پالتو ابا و خود را کج و دور میکرد و میکوشید که پالتو را از دست صدیق بگیرد و شخصاً بر تن کند.
صدیق برای آرام کردن فروزانفر گفت: اشکالی ندارد. بگذارید بر شما بپوشانم. این کار از آداب جدید است و وظیفۀ میزبان. من هم وقتی اولبار به امریکا رفته بودم و به دیدن فورد متمول رفتم، او با وجود تفاوت سن و مقام مهم خود پالتوی مرا گرفت و پوشیدم.
فلسفی گفت: فروزانفر پس از خروج از خانۀ صدیق گفت: رفقا دیدید که صدیق اعلم چه بدجنسی کرد؟ پرسیدم مگر چه کرد؟ گفت مرا به خودش تشبیه کرد و خودش را به فورد!
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۳۹۴]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
چهاردهم شهریور - زادروز زندهنام استاد #بدیعالزمان_فروزانفر
بدیعالزمان فروزانفر از بزرگترین ادیبان، شاعران، پژوهشگران و استادان ادبیات فارسی در سده چهاردهم و پانزدهم خورشیدی بود.نام اصلی عبدالجلیل بشرویهای و در سال ۱۲۷۶ خورشیدی در بشرویه به دنیا آمد.
او با آثار ارزشمند خود، به غنیسازی ادبیات فارسی کمک شایانی کرد. فروزانفر با نگاهی نو و تحلیلی به ادبیات کلاسیک فارسی، راه را برای پژوهشهای بعدی در این زمینه هموار کرد.
فروزانفر از مفاخر ادبی ایران است که نام او همواره با ادبیات فارسی گره خورده است.
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
بدیعالزمان فروزانفر از بزرگترین ادیبان، شاعران، پژوهشگران و استادان ادبیات فارسی در سده چهاردهم و پانزدهم خورشیدی بود.نام اصلی عبدالجلیل بشرویهای و در سال ۱۲۷۶ خورشیدی در بشرویه به دنیا آمد.
او با آثار ارزشمند خود، به غنیسازی ادبیات فارسی کمک شایانی کرد. فروزانفر با نگاهی نو و تحلیلی به ادبیات کلاسیک فارسی، راه را برای پژوهشهای بعدی در این زمینه هموار کرد.
فروزانفر از مفاخر ادبی ایران است که نام او همواره با ادبیات فارسی گره خورده است.
روانش شاد - یاد و نامش جاوید
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from خردسرای فردوسی
پانزدهم شهریورماه سالروز درگذشت ژیلبر لازار
ایرانشناس فرانسوی (۲۰۱۸ ش)
«لازار» از دانشمندانی بود که عمر خود را صرف تحقیق دربارهٔ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کرد و به همین مناسبت دیماه ۱۳۹۵ به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. وی پژوهشگری توانمند بود که علاقهمندیاش به زبان فارسی باعث میشد همواره در جستوجوی راههای نرفته و پنجه درافکندن با پژوهشهای دشوار و پیچیده باشد.
او تحصیلاتش را سال ۱۹۴۸ در مؤسسهٔ ملی زبانها و تمدنهای شرقی تکمیل کرد و از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶، استاد زبان فارسی در «اکول نرمال سوپریور پاریس» بود. لازار رساله دورهٔ دکتریاش را دربارهٔ شکلگیری زبان فارسی نوشت و از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۱ در دانشگاه پاریس تدریس کرد.
«لازار» مدتی مدیر گروه شرقشناسی و مؤسسهٔ مطالعات ایرانی در این دانشگاه بوده است. وی از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ مشغول تحقیق و مدیریت گروههای پژوهشی در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه در حوزهٔ زبانهای ایرانی بوده است.
این ایرانشناس مطرح فرانسوی در تیرماه سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت بیست و چهارمین جایزهٔ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی شد.
از مهمترین آثار این ایرانشناس و زبانشناس فرانسوی میتوان به «شکل گیری زبان فارسی»La formation de la langue persane اشاره کرد که رساله دکتریِ او بود. و نیز آثاری چون: «دستور زبان فارسی معاصر»، «زبان کهنترین متون نثر فارسی»، «فرهنگ فارسی- فرانسه»، «اشعار پراکنده قدیمیترین شعرای فارسی زبان از حنظله بادغیسی تا دقیقی»، «بررسی وزن شعر ایرانی»، «ترجمه فرانسوی برگزیده رباعیات خیام» و «گزیدههایی از غزلهای حافظ» اشاره کرد.
@kheradsarayeferdowsi
«من نیز مثل همۀ مردم ایران #حافظ را دوست دارم. #فردوسی را نیز دوست دارم. داستانهایش بسیار زیباست. مولوی نیز همینطور است. با این قدرت تخیل لایزال، با این روانی کلام، با این زبان آهنگین، شخصیتی فوقالعاده و واقعاً یک نابغۀ استثنایی است. من در احساسات عارفانهاش شریک نیستم، ولی حرفهایش انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. مثل رودخانهای تا ابد جاری است.
#خیام را خیلی دوست دارم. خودم را نزدیک به خیام احساس میکنم تا به فردوسی. فهم اشعار حافظ دشوار است. هرکس هرچه را که میخواهد در آن درمییابد، ولی اشعار خیام صاف و زلال است. در اشعار خیام نوعی الهام خاص وجود دارد که یکی از جنبههای ادبیات فارسی به شمار میرود. لحن خیام در برابر عقاید جزمی بسیار طنزآمیز است.
در اشعار خیام عرفان وجود ندارد. طرز تفکر او عقلایی و با حساسیتی بسیار ظریف آمیخته است. حافظ از او چندان دور نیست. بین آن دو خویشاوندی وجود دارد، اما اشعار حافظ پیچیدهتر و پوشیدهتر است. در اشعار حافظ طنز وجود دارد. در تقریباً کلیۀ غزلهای او دست کم یک بیت طنزآلود دیده میشود و نیز مطالبۀ آزادی درونی، آزادی فکر و اندیشه».
ژیلبر لازار
ایرانشناس فرانسوی (۲۰۱۸ ش)
«لازار» از دانشمندانی بود که عمر خود را صرف تحقیق دربارهٔ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کرد و به همین مناسبت دیماه ۱۳۹۵ به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. وی پژوهشگری توانمند بود که علاقهمندیاش به زبان فارسی باعث میشد همواره در جستوجوی راههای نرفته و پنجه درافکندن با پژوهشهای دشوار و پیچیده باشد.
او تحصیلاتش را سال ۱۹۴۸ در مؤسسهٔ ملی زبانها و تمدنهای شرقی تکمیل کرد و از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶، استاد زبان فارسی در «اکول نرمال سوپریور پاریس» بود. لازار رساله دورهٔ دکتریاش را دربارهٔ شکلگیری زبان فارسی نوشت و از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۱ در دانشگاه پاریس تدریس کرد.
«لازار» مدتی مدیر گروه شرقشناسی و مؤسسهٔ مطالعات ایرانی در این دانشگاه بوده است. وی از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ مشغول تحقیق و مدیریت گروههای پژوهشی در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه در حوزهٔ زبانهای ایرانی بوده است.
این ایرانشناس مطرح فرانسوی در تیرماه سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت بیست و چهارمین جایزهٔ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی شد.
از مهمترین آثار این ایرانشناس و زبانشناس فرانسوی میتوان به «شکل گیری زبان فارسی»La formation de la langue persane اشاره کرد که رساله دکتریِ او بود. و نیز آثاری چون: «دستور زبان فارسی معاصر»، «زبان کهنترین متون نثر فارسی»، «فرهنگ فارسی- فرانسه»، «اشعار پراکنده قدیمیترین شعرای فارسی زبان از حنظله بادغیسی تا دقیقی»، «بررسی وزن شعر ایرانی»، «ترجمه فرانسوی برگزیده رباعیات خیام» و «گزیدههایی از غزلهای حافظ» اشاره کرد.
@kheradsarayeferdowsi
«من نیز مثل همۀ مردم ایران #حافظ را دوست دارم. #فردوسی را نیز دوست دارم. داستانهایش بسیار زیباست. مولوی نیز همینطور است. با این قدرت تخیل لایزال، با این روانی کلام، با این زبان آهنگین، شخصیتی فوقالعاده و واقعاً یک نابغۀ استثنایی است. من در احساسات عارفانهاش شریک نیستم، ولی حرفهایش انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. مثل رودخانهای تا ابد جاری است.
#خیام را خیلی دوست دارم. خودم را نزدیک به خیام احساس میکنم تا به فردوسی. فهم اشعار حافظ دشوار است. هرکس هرچه را که میخواهد در آن درمییابد، ولی اشعار خیام صاف و زلال است. در اشعار خیام نوعی الهام خاص وجود دارد که یکی از جنبههای ادبیات فارسی به شمار میرود. لحن خیام در برابر عقاید جزمی بسیار طنزآمیز است.
در اشعار خیام عرفان وجود ندارد. طرز تفکر او عقلایی و با حساسیتی بسیار ظریف آمیخته است. حافظ از او چندان دور نیست. بین آن دو خویشاوندی وجود دارد، اما اشعار حافظ پیچیدهتر و پوشیدهتر است. در اشعار حافظ طنز وجود دارد. در تقریباً کلیۀ غزلهای او دست کم یک بیت طنزآلود دیده میشود و نیز مطالبۀ آزادی درونی، آزادی فکر و اندیشه».
ژیلبر لازار
✍جلال خالقی مطلق
کنایه نظامی به مذهب فردوسی
نظامی در اشعارش به فردوسی و شاهنامۀ او اشارات بسیار دارد. گاه رسماً و گاه به کنایه و یا به عاریت از الفاظ. او در مقدمه شرفنامه که به وزن و تقلید شاهنامه سروده است یک جا درباره مذهب خود میگوید:
گھرخر چهارند و گوهر چهار
فروشنده را با فضولی چه کار
به مهر علی گرچه محکم پیم
ز عشق عمر نیز خالی نیم
همیدون در این چشم روشن دماغ
ابوبکر شمع است و عثمان چراغ
بدان چهار سلطان درویش نام
شده چار تکبیر دولت تمام
مصراع اول بیت دوم یادآور مصراع دوم این بیت فردوسی ست که در دیباچۀ شاهنامه در ارادت خود به علی گفته است که از نظر لفظی نیز در واژه پی مشترکاند:
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
بنابراین نظامی هنگام سرودن چهار بیتی که در بالا نقل شد نه تنها ابیات فردوسی را
در بارۀ مذهبش خوانده بوده بلکه آن را به یاد هم داشته و از یک بیت آن اقتباس هم کرده است. از این رو نگارنده احتمال میدهد که چهار بیت بالا تعریضیست به مذهب فردوسی و می گوید اگرچه مانند فردوسی دوستدار علی هستم، ولی خلاف او به عمر نیز عشق می ورزم و ابو بکر و عثمان را نیز گرامی میدارم.
مجله ایران شناسی، سال چهارم
https://www.tg-me.com/Naglemaani
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
کنایه نظامی به مذهب فردوسی
نظامی در اشعارش به فردوسی و شاهنامۀ او اشارات بسیار دارد. گاه رسماً و گاه به کنایه و یا به عاریت از الفاظ. او در مقدمه شرفنامه که به وزن و تقلید شاهنامه سروده است یک جا درباره مذهب خود میگوید:
گھرخر چهارند و گوهر چهار
فروشنده را با فضولی چه کار
به مهر علی گرچه محکم پیم
ز عشق عمر نیز خالی نیم
همیدون در این چشم روشن دماغ
ابوبکر شمع است و عثمان چراغ
بدان چهار سلطان درویش نام
شده چار تکبیر دولت تمام
مصراع اول بیت دوم یادآور مصراع دوم این بیت فردوسی ست که در دیباچۀ شاهنامه در ارادت خود به علی گفته است که از نظر لفظی نیز در واژه پی مشترکاند:
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
بنابراین نظامی هنگام سرودن چهار بیتی که در بالا نقل شد نه تنها ابیات فردوسی را
در بارۀ مذهبش خوانده بوده بلکه آن را به یاد هم داشته و از یک بیت آن اقتباس هم کرده است. از این رو نگارنده احتمال میدهد که چهار بیت بالا تعریضیست به مذهب فردوسی و می گوید اگرچه مانند فردوسی دوستدار علی هستم، ولی خلاف او به عمر نیز عشق می ورزم و ابو بکر و عثمان را نیز گرامی میدارم.
مجله ایران شناسی، سال چهارم
https://www.tg-me.com/Naglemaani
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
چراغِ روشن
دو راه برای روشنگری وجود دارد: یا شمعی شدن و یا آینهای که روشنی شمع را بازتاب میدهد.
Forwarded from ادبسار
سخنچین و بیدانش و چارهگر
نباید که یابد به پیشت گذر
ز نادان نیابی جز از بتّری
نگر سوی بیدانشان ننگری
چنان دان که بیشرم و بسیارگوی
نبیند به نزد کسی آبروی
خرَد را مِه و خشم را بنده دار
مشو تیز با مردِ پرهیزگار
نگر تا نگردد به گِرد تو آز
که آز آورَد خشم و بیم و نیاز
#فردوسی
هماره:
سرَت سبز باد و تن و جان درُست
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
نباید که یابد به پیشت گذر
ز نادان نیابی جز از بتّری
نگر سوی بیدانشان ننگری
چنان دان که بیشرم و بسیارگوی
نبیند به نزد کسی آبروی
خرَد را مِه و خشم را بنده دار
مشو تیز با مردِ پرهیزگار
نگر تا نگردد به گِرد تو آز
که آز آورَد خشم و بیم و نیاز
#فردوسی
هماره:
سرَت سبز باد و تن و جان درُست
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🔸پیرامون ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"
گویا كهنترین منبعی كه در آن به این مثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیكتی شاعر قرن ششم هجری است كه البته در آن به نام سهراب اشاره نشده است:
بكوش آنكه پس از گفتِ وی جگر نكنی/ كه نوشدارو بعد از اجل ندارد سود
پس از آن در الهی نامۀ عطّار نیشابوری:
اگرچه روستم را دل بپژمرد/ چه سود از نوشدارو چون پسر مرد
در كتاب طوطینامه (جواهرالاسمار) هم بیت زیر آمده است:
وقتِ هر چیز نگهدار كه نافع نبود/ نوشدارو كه پس از مرگ به سهراب دهی
همه میدانند كه این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حكم دهخدا و هم در كتابهای مربوط به ریشۀ تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نكته اشاره شده است.
اما آنانی كه اگر پایان این داستان را در شاهنامه نیك به یاد داشته باشند میدانند كه اصلاً نوشدارویی به سهراب نرسید كه دیر برسد.رستم پس از آنكه پهلوی پور جوان را با خنجر میدرد، گودرز را نزد كاووس میفرستد تا برای درمان زخم سهراب نوشدارو بفرستد،ولی كاووس از این كار سر باز میزند و گودرز دستِ خالی رهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به كاخ كاووس بروی و با درفشان كردن جانِ تاریك پادشاه، نوشدارو را از او بگیری:
بفرمود رستم كه تا پیشكار/ یكی جامه افگند بر جویبار
جوان را برآن جامهی زرنگار/ بخوابید و آمد برِ شهریار
گو پیلتن سر سوی راه كرد/ كس آمد پسش زود آگاه كرد
كه سهراب شد زین جهانِ فراخ/ همی از تو تابوت خواهد، نه كاخ
بنابراین رستم و گودرز در گرفتن نوشدارو از كاووس توفیقی نمییابند.شاید اینگونه تصوّر شود كه ضربالمثل مذكور ریشه در دو بیت آخر دارد كه پس از مرگ سهراب فرستاده به رستم پیام میدهد كه سهراب مرده و از این رو رفتن تو به كاخ پادشاه و آوردن نوشدارو فایدهای ندارد. اما به نظر می رسد این ضربالمثل برگرفته از روایتهای مردمی از داستان رستم و سهراب است كه در آنها بخش پایانی داستان با آنچه در شاهنامه آمده كاملاً متفاوت است. در این روایات كه نقالان سالیان دراز آن را سینه به سینه نقل كردهاند، رستم خود به كاخ كاووس میرود و با نوشدارو باز میگردد،ولی زمانی به بالین سهراب میرسد كه او مرده بود. در زیر چند روایت را از كتاب مردم و شاهنامه كه زندهیاد انجوی شیرازی گرد آورده است، میآوریم:
… رستم خشمگین شد و به سراغ كیكاووس آمد كه او را بكشد.شاه كه از خشم رستم خبردار شد،نوشدارو فرستاد،ولی نوشدارو دیر رسید.
… رستم خشمگین میشود و به طرف بارگاه حركت میكند.خبر به كیكاووس میدهند كه رستم خشمگین شده و به طرف تو میآید.كیكاووس از درِ حرمسرا فرار میكند و رستم وارد كاخ میشود.موقعی كه میبیند از كاووس خبری نیست،دارو را برمیدارد و به طرف سهراب میرود اما متاسفانه دیر میرسد.منجّم میآید و میگوید كه كار از كار گذشته است
… از آن طرف مرهم زخم را برای رستم آوردند.دید پس از زدست دادن سهراب مرهم زخم رسید،خشمناك شد،سینه چاك زد،موی سر كند و بر سر و سینه زد و گفت بعد از مرگ سهراب نوشدارو آوردی؟! خنجر كشید و آورندۀ مرهم را كشت.
… فهمید پسر خودش هست، هی بر سر زد و زاری كرد و سراغ بیهوشدارو فرستاد،ولی تا رسید سهراب از بین رفته بود.
✍«ابوالفضل خطیبی، منشا ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"، مجله فرهنگ نویسی ،شماره 3، برگ 252 – 255»
https://www.tg-me.com/eshtadan
گویا كهنترین منبعی كه در آن به این مثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیكتی شاعر قرن ششم هجری است كه البته در آن به نام سهراب اشاره نشده است:
بكوش آنكه پس از گفتِ وی جگر نكنی/ كه نوشدارو بعد از اجل ندارد سود
پس از آن در الهی نامۀ عطّار نیشابوری:
اگرچه روستم را دل بپژمرد/ چه سود از نوشدارو چون پسر مرد
در كتاب طوطینامه (جواهرالاسمار) هم بیت زیر آمده است:
وقتِ هر چیز نگهدار كه نافع نبود/ نوشدارو كه پس از مرگ به سهراب دهی
همه میدانند كه این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حكم دهخدا و هم در كتابهای مربوط به ریشۀ تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نكته اشاره شده است.
اما آنانی كه اگر پایان این داستان را در شاهنامه نیك به یاد داشته باشند میدانند كه اصلاً نوشدارویی به سهراب نرسید كه دیر برسد.رستم پس از آنكه پهلوی پور جوان را با خنجر میدرد، گودرز را نزد كاووس میفرستد تا برای درمان زخم سهراب نوشدارو بفرستد،ولی كاووس از این كار سر باز میزند و گودرز دستِ خالی رهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به كاخ كاووس بروی و با درفشان كردن جانِ تاریك پادشاه، نوشدارو را از او بگیری:
بفرمود رستم كه تا پیشكار/ یكی جامه افگند بر جویبار
جوان را برآن جامهی زرنگار/ بخوابید و آمد برِ شهریار
گو پیلتن سر سوی راه كرد/ كس آمد پسش زود آگاه كرد
كه سهراب شد زین جهانِ فراخ/ همی از تو تابوت خواهد، نه كاخ
بنابراین رستم و گودرز در گرفتن نوشدارو از كاووس توفیقی نمییابند.شاید اینگونه تصوّر شود كه ضربالمثل مذكور ریشه در دو بیت آخر دارد كه پس از مرگ سهراب فرستاده به رستم پیام میدهد كه سهراب مرده و از این رو رفتن تو به كاخ پادشاه و آوردن نوشدارو فایدهای ندارد. اما به نظر می رسد این ضربالمثل برگرفته از روایتهای مردمی از داستان رستم و سهراب است كه در آنها بخش پایانی داستان با آنچه در شاهنامه آمده كاملاً متفاوت است. در این روایات كه نقالان سالیان دراز آن را سینه به سینه نقل كردهاند، رستم خود به كاخ كاووس میرود و با نوشدارو باز میگردد،ولی زمانی به بالین سهراب میرسد كه او مرده بود. در زیر چند روایت را از كتاب مردم و شاهنامه كه زندهیاد انجوی شیرازی گرد آورده است، میآوریم:
… رستم خشمگین شد و به سراغ كیكاووس آمد كه او را بكشد.شاه كه از خشم رستم خبردار شد،نوشدارو فرستاد،ولی نوشدارو دیر رسید.
… رستم خشمگین میشود و به طرف بارگاه حركت میكند.خبر به كیكاووس میدهند كه رستم خشمگین شده و به طرف تو میآید.كیكاووس از درِ حرمسرا فرار میكند و رستم وارد كاخ میشود.موقعی كه میبیند از كاووس خبری نیست،دارو را برمیدارد و به طرف سهراب میرود اما متاسفانه دیر میرسد.منجّم میآید و میگوید كه كار از كار گذشته است
… از آن طرف مرهم زخم را برای رستم آوردند.دید پس از زدست دادن سهراب مرهم زخم رسید،خشمناك شد،سینه چاك زد،موی سر كند و بر سر و سینه زد و گفت بعد از مرگ سهراب نوشدارو آوردی؟! خنجر كشید و آورندۀ مرهم را كشت.
… فهمید پسر خودش هست، هی بر سر زد و زاری كرد و سراغ بیهوشدارو فرستاد،ولی تا رسید سهراب از بین رفته بود.
✍«ابوالفضل خطیبی، منشا ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"، مجله فرهنگ نویسی ،شماره 3، برگ 252 – 255»
https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
کتابی فصیحتر از شاهنامه نیست.
◾ناقد بزرگ عرب، ابن اثیر جزری که برادر ابن اثیر مؤلف الکامل است در کتاب المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر شاهنامه را ستوده و قرآن عجم نامیده و وجود آن را دلیل برتری ایرانیان در شاعری بر تازیان شمره است.
ترجمهٔ این سخنان از محمدرضا شفیعی کدکنی:
شاعر هرگاه بخواهد امور بیشماری را که معانی پراکنده یی دارند در شعر خود بیاورد، نیازمند آن باشد که سخن خویش را درازدامن کند و دویست و یا سیصد بیت یا بیشتر از اینها بسراید، بیگمان در همهٔ آن ابیات، نیکآور و موفق نخواهد بود و حتی در بیشتر اینها نیز. چرا که توفیق او در اندکی از آن ابیات است و بیشتر آن ابیات پست و ناپسند خواهد بود. اما کار نویسنده بدینگونه نیست. چرا که او در یک نامه چندان که به ده ورق از کاغذها برسد حتی بیش تر از اینها مینویسد به حدی که مشتمل بر سیصد سطر یا چهارصد و پانصد باشد و در همهٔ این نوشتهها موفق وخوشسخن خواهد بود.
و این امری است که هیچ خلافی در آن نیست. چرا که ما آن را خود دیدهایم و شنیدهایم و گفتهایم.
از این روی است که من دریافتم که ایرانیان در این نکته بر عرب ترجیح دارند.
چرا که شاعر ایشان (ایرانیان، فردوسی) کتابی را از آغاز تا پایان به شعر تصنیف میکند و این کتاب گزارش داستانها و حالات است و با این همه در زبان ملی ایشان، در نهایت فصاحت و بلاغت است. همچنان که فردوسی در سرودن کتاب معروف شاهنامه این کار را کرده است.
و این کتاب شصتهزار بیت شعر است شامل تاریخ ایرانیان، و این کتاب قرآن این ملت است و همهٔ فصیحان ایران همرأی و همعقیدهاند که در زبان ایشان
کتابی فصیحتر از شاهنامه نیست. و چنین چیزی در زبان عرب یافت نمیشود، با همهٔ گسترشی که این زبان دارد و با همهٔ شاخههایی که در هنرها و هدفهای
آن هست.
راهنمای کتاب، سال ۱۲، صص ۲۸۱-۲۸۰
https://www.tg-me.com/shafiei_kadkani
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
◾ناقد بزرگ عرب، ابن اثیر جزری که برادر ابن اثیر مؤلف الکامل است در کتاب المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر شاهنامه را ستوده و قرآن عجم نامیده و وجود آن را دلیل برتری ایرانیان در شاعری بر تازیان شمره است.
ترجمهٔ این سخنان از محمدرضا شفیعی کدکنی:
شاعر هرگاه بخواهد امور بیشماری را که معانی پراکنده یی دارند در شعر خود بیاورد، نیازمند آن باشد که سخن خویش را درازدامن کند و دویست و یا سیصد بیت یا بیشتر از اینها بسراید، بیگمان در همهٔ آن ابیات، نیکآور و موفق نخواهد بود و حتی در بیشتر اینها نیز. چرا که توفیق او در اندکی از آن ابیات است و بیشتر آن ابیات پست و ناپسند خواهد بود. اما کار نویسنده بدینگونه نیست. چرا که او در یک نامه چندان که به ده ورق از کاغذها برسد حتی بیش تر از اینها مینویسد به حدی که مشتمل بر سیصد سطر یا چهارصد و پانصد باشد و در همهٔ این نوشتهها موفق وخوشسخن خواهد بود.
و این امری است که هیچ خلافی در آن نیست. چرا که ما آن را خود دیدهایم و شنیدهایم و گفتهایم.
از این روی است که من دریافتم که ایرانیان در این نکته بر عرب ترجیح دارند.
چرا که شاعر ایشان (ایرانیان، فردوسی) کتابی را از آغاز تا پایان به شعر تصنیف میکند و این کتاب گزارش داستانها و حالات است و با این همه در زبان ملی ایشان، در نهایت فصاحت و بلاغت است. همچنان که فردوسی در سرودن کتاب معروف شاهنامه این کار را کرده است.
و این کتاب شصتهزار بیت شعر است شامل تاریخ ایرانیان، و این کتاب قرآن این ملت است و همهٔ فصیحان ایران همرأی و همعقیدهاند که در زبان ایشان
کتابی فصیحتر از شاهنامه نیست. و چنین چیزی در زبان عرب یافت نمیشود، با همهٔ گسترشی که این زبان دارد و با همهٔ شاخههایی که در هنرها و هدفهای
آن هست.
راهنمای کتاب، سال ۱۲، صص ۲۸۱-۲۸۰
https://www.tg-me.com/shafiei_kadkani
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
شفیعی کدکنی
معلّمِ فرهنگ و ادبیاتِ ایران
◾ادمین اداره میکند.
◾اینستاگرام:
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
ارتباط با ادمین:
[email protected]
◾ادمین اداره میکند.
◾اینستاگرام:
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
ارتباط با ادمین:
[email protected]
#شهرام_ناظری :
شاهنامه یک اقیانوس بزرگ است که همه هنرها از موسیقی، نقاشی، سینما، داستان و ... دانشهایی چون تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و ... و معارفی از جمله عرفان در آن متجلی است. بدون اغراق هر چه در دنیا میتوان تصویر کرد یا موجودیت دارد، در شاهنامه گنجانده شده است.تصویرسازی شاهنامه به معجزه میماند، انسانگراییاش بسیار امروزی است، روانشناسی دقیق شخصیت دارد، جامعه را خوب تحلیل میکند و ... برای همین میتوانم بگویم فردوسی دنیا را در شاهنامه فشرده کرده و به درستی و به حق عنوان حکیم را به دست آورده است.
@shahnamehpajohan
#شهرام_ناظری:
فردوسی ابرمرد تاریخ ایران است
فردوسی ابرمرد تاریخ ایران است و خدمتی بزرگ به فرهنگ ما کرده ، چرا که زبان فارسی را از زیر آوار بیرون کشیده است. با خواندن شاهنامه و اجرای آن، آموزههای شعر و فرهنگ فارسی را به همگان یادآوری میکنم. با نگاه تغزلی موسیقی سنتی نمیتوان سراغ شاهنامهخوانی رفت؛ در موسیقی مقامی است که شاهنامه بهراحتی به حرکت در میآید، همانطور که در موسیقی قومهای گوناگون ایران این اتفاق میافتد. من به خاطر کرد بودنم همیشه علاقه خاصی به ادبیات حماسی داشتهام و لحن و بیانی حماسی در آواز من هست که با شاهنامه عجین است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
شاهنامه یک اقیانوس بزرگ است که همه هنرها از موسیقی، نقاشی، سینما، داستان و ... دانشهایی چون تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و ... و معارفی از جمله عرفان در آن متجلی است. بدون اغراق هر چه در دنیا میتوان تصویر کرد یا موجودیت دارد، در شاهنامه گنجانده شده است.تصویرسازی شاهنامه به معجزه میماند، انسانگراییاش بسیار امروزی است، روانشناسی دقیق شخصیت دارد، جامعه را خوب تحلیل میکند و ... برای همین میتوانم بگویم فردوسی دنیا را در شاهنامه فشرده کرده و به درستی و به حق عنوان حکیم را به دست آورده است.
@shahnamehpajohan
#شهرام_ناظری:
فردوسی ابرمرد تاریخ ایران است
فردوسی ابرمرد تاریخ ایران است و خدمتی بزرگ به فرهنگ ما کرده ، چرا که زبان فارسی را از زیر آوار بیرون کشیده است. با خواندن شاهنامه و اجرای آن، آموزههای شعر و فرهنگ فارسی را به همگان یادآوری میکنم. با نگاه تغزلی موسیقی سنتی نمیتوان سراغ شاهنامهخوانی رفت؛ در موسیقی مقامی است که شاهنامه بهراحتی به حرکت در میآید، همانطور که در موسیقی قومهای گوناگون ایران این اتفاق میافتد. من به خاطر کرد بودنم همیشه علاقه خاصی به ادبیات حماسی داشتهام و لحن و بیانی حماسی در آواز من هست که با شاهنامه عجین است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from اهل قلم و فرهنگ
🔺نیست اندر جهان ز من بشنو
هیچ دردى چو درد نادانى
📌زخمی بر پیکر کاشیهای درب کوشک اصفهان به بهانه نماد یهودی و البته که هیچ ربطی به آن ندارد. و چه بسیار بوده که در دوره های مختلف از دست مشتی متعصب و دعواهای حیدری ،نعمتی خراب شده است.
📌 ستاره یکی از نمادهای پرکاربرد در هنر ایرانی - اسلامی است و در فلات ایران و دیگر تمدنهای باستانی پیشینه ای چند هزارساله دارد و به هیچ وجه ویژه یهودیان نیست.
✅اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
هیچ دردى چو درد نادانى
📌زخمی بر پیکر کاشیهای درب کوشک اصفهان به بهانه نماد یهودی و البته که هیچ ربطی به آن ندارد. و چه بسیار بوده که در دوره های مختلف از دست مشتی متعصب و دعواهای حیدری ،نعمتی خراب شده است.
📌 ستاره یکی از نمادهای پرکاربرد در هنر ایرانی - اسلامی است و در فلات ایران و دیگر تمدنهای باستانی پیشینه ای چند هزارساله دارد و به هیچ وجه ویژه یهودیان نیست.
✅اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
بیستم شهریور زادروز استاد #جلال_خالقی_مطلق:
دکتر جلال خالقی مطلق شاعر ، ادیب، زبانشناس و ایرانشناس پرآوازه و ستارهای درخشان در پهنه شاهنامهپژوهی ایران است. .
سالهای نخست زندگی و تحصیل
استاد جلال خالقی مطلق بیستم شهریور 1316 در تهران زاده شدند. ایشان پس از پایان دوره دبیرستان در ایران، در کشور آلمان ادامه تحصیل دادند.
تحصیل در آلمان
استاد خالقی مطلق در دانشگاه کلن آلمان به تحصیل در رشتههای مختلفی پرداخته و در سه رشتهی شرقشناسی، مردمشناسی و ژرمانیستیک دکتری گرفتند. چیرگی ایشان بر زبانها و رشتههای گوناگون، در پژوهشهای گسترده در زمینهی شاهنامه و ادبیات فارسی یاریشان داد.
زندگی و کار در هامبورگ
پس از پایان تحصیلات، به استادی به دانشگاه هامبورگ رفتند و در آنجا افزون بر آموزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایران به بررسی دستنوشتههای شاهنامه پرداختند. ایشان با باریکبینی بسیار، نسخههای گوناگون شاهنامه را بررسیدند تا بهترین نسخهها را اساس و بدل برای تصحیح برگزینند.
تصحیح شاهنامه
از مهمترین دستاوردهای استاد خالقی مطلق، تصحیح انتقادی شاهنامه فردوسی است. ایشان با دانش گسترده از زبان فارسی باستان و میانه و همچنین دانش ژرف از تاریخ و فرهنگ ایران، توانستند تصحیحی از این شاهکار ادب فارسی ارائه دهند که تا به امروز نزدیکترین تصحیح به سخن نژاده فردوسی فرزانه شناخته شده و به درک بهتر از این حماسهی بزرگ کمک شایانی کرده.
اهمیت کارهای خالقی مطلق
✅ حفظ و احیای میراث فرهنگی: تصحیح انتقادی شاهنامه و پژوهشهای گسترده در این زمینه، به حفظ و بازآفرینی یکی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ایران کمک شایانی کرده است.
✅ توسعه مطالعات ایرانشناسی: کارهای استاد خالقی مطلق، الهامبخش بسیاری از پژوهشگران در زمینه ایرانشناسی شده است و به توسعه این حوزه کمک کرده است.
✅ معرفی بهتر شاهنامه به جهان: تصحیح ایشان از شاهنامه، به معرفی بهتر این اثر به جهان کمک کرده و باعث شده است که شاهنامه به عنوان یکی از مهمترین حماسههای جهان شناخته شود.
برخی از آثار مهم خالقی مطلق
📚 تصحیح شاهنامه فردوسی
📚 کتابهای متعددی در زمینه شاهنامهپژوهی و ادبیات فارسی
📚 مقالات متعدد در مجلات علمی داخلی و خارجی
یک رباعی از استاد خالقی مطلق
ایران غمِ تو چو بر دلم رای کند
کارِ دمِ نینواز با نای کند
هر گوشه تو که اجنبی جای کند
سد گوشه جسم و جانِ من وای کند
سخن پایانی
دیدگاهی از استاد خالقی مطلق دربارهٔ شاهنامه
بهطور خلاصه، محتوای شاهنامه، یک حماسه اسطورهای، پهلوانی، عشقی، اندرزی و تاریخی است. در جزئیات مطالب، شاهنامه پر از آگاهیهای گوناگون دربارهٔ زندگی معنوی و مادی، تشکیلات اداری و لشکری و درباری، آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان است. ساختار شاهنامه، در مجموع یک حماسه تراژیک – دراماتیک است. شاهنامه از نظر شیوه بیان، دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالباً اخطارکننده است. از نظر کارکرد، شاهنامه مهمترین حلقه پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران (پیش از اسلام و پس از اسلام) به یکدیگر و نیز، استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانی است.»
زندگی پربارشان دراز باد
پیوست :
معرفی فردوسی و شاهنامه از سوی استاد جلال خالقی مطلق
🆔@XeradsarayeFerdosiYazd
دکتر جلال خالقی مطلق شاعر ، ادیب، زبانشناس و ایرانشناس پرآوازه و ستارهای درخشان در پهنه شاهنامهپژوهی ایران است. .
سالهای نخست زندگی و تحصیل
استاد جلال خالقی مطلق بیستم شهریور 1316 در تهران زاده شدند. ایشان پس از پایان دوره دبیرستان در ایران، در کشور آلمان ادامه تحصیل دادند.
تحصیل در آلمان
استاد خالقی مطلق در دانشگاه کلن آلمان به تحصیل در رشتههای مختلفی پرداخته و در سه رشتهی شرقشناسی، مردمشناسی و ژرمانیستیک دکتری گرفتند. چیرگی ایشان بر زبانها و رشتههای گوناگون، در پژوهشهای گسترده در زمینهی شاهنامه و ادبیات فارسی یاریشان داد.
زندگی و کار در هامبورگ
پس از پایان تحصیلات، به استادی به دانشگاه هامبورگ رفتند و در آنجا افزون بر آموزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایران به بررسی دستنوشتههای شاهنامه پرداختند. ایشان با باریکبینی بسیار، نسخههای گوناگون شاهنامه را بررسیدند تا بهترین نسخهها را اساس و بدل برای تصحیح برگزینند.
تصحیح شاهنامه
از مهمترین دستاوردهای استاد خالقی مطلق، تصحیح انتقادی شاهنامه فردوسی است. ایشان با دانش گسترده از زبان فارسی باستان و میانه و همچنین دانش ژرف از تاریخ و فرهنگ ایران، توانستند تصحیحی از این شاهکار ادب فارسی ارائه دهند که تا به امروز نزدیکترین تصحیح به سخن نژاده فردوسی فرزانه شناخته شده و به درک بهتر از این حماسهی بزرگ کمک شایانی کرده.
اهمیت کارهای خالقی مطلق
✅ حفظ و احیای میراث فرهنگی: تصحیح انتقادی شاهنامه و پژوهشهای گسترده در این زمینه، به حفظ و بازآفرینی یکی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ایران کمک شایانی کرده است.
✅ توسعه مطالعات ایرانشناسی: کارهای استاد خالقی مطلق، الهامبخش بسیاری از پژوهشگران در زمینه ایرانشناسی شده است و به توسعه این حوزه کمک کرده است.
✅ معرفی بهتر شاهنامه به جهان: تصحیح ایشان از شاهنامه، به معرفی بهتر این اثر به جهان کمک کرده و باعث شده است که شاهنامه به عنوان یکی از مهمترین حماسههای جهان شناخته شود.
برخی از آثار مهم خالقی مطلق
📚 تصحیح شاهنامه فردوسی
📚 کتابهای متعددی در زمینه شاهنامهپژوهی و ادبیات فارسی
📚 مقالات متعدد در مجلات علمی داخلی و خارجی
یک رباعی از استاد خالقی مطلق
ایران غمِ تو چو بر دلم رای کند
کارِ دمِ نینواز با نای کند
هر گوشه تو که اجنبی جای کند
سد گوشه جسم و جانِ من وای کند
سخن پایانی
دیدگاهی از استاد خالقی مطلق دربارهٔ شاهنامه
بهطور خلاصه، محتوای شاهنامه، یک حماسه اسطورهای، پهلوانی، عشقی، اندرزی و تاریخی است. در جزئیات مطالب، شاهنامه پر از آگاهیهای گوناگون دربارهٔ زندگی معنوی و مادی، تشکیلات اداری و لشکری و درباری، آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان است. ساختار شاهنامه، در مجموع یک حماسه تراژیک – دراماتیک است. شاهنامه از نظر شیوه بیان، دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالباً اخطارکننده است. از نظر کارکرد، شاهنامه مهمترین حلقه پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران (پیش از اسلام و پس از اسلام) به یکدیگر و نیز، استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانی است.»
زندگی پربارشان دراز باد
پیوست :
معرفی فردوسی و شاهنامه از سوی استاد جلال خالقی مطلق
🆔@XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
attach 📎
وصف شاهنامه از زبان استاد خالقی مطلق
#شاهنامه، برگ زرینی از تاریخ، هویت و پیشینه فرهنگی ایران و یکی از ارزشمندترین متنهای کهن فارسی برای اقتباس آثار نمایشی است.
#شاهنامه
#فردوسی
#دکتر_خالقی_مطلق
@kheradsarayeferdowsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
#شاهنامه، برگ زرینی از تاریخ، هویت و پیشینه فرهنگی ایران و یکی از ارزشمندترین متنهای کهن فارسی برای اقتباس آثار نمایشی است.
#شاهنامه
#فردوسی
#دکتر_خالقی_مطلق
@kheradsarayeferdowsi
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
روح شاهنامه، «انسانیت انسان»است
آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه برآن تکیه شده، «انسانیت انسان»است. به این معنا که او به هرقیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. درشاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسان تر است.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
شاهنامه کتاب زندگی است
اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، میبینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه میشود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده میکند.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
هرگاه ایرانی می رفت تا بلرزد، شاهنامه زیر بالش را می گرفت
به آسانی میتوان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونهای که هست نبود: مستهلک شده در عرب و ترک، گم شده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی میرفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را میگرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانیها و بعد فشار استعمار غرب.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tg-me.com/eshtadan
روح شاهنامه، «انسانیت انسان»است
آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه برآن تکیه شده، «انسانیت انسان»است. به این معنا که او به هرقیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. درشاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسان تر است.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
شاهنامه کتاب زندگی است
اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، میبینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه میشود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده میکند.
@shahnamehpajohan
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن:
هرگاه ایرانی می رفت تا بلرزد، شاهنامه زیر بالش را می گرفت
به آسانی میتوان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونهای که هست نبود: مستهلک شده در عرب و ترک، گم شده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی میرفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را میگرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانیها و بعد فشار استعمار غرب.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#تئودور_نولدکه:
هیچ ملتی نظیر شاهنامه را ندارد
این یک حماسۀ ملی چنان با عظمت است که هیچ ملتی در روی زمین، نظیر آن را ندارد. فردوسی علاوه بر حماسه سرایی، در سرودن اشعار بزمی و وصفی کاملاً استاد بوده است. از جمله سرودی که شاعر درباره زیبایی های مازندران گفته و یا مقدمه بیژن و منیژه و مرثیه مهیجی که باربد راجع به خسرو پرویز که عنقریب محکوم به اعدام خواهد شد، می خواند، از این اعداد به شمار می رود. قسمت های وصفی شاهنامه، مخصوصاً از این جهت در ما تأثیر می کند که به کلی ساده و عاری از تصنعاتی است که در اشعار عادی فارسی بسیار مرغوب به شمار می رود.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
هیچ ملتی نظیر شاهنامه را ندارد
این یک حماسۀ ملی چنان با عظمت است که هیچ ملتی در روی زمین، نظیر آن را ندارد. فردوسی علاوه بر حماسه سرایی، در سرودن اشعار بزمی و وصفی کاملاً استاد بوده است. از جمله سرودی که شاعر درباره زیبایی های مازندران گفته و یا مقدمه بیژن و منیژه و مرثیه مهیجی که باربد راجع به خسرو پرویز که عنقریب محکوم به اعدام خواهد شد، می خواند، از این اعداد به شمار می رود. قسمت های وصفی شاهنامه، مخصوصاً از این جهت در ما تأثیر می کند که به کلی ساده و عاری از تصنعاتی است که در اشعار عادی فارسی بسیار مرغوب به شمار می رود.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
✍محمد_علی اسلامی ندوشن:
🔸نظر من این است که سرنوشتِ «ایران» و «شاهنامه» به هم بسته شده است، چه ایرانی به آن آگاه باشد چه نباشد، چه آن را بخواهد و چه روزی آن را نخواهد.
#دیروز_امروز_فردا
@sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
🔸نظر من این است که سرنوشتِ «ایران» و «شاهنامه» به هم بسته شده است، چه ایرانی به آن آگاه باشد چه نباشد، چه آن را بخواهد و چه روزی آن را نخواهد.
#دیروز_امروز_فردا
@sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔸به مناسبت سالروز درگذشت دکتر عبدالحسین زرینکوب(۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸)
✍دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
🔸دکتر عبدالحسین زرین کوب، بیتردید جزو برجستگان ادب فارسی در این پنجاه ساله اخیر بود. همه همّ و وقت خود را به کتاب و قلم سپرده بود. هیچ سرگرمی و اشتغال و دلخوشیای بهتر از آن نمیشناخت. در مجلس یادبودی که به مناسبت درگذشت او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشکیل شد، و من هم میبایست چند کلمهای بگویم، این چند بیت سعدی را مناسب حال وی یافتم که خواندم، زیرا علاقه پر شور او به دانستن و نوشتن را میرساند:
ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم
و از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
هرچه نه پیوند یار بود، بریدیم
و آنچه نه پیمان دوست بود، شکستیم مردم هشیار از این معامله دوراند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک خود را همیشه غصه گدازد
مُلک پری پیکری شدیم و برستیم
🔸زرین کوب در همه زمینههای فرهنگ و تاریخ ایران قلم آزمود و آثار ارزندهای پدید آورد.
دوستی ما دورانش سر به پنجاه سال میزد. از حدود سال ۱۳۲۷ از مجله «جهان نو» به مدیریت حسین حجازی شروع شد، و از آن پس، پیوسته ادامه داشت.
🔸علاوه بر دوستی، چندی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، که وی مدیر گروه ادبیات فارسی بود، همکار شدیم. پس از آن چند سال گذشت و این همکاری در«ایرانسرای فردوسی» از سر گرفته شد که وی یکی از پایهگذاران و عضو هیاتامنای آن بود. نام او هر جا بود آن را بارآور میکرد. چند جای دیگر از زرینکوب حرف زدهام و در این جا تفصيل نمیدهم.
📚روزها،ج۴،ص۲۲۹
✅کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
✍دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
🔸دکتر عبدالحسین زرین کوب، بیتردید جزو برجستگان ادب فارسی در این پنجاه ساله اخیر بود. همه همّ و وقت خود را به کتاب و قلم سپرده بود. هیچ سرگرمی و اشتغال و دلخوشیای بهتر از آن نمیشناخت. در مجلس یادبودی که به مناسبت درگذشت او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشکیل شد، و من هم میبایست چند کلمهای بگویم، این چند بیت سعدی را مناسب حال وی یافتم که خواندم، زیرا علاقه پر شور او به دانستن و نوشتن را میرساند:
ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم
و از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
هرچه نه پیوند یار بود، بریدیم
و آنچه نه پیمان دوست بود، شکستیم مردم هشیار از این معامله دوراند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک خود را همیشه غصه گدازد
مُلک پری پیکری شدیم و برستیم
🔸زرین کوب در همه زمینههای فرهنگ و تاریخ ایران قلم آزمود و آثار ارزندهای پدید آورد.
دوستی ما دورانش سر به پنجاه سال میزد. از حدود سال ۱۳۲۷ از مجله «جهان نو» به مدیریت حسین حجازی شروع شد، و از آن پس، پیوسته ادامه داشت.
🔸علاوه بر دوستی، چندی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، که وی مدیر گروه ادبیات فارسی بود، همکار شدیم. پس از آن چند سال گذشت و این همکاری در«ایرانسرای فردوسی» از سر گرفته شد که وی یکی از پایهگذاران و عضو هیاتامنای آن بود. نام او هر جا بود آن را بارآور میکرد. چند جای دیگر از زرینکوب حرف زدهام و در این جا تفصيل نمیدهم.
📚روزها،ج۴،ص۲۲۹
✅کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan
🔸https://www.tg-me.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24