Telegram Web Link
#𝑺𝒕𝑶𝒓𝒚🍻🍓
#ـاستـوری‌جـدیدامیروز
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت‌10
ارسلان:رفتم پیش دیانا بهش بگم با هم برقصیم، دیانا
دیانا:بله
ستایش:ارسلان بیا با هم برقصیم
ارسلان:بعد باهات کار دارم دیانا
دیانا:همه داشتن میرقصیدن منم سرم تو گوشی بود همه جا تاریک بود چشم چشم رو نمیدید
محراب:دیانا یکم سرتو از گوشی بیار بیرون
دیانا باشه🙂
محراب باید ی چیزی بهت بگم
محراب:چی؟!
دیانا:ام م...من دوست دارم
محراب:دیانا من میرم و میام
نمیدونستم به دیانا چی بگم و ازش دور شدم تا بتونم کلمه ها رو پیش هم بزارم
دیانا:فک کنم زیاد خوشش نیومد://
نیکا:گفتی بهش؟
دیانا:اره
نیکا:چی گفت🥺
دیانا:هیچی
نشسته بودم که یکی اومد دستمو گرفت و بردم وست برقصیم چیزی از صورتش پیدت نبود قطعا محرابه منم همراهیش کردم و با هم رقصیدیم
ارسلان:دست دیانا رو گرفتم و باهاش رقصیدم
دیانا:بغلش کردم و گفتم خیلی دوست دارم
ارسلان:دیانا گفت دوسم داره!!!:|
دیانا:بازم سکوت کرد و چیزی نگفت
ارسلان:نمیدونستم باید چی بگم چون من ستایشو دوس داشتم
دیانا:هیچ حرفی نمیزد و هیچ کاری هم نمیکرد شاید اوکی شده دیگ
سرمو بردم جلوش و•••••

ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت‌11
دیانا:سرمو برم جلو بوسیدمش:)
ارسلان:گرمای لب دیانا رو روی لبم حس کردم
دیانا:اونم همراهیم کرد:]]]]
محراب:دیانا رو با ارسلان دیدم و رفتم پیششون و زدم تو سینه ارسلان
هوی مرتیکه داری چیکار میکنی
دیانا:هی تو با محراب چیکار داری
محراب:دیانا من محرابم تو با ارسلان چیکار میکنی
ارسلان:چیزی نمیگفتم
دیانا:ولی تو رفتی و گفتی میای همه جا تاریک بود فکر کردم تویی برای همین بغض کردم و از اونجا رفتم
ارسلان:ببین محراب من کاری نکردم اون خودش منو بوسید
محراب:خفه شو
ستایش:افرین ارسلان افرین:)
ارسلان:ستایش اصلا اونجور که تو فکر میکنی نیست
ستایش:با چشمای خودم دیدم
ارسلان:ستایش و همه رفتن ک من تنها موندم
•••••••••••••
دیانا:سرمو گزاشتم رو بالشت و تا تونستم گریه کردم
یعنی گند زدمممممم خاعک بر سرت دیانا
نیکا:رفتم پیش دیانا و خواستم تنها نباشه
دیانا خوبی؟
دیانا:ب نظرت میتونم خوب باشم
نیکا:خراب کاری کردی
دیانا:نیکا حصله ندارم فردا دانشگاه داریم بخواب
نیکا:بش
•••••••••••
دیانا:نمیتونستم به ارسلان نگاهم بکنم با اون کارم
ارسلان:سیلام بچه ها
-سلام
ممد:داداش بیا اینجا بشین
ارسلان:ن راحتم
متین:مسخره بازیو کم کن بیا
ارسلان:باشه😂
به دیانا نگاه کردم و یاد دیشب افتادم
دیانا:من امروز میرم اون نیمکت بشینم
لئو:چص نکن😂
دیانا:چص نکردم امروز دوس دارم اونجا بشینم
ب ارسلان نگاه کردم تو چشماش•••••

ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#𝑺𝒕𝑶𝒓𝒚🍻🍓
#ـاستـوری‌جـدیدRZ
فعالیت امروز میکنم ولی کمه فردا کاملا فعالیت سر جاشه
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#𝒑𝑶𝒔𝒕🌵☁️
#ـپـسـت‌جـدیدرومینا
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~@ekip_khafn 👼🏻💘
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت12
دیانا:چص نکردم امروز دوس دارم اونجا بشینم
ب ارسلان نگاه کردم تو چشمام نفرت بزرگی از من بود:)
استاد:سلام بچه ها امروز توی ازمایشگاه چندتا ازمایش هست که باید انجام بدیم به گروه های دو نفره تقسیمتون میکنم
ارسلان:من و دیانا رفتیم تو ی گروه
دیانا:استاد اجازه
من نمیخوام با کاشی باشم
استاد:الان وقت دوس داشتن و نداشتن نیس سریع برین
•••••••••••
ارسلان:با دیانا سر ی میز نشستم
دیانا:ارسلان کار گروهیه منم باید انجام بدم
ارسلان:خودم انجام میدم زحمت نکش
دیانا:هی منم میخوام انجام بدم
ارسلان:گفتم من انجام میدم تو بشین
دیانا:استاد
ارسلان:باشه باشه بیا کمک😐
دیانا:داشتیم انجامش میدادیم خدایا زود تمومش کن
ارسلان:چرا تموم نمیشه
استاد: خوب بچه ها تا همینجا کافیه بقیش بمونه برای جلسه بعد
••••••••••••
دیانا:اخیش اینم از امروز
ممد:خوشگله بیا برسونمت😂
دیانا:عاقا مزاحم نشو😂
متین:چندشا
نیکا:جعررر ممد جعررر
To park•••••
دیانا:نیکا ستایش و ارسلانم میان
نیکا:چیکار اونا داری
دیانا:ی معدرت خواهی بدهکارم:)💔
نیکا:ببین تو از عمد اون کار رو نکردی خو پس معذرت خواهی نیازی نیست
ستایش:سلام😒
دیانا:ام ستایش من••••••••

ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
2024/10/04 21:16:22
Back to Top
HTML Embed Code: