Telegram Web Link
یکی از مستند هایی که در مورد مرگ (خودکشی)  Liam Payne
👱🏻‍♀️ موضوع "Gender Inequality" یا #نابرابری_جنسیتی و #حقوق_زنان از تاپیک های رایج در آیلتس هست.


🔺Gender Discrimination (تبعیض جنسیتی)

   • Sentence: Gender discrimination occurs when individuals are treated unfairly based on their gender.

   • ترجمه: تبعیض جنسیتی زمانی رخ می‌دهد که افراد به دلیل جنسیت‌شان به طور ناعادلانه‌ای رفتار می‌شوند.

🔺Empowerment (توانمندسازی)

   • Sentence: Empowerment of women is crucial for achieving gender equality in society.

   • ترجمه: توانمندسازی زنان برای دستیابی به برابری جنسیتی در جامعه ضروری است.

🔺Patriarchy (پدرسالاری)

   • Sentence: Patriarchy often leads to the marginalization of women in many cultures.

   • ترجمه: پدرسالاری معمولاً منجر به حاشیه‌نشینی زنان در بسیاری از فرهنگ‌ها می‌شود.

🔺Gender Roles (نقش‌های جنسیتی)

   • Sentence: Traditional gender roles can limit both men and women in their personal and professional lives.

   • ترجمه: نقش‌های سنتی جنسیتی می‌توانند هم مردان و هم زنان را در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌شان محدود کنند.

🔺Equal Pay (دستمزد برابر)

   • Sentence: The fight for equal pay has been a significant aspect of the gender equality movement.

   • ترجمه: مبارزه برای دستمزد برابر یکی از جنبه‌های مهم جنبش برابری جنسیتی بوده است.

🔺Stereotypes (کلیشه‌ها)

   • Sentence: Gender stereotypes can influence career choices and opportunities for individuals.

   • ترجمه: کلیشه‌های جنسیتی می‌توانند بر انتخاب‌های شغلی و فرصت‌ها برای افراد تأثیر بگذارند.

🔺Feminism (فمینیسم)

   • Sentence: Feminism advocates for the rights and equality of women in all areas of life.

   • ترجمه: فمینیسم برای حقوق و برابری زنان در تمام زمینه‌های زندگی حمایت می‌کند.

🔺Sexual Harassment (آزار جنسی)

   • Sentence: Sexual harassment in the workplace is a serious issue that affects many individuals.

   • ترجمه: آزار جنسی در محل کار یک مسئله جدی است که بسیاری از افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

🔺Representation (نمایندگی)

   • Sentence: Increased representation of women in leadership roles is essential for promoting gender equality.

   • ترجمه: افزایش نمایندگی زنان در نقش‌های رهبری برای ترویج برابری جنسیتی ضروری است.

🔺Intersectionality (تقاطع‌گرایی)

    • Sentence: Intersectionality recognizes that gender inequality intersects with other forms of discrimination, such as race and class.

    • ترجمه: تقاطع‌گرایی تشخیص می‌دهد که نابرابری جنسیتی با دیگر اشکال تبعیض، مانند نژاد و طبقه، تلاقی دارد.

#vocabulary
#words

@enclass
🌟 با افزایش جمعیت شهری، تقاضا برای مسکن ارزان قیمت به شدت افزایش یافته است.

With the increase in urban population, the demand for affordable housing has skyrocketed.

More examples: With [cause], [result].

▫️ With the increase in global temperatures, many regions are experiencing more frequent and severe weather events.

▫️ With the increase in online shopping, traditional retail stores are struggling to maintain their customer base.


#vocabulary #phrases #practical_point
📜Election Live Updates: Trump Wins Georgia and North Carolina as Republicans Take Senate
🖌به‌روزرسانی‌های زنده اخبار انتخابات: ترامپ در جورجیا و کارولینای شمالی پیروز شد و جمهوری‌خواهان به سنا رسیدند


#news #practical_sentence

Where Things Stand
اوضاع کنونی به چه صورت است

🔺 Former President Donald J. Trump has won Georgia, according to a New York Times projection, and carried North Carolina. The two swing states going to Mr. Trump significantly narrow Vice President Kamala Harris’s path to victory.
📌بر اساس پیش بینی نیویورک تا یمز، دونالد جی. ترامپ، رئیس جمهور سابق جورجیا را برد و کارولینای شمالی را از آن خود کرد. دو ایالت مهم و نوسانی که به سمت آقای ترامپ متمایل هستند، مسیر پیروز ی کامالا هریس، معاون رئیس جمهور را به طور قابل توجهی محدود می کنند .

🔺Republicans have secured control of the Senate with crucial wins: Bernie Moreno in Ohio, Jim Justice in West Virginia and Deb Fischer, who held on to her seat in Nebraska.
📌جمهور ی خواهان کنترل سنا را با پیروزیهای مهم تضمین کرده اند: برنی مورنو در اوهایو، جیم جاستیس در ویرجینیای غربی و دب فیشر که کرسی خود را در نبراسکا حفظ کرد .

🔺But for the first time in history, the Senate will have two Black women serving simultaneously: Lisa Blunt Rochester in Delaware and Angela Alsobrooks in Maryland, both Democrats.
📌اما برای اولین بار در تاریخ، سنا دو زن سیاهپوست را به طور همزمان خواهد داشت: لیزا بلانت راچستر در دلاور و آنجلا آلسوبروکز در مریلند، هر دو دموکرات


@enclass
Ohhhhh dear!🥲

📍Seventy-five percent of medical students are admitted through a quota system, which relies on special criteria rather than academic merit.

📍What about the overall quality of medical education and the future quality of healthcare?

📍It doesn’t matter as long as you have connections and can pull strings.
Be in a good mood 😊 - در حال خوب بودن، خوشحال بودن
She is in a good mood today.
او امروز حال خوبی دارد.

Be in a bad mood 😠 - در حال بد بودن، بداخلاق بودن
He was in a bad mood after the meeting.
او بعد از جلسه حالش بد بود.

Mood swing
🎢 - تغییر سریع حال، نوسان حالت
She often has mood swings, especially when she's stressed.
او اغلب نوسانات حال دارد، به خصوص وقتی که استرس دارد.

Lighten the mood 🌞 - بهبود حال و هوا، حال را بهتر کردن
His jokes really helped to lighten the mood.
جوک‌های او واقعاً به بهتر شدن حال و هوا کمک کردند.

In the mood for (something)
🍦 - حال انجام کاری را داشتن، میل به چیزی داشتن
I’m in the mood for some ice cream.
من حال خوردن بستنی دارم.

Set the mood 🕯 - ایجاد حال و هوا
The candles really set the mood for a romantic dinner.
شمع‌ها واقعاً حال و هوای شام رمانتیک را ایجاد کردند.

Mood booster 💪🎶 - چیزی که حال را خوب می‌کند، انگیزه‌بخش
Listening to music is a great mood booster for me.
گوش دادن به موسیقی برای من انگیزه‌بخش و حال‌خوب‌کن است.

Kill the mood
💔 - حال و هوا را خراب کردن
His comment really killed the mood.
نظر او واقعاً حال و هوا را خراب کرد.
پیشوند "-over" یعنی "خیلی زیاد" یا "بیش از حد".

چند تا مثال معروف:
Overload 🔋
معنی: بیش از حد پر کردن
I feel overloaded with work today.
امروز حس می‌کنم کارا خیلی زیاد شده.

Overthink
🤔
معنی: بیش از حد فکر کردن
She tends to overthink every decision.
همیشه هر تصمیمی رو خیلی زیاد روش فکر می‌کنه.

Overeat 🍔
معنی: زیاد غذا خوردن
During the holidays, many people overeat.
توی تعطیلات، خیلی‌ها زیادی غذا می‌خورند.

Overwork 🏢
معنی: کار کردن بیش از حد
He got sick because of overworking.
از بس کار کرد مریض شد.
Nuts are a healthy snack. 🥜
آجیل‌ها یک میان‌وعده سالم هستند.
آن‌ها سرشار از پروتئین و چربی‌های مفید برای بدن هستند.

Almonds are rich in vitamin E. 🌰
بادام‌ها سرشار از ویتامین E هستند.
این ویتامین به سلامت پوست و سیستم ایمنی بدن کمک می‌کند.

Walnuts are a great source of omega-3 fatty acids. 🌿
گردوها منبع عالی اسیدهای چرب امگا ۳ هستند.
مصرف گردو برای حفظ سلامت قلب مفید است.

Cashews have a creamy texture and taste. 🍂
بادام هندی بافتی خامه‌ای و طعمی ملایم دارد.
معمولاً در غذاها و دسرها از آن استفاده می‌شود.

Pistachios are perfect for a crunchy snack. 💚
پسته‌ها برای یک میان‌وعده ترد و خوشمزه عالی هستند.
آن‌ها همچنین منبع خوبی از پروتئین و فیبر هستند.

Peanuts are not actually nuts; they are legumes. 🌱
بادام‌زمینی در واقع آجیل نیست؛ بلکه از خانواده حبوبات است.
اما معمولاً در دسته آجیل‌ها قرار می‌گیرد و بسیار محبوب است.

Roasted nuts
have a richer flavor than raw ones. 🔥
آجیل‌های برشته‌شده طعم قوی‌تری نسبت به آجیل خام دارند.
اما باید توجه کرد که برخی مواد مغذی در فرآیند برشته شدن از بین می‌روند.
◽️چند واقعیت جالب درباره گربه‌های سیاه که می‌تونه براتون جالب باشه!

Black cats were symbols of good luck in ancient Egypt. 🇪🇬
گربه‌های سیاه در مصر باستان نماد شانس خوب بودند.

Egyptians respected black cats and believed they brought protection and prosperity to their households.
مصری‌ها به گربه‌های سیاه احترام می‌گذاشتند و باور داشتند که آن‌ها برای خانواده‌ها حفاظت و برکت می‌آورند.

In Japanese culture, black cats are seen as a sign of luck for single women! 🇯🇵
در فرهنگ ژاپنی، گربه‌های سیاه برای خانم‌های مجرد نشانه خوش‌شانسی هستند!

Many believe that black cats attract suitable partners and bring good fortune.
بسیاری باور دارند که گربه‌های سیاه می‌توانند افراد مناسب را جذب کنند و خوشبختی بیاورند.

Black cats are often the last to be adopted. 🐾
گربه‌های سیاه معمولا آخرین گربه‌هایی هستند که به سرپرستی گرفته می‌شوند.

Due to superstitions, black cats are often overlooked, making this day essential to promote awareness and encourage their adoption.
به دلیل خرافات، گربه‌های سیاه اغلب نادیده گرفته می‌شوند، به همین دلیل این روز برای آگاهی‌رسانی و تشویق به سرپرستی آن‌ها ضروری است.

Black cats have a unique gene that gives them their color. 🧬
گربه‌های سیاه ژنی خاص دارند که رنگ سیاه آن‌ها را به وجود آورده است.

This gene provides their dark fur, which might even protect them from certain diseases.
این ژن، رنگ تیره پوست آن‌ها را به وجود می‌آورد و ممکن است حتی آن‌ها را از برخی بیماری‌ها محافظت کند.
معمولا ما می‌گیم که introvert (درون‌گرا) یا extrovert (برون‌گرا) هستیم.

حالا یه تایپ آدم هم داریم که وقت گذروندن با گربه‌ها رو به وقت گذروندن به آدم‌ها ترجیح می‌ده.

I'm a felinetrovert. 🐈‍⬛
acidic [ˈæs.ɪ.dɪk] - اسیدی
مثال: The lemon has an acidic taste that adds brightness to dishes.
(لیمو طعمی اسیدی دارد که به غذاها روشنی می‌بخشد.)

🔸 astringent [əˈstrɪn.dʒənt] - گس
مثال: The wine was too astringent for my taste.
(این شراب برای سلیقه من خیلی گس بود.)

🔸 bitter [ˈbɪt.ər] - تلخ
مثال: Dark chocolate is often bitter compared to milk chocolate.
(شکلات تلخ معمولاً نسبت به شکلات شیری تلخ است.)

🔸 bitter-sweet [ˌbɪt.ərˈswiːt] - تلخ و شیرین
مثال: The movie had a bitter-sweet ending that left me in tears.
(فیلم پایان تلخ و شیرینی داشت که مرا به گریه انداخت.)

🔸 brackish [ˈbræk.ɪʃ] - شورمزه، بدمزه
مثال: The water in the estuary was brackish, making it unsuitable for drinking.
(آب در مصب شورمزه بود و برای نوشیدن مناسب نبود.)

🔸 chocolatey [ˈtʃɑː.kəl.ə.ti] - شکلاتی
مثال: The cake had a rich, chocolatey flavor that everyone loved.
(این کیک طعم شکلاتی غنی‌ای داشت که همه دوست داشتند.)

🔸 fiery [ˈfaɪ.ər.i] - آتشی، تند
مثال: The dish was too fiery for my palate.
(این غذا برای ذائقه من خیلی تند بود.)

🔸 flavored [ˈfleɪ.vərd] - طعم دار شده
مثال: I prefer flavored teas over plain ones.
(من چای‌های طعم دار شده را به چای‌های ساده ترجیح می‌دهم.)

🔸 hot [hɑːt] - داغ، تند، فلفل دار
مثال: This sauce is extremely hot, so be careful!
(این سس بسیار تند است، پس مواظب باش!)

🔸 mild [maɪld] - مزه ملایم
مثال: I like my curry to be mild, not too spicy.
(من دوست دارم کاری من ملایم باشد، نه خیلی تند.)

🔸 ripe [raɪp] - رسیده، جاافتاده
مثال: The mangoes are perfectly ripe and ready to eat.
(مغازه‌ها کاملاً رسیده و آماده خوردن هستند.)

🔸 robust [roʊˈbʌst] - زیاد طعم دار شده
مثال: The coffee has a robust flavor that wakes you up.
(قهوه طعمی زیاد طعم دار شده دارد که شما را بیدار می‌کند.)

🔸 savory [ˈseɪ.vər.i] - خوش طعم، مطبوع با نمک
مثال: The dish was both sweet and savory, making it delightful.
(این غذا هم شیرین و هم خوش طعم بود که آن را دلپذیر کرد.)

🔸 seasoned [ˈsiː.zənd] - ادویه دار شده
مثال: The steak was perfectly seasoned with herbs and spices.
(استیک به خوبی با گیاهان و ادویه‌ها ادویه دار شده بود.)

🔸 sharp [ʃɑːrp] - تند
مثال: This cheese has a very sharp taste that I enjoy.
(این پنیر طعم بسیار تندی دارد که من از آن لذت می‌برم.)

🔸 sour [saʊər] - ترش
مثال: The yogurt has a pleasantly sour flavor.
(ماست طعم خوشایند ترشی دارد.)

🔸 spicy [ˈspaɪ.si] - ادویه دار، تند
مثال: I love spicy food that makes my mouth tingle.
(من غذای ادویه دار و تند را دوست دارم که دهانم را می‌سوزاند.)

🔸 sweet-and-sour [ˌswiːt ənd ˈsaʊər] - ترش و شیرین
مثال: The dish was a classic sweet-and-sour combination.
(این غذا یک ترکیب کلاسیک ترش و شیرین بود.)

🔸 sweetish [ˈswiː.tɪʃ] - کمی شیرین
مثال: The fruit had a slightly sweetish taste that was refreshing.
(این میوه طعمی کمی شیرین داشت که تازه‌کننده بود.)

🔸 syrupy [ˈsɪr.ə.pi] - شربتی و چسبنده
مثال: The dessert was too syrupy, making it overly sweet.
(دسر خیلی شربتی و چسبنده بود و آن را بیش از حد شیرین کرد.)

🔸 tart [tɑːrt] - ترش مزه
مثال: The green apples are quite tart, perfect for pies.
(سیب‌های سبز خیلی ترش مزه هستند و برای پای‌ها عالی‌اند.)

🔸 unsalted [ʌnˈsɔːl.tɪd] - بی نمک
مثال: I prefer using unsalted butter in my recipes.
(من ترجیح می‌دهم در دستورهای خود از کره بی نمک استفاده کنم.)

🔸 watery [ˈwɔː.tər.i] - آبکی، بی مزه
مثال: The soup was too thin and tasted quite watery.
(سوپ خیلی رقیق بود و طعم بسیار آبکی‌ای داشت.)
✳️Marathon in North Korea✳️

🖌 در متن خبری زیر، لغاتی که کنار هم بولد شدند، به ترتیب در سطح A1، سطح B1 و سطح C1 هستند.


North Korea held a marathon. It celebrated/commemorated/memorialized the birthday of its establisher/founder/progenitor.
North Korea opened the marathon to athletes from other countries for the first time.

A truck, which was playing nationalistic/patriotic/jingoistic music, followed the runners and thousands of people cheered. There were about 400 foreigners in the marathon. The number included amateurs from 15 different countries. The marathon was held so that both professionals/experts/virtuosos and amateurs/novices/dilettantes had a great time. They could form new friendships.
The men's category was won by a North Korean. All the women who won a medal were North Korean.

————————————————————
————————————————————
celebrate/commemorate/memorialize == جشن گرفتن

establisher/founder/progenitor == بنیانگذار

nationalistic/patriotic/jingoistic == میهن پرستانه


professionals/experts/virtuosos == حرفه ای

amateurs/novices/dilettantes == آماتور
1️⃣ Through thick and thin
در خوشی و ناخوشی، در سختی و آسانی، تحت هر شرایطی

مثال:
✍️ Real friends stick with you through thick and thin.
دوستان واقعی در خوشی و ناخوشی کنارت می‌مونند.

2️⃣ To have each other's back
پشتیبان و حامی هم بودن

مثال:
✍️ No matter what happens, I’ll always have your back.
مهم نیست چه اتفاقی بیفته، من همیشه پشتت هستم.

3️⃣ Like two peas in a pod
خیلی شبیه به هم بودن یا خیلی با هم صمیمی بودن (مثل سیبی که از وسط نصف شده)

مثال:
✍️ Sara and her sister are like two peas in a pod; they do everything together.
سارا و خواهرش مثل سیبی که از وسط نصف شده‌ند؛ همه کارهایشون رو با هم انجام می‌دند.

4️⃣ Thick as thieves
خیلی صمیمی و نزدیک بودن، مثل یک تیم هماهنگ

مثال:
✍️ Those two are thick as thieves; they always know each other's secrets.
اون دوتا خیلی صمیمی‌اند؛ همیشه از رازهای هم باخبرند.

5️⃣ BFF (Best Friends Forever)
بهترین دوستان برای همیشه

مثال:
✍️ We promised to be BFFs no matter where life takes us.
ما قول دادیم که بهترین دوستان برای همیشه باشیم، مهم نیست زندگی ما را کجا ببرد.

6️⃣ A shoulder to cry on
کسی که می‌توان به او اعتماد کرد و در زمان‌های سخت به او تکیه کرد

مثال:
✍️ When I’m feeling down, I know I can count on her to be a shoulder to cry on.
وقتی احساس ناراحتی می‌کنم، می‌دانم می‌توانم روی او حساب کنم تا به عنوان یک شانه برای گریه کردن در کنارم باشد.

7️⃣ To hit it off
بلافاصله با کسی رابطه خوبی برقرار کردن

مثال:
✍️They met at the party and really hit it off.
آنها در مهمانی ملاقات کردند و خیلی زود رابطه خوبی برقرار کردند.

8️⃣ To be in someone's corner
حامی و پشتیبان کسی بودن

مثال:
✍️ I’ll always be in your corner, no matter what challenges you face.
من همیشه حامی تو هستم، مهم نیست چه چالش‌هایی را پیش رو داری.
The term "one-upping" refers to the act of trying to outdo or surpass someone else in conversation or competition.

💥One-upping:
تلاش برای بهتر یا برجسته‌تر کردن چیزی نسبت به آنچه که شخص دیگری گفته است، معمولاً به صورت رقابتی یا خودستایانه.

Example Sentences in English and Persian:

1. In Conversation:

English: "Every time I share a story about my travels, Sarah always ends up one-upping me with her tales of backpacking through Europe."

Persian: "هر بار که من داستانی درباره سفرهایم می‌گویم، سارا همیشه با داستان‌هایش از کوله‌گردی در اروپا، مرا یک‌پله بالاتر می‌برد."

2. In a Competitive Context:

English: "During the meeting, instead of collaborating, the team spent most of the time one-upping each other about their previous projects."

Persian: "در جلسه، به جای همکاری، تیم بیشتر وقت را صرف یک‌پله بالاتر رفتن از یکدیگر درباره پروژه‌های قبلی‌شان کرد."

3. In Social Situations:

English: "It’s exhausting to be around friends who are always one-upping each other; sometimes I just want to share my experiences without feeling pressured to compete."

Persian: "خسته‌کننده است که در کنار دوستانی باشم که همیشه در حال یک‌پله بالاتر رفتن از یکدیگر هستند؛ گاهی فقط می‌خواهم تجربیاتم را بدون احساس فشار برای رقابت به اشتراک بگذارم."

4. In Sports:

English: "After John scored the winning goal, Mike couldn't help but one-up him by bragging about his hat trick from last week’s game."

Persian:
"بعد از اینکه جان گل برنده را زد، مایک نتوانست جلوی خودش را بگیرد و با افتخار از هت‌تریکش در بازی هفته گذشته یک‌پله بالاتر رفت."

5. In Family Gatherings:

English: "At family dinners, my cousins have a habit of one-upping each other with their kids' accomplishments, which can get a bit overwhelming."

Persian:
"در مهمانی‌های خانوادگی، پسرعموهایم عادت دارند با دستاوردهای فرزندانشان یک‌پله بالاتر بروند که می‌تواند کمی خسته‌کننده باشد."
بریم با هم یک سری Phrasal Verbs با کلمه Take یاد بگیریم.

Take after someone: شبیه یا مانند یکی از اعضای خانواده بودن
My son takes after his grandfather; he loves painting. 🎨
پسرم به پدربزرگش رفته، او عاشق نقاشی است.

Take back (a comment): عذرخواهی کردن یا پس گرفتن حرفی که گفته شده
I didn't mean to offend you; I take back what I said. 😞
من قصد توهین نداشتم؛ حرفم را پس می‌گیرم.

Take you back: یادآوری کردن زمانی در گذشته
Hearing that song takes me back to my teenage years. 🎶
شنیدن آن آهنگ من را به دوران نوجوانی‌ام می‌برد.

Take down (a statement)
: نوشتن چیزی که کسی می‌گوید
The police officer took down my statement carefully. 🚓
پلیس اظهارات من را با دقت نوشت.

Take off (days from work): مرخصی گرفتن از کار
I'm taking off next week for a family vacation. 🏖
هفته آینده برای تعطیلات خانوادگی مرخصی می‌گیرم.

Take off (an airplane): بلند شدن هواپیما از زمین و شروع به پرواز کردن
The plane took off smoothly and headed to Paris. ✈️
هواپیما به آرامی پرواز کرد و به سمت پاریس رفت


#phrasalverbs
#collocations

@enclass
عبارت "cost of living" به هزینه‌های روزمره‌ای اشاره دارد که برای تأمین نیازهای اولیه زندگی مانند مسکن ، غذا ، حمل و نقل و دیگر هزینه‌ها لازم است. همچنین، "make a living" به معنای کسب درآمد کافی برای گذران زندگی است.

📖 مثال‌ها:

1️⃣ The cost of living in New York City is extremely high.
💡 هزینه‌های زندگی در شهر نیویورک بسیار بالا است.

2️⃣ Many freelancers struggle to make a living.
💡 بسیاری از فریلنسرها برای تأمین معیشت خود با مشکل مواجه هستند.

3️⃣ He enjoys painting, but he doesn’t think he can make a living from it.
💡 او از نقاشی 🎨 لذت می‌برد، اما فکر نمی‌کند بتواند از آن درآمدی کسب کند.

4️⃣ In some countries, the cost of living is lower than in others.
💡 در برخی کشورها، هزینه‌های زندگی کمتر از کشورهای دیگر است.

5️⃣ It's important to find a job that allows you to make a decent living.
💡 مهم است که شغلی پیدا کنید که به شما اجازه دهد معیشت مناسبی داشته باشید.

جملات اشتباه و اصلاح شده:

1️⃣ جمله اشتباه:
The cost of life is very high in London.

شکل صحیح:
The cost of living is very high in London.
💡 هزینه‌های زندگی در لندن بسیار زیاد است.

2️⃣ جمله اشتباه:
During a recession, some people find it difficult to make a life.

شکل صحیح:
During a recession, some people find it difficult to make a living.
💡 در دوران رکود اقتصادی، برخی افراد پیدا کردن معیشت دشوار می‌دانند.


#writing #words #vocabulaey

@enclass
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
take the blame
اشتباه و قصور رو پذیرفتن و گردن گرفتن
2025/07/05 19:49:32
Back to Top
HTML Embed Code: