#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت41
ارسلان:خب نمیخوای لباس بپوشی
دیانا:نه الان صبحه کجا بریم اخه تو این گرما
ارسلان:مگه امروزتو ندادی به من؟
دیانا:اوم دادم
ارسلان:پس بپوش
دیانا:برو بیرون
ارسلان:رومو اون طرف میکنم
دیانا:چقدر پرویی برو بیرون😐
ارسلان:نگات نمیکنم روم اون طرفه خ😐
دیانا:میگم برو بیرون نفهم
ارسلان:باشه نزن حالا
دیانا:ارسلان رفت بیرون لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون پیش ارسلان
ارسلان:بریم
دیانا:هوم
ارسلان:شب بر میگردی یا نه
دیانا:نمیام
رفتیم کلیدو تحویل دادیم و راه افتادیم
ارسلان:هنو تو فکری
دیانا:نمیتونم فراموشش کنم
ارسلان:چیزی مهمی نبود
دیانا:برا تو اره
ارسلان:یعنی چی
دیانا:یعنی همین دیگ من کمکت کردم بعد اون اینکارو کرد
ارسلان:معذرت خواهی ک کردم
دیانا:واییییی باشه
ارسلان:پاشو لباستو بپوش بریم
دیانا:برو بیرون
ارسلان:میرم کلیدمو تحویل بدم خودت بیا پایین
دیانا:ده مین دیگ میام پیشت
بعد رفتن ارسلان پوفی کشیدم و رفتم لباسمو پوشیدم یکمم ارایش کردم
کلیدو تحویل دادم و رفتم سمت ارسلان
ارسلان:خب کجا بریم
دیانا:نمیدونم
ارسلان:بالاتر ی کافه اس بریم اونجا
دیانا:بریم
رفتیم تو و رو صندلی نشستیم گارسون اومد سفارشا رو گرفت و رفت
ارسلان:چ خبر
دیانا:دسه تبر
ارسلان:مسخره
دیانا:هه هه
ارسلان:سفارشامونو اوردن و شروع کردیم به خورون
دیانا
دیانا:هوم
ارسلان:بعد اینجا کجا بریم
دیانا:خونه عاقا شجاع
ارسلان:نمکدون😐
دیانا:هر جا بری میام
ارسلان:پس بزارم سوپرایز باشه
دیانا:حرفی ندارم
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#پارت41
ارسلان:خب نمیخوای لباس بپوشی
دیانا:نه الان صبحه کجا بریم اخه تو این گرما
ارسلان:مگه امروزتو ندادی به من؟
دیانا:اوم دادم
ارسلان:پس بپوش
دیانا:برو بیرون
ارسلان:رومو اون طرف میکنم
دیانا:چقدر پرویی برو بیرون😐
ارسلان:نگات نمیکنم روم اون طرفه خ😐
دیانا:میگم برو بیرون نفهم
ارسلان:باشه نزن حالا
دیانا:ارسلان رفت بیرون لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون پیش ارسلان
ارسلان:بریم
دیانا:هوم
ارسلان:شب بر میگردی یا نه
دیانا:نمیام
رفتیم کلیدو تحویل دادیم و راه افتادیم
ارسلان:هنو تو فکری
دیانا:نمیتونم فراموشش کنم
ارسلان:چیزی مهمی نبود
دیانا:برا تو اره
ارسلان:یعنی چی
دیانا:یعنی همین دیگ من کمکت کردم بعد اون اینکارو کرد
ارسلان:معذرت خواهی ک کردم
دیانا:واییییی باشه
ارسلان:پاشو لباستو بپوش بریم
دیانا:برو بیرون
ارسلان:میرم کلیدمو تحویل بدم خودت بیا پایین
دیانا:ده مین دیگ میام پیشت
بعد رفتن ارسلان پوفی کشیدم و رفتم لباسمو پوشیدم یکمم ارایش کردم
کلیدو تحویل دادم و رفتم سمت ارسلان
ارسلان:خب کجا بریم
دیانا:نمیدونم
ارسلان:بالاتر ی کافه اس بریم اونجا
دیانا:بریم
رفتیم تو و رو صندلی نشستیم گارسون اومد سفارشا رو گرفت و رفت
ارسلان:چ خبر
دیانا:دسه تبر
ارسلان:مسخره
دیانا:هه هه
ارسلان:سفارشامونو اوردن و شروع کردیم به خورون
دیانا
دیانا:هوم
ارسلان:بعد اینجا کجا بریم
دیانا:خونه عاقا شجاع
ارسلان:نمکدون😐
دیانا:هر جا بری میام
ارسلان:پس بزارم سوپرایز باشه
دیانا:حرفی ندارم
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
Watch "سوالات جنجالی از پانیذ و امیر با مجازات😈🤮Controversial questions from Paniz and Amir" on YouTube
https://youtu.be/WUIgIu6Ss30
https://youtu.be/WUIgIu6Ss30
Forwarded from 𝑇𝐾⁴²⁰ (ᑎᗴᏀᗩᖇ)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت42
ارسلان:رفتیم جلوتر یه شهربازی بود رفتیم تو
دیانا:ارسلااااان
ارسلان:کر شدم چیشده
دیانا:اون جغده رو نگا
ارسلان:بیا ببینم چن تومنه
سلام اقا این جغید بدین
-فروشی نیست بازی کن برنده شی میدم بهت
ارسلان:خیلی خب بفرمایید
دو بار بلیت گرفتم ولی برنده نشدم
دیانا:اشکال نداره🙂
2h•••••••
ارسلان:بعد کلی بازی کردن از شهربازی زدیم بیرون و نشستیم رو صندلی
دیانا:ممنون خیلی خوش گزش
ارسلان:کاری نکردم بشین اینجا برم اب بگیرم بیام
دیانا:باش
گوشیمو برداشتم و رفتم تو اینستا تا ارسلان بیاد
ارسلان:از پشت صندلی رفتم و دستمو گرفتم جلوشو
دیانا:سرمو اوردم بالا که دیدم ارسلان برام جغده رو خریده
ارسلان:اون موقعه نشد ولی الان تونستم
دیانا:جغدمممممم ارسلاااانننن مرسییی🥺
ارسلان:خاهش میکنم
دیانا:خیلی دوسش دارممممم
ارسلان:اونم دوست داره🙂😂
دیانا:دوباره مسخره بازیو شروع کردی
ارسلان:نن ببخشید😂
بریم پیش بچه ها همه منتظرمونن
دیانا:اره بریم
20min•••••••
دیانا:یکم بشین پام درد گرفت
ارسلان:یکم دیگ مونده پاشو
دیانا:نمیتونم خسته شدم
ارسلان:بیا اب بخور
دیانا:مرسی
وای ارسلان ی پنج دقیقه بشین
ارسلان:خب باشه بشین
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#پارت42
ارسلان:رفتیم جلوتر یه شهربازی بود رفتیم تو
دیانا:ارسلااااان
ارسلان:کر شدم چیشده
دیانا:اون جغده رو نگا
ارسلان:بیا ببینم چن تومنه
سلام اقا این جغید بدین
-فروشی نیست بازی کن برنده شی میدم بهت
ارسلان:خیلی خب بفرمایید
دو بار بلیت گرفتم ولی برنده نشدم
دیانا:اشکال نداره🙂
2h•••••••
ارسلان:بعد کلی بازی کردن از شهربازی زدیم بیرون و نشستیم رو صندلی
دیانا:ممنون خیلی خوش گزش
ارسلان:کاری نکردم بشین اینجا برم اب بگیرم بیام
دیانا:باش
گوشیمو برداشتم و رفتم تو اینستا تا ارسلان بیاد
ارسلان:از پشت صندلی رفتم و دستمو گرفتم جلوشو
دیانا:سرمو اوردم بالا که دیدم ارسلان برام جغده رو خریده
ارسلان:اون موقعه نشد ولی الان تونستم
دیانا:جغدمممممم ارسلاااانننن مرسییی🥺
ارسلان:خاهش میکنم
دیانا:خیلی دوسش دارممممم
ارسلان:اونم دوست داره🙂😂
دیانا:دوباره مسخره بازیو شروع کردی
ارسلان:نن ببخشید😂
بریم پیش بچه ها همه منتظرمونن
دیانا:اره بریم
20min•••••••
دیانا:یکم بشین پام درد گرفت
ارسلان:یکم دیگ مونده پاشو
دیانا:نمیتونم خسته شدم
ارسلان:بیا اب بخور
دیانا:مرسی
وای ارسلان ی پنج دقیقه بشین
ارسلان:خب باشه بشین
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 𝗠𝖺𝗺𝖺𝗱R𝗲z𝗮 𝗥𝗭༉ (ᴍᴀᴍᴀᴅʀᴇᴢᴀ_ʀᴢ⚡)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#edit
#ساختچنل
دیگه هیچی برام مهم نیست😄🖤
پست اینستامون:)
یکم کیفیتو اوردم پایین که راحت دن کنین🙂🤍
#𝙀𝙏𝙀𝙃𝘼𝘿_𝙧𝙯
➺ T.me/mamadrezza_rzz
#ساختچنل
دیگه هیچی برام مهم نیست😄🖤
پست اینستامون:)
یکم کیفیتو اوردم پایین که راحت دن کنین🙂🤍
#𝙀𝙏𝙀𝙃𝘼𝘿_𝙧𝙯
➺ T.me/mamadrezza_rzz
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت43
ارسلان:خب باشه بشین
دیانا:مرسی امروز خسلس بهم خوش گذشت
ارسلان:کاری نکردم بازم بخوای با هم میریم
دیانا:ارسلان
ارسلان:بله
دیانا:اگه یکیو دوس داشته باشی و اون یکی دیگ رو دوس داشته باشه بهش میگی یا ن
ارسلان:پنهون نمیکنم میگم
دیانا:اها
ارسلان:چطور!
دیانا:از یکی خوشم اومده ولی نمیتونم بگم
ارسلان:کمکت کنم؟
دیانا:ن بابا خودم حلش میکنم
پاشو پاشو بریم
15min••••••••••
دیانا:بدو بدو رفتم سمت بچه ها و سلام کردم
پانیذ:لبت میخنده
نیکا:اره نگاش کن خیلی خوشحاله
دیانا:براتون تعریف میکنم
اتوسا از اون دور دیاما رو دیدم و بدو بدو رفتم از پشت بغلش کردم
کجا بودی دو روز ندیدمت
دیانا:میگمممم
•••••••••••
ممد:به به ارسلان عاقا دیانا خانمدچ عجب یادتون اومد ی اکیپم دارین
ارسلان:یادمون بود داداش
دیانا:ممد تو دوباره سلیته بازیاتو شروع کردی
عارزد:اگه ممد سلیتس پانیذ چیه؟
پانیذ:ممرضا ببنددددد
دیانا:همین ک پانی گفت
ممد:باشه دارم براتون
ارسلان:حالا دعوا نکین چ خبر
لئو:خبرا پیش توعه دلبندم
ارسلان:خدااا منو نجات بدین
متین:شنیدم با یکی قهر بودی
ارسلان:خفه شین دیگ اه بعد براتون میگم
ممد:میخام براتون بنوازم
دیانا:نننن من هنوز پرده گوشمو نیاز دارم
پانیذ میخونه
پانیذ:نه بابا صدا ممد بهتره
محراب:همه با هم بخونیم
ارسلان:چی بخونیم
نیکا:اروم میکنی حال بد منو
متین:اره اره همین خوبه
دیانا:هممون شروع کردیم به خوندن
ارسلان:همینجوری ک داشتم میخوندم محو دیانا بودم خیلی رفته بود تو حس
دیانا:نگاه یکیو رو خودم حس میکردم ولی ب روم نیوردم و اهنگو خوندم
بعد تموم شدن موزیک ممد اتیش و خاموش کرد بریم بخوایم فردا ساعت 12میرفتیم
استاد:روشنفکر ممنونم عزیزم
خیلی خب بچه های عزیز شبتون بخیر
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#پارت43
ارسلان:خب باشه بشین
دیانا:مرسی امروز خسلس بهم خوش گذشت
ارسلان:کاری نکردم بازم بخوای با هم میریم
دیانا:ارسلان
ارسلان:بله
دیانا:اگه یکیو دوس داشته باشی و اون یکی دیگ رو دوس داشته باشه بهش میگی یا ن
ارسلان:پنهون نمیکنم میگم
دیانا:اها
ارسلان:چطور!
دیانا:از یکی خوشم اومده ولی نمیتونم بگم
ارسلان:کمکت کنم؟
دیانا:ن بابا خودم حلش میکنم
پاشو پاشو بریم
15min••••••••••
دیانا:بدو بدو رفتم سمت بچه ها و سلام کردم
پانیذ:لبت میخنده
نیکا:اره نگاش کن خیلی خوشحاله
دیانا:براتون تعریف میکنم
اتوسا از اون دور دیاما رو دیدم و بدو بدو رفتم از پشت بغلش کردم
کجا بودی دو روز ندیدمت
دیانا:میگمممم
•••••••••••
ممد:به به ارسلان عاقا دیانا خانمدچ عجب یادتون اومد ی اکیپم دارین
ارسلان:یادمون بود داداش
دیانا:ممد تو دوباره سلیته بازیاتو شروع کردی
عارزد:اگه ممد سلیتس پانیذ چیه؟
پانیذ:ممرضا ببنددددد
دیانا:همین ک پانی گفت
ممد:باشه دارم براتون
ارسلان:حالا دعوا نکین چ خبر
لئو:خبرا پیش توعه دلبندم
ارسلان:خدااا منو نجات بدین
متین:شنیدم با یکی قهر بودی
ارسلان:خفه شین دیگ اه بعد براتون میگم
ممد:میخام براتون بنوازم
دیانا:نننن من هنوز پرده گوشمو نیاز دارم
پانیذ میخونه
پانیذ:نه بابا صدا ممد بهتره
محراب:همه با هم بخونیم
ارسلان:چی بخونیم
نیکا:اروم میکنی حال بد منو
متین:اره اره همین خوبه
دیانا:هممون شروع کردیم به خوندن
ارسلان:همینجوری ک داشتم میخوندم محو دیانا بودم خیلی رفته بود تو حس
دیانا:نگاه یکیو رو خودم حس میکردم ولی ب روم نیوردم و اهنگو خوندم
بعد تموم شدن موزیک ممد اتیش و خاموش کرد بریم بخوایم فردا ساعت 12میرفتیم
استاد:روشنفکر ممنونم عزیزم
خیلی خب بچه های عزیز شبتون بخیر
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت44
دیانا:از جام بلند شدم برم که ارسلان صدام زد برگشتم سمتش که اومد پیشم
ارسلان:یکم حرف بزنیم
دیانا:اوم باش
ارسلان:بیا
دیانا:بعد 10 مین رفتیم نشستیم
ارسلان:پکری
دیانا:نه تو فکر بودم فقط
ارسلان:تو فکر چی
دیانا:به تو چهههه
حالا کارتو بگو
ارسلان:چیزه
دیانا:چیهههه
ارسلان:ستایش و ارمان جلوتر نشستن میای بریم اونجا
دیانا:اره چرا نیام
ارسلان:هوووووراااااا
دیانا:تا رسیدم اونجا دست ارسلانو گرفتم
ارسلان:دیانا
دیانا:هیس
ارسلان:با ستایش و ارمان سلام و احوال پرسی کردیم و نشستیم
ستایش:چخبر ارسلان
ارسلان:سلامتی شما چخبر
ستایش:هیچی
دیانا:ارسلانم تشنمه
ارسلان:میرم برات اب بخرم همینجا باش
ارمان:منم میام یکم چیز بخریم
دیانا:بعد رفتن پسرا به ستایش نگاه کردم
فک نکن نمیدونم با ارسلان چیکار کردی
ستایش:منو ارسلان همو میخوایم تلاش نکن بهش برسی
دیانا:حالا ک ارسلان نمیخوادت تو داری وقتتو الکی حدر میدی بخوایم بهش برسی من نمیزارم خب
ستایش:اخرشه ک قشنگه
ارسلان:بفرمایید
دیانا:مسی
ارسلان:فدات🙂
دیا دیگ پاشو بریم صب باید راه بیوفتیم خوابت میبره
دیانا:بریم عزیزم
•••••••••••••••
صبح با صدای جیغ جیعای ژاتیس بیدار شدم
ژاتیس:امیرررررر
دیانا:زهرما
ژاتیس:پاشو دیگ دیانا توم اه
دیانا:چته سر صبح جیع جیعاتو شروع کردی
پانیذ:دیانا بود نیم ساعت دیگ راه میوفتیما
دیانا:چشم چشم بیدار شدم
متین:دیانا دیر شدا
دیانا:چرا همه همه افتادین تو جون مننننن
لئو:سلیته بیدار شد
دیانا:لئو اگه دستم بهت برسه تیکه بزرگت گوشته
عارزد:پانیذ سلیته بازیاتو به دیانا هپ دادی😔😂
پانیذ:ممرضا و لئو اینجا ن ولی یه جا دیه ب فناتون میده حواستون ب خودتون باشه
دیانا:حرص نخور اینا بیشورن
ممد:کل کل کردنتون تموم شده بیاین سوار شین
ارسلان:هر کی با من میاد سریع جم کنه بریم
استاد:صبحتون بخیر
از اونجایی که بیشترا با ماشین خودشون اومد میتونن برن خونه دیگه نیازی نیست بریم دانشگاه
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#پارت44
دیانا:از جام بلند شدم برم که ارسلان صدام زد برگشتم سمتش که اومد پیشم
ارسلان:یکم حرف بزنیم
دیانا:اوم باش
ارسلان:بیا
دیانا:بعد 10 مین رفتیم نشستیم
ارسلان:پکری
دیانا:نه تو فکر بودم فقط
ارسلان:تو فکر چی
دیانا:به تو چهههه
حالا کارتو بگو
ارسلان:چیزه
دیانا:چیهههه
ارسلان:ستایش و ارمان جلوتر نشستن میای بریم اونجا
دیانا:اره چرا نیام
ارسلان:هوووووراااااا
دیانا:تا رسیدم اونجا دست ارسلانو گرفتم
ارسلان:دیانا
دیانا:هیس
ارسلان:با ستایش و ارمان سلام و احوال پرسی کردیم و نشستیم
ستایش:چخبر ارسلان
ارسلان:سلامتی شما چخبر
ستایش:هیچی
دیانا:ارسلانم تشنمه
ارسلان:میرم برات اب بخرم همینجا باش
ارمان:منم میام یکم چیز بخریم
دیانا:بعد رفتن پسرا به ستایش نگاه کردم
فک نکن نمیدونم با ارسلان چیکار کردی
ستایش:منو ارسلان همو میخوایم تلاش نکن بهش برسی
دیانا:حالا ک ارسلان نمیخوادت تو داری وقتتو الکی حدر میدی بخوایم بهش برسی من نمیزارم خب
ستایش:اخرشه ک قشنگه
ارسلان:بفرمایید
دیانا:مسی
ارسلان:فدات🙂
دیا دیگ پاشو بریم صب باید راه بیوفتیم خوابت میبره
دیانا:بریم عزیزم
•••••••••••••••
صبح با صدای جیغ جیعای ژاتیس بیدار شدم
ژاتیس:امیرررررر
دیانا:زهرما
ژاتیس:پاشو دیگ دیانا توم اه
دیانا:چته سر صبح جیع جیعاتو شروع کردی
پانیذ:دیانا بود نیم ساعت دیگ راه میوفتیما
دیانا:چشم چشم بیدار شدم
متین:دیانا دیر شدا
دیانا:چرا همه همه افتادین تو جون مننننن
لئو:سلیته بیدار شد
دیانا:لئو اگه دستم بهت برسه تیکه بزرگت گوشته
عارزد:پانیذ سلیته بازیاتو به دیانا هپ دادی😔😂
پانیذ:ممرضا و لئو اینجا ن ولی یه جا دیه ب فناتون میده حواستون ب خودتون باشه
دیانا:حرص نخور اینا بیشورن
ممد:کل کل کردنتون تموم شده بیاین سوار شین
ارسلان:هر کی با من میاد سریع جم کنه بریم
استاد:صبحتون بخیر
از اونجایی که بیشترا با ماشین خودشون اومد میتونن برن خونه دیگه نیازی نیست بریم دانشگاه
ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘