Telegram Web Link
.

نمی‌باید دلِ ما را بهار و باغ و گل بی‌تو...

#اوحدی

‌‌‌‎‌
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

✍🏼#قاسم_صرافان

۱۹ رمضان، ضربت خوردن حضرت علی(ع) و شب قدر
التماس دعا🙏
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد

#امیرخسرو_دهلوی
الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش

شراب تلخ ما را ده که هست این روزگاری خوش

سزد گر ما به دیدارت بیاراییم مجلس را

چو شد آراسته گیتی به بوی نوبهاری خوش

#سنایی
عَقل در چارهِ سودای تو
بی چاره بماند

وَقت آن است
که دیوانه شَود عاقلِ تو....

#فروغی_بسطامی
دل بُردن ما باعثِ مــغروری او شد

آیینه ی خودبینی یــار است دلِ ما...!!

#حزین_لاهیجی
پنداشتی که یادِ تو،
این یادِ دلنواز،
درتنگنای سینه فراموش می شود؟

#فریدون_مشیری
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت

دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد

اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

#افشین_یدالهی
.
همه برگ و بهار
در سر انگشتان ِتوست
هوای گسترده
در نقره ی انگشتانت می سوزد
و زلالی ِ چشمه ساران
از باران و خورشيدِ تو
سيراب می شود ...

#احمد_شاملو

‌‌‌‎‌
نگارا وقت آن آمد
که دل با مهر پیوندی

که ما را بیش از این
طاقت نماندَست آرزومندی...

#سعدی
.


دلم می خواست چیزی بهش بگویم که بداند چقدر دوستش دارم
گفتم تو مسیح منی...

#عباس_معروفی

.
در اشتیاقت کسی نیست از من به من آشنا تر

سوی کدامین غریبه زین آشنا می گریزی؟

#حسین_منزوی
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

#قاسم_صرافان
اللَّهُمَّ العَن قتلة أمير المؤمنين (ع)

شهادت مولای متقیان امام علی(ع)تسلیت باد🖤
ما هر دو، در آغوش پر از مهر طبیعت

با دیده جان، محو تماشای بهاریم....



#فریدون_مشیری

#با_زمین_مهربان_باشیم


ما را سر باغ و بوستان نیست

هر جا که تویی
تفرج آن جاست ...

#سعدی
دل بسته ام به باد به بوی شبی که زلف
بگشایی و مشام مرا مشک بو کنی

#هوشنگ_ابتهاج
برخیز که جان است و جهان است و جوانی

خورشید برآمد ،بنگر نورفشانی...

#مولانا
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او

به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی

لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما

نشود یار کسی تا نشود بار کسی


#شهریار
چه کند خونِ جهان با جگر تشنه‌ی عشق؟

نکند شبنمِ گُل ريگِ روان را سيراب...

#صائب_تبریزی
و از آن هنگام كه سفر را لنگر برگرفتیم
اینك كلام تو بود از لبانی
كه تكرار بهار و باغ است...
و كلام تو در جانِ من نشست
و من آ ن را
حرف
به حرف
باز
گفتم.
كلماتی كه عطرِ دهانِ تو را داشت.

#احمد_شاملو
.
2024/10/01 17:35:12
Back to Top
HTML Embed Code: