🔹عن ابن يزيد قال سألت أبا الحسن علیه السلام عن قوله: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً» قال: علي بن أبي طالب حبل الله المتين.
🔰ابن زید می گوید: از امام موسی بن جعفر علیهما السلام خواستم تا «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا» را برایم تفسیر کند، فرمودند: «علیّ بن أبی طالب علیه السلام حبل اللّه المتین است»
📚 تفسیر العیاشی ج1، ص194؛ بحارالانوار ج15، ص36
🔰ابن زید می گوید: از امام موسی بن جعفر علیهما السلام خواستم تا «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا» را برایم تفسیر کند، فرمودند: «علیّ بن أبی طالب علیه السلام حبل اللّه المتین است»
📚 تفسیر العیاشی ج1، ص194؛ بحارالانوار ج15، ص36
⭕️ مبانی شریعت گریزی در تصوف – سیدعلیرضا موسوی
▪️ چکیده
شریعتگریزی و بیاعتنایی صوفیان به فرایض دینی و ابزارانگاری احکام شریعت، همواره موضوعی مناقشهبرانگیز و علت اصلی مخالفت و ستیز فقها با صوفیه و صوفیگری بوده است. فقها با برجستهکردن اعمال و آیینهای بدعتآلود و خلاف شرعِ صوفیه، طعنِ شریعتگریزی و اباحیگری به اهل تصوف زده و ضمن تقبیح و تخطئه برخی اعمال و عادات صوفیانه (ازجمله، سماع، رقص، غنا، شاهدبازی و شطحگویی) که با ظاهر شریعت در تضاد و تقابلاند، بر جداکردن صفوف صوفیه از صفِ شیعیان راستین، اصرار و اهتمام ویژه داشتهاند. اهل تصوف، افزون بر توجیه و تأویل اباحهگری، با بیان اینکه اَعمال خلافِ شرعِ شاخهای خاص از متصوفه یا شخصیتی اباحهگرا را نباید ملاک داوری و قضاوت دربارۀ صوفیه انگاشت، بر تتبع و تأمل بیشتر و شناخت اصول و آموزههای اهل تصوف – با تکیه بر متون و منابع اصیل و معتبر متصوفه – تأکید داشتهاند. در این مقاله، با تمرکز بر میراث مکتوب متصوفه و بررسی و تحلیل مبانی مورد اجماعِ اهل تصوف، نشان داده میشود که شریعتگریزی صوفیان به رویکرد و رفتار چند صوفی شهیرِ شریعتگریز در سدههای سابق منحصر نبوده، بلکه از مبانی و اصول اجماعی و انکارناشدنی اهل تصوف نشأت گرفته و اساسا نقشه و برنامهای که برای سیر و سلوک، در اندیشۀ صوفیه ترسیم و ترویج میشود، خودْ سوقدهندۀ سالک به ورطۀ شریعتگریزی است. افزون بر این، توجه به معنا و کاربردهای متفاوت «شریعت» در منظومه فکری و مکتوبات متصوفه، ابعاد دیگری از شریعتگریزی صوفیان را نمایان خواهد ساخت و میتوان اذعان کرد که التزام و اعتقاد به جبرگرایی، تفسیر و تلقی تأملبرانگیز صوفیه از توحید و همچنین شأن و جایگاه قطب و تأکید بر تبعیت بیچون و چرا از اقطاب، زمینهساز گرایش به شریعتگریزی و اباحیگری و مایه و پایۀ پیدایی بدعتهای کثیره و انحرافات عدیده در فِرق صوفیه بودهاند.
▪️ سخن پایانی
آنچه مؤلف درصدد ثابتکردن آن بود، اثبات رخصت به ارتکاب محرمات و ترک فرایض دینی در منظومه اعتقادی صوفیان و عرفان نظری است. شریعتگریزی صوفیان پشتوانهای محکم در اعتقادات و بینش آنها دارد و هرگز منحصر به فرقهای خاص و کهن نبوده و تا امروز، بهعنوان جزء لاینفک مبانی نظری تصوف مطرح میباشد. در تاریخ زندگانی اقطاب عرفا و صوفیه، به مصادیق فراوانی از شریعتگریزی آنها اشاره شده است؛ لکن در این نوشتار تنها به اعتقادی که در ورای این اعمال خلاف شرع نهفته است اشاره گردید. مسائلی مانند رقص، سماع، شاهدبازی، ریاضتهای غیرشرعی، شرب خمر و… که در عرفان نظری مورد تجویز قرار میگیرند. در این میان ممکن است تصریحاتی از صوفیان پیرامون التزام به شریعت ذکر شده باشد که با تبیین گستره شریعت در تصوف و همچنین بررسی نظریه شریعت، طریقت و حقیقت، مقصود اصلی صوفیان از بیان این عبارات مشخص شد.
📌 مطالعه متن کامل مقاله در سایت: مبانی شریعت گریزی در تصوف – سید علیرضا موسوی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
▪️ چکیده
شریعتگریزی و بیاعتنایی صوفیان به فرایض دینی و ابزارانگاری احکام شریعت، همواره موضوعی مناقشهبرانگیز و علت اصلی مخالفت و ستیز فقها با صوفیه و صوفیگری بوده است. فقها با برجستهکردن اعمال و آیینهای بدعتآلود و خلاف شرعِ صوفیه، طعنِ شریعتگریزی و اباحیگری به اهل تصوف زده و ضمن تقبیح و تخطئه برخی اعمال و عادات صوفیانه (ازجمله، سماع، رقص، غنا، شاهدبازی و شطحگویی) که با ظاهر شریعت در تضاد و تقابلاند، بر جداکردن صفوف صوفیه از صفِ شیعیان راستین، اصرار و اهتمام ویژه داشتهاند. اهل تصوف، افزون بر توجیه و تأویل اباحهگری، با بیان اینکه اَعمال خلافِ شرعِ شاخهای خاص از متصوفه یا شخصیتی اباحهگرا را نباید ملاک داوری و قضاوت دربارۀ صوفیه انگاشت، بر تتبع و تأمل بیشتر و شناخت اصول و آموزههای اهل تصوف – با تکیه بر متون و منابع اصیل و معتبر متصوفه – تأکید داشتهاند. در این مقاله، با تمرکز بر میراث مکتوب متصوفه و بررسی و تحلیل مبانی مورد اجماعِ اهل تصوف، نشان داده میشود که شریعتگریزی صوفیان به رویکرد و رفتار چند صوفی شهیرِ شریعتگریز در سدههای سابق منحصر نبوده، بلکه از مبانی و اصول اجماعی و انکارناشدنی اهل تصوف نشأت گرفته و اساسا نقشه و برنامهای که برای سیر و سلوک، در اندیشۀ صوفیه ترسیم و ترویج میشود، خودْ سوقدهندۀ سالک به ورطۀ شریعتگریزی است. افزون بر این، توجه به معنا و کاربردهای متفاوت «شریعت» در منظومه فکری و مکتوبات متصوفه، ابعاد دیگری از شریعتگریزی صوفیان را نمایان خواهد ساخت و میتوان اذعان کرد که التزام و اعتقاد به جبرگرایی، تفسیر و تلقی تأملبرانگیز صوفیه از توحید و همچنین شأن و جایگاه قطب و تأکید بر تبعیت بیچون و چرا از اقطاب، زمینهساز گرایش به شریعتگریزی و اباحیگری و مایه و پایۀ پیدایی بدعتهای کثیره و انحرافات عدیده در فِرق صوفیه بودهاند.
▪️ سخن پایانی
آنچه مؤلف درصدد ثابتکردن آن بود، اثبات رخصت به ارتکاب محرمات و ترک فرایض دینی در منظومه اعتقادی صوفیان و عرفان نظری است. شریعتگریزی صوفیان پشتوانهای محکم در اعتقادات و بینش آنها دارد و هرگز منحصر به فرقهای خاص و کهن نبوده و تا امروز، بهعنوان جزء لاینفک مبانی نظری تصوف مطرح میباشد. در تاریخ زندگانی اقطاب عرفا و صوفیه، به مصادیق فراوانی از شریعتگریزی آنها اشاره شده است؛ لکن در این نوشتار تنها به اعتقادی که در ورای این اعمال خلاف شرع نهفته است اشاره گردید. مسائلی مانند رقص، سماع، شاهدبازی، ریاضتهای غیرشرعی، شرب خمر و… که در عرفان نظری مورد تجویز قرار میگیرند. در این میان ممکن است تصریحاتی از صوفیان پیرامون التزام به شریعت ذکر شده باشد که با تبیین گستره شریعت در تصوف و همچنین بررسی نظریه شریعت، طریقت و حقیقت، مقصود اصلی صوفیان از بیان این عبارات مشخص شد.
📌 مطالعه متن کامل مقاله در سایت: مبانی شریعت گریزی در تصوف – سید علیرضا موسوی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
مبانی شریعت گریزی در تصوف - سید علیرضا موسوی
متن کامل مقاله سید علیرضا موسوی با عنوان: مبانی شریعت گریزی در تصوف - از مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقد ها
خانه ی مهر
Ali Fani
این خانواده آینه های خدائی اند...
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند...
هر کس که می رسد، سر سفره، می برند...
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند...
صد ها هزار مثل سلیمان در این حرم...
مشغول لحظه های شریف گدائی اند...
اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند...
هر کس که می رسد، سر سفره، می برند...
فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند...
صد ها هزار مثل سلیمان در این حرم...
مشغول لحظه های شریف گدائی اند...
Forwarded from میراث امامان (عمیدرضا اکبری)
🔸امام سجاد (ع) و اطعام شبانه و مخفیانه بینوایان
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مُوسَى الْأَنْصَارِيُّ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: كَانَ نَاسٌ مِنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ يَعِيشُونَ مَا يَدْرُونَ مِنْ أَيْنَ كَانَ مَعَاشُهُمْ، فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَدُوا مَا كَانُوا يُؤْتَوْنَ بِهِ بِاللَّيْلِ
از مورخ مشهور، محمد بن اسحاق روایت است که «گروهی از مردم مدینه نمی دانستند خرج مایحتاج زندگی شان را چه کسی تأمین می کند تا زمانی که علی بن حسین علیهما السلام از دنیا رفت [آگاه شدند] آن کسی که شبانه برایشان آذوقه می آورد را از دست دادند»!
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137 زهد علی بن حسین ع؛ الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 و چند منبع دیگر از عبد الله بن احمد.
اطعام شبانه امام را به طرق مختلف دیگری نیز نقل کردهاند.
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ شَيْبَةَ بْنِ نَعَامَةَ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُبَخَّلُ، فَلَّمَا مَاتَ وَجَدُوهُ يَعُولُ مِائَةَ أَهْلِ بَيْتٍ بِالْمَدِينَةِ، قَالَ جَرِيرٌ فِي الْحَدِيثِ أَوْ مِنْ قَبْلِهِ: إِنَّهُ حِينَ مَاتَ وَجَدُوا بِظَهْرِهِ آثَارًا مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ الْجُرْبَ بِاللَّيْلِ لِلْمَسَاكِينِ»
امام سجاد علیه السلام [بدین دلیل که بیشتر انفاقش علنی نبود] بخیل شمرده میشد پس چون درگذشت معلوم شد هزینه صد خانواده در مدینه را میدهد.
و جریر گوید: چون درگذشت بر دوشش آثار حمل کیسهها را یافتند که شبانه برای فقیران میبرد.
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137. الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 حدّثني محمد قال حدّثنا يوسف بن موسى القطان قال: حدّثنا جرير بن المغيرة...
البته طبعاً کسانی هم گاهی حضرت را میدیدند که طعام بر دوش میکشد. نمونه اسناد الزهد أحمد:
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ كَانَ يَحْمِلُ الْجِرَابَ فِيهِ الْخُبْزُ، وَيَقُولُ: إِنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ عز وجل "
[الأغانی: حدّثني الحسن بن علي قال: حدّثني محمد بن معرّس قال حدّثنا محمد بن ميمون قال حدّثنا سفيان عن ابن أبي حمزة الثّماليّ...
جملۀ اخیر به طرق متعددی از معصومان ع نقل شده است.]
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يُنَاوِلُ الْمِسْكِينَ بِيَدِهِ "
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، أَنَّ عَلِيَّ بْنَ حُسَيْنٍ كَانَ إِذَا نَاوَلَ السَّائِلَ الصَّدَقَةَ قَبَّلَهُ، ثُمَّ نَاوَلَهُ.
🌷أرواحنا له الفدا و صلوات الله علیه و علی آبائه و أولاده الطاهرین
@Al_Meerath
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مُوسَى الْأَنْصَارِيُّ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: كَانَ نَاسٌ مِنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ يَعِيشُونَ مَا يَدْرُونَ مِنْ أَيْنَ كَانَ مَعَاشُهُمْ، فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَدُوا مَا كَانُوا يُؤْتَوْنَ بِهِ بِاللَّيْلِ
از مورخ مشهور، محمد بن اسحاق روایت است که «گروهی از مردم مدینه نمی دانستند خرج مایحتاج زندگی شان را چه کسی تأمین می کند تا زمانی که علی بن حسین علیهما السلام از دنیا رفت [آگاه شدند] آن کسی که شبانه برایشان آذوقه می آورد را از دست دادند»!
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137 زهد علی بن حسین ع؛ الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 و چند منبع دیگر از عبد الله بن احمد.
اطعام شبانه امام را به طرق مختلف دیگری نیز نقل کردهاند.
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبُو مَعْمَرٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، عَنْ شَيْبَةَ بْنِ نَعَامَةَ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُبَخَّلُ، فَلَّمَا مَاتَ وَجَدُوهُ يَعُولُ مِائَةَ أَهْلِ بَيْتٍ بِالْمَدِينَةِ، قَالَ جَرِيرٌ فِي الْحَدِيثِ أَوْ مِنْ قَبْلِهِ: إِنَّهُ حِينَ مَاتَ وَجَدُوا بِظَهْرِهِ آثَارًا مِمَّا كَانَ يَحْمِلُ الْجُرْبَ بِاللَّيْلِ لِلْمَسَاكِينِ»
امام سجاد علیه السلام [بدین دلیل که بیشتر انفاقش علنی نبود] بخیل شمرده میشد پس چون درگذشت معلوم شد هزینه صد خانواده در مدینه را میدهد.
و جریر گوید: چون درگذشت بر دوشش آثار حمل کیسهها را یافتند که شبانه برای فقیران میبرد.
📚الزهد لأحمد بن حنبل، ص137. الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج15، ص217 حدّثني محمد قال حدّثنا يوسف بن موسى القطان قال: حدّثنا جرير بن المغيرة...
البته طبعاً کسانی هم گاهی حضرت را میدیدند که طعام بر دوش میکشد. نمونه اسناد الزهد أحمد:
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، أَنَّهُ كَانَ يَحْمِلُ الْجِرَابَ فِيهِ الْخُبْزُ، وَيَقُولُ: إِنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ عز وجل "
[الأغانی: حدّثني الحسن بن علي قال: حدّثني محمد بن معرّس قال حدّثنا محمد بن ميمون قال حدّثنا سفيان عن ابن أبي حمزة الثّماليّ...
جملۀ اخیر به طرق متعددی از معصومان ع نقل شده است.]
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يُنَاوِلُ الْمِسْكِينَ بِيَدِهِ "
• حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الْمِنْهَالِ الطَّائِيُّ، أَنَّ عَلِيَّ بْنَ حُسَيْنٍ كَانَ إِذَا نَاوَلَ السَّائِلَ الصَّدَقَةَ قَبَّلَهُ، ثُمَّ نَاوَلَهُ.
🌷أرواحنا له الفدا و صلوات الله علیه و علی آبائه و أولاده الطاهرین
@Al_Meerath
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری – محمدرضا احمدی
▪️ چکیده
داستان استکبارورزی و امتناع ابلیس از سجده بر حضرت آدم(علیه السلام)، در منابع اسلامی و همچنین در آثار اهل تصوف بازتاب بسیار داشته و تلقی و تفسیرهای گوناگون از آن ارائه شده است. در این میان، بسیاری از اهل تصوف، طغیان و تکبر ابلیس را برنتافته و با برخی توجیه و تأویلها درصدد تنزیه و اثبات بیگناهی ابلیس برآمدهاند؛ تاجاییکه حتی به تقدیس ابلیس اغواگر پرداخته و او را «سید الموحدین» و اسوه و الگوی اهل توحید خواندهاند. شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (شاعر شهیر و صوفیمشرب ایرانی) نیز با توسل به برخی تمثیلها در مقام دفاع از ابلیس و توجیه اثم و عصیان او برآمده و در این زمینه، پیرو صوفیان سلفی چون حلاج و عینالقضات است که پیش از او در مسیر تطهیر و تقدیس ابلیس گام برداشتهاند.
عطار در آثار و اشعارش میکوشد تا ابلیس را مقهور بیچون و چرای قضا و قدر الهی و عاشقی راستین و موحدی محب حضرت حق معرفی کند که جفای راندهشدن از رحمت الهی را بهجان خرید و تحمل کرد و از زخم رجم و لعنت نرنجید. به باور او، ابلیس از سر عشق و غیرت، سجده بر غیر خداوند را برنتابید و قهر و لعنت را بر لطف الهی ترجیح داد و بدینواسطه، نماد قهر الهی گشت و چون در آن قهر بسیار خوشی دید، از خداوند امان و مهلت خواست. پوشیده نیست که انگارۀ بیگناهی ابلیس در تقابل با مضمون آیات کریمهای است که به گردنکشی و استکبارورزی ابلیس بهصراحت دلالت دارند و بر عصیان و طغیان او انگشت تأیید مینهند. در این مقاله، افزون بر نیمنگاهی به پیشینه دفاع از ابلیس و تنزیه او، با استناد و استشهاد به آثار عطار نیشابوری و در آینه اشعارش، نگاه او به ابلیس و تلاش و تأویلهای او در راستای تنزیه و تقدیس ابلیس، روایت و تحلیل شده است.
▪️ سخن پایانی
ابلیس از دیدگاه آیات و روایات، دشمن قسمخورده انسان است و در همهجا برای آدمی دام میگسترد تا او را از راه راست منحرف سازد. ابلیس در نظر برخی صوفیه اینگونه نیست و آنان با تأویلات خود بهگونه دیگری به او مینگرند. از آن جمله عطار نیشابوری است که به ابلیس از دیدگاه یک صوفی عاشق مینگرد و از بعد عاشقانه به این مسأله میپردازد. در این رابطه میتوان گفت که تصوف عطار، تصوفی است عاشقانه تا عابدانه. وی نیز مانند حلاج و عینالقضات و عدهای از صوفیه حتی به دفاع از ابلیس و توجیه عصیان او پرداخته و در این راه از تمثیلات نیز بهره برده است. سیمای ابلیس از منظر وی سیمایی مثبت است؛ چراکه به هر اندازه که لطف خداوندی لازم است، ابلیس نیز نماد قهر خداوندی میباشد.
در آثار عطار پارهای از مسائل مربوط به ابلیس، با شطح و طامات آمیختگی دارد. از دیدگاه صوفیه، شطحیات رازهای نهان اهل وجد است که گاه بهدور از عرف و دین و خلاف ادب شرعی بوده و غلیان و شور، و وجد و سکر در عارف بهجایی میرسد که مانند حلاج دم از «انا الحق» میزند. بهنظر میرسد دفاع از ابلیس در ابتدا منبعث از مکاتب و جریانهایی است که در ادامه راه با توجیه مقوله شر در عالم هستی و نیز مصداقی از تجلی اسمای الهی، به انحراف میگرایند و بعدها نیز توسط فقیهان بهویژه عالمان تشیع مورد نکوهش و سرزنش واقع میگردند. البته این جریان در قرنهای نخستین اسلامی بهمنصه ظهور میرسد و نوعی ادب شطحیانه یا دفاع از ابلیس بهوجود میآید و در همان قرون نخستین نیز رفتهرفته رو به افول مینهد؛ تاجاییکه در شعر و ادب ایران اسلامی جز اشارهای از جهت ادبی، آثاری از این نوع جریان بهچشم نمیخورد.
📌 مطالعه متن کامل مقاله در سایت: ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری – محمدرضا احمدی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
▪️ چکیده
داستان استکبارورزی و امتناع ابلیس از سجده بر حضرت آدم(علیه السلام)، در منابع اسلامی و همچنین در آثار اهل تصوف بازتاب بسیار داشته و تلقی و تفسیرهای گوناگون از آن ارائه شده است. در این میان، بسیاری از اهل تصوف، طغیان و تکبر ابلیس را برنتافته و با برخی توجیه و تأویلها درصدد تنزیه و اثبات بیگناهی ابلیس برآمدهاند؛ تاجاییکه حتی به تقدیس ابلیس اغواگر پرداخته و او را «سید الموحدین» و اسوه و الگوی اهل توحید خواندهاند. شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (شاعر شهیر و صوفیمشرب ایرانی) نیز با توسل به برخی تمثیلها در مقام دفاع از ابلیس و توجیه اثم و عصیان او برآمده و در این زمینه، پیرو صوفیان سلفی چون حلاج و عینالقضات است که پیش از او در مسیر تطهیر و تقدیس ابلیس گام برداشتهاند.
عطار در آثار و اشعارش میکوشد تا ابلیس را مقهور بیچون و چرای قضا و قدر الهی و عاشقی راستین و موحدی محب حضرت حق معرفی کند که جفای راندهشدن از رحمت الهی را بهجان خرید و تحمل کرد و از زخم رجم و لعنت نرنجید. به باور او، ابلیس از سر عشق و غیرت، سجده بر غیر خداوند را برنتابید و قهر و لعنت را بر لطف الهی ترجیح داد و بدینواسطه، نماد قهر الهی گشت و چون در آن قهر بسیار خوشی دید، از خداوند امان و مهلت خواست. پوشیده نیست که انگارۀ بیگناهی ابلیس در تقابل با مضمون آیات کریمهای است که به گردنکشی و استکبارورزی ابلیس بهصراحت دلالت دارند و بر عصیان و طغیان او انگشت تأیید مینهند. در این مقاله، افزون بر نیمنگاهی به پیشینه دفاع از ابلیس و تنزیه او، با استناد و استشهاد به آثار عطار نیشابوری و در آینه اشعارش، نگاه او به ابلیس و تلاش و تأویلهای او در راستای تنزیه و تقدیس ابلیس، روایت و تحلیل شده است.
▪️ سخن پایانی
ابلیس از دیدگاه آیات و روایات، دشمن قسمخورده انسان است و در همهجا برای آدمی دام میگسترد تا او را از راه راست منحرف سازد. ابلیس در نظر برخی صوفیه اینگونه نیست و آنان با تأویلات خود بهگونه دیگری به او مینگرند. از آن جمله عطار نیشابوری است که به ابلیس از دیدگاه یک صوفی عاشق مینگرد و از بعد عاشقانه به این مسأله میپردازد. در این رابطه میتوان گفت که تصوف عطار، تصوفی است عاشقانه تا عابدانه. وی نیز مانند حلاج و عینالقضات و عدهای از صوفیه حتی به دفاع از ابلیس و توجیه عصیان او پرداخته و در این راه از تمثیلات نیز بهره برده است. سیمای ابلیس از منظر وی سیمایی مثبت است؛ چراکه به هر اندازه که لطف خداوندی لازم است، ابلیس نیز نماد قهر خداوندی میباشد.
در آثار عطار پارهای از مسائل مربوط به ابلیس، با شطح و طامات آمیختگی دارد. از دیدگاه صوفیه، شطحیات رازهای نهان اهل وجد است که گاه بهدور از عرف و دین و خلاف ادب شرعی بوده و غلیان و شور، و وجد و سکر در عارف بهجایی میرسد که مانند حلاج دم از «انا الحق» میزند. بهنظر میرسد دفاع از ابلیس در ابتدا منبعث از مکاتب و جریانهایی است که در ادامه راه با توجیه مقوله شر در عالم هستی و نیز مصداقی از تجلی اسمای الهی، به انحراف میگرایند و بعدها نیز توسط فقیهان بهویژه عالمان تشیع مورد نکوهش و سرزنش واقع میگردند. البته این جریان در قرنهای نخستین اسلامی بهمنصه ظهور میرسد و نوعی ادب شطحیانه یا دفاع از ابلیس بهوجود میآید و در همان قرون نخستین نیز رفتهرفته رو به افول مینهد؛ تاجاییکه در شعر و ادب ایران اسلامی جز اشارهای از جهت ادبی، آثاری از این نوع جریان بهچشم نمیخورد.
📌 مطالعه متن کامل مقاله در سایت: ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری – محمدرضا احمدی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری - محمدرضا احمدی
متن کامل مقاله محمدرضا احمدی با عنوان: ابلیس از منظر صوفیه با تأکید بر آثار عطار نیشابوری - از مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقد ها
⭕️ سخنان بی پرده شیخ المشایخ یکی از فرق صوفیه درباره مقامات صوفیه و استخفاف شریعت و احکام الهی
یوسف مردانی از بزرگان معاصر و شیخ المشایخ سابق فرقه نعمت اللهی گنابادی، با قطعی انگاشتن پیش فرضی غلط و باطل (که همه میتوانند به مقام انبیا و اهل بیت علیهم السلام برسند)، از مخاطب سوال چنین می پرسد که:
«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از بعثت چه کرد که به مقام نبوت رسید؟ آن زمان که احکام دینی وجود نداشت.»
و سپس مانند سایر صوفیه با تحقیر شریعت و دستورات خداوند، نتیجه میگیرد که راه، چیز دیگری است و پیدا کردن آن مسیر، مهم است نه التزام به احکام و دستورات الهی؛ و در نهایت، با نفی لزوم پایبندی به شریعت برای نیل به حقیقت، صراحتا تمام راه های دیگر برای نیل به مقامات معنوی و کمالات را حقه بازی می نامد(من جمله مسیر تعبد و پایبندی به دستورات الهی).
بنا بر بدیهیات آموزه ها و معارف اهل بیت علیهم السلام، ولایت منحصر در برخی انبیاء و دوازده امام معصوم علیهم صلوات الله است. و خداوند انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام را پیش از خلقت مادی، برای این مقام برگزیده است.
اما قاطبه صوفیان از دیرباز تا به امروز معتقد بوده اند که ولایت، مقامی اکتسابی است و هر سالک و مرتاضی میتواند پس از سیر و سلوک بدان نائل شود. بسیاری از آنان، ولایت را بهمثابه نبوتی عام میانگارند[1] و همان شئونات و مقامات انبیا و معصومین علیهم السلام را برای ولی ذکر میکنند. و این سخنان مردانی نیز بر اساس همان مبنای باطل است.
همچنین ببینید: صمدی آملی: ما هم می توانیم پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهم السلام) شویم!
با اینکه سران صوفیه برای ولایت، درجاتی قائل هستند و بالاترین درجه را نیز از آن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند، اما مقامات و شئونات پیامبر اکرم و معصومین علیهم السلام را برای اولیای صوفیه قائل می شوند (با این تفاوت که آنها را نبی به نبوت تشریعی نمی دانند). برای نمونه بسیاری از صوفیه، مقام حفظ را در برابر مقام عصمت نبی برای ولی مطرح می کنند و تاکید می کنند که این حفظ، همان عصمت است و ولی نیز مانند نبی معصوم و محفوظ است. اما به جهت احترام، از آن تعبیر به حفظ می شود. یا کراماتی هم ردیف معجزات برای اقطاب صوفیه ذکر می کنند. همچنین آنها را عالم به اسرار الهی و حائز بلندترین مرتبه های معرفت به حق تعالی می دانند.
حتی عده ای از سران صوفیه در کلمات خود، مقامی فراتر از انبیاء برای خود ترسیم می کنند. و طرفه آنکه، برخی از این سخنان، در حالت عادی از گوینده صادر شده و مشمول توجیهات و تاویلاتی که مدافعان صوفیه برای شطحیات ارائه می کنند، نخواهد بود.
از نظر صوفیه انبیا از جهت مقام ولایت خود، نزدیکترین موجوداتاند به حضرت حق؛ لذا در مقام مقایسه، مقام ولایت را از نبوت برتر میدانند و حتی گاهی اولیا را بر انبیا مقدم میشمارند.[2]
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک به: مقایسه دیدگاه صوفیه و امامیه پیرامون ولایت و خاتم اولیاء، مجموعه مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقدها، بوستان کتاب، قم، 1402، ج2، صص 170 الی 214
📌 مطالعه و مشاهده ویدئو و مستندات در سایت: سخنان بی پرده شیخ المشایخ یکی از فرق صوفیه درباره مقامات صوفیه و استخفاف شریعت و احکام الهی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
یوسف مردانی از بزرگان معاصر و شیخ المشایخ سابق فرقه نعمت اللهی گنابادی، با قطعی انگاشتن پیش فرضی غلط و باطل (که همه میتوانند به مقام انبیا و اهل بیت علیهم السلام برسند)، از مخاطب سوال چنین می پرسد که:
«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از بعثت چه کرد که به مقام نبوت رسید؟ آن زمان که احکام دینی وجود نداشت.»
و سپس مانند سایر صوفیه با تحقیر شریعت و دستورات خداوند، نتیجه میگیرد که راه، چیز دیگری است و پیدا کردن آن مسیر، مهم است نه التزام به احکام و دستورات الهی؛ و در نهایت، با نفی لزوم پایبندی به شریعت برای نیل به حقیقت، صراحتا تمام راه های دیگر برای نیل به مقامات معنوی و کمالات را حقه بازی می نامد(من جمله مسیر تعبد و پایبندی به دستورات الهی).
بنا بر بدیهیات آموزه ها و معارف اهل بیت علیهم السلام، ولایت منحصر در برخی انبیاء و دوازده امام معصوم علیهم صلوات الله است. و خداوند انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام را پیش از خلقت مادی، برای این مقام برگزیده است.
اما قاطبه صوفیان از دیرباز تا به امروز معتقد بوده اند که ولایت، مقامی اکتسابی است و هر سالک و مرتاضی میتواند پس از سیر و سلوک بدان نائل شود. بسیاری از آنان، ولایت را بهمثابه نبوتی عام میانگارند[1] و همان شئونات و مقامات انبیا و معصومین علیهم السلام را برای ولی ذکر میکنند. و این سخنان مردانی نیز بر اساس همان مبنای باطل است.
همچنین ببینید: صمدی آملی: ما هم می توانیم پیغمبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهم السلام) شویم!
با اینکه سران صوفیه برای ولایت، درجاتی قائل هستند و بالاترین درجه را نیز از آن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند، اما مقامات و شئونات پیامبر اکرم و معصومین علیهم السلام را برای اولیای صوفیه قائل می شوند (با این تفاوت که آنها را نبی به نبوت تشریعی نمی دانند). برای نمونه بسیاری از صوفیه، مقام حفظ را در برابر مقام عصمت نبی برای ولی مطرح می کنند و تاکید می کنند که این حفظ، همان عصمت است و ولی نیز مانند نبی معصوم و محفوظ است. اما به جهت احترام، از آن تعبیر به حفظ می شود. یا کراماتی هم ردیف معجزات برای اقطاب صوفیه ذکر می کنند. همچنین آنها را عالم به اسرار الهی و حائز بلندترین مرتبه های معرفت به حق تعالی می دانند.
حتی عده ای از سران صوفیه در کلمات خود، مقامی فراتر از انبیاء برای خود ترسیم می کنند. و طرفه آنکه، برخی از این سخنان، در حالت عادی از گوینده صادر شده و مشمول توجیهات و تاویلاتی که مدافعان صوفیه برای شطحیات ارائه می کنند، نخواهد بود.
از نظر صوفیه انبیا از جهت مقام ولایت خود، نزدیکترین موجوداتاند به حضرت حق؛ لذا در مقام مقایسه، مقام ولایت را از نبوت برتر میدانند و حتی گاهی اولیا را بر انبیا مقدم میشمارند.[2]
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک به: مقایسه دیدگاه صوفیه و امامیه پیرامون ولایت و خاتم اولیاء، مجموعه مقالات همایش ملی تصوف، شاخصه ها و نقدها، بوستان کتاب، قم، 1402، ج2، صص 170 الی 214
📌 مطالعه و مشاهده ویدئو و مستندات در سایت: سخنان بی پرده شیخ المشایخ یکی از فرق صوفیه درباره مقامات صوفیه و استخفاف شریعت و احکام الهی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ نوفلاطونیت کا سراب
🖋 نوفلاطونیت (Neoplatonism) - سید علی عباس جلالپوری
▪️ نوفلاطونیت کا تاریخی پس منظر
▪️ یہودیت اور مسیحیت میں نئے نظریات
▪️ فلوطین اور اس کے پیروکار
▪️ فلسفۂ فلوطین کے بنیادی تصورات
▪️ عہدِ ظلمت (Dark Ages) کی ذہنیت پر فلوطین کا اثر
▪️ مسلم عہدِ ظلمت اور فلوطین
▪️ جمالیاتی ذوق کی تسکین
▪️ موجودیت، وجودیت سے الگ ہے
▫️ منابع
📌 مکمل مضمون کا لنک 🔻
https://ebnearabi.com/ur/723/
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
@ebnearabi
🖋 نوفلاطونیت (Neoplatonism) - سید علی عباس جلالپوری
▪️ نوفلاطونیت کا تاریخی پس منظر
▪️ یہودیت اور مسیحیت میں نئے نظریات
▪️ فلوطین اور اس کے پیروکار
▪️ فلسفۂ فلوطین کے بنیادی تصورات
▪️ عہدِ ظلمت (Dark Ages) کی ذہنیت پر فلوطین کا اثر
▪️ مسلم عہدِ ظلمت اور فلوطین
▪️ جمالیاتی ذوق کی تسکین
▪️ موجودیت، وجودیت سے الگ ہے
▫️ منابع
📌 مکمل مضمون کا لنک 🔻
https://ebnearabi.com/ur/723/
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
@ebnearabi
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
نوفلاطونیت کا سراب - ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
مُلا صدرا اثولوجیا کے مصنف فلوطین (فلاطینوس – Plotinus) کو عارفِ الٰہی، بلند معنوی مقامات پر پہنچا ہوا اور کشف و شہود اور علمِ حضوری سے بہرہ مند سمجھتے ہیں۔ (اسفار اربعہ، ج 1، ص 6؛ ج 9، ص 109 تا 111) ملا صدرا اپنے کئی خیالات کو اثولوجیا سے ماخوذ قرار دیتے…
آقای دینانی:
«بُتپرستی شرک نیست، بلکه انحصار خداوند در بُت شرک است.»
این است حاصل سالها تعلیم و تعلّم فلسفه و عرفان
📌 مطالعه و مشاهده مستندات در سایت: عبارات عجیب و بی پرده دکتر دینانی درباره بت پرستی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
«بُتپرستی شرک نیست، بلکه انحصار خداوند در بُت شرک است.»
این است حاصل سالها تعلیم و تعلّم فلسفه و عرفان
📌 مطالعه و مشاهده مستندات در سایت: عبارات عجیب و بی پرده دکتر دینانی درباره بت پرستی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ ازدواج ابن عربی با زنی جنی
ابن عربی اصل ارتباط خود و دیگر مشایخ صوفیه با جنیان را در ابواب مختلفی از آثار خود نقل و بازگو کرده است. و خود مدعی می شود جنی که در عصر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بود را دیده و مطالبی از او اخذ کرده است. صفدی نیز در «الوافی بالوفیات» حکایتی درباره ازدواج ابن عربی با جنیان نقل می کند...
📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: ازدواج ابن عربی با زنی جنی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
ابن عربی اصل ارتباط خود و دیگر مشایخ صوفیه با جنیان را در ابواب مختلفی از آثار خود نقل و بازگو کرده است. و خود مدعی می شود جنی که در عصر پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بود را دیده و مطالبی از او اخذ کرده است. صفدی نیز در «الوافی بالوفیات» حکایتی درباره ازدواج ابن عربی با جنیان نقل می کند...
📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: ازدواج ابن عربی با زنی جنی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
ازدواج ابن عربی با زنی جنی
ارتباط ابن عربی و مشایخ و بزرگان عرفان و تصوف با جنیان و گزارشی از ازدواج محی الدین ابن عربی با زنی از طایفه جن
⭕️ جہلِ مرکب پر مبنی حرکات کے بارے میں مراجعِ عظام کے فتاویٰ 🇵🇰
🔹 سوال: ایک عرصے سے دیکھنے میں آیا ہے کہ کچھ نوجوان کچھ گروپس میں شامل ہو کر عرفان اور کشف و شہود کے نام پر بزعمِ خود ریاضتوں کے ذریعے روحانی طاقتوں کے حصول، برزخی آنکھ کھلنے، انخلاع روح، تجرید، ارواح کے ساتھ رابطے، جن کو حاضر کرنے جیسے کاموں میں پڑے ہوئے ہیں۔ ایسی حرکتیں کرنے کا کیا حکم ہے؟
جوابات
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ سیستانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ صافی گلپائگانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ شُبیری زَنجانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ ناصر مکارم شیرازی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ علوی گرگانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ محقق کابلی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ جعفر سبحانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ محفوظی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ نوری ہمدانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ مظاہری
📜 فتاویٰ کا لنک ⬇️
https://ebnearabi.com/ur/706/
🔹 سوال: ایک عرصے سے دیکھنے میں آیا ہے کہ کچھ نوجوان کچھ گروپس میں شامل ہو کر عرفان اور کشف و شہود کے نام پر بزعمِ خود ریاضتوں کے ذریعے روحانی طاقتوں کے حصول، برزخی آنکھ کھلنے، انخلاع روح، تجرید، ارواح کے ساتھ رابطے، جن کو حاضر کرنے جیسے کاموں میں پڑے ہوئے ہیں۔ ایسی حرکتیں کرنے کا کیا حکم ہے؟
جوابات
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ سیستانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ صافی گلپائگانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ شُبیری زَنجانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ ناصر مکارم شیرازی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ علوی گرگانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ محقق کابلی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ جعفر سبحانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ محفوظی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ نوری ہمدانی
▪️ آیۃ اللہ العظمیٰ مظاہری
📜 فتاویٰ کا لنک ⬇️
https://ebnearabi.com/ur/706/
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
جہلِ مرکب پر مبنی حرکات کے بارے میں مراجعِ عظام کے فتاویٰ - ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ سوال: ایک عرصے سے دیکھنے میں آیا ہے کہ کچھ نوجوان کچھ گروپس میں شامل ہو کر عرفان اور کشف و شہود کے نام پر بزعمِ خود ریاضتوں کے ذریعے روحانی طاقتوں کے حصول، برزخی آنکھ کھلنے، انخلاع روح، تجرید، ارواح کے ساتھ رابطے، جن…
⭕️ گزارشی از سُکر و مستی و حالات غیرطبیعی و مذموم عرفانی و صوفیانه!
🖋 دکتر سیدمحسن هندی
یکی از صوفیان معاصر در کتابی که در آن به شرح حالات و کرامات خود! پرداخته، چنین نقل می کند:
«نوشيدن عرق در خواب براى افرادى كه در راه سلوك هستند حكايت از حال فوق العاده اى مى كند كه به آنها دست خواهد داد. اينكه عرفا و شعرا نيز در لسان خود كلماتى از قبيل شراب و مى و ميكده و امثال آن به كار مى برند بى جهت نيست؛ زيرا هر معنايى را كه آنان بخواهند در عالم صورت بياورند بايد لفظى مناسب با اثر آن در نظر بگيرند. مثلاً حال فوق العاده اى كه در اثر چشيدن شمه اى از محبت امير المؤمنين عليه السلام حاصل مى شود كه نتيجتا حالت بى خودى به انسان دست خواهد داد، چنانچه بخواهند آن را در عالم صورت نشان دهند هيچ چيز مناسب تر از حالى نيست كه در اثر خوردن عرق و شراب به انسان عارض مى شود. حافظ – عليه الرحمه – مى گويد:
شراب تلخ مى خواهم كه مرد افكن بود زورش
كه تا يك دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش»
سپس در ادامه می نویسد: «برای شرکت در نماز جماعت آقای انصاری به مسجد جامع همدان رفتم… در حال نماز حالم منقلب بود و همانطور که اذان گفته میشد گویا من نیز از این عالم میرفتم… داخل کوچه حالت سکر به من دست داد بهطوریکه نزدیک بود نعره بزنم… پیرمرد خوش صورتی را دیدم که حلوا میفروخت. از فرط سکر میخواستم زیر سینی حلوای او بزنم… درست حالت مستی بود. مرد دیگری را از روی محبت و مهربانی میخواستم ببوسم ولی نبوسیدم… همه برای من مساوی بودند؛ زن، مرد… و نسبت به همه مهربان بودم… به مدرسهی آخوند ملاعلی رسیدم… همانجا حالت سکر زیادتر شد به طوری که دیگر نتوانستم راه بروم و مقابل مدرسه به دیوار تکیه کردم. درست مثل مستها، مست مست! … وارد منزل آقای انصاری شدیم… محکم روی زمین افتاده پاهایم را دراز کردم… وقتی آقای انصاری وارد اتاق شدند همه رفقا به احترام ایشان برخاسته، سلام کردند. من هم بلند شدم و با صدای بلند و تندی گفتم آقا! سلام. و مثل بار اول خودم را روی زمین انداخته و پاهایم را بیاختیار دراز کردم… گفتم: مردم خیال میکنند ما دیوانهایم… ایشان فرمود چه کسی از همه دیوانهتر است؟… با صدای بلند گفتم: تو! سپس فرمود: بین اینها چهکسی را بیشتر دوست دارید؟… من با صدای بلند و کشیده در حالیکه با مشت روی زمین میزدم گفتم: تو را! تو را!» (سفینة الصادقين، شرح حال صوفی معاصر سیدحسین یعقوبی قائنی، صص ۱۸۴- ۱۸۹)
این حالات به غایت چندشآور در آن شخص – به گونه ای قوای ادراکی و عقلیاش را مختل می کند که میخواهد ناموس دیگران را از روی محبت ببوسد و در محضر استادش که او را حجت خدا میداند توان ایستادن و ادای احترام ندارد. چنین حالاتی فقط و فقط در میان کملین از اهل عرفان قابل ردیابی است! و از هیچ یک از اصحاب راستین انبیا و ائمه علیهم السلام (در درجات مختلف ایمان و تقوا و معنویت) چنین حالات سخیفی گزارش نشده است.
📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: گزارشی از حالات غیرطبیعی و مذموم سُکر و مستی عرفانی و صوفیانه!
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
🖋 دکتر سیدمحسن هندی
یکی از صوفیان معاصر در کتابی که در آن به شرح حالات و کرامات خود! پرداخته، چنین نقل می کند:
«نوشيدن عرق در خواب براى افرادى كه در راه سلوك هستند حكايت از حال فوق العاده اى مى كند كه به آنها دست خواهد داد. اينكه عرفا و شعرا نيز در لسان خود كلماتى از قبيل شراب و مى و ميكده و امثال آن به كار مى برند بى جهت نيست؛ زيرا هر معنايى را كه آنان بخواهند در عالم صورت بياورند بايد لفظى مناسب با اثر آن در نظر بگيرند. مثلاً حال فوق العاده اى كه در اثر چشيدن شمه اى از محبت امير المؤمنين عليه السلام حاصل مى شود كه نتيجتا حالت بى خودى به انسان دست خواهد داد، چنانچه بخواهند آن را در عالم صورت نشان دهند هيچ چيز مناسب تر از حالى نيست كه در اثر خوردن عرق و شراب به انسان عارض مى شود. حافظ – عليه الرحمه – مى گويد:
شراب تلخ مى خواهم كه مرد افكن بود زورش
كه تا يك دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش»
سپس در ادامه می نویسد: «برای شرکت در نماز جماعت آقای انصاری به مسجد جامع همدان رفتم… در حال نماز حالم منقلب بود و همانطور که اذان گفته میشد گویا من نیز از این عالم میرفتم… داخل کوچه حالت سکر به من دست داد بهطوریکه نزدیک بود نعره بزنم… پیرمرد خوش صورتی را دیدم که حلوا میفروخت. از فرط سکر میخواستم زیر سینی حلوای او بزنم… درست حالت مستی بود. مرد دیگری را از روی محبت و مهربانی میخواستم ببوسم ولی نبوسیدم… همه برای من مساوی بودند؛ زن، مرد… و نسبت به همه مهربان بودم… به مدرسهی آخوند ملاعلی رسیدم… همانجا حالت سکر زیادتر شد به طوری که دیگر نتوانستم راه بروم و مقابل مدرسه به دیوار تکیه کردم. درست مثل مستها، مست مست! … وارد منزل آقای انصاری شدیم… محکم روی زمین افتاده پاهایم را دراز کردم… وقتی آقای انصاری وارد اتاق شدند همه رفقا به احترام ایشان برخاسته، سلام کردند. من هم بلند شدم و با صدای بلند و تندی گفتم آقا! سلام. و مثل بار اول خودم را روی زمین انداخته و پاهایم را بیاختیار دراز کردم… گفتم: مردم خیال میکنند ما دیوانهایم… ایشان فرمود چه کسی از همه دیوانهتر است؟… با صدای بلند گفتم: تو! سپس فرمود: بین اینها چهکسی را بیشتر دوست دارید؟… من با صدای بلند و کشیده در حالیکه با مشت روی زمین میزدم گفتم: تو را! تو را!» (سفینة الصادقين، شرح حال صوفی معاصر سیدحسین یعقوبی قائنی، صص ۱۸۴- ۱۸۹)
این حالات به غایت چندشآور در آن شخص – به گونه ای قوای ادراکی و عقلیاش را مختل می کند که میخواهد ناموس دیگران را از روی محبت ببوسد و در محضر استادش که او را حجت خدا میداند توان ایستادن و ادای احترام ندارد. چنین حالاتی فقط و فقط در میان کملین از اهل عرفان قابل ردیابی است! و از هیچ یک از اصحاب راستین انبیا و ائمه علیهم السلام (در درجات مختلف ایمان و تقوا و معنویت) چنین حالات سخیفی گزارش نشده است.
📌 مطالعه و مشاهده مطلب در سایت: گزارشی از حالات غیرطبیعی و مذموم سُکر و مستی عرفانی و صوفیانه!
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
گزارشی از سُکر و مستی و حالات غیرطبیعی و مذموم عرفانی و صوفیانه!
یک نمونه گزارش از حالت مستی و سکر عرفانی از صوفی معاصر سيد حسين يعقوبى قائنى که در کتاب خود آن را نقل کرده است.
Forwarded from میراث خطی شیعه
معرفی کتاب
فضایح الصوفیه
محمدجعفر بهبهانی (۱۲۵۹-۱۱۷۸)
#فضایح_الصوفیه
تهیه کتاب و اطلاعات بیشتر:
https://www.tg-me.com/ketab_14/100
فضایح الصوفیه
محمدجعفر بهبهانی (۱۲۵۹-۱۱۷۸)
#فضایح_الصوفیه
تهیه کتاب و اطلاعات بیشتر:
https://www.tg-me.com/ketab_14/100
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚫مراقب باشید فریب ابنعربی، ملاصدرا و مولوی را نخورید!
🚫🇵🇰 محتاط رہئے! ابنِ عربی، ملاصدرا اور مولانا روم کے دھوکے میں نہ آئیے!
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله
@ebnearabi
🚫🇵🇰 محتاط رہئے! ابنِ عربی، ملاصدرا اور مولانا روم کے دھوکے میں نہ آئیے!
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله
@ebnearabi
قال مولانا الرضا علیه السلام :
شَهْر رَمَضان شَهْر اَلْبرَكَةِ وَ شَهْر اَلرّحْمة وَ شَهر اَلْمغْفِرَةِ وَ شَهْرُ اَلتَّوْبَة وَ شَهْرُ اَلْإِنَابَة مَنْ لَمْ يُغْفَر لَهُ في شَهْرِ رَمَضَانَ فَفِي أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَر لَهُ
امام رضا علیه السلام فرمودند :
ماه رمضان ماه برکت است، ماه رحمت است، ماه آمرزش است، ماه توبه است، و ماه بازگشت است هر کس در ماه رمضان آمرزیده نشود، در کدام ماه مورد آمرزش قرار می گیرد .
امام رضا علیہ السلام فرماتے ہیں۔
ماہ مبارک رمضان برکتوں کا مہینہ ہے،
رحمتوں کا مہینہ ہے، بخشش کا مہینہ ہے، توبہ اور پلٹنے کا مہینہ ہے ہر وہ شخص جو ماہ مبارک رمضان میں بخشا نہ جائے وہ اور کس مہینے میں بخشا جائے گا؟
Imam Reza(PBUH) said:
The month of Ramadan is the month of blessing, the month of mercy, the month of forgiveness, the month of repentance, and the month of return [to Allah] .
Whoever is not forgiven in the month of Ramadan, in which month does he want to be forgiven?
📚 Bihar al-Anwar, vol. 96, p. 341
📚بحارالانوار، ج ۹۶، ص۳۴۱
@razavi_hadiths
📌” در نشر معارف امام مهربانی ها سهیم باشیم”
شَهْر رَمَضان شَهْر اَلْبرَكَةِ وَ شَهْر اَلرّحْمة وَ شَهر اَلْمغْفِرَةِ وَ شَهْرُ اَلتَّوْبَة وَ شَهْرُ اَلْإِنَابَة مَنْ لَمْ يُغْفَر لَهُ في شَهْرِ رَمَضَانَ فَفِي أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَر لَهُ
امام رضا علیه السلام فرمودند :
ماه رمضان ماه برکت است، ماه رحمت است، ماه آمرزش است، ماه توبه است، و ماه بازگشت است هر کس در ماه رمضان آمرزیده نشود، در کدام ماه مورد آمرزش قرار می گیرد .
امام رضا علیہ السلام فرماتے ہیں۔
ماہ مبارک رمضان برکتوں کا مہینہ ہے،
رحمتوں کا مہینہ ہے، بخشش کا مہینہ ہے، توبہ اور پلٹنے کا مہینہ ہے ہر وہ شخص جو ماہ مبارک رمضان میں بخشا نہ جائے وہ اور کس مہینے میں بخشا جائے گا؟
Imam Reza(PBUH) said:
The month of Ramadan is the month of blessing, the month of mercy, the month of forgiveness, the month of repentance, and the month of return [to Allah] .
Whoever is not forgiven in the month of Ramadan, in which month does he want to be forgiven?
📚 Bihar al-Anwar, vol. 96, p. 341
📚بحارالانوار، ج ۹۶، ص۳۴۱
@razavi_hadiths
📌” در نشر معارف امام مهربانی ها سهیم باشیم”