او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتي ديگر گرفت
گوئيا شب با دو دست سرد خويش
روح بي تاب مرا در بر گرفت
#فروغ_فرخزاد
او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتي ديگر گرفت
گوئيا شب با دو دست سرد خويش
روح بي تاب مرا در بر گرفت
#فروغ_فرخزاد
بیدلان را عیب کردم لاجرم بیدل شدم
آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست
ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست
#سعدی
بیدلان را عیب کردم لاجرم بیدل شدم
آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست
ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست
#سعدی
ای هفت گردون مست تو ما مهرهای در دست تو
ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا
بار دگر آغاز کن آن پردهها را ساز کن
بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا
#مولانا
ای هفت گردون مست تو ما مهرهای در دست تو
ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا
بار دگر آغاز کن آن پردهها را ساز کن
بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا
#مولانا
مُردم از حسرت آهو روشان و رمشان
من ندانم به چه تدبیر بدام آرمشان
نیکرویان جهان را چو سرشتند ز گِل
سنگی اندر گِلشان بود همان شد دلشان
#شاطرعباس_صبوحی
مُردم از حسرت آهو روشان و رمشان
من ندانم به چه تدبیر بدام آرمشان
نیکرویان جهان را چو سرشتند ز گِل
سنگی اندر گِلشان بود همان شد دلشان
#شاطرعباس_صبوحی
شهریست که ویران میشود؛
نه فرونشستن بامی،
باغیست که تاراج میشود؛
نه پرپر شدن گلی،
چلچراغیست که در هم میشکند؛
نه فرومردن شمعی،
و سنگریست که تسلیم میشود؛
نه از پا افتادن مبارزی!
#احمد_شاملو
نه فرونشستن بامی،
باغیست که تاراج میشود؛
نه پرپر شدن گلی،
چلچراغیست که در هم میشکند؛
نه فرومردن شمعی،
و سنگریست که تسلیم میشود؛
نه از پا افتادن مبارزی!
#احمد_شاملو