کانال اطلاع‌رسانی «مدرسه تصوف‌پژوهی»

کانال «مدرسه تصوف‌پژوهی» با هدف ارائه اطلاعات جامع درباره فعالیت‌ها و برنامه‌های این مجموعه راه‌اندازی شده است. این بستر ارتباطی فرصتی برای معرفی رویکردها و اهداف مدرسه فراهم می‌آورد و مخاطبان را با فعالیت‌های گوناگون آن آشنا می‌سازد.

رسالت و اهداف مدرسه تصوف‌پژوهی

مدرسه تصوف‌پژوهی رسالتی علمی و پژوهشی را دنبال می‌کند که در آن، تحلیل و بررسی اندیشه‌های بنیادین تصوف با هدف ارزیابی ارتباط آنها با آموزه‌ها و معارف اهل بیت علیهم‌السلام در دستور کار قرار دارد.

این مدرسه، نهادی کاملاً مستقل است و هیچ‌گونه وابستگی فکری، ساختاری یا اعتقادی به نهادها، مکاتب یا جریان‌های مختلف ندارد. روش آن پژوهشی و رویکرد آن مبتنی بر آزاداندیشی و بهره‌گیری از تنوع دیدگاه‌هاست. مدرسه تصوف‌پژوهی با گشودن فضای تضارب آرا، بستر مناسبی برای ارائه و نقد نظرات صاحب‌نظران حوزه عرفان و تصوف فراهم می‌کند.

در این راستا، با دعوت از جامعه علمی و نخبگان حوزوی و دانشگاهی، تلاش می‌شود نقاط اشتراک و افتراق میان تصوف و تشیع به‌طور دقیق و عمیق تبیین و تحلیل گردد.

برنامه‌ها و فعالیت‌ها
مدرسه تصوف‌پژوهی به‌طور مستمر اقدام به برگزاری برنامه‌های متنوعی می‌کند که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.دوره‌های دانش‌افزایی: ارائه مباحث تخصصی با محوریت تصوف و عرفان.
2.مدارس فصلی: برگزاری کارگاه‌ها و نشست‌های علمی در بازه‌های زمانی مشخص.
3.دوره‌های آموزشی: طراحی برنامه‌های آموزشی متناسب با نیازهای علمی مخاطبان.
4.کرسی های آزاد اندیشی: برگزاری کرسی های آزاداندیشی درباره مسائل مورد بحث.

این برنامه‌ها به‌صورت دوره‌ای و در هر فصل برگزار می‌شود و محتوای آنها بر اساس نظرسنجی و همفکری اعضای محترم کانال تنظیم خواهد شد. مشارکت فعال مخاطبان در تعیین موضوعات و کیفیت برگزاری این دوره‌ها، یکی از اصول راهبردی مدرسه تصوف‌پژوهی به شمار می‌رود.

این کانال، پل ارتباطی میان مدرسه و علاقه‌مندان به پژوهش‌های تصوف و عرفان اسلامی است و به‌عنوان فضایی پویا، امکان تعامل و تبادل علمی را برای مخاطبان خود فراهم می‌سازد.
@madresetasavof
عرفان و تصوف
ترجمه_الفضائل_شاذان_بن_جبرئیل_قمی.pdf
ترجمه_تحف_العقول_ابن_شعبه_حرانی_از_صادق_حسن‌_زاده.pdf
27.8 MB
کتاب تحف العقول ابن شعبه حرانی .
یکی از منابع غنی و پربار در عرفان و معنویت ثقلین.
عرفان و تصوف
عرفان یعنی معرفت معرفت=آگاهی آگاهی انسان نسبت به اشیاء از طرق مختلفی حاصل می شود. گاهی اوقات از طریق شنیدن یا خواندن و گاهی از طریق تعقل نسبت به موضوعات؛ اما سطح ژرف تری از آگاهی وجود دارد که در جان و نهاد انسان محقق می شود و قابل بیان و انتقال نمی باشد.…
«فاطمه زهرا، روح القدس و باطن ولایت»

بحث ولایت در عرفان شیعه جنبه‌های عمیق و متنوعی دارد. یکی از ابعاد مهم این موضوع، «باطن ولایت» است. جنبه‌های باطنی، معنوی و ملکوتی ولایت، با مفهومی به نام «روح‌القدس» پیوندی عمیق دارند.
در منابع وحیانی، از موجودی با شرافت و عظیم القدر با عنوان «روح القدس» یا «روح الله» یاد شده است که تمامی انبیا و اوصیا، با هدایت و یاری این روح شریف، به مقام علم، عصمت و ولایت و دیگر کمالات دست یافته‌اند. چنان‌که در روایات آمده است: «فِي الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ خَمْسَةُ أَرْوَاحٍ رُوحُ الْبَدَنِ وَ رُوحُ الْقُدُسِ وَ رُوحُ الْقُوَّةِ وَ رُوحُ الشَّهْوَةِ وَ رُوحُ الْإِيمَان» «أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ» «فَبِهِ بُعِثُوا أَنْبِيَاءَ » این روح البته مَلَک نیست بلکه «خَلَقَ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ‌» یا «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»

روح القدس، بر اساس ظرفیت و استعداد کالبد هر مظروفی، در آن جسم تجلی می‌یابد. با این حال، در این دنیا تجلی کامل و تمام‌عیار آن، تنها در ابدان مقدس اهل‌بیت علیهم‌السلام صورت گرفته است. این تجلی بی‌نقص، به‌گونه‌ای است که روح‌القدس هیچ‌گاه از ایشان جدا نمی‌شود: «لَا يُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ». همین ارتباط دائم سبب مصونیت ایشان از خطا و بهره‌مندی کامل از تمام مغیبات و علوم غیب شده است، چنان‌که روایت شده است: «فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْنَا شَيْ‌ءٌ لَيْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس»

اما این روح شریف و باعظمت که تمامی انبیا، اوصیا و حتی اهل‌بیت به آن نیازمندند، چیست؟
مطابق برخی روایات، این روح همان حقیقت نوری و ملکوتی حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها است که در شب قدر از ملکوت به ملک نازل می‌شود و مقدرات یک سال را مقرر می‌کند.

و أما قوله تعالى: [لَيْلَةُ الْقَدْرِ] خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ يعني فاطمة (سلام الله عليها)، و قوله: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها ... و الروح روح القدس و هي فاطمة (عليها السلام) (نسخه بدل تعبیر فی فاطمه است که باز هم نشان دهنده یکی بودن این روح با آن حضرت است) (البرهان، ج5، ص714)

لذاست که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»هرکس معرفت صدیقه طاهره سلام الله علیها را به چنگ آورد، شب قدر را درک خواهد کرد.
خداوند متعال شب قدر را بهتر از هزار ماه (که معادل عمر کامل انسان است) دانسته است که می توان گفت معرفت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها از تمام عمر انسان ارزشمندتر است.
در متون صوفیه نیز از بالاترین معارف و اسرار با عنوان «سرّ القدر»، یاد شده که ابن عربی آن را به درک مقام واحدیت و شهود اعیان ثابته مرتبط می کند. (جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص، ص211. ) اما در نگاه عرفان ثقلین، سرالقدر همان معرفت به صدیقه طاهره سلام الله علیها است.

3جمادی الثانی 1446
#عرفان_شیعه
سید علی همدانی (۷۱۴-۷۸۶ق) در رساله المودة فی القربی، بابی را به روایات مدح صدیقه طاهره سلام الله علیها اختصاص می دهد «المودة الحادیة عشر، فی فضائل فاطمه علیها السلام بنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم» از جمله این روایات چنین است:

عبدالله بن عباس روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هنگامی که خداوند آدم و حوا علیهما السلام را آفرید، آن دو در بهشت به یکدیگر افتخار می‌کردند و می‌گفتند: خداوند هیچ مخلوقی زیباتر از ما نیافریده است. در همین حال بودند که ناگهان تصویر دختری را دیدند که نوری شعشعانی داشت و روشنایی‌اش چشمان را خیره می‌کرد. بر سر او تاجی بود و در گوش‌هایش گوشواره‌هایی آویزان. آن‌ها پرسیدند: این تاج بر سر او چیست؟ پاسخ داده شد: این، شوهر او علی بن ابی‌طالب است. پرسیدند: این گوشواره‌ها چیست؟ پاسخ داده شد: این‌ها حسن و حسین فرزندان او هستند. و این امر در علم پنهان من دو هزار سال پیش از آنکه تو را بیافرینم، وجود داشت.»

عن عبدالله بن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لما خلق الله آدم و حوا علیهما السلام کانا یفتخران فی الجنة فقالا ما خلق الله خلقا احسن منا فبینما هما کذلک اذ رای صورة جاریة لها نور شعشعانی یکاد ضوئه یطفی الابصار علی راسها تاج و فی اذنیها قرطان قالا و ما هذا التاج علی راسها قال: هذا بعلها علی بن ابی طالب. قالا و ما هذا القرطان قال: الحسن و الحسین ابناها وجود ذلک فی غامض علمی قبل ان اخلقک بالفی عام.
(همدانی، المودة فی القربی، 1329.)
مشابه این روایت و البته با تفصیل بیشتر و عبارات دقیق تر، در منابع شیعه در کتاب شریف كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 456 آمده است.



20 جمادی الثانی 1446
Forwarded from ابواب الهدی
📌 اتصال قلبی به خلیفة الله -علیه السلام- موجب می‌شود تا علم وجدانی به روایات حاصل گردد.


🖊 آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (ره)


💎 إنّ قلوب الشیعة کالمرآة و الخلیفة القائم بامر الله تعالی کالشمس. فإذا حاذت المرآة للشمس و قابلتها تأخذ من شعاعها و تستضیء منها ... فبمقدار محاذاة مرائی القلوب لشمس الولایة یحصل الاتصال المعنوی؛ غائباً کان الولی أم حاضراً، اذ لیس لروحه المقدسة غیبة، بل الغیبة إنّما هی لجسده الشریف. فعلی هذا، إذا اتصل القلب بالولیّ القائم -علیه السلام- متی راجع الروایات و الآیات و الکتاب و السنة یحصل له القطع و العلم الوجدانی بالأحکام الفرعیة الواقعیة. فلیس لنا غنیً عن الرجوع إلی الطرق المجعولة و الکتاب و السنة التی بأیدینا ...
و بعبارة أخری: یتّصل قلبُه بمشکوة الولایة، فیری بنور الامام -علیه اسلام- رؤیة واقعیة ... فمِن الرجوع الیها یحصل له العلم الوجدانی بتأیید الإمام علیه السلام.


💎 همانا قلوب شیعیان مانند آینه است و خلیفه‌ای که مجری تمام اوامر خداوند متعال است، همچون خورشید است. پس زمانی که آینه روبرو و در مقابل خورشید قرار می‌گیرد، از شعاع [نور] آن بهره‌مند می‌شود و از آن نور می‌گیرد. ...
پس به مقدار روبرو گشتن آیینه‌های قلوب با شمس ولایت، اتصال معنوی حاصل می‌گردد، چه آن ولی‌الله غایب باشد و چه حاضر، چرا که روح مقدسش را غیبتی نیست، بلکه غیبت برای جسم شریف اوست.
بنابراین، زمانی که قلب به ولی قائم -علیه السلام- متصل شد، هرگاه که فرد به روایات و آیات و کتاب و سنت مراجعه کند، برای او یقین و علم وجدانی به احکام فرعی واقعی حاصل می‌شود. بنابراین، ما بی‌نیاز از مراجعه به راه‌های قرارداده‌شده و کتاب و سنتی که در دست ماست، نیستیم. ...
و به عبارت دیگر، قلب او به مشکات ولایت متصل می‌گردد و به نور امام -علیه السلام- واقعاً می‌بیند. ... در نتیجه، بر اثر رجوع به روایات، علم وجدانی به تأیید امام -علیه السلام- برای او حاصل می‌گردد.



منبع: تقریرات فی حجیة فتوی الفقیه (خطی)، ص۳۶


@abvabolhoda
💠 اللهُمَّ اكشِف هذِهِ الغُمَّةَ عَن هذِهِ الاُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّل لَنا ظُهُورَهُ

🔹 خدايا اين اندوه را از اين امت به وسیله حضور آن حضرت برطرف كن و در ظهورش تعجیل فرما

🌐 @sistani_fa
جهاد با نفس وسائل الشیعه.pdf
13.9 MB
ترجمه باب جهاد با نفس وسائل الشیعه شیخ حر عاملی. از غنی ترین منابع عرفان اهل بیتی.
115- هنگام فرا رسیدن ماه رمضان.pdf
1.1 MB
#متن_دعا

※ متن دعای ۱۱۵ صحیفه سجادیه جامعه
  هنگام فرا رسیدن رمضان

@sahifeh_sajjadiyeh_jameeh
مقاله مفهوم زهد در اسلام و نسبت آن با دنیاگریزی
📝 زهرا توانا ولی‌زاده
📚 سومین کنفرانس بین المللی دین، معنویت و سبک زندگی جهان اسلام

چکیده
زهد از آموزه‌های مهم در اسلام می‌باشد و از آنجایی که توجه به آن تاثیر مستقیم بر جهان‌بینی یک مسلمان و سبک زندگی‌اش دارد لازم است مفهوم دقیق آن براساس آموزه‌های دینی روشن شود. در میان مسلمانان برخی مانند گروهی از صوفیان با سوءبرداشت از مفهوم زهد به سمت دنیاگریزی و دنیاستیزی رفته‌اند. در این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی موضوع زهد بررسی شده است؛ همچنین با تعریف دنیای بلاغ و دنیای ملعونه، تعارض ظاهری بین برخی از آیات و روایات مرتبط با جایگاه دنیا، حل شده و در ادامه به بررسی سیره زندگی رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و برخی از اصحابشان و امامان معصوم علیهم‌السلام، در نحوه استفاده از دنیا پرداخته شده است. در نهایت با جمع‌بندی موارد فوق این نتیجه حاصل شد که مفهوم اصلی زهد به معنای بهره‌مندی از دنیا توام با عدم دلبستگی و وابستگی به جاذبه‌های دنیایی است و ترک دنیا و دشمنی با آن در آموزه‌های اسلامی جایگاهی ندارد.



نتیجه گیری
زهد از آموزه‌های مهم اسلام است که قرائت‌های مختلفی از مفهوم آن ارائه شده است. گروهی از مسلمانان از جمله صوفیان نخستین زهد را قرین ترک دنیا دانسته و در سلوکشان روش دنیاگریزی را پیش گرفتند. این در حالی است که از منظر ثقلین زهد حقیقی غالباً حالتی درونی است که به بینش فرد نسبت به دنیا مرتبط است؛ در این تعریف، زهد به معنای عدم وابستگی و دلبستگی به دنیا بوده و هرگز به معنای ترک دنیا نمی‌باشد. از دیدگاه آیات و روایات شریف، نه تنها استفاده از مطلق دنیا مذموم نبوده، بلکه نعمات دنیایی برای استفاده مومنین آفریده شده‌اند. اگر گاهی در برخی از روایات، در جهت اکتفا به کفاف و یا احتیاط در استفاده از حلال و میانه‌روی توصیه‌هایی شده است نیز هیچ کدام به معنای حرام کردن حلال و یا ترک دنیا نمی‌باشد؛ بلکه صرفاً از این جهت توصیه شده است که آسیب‌های ثروت‌اندوزی و دسترسی زیاد به جاذبه‌های دنیا فرد را نفریبد، مادّیات برای او اصل و هدف قرار نگرفته و در نهایت حسابرسی او در آخرت راحت‌تر انجام شود.


😀 مطالعه متن کامل مقاله در سایت:
https://ebnearabi.com/146958/زهد-اسلام-دنیاگریزی.html


🌐 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
✈️ https://www.tg-me.com/ebnearabi
📌https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وَابْنُ خَدیجَهَ الْغَرّاءِ

بخاری در صحیح خود از عایشه نقل می کند:
«ما غِرْتُ علی امْرَأَةٍ لِرَسُولِ الله(ص) کما غِرْتُ علی خَدِیجَةَ(س) لِکثْرَةِ ذِکرِ رسول الله(ص) إِیاهَا وَثَنَائِهِ علیها وقد أُوحِی إلی رسول الله(ص) أَنْ یبَشِّرَهَا بِبَیتٍ لها فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ...»
عایشه می گوید:
آن قدر که بر خدیجه (سلام الله علیها) حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) حسادت نمی کردم، زیرا آن حضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) از ایشان بسیار یاد می کرد و از او تمجید می نمود. به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) وحی شد که به او بشارت خانه ای از قصب (نوعی سنگ سبز رنگ) در بهشت
بدهد.
صحیح بخاری، ج۳، ...ح۳۶۶۰

همسران رسول الله صلی الله علیه وآله، دو گروه بودند، گروهی در حزب عائشه و گروهی هم مخالف او.

در صحیح بخاری از عائشه نقل شده است:
«كُنَّ حِزْبَيْنِ فَحِزْبٌ فِيهِ عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ وَصَفِيَّةُ وَسَوْدَةُ وَالْحِزْبُ الْآخَرُ أُمُّ سَلَمَةَ وَسَائِرُ نِسَاءِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه واله)...»
زنان رسول الله(صلی الله علیه واله) دو حزب بودند يكي حزب عايشه وحفصه وصفيه وسوده و حزب ديگر زنان كه ام سلمة و ماريه قبطيه ...

صحیح بخاری، ج4، ص504
امیرالمومنین علی علیه السلام، ولی الله الاعظم
تاملی در معنای ولایت اهل بیت علیهم السلام (1)

خداوند متعال، فیّاض علی‌الاطلاق است، اما این انسان است که با اختیار، انتخاب و اعمال خویش میزان بهره‌مندی خود را از رحمت، برکت و فیض الهی تعیین می‌کند. حق تعالی اسماء و صفات بی شماری دارد (وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها) برای نیل به مواهب اسماء الهی، ضروری است که فرد در مسیری قرار گیرد که تحت شعاع و تأثیر آن اسم قرار داشته باشد. خداوند متعال از طریق اسماء و صفات خود جهان را اداره و تدبیر می کند و هر کدام از این اسماء ظرفیت مشخص و گستره و قدرت متفاوتی دارد. مثلا خداوند می فرماید رحمتی سبقت غضبی، صفت رحمت الهی قدرت بیشتری از صفات قهری دارد.

به عنوان نمونه، خداوند دو نوع رحمت دارد: رحمت رحمانیه که عام و فراگیر است و همه انسان‌ها را شامل می‌شود، و رحمت رحیمیه که مختص مؤمنان است. کسی که در طلب رحمت رحیمیه است، باید با ایمان، عمل صالح و تسلیم در برابر پروردگار، خود را در مسیر این رحمت ویژه قرار دهد تا از الطاف خاص الهی بهره‌مند شود.

یکی از والاترین اسماء الهی که می توان آن را از ائمه اسماء نامید، «ولی» است:
"وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ" (شوری: ۲۸)
خداوند ولی، سرپرست، صاحب اختیار، مالک و مدبّر هستی است. هر کس ولایت او را بپذیرد، از ظلمات به نور هدایت درخواهد آمد:
"اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ..." (بقره: ۲۵۷)

کسی که در شعاع این اسم قرار بگیرد، روز اول (دنیا) و آخر (آخرت) خود را ساخته است و به هرچه که باید، رسیده است. خب چگونه باید ولایت خدا را پذیرفت؟ نخستین و مهم‌ترین شرط بهره‌مندی از اسم ولی و پذیرش ولایت الهی، پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و یازده فرزند اوست، چراکه آنان ولی‌الله الأعظم هستند:
"إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ" (مائده: ۵۵)

بر همین اساس، در تفسیر آیه‌الکرسی آمده است که:
"وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ..."
کسانی که از پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سر باز زنند، تحت ولایت طاغوت قرار گرفته و از نور به ظلمت فرو خواهند غلتید.

پس، راه بهره‌مندی از نور هدایت و ولایت الهی، پذیرش ولایت ولیّ خداست، و این مسیر تنها از طریق امامت و ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) محقق می‌شود. لذا از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده است:
وَلَايَةُ عَلِيٍّ مَكْتُوبٌ فِي جَمِيعِ صُحُفِ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ وَصِيِّهِ عَلِيٍّ علیه السلام
(کلینی، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 437)


18رمضان الکریم 1446.
نظر ابن عربی درباره امیرالمومنین علی علیه السلام

اهل سنت، خلفای راشدین را به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) می‌دانند. در باب برتری و فضیلت این خلفا، دیدگاه‌های متفاوتی میان آنان وجود داشته است. اگرچه امروزه اهل سنت ترتیب فضیلت را بر اساس ترتیب خلافت می‌دانند و به همین جهت، شیخین را برتر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تلقی می‌کنند، اما در گذشته، میان علمای اهل سنت در این باره اختلاف‌نظر بود.

برای نمونه، غالب معتزله—همانند شیعه—بر این باور بودند که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بر شیخین برتری دارد. ابن ابی‌الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه با اشاره به این دیدگاه می‌نویسد:

"الحمد لله الذي... قدَّمَ المفضولَ على الأفضل لمصلحةٍ اقتضاها التکلیف."
"سپاس خداوندی را که مفضول را بر افضل مقدم داشت، به جهت مصلحتی که تکلیف اقتضا می‌کرد."

از سوی دیگر، برخی صوفیان نیز مانند معتزله، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را برتر از دیگر خلفا می‌دانستند. احتمالاً سعد الدین حمویه یا شاه نعمت‌الله ولی نیز از جمله کسانی باشد که چنین اعتقادی داشتند.

اما در این میان، دیدگاه ابن عربی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چراکه او را پدر و بنیان‌گذار عرفان نظری می‌دانند. ابن عربی نظر متفاوتی را در این زمینه مطرح کرده و معتقد است که ما علم قطعی درباره برتری یکی از خلفا بر دیگری نداریم و علم این موضوع را باید به خداوند واگذار کرد. وی تصریح می‌کند که ترتیب خلافت تنها بر اساس میزان سن و عمر آنان بوده است:

«فضل بعضهم على بعض مصروف إلى اللَّه هو العالم بمنازلهم‏»
«فكان سببُ هذا الترتيب في الخلافةِ ترتيبَ أعمارِهم‏.»
"پس علت این ترتیب در خلافت، ترتیب سنیِ آنان بود."
📖 ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج ۳، ص ۱۶

(فارغ از اینکه همین نظر ابن عربی، دلالت بر تسنن او دارد) اصرار بر شیعه معرفی کردن ابن عربی، ناخواسته ضربه‌ای به جبهه تشیع وارد می‌کند. چراکه اگر این دیدگاه‌ها از سوی یک عالم سنی‌مذهب صادر شده باشد، شیعیان می‌توانند در مباحث کلامی و اعتقادی، آنها را به عنوان سند و شاهد در برابر اهل سنت به کار گیرند.

اما اگر ما تلاش کنیم که ابن عربی را شیعه معرفی کنیم، اهل سنت به‌راحتی خواهند گفت که او نیز یکی از خودتان است و در نتیجه، نظرات او برای آنان فاقد اعتبار خواهد بود. ازاین‌رو، حفظ جایگاه او به عنوان یک متفکر اهل سنت، می‌تواند برای مباحث استدلالی ما در برابر آنان، کارآمدتر و مؤثرتر باشد.
📍ابن عربی:
«نعم هذا علي بن أبي طالب (كرم اللّه وجهه) باب مدينة العلم النبوي و صاحب الأسرار و إمامها ... و من مثل علي و هذا مقامه و من يعادله و هذا كلامه لو لم ينبه لغفلتنا عن شرف منزلته إلّا بسكوت الحصى في كفه لكان ذلك تنبيها لكل قلب نبيه، فياسوء ما كنت فيه.»

ترجمه:
بله، این علی بن ابی‌طالب (کرم الله وجهه) است؛ دروازه‌ی شهر علم نبوی، صاحب اسرار و پیشوای آن.چه کسی مانند علی است و چه کسی هم‌مرتبه‌ی او؟ اگر تنها سنگریزه‌هایی که در دستان او بودند، ما را به مقام والایش آگاه می‌ساختند، همان برای بیداری هر قلب آگاهی کافی بود. پس وای بر آنچه که در آن بودم! (ابن عربی، مجموعه رسائل، رساله روح القدس، ج1، ص129)
احمد سرهندی، بزرگ صوفیان نقشبندی و صاحب رساله رد الروافض، درباره امیرالمومنین علی علیه السلام چنین می گوید:
« فلولا إجماع أهل السّنّة على أفضليّة الشّيخين لحكم كشف أكثر الأولياء العظام بأفضليّة عليّ المرتضى‏»
ترجمه:
پس اگر اجماع اهل سنت بر برتری شیخین (ابوبکر و عمر) نبود، مکاشفات بیشتر اولیای بزرگ بر برتری علی مرتضی حکم می‌کرد!
المكتوبات(السرهندى)، ج‏1، ص: 300
یا للعجب که به چشم دل حقیقت را می بینند اما از شدت جحد و تعصب بدان اقرار نمی کنند! وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا
عرفان و تصوف
احمد سرهندی، بزرگ صوفیان نقشبندی و صاحب رساله رد الروافض، درباره امیرالمومنین علی علیه السلام چنین می گوید: « فلولا إجماع أهل السّنّة على أفضليّة الشّيخين لحكم كشف أكثر الأولياء العظام بأفضليّة عليّ المرتضى‏» ترجمه: پس اگر اجماع اهل سنت بر برتری شیخین (ابوبکر…
قال امیرالمومنین علی علیه السلام: «فوالله،إنى بطرق السماء أعلم منى بطرق الأرض»

این است منزلت مولای جان ما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، که در پس پرده‌ی راز، بر ملک و ملکوت و زمین و آسمان فرمانروایی می‌کند و تخت ولایتش در هفت سپهر غیب گسترده است؛ آن‌چنان که حتی دشمن‌ترین دشمنانش بر این حقیقت گواهی داده‌اند.
ای علی! تو کیستی که این قلب آدمی، هرگاه روزنه‌ای به جهان ناپیدا گشود و لحظه‌ای پرده‌ی سنگین ماده را از پیش دیدگان باطن کنار زد، عظمت و شکوه تو را وجدان کرد اما فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون‏.
یا امیرالمومنین به عظمت و بزرگی ات قسم لحظه ای نظر لطف و نگاهت را از شیعیانت بر نگردان.
متن-دعای-کمیل - Copy.pdf
2.5 MB
حضرت خضر یکی از اولیاء بزرگ الهی است. شخصی که بزرگان عرفان و تصوف تمنای رویت و ملاقاتش را داشتند و می گفتند صاحب خرقه ای خاص و ارجمند است و داستان های زیادی هم درباره آن نقل کرده اند اما هیچ کدام از این ها اعتبار ندارد.

در معارف ثقلین و عرفان اهل بیت علیهم السلام، دعای کمیل را دعای حضرت خضر نامیده اند. گنجینه ای گرانبها و مقدس که متاسفانه از آن غافل هستیم. دعای کمیل، روش سلوک اهل بیت علیهم السلام را تبیین می کند و مضامین بلندی دارد. این دعا هم به حضرت امیرالمومنین -سر حلقه عارفان و اولیاء- و هم حضرت خضر -از اولیاء الله زمان ما- و هم جناب کمیل -یار با وفای امیرالمومنین علیه السلام- نسبت دارد و عظمت این دعا را از همین نسبت ها باید فهمید. در روایات ما آمده است که وقت خواندن این دعا، شب جمعه است و چه شب جمعه ای بهتر از این شب و لیالی قدر. التماس دعا.
عرفان و تصوف
📍ابن عربی: «نعم هذا علي بن أبي طالب (كرم اللّه وجهه) باب مدينة العلم النبوي و صاحب الأسرار و إمامها ... و من مثل علي و هذا مقامه و من يعادله و هذا كلامه لو لم ينبه لغفلتنا عن شرف منزلته إلّا بسكوت الحصى في كفه لكان ذلك تنبيها لكل قلب نبيه، فياسوء ما كنت فيه.»…
ابن عربی، در جستجوی امیرالمومنین علی علیه السلام

ابن عربی رساله ای دارد به نام «الإسرا إلی المقام الأسری أو كتاب المعراج» که به آن معراج نامه هم می گویند. در این رساله با ادبیات مسجع و به زبان رمز درباره برخی مسائل عرفانی سخن می گوید که فهم آنها نیاز به رمزگشایی دارد.

نکته ای که تاکنون ندیدم کسی به آن اشاره کند، اشاراتی است که درباره حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و یکی از مناقب خاص ایشان (یعنی باب مدینه علم نبی صلی الله علیه واله) دارد. ابن عربی در این رساله، از الفاظ و مقامات معراج نبوی نظیر مقام «او ادنی»، «سدرة المنتهی»، «کرسی» و غیره یاد کرده و درباره هرکدام توضیح می دهد. در بخشی که راجع به «حضرت کرسی» است، اشاره دارد که به دنبال «مسجد وصی» است و تلاش دارد به علوم خاصی راه پیدا کند و در لابه لای این اشارات، به حدیث نبوی: انا مدینة العلم و علی بابها؛ تعریضی دارد. سپس می گوید به دنبال شهر رسول و صاحب جمل است ( أريد مدينة الرسول صاحب الجمل و الفصول‏) این اشارات به غیر از امیرالمومنین علی علیه السلام مصداقی ندارد.

اما ترجمه فارسی عبارت او چنین است:
«حضرت کرسی
بسم الله الرحمن الرحیم، و درود خدا بر سرور ما محمد و خاندان و یاران او، و سلامی کامل و تمام.
سالک گفت: بال عزم برایم پدید آمد، و در فضای فهم پرواز کردم، تا اینکه به حضرت کرسی و موقف قدسی رسیدم. از مسجد وصی پرسیدم، پس به من گفته شد که در "المنزه الاقصی" است. در آنجا شیخی را دیدم که جثه‌ای بزرگ و پرهیبت داشت. به من گفته شد که این شخص "قطب شریعت" است.
اطراف او را گروه‌هایی از مردم فراگرفته بودند، همچنان که هاله‌ای گرد ماه را می‌پوشاند. با خجالتی آمیخته با ادب، نه از روی ترس، به او سلام کردم. شیخ، که خدا از او راضی باشد، گفت: «خوش آمدی، ای جوینده‌ای که گوهرها و نکات نادر را شکار می‌کنی.» سپس از من پرسیده شد: «کجا می‌خواهی بروی؟» خواستم بگویم: «می‌خواهم که هیچ نخواهم»، اما چون مقام من آنجا نبود، سخنم در آنجا جایی نیافت.
او مرا به سوی خود کشید و من در حضور او به گردش درآمدم. گفتم: «می‌خواهم به شهر رسول، صاحب جمل و فصول، بروم.» گفت: «چه می‌خواهی از شهری که اثرش محو شده و نورش خاموش گشته است؟» گفتم: «من به خاک و تربتش اشاره نمی‌کنم، بلکه به بدر درخشانش و اصل زلال آبش نظر دارم.»
گفت: «آیا نشنیده‌ای که آن حضرت (علیه‌السلام) فرمود: "و علیُ بابُها" و من، ای جوینده، دربان آنم؟ پس هر کس که بخواهد به آن شهر وارد شود، باید درگاه را مقصد خود قرار دهد و به دربان تملق گوید. در سایه‌های نسیم، برای تو حکمت‌های نادره هدیه می‌شود، و در غبار اشباح، ارواح اسرار را برایت فراهم می‌آورند.»
به او گفتم: «ای سرور ما، آیا برای آن در، کلیدی شناخته شده است؟» گفت: «آری، و آن، دانای گشاینده (خداوند) است.»

در ادامه می گوید «جوانمردان را بجوی، زیرا آنان یاران خاص الهی‌اند»
این جوانمردان چه کسی هستند؟ همان کسانی که در فتوحات گفته است:
«لا فتی الا علی لانه الوصی و الولی»
ابن عربی، الفتوحات المكية(اربع مجلدات)، ج‏4، ص357
ابن عربی، مجموعة رسائل ابن عربى(مجلدان)، كتاب الاسرا إلى مقام الاسرى، ص34
شب قدر و نزول هرساله قرآن کریم بر قلب امام زمان عج

قرآن کریم مانند هرچیز دیگری در جهان، از ظاهر و باطنی برخوردار است. باطن قرآن، حقیقت ملکوتی کلام الهی است که خداوند متعال درباره آن می‌فرماید: «وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» (سوره زخرف، آیه ۴). این حقیقت در هر شب قدر، بر قلب حجت خدا نازل (تنزیل) می‌شود، چنان‌که فرموده است: «بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (سوره عنکبوت، آیه ۴۹) و نیز می‌فرماید: «وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ» (سوره یس، آیه ۱۲).
اگرچه الفاظ و ظواهر آیات قرآن تنها بر قلب رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) نازل شده است، اما حقیقت باطنی قرآن منحصر به آن حضرت نبوده، بلکه بر قلوب مبارک دوازده امام معصوم (علیهم‌السلام) نیز نازل شده و همچنان در هر سال، در شب قدر، بر قلب مقدس حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه) نازل می‌شود. از آنجا که قرآن کریم، «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» (سوره نحل، آیه ۸۹) است، علم به مقدرات نیز به واسطه نزول قرآن، به حجت الهی افاضه می‌شود. فارغ از بحث علم، اساسا ولایت و حکومت حجت خدا، به مدد قرآن کریم و ثقل اکبر است که در این شب پیوند ثقلین تجدید می شود و همین مسئله انرژی خارق العاده ای در سطح کیهان ایجاد می کند.
در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است که فردی از ایشان درباره شب قدر پرسید: «آیا شب قدر فقط در گذشته بوده یا هر سال تکرار می‌شود؟» امام (ع) در پاسخ فرمودند: «لَوْ رُفِعَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآنُ»؛ یعنی اگر شب قدر از میان برداشته شود، قرآن نیز از میان خواهد رفت. (الکافی، ج۴، ص۱۵۸)
شب قدر، همان شب تعیین مقدرات است چنان‌که از نام آن برمی‌آید. خداوند در این باره می‌فرماید: «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» (سوره دخان، آیه ۴)، یعنی در آن شب، تمام امور حکیمانه مشخص و مقدر می‌شود. ( و سرّ القدر، باطن فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.) در روایات متعدد از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تصریح شده است که در این شب، مقدرات یک‌ساله انسان از جمله رزق و روزی، بیماری و سلامت، حیات و مرگ تعیین می‌شود. (الکافی، ج۴، ص۱۵۰)
نکته‌ای شایان توجه آن است که امسال، آغاز سال نو نه‌تنها در ظاهر، بلکه در باطن نیز با یکدیگر مقارن شده‌اند. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ هِيَ أَوَّلُ السَّنَةِ وَ هِيَ آخِرُهَا»؛ یعنی شب قدر، هم آغاز سال است و هم پایان آن. (الکافی، ج۴، ص۱۶۰)
مراد از آغاز سال، حقیقت ملکوتی و باطن سال جدید انسان است. در سال ۱۴۰۴، این دو بُعد، یعنی ظاهر و باطن، به شکلی بی‌نظیر با یکدیگر پیوند خورده‌اند و این هم‌زمانی، ظرفیتی ویژه برای درک عمیق‌تر تقدیرات الهی در شب قدر فراهم آورده است.
انسان باید در تمامی این سه شب، خود را به دعا، مناجات، ذکر و عبادت مشغول دارد، زیرا شب قدر، فرصتی برای تعیین سرنوشت یک‌ساله و تقرب به درگاه الهی است. بهترین دعا در این شب ها، توسل و ایجاد ارتباط قلبی با امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و دعا برای فرج ایشان است که به این واسطه انشاءالله از دعای خیر ایشان هم بهره مند خواهیم شد.

#عرفان_شیعه
20رمضان الکریم 1446.
عرفان و تصوف pinned «شب قدر و نزول هرساله قرآن کریم بر قلب امام زمان عج قرآن کریم مانند هرچیز دیگری در جهان، از ظاهر و باطنی برخوردار است. باطن قرآن، حقیقت ملکوتی کلام الهی است که خداوند متعال درباره آن می‌فرماید: «وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» (سوره…»
2025/04/08 02:27:59
Back to Top
HTML Embed Code: